ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پایان نامه بازیابی، گونه‌شناسی، اعتبار سنجی سندی روایات تفسیری ابن‌الماهیار

اختصاصی از ژیکو پایان نامه بازیابی، گونه‌شناسی، اعتبار سنجی سندی روایات تفسیری ابن‌الماهیار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

محمد بن‌العباس بن‌علی بن‌مروان بن‌الماهیار(متوفای قرن چهارم) از جمله محدثان معاصر کلینی ; می‌باشد. او دارای آثار متعددی در موضوعات فقه، اصول، تفسیر قرآن و ... است. روایات تفسیری وی در  چهار کتاب‌ «تأویل ما نزل فی النبی 6، تأویل ما نزل من القرآن فی أهل بیت :، تأویل ما نزل فی شیعتهم، تأویل ما نزل فی أعدائهم»، به عنوان منبع برای مفسران بعد از خود بوده است. مساله اصلی این پژوهه بازیابی، گونه‌شناسی و اعتبارسنجی سندی روایات تفسیری ابن‌الماهیار می‌باشد. ابتدا از باب مقدمه به شناخت‌نامه علمی ابن‌الماهیار پرداخته شده است. بازشناسی کتاب‌های ابن‌الماهیار در تفسیر قرآن، بازیابی روایات تفسیری ایشان که شامل 563 روایت تفسیری و مستدرک بازیابی روایات تفسیری ابن‌الماهیار، از مباحث مهمی است که در این رساله مورد بررسی قرار گرفته است. گونه‌شناسی روایات تفسیری ایشان که عبارتند از روایات سوره ـ آیه شناخت، معنا شناخت، تفسیری ـ تبیینی، تأویلی، جری و تطبیق، و مرتبط در بخش دیگری مورد توجّه قرار گرفته است. در این میان روایات جری و تطبیق بیشترین فراوانی را به خود اختصاص داده‌اند. محتوای اصلی این روایات اثبات بنیاد قرآنی, امامت و ولایت ائمه : می‌باشد. در آخر ملاک و معیار اعتبارسنجی سندی روایات ابن‌الماهیار بیان شده است و نتیجه‌ی آن طبق نظر متأخران به دلیل وجود راوی ضعیف، مهمل، مجهول و ... جزء روایات حسن، موثق و ضعیف محسوب می‌شود، اما از منظر قدما ضعف سند موجب ضعف روایت نمی‌شود. بنابراین روایات ابن‌الماهیار با توجّه به ملاک و معیار قدما، حدیث صحیح تلقی می‌شود.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه بازیابی، گونه‌شناسی، اعتبار سنجی سندی روایات تفسیری ابن‌الماهیار

دانلود تحقیق کامل درمورد نقد روایات اهل سنت پیرامون بعثت

اختصاصی از ژیکو دانلود تحقیق کامل درمورد نقد روایات اهل سنت پیرامون بعثت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

نقد روایات اهل سنت پیرامون بعثت

عروة بن زبیر شاید پیش خود فکر کرده کسى که در هرعلمى داناترین مردم روى زمین باشد در امثال اینگونه امور نیزمیتواند اظهار نظر کند،و امثال بخارى و مسلم نیز این اظهار نظرشخصى را بعنوان یکحدیث صحیح در کتاب خود آورده و بدان‏احتجاج کرده‏اند.

 داستان کیفیت‏بعثت آن حضرت را بزرگان اهل سنت‏مانند بخارى و مسلم و ابن هشام در سیره طبق روایتى که ازعایشه نقل کرده‏اند و آنرا صحیحترین روایت در باب وحى‏دانسته و روى جملات آن بحث کرده و بلکه طبق پاره‏اى ازمضامین آن فتوى داده‏اند اینگونه است: «قال البخارى:حدثنا یحیى بن بکیر،حدثنا اللیث،عن عقیل،عن ابن شهاب،عن عروة بن الزبیر،عن عائشة رضى الله عنها انهاقالت: اول ما بدى‏ء به رسول الله صلى الله علیه و سلم من الوحى الرؤیاالصالحة فى النوم،و کان لا یرى رؤیا الا جاءت مثل فلق الصبح. ثم حبب الیه الخلاء،و کان یخلو بغار حراء فیتحنث فیه-و هوالتعبد-اللیالى ذوات العدد قبل ان ینزع الى اهله و یتزود لذلک،ثم‏یرجع الى خدیجة فیتزود لمثلها. حتى جاءه الحق و هو فى غار حراء. فجاءه الملک فقال:اقرا.فقال:ما انا بقارى‏ء.قال:فاخذنى‏فغطنى حتى بلغ منى الجهد ثم ارسلنى.فقال:اقرا فقلت:ما انابقارى‏ء. فاخذنى فغطنى الثانیة حتى بلغ منى الجهد ثم ارسلنى. فقال:اقرا.فقلت:ما انا بقارى‏ء،فاخذنى فغطنى الثالثة حتى بلغ‏منى الجهد.ثم ارسلنى فقال:اقرا باسم ربک الذى خلق. خلق‏الانسان من علق،اقرا و ربک الاکرم.الذى علم بالقلم.علم‏الانسان ما لم یعلم. فرجع بها رسول الله صلى الله علیه و سلم یرجف فؤاده،فدخل‏على خدیجة بنت‏خویلد،فقال،زملونى زملونى.فزملوه حتى ذهب‏عنه الروع. فقال لخدیجة-و اخبرها الخبر-:لقد خشیت على نفسى. فقالت‏خدیجة:کلا،و الله لا یخزیک الله ابدا.انک لتصل‏الرحم و تقرى الضیف،و تحمل الکل،و تکسب المعدوم،و تعین على‏نوائب الحق. فانطلقت‏به خدیجة حتى اتت ورقة بن نوفل بن اسد بن‏عبد العزى ابن عم خدیجة.و کان امراءا قد تنصر فى الجاهلیة،و کان‏یکتب الکتاب العبرانى،فیکتب من الانجیل بالعبرانیة ما شاء الله ان‏یکتب.و کان شیخا کبیرا قد عمى. فقالت له خدیجة:یابن عم!اسمع من ابن اخیک.فقال له ورقة: یابن اخى ماذا ترى؟فاخبره رسول الله صلى الله علیه و سلم خبر ماراى.فقال له ورقة:هذا الناموس الذى کان ینزل على موسى،یالیتنى فیها جذعا،لیتنى اکون حیا،اذ یخرجک قومک.فقال‏رسول الله صلى الله علیه و سلم:«او مخرجى هم؟! »فقال:نعم،لم یات احد بمثل ما جئت‏به الا عودى،و ان یدرکنى یومک انصرک‏نصرا مؤزرا. ثم لم ینشب ورقة ان توفى و فتر الوحى‏»تا اینجا روایتى است که بخارى در نخستین باب صحیح‏خود نقل کرده و این روایت دنباله‏اى هم دارد که بخارى آنرا درکتاب التعبیر با همین سند و متن روایت کرده و دنباله آن چنین‏است: «...و فتر الوحى فترة.حتى حزن رسول الله صلى الله علیه‏و سلم-فیما بلغنا-حزنا غدا منه مرارا کى یتردى من رؤوس شواهق‏الجبال.فکلما اوفى بذروة جبل لکى یلقى نفسه تبدى له جبریل‏فقال:یا محمد،انک رسول الله حقا.فیسکن لذلک جاشه،و تقرنفسه،فیرجع.فاذا طالت علیه فترة الوحى غدا لمثل ذلک.قال: فاذا اوفى بذورة جبل تبدى له جبریل فقال له:مثل ذلک‏» (1) ترجمه: بخارى به سند خود از عایشه روایت کرده که گوید:نخستین بارى‏که وحى بر رسول خدا«ص‏»آمد خوابهاى راست‏بود که خوابى نمى‏دید جز آنکه مانند صبح روشن مى‏آمد،سپس به حالت‏خلوت علاقه‏مند شد ودر غار حرا خلوت گزیده و شبهاى معدودى را به عبادت مى‏گذراند پیش‏از آنکه به نزد خانواده بیاید و براى آن توشه گیرد،سپس به نزد خدیجه‏بازگشته و براى آن توشه برمى‏گرفت. تا وقتى که حق به نزد او آمد و آن حضرت در غار حرا بود. پس فرشته نزد آنحضرت آمده و گفت:بخوان:فرمود:من خواندن‏ندانم!گوید:پس آن فرشته مرا گرفت و بسختى فشارم داد بدان حد که‏طاقتم تمام شد سپس رهایم کرد و گفت:بخوان!من گفتم:خواندن‏ندانم،دوباره مرا گرفت و براى بار دوم مرا بسختى فشار داد بحدى که‏طاقتم تمام شد آنگاه رهایم کرد و گفت:بخوان!گفتم:خواندن ندانم،که براى سومین بار مرا گرفت و بسختى فشارم داد بحدى که طاقتم تمام‏شد و سپس مرا رها کرده و گفت: بخوان بنام پروردگارت که آفرید...(تا بآخر آیات) پس رسول خدا«ص‏»بازگشت در حالى که دلش میلرزید و بهمان‏حال بنزد خدیجه آمد و گفت:مرا بپوشانید،مرا بپوشانید! پس آنحضرت راپوشاندند تا اضطراب و ترس از او دور شد. رسول خدا شرح حال خود را براى خدیجه بیان داشته و فرمود:من برخویشتن بیمناکم! خدیجه گفت:هرگز!بخدا سوگند که خداوند تو را خوار نخواهد کرد،زیرا تو صله رحم میکنى و مهمان‏نوازى و سختیها را تحمل مى‏کنى و ناداران را دارا مى‏کنى و بر پیش‏آمدهاى حق کمک مى‏کنى! سپس خدیجه آنحضرت را برداشته و بنزد ورقة بن نوفل بن اسد بن‏عبد العزى که پسر عموى خدیجه بود آورد،و او مردى بود که در زمان‏جاهلیت‏بدین نصرانیت درآمده بود و کتابهاى عبرانى و انجیل را بمقدارزیادى نوشته و پیرمردى بود که کور شده بود. خدیجه بدو گفت:عموزاده از برادرزاده‏ات بشنو!ورقه گفت: عموزاده چه مى‏بینى؟رسول خدا«ص‏»آنچه را دیده بود بدو خبر داد،ورقه گفت:این همان ناموسى است که بر موسى نازل میشد و اى کاش‏من امروز جوانى بودم اى کاش من در آنروز که قوم تو تو را بیرون میکنندزنده بودم،رسول خدا«ص‏»فرمود:مگر مرا بیرون مى‏کنند؟گفت: آرى،هر کس گفتارى مانند تو براى مردم بیاورد مورد دشمنى قرارمیگیرد و اگر آنروز تو را من درک کنم پیوسته تو را یارى خواهم کرد. و پس از این جریان بمدت کمى ورقه از دنیا رفت،و وحى قطع‏شد... ...چنانچه رسول خدا بسختى غمگین گردید تا بدانجا که بارهاخواست‏خود را از بالاى نوکهاى کوهها پرت کند و هر بار که ببالاى کوهى‏میرفت تا خود را پرت کند جبرئیل در برابر او ظاهر میشد و مى‏گفت:اى‏محمد تو بحق رسول خدا هستى،و همان سبب میشد که دلش آرام گیرد،و جانش استقرار یابد،و چون فترت وحى طول مى‏کشید دوباره بهمان‏فکر میافتاد و چون به بالاى کوه میرفت جبرئیل در برابر او ظاهر میشد و همان سخنان را به او مى‏گفت...! و اینک تحقیقى درباره سند و متن این حدیث‏اما از نظر سند:همانگونه که شنیدید این حدیث از زهرى از عروة بن زبیر ازعایشه نقل شده...و زهرى همان کسى است که در تثبیت‏حکومت مروانیان و ستمگران نقش داشته و نویسنده هشام بن‏عبد الملک و معلم فرزندان او بوده...اگر چه گفته‏اند که در آخرعمر توبه کرده و جزء اصحاب امام چهارم علیه السلام درآمده،اما آیا این حدیث را قبل از توبه نقل کرده با بعد از آن؟ نمیدانیم!...


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد نقد روایات اهل سنت پیرامون بعثت

دانلود مقاله کامل درباره نقد روایات اهل سنت پیرامون بعثت

اختصاصی از ژیکو دانلود مقاله کامل درباره نقد روایات اهل سنت پیرامون بعثت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

نقد روایات اهل سنت پیرامون بعثت

عروة بن زبیر شاید پیش خود فکر کرده کسى که در هرعلمى داناترین مردم روى زمین باشد در امثال اینگونه امور نیزمیتواند اظهار نظر کند،و امثال بخارى و مسلم نیز این اظهار نظرشخصى را بعنوان یکحدیث صحیح در کتاب خود آورده و بدان‏احتجاج کرده‏اند.

 داستان کیفیت‏بعثت آن حضرت را بزرگان اهل سنت‏مانند بخارى و مسلم و ابن هشام در سیره طبق روایتى که ازعایشه نقل کرده‏اند و آنرا صحیحترین روایت در باب وحى‏دانسته و روى جملات آن بحث کرده و بلکه طبق پاره‏اى ازمضامین آن فتوى داده‏اند اینگونه است: «قال البخارى:حدثنا یحیى بن بکیر،حدثنا اللیث،عن عقیل،عن ابن شهاب،عن عروة بن الزبیر،عن عائشة رضى الله عنها انهاقالت: اول ما بدى‏ء به رسول الله صلى الله علیه و سلم من الوحى الرؤیاالصالحة فى النوم،و کان لا یرى رؤیا الا جاءت مثل فلق الصبح. ثم حبب الیه الخلاء،و کان یخلو بغار حراء فیتحنث فیه-و هوالتعبد-اللیالى ذوات العدد قبل ان ینزع الى اهله و یتزود لذلک،ثم‏یرجع الى خدیجة فیتزود لمثلها. حتى جاءه الحق و هو فى غار حراء. فجاءه الملک فقال:اقرا.فقال:ما انا بقارى‏ء.قال:فاخذنى‏فغطنى حتى بلغ منى الجهد ثم ارسلنى.فقال:اقرا فقلت:ما انابقارى‏ء. فاخذنى فغطنى الثانیة حتى بلغ منى الجهد ثم ارسلنى. فقال:اقرا.فقلت:ما انا بقارى‏ء،فاخذنى فغطنى الثالثة حتى بلغ‏منى الجهد.ثم ارسلنى فقال:اقرا باسم ربک الذى خلق. خلق‏الانسان من علق،اقرا و ربک الاکرم.الذى علم بالقلم.علم‏الانسان ما لم یعلم. فرجع بها رسول الله صلى الله علیه و سلم یرجف فؤاده،فدخل‏على خدیجة بنت‏خویلد،فقال،زملونى زملونى.فزملوه حتى ذهب‏عنه الروع. فقال لخدیجة-و اخبرها الخبر-:لقد خشیت على نفسى. فقالت‏خدیجة:کلا،و الله لا یخزیک الله ابدا.انک لتصل‏الرحم و تقرى الضیف،و تحمل الکل،و تکسب المعدوم،و تعین على‏نوائب الحق. فانطلقت‏به خدیجة حتى اتت ورقة بن نوفل بن اسد بن‏عبد العزى ابن عم خدیجة.و کان امراءا قد تنصر فى الجاهلیة،و کان‏یکتب الکتاب العبرانى،فیکتب من الانجیل بالعبرانیة ما شاء الله ان‏یکتب.و کان شیخا کبیرا قد عمى. فقالت له خدیجة:یابن عم!اسمع من ابن اخیک.فقال له ورقة: یابن اخى ماذا ترى؟فاخبره رسول الله صلى الله علیه و سلم خبر ماراى.فقال له ورقة:هذا الناموس الذى کان ینزل على موسى،یالیتنى فیها جذعا،لیتنى اکون حیا،اذ یخرجک قومک.فقال‏رسول الله صلى الله علیه و سلم:«او مخرجى هم؟! »فقال:نعم،لم یات احد بمثل ما جئت‏به الا عودى،و ان یدرکنى یومک انصرک‏نصرا مؤزرا. ثم لم ینشب ورقة ان توفى و فتر الوحى‏»تا اینجا روایتى است که بخارى در نخستین باب صحیح‏خود نقل کرده و این روایت دنباله‏اى هم دارد که بخارى آنرا درکتاب التعبیر با همین سند و متن روایت کرده و دنباله آن چنین‏است: «...و فتر الوحى فترة.حتى حزن رسول الله صلى الله علیه‏و سلم-فیما بلغنا-حزنا غدا منه مرارا کى یتردى من رؤوس شواهق‏الجبال.فکلما اوفى بذروة جبل لکى یلقى نفسه تبدى له جبریل‏فقال:یا محمد،انک رسول الله حقا.فیسکن لذلک جاشه،و تقرنفسه،فیرجع.فاذا طالت علیه فترة الوحى غدا لمثل ذلک.قال: فاذا اوفى بذورة جبل تبدى له جبریل فقال له:مثل ذلک‏» (1) ترجمه: بخارى به سند خود از عایشه روایت کرده که گوید:نخستین بارى‏که وحى بر رسول خدا«ص‏»آمد خوابهاى راست‏بود که خوابى نمى‏دید جز آنکه مانند صبح روشن مى‏آمد،سپس به حالت‏خلوت علاقه‏مند شد ودر غار حرا خلوت گزیده و شبهاى معدودى را به عبادت مى‏گذراند پیش‏از آنکه به نزد خانواده بیاید و براى آن توشه گیرد،سپس به نزد خدیجه‏بازگشته و براى آن توشه برمى‏گرفت. تا وقتى که حق به نزد او آمد و آن حضرت در غار حرا بود. پس فرشته نزد آنحضرت آمده و گفت:بخوان:فرمود:من خواندن‏ندانم!گوید:پس آن فرشته مرا گرفت و بسختى فشارم داد بدان حد که‏طاقتم تمام شد سپس رهایم کرد و گفت:بخوان!من گفتم:خواندن‏ندانم،دوباره مرا گرفت و براى بار دوم مرا بسختى فشار داد بحدى که‏طاقتم تمام شد آنگاه رهایم کرد و گفت:بخوان!گفتم:خواندن ندانم،که براى سومین بار مرا گرفت و بسختى فشارم داد بحدى که طاقتم تمام‏شد و سپس مرا رها کرده و گفت: بخوان بنام پروردگارت که آفرید...(تا بآخر آیات) پس رسول خدا«ص‏»بازگشت در حالى که دلش میلرزید و بهمان‏حال بنزد خدیجه آمد و گفت:مرا بپوشانید،مرا بپوشانید! پس آنحضرت راپوشاندند تا اضطراب و ترس از او دور شد. رسول خدا شرح حال خود را براى خدیجه بیان داشته و فرمود:من برخویشتن بیمناکم! خدیجه گفت:هرگز!بخدا سوگند که خداوند تو را خوار نخواهد کرد،زیرا تو صله رحم میکنى و مهمان‏نوازى و سختیها را تحمل مى‏کنى و ناداران را دارا مى‏کنى و بر پیش‏آمدهاى حق کمک مى‏کنى! سپس خدیجه آنحضرت را برداشته و بنزد ورقة بن نوفل بن اسد بن‏عبد العزى که پسر عموى خدیجه بود آورد،و او مردى بود که در زمان‏جاهلیت‏بدین نصرانیت درآمده بود و کتابهاى عبرانى و انجیل را بمقدارزیادى نوشته و پیرمردى بود که کور شده بود. خدیجه بدو گفت:عموزاده از برادرزاده‏ات بشنو!ورقه گفت: عموزاده چه مى‏بینى؟رسول خدا«ص‏»آنچه را دیده بود بدو خبر داد،ورقه گفت:این همان ناموسى است که بر موسى نازل میشد و اى کاش‏من امروز جوانى بودم اى کاش من در آنروز که قوم تو تو را بیرون میکنندزنده بودم،رسول خدا«ص‏»فرمود:مگر مرا بیرون مى‏کنند؟گفت: آرى،هر کس گفتارى مانند تو براى مردم بیاورد مورد دشمنى قرارمیگیرد و اگر آنروز تو را من درک کنم پیوسته تو را یارى خواهم کرد. و پس از این جریان بمدت کمى ورقه از دنیا رفت،و وحى قطع‏شد... ...چنانچه رسول خدا بسختى غمگین گردید تا بدانجا که بارهاخواست‏خود را از بالاى نوکهاى کوهها پرت کند و هر بار که ببالاى کوهى‏میرفت تا خود را پرت کند جبرئیل در برابر او ظاهر میشد و مى‏گفت:اى‏محمد تو بحق رسول خدا هستى،و همان سبب میشد که دلش آرام گیرد،و جانش استقرار یابد،و چون فترت وحى طول مى‏کشید دوباره بهمان‏فکر میافتاد و چون به بالاى کوه میرفت جبرئیل در برابر او ظاهر میشد و همان سخنان را به او مى‏گفت...! و اینک تحقیقى درباره سند و متن این حدیث‏اما از نظر سند:همانگونه که شنیدید این حدیث از زهرى از عروة بن زبیر ازعایشه نقل شده...و زهرى همان کسى است که در تثبیت‏حکومت مروانیان و ستمگران نقش داشته و نویسنده هشام بن‏عبد الملک و معلم فرزندان او بوده...اگر چه گفته‏اند که در آخرعمر توبه کرده و جزء اصحاب امام چهارم علیه السلام درآمده،اما آیا این حدیث را قبل از توبه نقل کرده با بعد از آن؟ نمیدانیم!...


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره نقد روایات اهل سنت پیرامون بعثت

اتحاد ملی و انسجـام اسلامی از دیدگاه آیات و روایات اسلامی

اختصاصی از ژیکو اتحاد ملی و انسجـام اسلامی از دیدگاه آیات و روایات اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

اتحاد ملی و انسجـام اسلامی از دیدگاه آیات و روایات اسلامی


اتحاد ملی و انسجـام اسلامی از دیدگاه آیات و روایات اسلامی

 

اتحاد ملی و انسجـام اسلامی از دیدگاه آیات و روایات اسلامی

19 صفحه

چکیده

تأکید اسلام بر لزوم به کار گرفتن اندیشه روشنگری و آگاهی بخشی و بیان حقایق برای رسیدن به اتحاد و محبت و مهرورزی نسبت به انسان ها و توجه کرامت آنها بر کسی پوشیده نیست زیرا که فلسفه خلقت و آفرینش امید به لطف و رحمت الهی و کمال و سعادت است. قرآن برای دستیابی به سعادت است که به اموری اشاره می کند که می‌توان از آنها به عنوان عوامل بیرونی و درونی اتحاد و انسجام یاد کرد. از آنجایی که روش و هدف واحد به عنوان اصلی ترین مؤلفه های اتحاد و اتفاق مطرح می باشد و امت و جامعه بی آن، تحقق وجود نمی یابد، قرآن مسئله پذیرش کامل دین اسلام را به عنوان مهمترین عامل اتحاد در انسجام برمی شمارد، قرآن از عدم پیوستگی درونی انسان‌ها به عنوان مانع مهم اتحاد نام می برد و از مردمان می خواهد تا با تزکیه نفس و پیروی اصول تقوی و تقویت هنجارهای اجتماعی اتحاد را در جامعه گسترش دهند. تأکید قرآن بر احسان، نیکوکاری و انفاق و دیگر رفتارهای پسندیده و معروف به عنوان تأکید بر عوامل اتحاد است در نهایت قرآن اعتصام چنگ زدن به ریسمان الهی،‌ نظارت و کنترل همگانی و توجه به نقاط مشترک را عامل مهمی برای رهایی از تفرقه و ایجاد اتحاد و انسجام برمی شمارد.

در این تحقیق سعی شده به عوامل دیگری که در ایجاد اتحاد و انسجام مسلمانان مؤثر است پرداخته و اهمیت اتحاد جامعه مسلمانان و آثار اتحاد و همبستگی نیز مورد بررسی قرار گیرد.


دانلود با لینک مستقیم


اتحاد ملی و انسجـام اسلامی از دیدگاه آیات و روایات اسلامی

دانلود مقاله کامل درباره اتحاد اسلامی از دیدگاه روایات

اختصاصی از ژیکو دانلود مقاله کامل درباره اتحاد اسلامی از دیدگاه روایات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره اتحاد اسلامی از دیدگاه روایات


دانلود مقاله کامل درباره اتحاد اسلامی از دیدگاه روایات

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :31

 

بخشی از متن مقاله

چکیده

تأکید اسلام بر لزوم به کار گرفتن اندیشه روشنگری و آگاهی بخشی و بیان حقایق برای رسیدن به اتحاد و محبت و مهرورزی نسبت به انسان ها و توجه کرامت آنها بر کسی پوشیده نیست زیرا که فلسفه خلقت و آفرینش امید به لطف و رحمت الهی و کمال و سعادت است. قرآن برای دستیابی به سعادت است که به اموری اشاره می کند که می‌توان از آنها به عنوان عوامل بیرونی و درونی اتحاد و انسجام یاد کرد. از آنجایی که روش و هدف واحد به عنوان اصلی ترین مؤلفه های اتحاد و اتفاق مطرح می باشد و امت و جامعه بی آن، تحقق وجود نمی یابد، قرآن مسئله پذیرش کامل دین اسلام را به عنوان مهمترین عامل اتحاد در انسجام برمی شمارد، قرآن از عدم پیوستگی درونی انسان‌ها به عنوان مانع مهم اتحاد نام می برد و از مردمان می خواهد تا با تزکیه نفس و پیروی اصول تقوی و تقویت هنجارهای اجتماعی اتحاد را در جامعه گسترش دهند. تأکید قرآن بر احسان، نیکوکاری و انفاق و دیگر رفتارهای پسندیده و معروف به عنوان تأکید بر عوامل اتحاد است در نهایت قرآن اعتصام چنگ زدن به ریسمان الهی،‌ نظارت و کنترل همگانی و توجه به نقاط مشترک را عامل مهمی برای رهایی از تفرقه و ایجاد اتحاد و انسجام برمی شمارد.

در این تحقیق سعی شده به عوامل دیگری که در ایجاد اتحاد و انسجام مسلمانان مؤثر است پرداخته و اهمیت اتحاد جامعه مسلمانان و آثار اتحاد و همبستگی نیز مورد بررسی قرار گیرد.

مقدمه

دین اسلام منادی توحید و انسجام و وحدت و یگانگی است زیرا پیامبر اسلام از بعثبت تا وفات همواره در آموزش ها و تعالیم خود و در عمل، در جهت نفی تفرقه و اختلاف و تحکیم پایه های وحدت و همبستگی و اخوت و همدلی میان جامعه مسلمانان گام نهاده است. اتحاد و انسجام اسلامی در متن دین و محتوای تعالیم آسمانی قرآن و مکتب اسلام و همچنین در اعتقادات عمومی مسلمانان، جایگاه محکم و استواری دارد و در حد فریضه،‌ الزام آور و ضروری است. خداوند در آیات متعددی مسلمانان را به وحدت و انسجام و همبستگی سفارش نموده و از اختلاف باز می دارد: «و اعتصمو بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا» همگی به رشته دین خدا چنگ زده و راه های متفرق نروید.

بنابراین بزرگترین محور وحدت و انسجام، دستورات الهام بخش خداوند در قرآن کریم است که به وسیله پیامبر اعظم (ص) به مسلمانان ابلاغ شده است. سرپیچی از دستورات خداوند شرک محسوب شده و مایه اختلاف و تفرقه می شود و علت اصلی تفرقه میان مسلمانان در عدم پیروی از دستورات الهام بخش الهی است. در عصر حاضر امام خمینی (ره) وحدت کلمه را ضروری ترین نیاز برای مسلمانان معرفی نموده است. سپس مقام معظم رهبری (مدظله العالی) با حساسیت ویژه ای در طول سال های ولایت و رهبری خویش، خط مشی ها و نقطه نظرات کلیدی و راهبردی را جهت انسجام و وحدت مسلمانان بیان فرموده اند که توانسته است به میزان بسیار تعیین کننده ای مخاطرات و توطئه ها و دسیسه های شوم استکبار جهانی را به حداقل کاهش دهد با توجه به گستردگی موضوع، بررسی تمام ابعاد موضوع در یک مقاله نمی گنجد. اما در این نوشته به دلیل رعایت اصل اختصار و همچنین کاربردی بودن بحث شمه ای از دیدگاه اسلام (قرآن، نهج البلاغه، نهج الفصاحه و غررالحکم) در ارتباط با اتحاد و انسجام اسلامی بررسی می شود.

 

اهداف تحقیق:

هدف کلی:

شناخت دیدگاه اسلام درباره اتحاد و انسجام اسلامی

اهداف فرعی:

  • تعریف اتحاد و وحدت
  • دستیابی به تفاوت بین وحدت و اختلاف
  • شناخت ارکان اتحاد و همبستگی از دیدگاه اسلام
  • تعیین آثار اتحاد و شناخت علل شکست اتحاد و ایجاد تفرقه میان مسلمانان

روش تحقیق:

مقاله تهیه شده به روش توصیفی و بر مبنای تحقیق کتابخانه ای تنظیم شده است. تحقیق کتابخانه ای از آن جهت دارای اعتبار می باشد که می توان با اتکاء به یافته های قبلی دیگران مطالب نو، آموزنده و بدیع ارائه داد. بنابراین با مراجعه به قرآن، نهج البلاغه، نهج الفصاحه و غررالحکم و کتاب های مرتبط دیگر سعی در جمع آوری اطلاعات و سازماندهی آنها در نیل به اهداف مورد نظر شده است.

 

تعریف اتحاد و وحدت

اتحاد: یعنی یکی شدن، یگانگی، یکرنگی و اتفاق آراء، پیوستگی چند نفر یا چند گروه یا چند دولت در امری به وسیله قراردادی که منعقد می سازد. (معین،1371، ص134، جلد1)

وحدت: یکی بودن، یگانه بودن، اشتراک همه افراد یک ملت در آمال و مقاصد، چنانچه به منزله مجموعه واحدی به شمار آیند (معین،1371،فص4988، جلد4) اتحاد و وحدت هم خانواده هستند و هر دو یک معنی و مفهوم دارند لذا در این نوشتار گاهی کلمه (وحدت) و گاهی هم کلمه (اتحاد) را به کار می بریم که نویسنده هر دو را به یک منظور به کار برده است.

یعقوب اردنی(1939) می گوید: وحدت پاداش الهی در مقابل تسلیم بودن مؤمنان در برابر خداست و قوت و ضعف وحدت بستگی به میزان این تسلیم بودن دارد و اگر متوقف گردد، وحدت از هم پاشیده می شود و پیوستگی آن خود به خود از بین خواهد رفت. اتحاد و انسجام اسلامی عنصری از عناصر اساسی زندگی و یکی از لوازم فطرت انسانی است، زیرا اتحاد کینه ها را می زداید و یکدلی و یکرنگی را به همراه دارد.

وحدت و اختلاف:

در آیات و روایات متعددی این دو مفهوم با هم ذکر شده است، علت آن است که اگر اختلاف نباشد، نیاز به سفارش به وحدت نیست، بنابراین سفارش به اتحاد و پرهیز از اختلاف و تفرقه در صدر برنامه های دین اسلام قرار گرفته است. از جمله آیاتی که مسلمانان را به وحدت و پرهیز از اختلاف دعوت نموده است، این آیه است؛ «ولا تکونوا کالذین تفرقوا و اختلفوا» مانند کسانی که به تفرقه گراییدند و با هم اختلاف کردند نباشید.

پیامبر اعظم (ص) به گونه ای زیبا به این دو مفهوم اشاره نموده است؛ الجماعه رحمه و الفرقه عذاب، جماعت رحمت است و تفرقه عذاب(2) یعنی وحدت و انسجام رحمت پروردگار و آمرزش او را سبب می شود و اختلاف و تفرقه عذاب الهی را به دنبال خواهد داشت.

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره اتحاد اسلامی از دیدگاه روایات