ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره تاریخ بیهقی با خصوصیات خاص خود

اختصاصی از ژیکو تحقیق درباره تاریخ بیهقی با خصوصیات خاص خود دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

شخصیتهای تاریخ بیهقی

تاریخ بیهقی با خصوصیات خاص خود، جزو معدود آثار این مرز و بوم است که در پهنه گسترده ادب و تاریخ ایران به رشته تحریر درآمده، تا از یکسو پیوند ما را با تاریخ هزار سال پیش برقرار سازد و از جانب دیگر روحمان را با غنای دلپذیر ادب فارسی آشنا و سیراب و غنی گرداند. اوج فرهنگ غنی اسلامی در این کتاب جلوه‌گر است : ادب در اوج کمال و تاریخ در اوج تقوی و امانت . این رادمرد ادب و تاریخ دو مقوله نامانوس ادب و تاریخ را آنچنان با یکدیگر پیوند داده و قرین، بلکه در یک پیکر قرار داده است که خواننده هنگام مطالعه همواره در تردید است که آیا اثری تاریخی است یا ادبی؟ و البته که هر دو هست . بیهقی نیز رجلی است که همانند کتابش دارای دو شخصیت ممتاز تاریخی و ادبی است . از اینرو ادیبان او را از خود می‌دانند و اهل تاریخ هم. جدالی است که به اتحاد می‌انجامد. همچنان که ادب و تاریخ در کتاب او دست در دست هم دارند. در مطالعه تاریخ بیهقی و دیگر کتب تاریخی، به گوشه‌های بسیار ظریف و باریک و حساسی از زندگی و شخصیت افراد منقول در تاریخ بیهقی برخورد می‌کنیم، که الحق جا دارد پیرامون هر یک کتابی تحلیلی نوشته می‌شود، و برایم بسیار دشوار بود و واقعا دریغم می‌آمد که به خاطر محدودیت در حجم رساله بالاجبار مطالب ارزنده‌ای را حذف کرده و نادیده انگارم. شخصیتهایی نظیر سبکتگین، امیرمحمود، امیرمسعود، بونصر مشکان، ابوالفضل بیهقی، خواجه‌احمدحسن میمندی، خواجه‌احمد عبدالصمد، خوارزمشاه آلتونتاش و حتی شخصیتهایی منفی چون بوسهل زوزنی و... اینها همه افرادی در خور تعمق هستند که روال و جریان تاریخ ایران و خط سیر آن را رقم زده‌اند. مطالب ارزنده دیگری در این کتاب درخور تعمق و بررسی است . از جمله: زبان بیهقی، موسیقی کلام بیهقی، دستور زبان بیهقی و کلام شعرواره او، که همچنان که در شعر نمی‌توان کلمه‌ای را برداشت و جای آن کلمه یا لفظی دیگر نهاد، کلام بیهقی نیز چنین است . کتاب مجموعه‌ای است که با استادی تمام نوشته شده است . الفاظ هر یک در جای خود قرار گرفته‌اند و از جمع این مجموعه، وحدت موزون تاریخ بیهقی شکل می‌گیرد. کسانی که به موسیقی درونی کلام بیهقی واقف باشند، در می‌یابند که هنر او در نگارش نثر از هنر حافظ در به رشته کشیدن نظم کمتر نیست . الفاظ به نحوی انتخاب شده‌اند که خواننده بدون آگاهی از موضوع و پایان کار، خود بخود در می‌یابد که در نهایت کار به کجا می‌انجامد. پس و پیش شدن اسمها، ذکر القاب و عناوین مطابق با شان و منزلت هر فرد با توجه به پایگاهی که در کلام دارد، انتخاب اسمها، زیبا و موسیقایی بودن اسمها، توالی اسمها ترکی یا فارسی یا عربی، و یا ادغام و اختلاط اینگونه اسمها، نظری دقیقتر و پژوهشی عمیقتر را می‌طلبد و خود بابی مفتوح است بر روی پژوهشگران.

ابونصر مشکان و تاریخ بیهقى

پیش از بروز آثار اختلاط خراسان و عراق، در دیوان رسائل محمود غزنوى مردى پیدا شد از فضلا و ادبا، که او را الشیخ العمید ابونصربن‌مشکان مى‌نامیدند (على‌التحقیق مشکان نام پدر ابونصر بوده است و ثعالبى در تتمةالیتیمه به این معنى تصریح دارد. جلد ۲ کتاب سبک‌شناسی، ص ۶۲).

این مرد در ادبیات تازى و پارسى استاد بود و در ”تتمةالیتیمه ثعالبی“ از وى نام برده است و ابوالفضل بیهقى شاگرد او است و در تاریخ یمینى و مسعودى از او و منشآت و فضایل وى فصولى مشبع آورده است.

ابونصر صاحب دیوان رسالت محمود بود (به اصطلاح امروز رئیس دبیرخانهٔ سلطنتی) و مسعود پسر محمود هم او را تا پایان حیات (صفر ۴۳۱) بر آن پیشه و منصب باقى داشت.

نمونهٔ این مرد در تاریخ بیهقى و قسمتى دیگر سر و دست شکسته در جوامع‌الحکایات محمد عوفى به نقل از مقامات بونصر (۱) ، و قسمت‌هاى دیگر در کتب متفرقه باقى‌مانده است.

(۱) . مقامات بونصر در دست نیست و معلوم هم نیست که این کتاب تألیف ابونصر مشکان بوده است مثل مقامات بدیعى و حریرى و حمیدى که تألیف بدیع‌الزمان و حریرى و قاضى حمیدالدین است و یا به قول بعضى بیهقى سخنان و داستان‌هاى ابونصر را در کتابى نقل کرده است.

سبک بیهقى (۲) به عین تقلیدى است که از سبک نثر ابونصرمشکان چنان‌که میان منشآت ابونصر و شاگرد او هیچ‌گونه تفاوت موجود نیست.

(۲) . الشیخ‌ ابوالفضل محمدبن‌الحسین البیهقى الکاتب دبیر دیوان رسایل محمود و محمد و مسعود که در عهد فرخزاد صاحب‌دیوان رسالت شد و در عهد طغرل غلام به قلعهٔ غزنى حبس گشت و به آخر عمر انزوا اختیار کرد و در سنهٔ ۴۷۰ به ماه صفر فرمان یافت و تاریخ او سى مجلد بوده است که یک ثلث از آن در احوال مسعود برجاى است و مابقى از میان رفته است، در جوامع‌الحکایات عوفى حکایاتى با تصرف از قسمت گمشدهٔ کتاب سبک‌شناسى نقل گردیده است، و نیز عوفى گوید بیهقى را در عهد عبدالرشید مصادره کردند و تاریخ بیهق گوید او را براى تأدیهٔ مهرزنى به حکم قاضى حبس نمودند و از آن محبس به قلعهٔ غزنى به حبس سیاسى بردندش (تاریخ بیهق ص ۱۷۷).

نمونه‌اى از تاریخ بیهقى

پایان کار آل سیمجور :

امیر سبکتکین مدتى به نشاپور ببود تا کار امیر محمود راست شد، پس سوى هرات بازگشت، و بوعلى سیمجور مى‌خواست که از گرگان سوى پارس و کرمان رود، و ولایت بگیرد، که هواى گرگان بد بود، ترسید که وى را آن رسد که تاش را رسید، که آنجا گذشته شد، و خودکرده را درمان نیست، و در امثال گفته‌اند:”یَدَکَ اَوْ کَتا وَ فُوَک نَفَخَ“ چون شنید که امیر سبکتکین سوى هرات رفت، و با امیر محمود اندک مایه مرد است، طمع افتادش که باز نشاپور بگیرد، غرهٔ ماه ربیع‌الاول سنهٔ خمس و ثمانین و ثلثمائه از گرگان رفت، برادرانش و فائق‌الخاصه با وی، و لشگرى قوى آراسته، چون خبر او با امیر محمود رسید، از شهر برفت، و به باغ عمرولیث فرود آمد، یک فرسنگى شهر، و بونصرِ محمودِ حاجب، جدّ خواجه بونصرِ نَوْکی، که رئیس غزنین است از سوى مادر، بدو پیوست، و


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره تاریخ بیهقی با خصوصیات خاص خود

تحقیق در مورد تاریخ بیهقی با خصوصیات خاص خود 9ص

اختصاصی از ژیکو تحقیق در مورد تاریخ بیهقی با خصوصیات خاص خود 9ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 10 صفحه


 قسمتی از متن .doc : 

 

شخصیتهای تاریخ بیهقی

تاریخ بیهقی با خصوصیات خاص خود، جزو معدود آثار این مرز و بوم است که در پهنه گسترده ادب و تاریخ ایران به رشته تحریر درآمده، تا از یکسو پیوند ما را با تاریخ هزار سال پیش برقرار سازد و از جانب دیگر روحمان را با غنای دلپذیر ادب فارسی آشنا و سیراب و غنی گرداند. اوج فرهنگ غنی اسلامی در این کتاب جلوه‌گر است : ادب در اوج کمال و تاریخ در اوج تقوی و امانت . این رادمرد ادب و تاریخ دو مقوله نامانوس ادب و تاریخ را آنچنان با یکدیگر پیوند داده و قرین، بلکه در یک پیکر قرار داده است که خواننده هنگام مطالعه همواره در تردید است که آیا اثری تاریخی است یا ادبی؟ و البته که هر دو هست . بیهقی نیز رجلی است که همانند کتابش دارای دو شخصیت ممتاز تاریخی و ادبی است . از اینرو ادیبان او را از خود می‌دانند و اهل تاریخ هم. جدالی است که به اتحاد می‌انجامد. همچنان که ادب و تاریخ در کتاب او دست در دست هم دارند. در مطالعه تاریخ بیهقی و دیگر کتب تاریخی، به گوشه‌های بسیار ظریف و باریک و حساسی از زندگی و شخصیت افراد منقول در تاریخ بیهقی برخورد می‌کنیم، که الحق جا دارد پیرامون هر یک کتابی تحلیلی نوشته می‌شود، و برایم بسیار دشوار بود و واقعا دریغم می‌آمد که به خاطر محدودیت در حجم رساله بالاجبار مطالب ارزنده‌ای را حذف کرده و نادیده انگارم. شخصیتهایی نظیر سبکتگین، امیرمحمود، امیرمسعود، بونصر مشکان، ابوالفضل بیهقی، خواجه‌احمدحسن میمندی، خواجه‌احمد عبدالصمد، خوارزمشاه آلتونتاش و حتی شخصیتهایی منفی چون بوسهل زوزنی و... اینها همه افرادی در خور تعمق هستند که روال و جریان تاریخ ایران و خط سیر آن را رقم زده‌اند. مطالب ارزنده دیگری در این کتاب درخور تعمق و بررسی است . از جمله: زبان بیهقی، موسیقی کلام بیهقی، دستور زبان بیهقی و کلام شعرواره او، که همچنان که در شعر نمی‌توان کلمه‌ای را برداشت و جای آن کلمه یا لفظی دیگر نهاد، کلام بیهقی نیز چنین است . کتاب مجموعه‌ای است که با استادی تمام نوشته شده است . الفاظ هر یک در جای خود قرار گرفته‌اند و از جمع این مجموعه، وحدت موزون تاریخ بیهقی شکل می‌گیرد. کسانی که به موسیقی درونی کلام بیهقی واقف باشند، در می‌یابند که هنر او در نگارش نثر از هنر حافظ در به رشته کشیدن نظم کمتر نیست . الفاظ به نحوی انتخاب شده‌اند که خواننده بدون آگاهی از موضوع و پایان کار، خود بخود در می‌یابد که در نهایت کار به کجا می‌انجامد. پس و پیش شدن اسمها، ذکر القاب و عناوین مطابق با شان و منزلت هر فرد با توجه به پایگاهی که در کلام دارد، انتخاب اسمها، زیبا و موسیقایی بودن اسمها، توالی اسمها ترکی یا فارسی یا عربی، و یا ادغام و اختلاط اینگونه اسمها، نظری دقیقتر و پژوهشی عمیقتر را می‌طلبد و خود بابی مفتوح است بر روی پژوهشگران.

ابونصر مشکان و تاریخ بیهقى

پیش از بروز آثار اختلاط خراسان و عراق، در دیوان رسائل محمود غزنوى مردى پیدا شد از فضلا و ادبا، که او را الشیخ العمید ابونصربن‌مشکان مى‌نامیدند (على‌التحقیق مشکان نام پدر ابونصر بوده است و ثعالبى در تتمةالیتیمه به این معنى تصریح دارد. جلد ۲ کتاب سبک‌شناسی، ص ۶۲).

این مرد در ادبیات تازى و پارسى استاد بود و در ”تتمةالیتیمه ثعالبی“ از وى نام برده است و ابوالفضل بیهقى شاگرد او است و در تاریخ یمینى و مسعودى از او و منشآت و فضایل وى فصولى مشبع آورده است.

ابونصر صاحب دیوان رسالت محمود بود (به اصطلاح امروز رئیس دبیرخانهٔ سلطنتی) و مسعود پسر محمود هم او را تا پایان حیات (صفر ۴۳۱) بر آن پیشه و منصب باقى داشت.

نمونهٔ این مرد در تاریخ بیهقى و قسمتى دیگر سر و دست شکسته در جوامع‌الحکایات محمد عوفى به نقل از مقامات بونصر (۱) ، و قسمت‌هاى دیگر در کتب متفرقه باقى‌مانده است.

(۱) . مقامات بونصر در دست نیست و معلوم هم نیست که این کتاب تألیف ابونصر مشکان بوده است مثل مقامات بدیعى و حریرى و حمیدى که تألیف بدیع‌الزمان و حریرى و قاضى حمیدالدین است و یا به قول بعضى بیهقى سخنان و داستان‌هاى ابونصر را در کتابى نقل کرده است.

سبک بیهقى (۲) به عین تقلیدى است که از سبک نثر ابونصرمشکان چنان‌که میان منشآت ابونصر و شاگرد او هیچ‌گونه تفاوت موجود نیست.

(۲) . الشیخ‌ ابوالفضل محمدبن‌الحسین البیهقى الکاتب دبیر دیوان رسایل محمود و محمد و مسعود که در عهد فرخزاد صاحب‌دیوان رسالت شد و در عهد طغرل غلام به قلعهٔ غزنى حبس گشت و به آخر عمر انزوا اختیار کرد و در سنهٔ ۴۷۰ به ماه صفر فرمان یافت و تاریخ او سى مجلد بوده است که یک ثلث از آن در احوال مسعود برجاى است و مابقى از میان رفته است، در جوامع‌الحکایات عوفى حکایاتى با تصرف از قسمت گمشدهٔ کتاب سبک‌شناسى نقل گردیده است، و نیز عوفى گوید بیهقى را در عهد عبدالرشید مصادره کردند و تاریخ بیهق گوید او را براى تأدیهٔ مهرزنى به حکم قاضى حبس نمودند و از آن محبس به قلعهٔ غزنى به حبس سیاسى بردندش (تاریخ بیهق ص ۱۷۷).

نمونه‌اى از تاریخ بیهقى

پایان کار آل سیمجور :

امیر سبکتکین مدتى به نشاپور ببود تا کار امیر محمود راست شد، پس سوى هرات بازگشت، و بوعلى سیمجور مى‌خواست که از گرگان سوى پارس و کرمان رود، و ولایت بگیرد، که هواى گرگان بد بود، ترسید که وى را آن رسد که تاش را رسید، که آنجا گذشته شد، و خودکرده را درمان نیست، و در امثال گفته‌اند:”یَدَکَ اَوْ کَتا وَ فُوَک نَفَخَ“ چون شنید که امیر سبکتکین سوى هرات رفت، و با امیر محمود اندک مایه مرد است، طمع افتادش که باز نشاپور بگیرد، غرهٔ ماه ربیع‌الاول سنهٔ خمس و ثمانین و ثلثمائه از گرگان رفت، برادرانش و فائق‌الخاصه با وی، و لشگرى قوى آراسته، چون خبر او با امیر محمود رسید، از شهر برفت، و به باغ عمرولیث فرود آمد، یک فرسنگى شهر، و بونصرِ محمودِ حاجب، جدّ خواجه بونصرِ نَوْکی، که رئیس غزنین است از سوى مادر، بدو پیوست، و عامهٔ شهر پیش بوعلى سیمجور رفتند، به آمدن وى شادى کردند، و سلاح برداشتند، و روى به جنگ


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تاریخ بیهقی با خصوصیات خاص خود 9ص

مقاله زندگینامه ابوالفضل بیهقی

اختصاصی از ژیکو مقاله زندگینامه ابوالفضل بیهقی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله زندگینامه ابوالفضل بیهقی


مقاله زندگینامه ابوالفضل بیهقی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 فرمت فایل:word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  تعداد صفحات:5

بیهقی درسال 385 ه. ق در ده حارث آباد بیهق(سبزوار قدیم) به دنیا آمد .نامش را ابوالفضل محمد نهادند. پدر ش اورا در سالهای اول زندگی در بیهق و سپس، در شهر نیشابور به کسب دانش گماشت. ابوالفضل که از هوش ویژه‏ای برخوردار بود و به کار نویسندگی عشق می‏ورزید، در جوانی از نیشابور به غزنین رفته (حدود 412 هـ.ق)، جذب کار دیوانی گردید و با شایستگی و استعدادی که داشت به زودی به دستیاری خواجه ابونصر مشکان بر گزیده شد (صاحب دیوان رسالت محمود غزنوی ). این استاد تا هنگام مرگ لحظه‏ای بیهقی را از خود جدا نساخت و چنان گرامی اش می‏داشت که حتی اسرار دستگاه غزنویان را نیز با او در میان می گذاشت و این کاربعدها سرمایه گرانبهایی برای بیهقی گردید، چنانکه رویدادهایی را که خود شاهد و ناظر نبوده از قول استادش نقل کرده است.

پس از محمود، بیهقی در پادشاهی کوتاه مدت امیر محمد (پسر محمود) دبیر دیوان رسالت بود و هنگامیکه که مسعود به پادشاهی رسید، ‏شاهد لحظه به لحظه زندگانی او بود، و به همین دلیل است که تاریخ خود را مثل روزشمار زندگی او نوشته است. پس از در گذشت بونصر مشکان (431 هـ.ق) سلطان مسعود، بیهقی را برای جانشینی استاد از هر جهت شایسته ولی« جوان» دانسته ــ هر چند که وی در این هنگام چهل و شش ساله بوده است ـــبه این جهت بو سهل زوزنی را جایگزین او کرد و بیهقی را بر شغل قبلی نگه داشت.

ناخشنودی بیهقی از همکاری با او در کتابش منعکس شده است، تا آنجا که تصمیم به استعفا گرفت، ولی سلطان مسعود او را به پشتیبانی خود دلگرم و به ادامه کار واداشته است.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله زندگینامه ابوالفضل بیهقی

بیهقی

اختصاصی از ژیکو بیهقی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 39

 

آداب و رسوم بیهقی

پیوند استوار ادبیات هر قوم با تاریخ سرزمینش ، دریچه ای تابناک را به تاریکی های گذشته تاریخی ملت ها گشوده و موجب شده است که کتابهای تاریخی ادبی تجلی گاه باورها، اعتقادات ، آداب و رسوم و شیوه زندگی مردم شود و راه آشنایی با اندیشه ها و رفتارهای اجتماعی گذشته را در خود بنمایاند. خوشبختانه بیشتر کتابهای تاریخی فارسی ، ادبی هستند زیرا نویسندگان آن ، دبیران و منشیان درباری بودند که به اقتضای پیشه خودآموخته های بسیاری از دانش های زمان را اندوخته بودند و کاربرد آن آموزشها را در نوشته هایشان به خوبی می توان دید. وسعت اندیشه ، بینش و آگاهی سیاسی، شناخت مردم و جامعه و فرزند زمان بودن بسیاری از این نویسندگان موجب شده است که نوشته های آنان ، راهگشای ناشناخته های بسیاری از گذشته های دور تاریخی ملت ما باشد. از میان این کتابها ، تاریخ بیهقی و تاریخ جهانگشای را -از آن رو که هرکدام از آنها در دوره ای پرحادثه نگاشته شده است و شیوه های درست تاریخ نویسی علمی امروز را دست کم در یکی از این دو به خوبی -می بینیم-برگزیده تا محتوای آنها بررسی گردد. با خواندن این دو کتاب ، خواننده شباهت ها و اختلاف هایی را در زمینه های گوناگون تاریخ نویسی می بیند. اختلاف سبکی در این دو کتاب ، نمایان است سبک نویسندگی تاریخ بیهقی ، ساده تر و روان تر از سبک فنی بسیاری از قسمتهای تاریخ جهانگشای است که هر دو به شیوه ای هنرمندانه در زمینه انتخاب نوع نثر و آمیختن آن با اشعار و آیات و احادیث و امثال و حکم و اطلاعات کلامی و فلسفی ، تحولی در شیوه تاریخ نگاری پدید آورده اند . این دو نویسنده با بینش و آگاهی درست در کتاب خود، علل نوشتن کتاب را توضیح داده و به خاطر ملازمت خود با شاهان و حضور در دربارها آئینه ای روشن را از تدبیر ها و سو تدبیرهای شاهان و امرا و درباریان و تبانی ها و دسیسه های آنان علیه یک دیگر برای آیندگان نمایانده اند و هنرمندانه و آگاهانه ، پدید آمدن و نابودشدن قدرتهای زمانه را بررسی و ریشه یابی کرده با گنجاندن حکایاتی عبرت آموز از گذشتگان ، کتابهایشان را پندنامه ای برای معاصران و آیندگان ساخته اند.البته در این سنجش، کفه ترازوی تاریخ بیهقی سنگین تر است.

سبک نثر فارسی در دوره‌ی اول (450 ـ 300 ق) نثر ساده ومرسل

دوره‌ی اول نثر فارسی به دو بخش تقسیم می‌شود. نخست : از آغاز دوره‌ی نثرنویسی تا اواخر نیمه‌ی اول قرن پنجم. دوم: از اواخر نیمه‌ی اول قرن پنجم تا اوایل قرن ششم. بخش دوم این تقسیم را در بررسی سبک دوره‌ی دوم خواهیم آورد. قدیمی‌ترین آثاری که از آغاز نثرنویسی دردست است عموماً نثرهای کلامی و دینی، حماسی،‌ تاریخی،‌ علمی، فلسفی و عرفانی است. کتاب‌هایی نظیر: رساله‌ای درعقای حنفیان تألیف حکیم ابوالقاسم سمرقندی (م 343ق)، مقدمه‌ی شاهنامه ابومنصوری که تدوین گروهی از راویان حماسه‌ی ملی ایران است و تنها مقدمه‌ی آن باقی است، تاریخ بلعمی که ترجمه‌ای از تاریخ الرسل و الملوک طبری است، ترجمه‌ی تفسیر طبری، رساله‌ی استخراج و رساله‌ی شش فصل تألیف محمد بن ایوب طبری، حدود العالم، عجایب البلدان از ابوالمؤید بلخی، الابنیه عن حقایق الادویه از ابومنصور موفق بن علی هروی، آثارفارسی ابن سینا از جمله دانشنامه‌ی علایی و رساله‌ی رگ‌شناسی، التفهیم از بیرونی،‌ تاریخ سیستان، زین‌الاخبار گردیزی، آثار ناصرخسرو، کشف المحجوب از ابویعقوب سگزی.

سبک نثر کتاب‌های مذکور، مرسل و ساده است ومختصات زبانی و سبکی آنها چنین است: لغات فارسی آنها از نظر بسامد بردیگر لغات خصوصاً عربی غلبه دارد به ویژه در مقدمه‌ی شاهنامه ابومنصوری که درصد واژگان عربی 1% تا 2% است. نثر شاهنامه که از نمونه‌های نادر ادبیات حماسی منثور است، از خصوصیات بدیعی چون موازنه، مترادفات و‌… به دور است. اما کتاب‌های ترجمه شده از عربی مثل ترجمه‌ی تفسیر طبری درصد لغات عربی بیشتری دارند.

به هر روی مختصات زبانی سبک نثر مرسل را می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد: خالی بودن نثر از لغات عربی به جز معدودی از لغات دینی و سیاسی که معادل فارسی نداشت، عدم وجود صنایع لفظی و معنوی، عدم استفاده از آیات و احادیث جهت زینت کلام، تأثیر اندک سبک و سیاق جملات عربی در آثار ترجمه شده، استفاده‌ی اندک از اشعار و امثال فارسی و عربی، کوتاهی جملات، تکرار افعال و الفاظ در جملات، ایجاز، وضع و استعمال اصطلاحات علمی در مقابل عربی، استفاده از برخی ساخت‌های نحوی و صرفی در نثر این دوره که آن را از دوره‌های قبل متمایز می‌سازد، مثل : حروف اضافه‌ی مضاعف، استفاده از پیشوندهای ویژه‌ی فعل،‌ تطبیق صفت و موصوف و جمع بستن مجدد کلمات جمع عربی‌

کتاب‌های صوفیه هم در این دوره در نهایت سادگی نگارش یافته است و لغات فارسی فراوانی در آنها به کار رفته است که در ادوار بعد فراموش گشت مثل کشف‌المحجوب هجویری. به هر روی به عنوان نمونه‌ی عالی نثر مرسل و ساده‌ی فارسی در ایران دوره از دو کتاب تاریخ بلعمی و حدود العالم نام برد.

سبک نثر فارسی در دوره‌ی دوم (550ـ450 ق) دوره‌ی غزنوی و سلجوقی اول

در این دوره سبک نثر فارسی اندک اندک به سوی نثر فنی گرایش می‌یابد. ریشه‌ی تحول را باید در عوامل گوناگون سیاسی و اجتماعی، تکامل ذاتی نثر از سادگی به پیچیدگی، تسلط شعر بر حوزه‌های ادبی و تنوعات در علوم بلاغی جستجو کرد. به هر صورت در این دوره نثر فارسی حالتی بینابین دارد ولی توجه آن به سوی فنی شدن بیشتر است. نثرهای این دوره عموماً تاریخی، فلسفی و دینی و اندرزی است ونثرهای صوفیانه هم به گستردگی وجود دارند. نمونه‌ی کامل نثر این دوره از لحاظ ویژگی‌های سبکی نوشته‌های بونصر مشکان و شاگردش ابوالفضل بیهقی است. بیهقی که مؤلف تاریخ بزرگ غزنویان است درسبک نثر به گفته‌ی بهار، از بونصر مشکان تقلید کرده است. اما این عمل بیهقی صرف نبوده است بلکه ابداع و خلاقیت او، اثرش را از تقلید به سوی سبکی عالی سوق داده است.

نثر فارسی دراین دوره برخلاف نثر دوره‌ی قبل به اطناب گرایش یافته است، عبارات مفصل‌تر و جملات طولانی‌تر است و این مسأله در نثر بونصر و بیهقی کاملاً مشهود است این اطناب به علت علاقه به توصیف و منظره‌سازی است و از این


دانلود با لینک مستقیم


بیهقی

دانلود مقاله تاریخ بیهقی

اختصاصی از ژیکو دانلود مقاله تاریخ بیهقی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله تاریخ بیهقی


دانلود مقاله تاریخ بیهقی

«ابوالفضل محمد بن حسین کاتب بیهقیِ نوزده سال منشی دیوان رسائل غزنویان بود و تاریخ عمومی جامعی در بازه دنیای معلوم عصر خود نوشته بود که بگفته بعضی سی مجلد بوده است و اکنون فقط آنچه راجع بعهد سلطان مسعود غزنوی می‌باشد در دست است ـ که بتاریخ مسعودی و یا «تاریخ بیهقی» معروف است. بدون گزافگوئی میتوان گفت که تاریخ بیهقی از رهگذر سادگی بیان وصداقت و نثر روان و بیغرضی نسبی مؤلف در ذکر وقایع و روشنی زبان یکی از بهترین نمونه‌های نثر فارسی است ـ زیرا اگر بگویم بهترین نمونه و شاهکار نثر فارسیست میترسم به تهور فوق‌العاده متهم کنند. ابوالفضل بیهقی نوشتن این تاریخ را در سال 451 هـ . ق. آغاز کرد. وی در سال 470 وفات یافت.
در این کتاب مؤلف اسناد و مدارکی آورده که ترجمه از عربی است و غالباً تأثیر نحو عربی در آنها محسوس میباشد.
ذکر بر دار کردن حسنک وزیر رحمه الله علیه
...فصلی خواهم نبشت، در ابتدای این حال بر دار کردن این مرد و پس بشرح قصه تمام پردازم. امروز که من این قصه آغاز می‌کنم، در ذی‌الحجه سنه خمسین وار بعمائه در فرخ روزگار سلطان معظم ابو شجاع فرخزاد بن ناصردین الله، اطال‌الله بقاؤه و ازین قوم که من سخن خواهم راند، یک دو تن زنده‌اند، در گوشه‌ای افتاده و خواجه بوسهل زوزنی چند سالست تا گذشته شده است و بپاسخ آنانکه از وی رفت گرفتار و ما را بآن کار نیست، هر چند مرا از وی برآید، بهیچ حال. چه عمر من بشست و پنج آمده و بر اثر وی می‌بباید رفت و در تاریخی که می‌کنم سخن نرانم که آن بتعصبی و تر بدی کشد و خوانندگان این تصنیف گویند: شرم باد این پیر را. بلکه آن گویم، که تا خوانندگان با من اندرین موافقت کنند و طعنی نزنند. این بوسهل مردی امامزاده و محتشم و فاضل و ادیب بود، اما شرارت و زعارتی درطبع وی مؤکد شد و بآن شرارت دلسوزی نداشت و همیشه چشم نهاده بودی، تا پادشاهی بزرگ و جبار بر چاکری خشم گرفتی و آن چاکر را لت زدی و فرو گرفتی، این مرد از کرانه بجستی و فرصتی جستی و تضریب کردی و المی بزرگ بدین چاکر رسانیدی و آنگاه لاف زدی که: فلان را من فرو گرفتم. و اگر چنین کارها کرد کیفر دید و چشید و خردمندان دانستندی که نه چنانست و سری می‌جنبانیدندی و پوشیده خنده می‌زدندی که نه چنانست، جز استادم که او را فرو نتوانست برد، با این همه حیلت، که در باب وی ساخت و از آن در باب وی بکام نتوانست رسید، که قضای ایزد، عزوجل، با تضریب‌های وی موافقت و مساعدت نکرد و دیگر که بونصر مردی بود عاقبت نگر، در روزگار امیر محمود، رضی‌الله عنه، بی‌آنکه مخدوم خود را خیانتی کرد، دل این سلطان مسعود را رحمه الله علیه، نگاه داشت، به همه چیزها که دانست، که تخت ملک پس از پدر او را خواهد بود و حال حسنک دیگر بود، که بر هوای امیر محمد و نگاه داشت دل و فرمان محمود این خداوندزاده را بیازرد و چیزها بکرد و گفت، که اکفا آنرا احتمال نکنند، تا بپادشاه چه رسد، هم چنانکه جعفر برمکی و این طبقه وزیری کردند، بروزگار هارون الرشید و عاقبت کار ایشان همان بود، که از آن این وزیر آمد و چاکران و بندگان را با زبان نگاه باید داشت، با خداوندان، که محالست روباهان را با شیران چخیدن و بوسهل با جاه و نعمت و مردمش در جنب امیر حسنک یک قطره آب بود از رودی، از روی فضل جای دیگر داشت اما چون تعدیها رفت از وی کسی نماند، که پیش ازین درین تاریخ بیآوردم. یکی آن بود که عبدوس را گفت که: «امیرت را بگوی که من آنچه کنم بفرمان خداوند خود میکنم، اگر وقتی تخت ملک بتو رسد، حسنک را بردار باید کرد». لاجرم چون سلطان پادشاه شد این مرد بر مرکب چوبین نشست و بوسهل و غیر بوسهل درین کیستند، که حسنک عاقبت تهور و تعدی خود کشید و بهیچ حال بر سه چیز اغضا نکنند: الخلل فی الملک و افشاء السر و التعرض و نعوذ بالله من الخذلان.

 

 

شامل 200 صفحه فایل word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تاریخ بیهقی