ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره اهمیت نفت خلیج فارس از دیدگاه سیاست خارجی آمریکا

اختصاصی از ژیکو تحقیق درباره اهمیت نفت خلیج فارس از دیدگاه سیاست خارجی آمریکا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 70

 

یشگفتار:

منطقه خلیج فارس را نظریه پردازان قدیمی بخاطر وجود انرژی در آن «هارتلند» نامیده اند و تسلط بر آن را فرمانروایی هر کشوری در جهان می دانند. آمریکا هنگامی که سیاست فعالی را در عرصه بین المللی آغاز کرد منطقه خلیج فارس را در سیاست خارجی خود، لحاظ ویژه بخشید و سعی کرد ثبات خاورمیانه را به نفع خود برای هژمونی آمریکا حفظ نماید و هر گونة عوامل مزاحم را سد و اختلال این ثبات گردیده است، سعی کرده است از میان راه بردارد. ایجاد عوامل مختل کننده در مسیر اتحاد شوروی برای جلوگیری از نفوذ آن ، برای این منظور صورت گرفته است سرنگونی دکتر محمد مصدق و جذب مصر به طرف آمریکا در این راستا بوده است و مخالفت با جمهوری اسلامی ایران برای این منظور «ثبات خاورمیانه» برای تضمین منافع حیاتی آمریکا می‎باشد و حمایت از اسرائیل در جهت تأمین این اهداف بلندپروازانه آمریکا می‎باشد. این مجموعه سعی در بررسی این روند دارد. در آخر از آقای دکتر موسوی زاده به خاطر حسن و تدبیر لازم در جهت ارائه مطلوبتر همین تحقیق، هر چند ناقص تشکر کرده و توفیقات آن جناب را از خداوند منان خواستارم%

محمدی

بسمه تعالی

اهمیت نفت خلیج فارس از دیدگاه سیاست خارجی آمریکا 22/1/84

پشت منازعاتی که با زور و قدرت برای کنترل نفت جهان صورت می گیرد آشکار می‌شود که اشتهای سیری ناپذیری برای کنترل انرژی بدنبال صنعتی شدن جهان وجود دارد . ارقام حیرت آور در طی دهة 1960 سقوط افزایش تقاضای جهانی نفت که صدور هفت درصد در سال ثابت مانده بود ، اکنون تقاضای آن به دو برابر افزایش یافته است نشان می دهد میزان تولید نفت از 21 میلیون بشکه در روز در سال 1959 به 41 میلیون بشکه در روز در سال 1969 رسیده است در طی این دوره 100 میلیون بشکه نفت معروف شده است . بر اساس یک برآورد محافظه کارانه اگر میزان نفت %5 فقط افزایش یابد متوسط تولید نفت ، 105 میلیون بشکه در سال 1989 پیش بینی میشود . اما نیاز انبوه جهانی نفت که فقط میزان آن 9/532 میلیون بشکه در سال میرسد تنها بر ادامة حیات در جهان صنعتی کنونی ضروری است . این تنها یک نقش جزئی ازنیاز نفتی کشورهای صنعتی جهان میباشد . که تا اندازه ای کشورهای صنعتی را در وضعیت دشواری از نظر تأمین نفت خام قرار داده است که وجود این وضعیت دشوار در پشت منازعات که برای بدست آوردن نفت خام صورت می گیرد مخفی مانده داست . در سال 1970 نیاز ایالات متحده آمریکا که به نفت 7/43 درصد برآورد می شد که به استثنای نفت ، گاز با 3/32 درصد و زغال سنگ با 20 درصد وهیدروالکتریک با 8/3 درصد و سوخت هسته ای با 6/0 درصد مصرف میشد . در سال 1970 ، متوسط مصرف ایالات متحده ، 8/14 میلیون بشکه در روز بود ؛ این میزان مصرف ، 000ر672 یا 9/4 درصد بیشتر از متوسط مصرف روزانه در سال 1969 بوده مصرف انبوه برای 1970 ، 4/5 بیلیون بشکه برای ایالات متحده آمریکا ثبت شده که بر طبق بررسی مطبوعات نفتی بریتانیا معادل 100/1 گالون تولید برای هر مرد ، زن ، بچه در آمریکا کافی است . پیشتر از این ، این مصرف ناشی از سوخت نفت با 6/14 درصد سوخت به 3/2 میلیون بشکه در روز میرسد سوخت گازوئیل با 7/4 درصد به 8/5 میلیون بشکه در روز میرسد زیر میزان سوخت مصرف امریکا مشخص می‌شود .

1965

1970

1975

1980

نفت

گاز

زغال سنگ

هیدروالکتریک

سوخت هسته‌ای

1/43

9/29

1/23

9/3

-

3/43

3/32

20

8/3

6/0

7/43

1/31

2/17

4/3

6/4

3/43

1/29

7/14

9/2

10

مصرف کل

100

100

100

100

بر حسب ذخایر انرژی موجود آمریکا ، کل تولیدات داخلی آمریکا ،‌در سال 1970 ازهیدروکربنهای مایع به 3/11 میلیون بشکه در روز میرسد که نسبت به سال قبل از آن (1961) بیش از 9/4 درصد مصرف ، به 1/9 میلیون بشکه در روز میرسد . سوخت گازطبیعی و گاز مایع با 8/5 درصد مصرف به 7/1 میلیون بشکه در روز میرسد که کمترین گاز کوره با 1/1 درصد به 5/0 بشکه میرسد و مقدار هیدروکربنهای مایع 02/0 میلیون بشکه در روز میرسید ، مابعدالتفاوت بین تولید فرآورده های نفت و مصرف داخلی با واردات این این فراورده ها جبران میشد با واردات این فراورده ها در سال 1970 د، نفت خام به میزان 3/1 میلیون بشکه در روز و فراورده های آن ، به ½ میلیون بشکه در روز میرسد . واردات نفت خام و فراورده های آن در حدود %22 از کل مصرف نفت خام داخلی آمریکا را تشکیل میداد .اگروقفه بین ذخایر موجود و تقاضا باشد موجب نگرانی مقامات عالیرتبه آمریکا می شود . بر طبق نظر موقتی هویت اندکی توقف در صنعت در نتیجه کمبود ذخایر نفت صورت گیرد ،‌ذخیره دوباره آن هنگامی میسر است که دولت آمریکا به تولید نفت خام خود بصورت کافی اقدام نماید . در سال 1969 ، ایالات متحده ذخایر نفتی خود را به میزان 6/29 میلیون بشکه رساند .

این یک کاهش سریع را به میزان 5/3 درصد به سال 1968 را نشان میدهد که بیشتر ازمیزان کاهش ½ درصدی سال 1968 و 2/0 درصدی سال 1967 میباشد . ذخایر نفت آمریکا فقط 2/8 درصد ذخایر نفتی جهان میباشد که تنها برای 5/9 سال نفت تولید شده در سال 1970 ، کفایت می کند تنها برای 5/9 سال نفت تولید شده در سال 1970 ، کفایت می کند . کاهش تدریجی ذخایر نفت در ایالات متحده ،‌نشان میدهد که تراز ذخایر نفتی آمریکا در سال 1970 ، 29540 میلیون بشکه یا 5/8 درصد نسبت به سال 1969 را کاهش یافته است . حتی اکتشافات انجام شده حتی میزان این کاهش را تا صدور %13


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره اهمیت نفت خلیج فارس از دیدگاه سیاست خارجی آمریکا

ایران و خلیج فارس

اختصاصی از ژیکو ایران و خلیج فارس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 47

 

ایران و منطقه خلیج فارس:

سناریوهایی برای مقابله با تحریم(

عباس ملکی

پرونده هسته ای ایران همچنان مفتوح است و کشورهای موسوم به پنج بعلاوه یک در حال مذاکره برای برداشتن قدم های بعدی در جهت واداشتن ایران به دست کشیدن از چرخه سوخت هسته ای هستند. علیرغم آنکه شواهد همگی دال بر آن است که میزان غنی سازی اورانیوم در تاسیسات نطنز بیشتر از 4 درصد نیست، اما تلاش برای نشان دادن ایران بعنوان کشوری که تهدید عمده برای کشورهای اروپایی و آمریکایی و بلکه تمام جهان است، از سوی مقامات آمریکایی، اسرائیلی و اروپایی و به تبع آن ها از سوی رسانه های بانفوذ ادامه دارد.

این چنین است که دو مسیر پا به پای یکدیگر در برابر توسعه ایران در حال پیشروی است. ابتدا تحریم های اشاره شده در قطعنامه های صادره از شورای امنیت ملل متحد بخصوص قطعنامه های 1737 و 1747، و دیگری تلاش آمریکا برای مهار ایران و تحریم های فرامرزی این کشور بخصوص در بخش های مالی و بانکی و همچنین در صنعت نفت و گاز و بخش های پژوهشی کشور است.

گرچه امیدواری برای پایان یافتن منازعه هسته ایران و غرب و رسیدن به یک راه حل بهینه مبتنی بر حفظ استقلال و حقوق ایران و همچنین رفع نگرانی کشورهای دیگر باقی است، اما به نظر می رسد که بحث در مورد تدوین استراتژی های اقتضایی و بررسی راه های مواجهه با تحریم ها و تضییقات تحمیلی از نوع بین المللی و در برابر فشارهای آمریکا ضروری باشد.

نویسنده معتقد است که اعمال تحریم علیه ایران و همچنین ایجاد فشار سیاسی و یا نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران اگر بخواهد تشدید گردد، این کار از طریق خلیج فارس محتمل تر است و مشخصات ژئوپلتیکی این منطقه و دسترسی طرف مقابل به این آبراه و کشورهای همسایه بستر مناسب برای این گونه امور را فراهم می سازد. از طرف دیگر نیز مزیت های ملی ایران در این منطقه متعدد و فرصت های فراروی کشور در مقابله با تحریم های موصوف از هر منطقه دیگر متصل به مرزهای ایران بیشتر است. در این مقاله من به دو موضوع خواهم پرداخت:

رفتار آمریکا در قبال ایران بر چه پایه هایی استوار است؟

چه راهکارهایی ایران را می تواند بر بقای خود مطمئن تر سازد؟

رفتار آمریکا در قبال ایران

ایالات متحده آمریکا از ابتدای پیدایش نفت در خاورمیانه در روابط خود با ایران دارای حساسیت ویژه و منحصر بفرد بوده است. این حساسیت گاه بصورت نزدیکی فوق العاده دو کشور خود را نشان داده است، مانند اظهار آمادگی مشارکت شرکت آمریکایی نفتی سینکلر در توسعه میادین نفتی ایران در کناره دریای خزر در 1300 شمسی با پیشنهاد توافقی مبتنی بر اختصاص 50 درصد سود آن به ایران در زمانیکه حداکثر سودی که شرکت مختلط نفت ایران و انگلیس به ایران می داد 15 درصد بود. یا مانند همکاری های ایران و آمریکا در پس از اشغال این کشور در 1320 در قالب کمک های اصل چهار و بخشی از طرح مارشال. یا مانند همکاری های سیاسی، امنیتی و نظامی دو کشور در پس از کودتای 28 مرداد 1332 در قالب تشکیل ساواک، ایجاد پیمان بغداد و سنتو، و قرارداد همکاری های نظامی مابین دوکشور در 1339، یا برنامه توسعه ایران در چارچوب یک مدل آمریکایی از بهمن 1341 و سرمایه گذاری های کلان آمریکا در ایران از 1349.

اگر آمریکا و ایران در همکاری با یکدیگر گوی سبقت از دیگران ربوده اند، در دشمنی نیز شدت و حدت ویژه ای داشته اند. تلاش انگلیس برای مبارزه با نهضت ملی شدن نهضت نفت ایران آنگاه به نتیجه رسید که دولت برخاسته از حزب دمکرات در واشنگتن جای خود را به دولت جمهوریخواه تندرو آیزنهاور داد و آنگاه برنامه سرنگونی دولت دکتر مصدق به ثمر رسید. یا شلیک موشک به هواپیمای مسافربری ایران در خلیج فارس توسط ناو وینسنس در 12 تیر 1367 که بروز نوعی دشمنی با ایران در حال جنگ با عراق بود که ایران باید پیام آن را درک می کرد. استراتژی بلندمدت آمریکا در برابر ایران اگر اضمحلال و براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران نباشد، حداقل مهار و کنترل آن که در منطقه خود قدرت اول نباشد است. در این زمینه مباحث متعددی مطرح است، اما ساده ترین آن به این موضوع باز می گردد که منطقه ایران کدام است؟ ایران وابسته به منطقه خاورمیانه، خلیج فارس، آسیای جنوب غربی، آسیای غربی، قفقاز، دریای خزر و آسیای مرکزی است و بخوبی پیداست که کشوری که مقسوم علیه مشترک این مناطق باشد، بالقوه تا چه انداز می تواند تاثیر گذار و پرنفوذ باشد. به یاد دارم که زمانی در 1999 در یکی از همایش های مربوط به دریای خزر از نماینده آمریکا در امور دریای خزر که با حرارت هرگونه منافع برای ایران در خزر را نفی نموده و شرکت های نفت و گاز بین المللی را از همکاری با ایران در دریای خزر و قفقاز برحذر می داشت پرسیدم که فرض کن که در آینده روابط تهران و واشنگتن به حالت عادی درآید و دو کشور دارای نمایندگی سیاسی در پایتخت دیگری باشند، آنگاه چگونه می خواهید با این مخالفت شدید فعلی منافع ایران در خزر را به رسمیت بشناسید و به شرکت های بالادستی توصیه نمائید تا در بخش های ایرانی خزر سرمایه گذاری نمایند؟ او در پاسخ گفت که ایالات متحده در مورد ایران و نقش منطقه ای این کشور وقت زیادی صرف نموده و استراتژی ها، سیاست ها و راهبردهای عملیاتی خود را طراحی نموده است. بنظر آمریکا، ایران همانند غولی است که یک پای آن در خلیج فارس و پای دیگر آن در دریای خزر است. آمریکا در مورد نفوذ ایران در خلیج فارس بسختی قادر است که آن را مهار نماید، اما در خزر این کار با توجه به ابتدایی بودن روابط بین کشورها و سرمایه گذاری های خارجی امکان پذیرتر است.

در دوران پس از انقلاب اسلامی ایران و پیدایش جمهوری اسلامی بنظر می رسد که در حال حاضر در منحنی سینوسی روابط ایران و آمریکا ما در نزدیکی پائین ترین و یا خصمانه ترین نقطه هستیم. در چنین حالتی ایالات متحده آمریکا برای مدیریت روابط خود با ایران به مجموعه ای از چشم انداز، ماموریت، راهبردها، سیاست ها و برنامه های عملیاتی رسیده است. این مجموعه دارای روابط سیستمیک با یکدیگر است، اگر چه بظاهر اجزای آن در تباین با یکدیگرند. در عین حال که پیاده نمودن برنامه های فوق، مسئولیت همه نهادهای اداری و نظامی سیستم سیاسی آمریکاست اما برای آنکه بصورت روزانه این کار پی گیری شود، افرادی در سطح عالی مدیریت در بخش های سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی آمریکا مسئولیت روزانه اجرای سیاست های فوق را علیه ایران به عهده دارند. نیکلاس برنز، دستیار وزیر امور خارجه آمریکا در امور سیاسی و همچنین استوارت لوی دستیار وزیر خزانه داری آمریکا بخش های سیاسی و اقتصادی راهبردهای آمریکا علیه ایران را پی گیری می نمایند.

بنظر من این مجموعه دارای راهبردهای زیر است:


دانلود با لینک مستقیم


ایران و خلیج فارس

ایران و خلیج فارس

اختصاصی از ژیکو ایران و خلیج فارس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 47

 

ایران و منطقه خلیج فارس:

سناریوهایی برای مقابله با تحریم(

عباس ملکی

پرونده هسته ای ایران همچنان مفتوح است و کشورهای موسوم به پنج بعلاوه یک در حال مذاکره برای برداشتن قدم های بعدی در جهت واداشتن ایران به دست کشیدن از چرخه سوخت هسته ای هستند. علیرغم آنکه شواهد همگی دال بر آن است که میزان غنی سازی اورانیوم در تاسیسات نطنز بیشتر از 4 درصد نیست، اما تلاش برای نشان دادن ایران بعنوان کشوری که تهدید عمده برای کشورهای اروپایی و آمریکایی و بلکه تمام جهان است، از سوی مقامات آمریکایی، اسرائیلی و اروپایی و به تبع آن ها از سوی رسانه های بانفوذ ادامه دارد.

این چنین است که دو مسیر پا به پای یکدیگر در برابر توسعه ایران در حال پیشروی است. ابتدا تحریم های اشاره شده در قطعنامه های صادره از شورای امنیت ملل متحد بخصوص قطعنامه های 1737 و 1747، و دیگری تلاش آمریکا برای مهار ایران و تحریم های فرامرزی این کشور بخصوص در بخش های مالی و بانکی و همچنین در صنعت نفت و گاز و بخش های پژوهشی کشور است.

گرچه امیدواری برای پایان یافتن منازعه هسته ایران و غرب و رسیدن به یک راه حل بهینه مبتنی بر حفظ استقلال و حقوق ایران و همچنین رفع نگرانی کشورهای دیگر باقی است، اما به نظر می رسد که بحث در مورد تدوین استراتژی های اقتضایی و بررسی راه های مواجهه با تحریم ها و تضییقات تحمیلی از نوع بین المللی و در برابر فشارهای آمریکا ضروری باشد.

نویسنده معتقد است که اعمال تحریم علیه ایران و همچنین ایجاد فشار سیاسی و یا نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران اگر بخواهد تشدید گردد، این کار از طریق خلیج فارس محتمل تر است و مشخصات ژئوپلتیکی این منطقه و دسترسی طرف مقابل به این آبراه و کشورهای همسایه بستر مناسب برای این گونه امور را فراهم می سازد. از طرف دیگر نیز مزیت های ملی ایران در این منطقه متعدد و فرصت های فراروی کشور در مقابله با تحریم های موصوف از هر منطقه دیگر متصل به مرزهای ایران بیشتر است. در این مقاله من به دو موضوع خواهم پرداخت:

رفتار آمریکا در قبال ایران بر چه پایه هایی استوار است؟

چه راهکارهایی ایران را می تواند بر بقای خود مطمئن تر سازد؟

رفتار آمریکا در قبال ایران

ایالات متحده آمریکا از ابتدای پیدایش نفت در خاورمیانه در روابط خود با ایران دارای حساسیت ویژه و منحصر بفرد بوده است. این حساسیت گاه بصورت نزدیکی فوق العاده دو کشور خود را نشان داده است، مانند اظهار آمادگی مشارکت شرکت آمریکایی نفتی سینکلر در توسعه میادین نفتی ایران در کناره دریای خزر در 1300 شمسی با پیشنهاد توافقی مبتنی بر اختصاص 50 درصد سود آن به ایران در زمانیکه حداکثر سودی که شرکت مختلط نفت ایران و انگلیس به ایران می داد 15 درصد بود. یا مانند همکاری های ایران و آمریکا در پس از اشغال این کشور در 1320 در قالب کمک های اصل چهار و بخشی از طرح مارشال. یا مانند همکاری های سیاسی، امنیتی و نظامی دو کشور در پس از کودتای 28 مرداد 1332 در قالب تشکیل ساواک، ایجاد پیمان بغداد و سنتو، و قرارداد همکاری های نظامی مابین دوکشور در 1339، یا برنامه توسعه ایران در چارچوب یک مدل آمریکایی از بهمن 1341 و سرمایه گذاری های کلان آمریکا در ایران از 1349.

اگر آمریکا و ایران در همکاری با یکدیگر گوی سبقت از دیگران ربوده اند، در دشمنی نیز شدت و حدت ویژه ای داشته اند. تلاش انگلیس برای مبارزه با نهضت ملی شدن نهضت نفت ایران آنگاه به نتیجه رسید که دولت برخاسته از حزب دمکرات در واشنگتن جای خود را به دولت جمهوریخواه تندرو آیزنهاور داد و آنگاه برنامه سرنگونی دولت دکتر مصدق به ثمر رسید. یا شلیک موشک به هواپیمای مسافربری ایران در خلیج فارس توسط ناو وینسنس در 12 تیر 1367 که بروز نوعی دشمنی با ایران در حال جنگ با عراق بود که ایران باید پیام آن را درک می کرد. استراتژی بلندمدت آمریکا در برابر ایران اگر اضمحلال و براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران نباشد، حداقل مهار و کنترل آن که در منطقه خود قدرت اول نباشد است. در این زمینه مباحث متعددی مطرح است، اما ساده ترین آن به این موضوع باز می گردد که منطقه ایران کدام است؟ ایران وابسته به منطقه خاورمیانه، خلیج فارس، آسیای جنوب غربی، آسیای غربی، قفقاز، دریای خزر و آسیای مرکزی است و بخوبی پیداست که کشوری که مقسوم علیه مشترک این مناطق باشد، بالقوه تا چه انداز می تواند تاثیر گذار و پرنفوذ باشد. به یاد دارم که زمانی در 1999 در یکی از همایش های مربوط به دریای خزر از نماینده آمریکا در امور دریای خزر که با حرارت هرگونه منافع برای ایران در خزر را نفی نموده و شرکت های نفت و گاز بین المللی را از همکاری با ایران در دریای خزر و قفقاز برحذر می داشت پرسیدم که فرض کن که در آینده روابط تهران و واشنگتن به حالت عادی درآید و دو کشور دارای نمایندگی سیاسی در پایتخت دیگری باشند، آنگاه چگونه می خواهید با این مخالفت شدید فعلی منافع ایران در خزر را به رسمیت بشناسید و به شرکت های بالادستی توصیه نمائید تا در بخش های ایرانی خزر سرمایه گذاری نمایند؟ او در پاسخ گفت که ایالات متحده در مورد ایران و نقش منطقه ای این کشور وقت زیادی صرف نموده و استراتژی ها، سیاست ها و راهبردهای عملیاتی خود را طراحی نموده است. بنظر آمریکا، ایران همانند غولی است که یک پای آن در خلیج فارس و پای دیگر آن در دریای خزر است. آمریکا در مورد نفوذ ایران در خلیج فارس بسختی قادر است که آن را مهار نماید، اما در خزر این کار با توجه به ابتدایی بودن روابط بین کشورها و سرمایه گذاری های خارجی امکان پذیرتر است.

در دوران پس از انقلاب اسلامی ایران و پیدایش جمهوری اسلامی بنظر می رسد که در حال حاضر در منحنی سینوسی روابط ایران و آمریکا ما در نزدیکی پائین ترین و یا خصمانه ترین نقطه هستیم. در چنین حالتی ایالات متحده آمریکا برای مدیریت روابط خود با ایران به مجموعه ای از چشم انداز، ماموریت، راهبردها، سیاست ها و برنامه های عملیاتی رسیده است. این مجموعه دارای روابط سیستمیک با یکدیگر است، اگر چه بظاهر اجزای آن در تباین با یکدیگرند. در عین حال که پیاده نمودن برنامه های فوق، مسئولیت همه نهادهای اداری و نظامی سیستم سیاسی آمریکاست اما برای آنکه بصورت روزانه این کار پی گیری شود، افرادی در سطح عالی مدیریت در بخش های سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی آمریکا مسئولیت روزانه اجرای سیاست های فوق را علیه ایران به عهده دارند. نیکلاس برنز، دستیار وزیر امور خارجه آمریکا در امور سیاسی و همچنین استوارت لوی دستیار وزیر خزانه داری آمریکا بخش های سیاسی و اقتصادی راهبردهای آمریکا علیه ایران را پی گیری می نمایند.

بنظر من این مجموعه دارای راهبردهای زیر است:


دانلود با لینک مستقیم


ایران و خلیج فارس

دریای عمان

اختصاصی از ژیکو دریای عمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

حوزه  خلیج فارس و دریای عماناین حوزه آبخیز با مساحت 437،150 کیلومتر مربع یکی از پهناورترین حوزه آبخیز‌های ایران محسوب می‌گردد و رودخانه‌های غرب، جنوب غربی و جنوب زیرحوزه های  سرچشمه گرفته از کوههای زاگرس و بشاگرد و بلوچستان را در بر می‌گیرد.  جمعاً 29 رودخانه با مساحت  بیش از 1000 کیلومتر مربع در این زیرحوزه  وجود دارد که یا به درون کشور عراق جریان می‌یابند و پس از پیوستن به رودخانة دجله به خلیج فارس می‌ریزند و یا بطور مستقیم به خلیج مزبور و یا دریای عمان وارد می‌گردند. برخی ازبزگترین رودخانه‌های این حوزه آبخیز به ترتیب از شمال تا جنوب خاوری عبارتند از: سیروان، کرخه، کارون، جراحی، زهره، هله، موند، کل، میناب و سرباز.در باب اهمیت این زیرحوزه فقط به این نکته بسنده می شود که رودهای دشت خوزستان به تنهائی 30 درصد منابع آب کشور را دارا می باشندبه گزارش خبرنگار بخش ایران‌شناسی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در این همایش دو روزه که در دانشکده‌ی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزاری می‌شود، احسان اشراقی ـ مورخ و استاد دانشگاه ـ در سخنرانی با عنوان «صفویان و خلیج فارس» اظهار داشت: ظهور دولت صفوی در اوایل قرن دهم هجری قمری که مقارن با آغاز قرن 16 میلادی است، یکی از رویدادهای مهم تاریخ ایران محسوب می‌شود. پیدایش این دولت که مبانی قدرت خود را پس از قرن‌ها پراکندگی، عدم یکپارچگی ملی و نشیب و فرازهای تاریخی بر وحدت سیاسی و حاکمیت مرکزی و رسمیت بخشیدن به مذهب تشیع و مرزهای شناخته‌شده‌ی تاریخی استوار ساخته بود، سبب شد، تا ایران نقش عمده‌ی خود را در جریان‌های سیاسی دنیای اسلام و جهان غرب بتواند ایفا کند.

وی ادامه داد: ظهور این دولت در عین حال با دوران اکتشافات دریایی در غرب و نفوذ استعمارگران اروپایی به آب‌های اقیانوس هند و دریای عمان و خلیج فارس مقارن است.

او افزود: تحقیق در خلیج فارس هنوز به کمال نرسیده است؛ زیرا بیشتر مدارک ما درباره‌ی خلیج فارس از منابع یونانی، پرتغالی، اسپانیایی و عرب است، درحالی‌که مدارک خود ما در این‌باره بسیار کم‌اند و وظیفه‌ی برگزارکنندگان این جلسه، جمع‌آوری مدارک و مستندات بیشتر است.

اشراقی اضافه کرد: از نیم قرن اخیر، اقدامات مذبوحانه‌یی در جهت جعل نام‌های تاریخی انجام گرفته‌اند که بیشترین کاربرد آن‌ها را در مسایل سیاسی و جعل نام خلیج فارس می‌توان دانست.

در این همایش، سیدجعفر حمیدی ـ استاد دانشگاه شهید بهشتی ـ درباره‌ی زمان‌شناسی تاریخی، مدنی و فرهنگی خلیج فارس ـ به سخنرانی پرداخت و گفت: برای پی بردن به عمر زمین، فرضیه‌های متعددی ارایه شده‌اند، به‌طوری که نخستین خشکی روی زمین را «پانژه‌آ» گفته‌اند؛ این خشکی پس از میلیون‌ها سال به دو قاره تقسیم شد که آن دو نیز به سرزمین‌های مختلفی تقسیم شدند و به‌دنبال تحولات و لرزش‌های مداوم زمین، 35 میلیون سال پیش، خلیج فارس در دنباله‌ی اقیانوس هند و پیشرفتگی‌های دریای عمان به‌وجود آمد و پنج میلیون سال بعد، براثر زمین‌لرزه‌های بسیار، تنگه‌ی هرمز آشکار شد و خلیج فارس به دریاهای آزاد راه یافت.

این محقق تاریخ بیان کرد: از ده هزار سال پیش، یعنی از آغاز دوران چهارم زمین‌شناسی و بعد از آن‌که آب آرامش خود را بازیافت و خشکی‌ها گسترش یافتند، تمدن‌های گوناگون در حاشیه و مجاورت خلیج فارس پیدا شدند؛ تمدن‌هایی مانند سومر، ایلام، اکد آشور، هخامنشی و ساسانی.

او ادامه داد: خلیج فارس از آغاز تا امروز مورد نظر جهانگردان و متجاوزان بوده است، به‌طوری که اروپاییان سال‌ها و بلکه قرن‌ها بر این نواحی تسلط داشته‌اند.

حمیدی همچنین با آوردن اشعاری از شاعران پارسی‌گو، افزود: فراوانی این اشعار، نشانه‌هایی از فرهنگ و تمدن کهنسال این خلیج با عظمت است.

به گزارش ایسنا، مقصودعلی صادقی ـ استاد تاریخ دانشگاه تبریز ـ مقاله‌ای را با عنوان «مورخان ایرانی روزگار صفوی و مساله هرموز» ایراد کرد.

وی در این مقاله، به پدیده‌ی استعمار اروپایی در قرن‌های جدید از قرن پانزدهم و اوایل قرن شانزدهم میلادی و تاثیرات آن بر ایران و بخصوص خلیج فارس و نیز مساله هرموز اشاره کرد.

علیرضا خلیفه‌زاده ـ محقق تاریخ گناوه و بوشهر ـ نیز درباره‌ی نقش دیراب در تحولات قرن هشتم خلیج فارس و وقایع مربوط به این مناطق سخنانی بیان کرد.

در ادامه‌ی این همایش، احمد حبیبی ـ محقق ـ درباره‌ی مثل‌های خلیج فارس و استان هرمزگان به ایراد سخن پرداخت و گفت: کرانه‌های خلیج فارس همیشه در فرهنگ و هنر ایران جایگاه خاص و ویژه‌ای داشته‌اند، به‌گونه‌ای که هنرمندان به‌نامی در این خطه‌ی ایران‌زمین پرورش یافته‌اند.

وی از وقایع‌نگاران و تاریخ‌نویسانی که بندر لنگه را شهر بادگیرهای خلیج فارس نام نهاده‌اند، نام برد و افزود: هنگامی که به مطالعه‌ی شعرها، آثار دانشمندان و نوشته‌های عالمان و نویسندگان شهرستان‌های بندر لنگه، بستک و دیگر نقاط خلیج فارس مبادرت می‌ورزیم، به‌خوبی احساس نوستالوژیک و یاد زادگاه و سرزمین آبا و اجدادی آفرینندگان این کتب و آثار را درک می‌کنیم.

همچنین رسول جعفریان ـ محقق ـ درباره‌ی تعامل مذهبی ساکنان سواحل جنوبی و سواحل شمالی خلیج فارس، اظهار داشت: به لحاظ مذهبی در طول تاریخ، این دو منطقه مراوداتی با هم داشته‌اند، چه پیش از اسلام در آیین زرتشتی و چه پس از اسلام، این تعامل یکسره وجود داشته است.

وی اضافه کرد: ساکنان هر کدام از این نواحی، به اقتضای شرایط به منطقه‌ای دیگر مهاجرت می‌کردند و به همین دلیل است که بخشی از ترکیب جمعیتی ـ نژادی این مناطق با این مهاجرت‌ها قابل تفسیر است.

او همچنین از مناسبات تجاری بین این دو منطقه سخن به میان آورد.

در ادامه‌ی همایش، علی‌اشرف صادقی ـ عضو فرهنگستان زبان فارسی ـ سخنرانی خود را تحت عنوان گویش‌های محلی استان فارس و نواحی ساحلی خلیج فارس ایراد کرد.

وی با اشاره به گویش‌ها و لهجه‌های موجود در خلیج فارس و مناطق جنوبی به ذکر تاریخی و دلایل آن‌ها پرداخت و طریقه‌ی شناخت آن‌ها را در اشعار بزرگانی چون حافظ و سعدی توضیح داد.

او اظهار داشت: در گویش‌های بعضی از مناطق خلیج فارس هنوز واژه‌ی (قاف) وارد نشده است؛ زیرا (قاف) یک واژه‌ی عربی است.

همچنین محمدرضا وصفی نیز گفت: پدیداری دولت صفوی در سال 1501 میلادی (907 هجری قمری) به‌دنبال سه رویداد مهم در نیمه‌ی دوم قرن پانزدهم میلادی روی داد که از نگاه تاریخ تمدن بشری بسیار مهم است.

او یکی از واقعه‌های این دوران را سقوط آخرین پایگاه اجتماعی ـ سیاسی مسلمانان در آندلس ارزیابی و بیان کرد: این رویداد به نوع خود، نتیجه‌ی تراکمی از کشاکش تاریخی بین دو حوزه‌ی تمدن اسلام و مسیحیت و کهن‌تر از آن، تمدن فارس و یونان یا فارس و رم است.

حسین نوربخش ـ پژوهشگر ـ نیز بندر لنگه را عروس خلیج فارس خواند و موضوع‌های مربوط به بندر لنگه را در سه عنوان بندر لنگه‌ی دیروز، بندر لنگه‌ی امروز و بندر لنگه‌ی فردا مطرح کرد.

وی موقعیت جغرافیایی بندر لنگه را تشریح کرد: بندر لنگه یکی از شهرستان‌های صاحب نام استان هرمزگان است که در دامان خلیج فارس واقع شده است و بین بوشهر و بندرعباس قرار دارد.

او افزود: در سال‌های دور، بندر لنگه یکی از معتبرترین و آبادترین بنادر ایران و از جمله مراکز مهم اقتصاد خاورمیانه به‌شمار می‌رفته و به‌خاطر نداشتن نظیر و مانند به «بندر لنگه» یا «عروس خلیج فارس» شهرت داشته است.

به گزارش ایسنا، عبدالرسول خیراندیش ـ استاد دانشگاه ـ هم سخنرانی خود را با موضوع نوروز دریایی (مبنای تقویمی دریانوردی، تجارت و زراعت در خلیج فارس) بیان کرد.

این محقق نوروز را یکی از مهم‌ترین پدیده‌های فرهنگی جهان و ایران و یکی از عوامل شناسایی حوزه‌ی تمدن ایران دانست.

وی زمینه‌های مطالعاتی نوروز را تنها متعلق به نواحی داخلی ایران که مبتنی بر اقتصاد کشاورزی یا دامداری است، ندانست و افزود: برپایی جشن‌های نوروز در ممالکی که با کشور ایران پیوستگی ارضی دارند، گواه قاطعی بر این مدعاست که به‌کارگیری نوروز در تقویم دریانوردی نیز مطرح بوده و نه‌تنها در سواحل جنوب ایران، بلکه در گستره‌ای وسیع از اقیانوس هند کاربرد داشته است.

خیراندیش اظهار داشت: نوروز به‌عنوان مبنایی برای محاسبات نجومی و انجام سفرهای دریایی،‌ کم‌کم موجب پدید آمدن نوع خاصی از نوروز، موسوم به نوروز دریایی شده است که حتا می‌تواند به‌عنوان منشا نوروز مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد.

براساس این گزارش، عبدالمجید ارفعی ـ کارشناس خطوط دوره‌ی باستان ـ سخنان خود را با موضوع تموکن 1 و 2 در گل‌نوشته‌های هخامنشی ایراد کرد.

وی گل‌نوشته‌های باروی تخت جمشید را که تا به امروز خوانده شده‌اند، 43 تموکن (tamukkan) دانست و بیان کرد: براساس شواهد در متن گل‌نوشته‌های هخامنشی با یک نام روبه‌رو هستیم که این امر در ایران دیروز و امروز بی‌سابقه نیست و با بررسی‌های دقیق در آن درمی‌یابیم که در 42 مورد مکان (شهر تموکن) باید در شرق تخت جمشید، بر سر راه تخت جمشید ـ کرمان بوده باشد و با پیوند با شهرهای شرقی ایالت پارس، بویژه نی‌ریز تنها یک‌بار از آن یاد شده است.

در ادامه‌ی این همایش، بیژن اسدی ـ عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی ـ موقعیت ویژه‌ی اقتصادی ـ تجاری جزیره‌ی کیش در تاریخ را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و گفت: در میان جزایر و بنادر تاریخی و مشهور منطقه‌ی خلیج فارس، جزیره‌ی کیش همواره از اهمیت تجاری و اقتصادی بالایی برخوردار بوده است.

این مدرس مسایل سیاسی، انرژی خاورمیانه و خلیج فارس، ادامه داد: جزیره‌ی کیش در دوران فعالیت خود از اواخر قرن پنجم تا اواخر قرن هشتم هجری قمری به‌مدت سه قرن بسیار آباد و از نظر تجاری و بازرگانی بسیار پرتحرک بوده است، چنان‌چه در این دوره، بسیاری از راه‌های تجارت دریایی منطقه به کیش منتهی می‌شدند و مورخان و جهانگردان خارجی در نوشته‌های خود از اهمیت و موقعیت ویژه‌ی تجاری کیش همواره بحث کرده‌اند.

هیبت‌الله مالکی ـ عضو هیات علمی دانشگاه فیروز‌آباد فارس ـ نیز به ایراد سخن پرداخت و با آوردن نمونه‌هایی از ارجوزه خلیج فارس ابن ماجد کنگی، گفت: ایرانیان باستان از دیرباز به دریانوردی، سیر و سفر و بازرگانی در دریای چین و هند نام‌آور بوده‌اند، به‌گونه‌ای که دریا در اندیشه‌ی ایرانیان همواره منبع ثروت و نعمت و بزرگراه ترقی بازرگانی و یکی از راه‌های شایسته ملت‌ها و مسیری هموار برای گفت‌وگوی تمدن‌ها بوده است

خلیج  فارس (پارس) نامی است به جای مانده از کهن‌ترین منابع  که از سده‌های پیش از میلاد سر بر آورده است، و با پارس و فارس - نام سرزمین ملت ایران - گره خورده است.

قدمت خلیج فارس با همین نام، چندان دیرینه است که عده‌ای معتقدند خلیج فارس گهواره تمدن عالم یا خاستگاه نوع بشر است. چراکه ساکنان باستانی این منطقه، نخستین انسان‌هایی بودند که روش دریانوردی را آموخته و کشتی اختراع کرده و شرق و غرب را به یکدیگر پیوند داده‌اند.

دریانوردی ایرانیان در خلیج فارس، قریب پانصد سال پیش از میلاد مسیح و در دوران سلطنت داریوش اول آغاز شد. داریوش،‌ نخستین ناوگان دریایی جهان را به وجود آورد. کشتی‌های او طول رودخانه سند را تا کرانه‌های اقیانوس هند و دریای عمان و خلیج فارس پیمودند، و سپس شبه جزیره عربستان را دور زده و تا انتهای دریای سرخ کنونی رسیدند.

در کتیبه‌ای که در محل این کانال به دست آمده نوشته شده است: «من پارسی هستم. از پارس مصر را گشودم. من فرمان کندن این کانال را داده ام از رودی که از مصر روان است به دریایی که از پارس می آید پس این جوی کنده شد چنان که فرمان داده‌ام و ناوها می آیند از مصر از این آبراه به پارس چنان که خواست من بود.»

و این نخستین مدرک مکتوب بجا مانده درباره خلیج فارس است.

خلیج فارس در امتداد دریای عمان و در میان ایران و شبه جزیره‌ عربستان قرار دارد. مساحت آن ۲۳۳,۰۰۰ کیلومتر مربع است و از شرق از طریق تنگه هرمز و دریای عمان به اقیانوس هند راه دارد. از غرب هم به دلتای‌ رودخانه‌ اروندرود، که حاصل پیوند دو رودخانه دجله و فرات و الحاق رود کارون به آن است، ختم می‌شود.

کشورهای ایران، عمان، عراق، عربستان سعودی، کویت، امارات متحده عربی، قطر و بحرین در مجاورت خلیج فارس هستند. زمین‌شناسان معتقدند که در حدود پانصد هزار سال پیش، صورت اولیه خلیج فارس در کنار دشت‌های جنوبی ایران تشکیل شد و به مرور زمان، بر اثر تغییر و تحول در ساختار درونی و بیرونی زمین، شکل ثابت کنونی خود را یافت.

خلیج فارس از سمت شمال با ایران، از غرب با کویت و عراق و از جنوب با عربستان، بحرین و امارات متحده عربی همسایه است. خلیج فارس پس از خلیج مکزیک و خلیج هودسن سومین خلیج بزرگ جهان بشمار می‌‌آید.

این خلیج توسط تنگه هرمز به دریای عمان و از طریق آن به دریاهای آزاد مرتبط است و جزایر مهم آن عبارت‌اند از: خارک، ابوموسی، تنب بزرگ، تنب کوچک، کیش ، قشم، و لاوان که تمامی آنها به ایران تعلق دارد.

نکته دیگر اهمیت این منطقه از لحاظ استراتژیک است. بیضی استراتژیک انرژی The Strategic Energy Ellipse منطقه‌ای جغرافیایی شامل سرزمین ایران و کل خلیج فارس در مرکز و امارات متحده عربی، بحرین و قطر و بخشهایی از عمان و یمن و عربستان سعودی در جنوب و بخش هایی از عراق، ترکیه، ارمنستان، آذربایجان و گرجستان در غرب و شمال غربی و مجموعه دریایی خزر و بخش هایی از جنوب روسیه و قسمت هایی از سرزمین قزاقستان در شمال و بخش هایی از ازبکستان در شمال شرق آن تعریف شده است.

بیش از هفتاد درصد از ذخایر اثبات شده نفت و بیش از چهل درصد از ذخایر گاز طبیعی جهان در این منطقه قرار دارد. در همین ناحیه به وضوح دیده می شود که ایران و شاه راه آبی خلیج همیشه فارس در قلب این بیضی جای


دانلود با لینک مستقیم


دریای عمان