ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود پروژه فرار مغز ها

اختصاصی از ژیکو دانلود پروژه فرار مغز ها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

فرار مغز ها

 

گفت و گو از حسن کرمىنخبگان و متخصصان در حالى از کشور مى روندکه آمارهاى سازمان ملل متحد نشان مى دهد ایران در میان کشورهاى در حال توسعه موقعیت مناسبى ندارد. در چنین شرایطى دانشگاهیان راه حل هایى براى کندکردن روند فرار مغزها پیشنهاد مى دهند که گویا اراده و علاقه کافى براى توجه به این راه حل ها هم از بین رفته است. با این وصف دکتر ناصر اقبالى، استاد دانشگاه هنگامى که به آسیب شناسى فرار مغزها مى پردازد، پیشنهادهاى بدیعى براى کاستن از دامنه فرار مغزها ارائه مى دهد. یکى از معضلات کشورهاى در حال توسعه فرار مغزها است. عده اى معتقدند این پدیده در اثر نابسامانیهاى درون سیستمى یک نظام شکل مى گیرد وعده اى شکل گیرى این معضل را حاصل نظام برنامه ریزى کشورهاى صنعتى یا نابرابرى میان کشورهاى پیشرفته و جهان سوم مى دانند. به نظر شما کدامیک از این دو عامل در مهاجرت نخبگان از ایران مؤثر است؟به اعتقاد من هیچ یک از این دو عامل به تنهایى عامل مهاجرت نخبگان نیست. نقطه اى که این مهاجرین متخصص از آن خارج مى شوند «مبدأ» و نقطه اى که به آنجا مى روند «مقصد» است که در اینجا، مبدأ حرکت کشورهاى جهان سوم و مقصد، کشورهاى پیشرفته صنعتى هستند. مجموعه اى از عوامل منفى در نقاط مبدأ باعث مى شود متخصصان ترک دیار کنند و به مناطقى بروند که انگیزه فعالیت در آنجا بیشتر است. بنابراین در شناخت مسائل مربوط به مهاجرت وسیع نخبگان باید هم منطقه مهاجر فرست را مورد مطالعه قرار داد و هم منطقه مهاجرپذیر. حال اگر بخواهیم اولویتى در نظر بگیریم، ابتدا باید به بررسى مسائل کشورهاى مبدأ ومهاجرت فرست توجه کنیم.آیا فرار مغزها مسأله اى اجتماعى است و اگر هست چه فاکتورها و مشخصه هایى محدوده آن را مشخص مى کند؟ما در زمره کشورهاى غیرصنعتى و مهاجر فرست هستیم و خروج متخصصان در کشور ما بالاتر از حد معمول است. کسى هم نمى تواند آن را انکار کند.بخصوص در چند سال اخیر که مجموعه عوامل اجتماعى و اقتصادى سبب گسترش مهاجرت در میان اقشار جامعه شده است.حال باید توجه کرد مسائل مربوط به متفکران، مقوله اى است که نمى توان براى آن نسخه اى جهانى پیچید. یعنى نمى توانیم مهاجرت نخبگان را در ایران و پاکستان در یک گروه بررسى کنیم. چرا که در ایران به دلیل سابقه مدنیت ، ریشه قومیت و هویت ملى مطرح است. در حالى که در کشور تازه تأسیس پاکستان عنصر ملیت کم تر مورد توجه و تأکید قرار گرفته است.تبیین مسأله مهاجرت نخبگان براى هر کشورى نیاز به مطالعه موردى دارد. اما به این مسأله که «آیا این معضل مسأله اى اجتماعى است یا خیر؟ مى توان از دو رویکرد کاملاً متفاوت نگاه کرد. اگر از پشت عینک کشورهاى جهان سوم به آن نظر بیفکنیم با بار ارزشى تحت عنوان فرار مغزها دیده مى شود و اگر از منظر کشورهاى مترقى به این پدیده توجه کنیم، به عنوان سر ریز یا خروج کادر تربیت شده از آن یاد مى شود. بنابراین در سطح کلان نمى توان به طور مطلق حکم صادر کرد. به طور کلى مهاجرت امرى مذموم و ناپسند نیست، لیکن پدیده فرار مغزها که به خروج وسیع متخصصان و اندیشمندان یک کشور اشاره دارد براى کشور مبدأ بار ارزشى منفى دارد و مذموم تلقى مى شود و این پدیده زمانى به عنوان یک مسأله اجتماعى مطرح مى شود که کشور مهاجر فرست از فقدان چنین افرادى در رنج و کمبود باشد. عامل دیگرى که این قضیه را تشدید مى کند، بیکارى متخصصان و تحصیل کردگان دانشگاه ها و مؤسسات و آموزش عالى است . جامعه ما سالها؛ سرمایه گذارى و مغزها را تربیت مى کند و خب انتظار این است که جذب جامعه شوند اما چنین اتفاقى نمى افتد چرا که هیچ گونه تعادلى بین ظرفیت دانشگاهها و نیروى انسانى مورد نیاز در بخش هاى مختلف وجود ندارد.به نظر مى رسد عامل مهاجرت نخبگان را در ناکارآمدى آموزش عالى ایران به جهت ضعف در تربیت نیروى انسانى متناسب با بازار کار مى دانید. حال براى من این سؤال مطرح است که فرار مغزها ریشه در ضعف و ناکارآمدى نظام آموزش عالى ایران دارد یا ناشى از ضعف نهادها وسازمانهاى دیگر است که به موازات آموزش عالى رشد نیافته اند. مثلاً آیا مى توان گفت ما به تعداد لازم پزشک تربیت کرده ایم اما گسترش بیمارستانها متناسب با این تعداد نبوده است؟من صرفاً آموزش عالى را مقصر نمى دانم. وظیفه آموزش عالى تربیت نیروى متخصص و کارشناس براى سازمانها ونهادهاست.به نظر من سیستمى که نظام آموزش عالى جزو آن است، زمینه اى به وجود مى آورد که منجر به فرار مغزها مى شود. اگرچه ضعف نظام برنامه ریزى آموزش عالى یک عامل خروج متخصصان است ولى عوامل دیگرى هم وجود دارد که نمى توان آنها را نادیده گرفت. در تحلیل پدیده مهاجرت باید مجموعه عوامل اقتصادى، سیاسى، اجتماعى، فرهنگى را در نظر داشت و به صورت انتزاعى با آن برخورد نکرد.امروزه نیروى انسانى یکى از پیش زمینه هاى توسعه همه جانبه است و نیروى انسانى متخصص و تحصیل کرده به موتور محرکه جامعه قلمداد مى شود. بنابراین از دست دادن این نیروها به مفهوم از دست دادن سرمایه هاى اصلى کشور است. در قرن بیست و یکم تجارت مختص کالاهاى اقتصادى نیست و مغزها را به عنوان یک کالاى استراتژیک و قابل معامله در برمى گیرد. بعد از انقلاب ، دولتمردان با توجه به بالارفتن نرخ رشد جمعیت جوان،نظام آموزش عالى را رشد و گسترش دادند اما به موازات آن نظام اشتغال در کشور توسعه نیافت. به طورى که اکنون بالغ بر سه میلیون بیکار داریم و دولت در خوشبینانه ترین وضعیت نمى تواند بیشتر از ۴۰۰ هزار شغل ایجاد کند. پس طبیعى است که نیروى مازاد به سپاه عظیم بیکاران بپیوندد و در نهایت راه حل فرار از مرزهاى جغرافیایى را به کار مى گیرد.چه عواملى سبب شیوع الگوهاى جدید مهاجرت در ایران شده است؟برآورده نشدن نیازهاى دموکراتیک در داخل کشور و بزرگنمایى مشکلات داخلى و جنبه هاى فریبنده جهان غرب فضاى مهاجرت را در ایران گسترش داده است و حتى حوزه نخبگان فرهنگى و اجتماعى را نیز دربرگرفته که بحرانهاى خاص خود را به همراه داشته است.عده اى از نظریه پردازان معتقدند پدیده جهانى شدن حوزه هاى وسیعى از زندگى مردم را دستخوش تحول و دگردیسى کرد و بر همین اساس زندگى در عصر دیجیتالى به انسان ها فرصت حرکت فرامرزى داده است. بنابراین جابه جایى نخبگان در ایران و بسیارى از کشورها را ناشى از گسترش این پدیده مى دانند.بدون شک پدیده جهانى شدن شرایطى براى نسل جدید فراهم کرده که با نسل قبل از خود بسیار متفاوت است.امروزه در نظام ارتباطات جهانى نخبگان مى توانند براحتى و با استفاده از اینترت وماهواره با شخصیت هاى فرهنگى، علمى سراسر جهان در ارتباط باشند. این واقعیت ضرورت عصر مدرن است که پیش روى ما قرار دارد. اما در این مورد کارى که باید انجام دهیم این است که ضمن تسهیل روابط متخصصان ایرانى با سایر کشورها زمینه اى را فراهم آوریم که آنها تمایل به اقامت دائم در سایر کشورها نداشته باشند. در این زمینه به تعبیرى زیبا از سیدمحمدخاتمى استناد مى کنم که سخنى واقع بینانه است. وى در جمع ایرانیان مقیم آمریکا اعلام کرد:«شما همواره سفیران دائمى ایران در این کشورها هستید.» ما باید بپذیریم که شرایط عصر جدید طورى طراحى شده که ایران به صادرکننده نیروى انسانى به کشورهاى فرا دست مبدل شده است. در نتیجه در رویارویى با چنین واقعیتى تنها کارى که مى توانیم انجام دهیم، این است که به نوعى ارتباط و تعلقات این نیروى زبده را با کشور حفظ کنیم.اما از سوى دیگر تا کى شاهد باشیم که در کشور نیروى متخصص تربیت شود و به محض رشد و تبلور و بهره ورى به نظاره خروج آنها از کشور بنشینیم. به نظر من لازم است، بسترى فراهم آوریم که اندیشمندان به ابراز اندیشه و نظر خود بپردازند. در طول تاریخ نیز به تجربه ثابت شده، حاکمانى موفق بوده اند که فضاى باز ایجاد کرده اند و تبادل افکار و اندیشه را مورد توجه و تأکید قرار داده اند. چه بسیار اندیشمندانى که به واسطه هزینه بالاى نشر اندیشه و فکرشان زبان فروبسته وسکوت کرده اند. چون احساس مى کنند ارائه نظر براى آنها مخاطره انگیز است. در حالى که شاید بسط اندیشه و نظر آنها در توسعه جامعه مفید و سودمند باشد. باید بدانیم دنیا مدیون اقلیتها است. اقلیتهایى که فکر نو دارند و به مرور مشخص مى شود این فکر و اندیشه ، چه تأثیر فراگیر و مثبتى دارد. تمام پیامبران ما در اقلیت بودند ولى در شرایطى که به وجود آمد، نظریاتشان را ارائه دادند و تأثیرگذار هم بودند. ما باید تحمل خود را زیادتر کنیم و بتوانیم نظریات مخالف را که اندیشمندان مطرح مى کنند،پذیریم و تحمل کنیم. ممکن است در کوتاه مدت این رویه خوشایند ما نباشد ولى در نهایت تضارب آراء ، سبب قانونمند شدن فضاى باز سیاسى در کشور خواهد شد و همه از آن سود خواهند برد.به نظر شما تحولاتى مثل ۱۱ سپتامبر مى تواند تأثیرى بر روند جذب و یا اخراج نخبگان از کشورهاى مقصد داشته باشد؟بعید است، چون معمولاً وقتى نخبگان کشورهاى درحال توسعه وارد کشورهاى مترقى مى شوند، در آن کشورها به صورت مهره مورد استفاده قرار مى گیرند و تصمیم گیران اصلى، از خود این کشورها هستند. در تمامى دنیا حتى اگر این مغزها دربالاترین سطوح تخصصى هم باشند؛ در مراجع تصمیم گیرى کمتر از آنها استفاده مى شود. از سوى دیگر متخصصان در سازمانها ونهادهاى علمى و نظام هاى فنى وحرفه اى کشورهاى غربى به کار گرفته مى شوند، که مورد نیاز آنهاست. بنابراین چه دلیلى دارد که آنها را از صحنه خارج کنند.پس به چه دلیل دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالى آمریکا در یک اقدام مشترک از پذیرش دانشجویان ایرانى امتناع مى کنند؟این فقط به حادثه ۱۱ سپتامبر بر نمى گردد. در گذشته هم به دلیل بروز مشکل میان دولتمردان ایران وآمریکا، ورود ایرانیان را بسیار محدود کرده بودند. این رویکرد صرفاً تنگناها را بیشتر کرده است.براى خروج از بحران فرار نخبگان و تحول ساختارى در ابعاد اقتصادى ، اجتماعى چه فعالیتهایى را مى توان انجام داد؟همانطور که قبلاً اشاره کردم، براساس آمارها بیش از سه میلیون بیکار در کشور وجود دارد، براى ایجاد شغل براى این تعداد نیاز به سرمایه گذارى عظیمى داریم که با توجه به درآمدها وهزینه ها وکسرى بودجه سالانه کشور دولت توانایى چنین سرمایه گذارى سنگینى را نخواهد داشت. به همین دلیل پیشنهاد مى شود دولت بحث مهاجرت متخصصان را در قالب یک برنامه مدون کارشناسى شده اعزام نیروى کار به خارج از کشور ببیند که این دو حسن دارد: نخست براى مهاجران که از راه هاى قانونى و زیر پوشش قوانین کشور مقصد شروع به فعالیت مى کنند و دوم اینکه براى کشور مبدأ نیز عوایدى دارد. چرا که افراد ممکن است به وطن باز گردندو درآمد حاصل از کارشان در کشورهاى مقصد را به صورت ارز به کشور انتقال دهند. پاره اى از قوانین در زمینه مهاجرت وجود دارد که نه تنها جریان فرار مغزها را متوقف نمى کند بلکه عاملى در جهت تشدید آن است.این قوانین غلط سبب مى شود وضعیت مهاجران غیرعادى شود و در نتیجه هرگونه ارتباط فرهنگى ، سیاسى، اجتماعى با آنان غیر ممکن به نظر برسد. که این در نهایت باعث گسست نسل دوم مهاجران خواهد شد. و در نهایت اینکه باید با یک استراتژى بلند مدت شرایطى را براى اساتید ودانشجویان ممتاز فراهم کنیم که آنها بتوانند براى استفاده از فرصتهاى مطالعاتى به شکل ترددى وکوتاه مدت از کشور خارج شوند.در حالى که در بسیارى از کشورهاى در حال توسعه پذیرش دانشجوى ترددى و مکاتبه اى قابل قبول و مرسوم است، در ایران وزارت فرهنگ و آموزش عالى هیچ یک از اینگونه مدارک صادر شده را قبول ندارد. نظر شما در این مورد چیست؟ما وقتى مى بینیم میلیونها دلار از کشور خارج مى شود و جوانان ما براى ادامه تحصیل با تحمل مرارتهاى فراوان به کشورهاى دیگر مى روند، باید بپذیریم که چون به سختى مى روند به سادگى هم برنخواهند گشت. در بسیارى از کشورها شعبه هایى از دانشگاه هاى خارجى وجود دارد، در حالى که ما در ایران اجازه تأسیس این دانشگاه ها را نمى دهیم. به نظر من اگر دولت این رویه را به کار بگیرد، از دو نظر مفید خواهد بود. اول آنکه نیروى انسانى ما به خارج از کشور نمى رود و بعد از فارغ التحصیلى نیز در سازمان ها و نهادهاى داخل کشور به کار گماشته مى شوند و دوم ؛ به جاى اینکه ما شرایط آنها را بپذیریم. آنها با سرمایه گذارى در ایران تابع نظام آموزشى ما خواهند شد. ضمن اینکه با تأسیس این قبیل دانشگاه ها در کنار دانشگاه هاى داخلى، امکان رقابت در داخل کشور فراهم شده و مراکز آموزشى ما نیز به موازات نظام هاى آموزشى پیشرفته دنیا رشد خواهند کرد.

 بر اساس صندوق بین المللی پول سالانه بیش از 150 هزار نفر تحصیل کرده از ایران خارج می شوند . طی سال 79 روزانه به طور متوسط  15 نفر با درجه ی کار شناسی  ارشد و 3/2 نفر با درجه ی دکترا جلای وطن کرده اند  در سال  78  ،  5475  کارشناس ایران را ترک کرده اند  همچنین در 6 ماهه ی اول  سال 78  ، 1664  نفر از افراد دارای  تحصیلات علوم پزشکی  برای خروج از کشور اقدام کردند  .

 از مجموع 4300  نفر دانشجو  که برای  ادامه ی تحصیل در سالهای  64 تا72 به خارج از کشور رفته اند  12% هنوز به کشور باز نگشته اند  همین طور از سال 69 تا  77  ، تعداد  151  نفر عضو هیئت علمی دانشگاههای کشوراز کشور خارج شده و باز نگشته اند .  تعداد کل اساتید  دانشگاههای ایران  1500 نفر است  در حالی که ایرانیانی که در خارج کشور صاحب کرسی اند« با درجه ی پروفسوری »400 نفر می باشند . 92 %  دارندگان مدال المپیاد های جهانی  طی دو دهه ی اخیر  به خارج از کشور رفته اند  .  155 هزار نفر   ایرانی با تحصیل ممتاز  به امریکا مهاجرت کرده اند .

 صر فه جویی امریکا در هزینه های اموزشی از این بابت  10میلیارد  و  500 میلیون دلار  بوده است . در حالی که ایران از بابت  مهاجرت مغز ها 38 میلیارد  دلار متضرر  شده است   .  آمارها ی ارائه شده  در ذهن ما این سوال را ایجاد کرده است  که چه عواملی در بروز  این آسیب اجتماعی  دخالت داشته است  ؟

 عدم توجه مسئولین وقت و  عدم قائل شدن ارزش کافی و لازم برای علم و جامعه علمی کشور ، در گیر بودن ذهنی آنها به مسائل مقتضی زمان از جمله جنگ و سازندگی آنها را از توجه به آینده کشور و رشد علمی صنعتی کشور باز داشت تا اینکه در چند سال اخیر بدلیل تحولاتی  که درطبقه حاکم بر ایران بوجود آمده است ؛ چینش سه قوه به لحاظ فکری ، وجود سازمانها از قبیل سازمان ملی جوانان ، بر سر کار آمدن وزیران و نمایندگان از طبقه دانشگاهی و علمی کشور این زنگ خطررا برای کسانی که چشم و گوش خود را بر روی بعضی مسائل بسته بودند به صدا در آ ورد .

 به امید روزی که بتوانیم کاری بکنیم که این باتلاق هایی که با دست خود ایجاد کرده ایم ما را بیشتر به اعماق فرو نبرد .  


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پروژه فرار مغز ها

تحقیق درمورد تاثیر موسیقی بر مغز

اختصاصی از ژیکو تحقیق درمورد تاثیر موسیقی بر مغز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 2

 

تاثیر موسیقی بر مغز

تاثیر موسیقی بر مغز:از ده سال پیش تاکنون گروههای تحقیقی متعددی در سراسر جهان تأثیر موسیقی بر مغز انسان را مورد بررسی قرار داده و با مقایسه مغز نوازندگان و افراد عادی به نتایج شگفتآوری دست یافتهاند. تغییرپذیری ساختار و شکل مغز کودکان و حتی بزرگسالان با کمک صوت و ریتم از مهمترین این یافته هاست.

البته نوع موسیقی در این مورد نقش بسیار مهمی دارد.موسیقی کلاسیک موجب برانگیختن و فعالیت همة قسمتهای مغز می‌شود درحالی‌که موسیقی پاپ کمتر چنین تأثیری را داراست.

به ویژه در مغز نوازندگان حرفه‌ای به‌دلیل شروع زودهنگام و طولانی‌مدت فعالیتهای موسیقایی ویژگیهای آناتومی خاصی دیده می‌شود.

معاینات و بررسیهای متعدد(۱) از مغز نوازندگان حرفه‌ای نشان می‌دهد که ماده خاکستری مخچه و ناحیه شنوایی مغز آنان نسبت به افراد غیر موزیسین بیشتر است.

در مغز نوازندگان سازهای زهی و پیانو هم بخشهایی که مسئول کنترل حرکات دست هستند ۴۰ درصد رشد بیشتری دارند. همچنین جسم پینه‌ای(۲) مغز نوازندگانی که قبل از سن ۷ سالگی شروع به فراگیری ساز نموده‌اند بزرگ‌تر از سایرین است. از این رو بین دو نیم‌کره و بخشهای مختلف مغز آنان ارتباط و هماهنگی بیشتر و بهتری برقرار می‌شود.

هر یک از دو نیم‌کره مغز وظایف متفاوتی بر عهده دارد. نیم‌کره چپ مسئول تجزیه و تحلیل مسائل و مرکز تعلیم است و نیم‌کره راست احساسات، تخیلات و قدرت ابتکار را هدایت می‌کند. برای استفاده از کل پتانسیل مغز می‌بایست هر دو نیم‌کره با هم هماهنگ باشند.

بر اساس تحقیقی(۳) که توسط آلتن مولر(۴) از انستیتو پزشکی و فیزیولوژی موسیقی در هانوفر و مارک بانگرت(۵) از دانشکده پزشکی دانشگاه هاروارد انجام گرفته است، بخش شنوایی و بخشهای حرکتی مغز نوازندگان پیانو کاملا‌ً با یکدیگر مرتبط‌اند به‌طوری‌که تحریک یکی از این دو بخش موجب برانگیختن دیگری می‌شود.

اسکنهای متعدد و الکترو انسفا لوگرافی (EEG) از مغز نوازندگان حرفه‌ای پیانو نشان می‌دهد که تنها حرکت دست نوازنده بر روی کلاویه‌ها موجب فعال شدن ناحیه شنوایی مغز می‌گردد و بالعکس شنیدن قطعات موسیقی باعث تحریک قسمتهای حرکتی می‌شود.

حتی انگشتان دست برخی از نوازندگان با شنیدن ملودیهای خاصی بی‌اراده حرکت می‌کند. بین این دو ناحیه از مغز نوازندگان مبتدی هم در اولین جلسه و پس از ۱۰ دقیقه تمرین ارتباط موقتی ایجاد می‌شود که با افزایش تعداد جلسات تثبیت می‌گردد.

البته هنوز به‌طور قطعی مشخص نیست که آیا تمرینات موسیقی عامل ایجاد این ویژگیهاست و یا اینکه ساختار مغز نوازندگان از هنگام تولد با دیگران متفاوت است و این تفاوتها زمینه موفقیت آنان در موسیقی را فراهم می‌سازد.

تمرینات موسیقی همچون نیروی بازدارنده‌ای مانع از بین رفتن سلولهای عصبی در سنین بالا می‌شود. حتی اگر فردی تازه در سن ۸۵ سالگی شروع به فراگیری ساز نماید سلولهای مغز او ترمیم و بازسازی می‌شود و قدرت حافظه و استنتاجش افزایش می‌یابد.

در تحقیقی به منظور بررسی اثرات موسیقی بر مغز و رد این فرضیه که نه موسیقی بلکه خانواده و محیط رشد کودک موجب افزایش کارآیی مغز و ضریب هوشی می‌شود، کودکانی از محلات فقیرنشین برلین و از خانواده‌هایی بدون پیشینه فرهنگی غنی مدت شش سال به طور منظم و مداوم در مدرسه تحت آموزش موسیقی قرار گرفتند. در لس‌آنجلس نیز در دانشگاه کالیفرنیا تحقیقی مشابه انجام گرفت.

نتایج هر دو بررسی تأثیر مثبت موسیقی بر مؤلفه‌های ضریب هوشی و قدرت تخیل فضایی‌ ـ زمانی انسان را تأیید نمود.

در آزمایشی دیگر در دانشگاه هنگ کنگ‌(۶)، ۴۵ نوازنده ارکستر بین سنین ۶ تا ۱۵ سال از لحاظ قدرت حافظه و به یادسپاری کلمات مورد بررسی قرار گرفتند. محققین پی بردند که کودکان نوازنده نسبت به هم‌سالان غیر نوازنده خود به مراتب لغات بیشتری را به خاطر می‌سپارند و هر قدر زمان عضویت آنان در ارکستر بیشتر است در این زمینه موفق‌ترند.

پس از یک‌سال با انجام مجدد این آزمایش مشخص شد که توانمندی حافظه کودکانی که هنوز نوازنده ارکستر هستند نسبت به سال گذشته افزایش یافته است درحالی‌که حافظه کسانی که از ارکستر جدا شده‌اند در همان سطح باقی مانده است.

آموزش موسیقی و نوازندگی همچنین موجب افزایش پشتکار و قدرت تمرکز شخص و پیگیری اهداف درازمدت می‌گردد. نوازندگی گروهی هم انعطاف‌پذیری، ثبات احساسی و افزایش قابلیتهای اجتماعی را به همراه دارد.

سال ۱۹۹۲ پرفسور هانس گونتر باستیان(۷) به همراه گروهی از دانشمندان ۱۸۰ دانش‌آموز بین سنین ۶ تا ۱۲ سال را در مدارس ابتدایی برلین به مدت شش سال تحت نظر قرار دادند. آنها پی بردند که کودکان نوازنده به‌خصوص کسانی که قبل از سن ۸ سالگی شروع به فراگیری ساز نموده‌اند باهو‌ش‌تر و واقع‌بین‌تر از دیگران‌اند و اعتماد‌به‌نفس و قدرت سازگاری بیشتری دارند. این دانش‌آموزان در دروس جغرافی، انگلیسی، آلمانی و ریاضی نمرات بهتری کسب نمودند


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد تاثیر موسیقی بر مغز

خصوصیات سلولهای بنیادی مغز استخوان

اختصاصی از ژیکو خصوصیات سلولهای بنیادی مغز استخوان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

خصوصیات سلولهای بنیادی مغز استخوان


خصوصیات سلولهای بنیادی مغز استخوان

مقاله کامل بعد از پرداخت وجه

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحات: 17

 

.نسبت به داروها و سمها مقاوم هستند این بدین علت میباشد که این سلولها و بخصوص سلولهای بنیادی خونساز مغز استخوان دارای چندین نوع transporter  ATP binding cassete   میباشند که یک پمپی در غشا این سلولها میباشد که با مصرف انرژی داروها و سموم وارد شده به سلول را به بیرون میراند.

  1. این سلولها نسبت به آپوپتوز خیلی مقاوم هستند
  2. سیستم ترمیم DNA در انها فعال میباشد

مغز استخوان دارای 4 نوع سلول بنیادی میباشد که به شرح هر یک میپردازیم

  1. Stromal or mesenchymal stem cell
  2. Multiple adult progenitor cell
  3. Hematopoetic stem cell
  4. Side Population Stem cell(SP stem cell)

Hematopoetic stem cell:1

دو نوع سلول بنیادی خونساز در مغز استخوان وجود دارد

  1. Long term hematopoetic stem cell

در تمام مدت زندگی جاندار تکثیر میابد

  1. Short term hematopoetic stem

این نوع از سلول بنیادی به سلولها و پیشسازهای لنفویید و میلویید تمایز میابد Long-term HSCs  دارای مقدار بالایی از فعالیت تلومرازی میباشد.سلولهای بنیادی خونساز دارای مارکرهای  c-kit, CD34,  sca1 در سطح خود میباشند این سلولها مارکر marker( Lin) را دارا نمیباشند یا انرا به مقدار کمی بیان میکنند((Lin–/low برای مقاصد پزشکی و پیوند این سلولها سلولهای با مشخصات زیر بیشترین شانس را برای پیوند دارند CD34+ Thy1+ Lin–  .روش دیگر برای خالص سازی این سلولها رنگ امیزی با رنگهای فلوروسنت بر پایه خاصیت efflux این سلولها با رنگهای Rhodamin 123  Hochest 33342  میباشد .در ترکیب این دو نوع رنگ امیزی سلولهاییکه با ایندو رنگ نمیگیرند یا کم رنگ میگیرند Hoechest low Rho low

غنی از سلولهای بنیادی خونساز میباشند.

Bone marrow mesenchymal stem cell or stromal celL

 سلولهای بنیادی  استرومال مغز استخوان یا سلولهای بنیادی مزانشیمال

هنگامیکه مغز استخوان کشت داده شود سلولهای بنیادی  استرومال مغز استخوان به کف فلاسک چسبیده و سلولهای بنیادی خونساز شناور میمانند.سلولهای بنیادی استرومال مغز استخوان مارکرهای زیادی برای شناخته شدن دارند.که مهمترین انها به شرح زیر میباشد

cytokines (interleukin-1, 3, 4, 6, and 7) receptors for proteins in the extracellular matrix, (ICAM-1 and 2, VCAM-1, the alpha-1, 2, and 3 integrins, and the beta-1, 2, 3 and 4 integrins

در مورد این سلولهای بنیادی بیشتر باهم صحبت خواهیم کرد.من این سلولها را پادشاه سلولهای بنیادی میدانم.تفاوت دیگر سلولهای بنیادی خونساز و مغز استخوان نبودن دو مارکر CD45,CD14 در سطح سلولهای بنیادی استرومال میباشد.

Multiple adult progenirto cell

این سلولهای بنیادی نوعی از سلولهای استرومال میباشند پلاستسسیتی بیشتری نسبت به  سلول بنیادی استرومال دارند.اصولا اگر ما سلولهای استرومال مغز استخوان را در دانسیته سلولی پایین در فلاسک کشت دهیم این سلولها به سمت مالتیپل ادولت میروند.این سلولها هستند که قدرت تمایز به سلولهای مشتق شده از هز 3 نوع لایه زایای جنینی را دارا میباشند.این سلولها دارای مارکرهای زیر هستند

CD 34 neg and CD 35 neg CD 133 + VEGFR-2+ CD 44 low CD 117 neg VE cadherin HLA-1 HLA-DR

SP stem cell

استفاده از فلوسیتومتری با طول موج مضاعف بر پایه رنگ امیزی هوخست 33342 نوع دیگری از سلولهای بنیادی را در مغز استخوان به نام side population  یا SP مشخص میکند.این سلولها دارای مارکرهای زیر هستند

n    CD 45 + c-kit + SCA-1+

مارکرهای سلولهای بنیادی استرومال مغز استخوان انسان

با استفاده از FACS 

مارکرهای زیر در انها منفی میباشد.

 CD4, CD8, CD11b, CD13,

CD14, CD15, CD29, CD30, CD31, CD34, CD45, CD49e,

CD71, CD73, CD105, CD133 (AC133), CD146, CD166,

Oct-4, VEGF receptor-2 (KDR), HLA-DR, HLA-ABC,

and b2-microglobulin.

اما این مارکرها در انها مثبت میباشد ولی به مقدار کمی بیان میشوند


دانلود با لینک مستقیم


خصوصیات سلولهای بنیادی مغز استخوان

ضروریات بیهوشی مغز و اعصاب و مراقبت های ویژه

اختصاصی از ژیکو ضروریات بیهوشی مغز و اعصاب و مراقبت های ویژه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

ضروریات بیهوشی مغز و اعصاب و مراقبت های ویژه


ضروریات بیهوشی مغز و اعصاب و مراقبت های ویژه

کتاب ضروریات بیهوشی مغز و اعصاب و مراقبت های ویژه

(Essentials of Neurosurgical anesthesia & critical care)

نوشته : Ansgar M. Brambrink, Jeffrey R. Kirsch

راهنمایی برای تمام کارکنان بیمارستان ها و بخش های جراحی و آی سی یو

آشنایی با مراقبت های ویژه از افرادی که به تازگی جراحی مغز و اعصاب داشته اند.

این کتاب به حدی در زمینه بیهوشی و جراحی مغز و اعصاب مشهور است که نیازی به معرفی کردن ندارد.

با فرمت پی دی اف و زبان انگلیسی (875 صفحه)


دانلود با لینک مستقیم


ضروریات بیهوشی مغز و اعصاب و مراقبت های ویژه

تحقیق در مورد مخچه قسمتی از مغز است که بعد از مخ

اختصاصی از ژیکو تحقیق در مورد مخچه قسمتی از مغز است که بعد از مخ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

مخچه قسمتی از مغز است که بعد از مخ ، بزرگترین قسمت مغز می‌باشد.

[ویرایش] وظیفه

مرکز هماهنگی حرکات و تنظیم فعالیت ماهیچه‌ها و حفظ تعادل بدن.

[ویرایش] ویژگی ها

مخچه مانند مخ از دو نیمکره چپ و راست تشکیل یافته‌است که توسط بخشی به نام کرمینه از هم جدا شده‌اند.

مخچه از بخش خاکستری در خارج و ماده سفید در مرکز تشکیل شده‌است.

سایر نورون های حسی ماهیچه‌ها به مخچه می‌رود و نیز از چشم و گوش نیز شاخه‌ای از عصب به مخچه می‌رود.

مخچه

مخچه که تعادل بدن را حفظ می‌کند دارای بخش خاکستری در قشر و بخش سفید در مرکز است. قشر مخچه دارای سه طبقه است: طبقه ذره‌ای در بیرون ، دانه‌ای در درون ، و پورکنژ در وسط. مخچه بوسیله سه جفت پایک که شامل دسته‌هایی از تارهای عصبی می‌باشند با مغز میانی ارتباط برقرار می‌کند. در مرکز مخچه ، هسته‌های مرکزی مخچه قرار دارند. این هسته‌ها از جنس بخش خاکستری هستند که بوسیله بخش سفید احاطه شده است.هسته‌های مرکزی مخچه از بیرون به درون عبارتند از: هسته دانه‌دار ، هسته سه گوش ، هسته مدور ، هسته فاسیتژیال که هر یک در درون دیگری قرار دارد. مخچه در کار کنترل فعالیتهای ماهیچه‌ای به مخ کمک می‌کنند. پیامهای حرکتی که از مخ به اندامها می‌رود. توسط مخچه ، تقویت و هماهنگ می‌شوند. برای کار چشمها و گوش داخلی وضعیت بدن را به مخچه خبر می‌دهند. در کل کارهای که مخچه انجام می‌دهد همگی غیر ارادی هستند.

بصل‌النخاع

این بخش را می‌توان به عنوان ناحیه وسیعی از نخاع تلقی نمود که شکل آن در انسان شبیه پیاز است. بصل‌النخاع بدون مرز مشخص با نخاع ارتباط حاصل می‌کند در حالی که با بخشهای فوقانی تر دارای مرزهای مشخصتر است. بصل‌النخاع از ماده سفید و رشته اعصابی تشکیل شده است و فعالیت اندامهای داخلی بدن مانند قلب ، ششها و اندامهای گوارشی را اداره می‌کند به همن سبب یکی از مهمترین اجزای مغز است و آسیب وارده به آن مرگ را به دنبال دارد.

/

عقده عصبی

یک عقده عصبی دارای تعداد زیادی نورون است که درون کپسولی از بافت پیوندی قرار گرفته‌اند. تعداد این نورونها ممکن است به 50000 عدد برسد در نتیجه اندازه عقده‌ها متفاوت است هر نورون عقده یک سلول گانگلیون خوانده می‌شود.

دستگاه عصبی محیطی

رشته‌های عصبی عقده‌های نخاعی- جمجمه‌ای و خودکار جزء اعصاب محیطی به شمار می‌روند و شامل سه گروه عصب است: اعصاب حسی که از اندامها به مغز و نخاع می‌روند، اعصاب حرکتی که از مغز و نخاع به ماهیچه‌ها و غده‌ها می‌روند و اعصاب مختلط که شامل رشته‌های حسی و حرکتی هستند.

اعصاب پیکری و خودمختار

اعصاب حرکتی که از دستگاه عصبی مرکزی به اندامها می‌روند.

بخش پیکری: که پیام انقباض را به سلولهای ماهیچه‌ای مخطط می‌برند و ارادی هستند.

بخش خودمختار: که غیر ارادی است این اعصاب کار اندامهایی چون قلب ، کلیه ، شش و ... را اداره می‌کنند.

رشته این اعصاب خود به دو صورت سمپاتیک و پاراسمپاتیک نامگذاری می شوند. اعصاب سمپاتیک به دو ردیف گره عصبی واقع در دو طرف ستون مهره ها مرتبط هستند اعصاب سمپاتیک بدن را برای فعالیت بیشتر آماده می کنند. اعصاب پاراسمپاتیک برخلاف اعصاب سمپاتیک عمل می‌کنند مهمترین عصب پاراسمپاتیک از بصل‌النخاع آغاز می‌شود و پس از عبور از گردن به سینه و شکم می‌رسد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد مخچه قسمتی از مغز است که بعد از مخ