ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حضرت آدم (ع)

اختصاصی از ژیکو حضرت آدم (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

حضرت آدم (ع)

حضرت آدم (ع) روزی دید ناگهان سه مجسمه سیاه و بدقیافه در طرف چپ او قرار گرفتند و سه مجسمه نورانی در طرف راست او ، از مجسمه های طرف راست یکی یکی پرسید : شما کیستید ؟

اولی گفت: من عقل هستم . دومی : من حیا می باشم . سومی : من رحم هستم .

حضرت پرسید : جای شما در کجاست ؟

اولی : در سر انسانها دومی : در چشم انسانها . سومی در دل انسانها.

حضرت به طرف چپ برگشت و از سه مجسمه سیاه و بد شکل ، یکی یکی پرسید : شما کیستید ؟

اولی : من تکبرم.

حضرت : جای تو کجاست ؟

سر انسانها

سر که جای عقل است.

اگر من وارد سر شوم ، عقل می رود.

دومی : من طمعم .

مکان تو کجاست ؟

در چشم انسانها .

چشم که جای حیا است .

من اگر در چشم جا گرفتم ، حیا می رود .

سومی : من حسدم .

محل تو کجاست ؟

جای من در دل انسانهاست .

دل که جای رحم و مروت است .

اگر من وارد قلب انسان شوم رحم و مروت از قلب می رود .

به این ترتیب می فهمیم که اگر انسان دریچه های وجود خود را به روی گناهان بگشاید ، هر گناهی که در او جا کند ، به همان تناسب ، فضیلت و اخلاق انسانی از او دور می گردد .

حضرت نوح (ع)

وقتی که قوم لجوج حضرت نوح (ع) پند و اندرز او را گوش نکردند و دهها سال به گناه ادامه دادند ، خداوند بر آنها خشم کرد ، طوفان را فرستاد ، طوفان همراه آب که از زمین و هوا می جوشید و می بارید ، همه را غرق کرد ، مادری که خیلی کودک شیر خوارش را دوست داشت ، او را برداشت و به بالای کوه رفت ، تا یک سوم بلندی کوه بالا رفت ، پس از مدتی آب به آنجا رسید ، کم کم با زحمت خود را به آخرین نقطة اوج کوه یعنی قلة کوه رساند ، آب به آنجا نیز رسید ، کودکش را به گردنش انداخت ، آب همچنان بالا آمد تا به گردنش رسید ، کودکش را با دو دست بلند کرد ، آب از دستها نیز گذشت و آنها هلاک شدند .

رسول اکرم (ص) پس از نقل این جریان فرمود :

" اگر خداوند به کسی از قوم گنهکار نوح ، رحم می کرد به مادر آن کودک رحم می کرد .

آری ، مراقب باشیم و توجه به عذاب الهی داشته باشیم که اگر فرا رسید گاه این چنین راه نجات بسته می شود .

حضرت ابراهیم (ع)

در مدتی که حضرت ابراهیم (ع) در سرزمین بابل بود ، جمعی از جمله حضرت لوط (ع) و ساره به او ایمان آوردند. او با « ساره» ازدواج کرد. از طرف پدر ساره ، زمینهای مزروعی و گوسفندهای بسیاری به ساره رسیده بود. حضرت مدتی ضمن دعوت مردم به توحید ، به کشاورزی و دامداری پرداخت تا اینکه تصمیم گرفت از سرزمین بابل به سوی فلسطین هجرت کند و دعوت خود را به آن سرزمین بکشاند.

اموال خود ، از جمله گوسفندانش را برداشته ، به همراه چند نفر با همسرش ساره حرکت کردند ولی از طرف حاکم وقت اموالش توقیف و ماجرا به دادگاه کشیده شد. حضرت خطاب به قاضی چنین گفت :

من و همسرم سالها زحمت کشیده ایم تا این اموال را به دست آورده ایم ، اگر می خواهید اموال مرا مصادره کنید ، سالهای عمرم را که صرف تحصیل این اموال شده به من برگردانید.

قاضی در برابر استدلال منطقی عقب نشینی کرد و گفت : « حق با ابراهیم است » .

حضرت آزاد شد و همراه اموال خود ، به هجرت ادامه داد و با توکل به خدا و استمداد از درگاه حق ، حرکت کرد تا تحول تازه ای در منطقة جدیدی به وجود آورد و سخنش این بود :

« من ( هرجا بروم) به سوی پروردگار می روم ، او به زودی راهنماییم فرماید»

« اسماعیل» تازه به رشد رسیده بود ، حدود سیزده سال داشت . همدمی مهربان و یاری باوفا برای پدر بود. حضرت ابراهیم (ع) او را بسیار دوست داشت ، ولی خداوند خواست در همین مورد وی را بیازماید.

حضرت ابراهیم (ع) در شب هشتم ذیحجه در خواب دید که کسی به او می گوید : « اسماعیل را در راه خدا قربانی کن !»

شب بعد نیز همین خواب را دید ، ولی آن حضرت هنوز یقین نکرده بود که این خواب رحمانی است. سومین شب ( دهم ذیحجه) نیز همین خواب را دید ، یقین کرد که خواب رحمانی و وحی الهی می باشد ، ماجرا را به اسماعیل گفت ، وی بیدرنگ پاسخ داد : « پدرم هرچه دستور داری اجرا کن ، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت »

حضرت میوة دل و ثمره یک قرن رنج و سختیهایش را به سوی قربانگاه منی برد تا او را قربانی کند. در مسیر راه ، شیطان به صورت پیرمردی به او رسید و گفت : « آیا دلت روا می دارد که نوجوان عزیزت را قربانی کنی ؟! »

حضرت : سوگند به خدا اگر به اندازه افراد شرق و غرب فرزند داشتم و خداوند فرمان قربانی کردن آنها را به من می داد آنها را قربانی می کردم. آنگاه آن حضرت چند سنگ از زمین برداشت و با پرتاب کردن آن به سوی شیطان ، او را از خود دور ساخت.

همین پیر به سراغ اسماعیل و مادر او نیز رفت و وسوسه کرد ، ولی آنها گفتند : « اگر فرمان خداست ، باید تسلیم آن بود» و به طرف آن پیر سنگ انداختند و او را از خود دور ساختند.

حضرت ابراهیم (ع) اسماعیل را به قربانگاه آورد و او را مانند گوسفند خوابانید و کارد


دانلود با لینک مستقیم


حضرت آدم (ع)

امام محمد تقی (ع) «جواد الائمه »

اختصاصی از ژیکو امام محمد تقی (ع) «جواد الائمه » دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

مقـدمـه

امام محمد تقی می فرماید :

سه چیز است که رضوان خداوند متعال را به بنده می رساند زیادی استغفار و نرمخوبودن و زیادی صدقه و سه چیز است هر که آن را مراعات کند پشیمان نشود :

ترک نمودن عجله

مشورت کردن

به هنگام تصمیم توکل بر خدا نمودن

نام : محمد

سن شهادت : 28 سالگی

نام پدر : رضا

مدت امامت : 20 یا به روایتی 19 سال

نام مادر : سبیکه

لقب مشهور : تقی و جواد

کنیه : اباجعفر

سال ولادت : دهم ماه رجب

محل دفن : کاظمین

قاتل : ام الفضل به دستور معتصم خلیفه عباسی

چند سخن از امام جواد (ع)

تولــد

امام دهم در روز دهم ماه رجب به دنیا آمد. نام آن حضرت محمد و لقبهای مشهور ایشان تقی و جواد است. مادر امام نهم «سبیکه» نام داشت. که از بهترین زنان زمان خود بود و پدر گرامی ایشان امام رضا(ع) بود. وقتی امام محمدتقی به دنیا آمد حکیمه «عمه اش» حاضر بود. او می گوید : « در روز سوم تولد نوزاد به چپ و راست نگاه کرد و شهادتین را بر زبان آورد. من هراسان شدم و به خدمت برادرم ، امام رضا (ع) رفتم و موضوع را گفتم . برادرم فرمود : چیزهای عجیبی که بعد از این از او می بینید بیشتر از آنچه تا به حال دیده اید خواهد بود. »

امام در کودکی


دانلود با لینک مستقیم


امام محمد تقی (ع) «جواد الائمه »

مقاله درباره زندگانی امام محمد جواد (ع)

اختصاصی از ژیکو مقاله درباره زندگانی امام محمد جواد (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره زندگانی امام محمد جواد (ع)


مقاله درباره زندگانی امام محمد جواد (ع)

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:13

مقدمه

پیشوایان یا امامان اهل بیت ( ع ) را در فهرست رهبران سیاسی به شمار آورده اند . یعنی در شمار رهبرانی که سیاست را برای خویشتن حرفه و شغلی دانسته تا مطالب و مطامع شخصی و حزبی و قومی خود را در صورت تحقق بخشند . این تاریخ دانان رسالتی را که زندگانی پیشوایان ( ع ) بر آن استوار بوده است نادیده می گیرند . از این روی این سته از مورخان عادت کرده اند که فعالیت های اجتماعی و سیاسی و فکری پیشوایان را که با توانایی ، مسئولیت سنگین آن را خود انجام داده اند و مطالعه حالات متفاوت هر یک از حیث توانایی و علو همت و ضعف و قوت یا صفات دیگر که شخصیت هر پیشوایی منوط به آن است با دیگر رهبران سیاسی ملتها در یک تراز قرار داده و در یک سطح مطالعه کنند .

به طور مثال در مورد امام علی ( ع ) می گویند : فرازهای رهبری سیاسی یعنی دور اندیشی و بینش سیاسی و تجربه را فاقد بوده است . اما معاویه از نظر آنان از تجربه و زیرکی سیاسی و دور اندیشی سهمی وافر داشته است . اینان موضع امام حسن را نسبت به معاویه و صلح بین آنان را از نشانه های ناتوانی شخصیت او یا نداشتن تجربه را از مسائل مهم زندگانی او می دانند . برخی از مطالعه زندگانی پیشوایان (ع) به عنصر تجربه تکیه می کنند اگر چه این نظر گاه در مطالعه و بررسی تاریخ خط امامت برای مطالعه زندگانی هریک از پیشوایان به صورت مستقل ضروری است و غالباً برنامه هر یک از حیث صحت و کوتاهی ممتاز است . اما زندگانی پیشوایان به این ترتیب طوری نمودار می گردد که گویی روش هر یک با آن دیگری متباین و متناقض بوده است .

زندگانی امام محمد جواد (ع)

زندگانی امام محمد جواد (ع) ادامه راه خط پدرش امام رضا (ع) بود . مامون به امام جواد علاقه داشت و کوشش می کرد و نقشه طرح می کرد که دل امام(ع) را بدست آوردو او را به دارالخلافه نزیک کند. مامون توطئه خود را برای از میان بردن جنبش و حرکت تشیع در چهار چوب خلافت عباسیان همچنان ادامه می داد . و هدف او را از این کار آن بود که بین امام و پایگاه های مردمی او فاصله ایجاد کند و امام را از مردم خویش دور سازد .

او می خواست بطریقی این نقشه را اجرا کند که مردم تحریک نشوند به خصوص که او(ع) با کمال عزت و تکریم در کاخهای مامون و ساختمانهای مجلل اوزندگانی می کرد . اما محافظان کاخ همه حرکات و سکنات امام (ع) را با دقت تمام زیر نظر داشتند .

بنابر همان نقشه قدیمی مامون در برابر همه مردم در جامعه دوستدار و مخلص امام ظاهر شد و « ام فضل » دختر خود را به عقد ازدواج او در آورد تا از تایید امام برخوردار باشد . لذا به او اصرار کرد که در همانجا زندگانی کند . اما امام (ع) اصرار ورزید که به مدینه بازگردد تا نقشه مامون را در کسب تایید امام برای پایداری خلافتی که غصب کرده بود ، نقش بر آب سازد زیرا وقتی امام (ع) خلافت او را تایید نمی کرد این شبهه در دل مردم ایجاد می شد که حکومت او مشروعیتی ندارد . و از طرف دیگر امام (ع) امامت خود را اثبات می کرد و جدا بودن طرح و برنامه خود را از طرح و برنامه حکومت روز آشکار می ساخت .

اما اگر امام (ع) می پذیرفت که با مامون و در دربار او زندگانی کند مساله به این طریق تلقی می شد که این دو خط مشی در یکدیگر ادغام شده است و این امر در نظر مردم چنین نتیجه می داد که هیچ تناقضی و اختلافی بین این دو از جهت معالم و مسائل فکری و عقیدتی خاص که ممیز نظریه امام بود وجود ندارد .

امام جواد (ع) خط پدر بزرگوار را ادامه داد و از لحاظ برنامه ریزی فکری و آگاهی عقیدتی فقیهان را از بغداد و شهرهای دیگر پیرامون خود در مدینه فراهم آورد تا با او مناظره کنند و از او بپرسند و از راهنمایی های اومستفیض گردند .

هنگامی که فصل حج فرا رسید فقیهان بغداد و شهرهای دیگرو دانشمندان بلاد که هشتاد تن بودند به حج رفتند و سپس به سوی مدینه روی آوردند تا ابا جعفر را دیدار کنند[1] .


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره زندگانی امام محمد جواد (ع)

مقاله سرنوشت کسانی که امام حسین

اختصاصی از ژیکو مقاله سرنوشت کسانی که امام حسین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

سرنوشت کسانی که امام حسین (ع) و یارانش را به شهادت رساندند .

1- نام ظالم : عبید اله ابن زیاد

نقش او در حادثه عاشورا : چهره سفاک و حاکم کوفه و مسئول همه جنایاتی که در کربلا که نسبت به امام حسین (علیه السلام) و یاران و اهل بیت او روا داشتند .

سرنوشت او : زیدابن ارقم گوید وقتی سر امام حسین (علیه السلام) را در دست داشت ، دستش لرزید سر برزانوی او افتاد . یک قطره خون تازه از آن چکید آن قطره رانش را سوراخ کرد و هرگز بهبود نیافت و همواره محل آن عفونی و بد بو بود . از همین رو عبیداله بهمراه خود عطر داشت تا کسی بوی گند تعفن بوی زخم پایش پی نبرد . ابراهیم ؛ فرمانده دلیر و شجاع سپاه مختار ، وی را به همراه بسیاری از سپاه اش اسیر کرد و خود دستور داد پاهای ابن زیاد را با آتش بسوزاند . سپس خنجر خود را برداشت و از گوشت های ابن زیاد می برید و بصورت نیمه پخته بخورد ابن زیاد می داد و هرگاه امتنا از خوردن می کرد ، خنجر بر بدنش فرو می برد . در پایان ، سر او را گوش تا گوش برید . و جسدش را آتش زد و سر او را نزذ مختار فرستاد . مختار سر ابن زیاد و دیگر قاتلان را به مدینه نزد محمد ابن حنفیه و امام سجاد (علیه السلام) فرستاد .

ملاحظات : وقتی سرابن زیاد را برای امام سجاد (علیه السلام) آوردند ، حضرت در حال غذا خوردن بود . فرمود : سپاس خدا را که وقتی مرا نزد این ملعون بردند ، سر پدرم نزد او بود و او غذا می خورد . گفتم : پروردگارا ، مرا نمیران تا سر این ملعون را ببینم در حالی که غذا می خورم . خدا را سپاس می گذارم که دعایم مستجاب شد .

2- نام ظالم : عمر ابن سعد وقاص

نقش او در حادثه عاشورا : فرمانده سپاه عبیداله ابن زیاد

سرنوشت او : ابوعمره ، فرمانده سپاه مختار به دستور مختار وارد خانه عمرسعد شد و او را میان رختخواب یافت عمرسعد چون قیافه خشمگین فرمانده سپاه مختار را دید به قصد او پی برد خواست از جایش بگریزد که لحاف به پایش پیچید و روی رختخواب افتاد . فرمانده به او مجالی نداد و سر از تنش جدا کرد و سر بریده را نزد مختار برد . جسد عمرسعد بعد از قتل ، بزودی دچار کرم و تعفن گردید و مردم می آمدند و او می دیدند .

ملاحظات : در گفتگو بین امام حسین (علیه السلام) و عمرسعد قبل از نبرد در کربلا پیش آمد امام سعد را بسیار نصیحت کرد اما عمر سعد در دام شیطان و هوس دنیا طلبی گرفتار آمده بود لذا امام فرمود : چرا اینقدر در اطاعت شیطان پافشاری می کنی ؟ خدایت هر چه زودتر در میان رختخواب بکشد و در قیامت از گناهت در نگذرد . به خدا قسم ، امیدوارم از گندم عراق بخوری مگر اندکی . عمرسعد از روی استهزا گفت : جوی عراق برای من بهتر است .

3-نام ظالم : شمربن ذی الجوش ضبابی

نقش او در حادثه عاشورا : پس از جنایت های بسیار در عاشورا او همان کسی بود که سرامام (علیه السلام) را از قفا برید . او با گستاخی تمام بر سینه مبارک حضرت نشست و محاسن آن حضرت را به دست گرفت و با دوازده ضربه شمشیر سر از بدن آن حضرت جدا کرد .سرنوشت او : ابو عمره ، از فرماندهان سپاه مختار به تعقیب شمر رفت و طی یک روز درگیری مسلحانه او را زخمی و اسیر کرده و به نزد مختار آورد مختار دستور داد او را گردن زدند و جسد او در یک دیگ روغن جوشیده افکندند و یکی از اطرافیان مختار شمر را با پای خود لگد کوب کرد . سپس مختار دستور داد سرشمر و یارانش را در میدان مقابل مسجد کوفه بر نیزه نصب کنند تا موجب عبرت دیگران شود .

4- نام ظالم : حصین بن تمیم

نقش او در حادثه عاشورا : یکی از فرماندهان سواران عمر سعد در کربلا بود. او فرمانده کمانداران بود و در روز عاشورا هنگامی که علی اصغر در آغوش امام حسین (علیه السلام) پرپر می زد حصین تیری به سوی امام پرتاب کرد که به لب های مبارک امام اصابت لشکریان به عزم شکار رهسپار خارج از شهر شد . آهوی را دید ، به تعقیب آهو پرداخت . از سپاه خود خواست کسی از شما پشت سر من نیاید . آهو را آنقدر به دنبال خود کشید تا تشنه و بی رمق گشت . عربی بیابانی او را دید ، به او آب چشانید . یزید گفت اگر مرا می شناختی ؛ بیشتر احترام می کردی . اعرابی گفت : تو کیستی ؟ گفت : من یزدیم . اعرابی گفت خوش نیامدی ! چقدر منظره دیار تو زشت و صدای تو بد است ! آیا تو همان قاتل حسین نیستی ؟ اکنون همنگونه که حسین را کشتی ، تو را خواهم کشت . آنگاه شمشیر کشید تا او را بکشد آنگاه اسب رم کرد پای یزید در رکاب گیر کرد و اسب به سرعت پا به دویدن نهاد و سر و صورت یزید بر اثر کوبیدن و ساییده شدن ، خون آلود گشت و روده هایش پاره شد و سپاه او را در حالی که روح پلیدش به سوی آتش الهی رهسپار گریده بود، یافتند .بعضی گویند در حال مستی ، مسابقه اسب دوانی با میمون خود گذاشته بود و هنگام دویدن اسب ، به زمین خورد و مرد .

منبع :

http://mohammadh425.blogfa.com/post-9.aspx


دانلود با لینک مستقیم


مقاله سرنوشت کسانی که امام حسین

مقاله نماز از دیدگاه حضرت علی

اختصاصی از ژیکو مقاله نماز از دیدگاه حضرت علی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

نماز از دیدگاه حضرت علی (ع)

نماز ، نخستین حکم الهى بود که پس از بعثت پیامبر (ص) توسط جبرئیل امین از جانب خداوند صادر شد و پیامبر آن را برای امت خود ، مقرر داشت . در قسمت های گذشته گفتیم که على (ع) ، شایسته ترین و عالی ترین شاگرد پیامبر (ص) است که می فرمود نماز ، نور دیده من است . او در تمام دوران حیات پیامبر ، همچون سایه دنبال رسول خدا بود و همه جا پیامبر (ص) را اسوه و مقتداى خویش قرار مى‏ داد . این نوجوان پاک و روشن ضمیر ، همراه پیامبر وضو می گرفت و همین که رسول خدا نماز را بجا می آورد ، او نیز پشت پیامبر خدا به نماز می ایستاد . همراه آنها تنها خدیجه (س) بود که به عنوان اولین زن ایمان آورده ، با پیامبر (ص) نماز جماعت می گزارد . علی (ع ) خود می فرماید : « خدایا من‌ نخستین‌ کسی‌ هستم‌ که‌ به‌ تو روی‌ آورد و دعوت‌ تو را شنید و اجابت‌ کرد . در نماز جز رسول‌ خدا (ص‌) ، کسی بر من پیشی‌ نگرفت ‌. »

على (ع) ، به نماز عشق می ورزید و در حساس ترین لحظات زندگى ، نماز را بر هر کار دیگری ترجیح مى‏ داد . او در مسجد کوفه و در اوج راز و نیاز با خدا بود که شمشیری زهرآگین ، بر سرش فرود آمد . هنگام شهادت ، على (ع) در سجده نماز ، در جمله ای زیبا فرمود : " به خدای کعبه رستگار شدم . "

در نمازم خم ابروى تو با یاد آمد

حالتى رفت که محراب به فریاد آمد

ضرار بن حمزه در یک شب پر ستاره به دنبال امام علی به راه افتاد و آرام آرام او را تعقیب کرد . می دانست امام مثل هر شب ، به باغی می رود و در آنجا به تنهایی ، با خدای خود ، رازگویان ، شب را به صبح می رساند . همیشه عبادت امام علی برای ضرار بن حمزه جالب بود . می خواست بداند کسی که اینگونه مورد توجه خدا و پیامبر است ، چگونه نماز می خواند و عبادت می کند . همه جا آرام بود . مهتاب آنقدر فضا را روشن کرده بود که می شد به راحتی علی (ع) را زیر نظر گرفت . امام را دید که در نقطه ای رو به قبله ایستاد و نماز را آغاز کرد . نمازش آن چنان با شکوه بود که گویی در این دنیا حضور ندارد . او آن چنان غرق در نماز بود که متوجه حضور هیچکس نشد . پس از پایان نماز ، با خضوع و خشوع به حمد و سپاس خداوند پرداخت . ضرار بن حمزه هنوز آنجا بود و با دقت به رفتار علی (ع) می نگریست و صدای نجوای پرسوز و گداز او را می شنید . علی (ع) در فرازی از سخنانش می گفت : « ای دنیا ، دیگر خود را به من نشان مده و این چنین برایم دل فریبی نکن ... خیلی بعید است که بتوانی مرا فریب دهی ، مدت تو بسیار اندک ، ولی خطر تو برای فرزندان آدم بسیار بزرگ و عیش و نوش تو کوتاه است . آه که توشه ام برای آخرت اندک و اندوخته ام برای رفع وحشت راه ، ناچیز است . »

ضرار بن حمزه امام را دید که بی تاب بر زمین افتاد . با نگرانی و به سرعت ، خود را به امام رساند . در همین حال ، امام برخاست و دوباره به نماز ایستاد . رفته رفته ، چشمان ضرار بن حمزه خسته شده بود و دیگر یاریش نمی کرد . او از شدت خستگی ، راه خانه را در پیش گرفت . ولی هنوز امام علی (ع) به عبادت مشغول بود و کسی که شیفته ذات الهی است ، در قاموس او خستگی راه ندارد .

در نهج‌ البلاغه علی (ع) آمده‌ است‌ : « خداوند بندگان‌ مؤمن‌ را با نمازها و زکاتها و روزه‌ های‌ دشوار ، از کبر و خودبینی‌ محافظت‌ و حراست‌ می ‌کند . به‌ پیکر آنان‌ ، آرامش‌ می ‌بخشد ، به‌ دیدگان‌ آنان‌ فروتنی‌ می ‌دهد ، نفس‌ آنان‌ را رام‌ می ‌سازد ، دل‌ های‌ آنان‌ را افتادگی‌ می ‌آموزد و خودپسندی‌ را از وجود آنان‌ دور می ‌کند . »

حضرت‌ علی‌ (ع‌) ضمن‌ تأکید بر امر نماز ، ازجمله عوامل‌ سقوط‌ دوزخیان‌ را بی توجهی به این فریضه بزرگ بر می ‌شمرد و می‌ فرماید :

« مردم‌ ، نماز را برعهده‌ گیرید و آن‌ را حفظ‌ کنید ، زیاد نماز بخوانید و با نماز ، خود را به‌ خدا نزدیک‌ کنید . نماز ، فریضه‌ ای است‌ که‌ در وقتهای‌ خاص‌ بر مؤمنان‌ واجب‌ شده‌ است‌ . آیا به‌ پاسخ‌ دوزخیان‌ گوش‌ فرا نمی ‌دهید آن‌ هنگام‌ که‌ از آن ‌ها پرسیدند : چه‌ چیز شما را به‌ دوزخ‌ کشانده‌ است ‌؟ گفتند : ما از نمازگزاران‌ نبودیم ‌. همانا نماز ، گناهان‌ را چون‌ برگهای‌ پائیزی‌ فرو می‌ ریزد و غل‌ و زنجیر گناهان‌ را از گردن‌ انسانها می‌ گشاید . پیامبر اسلام ‌(ص‌) نماز را به‌ چشمه‌ آب‌ گرمی‌ که‌ بر در ِ خانه مردی‌ جریان‌ داشته‌ باشد ، تشبیه‌ کرد که اگر روزی‌ پنج‌ بار خود را در آن‌ شستشو دهد ، هرگز چرک‌ و آلودگی‌ در بدن‌ او نمی ماند . »

علی (ع) ، بهترین‌ و نزدیکترین‌ راههایی‌ را که‌ انسان‌ را به‌ خالق‌ خویش‌ می رساند ، در خطبه‌ یکصد و ده‌ نهج البلاغه بیان‌ کرده ، می فرماید : « بی ‌گمان‌ ، برترین‌ وسیله‌ پیوستگی‌ انسانها به‌ خدای‌ سبحان‌ ، برپا نمودن‌ نماز به‌ عنوان‌ آئین‌ امت است . ‌»

علی (ع) نماز را هنگامی تاثیرگذار و متحول کننده می داند که نمازگزار به اوقات نماز توجه داشته باشد و می فرماید : « نماز را در وقت‌ خودش‌ به‌ جای‌ آر ، نه‌ این‌ که‌ در زمان بیکاری‌ زودتر از وقتش‌ بخوانی‌ و به‌ هنگام‌ درگیری‌ و کار ، آن‌ را تأخیر بیندازی‌ و بدان‌ که‌ تمام‌ کردار خوب تو‌ در گرو نماز است‌ . »

نماز معیار ارزش گذاری‌ سایر اعمال‌ انسان‌ است‌ . شخص‌ نمازگزار علاوه‌ بر خویشتن‌ ، باید سایر افراد خانواده‌ را نیز به‌ خواندن‌ نماز تشویق کند . علی (ع) می فرماید :

« همانا کسانی‌ از مؤمنان‌ حق‌ نماز را شناختند که‌ زیور دنیا آنها را از نماز باز‌ ندارد و روشنایی‌ چشمشان‌ یعنی‌ اموال‌ و فرزندان‌ ، مانع‌ نماز آنها‌ نشود . خدای‌ سبحان‌ در قرآن می ‌فرماید : مردانی‌ هستند که‌ تجارت‌ و خرید و فروش‌ ، آنان‌ را از یاد خدا و برپا داشتن‌ نماز و پرداخت‌ زکات‌ باز نمی ‌دارد . »

از نگاه علی (ع ) ، همچنانکه جسم به غذا نیازمند است ، روح انسان نیز به غذا نیاز دارد و نماز غذای روح است ، چرا که دل و جان را با خالق یکتا پیوند می دهد و نور حق را در دل شعله ور می سازد . در توصیه های امام علی آمده است : " به‌ کودکان‌ نماز بیاموزید و آنان‌ را در‌ هنگام‌ بلوغ‌ به خاطر ترک‌ نماز مؤاخذه‌ کنید . "

نماز به دلیل آنکه بازدارنده از بدی و زشتی است ، آثار و برکات فراوانی را به همراه دارد . امام علی ‌(ع‌) آن را نشانه ایمان می خواند ، همچنانکه رسول‌ خدا (ص) ، نماز را پرچم‌ و علامت ایمان‌ دانسته است ‌. از نگاه علی (ع) ،‌ نماز فرد را از کبر و غرور پیراسته می سازد و می فرماید : « خداوند برای‌ وارستن‌ از کبر ، نماز / و برای‌ افزایش روزی‌ ، زکات‌ را مقرر کرده‌ است‌ . »

حضرت علی یادآور می شود که اگر نمازگزار بداند هنگام نماز ، چه‌ هاله ‌ای‌ از جلال‌ خداوند او را فرو می ‌پوشاند ، هرگز دوست‌ ندارد که‌ سر از سجده‌‌ بردارد . از نگاه امام‌ علی‌(ع‌) هرکس‌ نماز را با معرفت‌ به‌ حق‌ آن‌ به‌ جای‌ آورد ، آمرزیده‌ می‌ شود


دانلود با لینک مستقیم


مقاله نماز از دیدگاه حضرت علی