ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سید جماالدین 14 ص

اختصاصی از ژیکو سید جماالدین 14 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

 

مقدمه

درتاریخ تحولات اجتماعی وسیاسی اسلام نام سید جمال الدین اسدآبادی در طلیۀ پایه گذاران آزادی برابری درخشندگی خاصی دارد هر کتاب، رساله، ومقاله ای که در این باره به زبان های زندۀ دنیا منتشر شده و می شود نقش سید و پیروان و شاگردان مدرسۀ وی را در جنبشهای شرق اسلامی نمودار می نماید.

شخصیت انسانی، هر اندازه بزرگ باشد، تأثیراتش در اجتماع و تاریخ بیشتر می شود، به همان نسبت دامنۀ شهرتش گسترده میگردد، آرای موافق و مخالف بسیار گویند و نویسند آن قهرمان را به صورت افسانه ای جلوه گر سازند؛چنانچه در خصوص سید هم همین کارراکردند،هر یک به زبان و حالی دربارۀ او سخن گفتند.

مشخصات محقق

نام ونام خانوادگی: جواد سالاری

نام مدرسه: دبرستان غیر انتفاهی سما3.

کلاس 041

فصل اوّل

بیان اهمیّت و ضرورت موضوع

محیط برای نقش شخصیت بزرگان عامل مؤثری است.هیچ گاه نباید از تأثیر اوضاع واحوال زمانه غافل گشت. سید از مردان انگشت شماری بود که برای بیداری مسلمانان، هر کجا را مناسب می دید بدان سو می شتافت تا در راه عظمت اسلام فداکاری و جانبازی نماید. آنجا که نمی توانست قدمی یا قلمی برای مسلمانان بردارد، به کشورهای دیگر رهسپار می شد تا بتواند پایه هایی استوار و اساسی برای اتحاد اسلام پی ریزی کند .

آری سید تا آخرین نفس به نام «لا اله الا الله محمداً رسول الله » پیرو راه و رسم قهرمانان اسلام بود، و بنابه مصلحت وقت وسیاست روز برای آسایش و زندگی بهتر جامعة اسلامی کوشش کرد.

هرگاه آنچه در شرح احوال و آثار سید و همکارانش چاپ و منتشر شده فراهم شود ،کتابخانۀ بزرگی به زبانهای مختلف تشکیل خواهد شد ؛شایسته است که چنین کتابخانه ای در کنار آرامگاه سید یا در زادگاهش تأسیس کنند .


دانلود با لینک مستقیم


سید جماالدین 14 ص

دانلود مقاله کامل درباره زندگی نامه آیت الله سید حسن مدرس 14 ص

اختصاصی از ژیکو دانلود مقاله کامل درباره زندگی نامه آیت الله سید حسن مدرس 14 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

زندگی نامه آیت الله سید حسن مدرس

فقیه مجاهد و عالم پرهیزگار آیه الله سیدحسن مدرس یکى از چهره هاى درخشان تاریخ تشیع بشمار مى رود که زندگى و اخلاق و رفتار و نیز جهت گیرى هاى سیاسى و اجتماعى وىبراى مشتاقان حق و حقیقت نمونه خوبى است . او موقعیت خود را سراسر در راه اعتلاى اسلام نثار نمود و در جهت نشر حقایق اسلامى و دفاع از معارف تشیع مردانه استوار ماند.

همان گونه بود که مى گفت و همانطور گفت که مى بود. سرانجام به موجب آنکه با عزمى راسخ چون کوهى استوار در مقابل ستمگران عصر به مقابله برخاست و سلطه گرى استعمارگران را افشا نمود جنایتکاران وى را به ربذه خواف تبعید نمودند و در کنج عزلت و غریبى این عالم عامل و فقیه مجاهد را به شهادت رسانیدند.

این نوشتار اشاره اى کوتاه به زندگى ابرمردى است که بیرق مبارزه را تنها در تنگنا به دوش کشید و شجاعت تحسین برانگیزش چشم بداندیشان و زمامداران خودسر را خیره ساخت و بیگانگان را به تحیر واداشت . اگر ما به ذکر نامش می پردازیم و خاطره اش را ارج مى نهیم بدان علت است که وى پارسایى پایدار و بزرگوارى ثابت قدم بود که لحظه اى با استبداد و استعمار سازش نکرد و در تمامى مدت عمرش ساده زیستى ، تواضع ، قناعت و به دور بودن از هرگونه رفاه طلبى را شیوه زندگى خویش ساخت و از طریق عبادت و دعا و راز و نیاز با خدا، کمالات معنوى را کسب کرد.

ولادت و تحصیلات

شهید سیدحسن مدرس بر حسب اسناد تاریخى و نسب نامه اى که حضرت آیه الله العظمى مرعشى نجفى (ره ) تنظیم نموده از سادات طباطبایى زواره است که نسبش پس از سى و یک پشت به حضرت امام حسن مجتبى علیه السلام مى رسد. یکى از طوایفى که مدرس گل سرسبد آن به شمار مى رود طایفه میرعابدین است این گروه از سادات در دهکده ییلاقى ((سرابه )) اقامت داشتند. سید اسماعیل طباطبائى (پدر شهید مدرس ) که از این طایفه محسوب مى گشت و در روستاى مزبور به تبلیغات دینى و انجام امور شرعى مردم مشغول بود، براى آنکه ارتباط طایفه میرعابدین را با بستگان زواره اى قطع نکند تصمیم گرفت از طریق ازدواج پیوند خویشاوندى را تجدید و تقویت کرده ، سنت حسنه صله ارحام را احیا کند. بدین علت نامبرده دختر سیدکاظم سالار را که خدیجه نام داشت و از سادات طباطبایى زواره بود به عقد ازدواج خویش درآورد. ثمره این پیوند با میمنت فرزندى بود که به سال 1278 ق . چون چشمه اى پاک در کویر زواره جوشید. پدر وى را حسن نامید. همان کسى که مردمان بعدها از چشمه وجودش جرعه هایى نوشیدند. پدرش غالبا در ((سرابه )) به امور شرعى و فقهى مردم مشغول بود ولى مادر و فرزند در زواره نزد بستگان خویش بسر مى بردند تا آنکه حادثه اى (1) موجب شد که پدر فرزندش را که شش بهار را گذرانده بود در سال 1293 به قمشه نزد جدش میرعبدالباقى ببرد و محله فضل آباد این شهر را به عنوان محل سکونت خویش برگزیند. این در حالى بود که میرعبدالباقى قبلا از زواره به قمشه مهاجرت کرده و در این شهر به فعالیتهاى علمى و تبلیغى مشغول بود.(2) سیدعبدالباقى بیشترین نقش را در تعلیم سیدحسن ایفا نمود و او را در مسیر علم و تقوا هدایت کرد و به هنگام مرگ در ضمن وصیت نامه اى سیدحسن را بر ادامه تحصیل علوم دینى تشویق و سفارش نمود زمانى که سیدعبدالباقى دارفانى را وداع گفت مدرس چهارده ساله بود.(3) وى در سال 1298ق . به منظور ادامه تحصیل علوم دینى رهسپار اصفهان گردید و به مدت 13 سال در حوزه علمیه این شهر محضر بیش از سى استاد را درک کرد.(4) ابتدا به خواندن جامع المقدمات در علم صرف و نحو مشغول گشت و مقدمات ادبیات عرب و منطق و بیان را نزد اساتیدى چون میرزا عبدالعلى هرندى آموخت . در محضر آخوند ملامحمد کاشى کتاب شرح لمعه در فقه و پس از آن قوانین و فصول را در علم اصول تحصیل نمود. یکى از اساتیدى که دانش حکمت و عرفان و فلسفه را به مدرس آموخت حکیم نامدار میرزا جهانگیرخان قشقایى است .(5) مدرس در طول این مدت در حضور آیات عظام سیدمحمد باقر درچه اى و شیخ مرتضى ریزى و دیگر اساتید در فقه و اصول به درجه اجتهاد رسید و در اصول آنچنان مهارتى یافت که توانست تقریرات مرحوم ریزى را که حاوى ده هزار سطر بود، بنگارد. شهید مدرس چکیده زندگینامه تحصیلى خود را در حوزه علمیه اصفهان در مقدمه شرح رسائل که به زبان عربى نگاشته ، آورده است . وى پس از اتمام تحصیلات در اصفهان در شعبان 1311 ق . وارد نجف اشرف شد و پس از زیارت بارگاه مقدس نخستین فروغ امامت و تشرف به حضور آیه الله میرزاى شیرازى در مدرسه منسوب به صدر سکونت اختیار نمود و باعارف نامدار حاج آقا شیخ حسینعلى اصفهانى هم حجره گردید. مدرس در این شهر از جلسه درس آیات عظام سیدمحمد فشارکى و شریعت اصفهانى بهره برد و با سید ابوالحسن اصفهانى ، سیدمحمد صادق طباطبائى و شیخ عبدالکریم حائرى ، سید هبه الدین شهرستانى و سیدمصطفى کاشانى ارتباط داشت و مباحثه هاى دروس خارج را با آیه الله حاج سید ابوالحسن و آیه الله حاج سیدعلى کازرونى انجام مى داد. مدرس به هنگام اقامت در نجف روزهاى پنجشنبه و جمعه هر هفته به کار مى پرداخت و درآمد آن را در پنج روز دیگر صرف زندگى خود مى نمود. پس از هفت سال اقامت در نجف و تاءیید مقام اجتهاد او از سوى علماى این شهر به سال 1318ق . (در چهل سالگى ) از راه ناصریه به اهواز و منطقه چهارمحال و بختیارى راهى اصفهان گردید.

دوران تدریس

مدرس پس از بازگشت از نجف و اقامت کوتاه در قمشه خصوصا روستاى اسفه و دیدار با فامیل و بستگان ، قمشه را به قصد اقامت در اصفهان ترک و در این شهر اقامت نمود. وى صبحها در مدرسه جده کوچک (مدرسه شهید مدرس ) درس فقه و اصول و عصرها در مدرسه جده بزرگ درس منطق و شرح منظومه مى گفت و در روزهاى پنجشنبه طلاب را با چشمه هاى زلال حکمت نهج البلاغه آشنا مى نمود. تسلط وى به هنگام تدریس در حدى بود که از این زمان به ((مدرس )) مشهور گشت . وى همراه با تدریس با حربه منطق و استدلال با عوامل ظلم و اجحاف به مردم به ستیز برخاست و با اعمال و رفتار زورمداران مخالفت کرد.

زمانى پس از شکست کامل قواى دولت در درگیرى با نیروهاى مردمى ، اداره امور شهر اصفهان به انجمن ولایتى سپرده شد. صمصام السلطنه که به عنوان فرمانده نیروهاى مسلح عشایر بختیارى نقش مهمى در ماجراى مشروطیت داشت در راءس حکومت اصفهان قرار گرفت و در بدو امر مخارج قوا و خساراتى را که در جنگ با استبداد قاجاریه به ایشان وارد آورده بود به عنوان غرامت از مردم اصفهان آنهم با ضربات شلاق طلب نمود. مدرس که در جلسه انجمن ولایتى اصفهان حضور داشت و نیابت ریاست آن را عهده دار بود با شنیدن این خبر بشدت ناراحت شد و گفت حاکم چنین حقى را ندارد و اگر شلاق زدن حد شرعى است پس در صلاحیت مجتهد مى باشد و آنها (حاکمان قاجار) دیروز به نام استبداد و اینها امروز به نام مشروطه مردم را کتک مى زنند.(6) صمصام السلطنه با مشاهده این وضع دستور توقیف و تبعید مدرس مبارز را صادر کرد اما وقتى ماجراى تبعید این فقیه به گوش مردم اصفهان رسید کسب و کار خود را تعطیل و به دنبال مدرس حرکت کردند. این وضع کارگزاران صمصام را بشدت نگران کرد و خشم مردم ، حاکم اصفهان را ناگزیر به تسلیم نمود و با اجبار و از روى ناچارى در اخذ مالیات و دیگر رفتارهاى خود تجدید نظر کرد و مدرس هم در میان فریادهاى پرخروش مردم که مى گفتند ((زنده باد مدرس ))، به اصفهان بازگشت . مدرس در ایام تدریس به وضع طلاب و مدارس علمیه و موقوفات آنها رسیدگى مى کرد و متولیان را تحت فشار قرار مى داد تا درآمد موقوفات را به مصرف طلاب برسانند. تسلیم ناپذیرى او در مقابل کارهاى خلاف و امور غیرمنطقى بر گروهى سودجو و فرصت طلب ناگوار آمد و تصمیم به ترور او گرفتند. اما با شجاعت مدرس و رفتار شگفت انگیز او این ترور نافرجام ماند و افراد مذکور در اجراى نقش مکارانه خود ناکام ماندند.(7) آیه الله شهید سیدحسن مدرس در سنین جوانى به مقام رفیع اجتهاد رسید و از لحاظ علمى و فقهى مجتهدى جامع الشرائط، صاحب فتوا و شایسته تقلید بود و هر چند حاضر به چاپ رساله عملیه خود نشد، در فقه و اصول و سایر علوم دینى آثارى مفصل و عمیق از خود به یادگار نهاد و آیه الله العظمى مرعشى نجفى (ره ) تاءلیفات فقهى او را ستوده و افزوده است که : از مدرس اجازه نقل حدیث داشته است .(8) آیه الله حاج سید محمد رضا بهاءالدینى در مصاحبه اى اظهار داشته است مرحوم مدرس یک رجل علمى و دینى و سیاسى بود و این گونه فردى مهم تر از رجل علمى و دینى است زیرا این مظهر ولایت است که اگر ولایت و سیاست مسلمین نباشد دیگر فروع اسلامى تحقق کامل نمى یابد.(9) مدرس با ورود به تهران در اولین فرصت درس خود را در ایوان زیر ساعت در مدرسه سپهسالار (شهید مطهرى کنونى ) آغاز نمود و تاءکید کرد که کار اصلى من


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره زندگی نامه آیت الله سید حسن مدرس 14 ص

جزوه کامپوزیت مواد، طراحی و فرایند دکتر سید رضا غفاریان دانشگاه صنعتی امیرکبیر

اختصاصی از ژیکو جزوه کامپوزیت مواد، طراحی و فرایند دکتر سید رضا غفاریان دانشگاه صنعتی امیرکبیر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

جزوه کامپوزیت مواد، طراحی و فرایند دکتر سید رضا غفاریان دانشگاه صنعتی امیرکبیر


جزوه کامپوزیت مواد، طراحی و فرایند دکتر سید رضا غفاریان دانشگاه صنعتی امیرکبیر

این جزوه به صورت تایپ شده است.

این جزوه درس کامپوزیت مواد، طراحی و فرایند دکتر سید رضا غفاریان دانشگاه صنعتی امیرکبیر می باشد که به طور کامل به ارائه مباحث مطرح در این واحد درسی پرداخته است.

درس کامپوزیت مواد، طراحی و فرایند از مهمترین دروس کارشناسی رشته مهندسی پلیمر می باشد. این جزوه در 220 صفحه بوده و امیدواریم در جهت کمک به شما عزیزان مورد استفاده قرار بگیرد.


دانلود با لینک مستقیم


جزوه کامپوزیت مواد، طراحی و فرایند دکتر سید رضا غفاریان دانشگاه صنعتی امیرکبیر

دانلود مقاله کامل درباره شهادت آیت الله سید عبدالحسین دستغیب، سومین شهید محراب (1360) 21 ص

اختصاصی از ژیکو دانلود مقاله کامل درباره شهادت آیت الله سید عبدالحسین دستغیب، سومین شهید محراب (1360) 21 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

شهادت آیت الله سید عبدالحسین دستغیب، سومین شهید محراب (1360)

دستغیب ـ سیّد على اصغر

دستغیب ـ سیّد على اصغرولادت و نسبتحصیل و تدریساخلاق و معنویّتبرنامه هاى تبلیغىسوابق مبارزاتىخاطرات پس از پیروزى انقلاب اسلامى

دستغیب ـ سیّد على اصغرنام: سیّد على اصغرشهرت: دستغیبنام پدر: سیّد على اکبرزادگاه: شیرازسال تولد: 1324شمسىمسئولیّت: نمایندگى مجلس خبرگان رهبرى در دوره اوّل و سوم از استان فارس.

ولادت و نسب

این جانب سیّد على اصغر دستغیب در سال 1324شمسى دیده به جهان گشودم. پدرم مرحوم آقا سیّد على اکبر آقا نجفى معروف به مدیر، فرزند مرحوم آیة اللّه آقا سیّد على، فرزند مرحوم آیة اللّه سیّد میرزا هدایت اللّه دستغیب رحمه الله مى باشد.مرحوم پدرم چون در نجف اشرف متولد شد، از این رو به او آقا نجفى مى گفتند. وى در آغاز معمّم و در کسوت روحانیّت بود و سپس وارد وزارت فرهنگ گردیده و در سمت مدیریّت مدرسه مشغول خدمت شد و لذا به مدیر شهرت یافت.اغلب افراد خاندان دستغیب و بسیارى از چهره هاى سرشناس شهرمان در آن زمان محصل مدرسه ایشان بودند. اخیراً در دوران بازنشستگى «کتاب خانه حافظیّه» را بازسازى و مدیریّت آن را به عهده گرفت. وى به سال1342شمسى دار فانى را وداع گفته و در یکى از حجرات حرم مطهّر حضرت سیّد میرمحمدعلیه السّلام کنار درِ ورودى سمت چپ به خاک سپرده شد.والده ماجده پدرم مرحومه خجسته خانم دستغیب صبیّه محترمه مرحوم آیة اللّه میرزا ابوالحسن دستغیب (عموزاده مرحوم آیة اللّه سیّد میرزا هدایت اللّه) مى باشند. ایشان از بانوان با فضیلت بوده و والد بزرگوارشان از علماى بزرگ و صاحب تألیفاتى بوده اند از جمله کتابى در شرح کلمات امیرالمؤمنین على علیه السّلام دارد که نسخه خطّى آن به زبان عربى نزد این جانب موجود است و ـ ان شاء اللّه ـ در آینده ترجمه و براى استفاده عموم منتشر خواهد شد.والده محترمه این جانب حاجیه خانم همدم (نصرت الشریعه) صبیّه مرحوم آیة اللّه آقا سیّد محمد تقى دستغیب (از فرزندان مرحوم آیة اللّه سیّد میرزا هدایت اللّه) مى باشد که از علماى متّقى و امام جماعت مسجد باقرخان (پشت بازار حاجى) بوده است.خاندان دستغیب از سلسله جلیله سادات حسینى هستند و طبق شجرنامه موجود این جانب با 32 واسطه به جدّ امجد و بزرگوارم امام سجّاد حضرت على بن الحسین علیه السّلام مى رسم.

تحصیل و تدریس

دوره ابتدایى را در دبستان فرصت گذراندم که به لحاظ داشتن مدیر و مربّیان متدیّن و دل سوز، محیط تربیتى بسیار خوبى محسوب مى شد.دوره متوسّطه را در دبیرستان شاهپور (ابوذر فعلى) سپرى کردم که آن زمان از مدارس متوسّطه نمونه به شمار مى آمد. از نظر علمى دبیرهاى خوبى داشت و از لحاظ دینى و تربیتى هم مربّیان فعّالى در آن جا بودند که با مساعدت و همراهى آنان و بعضى دانش آموزان دیگر، انجمن اسلامى را تشکیل داده و براى جلسات آن برنامه ریزى مى نمودیم. انتشار جزوه اى در اهمّیّت نماز و احکام آن، از کارهاى انجمن بود.در آن زمان، سه رشته دبیرستانى وجود داشت (ریاضى، طبیعى و ادبى) و براى این جانب با توجّه به این که از همان زمان علاقه مند به تحصیلات حوزوى بودم انتخاب رشته ادبى مناسب تر مى نمود، امّا رشته ریاضى را صرفاً به لحاظ جنبه فکرى آن اختیار کردم که البته در آن ایّام از ارزش بالاترى نسبت به دو رشته دیگر برخوردار بود.علاقه ام به روحانیّت موجب بود، کتاب هایى را که در احوالات مشاهیر علماى روحانیّت نوشته شده بود، با اشتیاق مطالعه نموده و از گفتار و رفتار علماى مبرّز شهرمان الگو مى گرفتم به ویژه این که بیش از همه تحت تأثیر شخصیّت دایى معظّم خود، یعنى حضرت آیة اللّه شهید دستغیب قدّس سرّه بودم. بدین ترتیب، هیچ گاه ادامه تحصیل در رشته هایى غیر حوزوى به فکرم خطور نمى کرد. از این رو، پس از اخذ دیپلم به تحصیلات حوزوى مشغول شدم و ضمن فراگیرى دروس مقدّمات و سطح، معمولاً کتب قبلى را تدریس مى نمودم. علاوه بر آن، خداوند منّان توفیق انجام وظیفه تبلیغ را به ویژه براى نسل جوان عنایت فرموده بود. پس از پایان دوره سطح براى تکمیل دروس حوزوى به قم عزیمت نموده و عمدتاً از خارج اصول مرحوم آیة اللّه العظمى میرزا هاشم آملى قدّس سرّه و خارج فقه مرحوم آیة اللّه العظمى گلپایگانى قدّس سرّه استفاده کردم. یکى از تفضّلات و الطاف الهى به وساطت حضرت معصومه علیها السّلام فراهم شدن منزل به سرعت و سهولت بود؛ چون از قبل منزل مهیّا ننموده بلکه به همراه خانواده و مقدارى اسباب و وسایل با توکّل به خداوند حرکت کردیم. پس از مراجعت به شیراز مجدّداً برنامه تدریس و تبلیغ را آغاز نمودم.در همان اوقات انقلاب اسلامى وارد مرحله جدیدى شده و مبارزات ملت مسلمان ایران به رهبرى حضرت امام خمینى قدّس سرّه تشدید گردید.حوادث و رویدادهایى به وقوع پیوست که متعاقب آن براى بسیارى از عزیزان اسلام مشکلاتى ایجاد کردند و این جانب به عنوان قطره اى از دریا دستگیر و راهى زندان و سپس به تبعیدگاه فرستاده شدم که در بخش خاطرات سیاسى و سوابق مبارزاتى به آن وقایع اشاراتى نموده ام.پس از پیروزى انقلاب اسلامى و تأکید حضرت امام راحل قدّس سرّه مبنى بر توجّه و اهتمام نسبت به حوزه هاى علمیّه، این جانب به تأسیس حوزه علمیّه رضویّه شیراز اقدام نموده و تعدادى از داوطلبان را ثبت نام و از بین آن ها افراد مستعد و ذى صلاح را انتخاب و به تدریس پرداختم. براى دوره اوّل از مقدّمات تا پایان سطح (جلدین کفایه) را شخصاً تدریس نمودم و در حال حاضر بحث خارج فقه را هم براى طلّابى که سطح را به اتمام رسانده اند مشغول مى باشم. هم زمان با تحوّلات جدید و نظم نوین حوزه علمیّه قم ضمن اعلام همکارى و هم آهنگى با مرکز مدیریّت قم اقدام به گزینش دوره هاى دیگرى نموده که هم اکنون در پایه هاى مختلف به تحصیل اشتغال دارند.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره شهادت آیت الله سید عبدالحسین دستغیب، سومین شهید محراب (1360) 21 ص

آیت الله حاج سید علی بهبهانی 19 ص

اختصاصی از ژیکو آیت الله حاج سید علی بهبهانی 19 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

آیت الله حاج سید علی بهبهانی

مقدمه

آیت الله سید عبد الله فرزند سید اسماعیل مجتهد بهبهانی در حدود سال 1260 قمری به دنیا آمد. وی تحت توجهات پدر عالم و مجاهدش در نجف اشرف تحصیل علوم دینی را آغاز کرد و در حوزه ی درس آیات عظام شیخ مرتضی انصاری، میرزا محمد حسن شیرازی و سید حسین کوه کمری شرکت جست. سید عبدالله پس از اخذ اجتهاد، در سال 1295 ق. به تهران مراجعت کرد و پس از اخذ اجتهاد، در سال 1295 ق. به تهران مراجعت کرد و پس از فوت پدر، مقام مذهبی او را احراز نمود.وی قبل از انقلاب مشروطیت نیز جزو روحانیون و علمای بنام پایتخت بود و در حل و عقد امورات مختلف تأثیرگذار بود. وی با آغاز مشروطیت به صف مبارزان پیوست و با یاری و همکاری آیت الله سید محمد صادق طباطبایی رهبری اصلی مشروطه خواهان را به عهده گرفت. ایشان از روحانیون طراز اول تهران و رهبر آزادیخواهان دوره مشروطیت به شمار می آید که در راه تحقق آرمان انقلابی خویش، صدمات فراوانی دید و مدتی به عتبات تبعید گشت. وی تصمیم داشت با توجه به مبانی اسلامی یک قانون اساسی اسلامی در چهار چوب دستورات اسلام پی ریزی نماید، و بدعتها و قوانین مغایر اسلام را از بین ببرد که در این راه زحمات فراوانی را متحمل شد و عاقبت به شهادت وی منتهی گشت.وی در واقعه ی به توپ بستن مجلس توسط محمد علی شاه قاجار، به اسارت قزّاقان درآمد و بعد از شکنجه های بسیار، به باغشاه برده شد. آیت الله بهبهانی، پس از اعلان مشروطیت، فعالانه در برگزاری انتخابات و تشکیل مجلس ملی شرکت جست. اگرچه خود هیچ مقام دولتی را نپذیرفت ولی در همه ی کارها نظارت کامل داشت. در مجلس دوم که نمایندگان به دو گروه تندرو و میانه رو تقسیم شده بودند، به حمایت از میانه روها برخاست. در این حال تندروان کمر به قتل او بستند. و سرانجام این عالم ربانی در 24 تیر 1289 شمسی برابر با هشتم رجب 1328 ق. توسط اشخاص نقابداری که به منزلش هجوم بردند، به درجه شهادت نائل گردید. پس از شهادت سید در این روز مجلس شورای ملی و بازار تعطیل و عزای عمومی اعلام گردید. در پی آن نیز در تمامی شهرهای ایران مجالس ترحیم برگزار شد و پیکر این شهید انقلاب به یاری میر سید علی بهبهانی به نجف اشرف انتقال یافت و در مقبره خانوادگی به خاک سپرده شد.

نقش آیت الله سید عبدالله بهبهانی در انقلاب مشروطه

 بهبهانی از رهبران مشروطه است. وی فرزند سید اسماعیل مجتهد بهبهانی است و در سال 1262 هجری قمری در نجف متولد شد . او پس از فراگیری تحصیلات مقدماتی نزد پدرش، از حوزه درس حاج میرزاحسن شیرازی ، شیخ مرتضی انصاری و سیده حسن کوه کمری بهره برد و به درجه اجتهاد رسید. آنچه در ذیل می آید نگاهی به نقش این عالم برجسته در انقلاب مشروطه دارد .

  بهبهانی در سال 1295 ه ق به تهران آمد و پس از فوت پدر، مقام علمی و مذهبی او را کسب کرد و توانست با توجه به قدرت علمی و شخصیت هوشمند خویش ، جایگاه خاصی در حوزه علمی و مذهبی تهران و در بین مردم کسب نماید.

آیت الله بهبهانی با گذشت زمان در تهران مرجعیت تامی پیدا کرد ، وی از مخالفان استبداد بود و از صدرات عین الدوله بسیار ناراضی بود، بدین سبب بدنبال فرصت مناسبی بود که مخالفت خود را آشکار سازد. اولین ماجرا که بهبهانی را در مقابل حکومت قرار داد، درگیری بین طلاب مدرسه های محمدیه و صدر بود. طلاب مدرسه صدر با تحریک سید ابوالقاسم امام جمعه، روحانی درباری، در صدد تصرف مدرسه محمدیه درآمدند که با مقاومت طلاب مدرسه روبر شدند. معتمد الاسلام رشتی که حامی طلاب مدرسه محمدیه بود به دلیل تعقیب حکومت، به خانه بهبهانی پناه برد ، این امر زمینه ای فراهم آورد که بهبهانی مورد حمله طلاب مدرسه صدر قرار گیرد. با واکنش عین الدویه به این ماجرا و دستگیری طلاب ضارب، بهبهانی مخالفت خود را با برخورد دولت با روحانیون اعلام کرد و بعد قضیه  نوز بلژیکی و پوشیدن لباس روحانیت، باعث گردد که بهبهانی  به دلیل توهین به روحانیت، خواستار عزل نوز گردد. پیگیریهای وی و همراهی طباطبایی و برخی دیگر از روحانیون بالاخره منجربه سه درخواست از شاه شد؛ یکی عزل علاءالدوله حاکم تهران، برکناری مسیو نوز و تاسیس عدالتخانه.

یکی دیگر از ماجراها که بهبهانی در آن نقش خاصی داشت تحصن در حرم حضرت عبدالعظیم بعد از گرانی قند و شلاق زدن  عده ای از تجار بود. این تحصن تا برکناری علاءالدوله حاکم تهران ادامه داشت اما  درخواست دیگر یعنی تاسیس عدالتخانه و برکناری نوز عملی نشد.

با فعالیت روحانیون جهت برآورده شدن درخواست ها ، مبارزات به دستگیری سلطان المحققین و قتل یک طلبه جوان به نام سید عبدالحمید منجر شد که باعث مهاجرت سیدین به قم شد . این مهاجرت تا عزل عین الدوله و صدور فرمان مشروطیت ادامه داشت: در دوران استبداد صغیر بهبهانی و طباطبایی به عتبات تبعید شدند و بعد


دانلود با لینک مستقیم


آیت الله حاج سید علی بهبهانی 19 ص