ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله اخلاق (روش تکامل اخلاق)

اختصاصی از ژیکو دانلود مقاله اخلاق (روش تکامل اخلاق) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله اخلاق (روش تکامل اخلاق)


دانلود مقاله اخلاق (روش تکامل اخلاق)

1ـ اخلاق یعنی احترام :

نخستین نکته مهم این است که جوهر اخلاق احترام است. احترام به خود، احترام به دیگران، احترام به همة اشکال حیات و محیطی که آنها را دربرگرفته است.

لازمة احتران به خویشتن این است که برای زندگی و شخص خود ارزشی قایل باشیم. «با دیگران چنان رفتار کن که می خواهی با تو رفتار کنند و به عبارتی آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران مپسند» یک اصل اخلاقی است که در تمامی مذاهب و فرهنگهای دنیا توصیه شده است. برای ترتبیت فرزندان شایسته به چیزی بیش از اخلاق احترام نیاز دارید. ایجاد اخلاق احترام گام مؤثری برای رسانیدن فرزندانمان به بلوغ اخلاقی است.

2ـ تکامل اخلاقی فرآیندی تدریجی است :

نکته بسیار مهمی است که اخلاق احترام ناگهان و تمام و کمال در هیچ سن به خصوصی دیده نمی شود. تکامل اخلاق فرآیند تدریجی است که مرحله به مرحله به دست می آید. زیرا پایه های تکامل اخلاق از بدو تولد تا پایان سه سالگی استوار می باشد. بخش دوم به مراحل استدلالی اخلاقی مربوط است و این مرحله ای است که با دخالت پدر و مادر و سایرین از زمان پیش از مدرسه تا بلوغ صورت خارجی می گیرد. آنها می توانند در کنار خواسته های خود توجه به خواسته های دیگران را هم یاد بگیرند و در جادة دور و دراز منتهی به بلوغ اخلاقی قدم بردارند.

تجربه نشان می دهد که مراحل استدلالی شبیه نردبانی است که کودک برای صعود از آن باید از پله ها به ترتیب و تدریج بالا رود. به تدریج و به دنبال هر صعود، احترام کودک به دیگران بیشتر می شود. توجه داشته باشید که بچه ها هم مثل بالغها گاه به پایین سر می خورند و موقتاً در مرحله پایین تری قرار می گیرند. بعضی از بچه ها سریعتر از دیگران پله های تکامل را می پیمایند. اما تکامل اخلاقی مسابقه نیست، یک جریان و فرآیند است.

مهم این است که به ادامة حرکت او در مسیر تکامل کمک کنیم.

3ـ به کودکان احترام بگذارید و از آنها احترام بخواهید :

یکی از اصولی ترین راههای ایجاد احترام در کودکان تا به خود و دیگران احترام بگذارند، احترام گذاشتن به آنها و تقاضای احترام متقابل از آنهاست.

دکتر کابرگ می گوید: «قدم نخست برای تربیت اخلاقی کودک برخورد اخلاقی با اوست.» برخورد محترمانه با کودکان مستلزم رفتار انسانی با آنهاست. به گفته یک مادر: «آویزه گوشم کرده ام که بچه های من انسانهایی هستند که حق و حقوقی دارند، عروسک خیمه شب بازی نیستند که با آنها هر طور که بخواهم رفتار کنم.»

رفتار انسانی با کودکان و رعایت انسان بودن آنها مستلزم برخورد منصفانه است، و به حکم همین انصاف باید با کودک به اقتضای سن و سال او رفتار کرد و بالغ نبودن او را در نظر گرفت. باید با کودک چنان رفتار کرد که احساس کند آراء و نظراتش را به حساب می آورید.

با این وجود، تصور باطلی است اگر خیال کنیم چون به بچه ها احترام می گذاریم، آنها هم به ما احترام خواهند گذاشت. مطمئناً شما هم بسیاری از بالغها را می شناسید که احترام با احترام پاسخ نمی دهند. با این حساب چه جای تعجب که بچه ها، که در مرحلة تکامل نیافته اخلاقی خود هستند، احترام را با احترام متقابل پاسخ ندهند. بنابراین، برای ایجاد حس احترام باید ضمن آنکه به فرزندانمان احترام می گذاریم، از آنها احترام متقابل بخواهیم.

احترام خیابان دوطرفه است. تا احترام نگذارید، احترام نمی بینید.

در ارتباط با فرزندان، احترام متقابل را فراموش نکنید.

4ـ سرمشق شوید و درس بدهید :

یکی از مطمئن ترین راههای تربیت فرزند برای رسیدن به استدلال اخلاقی مثبت، سرمشق شدن پدر و مادر است.

با احترام گذاشتن به فرزندان خود الگو و سرمشق می شویم. وقتی به فرزندانمان احترام می گذاریم، در اصل عقیده خود را درباره برخورد درست با اشخاص منتقل می کنیم و به توصیه های خویش عمل می نماییم.

با رفتار خود می توانیم سرمشق دیگران و از همه مهمتر سرمشق فرزندانمان باشیم.

5ـ آموزش کلامی :

سرمشق شدن و آموزش دادن با آنکه بسیار مهم است، کافی نیست.

فرزندان ما را سرمشق های بد احاطه کرده اند. آموزشهای کلامی به قدر آموزش های رفتاری حائز اهمیت است. کودک هم باید رفتارهای خوب را ببیند و هم دلایل را از زبان ما بشنود. برای اینکه سرمشق شدن تأثیر لازم را داشته باشد، بچه ها باید از ارزشها و باورهایی که در پس منطق پیشنهادی ما نهفته است مطلع شوند.

این پنجمین نکته مهم روش تکامل اخلاقی است. با کلام به طور مستقیم درس می دهیم. هم باید به موعظه ها عمل کنیم و هم درباره اعمال خود حرف بزینم. برای آموزش کلامی نیازی به کامل بودن پدر و مادر نیست. می توانند به فرزندانشان بگویند: «بیشترین تلاشم را می کنم، اما من انسان همه چیزدان نیستم. من هم اشتباه می کنم، شما هم اشتباه می کنید، اما می خواهم تجربه هایم را با شما در میان بگذارم.»

پدر و مادر می توانند بی آنکه در نقش خداوند همه چیزدان ظاهر شوند، نظرات خود را با فرزندانشان در میان گذارند، می توانند راهنمایی کنند، گوش کنند و اندرز بدهند.

با آموزشهای مستقیم ارزشهای مثبت اخلاقی، نظیر ادب، نزاکت، صداقت، محبت و دوستی صادقانه و قبول مسئولیت و غیره ، به فرزندانمان کمک می کنیم به کمک استدلال اخلاقی، اعمال خوب را انتخاب کنند.

6ـ به فرزندان خود فکر کردن را بیاموزید :

به فرزندان باید یاد داد که: الف) وقت خودشان را صرف فکر کردن کنند.

ب) خودشان را جای دیگران بگذارند.

کودک به خودی خود به این طرز تلقی نمی رسد. به کمک ما احتیاج دارد تا با تشویق دائم او به فکر کردن و از دریچه چشم دیگران قضاوت کردن او را در راه تکامل کمک کنیم.

دسترسی به استدلال اخلاقی مستلزم تمرین است.

7ـ فرزندان خود را به قبول مسئولیت تشویق کنید :

آموزش قبول مسئولیت به فرزندان، اقدامی است که آنها را به جانب دستیابی به استدلال اخلاقی سوق دهد. خواسته هر پدر و مادری است که فرزندان خود را انسانهایی مسئول و شایسته تربیت کنند. اما لازمة تربیت فرزندان مسئول و متعهد واگذاری مسئولیت به آنهاست و از جمله این مسئولیت ها، مسئول شناختن آنها در قبال خودشان است.

مواظبت از خود و اموالشان، کسب درآمد برای مصارف شخصی با توجه به اقتضای سن و سال، افزایش احساس مسئولیت در قبال دیگران و کمک به رفاه سایر انسانها و بسیاری از مقولات مشابه دیگر را می توان به بچه ها واگذار کرد.

آموزش قبول مسئولیت باید خیلی زود شروع شود. حتی کودک دو ساله هم می تواند در چیدن میز و سفره غذا و یا پهن و جمع کردن دستمال سفره و غیره، کمک کردن را یاد بگیرد. هر چه بچه ها بیشتر کمک کنند به کمک کردن بیشتر عادت می کنند. وقتی استدلال اخلاقی شان ابعاد وسیع تری می گیرد، وقتی دلیل کافی برای کمک به دیگران پیدا می کنند، عادت کمک و توجه به سایرین در آنها تقویت می شود.

8ـ تعادل استقلال و کنترل :

دادن آزادی کلیدی است که درهای زندگی مسالمت آمیز میان پدر و مادر و نوجوان را می گشاید. در تمام مدت رشد از آغاز تولد تا پایان نوجوانی بچه ها هم به استقلال نیاز دارند و هم به کنترل و این یکی از آموزنده ترین توصیه های تربیتی برای بچه ها است.

بچه ها هم در کودکی و هم در نوجوانی به راهنمایی شما احتیاج دارند.

هدف نهایی تعلیم و تربیت فرزند کنترل او نیست. هدف این است که به فرزندان خود کمک کنیم تا بالغهای عاقلی بشوند و گلیم خود را از آب بیرون بکشند.

می دانیم که بچه ها خواهان استقلال هستند. بچه های دو ساله هم استقلال می خواهند. فراموش نکنید که فرزند شما به کنترل هم احتیاج دارد. ایمنی و سلامت کودک کم سن و سال مستلزم کنترل اوست. بسیاری از بچه ها به قدر کافی مورد مراقبت و کنترل قرار نمی گیرند. استقلال و کنترل در موضوع مهم هستند که برای پرورش و تربیت فرزندان سالم ضرورت دارند.

9ـ به کودکان محبت کنید تا تصویر ذهنی مثبت به دست آورند :

محبتی که کودک را در کسب یک تصویر ذهنی مناسب کمک می کند با ایجاد احساس ارزش و ارزشمند بودن به او اتکای به نفس و قدرت می بخشد.

عشق و محبت، سوای بسیاری از محسنات دیگر، انسانها را به هم پیوند داده. آنها را در مجموعة خانواده انسانی قرار می دهد. محبت به فرزندان، ابتدایی ترین راهی است که می تواند فرزندانمان را در رسیدن به تصویر ذهنی مثبت کمک کند. اما راههای دیگری هم وجود دارد. می توانیم به آنها کمک کنیم تا مهارتها و استعدادهایشان را افزایش داده، از کارشان احساس غرور و افتخار کنند که این منبع مهمی از عزت نفس است. می توانیم آنها را تشویق به یافتن دوستانی کنیم که آنها را به خاطر آنچه هستند قبول کنند.

می توانیم کیفیات خوب و نقاط قوتشان را که خود توانایی دیدنش را ندارند، به آنها نشان دهیم. می توانیم بیش از آنچه گله و شکایت و انتقاد می کنیم تحسین و قدرشناسی نماییم.

به فرزندانتان محبت و توجه کنید، از آنها حمایت و برایشان وقت صرف کنید تا خود را انسانهای مستقل و شایسته ای ببینند که می توانند روی پای خود بایستند و محتاج تصدیق و تأیید این و آن نباشند.

به آنها کمک کنیم تا احساس عشق و محبت کنند.

10ـ با تربیت اخلاقی خوشبختی خانواده را بیشتر کنید :

برای تربیت اخلاقی کودکان و رفاه و خوشبختی خانواده، دو اقدام متفاوت لازم نیست. توجه به تربیت اخلاقی و داشتن خانواده خوب و خوشبخت دو رویِ یک سکه اند. اقدام در هر مورد به هر دو منظور کمک می کند.

با ایجاد توانایی درک نقطه نظرهای دیگران و با کمک به حصول توافقی که نظرات همه را به حساب آورده، به رشد اخلاقی کودک کمک کند.

محیط گرم و صمیمانه خانواده، به بچه ها امکان می دهد تا در زندگی سرمشق های مناسبی پیدا کنند. از ارزشها و سنت ها مطلع شوند و در وقت نیاز از تدابیر حساب شده استفاده نمایند. وقتی کودک خود را متکی و متصل به خانواده احساس کرد، ناخودآگاه در موقعیتی قرار می گیرد که در برابر فشار هم سن و سالانش مقاومت کند.

تربیت خوب و خانواده صمیمی دست در دست هم حرکت می کند.

پیش به سوی تکامل اخلاقی :

سالهای نخست زندگی و به خصوص سال اول برای رشد اخلاقی اسنان حائز بیشترین اهمیت است. به دلایل زیر:

1ـ دوران نوزادی زمانی است که پیوند میان پدر و مادر و فرزند جوش می خورد. هرچه نوزاد ر ا بیشتر لمس کنید و هرچه بیشتر به او برسید و با او بازی کنید، پیوند عاطفی شما با او بیشتر می شود.

2ـ با تَر و خشک کردن نوزاد، با ایجاد تماس جسمی، یکی از نیازهای اصولی او را برآورده سازید.

3ـ اگر نوزاد در نخستین سال زندگی مورد مهر و محبت قرار نگیرد و پیوند عاطفی با مادرش ایجاد نشود، احتمالاً در سالهای بعد، توانایی مردم دوستی را از دست می دهد.

4ـ با رفتع نیازهای سال نخست زندگی نوزاد به او اطاعت از دستورات پدر و مادر را می آموزد.

5ـ با توجه به نوازد، پیوندی عاطفی ایجاد می کنید که در اثر آن اعتماد به نفس و استقلال فرزندانتان افزایش یافته، توانایی او را در ارتباط با سایرین و حساسیت به نیازهای آنها بیشتر می شود.

6ـ با فراهم آوردن محیطی صمیمی خانوادگی و اجتماعی به یادگیری کودک و کنجکاوی او کمک می کنید تا در مراحل بعد بهتر بتواند مراحل رشد اخلاقی را بپیماید.

عشق و محبت چراغ رشد انسان را روشن می کند. اگر فرزندان خوب و شایسته می خواهید باید با مهر و محبت شروع کنید. در ضمن یادتان نرود محبت به کودک درس اطاعت است.

دروغ

«اگر دروغ بگویی کسی حرفت را باور نمی کند»

درک ارزش اعتماد و اطمینان به کودک کمک می کند تا اهمیت صداقت و حقیقت گویی را درک کند. در اصل میل به راضی کردن دیگران سبب می شود که بچه ها دروغ بگویند تا بروز حادثه ای را از شما پنهان سازند.

ترس از عصبانیت شدن پدر و مادر مهمترین علت دروغ گویی است. بنابراین اگر می خواهید فرزندتان با شما صادق باشد، سعی کنید ترس او را از عصبانی شدن خود به حداقل برسانید.

می توانید از این پیشنهاد استفاده کنید:

«چیزی مهمتر از اعتماد متقابل میان پدر و مادر و فرزند وجود ندارد. تنها در این صورت است که می توانیم به یکدیگر ایمان داشته باشیم.»

آنگاه برای تخفیف عامل ترس به فرزند خود بگوئید:

«وقتی کاری کرده ای که نباید می کردی و می ترسی اگر به من بگویی عصبانی می شوم، پیش من بیا و بگو: اگر عصبانی نمی شوید می خواهم مطلبی را به شما بگویم … با شنیدن این جمله می فهمم که نباید عصبانی بشوم. البته، بسته به شدت کار خلافی که کرده ای خودت باید فکری به حالش بکنی. اما من قول می دهم که عصبانی نشوم. اگر راستش را بگویی به داشتن فرزندی چون تو افتخار می کنم.»

توجه داشته باشید بی تفاوت گذشتن از دروغ گویی هم کار درستی نیست. گاه مجازات منصفانه و در حد تناسب کودکی که دروغ گفته لازم است و گاهی هم یک عذرخواهی ساده کفایت می کند. نکته مهم این است که باید در هر شرایط بر خویش مسلط بوده، آرامش خود را از دست ندهید و فراموش نکنید که کودک را به خاطر حقیقت گویی تشویق کنید.

داستان پردازی بیش از حد نشانه آن است که کودک از احساس شدید بی کفایتی و ناتوانی رنج می برد. این کودکان به توجه بیشتر پدر و مادر برای یافتن راههایی که در برابر همسالان خود سربلندتر از آنچه هستند شوند، نیاز دارند. (کسب مهارتی که اسباب تحسین دوستانش را فراهم کند نمونه ای است که می توان به آن اشاره کرد.) به همین شکل کودکانی که مرتب از دوستانشان به دروغ حرفهایی می زنند و آنها را به بدی و بی عرضگی و امثال آن متهم می کنند، احتمالاً از سوی دوستانشان آن طور که باید به بازی گرفته نمی شوند و از اعتماد به نفس کافی برخوردار نیستند.

تنبیه

آیا تنبیه کار درستی است؟

قبل از هر کار، تأدیب پشت سرهم کودک به هیچ وجه درست نیست.

تأدیب به این شکل، نوعی تنبیه بدنی است و اتکا به تنبیه بدنی راه مناسبی برای پرورش اخلاق کودک نیست. اگر بخواهیم کودکان ما به جای منطق و بحث و استدلال به قدرت زورِ بازو متوسل شوند، قبل از هم خود ما باید آن را رعایت کنیم.

از آن گذشته، تنبیه بدنی به احترام متقابل میان پدر و مادر و فرزند منجر نمی شود.

تنبیه به رشد فکری کودک هم کمک نمی کند. نه به کودک می گوید چرا رفتارش ناپسند بوده و نه راه درستی به او نشان می دهد. کودک رد این شرایط از نقطه نظر کسی هم که اسباب رنجش او شده باخبر نمی شود و به جای احساس تأسف برای رفتاری که داشته، به حال خود تأسف می خورد. تأدیب کودک در مواردی می تواند به تربیت کودک کمک کند.

با اعمال زیر بدون نیاز به تنبیه بدنی کودک خود را در جهت تکامل اخلاقی تربیت کنید.

(منظور از تنبیه بدنی در حد روی دست زدن کودک است نه تنبیه شدید جسمانی)

1ـ تأدیب، در حد زدن روی دست بچه نوعی اعمال حاکمیت پدر و مادر است، هرچند که بهترین راه تربیت او نیست. مثلاً زمانی که کودک به پدر و مادر دهن کجی می کند و یا اینکه به همبازی هایش کتک می زند، تنبیه بدنی مختصر او بهتر از ایستادن  کردن است. بی تفاوتی نسبت به اعمالی از این قبیل احتمالاً کودک را به این صرافت می اندازد که مقررات اگر هم وجود دارد، رعایت نکردنش آن قدرها مهم نیست.

2ـ گاه تأدیب، کودک را از رفتار ناپسندش آگاه می کند. گاه در حکم سطل آب سرد است.

3ـ تأدیب در بسیاری از موارد بیش از کودک به پدر و مادر کمک می کند. بدین شکل که پدر یا مادر با تنبیه کودک در اصل عصبانیت خود را فرو می نشانند و فضای ارتباطی بهتری حاکم می شود. به استناد پژوهشی که اخیراً صورت گرفته، پدر و مادری که گاه کودکان خود را تأدیب می کنند، به قدر سایرین که هرگز از روش تأدیب استفاده نمی کنند، غرولُند و فریاد نمی کنند. بنابراین از این دیدگاه، تأدیب به کودک هم می کند.

4ـ تأدیب گاه به اصلاح رفتار به خصوصی منجر می شود. اگر پشت سرهم و بیش از اندازه مورد استفاده قرار نگیرد، جواب بازتاب خوبی برای کمک در پی خواهد داشت.

شامل 46 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اخلاق (روش تکامل اخلاق)

دانلود تحقیق رشد و تکامل انسان

اختصاصی از ژیکو دانلود تحقیق رشد و تکامل انسان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق رشد و تکامل انسان


دانلود تحقیق رشد و تکامل انسان

 

مشخصات این فایل
عنوان: رشد و تکامل انسان
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 120

این مقاله درمورد رشد و تکامل انسان می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله رشد و تکامل انسان می خوانید :

چگونه زمینه های یادگیری و پذیرش آگاهانه فراهم می شود.
اصولا زمانی انسان به پذیرش قوانین و مقررات اخلاقی و انضباطی تن در می دهد، آن را قلبا می پذیرد و در زندگی رعایت می کند که دلایل و اصولی را که در پس این دستورات و قوانین نهفته است، بداند و درک نماید.در مرحله اول، پیامدهای زودگذر و آنی مورد نظر است و علت، ترس از تنبیه و جذب لذت و احساس خوشایندی است و در مرحله دوم، ترس از دست دادن موقعیت در جمع و گروه و میل، رغبت به احساس خوشایندی در جمع و گروه است، ولی در مرحله سوم، عامل یادگیری و اطاعت از قوانین و مقررات، نه ترس از اقتدار فرد و یا گروه و از دست دادن موقعیت است و نه احساس خوشایندی برای مقبولیت در جمع؛ بلکه در موقعیت آزاد و دور از هر گونه اجبار، تهدید و تطمیعی، در جوی کاملا معنوی و همراه با احترام متقابل، فرد خودآگاهانه آن رفتار را انتخاب می کند، به ارزش آن پی می برد، ضرورت آن را درک کرده و به عمل مبادرت می ورزد. فرد احساس می کند که باید با دیگران آن چنان رفتار کند که خود تمایل دارد با وی رفتار نمایند. با عقل و منطق، اهمیت، ارزش و ضرورت اجرای مقررات را درک می کند و این درک و یادگیری بطور طبیعی به عمل می پیوندد.  با یک چنین دیدگاه تربیتی، آموزش فضایل اخلاقی تنها لفاظی ساده و یکطرفه والدین و مربی و معلم نیست؛ بلکه آموزش و پرورش در موقعیت مناسب ، با رشد و شناخت مراحل تحول روانی و ذهنی کودک، در فضایی آکنده از احترام متقابل به کودک و با تکیه بر احساس ارزشمندی شخصیت، خود به درک عمیق و یادگیری ریشه دار و پایدار می رسد و در عمل، منجر به رشد و پرورش اخلاقی و تبلور شخصیت انسانی کودک می گردد.

اصولا مفاهیم اخلاقی و ارزشهای انسانی باید متناسب با مراحل رشد ذهنی و درک و فهم کودک، از طریق کاربردهای عملی در موقعیتهای طبیعی زندگی در خانه و مدرسه آموخته شود و قبل از حصول اطمینان از درک دلایل – ولو به اندازه درک و ظرفیت ذهنی و عقلی آنان- نباید انتظار داشت که کودکان به گونه ای رفتار نمایند که ما بزرگسالان می خواهیم.
بنابراین نمی توان قبل از اینکه کودک از جهت ذهنی، عقلی و عاطفی، آمادگی درک مفاهیم اخلاقی را داشته باشد و بتواند بین واقعیتهای ملموس و یا عملیات انتزاعی تمایزی قابل باشد، آنان را مثلا برای دروغگویی یا گفتار متناقض و یا رفتار خلاف اخلاق، ملامت و سرزنش کرد؛ زیرا بیشتر اظهارات و رفتار کودکان در این سنین، برای جلب توجه دیگران انجام می گیرد، نه از روی سوء نیت و یا خبث باطن.
اساس یادگیری و اطاعت از مقررات و ارزشهای اخلاقی در کودکان، مستلزم درک پیامدهای عملی در خود و دیگران است. بنابراین کودکان، در مقام تربیت و تعلیم مفاهیم راستگویی، دروغگویی، تقلب، نظم و انضباط و ...، باید نقش و پیامدهای عملی آنها را نیز در موقعیتهای طبیعی و واقعی و یا در قالب داستانهای جالب و مفید بیاموزند و آموزش تنها در محیط کلاس، آن هم به صورت خطابی کارساز نیست. بلکه کودکان را باید در موقعیتهای طبیعی و به صورت عملی با مسائل و مشکلات، با گروه همسال خود در جوی مناسب و با حفظ احترام متقابل درگیر کرد، تا خود در عمل ، ضرورت و اجرای قوانین و مقررات  انضباطی را حس و درک کرده و بدان معتقد و پایبند شوند.
درونی کردن مفاهیم اخلاقی
آموزش مفاهیم و دانستن، یک چیز است و پذیرش و عمل کردن به آن چیز دیگر. لذا آموزش اخلاقی کودکان اگر درست و صحیح انجام پذیرد تنها نصف کار انجام شده و نصف دیگر، درک و کاربرد عملی آن است. نباید گذاشت در کلاس، کار به لفاظی تمام و تصور شود کودکان چون مفاهیم اخلاقی را می دانند پس در هنگامه عمل آن را نیز رعایت خواهند کرد. مهم این است زمینه ای فراهم گردد که کودکان از تحت اقتدار سلطه جویانه فرد یا گروه خارج شوند و با شرکت دادن آنان در بحثهای جمعی و گروهی، چه از نظر ذهنی و عقلی و چه از نظر عملی، با مسائل و مشکلات درگیر شوند و در جوی آزاد و محبت آمیز با حفظ احترام بر شخصیت یکدیگر، در ارتباط متقابل و تبادل افکار، در بحث و گفتگو، خود به احساس ارزشمندی برسند و عملا به تفکر و تعقل وا داشته شوند و در مباحثه ها و مناظره ها با راهنمایی و هدایت مربی عملا ضرورت اجرای قوانین و مقررات انضباطی را درک کرده و به باور برسند و آن را درونی سازند. مدرسه و خانه باید چنین فرصتهای سازنده ای را فراهم بیاورد تا کودکان به پیشرفتهای جمعی و درک گرایشهای اخلاقی نایل شوند و به صورت عینی و عملی، ارزش قوانین و مقررات را در موقعیتهای گوناگون و شرایط مقتضی ادراک نمایند. کودکان و نوجوانان به دستورات و رفتار معلمان خود بسیار حساس و دقیقند و نیز در مقابل رفتار همسالان خود تاثیرپذیر. معلمان می توانند با فراهم آوردن زمینه های مناسب، در بحث های گروهی وارد شده و نقش هدایتگر داشته باشند و در برخوردها و مناظره های گروهی، بنا به اقتضای هر موقعیتی زمینه را طوری فراهم کنند که خود آنان به کشف و درک استدلالهای آن مجهز شوند. در این صورت خود بطور سازنده ای در رشد منش اخلاقی و پیشرفت و تعالی خویش نقش پیدا می کنند.

احترام به قانون و مقررات و هر گونه قواعد و اصول اخلاقی، مستلزم پیدایش روح انضباط و احساس مسئولیت است با درک این که تنها در سایه رعایت آنهاست که می توان، به ارزشمندی و احساس خوشایندی نایل آمد. این در حای است که محیط به دور از هر گونه اجبار و تحمیل بوده و در تعامل و تقابل گروهی با احترام متقابل به مبادله، اطلاعات و احساسات بپردازند، بطوری که کودکان در کنار بزرگسالان احساس کنند توانایی درک و فهم مسائل را دارند تا در عمل به آن مبادرت ورزند. تاثیر و تاثرات از طریق گروه همسال با هدایت مربی، کارایی فوق العاده و چشمگیری دارد.
تشویق و ارزش گذاری والدین در بحثهای گروهی و خانوادگی و دادن مسئولیت به فرزندان در موقعیتهای طبیعی و عملی، عامل پر قدرتی جهت کسب ارزشهای اخلاقی و شخصیت دهی به آنان می باشد. در صحنه طبیعی زندگی، والدین و مربیان با شیوه های مناسب ارشادی و با ابراز نظرات اخلاقی بموقع، می توانند به تغییر یا اصلاح کنشهای رفتاری و اخلاقی کودکان پرداخته و آنان را به مرحله عالیتر ارزشی ارتقا دهند. رفتار مربی، الگو و نمونه ای برای تجربه عملی کودکان است و تجارب مفید ایجاد شده از سوی اطرافیان و همسالان که در محیط مدرسه و منزل، در موقعیتهای طبیعی و شرایط ایجاد شده، دریافت می نمایند، موجب شکل پذیری شخصیت و محرک و تقویت کننده ای جهت دستیابی به ارزشهای بالاتر می شود. احساس رقابت سالم در همکاری و تقابل گروهی، به تجربیات مثبت و سازنده برای کودکان منجر خواهد شد. با تفسیر روشنی که توسط مربی و یا والدین از مفاهیم و ارزشهای اخلاقی در حین کار و عمل عرضه می گردد، در ارتباط با گروه همسال در یک مشارکت فکری به صورت گروهی به استدلالهای منطقی مجهز می گردند. البته بهتر است که مسائل، بنا به نیازها و خواسته های کودکان طرح و مورد بحث و مذاکره قرار گیرد. توجه به مراحل رشد و سطح فکر و منطق کودک و عنایت به عامل زمان در فراگیری و درون سازی تدریجی مباحث مورد بحث، از جمله نکات مهم است.
والدین و مربیان معمولا می کوشند نکات و مسائل اخلاقی را در فرصتی کوتاه از طریق گفتاری مستقیم و با پند و اندرز و به صورت تذکرات مکرر، به کودکان  منتقل و یا تحمیل کنند، غافل از اینکه این کودکان هستند که خود باید شخصا این رفتار را واجد شوند، دلایل آن را بپذیرند و با رغبت آن را در صحنه عمل به کار گیرند، نه این که قواعد را ما به آنها دیکته کرده و به اجبار بقبولانیم. خطابه های لفظی فراوان در شرایط نامناسب کارساز نیست و هرگز روش استدلال منطقی را به کودک نمی آموزد، حتی اگر با منطق و استدلال همراه باشد. چون جنبه تحمیلی دارد و عامل آن اقتدار و فشار بیرون است. لذا با تغییر شرایط زمان، رفتار کودکان به حالت اول برمیگردد. تنبیه و یا تشویق در چنین شرایطی ، که مقررات به صورت اجباری و با فشار به آنان تحمیل می گردد، خیلی کارساز نمی تواند باشد، زیرا فرد خود شخصا در سازمان دهی ذهنی و روانی خویش دخالتی نداشته و به صورتی فعال در کشف و شناخت قضایا به دلیل و استدلال مجهز نگردیده است. لذا کودک تا زمانی که سلطه و اقتدار خارج (فردی و یا گروهی و اجتماعی) حاکم است آن هم در حضور جمع به عمل وادار می شود و در صورت تغییر موقعیت و عدم حضور اقتدار فرد و یا گروه، مقررات مراعات نمی شود.
مواجه کردن کودک با نتایج منطقی رفتار
یکی از طرق ایجاد و زمینه یادگیری و پذیرش آگاهانه کودک، مواجه کردن او با نتایج طبیعی و منطقی رفتارش است؛ مثلا، کسی که به موقع از خواب بر نمی خیزد، از مدرسه اش جا می ماند؛ و کسی که تکلیفش را انجام نمی دهد، در مدرسه مجبور به پاسخگویی در مقابل پیامدهای حاصل از رفتار خویش است. تذکرهای پیاپی، انجام دادن کارها به جای کودک، تشویق و تنبیه های لحظه ای و آنی کارساز نیست. برای به کارگیری این روش باید صبور بود، سعه صدر داشت، شکیبایی پیشه کرد و قاطع و پیگیر، با مهر و محبت رفتار کرد. در کارها و اجرای مقررات انضباطی بگذارید کودک خودش بیاموزد، سعی نکنید راه حلهای دسته بندی شده خود را به او دیکته کنید. هنگامی که با بدرفتاری و عکس العملهای نامناسب و عدم رعایت مقررات روبه رو می شویم نباید زود کنترل خود را از دست بدهیم، بلکه بهتر است از واکنش سریع و شدید خودداری کرده و عکس العملهای خود را تا زمانی که بتوان با آنان به آرامی و احترام برخورد کرد، به تعویق اندازیم.

حفظ واقع بینی و اجتناب از برخورد شدید، از عوامل بسیار مهم در فضاسازی و ایجاد زمینه برای رسیدن به نتیجه منطقی رفتار است. نباید بدرفتاری کودک را توهین به خود تلقی کرد. موقعی که کودکان می خواهند چیزی را یاد بگیرند بطور طبیعی در انجام آن، خطا و اشتباه دارند و ما باید خطا و اشتباهات آنها را ، همان طور که در مسائل آموزش، طبیعی می دانیم؛ در مسائل اخلاقی و پرورشی نیز طبیعی، تلقی کنیم، زیرا هر اشتباهی برای کودکان حکم یک تجبه آموزشی را دارد نه تخطی از اختیارات و دستورات مربی و والدین. نتایج منطقی گاهی نتیجه تجربه کودک در رابطه با واقعیتهای عینی است و گاه در رابطه با واقعیتهای ذهنی و اجتماعی است که کودکان از آن درس می گیرند؛ چرا که کودک و نوجوان در صورتی که در برخوردها مجال کافی برای اندیشیدن بیابد، بطور منطقی رفتارش را با نتایج آن مرتبط می سازد. لذا باید اولیا و مربیان در فضای خانه و مدرسه، شرایط را طوری فراهم سازند که کودکان آگاهانه به نتایج منطقی رفتارشان برسند و اصول و مقررات اخلاقی را یاد بگیرند و بپذیرند.
باید قبل از به کار بردن این روش، بر بهبود رابطه خودتا با آنان، براساس ایجاد دلگرمی و احترام متقابل بکوشید. لحن کلام و تن صدا نشانگر مهربانی یا عدم مهربانی مربی خواهد بود. باید با قاطعیت و مهربانی سخن گفت تا کودک در یک احساس خوشایندی که برایش فراهم می شود آزادانه به رفتار و عواقب کارهایش بیندیشد و به نتیجه اعمالش پی ببرد. در این موقعیت، کودک نباید احساس فشار و یا رنجشی بکند که بر نتیجه گیری منطقی و عقلی وی تاثیر منفی بگذارد و از فکر کردن باز ماند. بعضی اوقات برخوردهای تند، تاثرات روحی و عاطفی شدیدی در کودک به بار می آورد و او را به لجبازی و مقابله به مثل می کشاند و در نتیجه ، مانع نتیجه گیری منطقی کودک می شود. ایجاد فضای محبت آمیز همراه احترام متقابل و دادن امنیت و اعتماد به نفس، زمینه احساس خوشایندی و آزادی کودک را فراهم می سازد و از این رو بطور طبیعی در مورد اعمال درست و یا نادرست خود می اندیشد و به نتایج آن پی می برد.
آنچه موجب عکس العملهای ناسنجیده و برخوردهای لحظه ای کودکان می گردد همان صدمه دیدن شخصیت و رنجیدگی عاطفی است. برخوردهای شدید و توهین آمیز والدین یا مربی سبب می شود کودک به جای تفکر درباره رفتارش به موضع گیری دفاعی کشانیده شود و در این هنگام، دیگر مجالی برای منطقی فکر کردن او باقی نماند.
زمانی که کودک فرصت فکر کردن پیدا کند، از رفتار بد و یا خوب خود متاثر می شود، آثار و نتایج آن را به رفتار خود ربط می دهد و به نتیجه منطقی می رسد و در نتیجه به تشویق وی به ادامه و یا توقف از عمل می انجامد.
لازمه ایجاد فضایی برای اندیشیدن کودک، سعه صدر و سکوت ماست. باید او را با نتیجه رفتارش تنها گذاشت؛ چرا که عکس العملهای آنی، چه زبانی و چه با تغییر چهره، با تشویق و یا تنبیه، همه فرصت تصمیم گیری در مورد رفتار و نتیجه گیری منطقی را از کودک سلب می کند و سبب می شود رفتارش، عکس العملی و بازتابی شود و تفکر و تصمیم گیری در آن نقشی نداشته باشد. این نوع یادگیری، بازتابی و شرطی است نه آگاهانه و گزینشی؛ زیرا عامل بیرونی محرک اصلی است. بر خلاف نتیجه گیری منطقی که عامل درونی، یعنی اراده و شخصیت خود فرد است که به نتیجه و گزینش رفتار منجر می شود.
خونسردی و آرامش در مقابل کودک، به احساس امنیت وی کمک می کند تا مجال یابد سوء رفتار و یا حسن رفتار خویش را با نتایج منطقی آن، که از واقعیات زندگی اجتماعی فرا می گیرد ربط دهد و به تجربه مفید، که همان تصمیم به یادگیری جدید در قالب تغییر رفتار در جهت مثبت است، نایل آید.
باید صبور باشیم و اجازه دهیم کودکان با نتایج رفتارشان روبه رو شوند. این ترس که کودک بد می شود و یا بدتر می شود، تفکر صحیحی نیست.
برعکس، تذکرات مکرر و زیاده گوییهای پی در پی تاثیرات رفتار را کم می کند و رسیدن کودک به نتایج منطقی را به تاخیر می اندازد. باید زمانی به سخن گفتن با کودک لب گشود که علاقه مند به شنیدن باشد. باید کم سخن گفت و خود را درگیر برخوردها و بگومگوها نکرد، و به حرفها و بدگوییها نیز وقعی ننهاد. گاهی اوقات لازم است صحنه را ترک کرد تا کودکان مجال یابند به نتایج منطقی گفتار و رفتار خود برسند. در درگیریها سعی نکنید مقصر را شناسایی کنید، ایجاد فضای دوستانه و احترام متقابل سبب می شود کودکان خودشان در مورد مشکلاتشان تصمیم بگیرند و مسائل خود را حل کنند. در مورد نیازها و خواسته هایشان، روش آزاد منشانه ایجاب می کند که حتی الامکان برای آنان حق انتخاب قرار دهید، تصمیماتشان را بپذیرید و در کارها با عفو و گذشت برخورد کنید. زیرا چشم پوشی، شکلی از روش منطقی است و اغماض در کارها فرصت تجربه کردن را به آنان اعطا می نماید. در برخوردها رفتاری آزاد منشانه و منصفانه داشته باشید و در مسائل، قاطع و مهربان باشید تا برای کودکان زمینه تفکر و تجدید نظر درباره رفتارشان فراهم آید و خود را مسئول کار خویش احساس کنند. اگر کودکان احساس کنند تحت فشار و یا اجبار نیستند دست از کار خلاف خود بر می دارند.
مواجه کردن کودک با نتایج منطقی رفتارش در صورتی موفقیت آمویز خواهد بود که شما از داشتن انگیزه های پنهانی تسلط و کنترل بر آنان خودداری نمایید، کارها و برخوردها را بر اساس حسن ظن استوار کنید و رفتاری کریمانه داشته باشید.
...

بخشی از فهرست مطالب مقاله رشد و تکامل انسان

مقدمه..........…………………………………………………………………………1
رشد و تکامل انسان………………………………….........................................……………2
  غریزه.………………………………………………………………………………2
  دوره رشد و نمو بدنی.........…………………………………………………………6
  چگونگی رشد و نمو بدنی........………………………………………………………7
  رشد قد و وزن.....……………………………………………………………………8
تاثیر نقص های بدنی در رفتار فرد...........…………‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍……………………………………9
  رشد حرکتی..............………………………………………………………………10
رشد و تکامل ذهنی........……………………………………………………………12
رشد و تکامل عاطفی..........…………………………………………………………14
آیا عواطف آموختنی اند؟..................……………………………………………………15
عواطف مشترک.........................................................................................................................17
رشد و تکامل اجتماعی.....................………………………………………………………18
مبانی روان شناسی رشد......................................................................................................20
   دوره شیرخوارگی..................................................................................................................20
   دورة پیش دبستانی...................................................…...............……………...........…………………31
عوامل سازنده هوش........................................................................................................................................42
رشد و تکامل شخصیت و عوامل موثر در آن....................................................................................46
  پرورش نوزادان    تیزهوش.............................................................................................50
روشهای پرورش خلاقیت.....................................................................................................69
معیارهای یادگیری در پذیرش قوانین و مقررات اخلاقی................................................80
چگونه زمینه های یادگیری و پذیرش آگاهانه فراهم می شود.......................................81
درونی کردن مفاهیم اخلاقی.......................................................................................................83
مواجه کردن کودک با نتایج منطقی رفتار.....................................................................................85
مواجه کردن کودک با معما و سئوال............................................................................................88
تربیت عاطفی، معقوله ای مهم در پرورش فرزندان....................................................................90
مادر تکیه گاه کودک.................................................................................................................97
مادر از دیدگاه کودک............................................................................................................................................97
مادر تکیه گاه عاطفی کودک.............................................................................................................................100
مادر تکیه گاه امنیتی کودک.........................................................................................................................103
مادر برآورنده نیازهای کودک...................................................................................................................107
تنبیه کودک...............................................................................................................................111
مشکلات کودکان تیزهوش:راه حل هایی برای والدین و مربیان....................................115
منابع و مآخذ...........................................................................................................................120

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق رشد و تکامل انسان

تحقیق در مورد نظریه مولکولى تکامل

اختصاصی از ژیکو تحقیق در مورد نظریه مولکولى تکامل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد نظریه مولکولى تکامل


تحقیق در مورد نظریه مولکولى تکامل

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه11

 

 

درباره نظریه مولکولى تکامل

ژاک مونو-ترجمه کاوه فیض اللهى:ژاک لوسین مونو (J.monod) در سال ۱۹۱۰ در پاریس به دنیا آمد و در سال ۱۹۳۱ همانجا از دانشگاه فارغ التحصیل شد. در سال ۱۹۳۴ استادیار جانورشناسى شد و چند سال اول پس از فارغ التحصیلى درباره منشاء حیات به تحقیق پرداخت. طى جنگ جهانى دوم در سازمان مقاومت فعالیت داشت و پس از آن به انستیتو پاستور پیوست. در سال ۱۹۵۳ رئیس گروه زیست شیمى سلولى شد. در سال ۱۹۵۸ درباره ساخت آنزیم در باکترى جهش یافته با فرانسوا ژاکوپ (F.Jacob) و آرتور پاردى (A.Pardee) به همکارى پرداخت. این کار به تدوین نظریه تبیین فعالیت ژن و چگونگى روشن و خاموش شدن ژن ها در مواقع لزوم، توسط مونو و ژاکوب انجامید.

در سال ۱۹۶۰ آنها اصطلاح «اپرون» را براى گروهى از ژن ها معرفى کردند که با یکدیگر پیوند نزدیکى دارند و هر یک از آنها مرحله اى متفاوت از یک مسیر زیست شیمیایى را کنترل مى کند. سال بعد آنها وجود مولکولى به نام RNA ى پیامبر را فرض کردند که اطلاعات ژنتیکى لازم براى ساخت پروتئین را از اپرون به ریبوزوم ها، یعنى جایى که پروتئین ساخته مى شود، مى برد. مونو و ژاکوب به خاطر این کار جایزه نوبل پزشکى یا فیزیکى سال ۱۹۶۵ را گرفتند، جایزه اى مشترک با آندره لوف (A.Lwoff) که او هم روى ژنتیک باکترى کار مى کرد. در سال ۱۹۷۱ مونو مدیر انستیتو شد و در همان سال کتاب پرفروش «تصادف و ضرورت» را به چاپ رساند. او در این کتاب استدلال مى کند که حیات در اثر تصادف پدید آمده و در نتیجه پیامد ناگزیر فشار هاى ناشى از انتخاب طبیعى به وضعیت کنونى درآمده است.

این کتاب با همین عنوان توسط حسین نجفى زاده ترجمه و در سال ۱۳۵۹ توسط خود وى منتشر شده است. ژاک مونو در سال ۱۹۷۶ درگذشت.متن زیر ترجمه بخشى از فصل دوم کتاب «مسائل انقلاب علمى» (۱۹۷۴) به ویراستارى هار (R.Harre) است. این متن تحت عنوان «درباره نظریه مولکولى تکامل» طى روز هاى آینده در همین ستون عرضه خواهد شد.

آنچه مى خواهم امروز درباره اش صحبت کنم وضعیت کنونى نظریه تکامل است. اجازه دهید بى حاشیه بگویم هنگامى که از نظریه تکامل حرف مى زنم، دقیقاً از نظریه تکامل موجودات زنده درون چارچوب عمومى نظریه داروینى سخن مى گویم، نظریه اى که امروزه هنوز زنده است. در واقع این نظریه خیلى زنده تر از آن است که بسیارى از زیست شناسان ممکن است گمان کنند؛نظریه تکامل نظریه اى بسیار شگفت انگیز است. در ابتدا یادآورى این نکته لازم است که نظریه تکامل به علت مضامین عمومى آن از بسیارى جهات مهمترین نظریه علمى است که تاکنون تدوین شده. تردیدى نیست که هیچ نظریه علمى دیگرى چنین مضامین فلسفى، ایدئولوژیک و سیاسى عظیمى دربر نداشته است.

علاوه بر این نظریه تکامل از نظر جایگاه نیز بسیار شگفت انگیز است، زیرا با نظریه هاى فیزیکى کاملاً تفاوت دارد. هدف بنیادى نظریه هاى فیزیکى کشف قوانین عام (جهانى) است، قوانینى که در مورد تمام اشیاى جهان صدق مى کنند، با این امید که بتوان براساس این قوانین- یعنى براساس اصول نخستین- نتایجى استنباط کرد که پدیده هاى سرتاسر عالم را تبیین کنند. هنگامى که یک فیزیکدان به پدیده اى خاص توجه مى کند، امیدوار است بتواند نشان دهد که او مى تواند این پدیده را در قوانین عام، از اصولى نخستین، نتیجه بگیرد. در عوض نظریه تکامل هدف متفاوتى دارد.

گستره کاربرد این نظریه جهانى نیست، بلکه تنها گوشه کوچکى از این جهان است، یعنى جهان موجودات زنده آن طور که ما امروزه آنها را در زمین مى شناسیم. هدف این نظریه را مى توان توضیح وجود تقریباً دو میلیون گونه جانور و در حدود یک میلیون گونه گیاه، به اضافه تعداد نا معلومى گونه باکترى تعریف کرد که امروزه بر سطح زمین زندگى مى کنند.این گوشه بسیار کوچکى از جهان است و هیچ معلوم نیست که آیا وجود این اشیاى بسیار خاص- موجودات زنده- را مى توان، یا هرگز بتوان از اصول نخستین استنباط کرد. من همین جا مى گویم که به دلایل بسیار عمیقى که سعى خواهم کرد تبیین کنم، باور ندارم انجام چنین کارى هرگز امکان پذیر باشد.

ویژگى شگفت انگیز دیگر نظریه تکامل آن است که هرکسى فکر مى کند آن را مى فهمد؛ منظورم


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد نظریه مولکولى تکامل

تکامل زیستی

اختصاصی از ژیکو تکامل زیستی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تکامل زیستی


تکامل زیستی

 

 

 

فرانس دى وال - ترجمه کاوه فیض اللهى : اگر چه به نظر مى رسد داروین بیش از بیشتر معاصرانش با برداشت هاى اخلاقى این ایده ها مبارزه کرده است، اما نتوانست مانع از آن شود که نظریه اش ضمیمه نظام فکرى بسته اى شود که در آن فضاى چندانى براى همدردى وجود نداشت. این نظام توسط هربرت اسپنسر (Spencer.H) در تلفیق کلان جامعه شناسى، اقتصاد سیاسى و زیست شناسى به نهایت خویش رسید. براساس تلفیق او طلب سود شخصى، که خون حیات بخش جامعه است، به هزینه از میان رفتن فرودست ها موجب پیشرفت قوى تر ها مى شود. این توجیه دم دستى توزیع نامتناسب ثروت در دستان اقلیتى خوشبخت با موفقیت به دنیاى جدید صادر شد و جان راکفلر (Rockefeller.J) را واداشت تا توسعه یک تشکیلات کارى عظیم را «صرفاً نتیجه قانون طبیعت و قانون خدا»۴ تصویر کند.


دانلود با لینک مستقیم


تکامل زیستی

تحقیق در مورد تکامل انسان از نظر قرآن

اختصاصی از ژیکو تحقیق در مورد تکامل انسان از نظر قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تکامل انسان از نظر قرآن


تحقیق در مورد تکامل انسان از نظر قرآن

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب* 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:25

 فهرست مطالب

پیشگفتار

 

منشاء زندگی در قرآن کریم:

 

آفرینش انسان جلوه‏ای از قدرت خدا

 

موادّ اولیّه آفرینش انسان از نظر قرآن

 

موادّ اولیّه آفرینش انسان از دیدگاه احادیث

 

خلقت و پیدا یش انواع

 

داروینیسم

 

تعارض با متون دینی

 

تعارض با جهان بینی الهی

 

تعارض در نظام اخلاق

 

بشربودن انسان کامل

 

مقام انسان کامل

 

 

قران کتابی است که با گذشت زمان و ایام نه تنها از ارزش ان کاسته نمی شود بلکه هر روز که علم پیشرفت می کند اعجاز و ارزش علمی قران بیشتر نمایان می شود و اشکار می کند که این کتاب نمی تواند کتاب عادی باشد.قرآن می‌تواند پاسخ‌ گوی سؤالات ما در همه زمینه‌ها، اعم از اجتماعی،فرهنگیو علمی باشد.

 

اگر روانشناسان. دانشمندان و حتی اقتصاددانان در این کتاب بنگرند بهترین قوانین را خواهند یافت !

 

در واقع قران کتابی است برای عزت و پیشرفت بشر در دنیا و آخرت .

 

منشاء زندگی در قرآن کریم:

 

پیدایش وخلقت موجودات خوب تریننکات قرآنی است که بزیبائی شرح داده شده است. آفرینش موجودات زنده از آب و نیز خاک بارها مورد اشاره قرار گرفته است در این میان توجه ویژه‌ای به خلقت انسان از آب و خاک دارد.

 

{أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السمَوَتِ وَ الأَرْض کانَتَا رَتْقاً فَفَتَقْنَهُمَا  وَ جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کلَّ شىْ‏ءٍ حَىٍ أَ فَلا یُؤْمِنُونَ}[الأنبیاء :30]؛آیا کافران نمی بینند که آسمانها وزمین(درآغاز خلقت به صورت توده عظیمی در گستره فضا،یکپارچه) بهم متصل بوده وسپس آنها را از هم جدا ساخته ایم وهر چیز زنده ای را( اعم از انسان وحیوان وگیاه) از آب آفریده ایم. ایا ایمان نمی آورند؟

 

{وَ اللَّهُ خَلَقَ کلَّ دَابَّةٍ مِّن مَّاءٍ فَمِنهُم مَّن یَمْشى عَلى بَطنِهِ وَ مِنهُم مَّن یَمْشى عَلى رِجْلَینِ وَ مِنهُم مَّن یَمْشى عَلى أَرْبَعٍ یخْلُقُ اللَّهُ مَا یَشاءُ  إِنَّ اللَّهَ عَلى کلّ‏ِ شىْ‏ءٍ قَدِیرٌ}[النّور:45]

 

 و خداست که هر جنبنده‏اى را (ابتدا)از آبى آفرید. پس پاره‏اى از آنها بر روى شکم راه مى ‏روند و پاره‏اى از آنها بر روى دو پا و بعضى از آنها بر روى چهار(پا)راه مى‏روند. خدا هر چه بخواهد مى‏آفریند. در حقیقت، خدا بر هر چیزى تواناست.

 

در این دو آیه صراحتاً منشاءآفرینش را آب معرفی می‌نماید و به پیوستگی آسمان و زمین در پیش از پیدایش آب اشاره دارد. مسلماً آنچه که پیوستگی آسمان و زمین را موجب می‌شود عدم وجود اتمسفر در اطراف کره زمین بوده است. پس از تشکیل اتمسفر و تمرکز گازهای حیاتی در بخش‌های پایینی جو، اتمسفر زمین شکل گرفته و با پیدایش آب و استقرار آن بر روی زمین و پس از تشکیل خاک اولین موجودات حیاتی متابولیسم‌دار خلق شده‌اند.

 

{فَإِنَّا خَلَقْنَکم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِن مُّضغَةٍ مخَلَّقَةٍ وَ غَیرِ مخَلَّقَةٍ لِّنُبَینَ لَکُمْ  وَ نُقِرُّ فى الأَرْحَامِ مَا نَشاءُ إِلى أَجَلٍ مُّسمًّى...}[الحجّ:5]؛پس (بدانید) که ما شما را از خاک آفریده‏ایم، سپس از نطفه، سپس از علقه، آنگاه از مضغه، داراى خلقت کامل و (احیاناً) خلقت ناقص، تا (قدرت خود را) بر شما روشن گردانیم. و آنچه را اراده مى‏کنیم تا مدتى معین در رحمها قرار مى‏دهیم...

 

{وَ مِنْ ءَایَتِهِ أَنْ خَلَقَکُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنتُم بَشرٌ تَنتَشِرُونَ}[ الروم:20]؛یکی از نشانه های ( دال برعظمت وقدرت) خدا این است که (نیای) شما را از خاک آفرید وسپس شما انسانها( به مرور زمان زیاد شدید ودر روی زمین برای تلاش در پی معاش) پراگنده گشتید.

 

{هُوَ الَّذِى خَلَقَکم مِّن تُرَابٍ ثمَّ مِن نُّطفَةٍ ثمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثمَّ یخْرِجُکُمْ طِفْلاً ثمَّ لِتَبْلُغُوا أَشدَّکمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شیُوخاً وَ مِنکُم مَّن یُتَوَفى مِن قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُّسمًّى وَ لَعَلَّکمْ تَعْقِلُونَ} [غافر:67]؛خدا کسی است که شما را از خاک می آفریند،سپس(خاک را) به منی تبدیل میگرداند،وبعد( منی را) به ژالو گونه ای تبدیل مینماید،وآنگاه به شکل نوزادی (ازشکم مادرانتان) بیرونتان میاورد. بعد تا میر سید به کمال قوت خود،آنگاه پیر میشوید برخی از شما پیش از آن مرحله میمیرند- و تا به وقت معین میرسید. امید است شما بفهمید.

 

{هُوَ الَّذِى خَلَقَکُم مِّن طِینٍ ثُمَّ قَضى أَجَلاً  وَ أَجَلٌ مُّسمًّى عِندَهُ  ثُمَّ أَنتُمْ تَمْترُونَ}[الأنعام:2]؛خدا آن ذاتی است که شما را از گل آفریده است؛( برای زندگی هریک از شما) زمانی را تعیین کرده است(مرگ) وزمان معین را تنها خدا میداند وبس. سپس شما شک وتردید به خود راه میدهید.

 

}وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الانسنَ مِن سلَلَةٍ مِّن طِینٍ}[مومنون: 12]؛ما انسان را از عصاره ای از گل آفریده ایم.

 

{الَّذِى أَحْسنَ کلَّ شىْ‏ءٍ خَلَقَهُ  وَ بَدَأَ خَلْقَ الانسنِ مِن طِینٍ}[السجده:7]

 

 همان کسى که هر چیزى را که آفریده است نیکو آفریده، و آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تکامل انسان از نظر قرآن