ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله معانی لغوی و اصطلاحی واژه فقر و غنا

اختصاصی از ژیکو مقاله معانی لغوی و اصطلاحی واژه فقر و غنا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله معانی لغوی و اصطلاحی واژه فقر و غنا


مقاله معانی لغوی و اصطلاحی واژه فقر و غنا

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات;138

مقدمه:

خداوند تمام مخلوقاتش را به طور مساوی نیافرید یکی را غنی و دیگری را فقیر، یکی را زور و بازو و دیگری را ضعیف و ناتوان، یکی را با اراده و دیگری را سست و بی اراده آفرید تا تمام بندگانش را مورد آزمایش قرار دهد تا بندگانش به صبر پیشه کنند و در برابر ناکامیها و مصائب و آزمایشات الهی صبور بوده تا کفر نورزند و فقر و غنی یک از بحثهای گسترده ای است فقر و غنا را به بنده اش داد تا کسی که فقیر است روی به خدا می آورد و ایمانش مستحکم است ولی همین فقیر از روی تنگدستی گاهی به فقر عناد می پردازد، گاهی غنی هم از بس که غرق لذات دنیوی است خدا را فراموش کرده و گاهی اینگونه نمی باشد فقیر و غنی هر دو به خدا روی آورده و شکرگذار نعمتهای الهی اند. و این تحقیق در رابطه با فقر و غنا از منابع گوناگون می باشد امیدوارم که مورد لطف شما واقع گردد.

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله معانی لغوی و اصطلاحی واژه فقر و غنا

دانلود کلمات دینی و معانی

اختصاصی از ژیکو دانلود کلمات دینی و معانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

 


  قسمتی از محتوای متن 

تعداد صفحات : 6 صفحه

جبایت باج و خراج گرفتن ( برهان قاطع ) و جمع کردن خراج و گرفتن آن .
"حاجب بزرگ ، به مرو رفت .
.
.
.
.
.
و هر جای شحنه فرستاد و جبایت روان شد.
" .
ص 687 " و بنده سباشی ، تا این غایت با ایشان آویخت و طلیعه داشت و جنگها بود .
.
.
.
.
، تا ایشان در هیچ شهر از خراسان نتوانستند نشست و جبایت روان است و عمّال خداوند بر کار .
" ص 708 حاصل و باقی " حاصل، مقدار مالی است که در خزانه یا در نزد کارگزار موجود است و باقی، مقدار خراجی است که مردم بدهکارند و هنوز نپرداخته اند " .
" عبدالغفار به دیوان استیفا رود و بگوید مستوفیان را تا خط بر حاصل و باقی او کشند " .
ص 155 " پس عبدوس را گفت : باز گرد ، تا من امشب مثال دهم تا حاصل و باقی وی پیدا آرند و فردا با وی به درگاه آرند .
" ص 464 حِمل اموالی را گویند که به سوی بیت المال حمل می شود .
" و حسن سپاهیانی باز آمد با حمل های مکران و قصدار و رسولی مکرانی با وی و مالی آورده هدیه ی امیر .
" ص 315 " طاهر را مثال بود تا مال ضمان گذشته.
.
.
بطلبد و به نشابور فرستد ، نزدیک سوری صاحب دیوان تا حمل نشابور به حضرت آرند .
" ص 434 و "سوم ماه رمضان، هدیه ها که صاحب دیوان خراسان، ساخته بود، پیش آوردند، پانصد حمل.
" ص 530 "گفت: این مال گشاده نیست، چون از مصر و شام، حمل در رسد، آن گاه این جواهر خریده آید.
" ص 542 "پس از رفتن وی، سوری آنچه نقد داشت، از م


دانلود با لینک مستقیم


دانلود کلمات دینی و معانی

دانلود پاورپوینت در مورد معانی و بیان 2 مؤلف: دکتر سیروس شمیسا

اختصاصی از ژیکو دانلود پاورپوینت در مورد معانی و بیان 2 مؤلف: دکتر سیروس شمیسا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت در مورد معانی و بیان 2 مؤلف: دکتر سیروس شمیسا


دانلود پاورپوینت در مورد معانی و بیان 2 مؤلف:    دکتر سیروس شمیسا

دانلود پاورپوینت در مورد معانی و بیان 2 مؤلف:    دکتر سیروس شمیسا

فرمت فایل: پاورپوینت

تعداد اسلاید: 155

 

 

 

 

اهداف درس
آشنایی با مباحث بنیادی علم بیان از قبیل مجاز، تشبیه، استعاره، کنایه و مسائل نوین بلاغت امروزی از قبیل سمبل، تمثیل، اسطوره، آرکی تایپ
1- توضیح سبک ادبی
2- توضیح موضوع علم بیان
3- تعریف علم بیان
4- توضیح ادای معنای واحد به طرق مختلف
5- ذکر فایده علم بیان
6- شناخت قرینه و اقسام آن
7- توضیح متدولوژی ادبیات

دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت در مورد معانی و بیان 2 مؤلف: دکتر سیروس شمیسا

تحقیق در مورد معانی گوناگون حق

اختصاصی از ژیکو تحقیق در مورد معانی گوناگون حق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد معانی گوناگون حق


تحقیق در مورد معانی گوناگون حق

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:31

 

  

 فهرست مطالب

 

 

معانی گوناگون حق

 

پرسشها در پیرامون حق

 

حق در قانون اساسی ایران

 

حق: امتیاز و اختیار

 

حق در نگاه فقها

 

نگرش حقوقدانان غرب

 

نگرشی از نظرگاهی تازهتر

 

حق از دیدگاه رئالیستها

 

انتقادات هارت

 

 

 

 

 

 

 

 

واژههایی در زبان هست که بار معنایی آنها هم سنگین و هم متنوع است. حق یکی از این واژه هاست. معنایی که این واژه در ذهن ما القا میکند چندان سیّال و چندان غنی و پیچیدهاست که معمولاً وقت و حوصله و دقت کامل را از ما میگیرد و چه بسا که از کاربرد آن با یک تصور مبهم و ناروشن خرسند میشویم. این جملة معروف را شنیدهاید که میگوید: «حق گرفتنی است نه دادنی». کمتر میتوان اطمینان داشت که گوینده و شنوندة این جمله به روشنی بدانند که از چه سخن میگویند. آن چیست که گرفتنی است و دادنی نیست؟ میدانیم که صحبت از امری خوب و مطلوب و سودمند و دلپذیر است. چیزی را میخواهیم اما تصوری که از آن درذهن ما نقش میبندد سخت ناروشن و ابهامآلود است.

واژة حق چه در تبادل عام، یعنی زبان مردم کوچه و بازار، و چه در زبان نویسندگان و ادیبانو اهل علم بیشتر به صورت اسم بهکاربردهمیشود. درهمان جملة بالا «حق گرفتنی است نه دادنی» حق به صورت اسم بهکاررفتهاست. اما وقتی میگوییم «سخن حق تلخ است» این کلمه درمقام صفت قرارگرفتهاست. درزبان عربی حق به صورت فعل هم به کار میرود که ما در بحث کنونی نیاز نداریم به آن بپردازیم.

گفته میشود «فلانی حقش آن نبود که با او کردند»؛ یعنی این نه سزای او بود. شعر معروف مولانا را در مثنوی میخوانیم:

کی توان حق گفت جز زیر لحاف  با تو ای خشمآور آتش سجاف 

یعنی با چون تو آدمی حرف راست آشکارا نمیتوان گفت. در جایی دیگر از مثنوی حق به معنی مطلق حقیقت و دربرابر باطل به کار رفتهاست:

زانـکه بیحق بـمطلی نـاید پـدیـد قلب را ابـله بـه بـوی زر خــریــد   

آن که گوید جمله حق از ابلهیست    وانکه گوید جمله باطل او شقیست  

مقصود شاعر آن است که اندیشهها واعتقادات مردم نه همه با حقیقت وفق میدهد و نه یکسره برخلاف حقیقت است. حقیقت انگاشتن و پذیرفتن همة آنها نشانة خامی و حماقت است؛ چنانکه باطل انگاشتن و ردّ همة آنها نشان از کوردلی و شقاوت دارد. وقتی کلمة حق را درمورد خداوند بهکار میبریم همین معنی را درنظر داریم زیرا که خداوند حقیقت مطلق و محض حقیقت است. خاقانی در مدیحهای گفتهاست:

چون آدم و داوود خلیفه تویی از حق    حق زی تو پناهد که پناه خلقانی  

درلنگه اول این بیت حق به معنی خداوند است. شاعر خطاب به پادشاه میگوید تو خلیفة خداوندی، همچنان که آدم و داوود خلیفهگان او بودند. در لنگة دوم که باز مخاطب آن پادشاه است میافزاید: حق به تو پناه میآورد زیراکه تو پناه همه مردمانی. این حق دوم که خود را در سایة پناه پادشاه جای میدهد چیست؟ اینجا دیگر آن معانی که برای حق برشمردیم: «سزاوار»، «راست»، «حقیقت» و «خداوند» درست درنمیآید. حق دراین لنگه از بیت به همان مفهوم ابهامآلود در عبارت «حق گرفتنی است نه دادنی» نزدیک میشود.

راغب اصفهانی در مفردات الفاظ القرآن گفتهاست که حق در اصل به معنی مطابقت و موافقت است. خداوند که اشیا را به مقتضای حکمت میآفریند حق نامیده میشود و قول و فعل یا اعتقادی که مطابق با واقع باشد حق است. اما گمان میرود که مطابقبودن و موافقبودن، چنانکه در انسیکلوپدی اسلام آمدهاست، معانی ثانویة حقاند نه معنی اصلی آن. معنی اصلی حق «ثبوت» است. بیضاوی در تفسیر خود میگوید: خدا را حق مینامند چرا که ربوبیت و الهیت او ثابت است و ثبوت دیگر اشیا نیز بدواست (وبه تتحقق الاشیاء) و از اینجاست که حق را معمولاً به هست ثابت تعریف کردهاند (هوالموجود الثابت).

پرسشها در پیرامون حق

پرسش به ظاهر سادة «حق چیست؟» یک رشته پرسشهای اساسی دیگر را به دنبال میآورد. مجموعة این پرسشها که برای متفکران درهردوره و زمان مطرح بود در دوران ما نیز همچنان مطرح هست و بحث و گفتگو دربارة آنها ادامه دارد.

فیلسوف معاصر آیزایا برلین در گفتگوی با براینمگی فهرستی آوردهاست از پرسشهایی که در پی سؤال «حق چیست؟» در ذهن انسان نقش میبندد. بهتراست بخشی از گفتگوی این دو اندیشمند نامدار را عیناً نقل کنیم:

مگی: ما این حقایق را بدیهی میدانیم که جمیع آدمیان برابر آفریده شدهاند و آفریدگارشان به ایشان برخی حقوق انفکاکناپذیر اعطا فرمودهاست، از جمله حق حیات و آزادی و طلب خوشبختی

برلین: متشکرم، بسیار خوب، حقوق! حقوق چیست؟ اگر از یک آدم عادی در کوچه و خیابان بپرسید حق دقیقاًچیست، گیج میشود و نخواهدتوانست جواب روشنی بدهد. ممکن است بداند پایمال کردن حقوق دیگران یعنی چه، یا معنای این کار چیست که دیگران حق او را نسبت به فلان چیز انکارکنند یا نادیده بگیرند؛ ولی خود این چیزی که مورد تجاوز قرارمیگیرد یا انکار میشود دقیقاً چیست؟ آیا چیزی است که شما در لحظة تولد کسب میکنید یا به ارث میبرد؟ آیا چیزی است که روی شما مهر میخورد؟ آیا یکی از ویژگیهای ذاتی انسان است؟ آیا چیزی است که کسی آن را به شما دادهاست؟ اگر اینطور است چهکسی؟ به چه ترتیبی؟ آیا حقوق را ممکن است اعطا کرد؟ آیا حقوق را ممکن است سلب کرد؟ چه کسی میتواند سلب کند؟ به چه حقی؟ آیا حقوقی وجوددارد که موجب اعطا یا سلب بعضی حقوق دیگر شود؟ معنای این حرف چیست؟ آیا شما میتوانید حقی را از دست بدهید؟ آیا حقوقی وجوددارد که مثل فکرکردن یا نفس کشیدن یا انتخاب این وآن، جزء ذاتی طبیعت شما باشد؟ آیا مقصود از حقوق طبیعی همین است؟ اگر این است غرض از «طبیعت» به این معنا چیست؟ و از کجا میدانید که اینگونه حقوق چیست؟

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد معانی گوناگون حق