ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد هنر در تاریخ

اختصاصی از ژیکو تحقیق در مورد هنر در تاریخ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد هنر در تاریخ


تحقیق در مورد هنر در تاریخ

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه17

 

فهرست مطالب

هنر در عهد هخامنشیان

هنر در عهد اشکانیان

هنر در عهد تیموریان

هنر در عهد ساسانیان

 

هنر ایران در عهد هخامنشیان عمدتا بر پایه ی بزرگداشت مقام پادشاهان این سلسله استوار بوده است. هنر این عصر ترکیبی است از هنر اقوام گوناگونی که تابع پارسیان بوده اند و هخامنشیان با بهره گیری مناسب از این هنرهای مختلف و ریختن کلیه جلوه های هنری اقوام و ملل مختلف در یک قالب به هنر خود اعتلا بخشیده اند. علاوه بر بزرگداشت شاهان، اجرای مناسک و آیین زرتشتی نیز از مظاهر اصلی هنر در این دوره است که سبب ایجاد نوعی سمبولیسم هنری در آثار هنری هخامنشیان شده است. از دیگر جلوه های هنری این دوره رواج هنر کنده کاری، حجاری، پیکر تراشی، فلزکاری، کاشی سازی و قالی بافی است . آثار برجا مانده عمق پیشرفت هنرمندان ایرانی را در این رشته های هنری به تصویر می کشند. نقش برجسته های تخت جمشید نیز در زمره ی گنجینه ی هنر دوره هخامنشی به شمار می روند که هر یک مجموعه ای از تصاویر غنی و نقوش دوران هخامنشی را به نمایش می

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد هنر در تاریخ

دانلودمقاله تاریخ فلسفه

اختصاصی از ژیکو دانلودمقاله تاریخ فلسفه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


تاریخ فلسفه ، تاریخ سیر آراء و افکار فلسفی در طول زمان یا به عبارتی دیگر، تاریخ بحث و تفکر نظری در حوزه مسائل فلسفی است.
در طول تاریخ، فلاسفه مختلف و مکاتب فلسفی متعددی ظهور کرده اند. تاریخ فلسفه به مطالعه افکار این مکاتب و نظامهای فلسفی، روابط آن ها با یکدیگر، روابط آن ها با محیط زمان خود، و کشف دلیل ظهور این مکاتب می پردازد.
در حقیقت، در تاریخ فلسفه سعی بر آن است تا آراء و افکار فلسفی در پرتو موقعیت تاریخی آن و در ارتباط با نظامهای دیگر فهمیده شود.
میان تاریخ فلسفه با تاریخ سایر رشته ها و علوم دیگر تفاوت بنیادی وجود دارد:
در سایر علوم و رشته ها، تاریخ آن علم جزء اصلی آن علم محسوب نمی شود؛ بلکه جدا از آن و به عنوان حاشیه برای آن علم مطرح است.
اما تاریخ فلسفه علاوه بر اینکه در خود علم فلسفه اهمیت بسیار زیادی دارد، به نوعی موضوع این علم نیز محسوب می گردد.
برای روشن تر شدن موضوع، مثالی می زنیم:
به عنوان مثال، فیزیکدانان به تاریخ فیزیک علاقه بسیار زیادی دارند؛ اما دانستن تاریخ فیزیک پایه و مبنای علم فیزیک نیست.
فیزیک، شاخه ای از دانش است و تاریخ فیزیک توضیح چگونگی دست یافتن به این دانش است و این دو موضوعاتی جداگانه اند. یعنی یک فرد می تواند علم فیزیک را به خوبی درک کند ، بی آنکه تاریخ این علم را مطالعه کرده باشد.
در صورتی که تاریخ فلسفه و فلسفه به یک معنا ، یک چیزند؛ چرا که مطالعه فلسفه، مطالعه سیر بحث ها، اندیشه ها و مناظره ها درباره موضوع ها و مسائل فلسفی است و اساسا همین اندیشه ها است که تاریخ فلسفه را تشکیل داده است.
به سخن دیگر:
فلسفه یعنی اندیشه درباره مسائل و موضوعات فلسفی و تاریخ فلسفه تاریخ این اندیشه هاست.
با مثال دیگری، این تمایز را روشن تر می سازیم:
واژه فیزیک با آثار اسحاق نیوتن، اینشتین و سایر فیزیکدانان بزرگ از نظر معنا برابر نیست؛ در حالی که واژه فلسفه و آثار افلاطون، ارسطو، کانت، ملاصدرا و سایر فلاسفه بزرگ تقریبا از لحاظ معنا برابرند.
در حقیقت، آثار بزرگان فلسفه، بیش از آنچه در سایر رشته ها دیده می شود، موضوع و حقیقت فلسفه را تشکیل می دهد.

 

تاریخ فلسفه به سه بخش اصلی تقسیم می شود:
• تاریخ فلسفه غرب
• تاریخ فلسفه شرق
• تاریخ فلسفه اسلامی
تاریخ فلسفه چیست؟
تاریخ فلسفه تاریخ آراء و افکار فلسفی در طول تاریخ و ارتباط آنها با وقایع دوران آن ها است.
از اولین روزهای حیات انسان بر این کره خاکی، پرسشهای اساسی فلسفیی مطرح شد که ناشی از حس کنجکاوی و حقیقت جویی انسان بود. طبیعتا از سوی اشخاص مختلف پاسخ هایی نیز به این پرسش ها داده می شد.
ما از آنچه بدست ما نرسیده است، خبر نداریم؛ اما می توانیم نخستین افکار فلسفی را هفت قرن قبل از میلاد، در ایونیا واقع در آسیای صغیر بیابیم.
از آن هنگام تا کنون، آرا و افکار فلسفی بسیار زیادی در زمینه ها و شاخه های مختلف فلسفه اعم از مسائل اصلی یا مسائل فرعی آن مطرح شده است.
تاریخ فلسفه تاریخ این آرا و افکار و سیر کلی آنهاست.
اماباید به چند نکته توجه داشت:
1-تاریخ فلسفه با دیگر تواریخ فرق دارد. می شود تاریخ علم فیزیک را ندانست و در عین حال فیزیکدان بزرگی بود. می توان تاریخ ریاضیات را ندانست و در عین حال در ریاضیات متبحر بود. چرا؟
زیرا تاریخ ریاضیات و آراء و افکار مطرح شده در تاریخ ریاضیات، یک چیز است و ریاضیاتی که ما هم اکنون می خوانیم چیز دیگر؛ یعنی آنچه از آرا و افکار ریاضیدانان قبلی درست و صحیح بوده گرفته شده و امروز به کار می رود و آنچه درست نبوده، کنار گذاشته شده است و احتیاجی به مطالعه آن افکار نادرست نیست.
اما تاریخ فلسفه به دلیل ویژگیی که دارد اینگونه نیست. اساسا فلسفه به یک اعتبار، عبارت است از تاریخ فلسفه؛ یعنی افکار و عقایدی فلسفی که در طول تاریخ ارائه شده اند و بررسی نقادانه آنها.
بنابراین، فلسفه چیزی جدای از تاریخ فلسفه نیست.
2-تاریخ فلسفه مسلما فقط گرد آوری عقاید و آرا فلاسفه یا نقل مطالب فلسفی، که هیچ ارتباطی با یکدیگر نداشته باشند نیست.
اگر فقط به عنوان فهرستی از عقاید گوناگون که در طول تاریخ از سوی فلاسفه مطرح شده اند به تاریخ فلسفه بنگریم، این تاریخ به صورت داستانی بی فایده و یا حداکثر مطالبی که ذکر شده اند ومی توان آن را ها خواند یا نخواند، در می آیند.
در صورتی که با کمی تامل در می بابیم که افکار و عقاید فلسفی با همدیگر، چنان درهم پیچیده اند که آن ها را فقط باید در ارتباط با یکدیگر خواند و فهمید. به طور کلی هیچ فلسفه ای نمی تواند به طور کامل درک شود، مگر آنکه ارتباطش بانظامهای دیگر فهمیده شود.

 

مثلا چگونه کسی می تواند واقعا بفهمد که چه چیز افلاطون را بر آن داشته تا آنچه را گفته، بگوید، جز این که چیزی درباره فکر هراکلیتس و پارمنیدس و فیثاغورس بداند؟ و یا چگونه کسی می تواند افکار ملاصدرا را در فلسفه اسلامی بخواند، مگر این که از افکار ابن سینا و سهرودی اطلاع داشته باشد؟
بنابراین می بینیم که تاریخ فلسفه را باید به عنوان یک کل در نظر گرفت و ارتباطات میان آن را درک نمود.

 

3-همچنین افکار و عقاید فلسفی با تاریخ دوره خود و حوادث و جریانات آن و روح حاکم بر آن روزگار نیز ارتباط بسیار نزدیکی دارند و هیچ مکتب فلسفی یا آرای خاص یک فیلسوف را به راستی نمی توان فهمید، مگر این که تاریخ روزگار آن نیز خوانده شود.

 

ممکن است در ابتدا، ارتباط افکار و عقاید با حوادث روزگار مقداری دور از ذهن به نظر برسد؛ اما با کمی تامل به این نکته پی خواهیم برد که افکار و آرا فلاسفه و مکاتب فلسفی به نوعی نتیجه جریانات تاریخی و ناشی از روح حاکم بر روزگار آن فلاسفه و مکاتب بوده است.

 

گواه این مطلب، پیدایش فلسفه مسیحی پس از فراگیر شدن مسیحیت در اروپا طی قرون وسطی؛ پیدایش مکاتب تجربی پس از رنسانس علمی و فرهنگی؛ پیدایش مکاتب اگزیستانسیالیسم و نهیلیسم در اروپا پس از جنگ های جهانی و پیدایش مکتب مارکسیم پس از انقلاب صنعتی می باشد و نیز نمونه های دیگر .
چرا باید تاریخ فلسفه را مطالعه کرد؟
مطالعه تاریخ فلسفه به دلایل زیادی برای هر انسان فرهیخته و علاقمند به دانش و فرهنگ لازم و ضروری است.
ما در این جا سه دلیل عمده را ذکر می کنیم:

 

1-ما کسی را که از تاریخ چیزی نمی داند، دانش آموخته و با اطلاع نمی نامیم. ماهمگی معترفیم که آدمی باید چیزی درباره تاریخ کشور خویش، پیشرفت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و موفقیتهایادبی و هنری آن بداند.
حتی بر چنین کسی لازم است تا اندازه ای در محیطی وسیع تر حتی درباره تاریخ دنیا و کشور های دیگر، چیز هایی بداند.
مثلا از یک ایرانی دانش آموخته و با فرهنگ، انتظارمی رود که شناختی درباره هخامنشیان، ساسانیان، تاریخ اسلام و وقایع آن، جنگ های مهمی که در کشور اتفاق افتاده و نیز شخصیت های تاریخی این سرزمین بداند.

 

به همین دلایل، این امر نیز واضح است که چنین شخصی باید در مورد کسانی چون ابن سینا، ملاصدرا، فارابی، افلاطون و ارسطو چیزهایی بداند.
یعنی اگر از یک ایرانی دانش آموخته انتظار می رود که در باره ایران، اسلام و جهان چیزهایی بداند، صحیح نیست که او درباره چیزی که تاریخ بر پایه آن بنا شده است، یعنی فلسفه، نداند.

 

بی معنی است اگر معتقد باشیم که باید درباره فاتحان و ویرانگران بزرگ آگاهی داشته باشیم، اما از سازندگان و آفرینندگان بزرگ و کسانی که واقعا به فرهنگ و تمدن بشریت کمک کرده اند، غافل بمانیم.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   17 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله تاریخ فلسفه

تحقیق در مورد تاریخ هنر و اقسام علوم اسلامی

اختصاصی از ژیکو تحقیق در مورد تاریخ هنر و اقسام علوم اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تاریخ هنر و اقسام علوم اسلامی


تحقیق در مورد تاریخ هنر و اقسام علوم اسلامی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه51

 

فهرست مطالب

  علم منطق خطای ذهن موضوع منطق علم و ادراک کلی و جزئی کلیات خمس نصب اربعه 

یکی از علومی که از جهان خارج دارد حوزه فرهنگ اسلامی شد و پذیر ش عمومی یافت و حتی به عنوان مقدمه ای بر علوم دینی جزء علوم دینی قرار گرفت علم منطق است.

علم منطق از متون یونانی ترجمه شد، واضح و مدون این علم از سلطاطالیس یونانی است. این علم در میان مسلمین نفوذ و گسترش فوق العاده یافت اضافاتی بر آن شد و بر سر حدکمال رسید.

بزرگترین منطق های ارسطویی که در میان مسلمین تدوین شد منطق الشفای بوعلی سینا است .

منطق الشفا چندین برابر منطق خود ارسطو است . متن یونانی، ترجمه عربی و هم ترجمه دیگر منطق ارسطو به زبانهای دیگر اکنون در دست است . منطق ارسطو را ضین بن اسحاق ترجمه کرد و اکنون عین ترجمه موجود است .

در قرون جدید به وسیله فرانسیس بیکن انگلیسی و دکارت فرانسوی منطق ارسطویی سخت مورد هجوم و ایراد قرار گرفته سالها و بلکه در سه قرن گذشته در حالیکه اروپا ایمان خود را به منطق ارسطویی به کلی از دست داده بود تدریجاً از شدت حمله و هجوم به آن کاسته شد . برای ما لازم است نه مانند عده ای چشم بسته منطق ارسطویی را ینپذیریم و همچنین مانند عده ای دیگر چشم بسته آن را محکوم نکنیم بلکه تحقیق کنیم و ببینیم ارزشی که منطق ارسطویی برای خود قایل است چه ارزشی است . ناچاراً  باید آن را تعریف کنیم .

تعریف منطق

((منطق قانون صحیح فکر کردن است )) یعنی قواعد و قوانین منطقی به نزدیک مقیاس و معیار و آلت سنجش است که هرگاه بخواهیم درباره برخی از موضوعات علمی یا فلسفی تفکر و استدلال کنیم باید استدلال خود را با این  علم منطق خطای ذهن موضوع منطق علم و ادراک کلی و جزئی کلیات خمس نصب اربعه 

یکی از علومی که از جهان خارج دارد حوزه فرهنگ اسلامی شد و پذیر ش عمومی یافت و حتی به عنوان مقدمه ای بر علوم دینی جزء علوم دینی قرار گرفت علم منطق است.

 

علم منطق از متون یونانی ترجمه شد، واضح و مدون این علم از سلطاطالیس یونانی است. این علم در میان مسلمین نفوذ و گسترش فوق العاده یافت اضافاتی بر آن شد و بر سر حدکمال رسید.

 

بزرگترین منطق های ارسطویی که در میان مسلمین تدوین شد منطق الشفای بوعلی سینا است .

 

منطق الشفا چندین برابر منطق خود ارسطو است . متن یونانی، ترجمه عربی و هم ترجمه دیگر منطق ارسطو به زبانهای دیگر اکنون در دست است . منطق ارسطو را ضین بن اسحاق ترجمه کرد و اکنون عین ترجمه موجود است .

 

در قرون جدید به وسیله فرانسیس بیکن انگلیسی و دکارت فرانسوی منطق ارسطویی سخت مورد هجوم و ایراد قرار گرفته سالها و بلکه در سه قرن گذشته در حالیکه اروپا ایمان خود را به منطق ارسطویی به کلی از دست داده بود تدریجاً از شدت حمله و هجوم به آن کاسته شد . برای ما لازم است نه مانند عده ای چشم بسته منطق ارسطویی را ینپذیریم و همچنین مانند عده ای دیگر چشم بسته آن را محکوم نکنیم بلکه تحقیق کنیم و ببینیم ارزشی که منطق ارسطویی برای خود قایل است چه ارزشی است . ناچاراً  باید آن را تعریف کنیم .

تعریف منطق

((منطق قانون صحیح فکر کردن است )) یعنی قواعد و قوانین منطقی به نزدیک مقیاس و معیار و آلت سنجش است که هرگاه بخواهیم درباره برخی از موضوعات علمی یا فلسفی تفکر و استدلال کنیم باید استدلال خود را با این مقیاس ها و معیارها بسنجیم و ارزیابی کنیم که به طور غلط نتیجه گیری نکنیم .

فایده منطق

 از تعریفی که برای منطق ذکر کردیم فایده منطق جلوگیری

 

فایده منطق

 از تعریفی که برای منطق ذکر کردیم فایده منطق جلوگیری

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تاریخ هنر و اقسام علوم اسلامی

تحقیق تاریخ موسیقی ایران

اختصاصی از ژیکو تحقیق تاریخ موسیقی ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق تاریخ موسیقی ایران


تحقیق تاریخ موسیقی ایران

 

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)

تعداد صفحات:36

فهرست مطالب:
تاریخ موسیقی در ایران     3
ترانه های فـولکـوریک ایران    14
موسیقی سازی    16
آلات موسیقی بادی    19
آلات موسیقی زهـی    20
سازهای مضرابی ( زهـی - کوبی )    24
تاریخ موسیقی ایران قبل از اسلام    29
منابع    36


تاریخ موسیقی در ایران
تاریخ موسیقی ایرانی که همواره با هنر و ذوق ایرانی همراه و همقدم بوده است را می توان به دو قسمت قبل و بعد از اسلام تقسیم کرد . مورد بعد از اسلام را تا موسیقی معاصر ادامه می دهیم اما در مورد قبل از اسلام باید تقسیم بندی هایی را انجام دهیم : دوره ی قبل از مادها . مادها . پارس ها و هخامنشیان . پارت ها و اشکانیان . ساسانیان .

قبل از مادها
این دوره که از هشت قرن قبل از میلاد تا قبل است شواهد بسیاری از جمله سنگ ها و سطوح حکاکی شده کتاب ها و دست نوشته ها را با خود به همراه دارد . مهمترین اثر یافت شده در مورد موسیقی این دوره " مهر چغامیش " می باشد که متعلق به 3500 سال قبل از میلاد است .
برای بررسی این دوره باید اثر تمدنهایی چون بابل و اشور و ایلام را - که متاسفانه چیز زیادی از انها باقی نمانده - مورد بررسی قرار داد . اما شواهد اندک پیدا شده نیز خود صحت وجود موسیقی را در این دوره تصدیق می کند . به طوری که ساخت سازهای سنتور و تنبور را به این دوره نسبت داده اند .

دوره ی مادها
مادها - که در اصل اریایی بودند - دولتی در ایران باستان تاسیس کردند . مهمترین موسیقی ان دوران نغمات موسیقایی گات بوده است .

دوره ی هخامنشیان ( 320 تا 550 سال قبل از میلاد )
در کنار نغمات گات ها نوع دیگری از موسیقی با نام موسیقی رزمی و همچنیم موسیقی بزمی در این دوره ساخته شد . طبل های این دوره جنگجویان را با انگیزه به میدان های نبرد راهی می کردند و تنبورها و نی ها از انها در جشن پیروزی به گرمی استقبال می کردند .

دوره پارت ها ( 250 قبل از میلاد تا 224 بعد از میلاد )
این دوره که با حمله اسکندر به ایران همراه شد ( قابل ذکر است که بعضی از مورخان وجود اسکندر و نبرد او با ایران را بزرگترین دورغ تاریخ می دانند و بر این باورند که شخصی با این نام و با این ملیت وجود نداشته است و اسکندر صرفا جنگجویی ایرانی و از مخالفان داخلی هخامنشیان بوده است . نویسنده ) موسیقی جدیدی را به ایران وارد کرد . وارد شدن موسیقی به این معنا نبود که موسیقی را از کشوری دیگر به ایران وارد کنند بلکه در این دوره موسیقی ازاد و مردمی شد و از بند دولت و دربا گریخت .
در این دوره افرادی چون : بخشی ها در خراسان یا گوسان ها در تمامی مناطق ظهور کردند .

دوره ی ساسانیان (224-652 بعد از میلاد )
در این دوره باید به پیدایش " باربد ها " در تیسفون ( پایتخت ساسانی ) اشاره کرد . این دوره با پیدایش هفت خسروانی همراه بود که به جرات باید گفت سرمنشا موسیقی امروز ایران بوده است .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق تاریخ موسیقی ایران

دانلود مقاله انواع قید و ضمیر در تاریخ بیهقی

اختصاصی از ژیکو دانلود مقاله انواع قید و ضمیر در تاریخ بیهقی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

« مقدمه »
زبان چیست؟
زبان بهترین وسیله ای است که اندیشه ها را به هم پیوند می دهد وآدمی به یاری آن، راز درون خویش را باز می‌گوید و با دیگران رابطه برقرار می کند. بدین ترتیب زبان محور تمام پیشرفت‌های مادی ومعنوی جهان است، اما باید دانست که محدوده ی زبان بسی عام تر از سخن گفتن است. هر قوم و ملتی به همان اندازه که مرزهای زندگی مادی وتفکرمعنوی خود را گسترش می‌دهند، زبان خود را تواناتر وعمرآن را درازتر می سازند.
زبان را به شهر تشبیه کرده اند. اهل زبان به منزله ی ساکنانی هستند که در شهری زندگی می‌کنند و در خانه ها و عمارات آن مامن می گزینند. عمارات این شهر همه به دست معمارانی طراحی وساخته شده است که همانا متفکران و شعرا ونویسندگان آن زبانند. معماران زبان فارسی شاعران ونویسندگان بزرگی چون فردوسی، بیهقی، سنایی، مولوی، حافظ وصدها شاعر ونویسنده دیگر بوده اند.

دستور زبان
دستور زبان به توصیف ساختار صوری زبان، با توجه به ویژگیهای معنایی آن می پردازد. چگونگی ساختمان واژه ها را نشان می دهد، روابط درون گروهی گروه های اسمی را توضیح می دهد و نقش کلمه یا گروه کلمات را در درون جامعه بیان می دارد، و بالاخره چگونگی رابطه بین جمله‌هایی را که در ساختمان یک جمله مرکب بکار رفته اند، مشخص می کند.
به سخن دیگر، دستورزبان، کلیه قواعد ونظام های ساختمانی قالب های گفتاری گونه‌ی مشخصی از یک زبان را در دوره های خاص، بر اساس نظریه ای مشخص با نظامی هماهنگ مورد پژوهش قرار می دهد.

 


زندگی نامه ی بیهقی :
ابوالفضل بیهقی به سال 385 هجری در حارثا باد بیهق دیده به جهان گشود. خانواده‌ی بیهقی دودمانی نژاده بود وپدرش حسین از خواجگان، به شمار می آمد وبا بزرگان عصر نشست وبرخاست داشت. از آغاز زندگی بیهقی آگاهی چندانی نداریم. پژوهندگان می گویند: در نیشابور به دانش آموزی پرداخت وچون به روزگار نوجوانی رسید در دیوان رسالت سلطان محمود غزنوی که ادیب بزرگی چون بونصر مشکان ریاست آن را برعهده داشت، با سمت شاگردی به دبیری پرداخت. بونصر مشکان، استاد بیهقی، به شاگرد شایسته ی خود به دیده عنایت نگریست. بیهقی ازبخت نیک نوزده سال زیر نظر استاد خود، بونصر مشکان در دیوان رسالت به دبیری اشتغال داشته ودر این فرصت مغتنم، آداب نویسندگی را از استاد، به کمال فرا گرفته است وسرآمد همه دبیران رسالت شد. اواخر عهد غزنویان ( جانشینان مسعود وطغرل کافر نعمت) به زندان افتاد ودر دوره خانه نشینی وعزلت کتابی در مقامات محمودی ومسعودی نگاشت که به " تاریخ بیهقی" معروف است.
وی سرانجام در سال 470 هجری روی در نقاب خاک کشید واثری جاودانه به یادگار نهاد.
نمیرم از این پس که من زنده ام که تخم سخن را پراکنده ام
« فردوسی»
نثر تاریخ بیهقی:
نثر این کتاب بینابین است یعنی هم همان صلابت وفخامت وسادگی واستواری وپارسی مداری عهد سامانی و غزنوی را دارد وهم مختصاتی از نثر درحال نضج فنی در آن است، یعنی آمیختگی نظم ونثر را دارد که درعهد قبل مرسوم نبود، شعر عربی وضروب الامثال عربی آورده است. آیه وحدیث هم دارد. تاریخ بیهقی از شاهکارهای نثر فارسی است.
یکی از محسنات تاریخ بیهقی این است که توانسته است جزئیات مطالب را بنویسد و مقصود را به خوبی بیان نماید.
سعی می کند بیان واقعه را به طریقی بیاراید که خواننده را در برابر آن واقعه قرار دهد و به تمام اجزای واقعه رهنمون کند.
تاریخ بیهقی حکایات وتمثیلها واشعاری به مناسبت تاریخ وبرای شاهد مدعا و افزونی پند وعبرت آورده است. بر خلاف نثر قدیم که ذکر مطالب خارجی از قبیل استشهاد از نظم فارسی و تازی واستدلال به آیات و تمثیل بسیار نادر وکمیاب است. در بیهقی برای پرهیز از تکرار که رسم قدیمیان بود گاه قسمتی از جمله را حذف کرد. لغات زیبای فارسی و ضرب المثل های شیرین در بیهقی بسیار است وپیداست که این لغات و مثل ها در زبان محاوره‌ی آن روز مرسوم و متداول بوده است. در تاریخ بیهقی الفاظ تازی زیادتر از صدی ده نیست. لغات تازی بر همان قاعده‌ی قدیم است یعنی لغاتی است که یا فارسی ندارد و یا لغات درباری و دولتی و علمی است یا لغات دینی است یا لغاتی است که تازی آن از فارسی روان تر و ساده تر بوده است.

 

اهمیت پژوهش دستوری در تاریخ بیهقی :
اگرقواعد دستوری متون فارسی از جمله تاریخ بیهقی که از شاهکارهای نثر ماست جداگانه استخراج شود، فوائد بسیاری را در بر خواهد داشت. زیرا از مقایسه قواعد کتاب هایی که در یک دوره نوشته شده‌اند دستور توصیفی آن دوره و از مقایسه قواعد دستوری ادوار مختلف دستور تاریخی فارسی تدوین خواهد شد. علاوه بر این، خصوصیات سبکی و دستوری ویژه ی هرکتاب نیز روشن خواهد گردید.
قواعدی که به این ترتیب از آثاری چون تاریخ بیهقی استخراج می شود، باید هم شامل نوادر و شواذ باشد هم شامل قواعد عام و مشترک با کتاب های دیگر. بنابراین استخراج همه‌ی قواعد دستوری بیهقی اگرچه لازم ومفید است اما آسان نیست.

 


روش کار و تحقیق:
با توجه به این که تحقیق موردنظردرباره قید وضمیروبررسی جنبه های مختلف آن وجایگاه هریک از آن ها درتاریخ بیهقی است، ضرورت دیدم که درآغاز کارتامل اندکی درزندگی نامه ونثربیهقی داشته باشم واهمیت پژوهش دستوری درتاریخ بیهقی رابررسی کنم. بعدموضوع رااز دیدگاه دستورشناسان مورد توجه قرار دهم. برای این منظور کوشیده ام تا به منابع ومآخذ فراوانی مراجعه کنم که برخی ازاین منابع ارزش علمی بیشتری داشتند وبیشتر مورداستفاده قرار گرفته اند. اما از آن جایی که درمباحث دستوری اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد، تا تکلیف این اختلاف نظرها معلوم نشود، دشواری های دستورهم کم و بیش باقی خواهد ماند.
دراین تحقیق هم دربخش" قید" وتقسیمات آن وهم دربخش" ضمیر" بایدتامل وتحقیق بیشتری کرد تا با دقت درتقسیمات و مفاهیم، ازچند گانگی به یک معیار واحد برسیم. امید است که این کارناچیز در پیشگاه شما استاد و پژوهنده ادب، مورد عنایت قرارگیرد.

 


تعاریف قید از دیدگاه های مختلف :
قید کلمه یا گروهی است که مفهومی به مفهوم فعل و نیز گاهی به مفهوم صفت یا مسند یا قید دیگر و یا مصدر می افزاید و توضیحی درباره آنها می دهد وآن ها را با مفهوم جدید مقید می کند.
« حسن انوری/ احمدی گیوی»
قیدها کلماتی هستند که چگونگی انجام گرفتن کاری را نشان می دهند یا کلماتی که زمان، مکان، مقدار، تاکید و ... را در مورد فعل روشن می سازند.
« سلطانی گرد فرامرزی »
قید کلمه ای است که مفهوم فعل یا صفت یا کلمه ی دیگر را به چیزی از قبیل زمان، مکان، حالت و چگونگی مقید می سازد واز ارکان اصلی جمله باشد.
« پنج استاد »
قید کلمه ای است که مضمون جمله یا فعل یا صفت یا قید یا گروه وصفی یا قیدی یا فعلی و یا هر کلمه ی دیگر به جز اسم و جانشین اسم را مقید می کند و چیزی به معنی آن می افزاید.
« فرشید ورد »

 


تقسیم قید از لحاظ ساختار:
قیدهای فارسی دری از لحاظ ساختار بر چهار گونه اند.
1- بسیط (ساده) : که آن را قید مفرد نیز گویند، قیدی است که از یک واژک بیشتر نیست یعنی قابل تجزیه به اجزای زبانی نیست.
"آنچه تقدیر است ناچار بباشد، در غمناک بودن بس فایده نیست" 5/21
"رای خداوند سلطان به باب وی سخت خوب است" 9/1
"سپس مامون فرمود تا آن ملطفه ها بیاوردند و بر آتش نهادند تا تمام بسوخت" 30/3
" وایشان را ببیند ومقدمان وپیش روان نیکو خدمت کنند " 31/12
" اکنون شما بهتر دانید حسن سلیمان تعبیه ای کرد سخت نیکو" 35/8
"قاضی گفت : نیک آمد وخوب می گویید وسخت به وقت است " 37/4
" اگر رای عالی بیند، مگر صواب باشد که معتمدی بتعجیل برود" 48/10
گفتم:" الحق روز این صورت است" 62/11
" دست به خزانه ها دراز کرده و دادن گرفته و شب و روز بنشاط مشغول شده " 67/3
"و وی از آنجا رفته است و ما هنوز به غزنین نرسیده " 74/23
" هرگز دوست دشمن نشود" 76/17
" همیشه این دولت بزرگ پاینده باد" 153/2
" و پیوسته او را به نامه ها مالیدی وپندها می دادی" 173/10
" و چند بخشیدی شعر او وهم چنان ندیمان و دبیران و چاکران خویش را" 181/17
" امیر محمود پدر من است ومن نتوانم دید که بادی تیز بر وی وزد" 184/22
" هر چند غازی شراب نخوردی و هرگز نخورده بود" 192/9
" کدام همت باشد برتر ازاین؟ " 195/20
" امیر او را گرم بپرسید و تربیت ارزانی داشت " 199/2
گفت: " بوسهل زوزنی در میان کار است، مگر صواب باشد که بونصر مشکان نیز اندر میان باشد" 200/9
2- قیدهای مرکب: قید مرکب قیدی است که از دویا چند واژک یا واژه ساخته شده باشد. ترکیب و نسبت آنها با یکدیگر صورت های مختلفی پیدا می کند.
"پس از این چون فرمان عالی دررسد فوج فوج قصد خدمت درگاه سلطان بزرگ، کنند. 3/4
" امروز که نامه ی تمام بندگان بدو مورخ است" 4/9
" وسواره بایستادندی و تا چاشتگاه فراخ حدیث کردندی " 5/13
" امیرمحمد روزی دوسه چون متحیری و غمناکی می بود" 5/18
" دیگرروز در صفه ی تاج که درمیان باغی است، بر تخت نشست" 32/6
" شما سخت بتعجیل آمده اید، بازگردید وزمانی بیاسایید" 41/14
" وبوده است درروزگارش خیرخیرها ووی غافل" 63/3
" همه نفرت ها زایل گشت وقرارگرفت ومرد بشادمانگی برفت" 76/9
" وکتب خوانده وعواقب را بدانسته، تا لاجرم جاهش برجای بماند" 78/8
" اسکندر مردی بودکه آتش وار سلطانی وی نیرو گرفت " 150/4
" ومصلحت یکبارگی منقطع گشتی " 157/11
" تا نیکووزشت او بی محابا با اوبازمی نماید" 158/24
" وبرهمه آداب ملوک سوارشد وبی همتا آمد" 160/3
" امیر علامت را می فرمود تا پیشتر می بردند وخود خوش خوش بر اثرآن می راند" 170/24
" آن بودکه غوریان دررمیدند وهزیمت شدند وآویزان آویزان می رفتند" 170/4
" همه شب لشکرمنصور به غارت مشغول بودند وغنیمت یافتند" 170/10
" جده ی تونیکو تعبیر کرد وهمچنان راست آید" 172/5
" آن دیوسوار اندر وقت تازان برفت" 174/6
" مسعود زمین بوسه داد وبازگشت شادکام" 184/1
" و یک بار و دو بار معتمدان او، این محدث و یارش آمدند و شدند" 185/15
" بامدادان درصفه ی بزرگ بارداد و حاجبان به رسم پیش رفتند" 192/20
" امیر یک روز چاشتگاهی بونصررا بخواند" 194/12
3-گروه یا عبارت قیدی:
عبارت قیدی اغلب گروه متممی است که درجمله واقع می شود، به عبارت دیگر حرف اضافه ومتممی که بعدازآن می آیدووابسته ها ( صفت، مضاف الیه، بدل) ومعطوف های آن مجموعا درجمله جانشین قید می شوند.
" باز باید فرستادبا کسان ویا با خویشتن بدرگاه عالی برد" 4/13
" بجمله باسازها بخدمت آنجا آمدند" 6/18
" نیکو اندیشه کند وسخت بتعجیل بسیج آمدن کند" 12/7
" حاجب غازی ودیگران کارها بجدتر پیش گرفتند " 31/2
" اکنون می فرماییم بعاجل الحال تا رسم های حسنکی نورا باطل کنند " 32/15
" آن مغرورآل بویه و غوغا درجوشیدند و بیکبار غریو کردند" 35/7
" برنشاندنداورا برجنیبت وسیاه پوشیده، و لوا به دست سواری دادند، درقفای رسول می آورد" 39/2
" نثارها پیش تخت بنهادند سخت بسیار، ازحدواندازه گذشته " 39/21
" ولکن بدرود باش بحقیقت " 43/20
" اورا محل سخن غازی نبود وخشمش می آمد ودرحال سود نمی داشت" 45/23
" امروز بحمدالله کارها یکرویه گشت" 47/9
گفت : " حاجب را بگوی که لشکررا بیستگانی تاکدام وقت داده است؟ 48/16
" وکار این است که برهردوجانب پوشیده نیست" 65/4
" ودیگراختیارآن بودتا وی را بسزاتر بازگردانیده شود" 74/20
" دروقت بتعجیل تر برفت وعبدوس بفرمان براثروی بیامد " 75/1
" امیرمسعودرا سردابه ای ساختند سخت پاکیزه وفراخ، وازچاشتگاه تا نماز دیگرآنجا بودی" 184/11
" وبه هیچ روزگار هیچ سپاه سالار را کس آن نواخت یاد نداشت " 192/22
" امیراورابه چند دفعت دل گرم کرد تا قوی دل تر شد" 193/13
" همگان برمثال توکار می کنند تاکارها بر نظام قرار گیرد" 201/1
" هشت ساله بود که از پدر بماند که احمدرا بشکارگاه بکشتند" 160/1
" بدان روزگار که بمولتان می رفت تا آنجا مقام کند " 176/20
" وی را بسیار خدمت های پسندیده ازدل کرده بود" 180/21
" " درآن وقت که از گرگان سوی ری می رفتند امیران " 183/2

 

4- قید موول ( گشتاری )
جمله ای است که قابل تاویل به غیر جمله درمفهوم قیدی باشد وبه همین جهت آن را قید موول می نامیم، یعنی قیدی که تاویل می شود. اغلب به جای قید موول می توان قید ساده یا قید مرکب یا گروه قیدی گذاشت.
" براثرایشان بالشکر هندوستان وپیلان وزرادخانه وخزانه بیاید تا درضمان سلامت بدرگاه رسد" 7/12
" چون درضمان سلامت به نشابور رسیم، خلعت بسزا فرموده آید" 31/9
" حسن سلیمان با خیل خویش ساخته بیامد وبگذشت وبراثروی مردم شهرزیادت ازده هزارمردم بسلاح تمام"34/8
" یکی از شاهنشاهیان بامردم بسیار دل انگیز قصد ری کردند " 34/2
" امیر به رسیدن این بشارت تازگی تمام یافت " 36/19
" فرمود تا استقبال اوبسیچیدند سخت بسزا " 37/5
" نزل ها بیاوردند ازحدواندازه گذشته وبیست هزاردرم سیم گرمابه " 38/3
" ورسول رابه جایگاه نیکو فرود آوردند وپیش بردند. سخت برسم پیش آمدودستبوس کرد" 39/9
" رسول را خلعتی سخت فاخرپوشانیدند وباکرامت بسیار به خانه بازبردند " 40/2
" وروزگاری سخت دراز از جوانی وملک برخورداری باشد " 47/11
" بایدکه از پادشاه و لشکر بترسند ترسیدنی تمام" 155/20
" چون مردافتد با خردی تمام وقوه خشم و قوه آرزوبروی چیره گردند " 156/11
" اوزنی داشت سخت بکارآمده وپارسا " 165/19
" ازچنین ومانند چنین اثرها بودکه اورا بکودکی روز ولی عهدکرد " 167/9
" این قوم راسخت ناخوش می آمد " 189/3
اقسام قید از جهت مفهوم :
ازنظرمعنی ومفهوم قیدها وگروه های قیدی را می توان به اقسامی تقسیم کرد. دراین تقسیمات فقط مفهوم قیدها رادرنظرمی گیریم ولی به نوع ترکیب یا ساختمان لفظی آنها کاری نداریم.
1- قید زمان: زمان انجام شدن کاریا رخ دادن حالتی رانشان می دهد.
" امروز ناچارسوی حق شتافتند" 4/9
" هرروزحاجب علی برنشستی وبه صحراآمدی" 5/11
" بجمله بیامدندی وسواره بایستادندی وتاچاشتگاه فراخ حدیث کردندی " 5/13
" وخلیفت ما بودی وآنچه خواسته بودیم دروقت بفرستادی " 8/2
" باید که این کار بزودی به دست گیرد " 12/3
امیرباوی خلوتی کردکه ازنمازدیگرتا نیمه شب بکشید" 21/5
"واورااعلام دادتاپگاه تردرغلس بیامد" 27/12
" دیگرروزدرصفه ی تاج که در میان باغ است، برتخت نشست " 32/6
" اکنون می فرماییم بعاجل الحال تا رسم های حسنکی نوراباطل کنند" 32/15
" باید بگویی لشکرراتاامشب همه ی کارهای خویش ساخته کنند" 38/13
لشکرراگفت: فردا شمایان رامثال داده آید. 42/16
" اورامحل سخن غازی نبود وخشمش می آمد ودرحال سود نمی داشت " 45/23
" اما هنوزبامن هیچ سخن نگفته است درهیچ باب " 51/21
" اکنون بعاجل الحال بوسهل فرمود تاوزیر حسنک را به علی براند" 53/4
" دست به خزانه ها درازکرده ودادن گرفته و شب وروز بنشاط مشغول شده " 67/3
" همیشه این دولت بزرگ پاینده باد" 153/2
" ومصلحت بیکبارگی منقطع گشتی " 157/11
عادت داشتند که پیوسته به روزوشب تا آن گاه که بخفتندی . 159/4
" وخوردنی ها به صحرا مغافصه پیش آوردندی" 165/15
" امروز روزآدینه ازاینجا برداشت وبرمقدمه برفت " 168/10
" وهم بدان روزگار جوانی وکودکی خویشتن را ریاضت ها کردی " 176/8
" در ساعت فراش پیر بیامد وپیغام آن غلامان آورد " 183/14
چون روزی دوسه برین جمله ببود. 194/13
امروز به تونمایم حال معاملت دانستن ونادانستن 197/8
سحرگاهی استادم مرا بخواند 197/6
2- قید مکان : کلمه ای است که محل انجام گرفتن کار را نشان می دهد، کلمات نشان دهنده جملات نیز ممکن است درجمله قید مکان باشند.
" ازاحوال لشکر منصور که امروز اینجا مقیم اند" 3/4
"ما از هرات قصد بلخ داریم تا این زمستان آنجا مقام کرده آید " 8/14
" امیر بر بالایی بایستاد وغازی پیش رفت " 31/6
" هرکس که بی فرمان سلطان ما اینجا آید، زوبین آبداده وشمشیر است " 34/11
" این شتی اوباش اند که پیش آمدند واز هرجایی فراز آمده " 34/20
" اعیان نشابور بمصلی رفتند بشکر رسیدن امیر نشابور " 36/15
" حاجب بزرگ، علی قریب پیش آمد و سه جای زمین بوسه داد " 46/21
گفت: " برادرم ، محمد را آنجا بکوهتیز بباید داشت " 48/3
" وکار این است که برهردوجانب پوشیده نیست" 65/4
" آنجا ناچار نقصانی آیدبه مقدار غلبه " 155/23
" وچون گروهی ازایشان بحصار التجا کردند " 167/4
" مقرربود که آن مشرف در خلوت جایها نرسیدی " 173/8
" ورباطی که خواجه ی امام بوصادق تبانی آنجا نشیند " 179/9
" درون این سرای دکانی بود سخت دراز، بیش ازبارآنجا بنشستندی " 189/1
" بونصر هم برآنجا که بروزگار گذشته نشستی، برچپ طارم که روشن توبوده است ، بنشست " 193/17
" این روزاز کوشک درعبدالاعلی سوی باغ رفت تا آنجا مقیم کند " 198/2
" بگویم تا توباخلعت وبا نیکویی اینجا بازآیی " 198/15
چنین است که می گویداما اینجا وزرا بسیارمی بینم " 200/18
3- قید حالت: قید حالت کلمه ای است که حالت فاعل، مسندالیه یامفعول راهنگام انجام دادن کارنشان می دهد.
" همه بزرگان سپاه را از تازیک وترک با خویشتن بردوخالی بنشستند " 7/20
" چه آن که باوی بودندوچه آن که به نوی فرازآمده است، همه آراسته با سلاح تمام " 30/22
" آوازهای بوق ودهل ونعره مردان بخاست سخت بقوت" 31/13
" چون درضمان سلامت به نشابور رسیم، خلعت بسزا فرموده آید " 31/9
" ازپیش صفه ی تاج تا درگاه ، غلامان دوروی بایستادند باسلاح تمام وقباهای گوناگون " 38/20
" منگیتراک وحصیری رابیاوردند وپیش آمدند وبنشستند خالی " 41/22
" وفقیه بوبکرحصیری را خلعتی پوشانیدند سخت گرانمایه " 42/3
" مارا سخت دل مشغول شد وبازگشتیم سخت اندیشمند وغمناک " 59/9
" همه نفرت ها زایل گشت وقرارگرفت ومرد بشادمانگی برفت " 76/9
"امروز روز آدینه ازاینجا برداشت وبرمقدمه برفت ، جریده وساخته " 168/11
"امیرعلامت رامی فرمود تا پیشتر می بردند وخود خوش خوش براثرآن می راند" 170/24
" آن دیوسالار اندر وقت تازان برفت " 174/6
" مسعود زمین بوسه داد وبازگشت شادکام " 184/1
" ازآن که ازحکم مامون چاره نداشت وپوشیده ومتفکر به بغداد آمد " 191/7
" من هرگز استادم را دل مشغول ترومتحیرتر ندیدم ازاین روزگار " 199/10

4- قید کیفیت ( چگونگی) :
کلماتی هستند که درباره وضع فعل ویا شدت وضعف انجام گرفتن آن توضیحی
می دهند.
" دروقت بیامدند وبوسعید دبیرنامه را برملا بخواند " 7/5
" صواب آن است که عزیزا مکرما بدان قلعت مقیم می باشد " 8/9
" وهم دراین شب به خط خویش ملطفه ای بنشست وفرمود تا سبک تر دو رکابدار را که آمده اند " 11/23
" تن را بدان ننهد وبعجز بازگردد وسخت نیکو گفته است " 30/12
" حاجب غازی ودیگران کار بجدتر پیش گرفتند " 31/2
" امیر در معنی غلامان وجز آن مثال ها داد وهمه ملکانه راست کردند" 38/16
" بوسهل پوشیده تر کس فرستاده بود ومنشور فرمان ها بخواسته " 38/22
" ورسول را بجایگاه نیکو فرود آوردند وپیش بردند، سخت برسم پیش آمد" 39/9
" رسول راخلعتی سخت فاخر پوشانیدند وبا کرامت بسیار به خانه بازبردند " 40/2
" که براثر شما نخواهم آمد ولکن بدرود باش بحقیقت " 43/20
گفتند: " چنین کنیم، ودروقت رفتن گرفتن سخت بتعجیل " 43/5
" پس از نوروز، تورا بخواهیم چنانکه باما توبرابر بغزنین رسی " 57/8
" دروقت بتعجیل برفت وعبدوس بفرمان ما براثر وی بیامد " 75/1
" وی را اینک ترسانیده بودند وبتعجیل می رفت " 76/8
" تدبیری دیگر ساختند دربرانداختن خوارزم شاه آلتونتاش سخت واهی وسست " 77/22
" وامروز عزیزا مکرما برجای است بغزنین " 79/3
" امروز مقیم است بغزنین عزیزا مکرما بخانه ی خویش " 164/1
" بوسعید از شادی بگریست سخت بدرد " 181/9
" امیرمحمود پدر من است ومن نتوانم دید که بادی تیز بروی وزد " 184/22
" امیراو را گرم بپرسید وتربیت انسانی داشت " 199/2
" خواجه ی بزرگ خوش خوش ببلخ آمد ودر خدمت امیر آمد" 199/1

5- قید مقدار:
کلمه ای است که نشان دهنده مقدار انجام گرفتن کارباشد. قید مقدار گاهی میزان صفت را در ترکیب وصفی ، گاهی مقدار مسند وگاهی مقدار قید دیگری را نشان می دهد.
" پس ازآن فردا تدبیر گسیل کردن ایشان کرده شود فوج فوج " 7/17
" این نامه بروی عرضه کنید واورا لختی پند دهید "
" ودر شهر نشابوربس کس نمانده بود که همه به خدمت استقبال یا نظاره آمده بودند " 31/21
" وفوج فوج لشکر پیش آمدند وازدل خدمت کردند " 40/18
" اکنون پیش گرفتم رفتن لشکر را از تگیناباد فوج فوج " 42/21
" سلطان به تازه رویی گفت : سخت صواب آمد . 49/2
" دروقت ساخته باسواری انبوه پذیره ی بنه ی او روی وهمه پاک غارت کنی " 49/7
" وقوم محمودی ازاین فروگرفتن علی نیک بشکوهیدند ودامن فراهم گرفتند " 50/12
" اما تجلدی تمام نمود تا بجای نیارند که وی ازجای بشده است " 51/8
" امیرمحمد نیز لختی خرسندتر گشت ودرشراب خوردن آمد 58/11
امیرگفت : سخت نیک آمد ولختی آرام گرفت "
" وخواستم این شادی به دل امیربرادر رسانیده آید که دانستم که سخت شاد شدم " 62/14
" چون همه کارها بتمامی بهرات قرار گرفت " 63/9
" مقررگشت که مرد سخت تر ترسیده بود " 72/3
" وعذررفتن بتعجیل سخت نیکو باز نمود " 76/6
" هزاردیناروپانصد دینارو ده هزار درم کم و بیش را خود اندازه نبود " 181/14
" چند بخشیدی شعرا را وهم چنان ندیمان و دبیران و چاکران خویش را " 181/15
" هوا سخت گرم شد " 184 10
میان امیرمسعود ومنوچهر قابوس والی گرگان و طبرستان پیوسته مکاتبت بود سخت پوشیده. 185/6

6- قید تاکید :
کلمه ای است که قطعی بودن کاری را نشان می دهد ویا آن که برعکس، انجام نشدن کاریا روی دادن حالتی رابا تاکید خاطرنشان سازد.
" وچندان مردم که آنجا باوی به کاراست بجمله " 8/10
" که مارا ازوی عزیزتر کس نیست تا این جمله شناخته آید "
" این خبرآنجا رسیدی، ناچاربا تو باید گشت " 12/21
" برتخت نشست بارداد باردادنی سخت بشکوه " 32/6
" اگر رای عالی بیند مگر صواب باشد که معتمدی بتعجیل برود " 48/10
من دعا کردم وبازگشتم وحقا ثم حقا که دوهفته برنیامد 55/20
گفتم : " الحق روز این صورت هست ، اما آن را استادم " 62/11

 

" آن گاه آن لطف حال را بدان منزلت رسانندکه دیدار کنند دیدارکردنی بسزا " 64/13
" وجواب یافت که چون برفت ، مگر زشت باشد بازگشتن " 75/11
" وعواقب را بدانسته، تا لاجرم جاهش برجای بماند " 78/8
" وصفت مرد ستمکارچیست تا ناچار اورا جاهل گویند " 154/4
" آنجا ناچار نقصانی آید به مقدار غلبه " 155/23
" مگر صواب آن است که خداوند ندیمان خردمندتر ایستاند " 160/11
" لاجرم چون خداوند به تخت ملک رسید، اورا چنان داشت که داشت " 163/8
" جده ی تو نیکو تعبیر کرد وهمچنان راست آمد " 172/5
" مگر صواب باشد که بونصر مشکان نیز اندر میان باشد " 200/9

 

7- قید نفی:
فعل یا موضوع جمله را نفی می کند.
" آنچه تقدیر است ناچار بباشد، درغمناک بودن بس فایده نیست " 5/21
" اورا به هیچ حال بگوزگانان نتوان فرستاد " 8/7
" وهرگز ازمن خیانت وکژی نیامده است " 43/18
" حکیمی برمن وانموده است که هیچ کس را چشم عیب بین نیست " 156/12
" هرچند غازی شراب نخوردی وهرگز نخورده بود " 192/9
" به هیچ روزگار هیچ سپاه سالار را کس آن نواخت یاد داشت " 192/22
" من هرگز بونصر، استادم رادل مشغول ترو متحیرتر ندیدم " 199/10

 

8- قید ترتیب :
کلماتی هستند که ترتیب ونوبت انجام شدن کار یا حدوث حالتی رابیان می کنند.
" نخست جنیبتان بسیار با سلاح تمام وبرگستوان وغلامان ساخته با علامت ها ومطردها " 31/13
" براثر ایشان خیل یک یک سرهنگ می آمد" 31/15
" حسن پیش کار رفت سخت آهسته و بترتیب " 35/14
" به اول که خداوند من گذشته شده مرا سخت بزرگ خطا بیفتاد " 44/12
" درراه بوسهل را می گفتم، باول دفعت که پیغام دادیم " 202/4

 


9- قید پرسش :
کلماتی هستند که درباره ی وقوع فعل یا صورت گرفتن حالتی، سوال می کنند.
" کدام وقت بوده است که او مصلحت جانب مارا نگاه نداشته است ؟ 47/19
حاجب را بگوی که لشکر را بیستگانی تا کدام وقت داده است ؟ 48/16
" اگر برادرم را آورد، بی وفایی چرا کرد؟ 50/16
" من رفتم وندانم که حال شما چون خواهد شد " 71/10
" کدام خطاب از این بزرگتر باشد؟ " 163/15
این نسخت چگونه آمده است ؟ " 186/11
" کدام همت باشد برتراز این ؟ 195/20
وگفت: " خواجه چرا تن درین کار نمی دهد؟ 200/1
پس گفتم : " من در این میانه به چه کارم ؟ " 200/20

10- قید تکرار:
این قید نشان می دهد که برای چندمین بار است که کاری انجام می شود.
" ویک بارو دو بار معتمدان او، این محدث و یارش آمدند و شدند " 185/15
" امیر او را به چند دفعت دل گرم کرد تا قوی دل تر شد " 193/13

 

11- قید شگفتی و تعجب :
" وامروز بحمدالله کارها یکرویه گشت " 47/9
خواجه گفت : " یا سبحان الله. از دامغان باز که به امیر رسیدی " 199/16

 

12- قید تشبیه :
انجام کار وصدور حالی را به صورت تشبیه به کار یا حالتی دیگر خاطرنشان می سازد.
" امیرمحمد روزی دوسه چون متحیری وغمناکی میبود " 5/18
" چه اسکندر مردی بود که آتش وار سلطانی وی نیرو گرفت " 150/4
" منتظر آن که یا ایشان بدین شغل بپردازند، بودی که نپرداختندی " 162/1
قید در تاریخ بیهقی :
درباره قیدهای تاریخ بیهقی ذکر نکات زیر لازم است.
کمی قیدهای تنوین دار: نکته ای که در شیوه استعمال کلمات تنوین دار این کتاب می توان ذکر کرد، رایج شدن کلمات مکرر تنوین دار است.
مثال: " عزیزا مکرما " " حقا ثم حقا "
" صواب آن است که عزیزا مکرما بدان خلعت مقیم می باشد." 8/9
" در وقت بگشاید وعزیزا مکرما ببلخ فرستد." 53/14
" امروز عزیزا مکرما بر جای است بغزنین." 79/3
" امروز مقیم است بغزنین عزیزا مکرما به خانه خویش." 164/1
از اقسام قیدهایی که در این کتاب به کار رفته است یکی " در ضمان سلامت" است.
" وپیلان و زرادخانه و خزانه بیاید تا در ضمان سلامت به درگاه رسد." 7/13
" امیر مسعود به روستای بیهق رسید در ضمان سلامت. 31/4
" چون در ضمان سلامت به نیشابور رسیم، خلعت بسزا فرموده آید ." 31/9
" با ایشان مکاتبه کردن به وقت آمدن به بلخ در ضمان سلامت وسعادت " 76/11
" چون امیر در ضمان سلامت بهرات رسید" 171/20
گروه هایی که با " جمله" به معنی " نوع" ساخته می شود مانند : " به چه جمله" ( چگونه) ، " بر این جمله"
(این گونه) ، : برآن جمله" ( آن گونه) 0
" تا فرمان عالی بر چه جمله رسد به باب وی " 4/15
" لشکراز تکیناباد سوی هرات بر چه جمله باز رفتند." 10/21
" چون برین جمله گویند، دروی نپیچند."52/3
بیارم این قصه که خواجه بچه تاریخ و بچه جمله آمد. 53/23
گروه های قیدی که از چون و صفت ساخته می شود.
امیر محمد روزی دوسه چون متحیری و غمناکی می بود. 5/18
بعضی از قیود مانند " اکنون" با معانی بیشتری در کتاب به کار رفته است.
"اکنون رسول هم از بغداد می آید با همه مرادها" 27/3
" اکنون بیشتری از جهان بگرفت و می گیرد" 166/13
" اکنون نگاه باید کرد در کفایت این عبدالغفار دبیر" 188/8
استعمال بسیاری از قیود که اختصاص به شعر دارد وکهن است.
" وفرمود تا سبک تر دو رکابدار را که آمده اند بیش از به چند مهم نزدیک امیر نامزد کنند " 11/23
" وصاحب دیوان رسالت، خواجه بونصر مشکان همچنین تفت برفت" 43/10
قید روش و تاکید که یادآور مفعول مطلق عربی هستند وچندین بار به کار رفته است.
" مگر کسانی که میل داشتند بمامون، یا دزدیده ویا بی حشمت آشکارا برفتند" 25/5
" بر تخت نشست و بارداد باردادنی سخت بشکوه" 32/5
" آن گاه آن لطف حال را بدان منزلت رسانند که دیدار کنند دیدار کردنی بسزا" 64/13
" باید که از پادشاه و لشکر بترسند ترسیدنی تمام " 155/20
نیست در ترکیب " نیست همتا" بی معنی " بی" و " نا" است که نقش پیشوندی را بازی می‌کند.
"خداوند بزرگ نفیس است و نیست همتا و حلیم و کریم است " 72/18

 


تعاریف ضمیر از دیدگاه های مختلف :
1- ضمیر کلمه ای است که معمولا به جای اسم می نشیند ونقش های مختلف می پذیرد. ضمایر به اعتبار جانشینی اسم وپاره ای جهات دیگر با هم مشترکند، اما از هر جهت همسان نیستند. ازاین رو از دیدگاه های گوناگون تقسیمات گوناگونی دارند.
« انوری / گیوی »
2- ضمیر کلمه ای است که به خاطر نیاز نداشتن به ذکر اسم یا پرهیز از تکرارآن به کار می رود. اسمی که ضمیر به جای آن آمده مرجع نام دارد. مرجع یا به قرینه شناخته می شود یاقبلا درجمله آمده است. ضمیر ذاتا معرفه است. پاره ای از ضمیرها می توانند به صورت اسم نیز به کار روند.
« غلامرضا ارژنگ»
3- ضمیر، کلمه ای است که به جای اسم می نشیند واز تکرار آن مارا بی نیاز می کند. چون ضمایر به جای اسم می نشینند، حالات اسم را دارا هستند، یعنی هم فاعل شوند هم مفعول هم مضاف الیه، به جز حالت ندا که به ندرت واقع شوند.
« دستورپنج استا د »
4- ضمیر کلمه ای است که به جای اسم به کار برده می شود تا به تکرار اسم نیازی نباشد.
« دکتر سلطانی گرد فرامرزی »

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله    49صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله انواع قید و ضمیر در تاریخ بیهقی