لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
سکولاریزم چیست ؟
در ایران بعضی ها فکر میکنند که قدرت در ایران نیاز به سکولاریزم دارد و راجع به این موضوع زیاد بحث میکنند ،که آنها اختلافات زیادی را جع به مسئله سکولاریزم که به این وسیله متعدد بودن اختلاف در بین مردم بر سر بررسی مسئله سکولاریزم بحث می شود . برای مثال ، گروههای ملی - مذهبی را می توان نام برد . که گروههای سیاسی مذهبی شیعه ، یا برگردیم به ایدئولوژی دکتر علی شریعتی یا اینکه چه کشی در اداره ی دولت و سازماندهعی مذهب شیعه در ایران نقش دارد ، از دیگر سود چه کسی فکر می کند سکولاریزم معانی که شخصی مذهبی می تواند فقط در سایت راست فعالیت کند بدون سازمان مذهبی و کسانی که برای جدایی دین از مذهب ، چه عنوانی بکار می گیرند و چه توضیحی دارند و نه فقر جدایی مذهب از دولت .
من معتقدم که دیدگاههای فوق ، بعضی شبیه به گروهی دیگری است ، من همچنین معتقدم که مردم مذهبی حق گروههای سیاسی مذهبی و برای فعالیت سیاسی - اعمالی که رد سازمانهای سیاسی که مشخصات سیاسی دارند از اینها انتخاب می شود و سازمانهای سیاسی - مذهبی نیستند . به عقیده من یک چیز نمی تواند از سازمانهای سیاسی - مذهبی در برابر سکولاریزم قرار گیرد و آنها را جدا کند و جهت قانون اساسی می باشد .
البته من باید بگم که مشخصه گروههای مذهبی و غیر مذهبی و سازمانهای وابسته به آنها در رژیم دموکرات ایران می خواهد که اینها از ریشه با هم در آمیزند ، برای مثال بعد از سقوط هیتلر ، ایدئولوژی نازی و در روسیه بعد از سقوط شوری سابق ایدئولوژی کمونیست چنین بود ، برگشت نظام قدیم و گروههایی که این ادئولوژی را به کار گرفتند التقاطی بودند و یا نه و گروه در ان زمان آزادیخواهی بود .
من اعتقاد ندارم که کسی باید خودش را در این نهاد متعهد کند فقط به خاطر اینکه مذهبی هستند . اما بین مذهبی تفاوت هست و سمت در سازمان شیعه مذهب در ایران و به عبارت دیگر با خمس و زکات شروع می شود و با آستان قدس رضوی خاتمه می یابد .
آن چیزی که در سازمان شیعه مهم می باشد و منعبث از دولت می باشد مالیات و درآمدهای دولت از سازمان شیعه می باشد .
ص 2
قدرت سازمان مذهبی از مدت طولانی سمت اشخاص و سودی که از این منبع عادیش می شود است . آنها هدفشان به نگهداشتن عدالت در امورات دولتی در لجستیک ( یا سمتهای خصوصی دولت ) و این نظر من در پایین صفحه آمده است .
جدایی مذهب و سیاست :
مسئله جدایی دولت ومذهب متفاوت است با جدایی مذهب از سیاست . من فکر می کنم که م یتوان عکس العمل مردم را در مذهبی ساختن مشاهده کرد . جدایی دولت از مذهب قسمتی از نیازها است در قانون اساسی آینده و چیزی نیست جز بازگشت به خوب .
مدل آمریکا با مدل اروپا متفاوت است . اجازه بدهید من کمی اختلافات بین قوانین اساسی در بین فرامینشان را شرح دهم .
من فکر می کنم مسئله سیاست و مذهب در ظاهر زیباست ، چه تفاوتی بین یک گروه سیاسی که کمونیست ، لیبرال 0 آزادیخواه ) آینده نگر یا ناسیونالیست است ، هست ؟ و کدام یک بهتر می باشد ؟ در گروه های مختلف سیاسی مذهبی ، همه ایدئولوژیها هستند . البته مردم برداشتهای متفاوتی از این کلمه ایدئولوژی دارند . اما من فکر می کنم زمانی نظام های لیبرال سودمند می باشند . که روشنفکر باشند ، چنین فلسفه ای به آسانی می تواند از این ایدوئولوژی باشد .
چرا باید سازمان از این گروه بندیها در سیاست بایستد ؟ زیرا از درخواست نظام باز می ایستد اگر تمام نظام مذهبی یا سکولار یا انسان مدار یا هر چیز دیگری ، و اگر سازمان از فعالیت سیاسی باز ایستد چون از مذهب شروع شده که باید درخواست شود به سازمانها از همه ایدئولوژیها و نه فقط برچسب مذهبی بر آنها زده شود .
در بعضی مواقع من فکر می کنم که باید وزیران از مذهب یا ارتش یا هر ایدئولوژی دیگر در سمت خود نهاد دولتی و یا در سازمان ایدئولوژیکی آنها نگ
هداشته شوند . اما این نیست که سیاست ها و مذهب از هم جدا شوند و این جدایی مذهب و دولت هست . این در قانون اساسی نیویورک از سال 1777 : وقتی که وزیران از انجیل و بوسیله آن به خدمت خداوند و خلق انتصاب شدند و بیرون از حق و حد ( و خارج از اندازة وظایف آنها طبق کاربرد و دستور :
ص 3
که وزیر از انجیل نیست ، این صحیح است که بعضی مذاهب یا ایدئولوژیها ، بهای چنین است و در پاسخ به پیروانش برای سیاسی شدن و نه حزبی شدن در سیاست . زمانی که آنها در انجمن آزاد عضو می شدند و شرکت می کردند آنها نمی خواستند گرفتار مسائل سیاسی بشوند .
من فکر می کنم هر وقت یک کسی بتواند وزیران را بفهمد ، برای مثال از اعضای بهایی ، به اونها وزیر نمی گفت و می گفت آنها روحانیت
سکولاریزم چیست
