ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

آئین بودا و زندگى نامه او

اختصاصی از ژیکو آئین بودا و زندگى نامه او دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

آئین بودا و زندگى نامه اوبیوگرافى و شرج حالبودا؟ نام اصلى او ((سیدرتا)) است ، مردى از خاندان ((کاشاتریا)) از شاهزادگان و اشراف هند که در منطقه ((بنارس )) به دنیا آمد. پدرش چون اثار حمل در همسر خود مشاهده کرد، ((برهمنان )) ایالت بنارس را فراخواند و از آینده کودک از آنان سئوال کرد. برهمنان مى گویند که این بوداى بیدار کننده جهان خواهد بود و راهبى بزرگ و پرشهرت خواهد شد. پدر از چنین پیشگوئى اى سخت نگران شد؛ چرا که فرزندى مى خواست تا قدرت و ثروت او را به ارث برد و حاکم بر سرنوشت رعایا باشد، نه اینکه راهب و تارک دنیا گردد. وقتى کودک متولد شد، براى او شرایط زندگى ویژه اى تدارک دید تا با پیشگوئى راهبان بستیزد و سرنوشت بودا را عوض ‍ کند. براى وصول به این مطلوب کلیه روابط او را محدود ساخت تا هیچگونه تماسى با راهبان و مرتاضان و تارکان دنیا نداشته باشد. این وضع تا 16 سالگى سیدرتا ادامه داشت . بودا از زندگى یکنواخت در کاخ خسته شد، لذا روزى از پیرمرد قصه گویش مى خواند تا او را به گردش ببرد. اولین برخورد ((سیدرتا)) در این گردش با پیرمردى قد خمیده با موهاى سفید و حالى پریشان است . و این چهره تازه و جدیدى است که ((سیدرتا)) در وراى دیوارهاى قصر مى دید. این کیست ؟ قصه گویش مى گوید: این مرد مانند من و تو جوانى داشته و اکنون چنین پیر و فرتوت شده است .((سیدرتا)) توضیح بیشترى مى خواهد. قصه گو ادامه مى دهد: این مرحله اى است که همه باید به آن برسند، من نیز در آینده چنین پیر خواهم شد. سیدرتا مى گوید: این پیرى و کهولت در من هم پدیدار خواهد شد؟ قصه گویش پاسخ مى دهد: آرى در شما نیز پدید خواهد آمد. مى گوید: حتما باید پیر شوم ؟ قصه مى گوید: حتما پیر خواهى شد. بودا حالتش ‍ دگرگون مى شود و دستور مى دهد تا او را به کاخ بازگرداند. بودا دگرگون شده بود و در فکر فرو رفته بود، در اندیشه پیرى هیولاى وحشتناکى که در آینده در انتظار او است . این کابوس زندگى بودا را دچار بحران کرد. بودا چند روز بعد نیز به سیاحت رفت . این بار بودا مردى بیمار و از پا افتاده را دید که با مرگ دست و پنجه نرم مى کرد. از قصه گو پرسید: این کیست ؟قصه گو مى گوید: این مرد بیمار و ناتوان است . بودا مى پرسد: بیمارى چیست ؟ جواب مى شنود که : بیمارى نوعى گرفتارى و تحول جسمى است که در آدمیان پدید مى آید و سلامتى را سلب مى کند. بودا مى پرسد: آیا ممکن است این بیمارى در من راه یابد؟ قصه گو پاسخ مى دهد: آرى به سراغ تو نیز خواهد آمد. بودا مى پرسد: آیا من نیز چنین زار و نزار خواهم شد؟ قصه گو مى گوید: آرى تو نیز چنین خواهى شد. سیدرتا مى گوید: مرا به خانه بازگردانید، امروز گردش مرا بس است . دوران خلوت و انزواى بودا آغاز شد. وى به پیرى بیمارى و عواقب آن مى اندیشید. بار دیگر بودا راهى سیاحت مى شود و این بار مرده اى را مى بیند و دوباره سئوالات او آغاز مى شود: این کیست و چیست ؟ چرا مرده ؟ آیا من نیز خواهم مرد؟ از سرنوشت او مى پرسد، جواب مى شنود که در آن جهان دیگر کسى را ندارد، و کسى او را نمى شناسد، و... بودا برخود مى لرزد، مى ترسد و به کاخ باز مى گردد. دوران امساک بودا شروع مى شود، از همه کس و همه چیز جدا مى شود، سخت در اندیشه پیرى بیمارى و مرگ فرو رفته است . بار دیگر به سیاحت مى رود و این بار فرد فقیر ژنده پوشى را مى بیند که در عالم خلسه فرو رفته ، با سرى تراشیده و حالتى متغیر، همچون کوه استوار و محکمم که گوئى با تمام مظاهر مادى دنیا در حال جنگ است و در آستانه پیروزى بر دنیا و مافیها قرار دارد. سئوالات بودا آغاز مى شود: این کیست ؟ چرا چنین کرده ؟ با مردم قهر است ؟ با زندگى چى ؟ و جواب مى شنود که او مردى راهب است ، مرتاض است ، ریاضت مى کشد. و سئوالات بودا: مرتاض ؟ ریاضت ؟ آرى ریاضت یعنى مبارزه با غرایز و بریدن از جاذبه هاى مادى و دنیوى و پیوستن به دنیائى دیگر... سخنان قصه گوى بودا در او اثر عمیقى مى کند. تقاضا مى کند که وى را به نزد مرتاض ببرد تا از سخنان او درسى بیاموزد. در این دیدار، زندگى آرام و بى دغدغه راهب تاءثیر شگرفى بر بودا گذاشت و میسر زندگى او را به طور کلى دگرگون کرد و سرانجام از او شخصیت و آئینى ساخت که امروز در چند کشور بزرگ جهان پیروان فراوانى دارد(255)بودا در ((کاپیلاواستو)) در جنوب ((نپال )) درسال 560 یا 563 ق .م متولد شد. نام قبیله و خاندان او ((گوتما)) بود، لذا وى را ملقببه ((سکیا مونسى )) یعنى داناى قبیله ((ساکیا)) کردند. و چون بعدا به ارشاد وهدایت مردم جامعه خویش پرداخت ، او را ((بودا)) یعنى نور و درخشان گفته اند. این نام ولقب تا به امروز در میان جوامع بشرى به رسمیت شناخته شده و تعالیم او نیز به همینعنوان ((بودائیسم بودائى )) نامیده مى شود. پدر بودا یکى از پادشاهان یک ایالت هندوبد. در قلمرو سلطنت او، افکار برهمنى و فلسفه هاى مختلف هندى حضور داشت . محور اینآراء و افکار فلسفى همان گونه که در مباحث گذشته آمد، بر تزکیه و نجات انسان درتلقى هندى آن استوار بود. و آنگونه که گذشت ، پدر هراسان از سرنوشت فرزند چنانتدابیرى اندیشید و مراقبت هائى معمول داشت . اما دیدیم که بودا از کاخمجلل پاى به بیرون نهاد و دگرگون شد. محققان تاریخ ادیان برآنند که دو حادثه مهمدر کاخ زندگى بودا او را متحول نمود. این دو حادثه به لحاظ محتوى همان برخوردهاىخارج از کاخ را در بردارد. حادثه نخست بیمارى یک رقاصه است که توجه بودا را بهخود جلب کرد، رقاصه اى که مبتلا به بیمارىسل بود و سرنوشت دردناک خود و خواهرش را که او نیز از بیمارىسل در گذشته بود، براى بودا باز گفته بود. حادثه دوم وصیت این رقاصه درحال مرگ به بودا است که از فقر و پیرى مادرش براى او گفته بود. پیش گوئىبرهمنان درباره سیدرتا والدین او را نگران ساخته بود. طرح ازدواج بودا تلاشىبراى رهائى از خلوت گزینى او است . اما بودا دیگر متعلق به این دنیا نیست و ازدواجنتوانست او را از تفکر و اندیشه باز دارد و خلاء وجودى او را پر کند. سیدرتا همچنان درخلوت خویش ، غرق در دناى دیگرى است . مشاهدات بودا (پیرى بیمارى فقر، مرگ ،ریاضت و...) سخت او را به خود مشغول کرده است . او از مرتاض آموخته بود که باید((رنج )) را رها کرد و بى ((بى رنجى )) رسید؛ به ((بى رنگى ))، به ((بىنیازى )) و... مرتاض به اینها رسیده بود و بودا در اندیشه شدن ، رسیدن و رهائى ازرنج . اینکه بودا فرزندى دارد. و در شب تصمیم و سرنوشت به اتاق همسر و فرزندشمى رود، مادر و فرزند خوابیده بودند، بودا آن دو را از خواب بیدار نمى کند و با آنانوداع مى کند. از تاریکى شب استفاده کرد و راهىجنگل شد .اندکى بعد اسبش را نیز رها مى کند تا یادگار اشرافیت را با خود نداشتهباشد. در انبوه جنگل گم مى شود، مى رود و مى رود تا به پنج برهمن کهنسال مى رسد. به جمع آنان مى پیوندد. ریاضت بودا آغاز شد. او در این راه آنچنانکوشید که در آستانه ((نیروانا)) قرار گرفت . تا آنجا متعالى شد که بر همهپارسایان روزگار خویش پیشى جست . او دیگر ((سیدرتا))، ((کاشاتریا)) و... نیست، ((بودا))ست که تارک تمام لذات مادى و تجملات دنیوى است . ((بودا)) از ((شهرت)) رنج مى برد و بار دیگر از جامعه فاصله مى گیرد. در کنار درختىمنزل مى کند و تصمیمى مى گیرد در زیر همین درخت بماند تا بمیرد. این درخت ((بو))بود. ((بودهى )) از ریشه ((بیدار شدن )) و آگاه شدن ، روشن شدن ، ((اشراق )) وعرفان )) است . ((بودا)) سالها در کنار درخت ((بو)) مى ماند تا پیروز مى شود،نجات مى یابد و به حقیقت مى رسد. آنگاه لباس بودائى بر تن مى کند. گویند نام اواز همین درخت ((بودهى )) گرفته شده است .در پاى همین درخت به ((نیروانا)) ( حقیقت مطلق ) رسید. از زیر همین درخت به زادگاهشبرگشت ، ژنده پوش ، برهنه پا، درویش وار و در هیبت یک ((مرتاض )). ابتدا مردمزادگاهش را دعوت مى کند، برخى از مردم دعوت او را پذیرفتند و برخى دیگر زندگىمادى را ترجیح دادند. بودا در سال 483 ق .م . در سن هشتاد سالگى درگذشت . آخرینکلام وى خطاب به راهبان این بود: ((هر چه مرکب است ، دستخوش تباهى و فنا است .))پیروان اولیه بودا، نخستین معبد بودائى ((سانگها)) را بنا کردند و دعوت خود را درشمال هند آغاز نمودند(256)افسانه هاى بودا؛گویند روزى که بودا در زیر درخت بو به تفکر و خلسه فرو رفته بود، بازرگانى با قافه و کالى تجارى خود از آنجا عبور مى کردد. بازرگان را نظر به بودا افتاد، او و همراهانش به دیدار وى شتافتند و صدقاتى در کنارش یا در کشکولش انداختند. این ((کشکول )) بعدها سمبل ریاضت کشان بودائى شد.بازرگان مزبور و یاران او در کنار ((بودا)) نشستند و به او غذا تعارف کردند. ((بودا)) به آرامى غذا خورد. دو بازرگان که ((تاپوسا)) و ((بهالى کا)) نام داشتند، در مقابل او زانو زده و گفتند: ((اى بوداى مقدس ! ما به تو و آئین تو پناه مى آوریم و از تو مى خواهیم که ما را تا پایان عمر از پیروان خود بشمار آورى )) این دو بازرگان از نخستین پیروان بودا بشمار مى روند. بازرگانان از نزد بودا برخاسته به سوى آن پنج راهب رفتند، راهبان به آنان توجهى نکردند. وقتى بودا به نزدشان آمد، به استقبال او شتافتند. چون بودا جلوس کرد، راهبان به دورش حلقه زدند. راهبان پرسیدند: آیا سرانجام به مقصود خود دست یافتى و به درک حقیقت نائل شدى بودا گفت : آرى مرتاضان با تردید گفتند: اى گوتاما! چگونه به معرفت و نجات راه یافتى در صورتى که زهد و ریاضت را ترک گفتى و به زندگى مادى پرداختى (مقصود خوردن غذاى بازرگانان بود)! بودا گفت : ((جویندگان حقیقت هرگز در دام مادیان و لذائذ دنیا گرفتار نمى شوند.))((گوش فرا دهید! تا هنگامى که چرخ زمان بگردد و آدمى زندگى کند، عمل نیز وجود خواده داشت . و چون بذر نیکى کاشتى ، ثمر خوب درو مى شود، و چون اعمال بد باشد، جز بدى و رنج چه انتظارى مى توان داشت . پس ‍ باید تا مى توان ، نیکى کرد و از پلیدى و بدى دورى جست و از علائق و شهوات خود را دور نگاه داشت . چنین افرادى مرگ برایشان زندگى جاوید و پر از سعادت است که از این رهگذر به نیروانا نائل مى شوند، زیرا هر گاه خواهش و تمنائى وجود نداشت ، ((رنج و گرفتارى نیز نخواهد بود.))(257)((ودا)) و ((بودا))؛ برخورد منفى بودا با متون مقدس وداها، اعتبار و قداست آنها را در جامعه هند پائین آورد. بودا درباره متون ودائى مى گوید: مى گویند وداها کتب مقدسه ، معلم ربانى و سرمشق زندگى هستند، اما من مى گویم که چنین نیست ، وداها تا این اندازه که مردم براى آنها ارزش قائلند، داراى ارزش نیستند، وداها مقدس نیستند، زیرا راههاى بیهوده را به مردم مى آموزند، مانند دعا، نماز و قربانى کردن که مراسمى بیهوده و عارى از حقیقت اند. وداها مقدس نیستند؛ چون مردم را به پرتگاه اختلافات نژادى دعوت مى کنند، و این تعلیمى نادرست است . اما من مى گویم که آدمیان عموما مساوى و یکسان خلق شده اند و آنگاه به دو گروه تقسیم گردیده اند:1 نیکان .2 پلیدان .


دانلود با لینک مستقیم


آئین بودا و زندگى نامه او

دانلود مقاله و تحقیق درباره دین بودا

اختصاصی از ژیکو دانلود مقاله و تحقیق درباره دین بودا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 40

 

مقدمه:

در ادیان هند مانند دین مصریان قدیم آثار بسیاری از افکار ادیان ابتدائی نمایان است هیچ بخشی از دین افکار متافیزیک و عرفان و روحانیت را به اندازه هندوستان نگهداری و تکمیل نکرده‌است.

در ادیان هند خدایان متعدد وجود دارد که بتدریح به سمت واحدپرستی تحول یافته‌است. از نظر تحولات تاریخی باید ادیان هند را مانند دین مصر در بین ادیان ابتدایی ( استرالیا و پلینزی) و ادیا شرقی چون ادیان سامی قرار داد.

دین برهمن حداقل مربوط به قرن هفتم قبل از میلاد است قرن ششم قبل از میلاد تاریخ پیدایش جین و بودا می‌باشد. دین ودا قبل از آئین برهمن و بودا بعد از آن است. هند از قدیم ایام دارای ادیان و مذاهب متعدد بوده‌است به همین سبب این کشور را موزه ادیان و مذهب می‌نامیدند. در هندوستان در حدود سیصد میلیون هندو و یکصد هزارنفر بودایی و شش میلیون جینی وجود دارد. دین سیکه که ترکیبی از اسلام و هند است در حدود هفت میلیون جمعیت هندوستان را تشکیل می‌دهد دین ودا رستگاری را در فنای نفس می‌داند در آئین برهمن معرفت اساس رستگاری بشمار می‌رود، در دین هندو رستگاری و ایمان عشق است. کیش بودا خرد را پایة رستگاری قرار می‌دهد همانطور که در اسلام وحدت و در مسیحیت قربانی و فداکاری و در زرتشتی اخلاص و راستی و درستی اساس احکام دینی است. با توجه به همین کثرت مذاهب و زبانها و اقوام و مرام‌های فکری و بروز جنگ‌های داخلی عمدتاً پس از استقلال و خارج‌شدن از یوغ استعماری انگلیس ارسیکولاریسم بعنوان راهی برای وحدت مردم هند استفاده برده و در قانون اساسی خود به آن متعهد شدند.

در فرهنگ سیاسی سیکولاریسم یعنی فرآیند نقش‌کردن اهمیتی اجتماعی اندیشه و عمل دینی و نهادهای مذهبی در تصمیمات کلان و ملی و انتقال واقعیت‌هایی که در قلمرو دین و امور مذهبی جنبی داشتند محدوده عقلایی علمی و فنی و تجربی در سطح مدیریت کلان کشور می‌باشد.

دکتر« دورگاداس‌باسو» در کتاب« مقدمه‌ای بر قانون اساسی هند» می‌گوید دولت سیکولا دولتی است که خود را متعلق و وابسته به هیچ مذهب رسمی نداند و همه مذاهب را بطور مساوی مورد حمایت قرار دهد.

تاریخ پیدایش دین بودا1

اگر به وضع فلسفی سرزمین هند نظری بیفکنیم متوجه خواهیم شد که سه جریان بزرگ معنوی و خط سیری در آن سرزمین در فعل و انفعال بوده‌اند. یک آئین نیایش و قانون« کارها» که بواسطه مراسم عبادی ناشی از سحر و جادو انجام می‌پذیرفته و آدمی بموجب آن آرزوهای دیرینه خود را برآورده می‌کرده دیگری آئین« اوپانیشاد» که بعد نامتناهی و جنبه تنزیهی آنان( نفس انسان) و برهمن( نفس جهان) را عرضه می‌داشتند و انسان را به کنه وجود و اسرار هستی معطوف می‌ساخته است و برهمن را یگانه واقعیت باقی محسوب می‌دانسته و جهان را صحنه نمایش صور فانی می‌پنداشته است شده‌است.

و مکتب سوم« جاروکا» زریفه خوردن اصالت ماده را مقدم می‌دانسته و بر مبدأ و معاد و روح را انکار می‌کرده و وجدان خودآگاه را مرکب از ذرات ماده‌ای می‌دانست و به زندگی بعد از مرگ معتقد شود و مرگ خود راه طبیعی آزادی و نجات است و فقط باید دم را غنیمت شمرد و نفخ مادی و کام دل دو هدف نهایی حیات‌اند.

در چنین سه‌راهه بزرگ معنوی بود که آئین بودا طلوع کرد و نفخه تازه‌ای در روح کهنسال این سرزمین دمیده شد و کیش هندو را برای مدت مدیدی تحت الشعاع قرار داد که یکی از علل


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله و تحقیق درباره دین بودا

زندگی بودا 11 ص

اختصاصی از ژیکو زندگی بودا 11 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

زندگی بودا

«گوتاما بودا» در سال 560 پیش از میلاد مسیح در «لومبینی» نزدیک شهر کهن «کاپیلاواتسو» در جنوب نپال پا به عرصه هستی نهاد. «گوتاما» پسر «سودودانا» یکی از شاهزادگان قبیله «شاکیا» یا طبق بعضی روایات، پادشاه «شیاکیاها» بود. اسم «گوتاما» عنوانی است که قبیله های «شاکیاها» بنا به سنن کهن خانوادگی از اسامی پاکبازان کهن گرفته بوده اند. «بودا» پیش از آنکه به واقعیت بیدار شود معروف به «گوتاماشاکیامونی» یا «مرتاض شاکیاها» بوده است، بعد از آنکه وی به واقعیت رسید او را «بودا» یا «آنکه به واقعیت بیدار شده است» نام گذاردند و اسامی دیگری نیز چون «سیدارتا» «آنکه به هدف نهائی رسیده است» و «تاتهاگاتا» «آنکه بدان ساحل پیوسته است» یا «چنین رفته» (یا چنین آمده است) به او تعلق گرفت. رساله های «جاتاکا» شرح زندگی «بودا» را توأم با افسانه های معجزه آسا جلوه داده اند و ما بودا را بنا به همین افسانه ها معرفی خواهیم کرد.

پیش از آنکه بودا در این جهان ظاهر شود، «بودی ساتوائی» (بودای بالقوه) بوده است که در فردوسی معروف «توشیتا» می زیسته است. خدایان او را مأمور ساختند تا ظاهر شود و بر گسستن زنجیر اسارت همت بگمارد. بودای آینده پدر و مادر و خانواده نجیبی را که می بایستی در آن بدنیا آید و بزرگ شود برگزید. ما در آینده او «ماهامایا» همسر پادشاه «شاکیاها» شبی بخواب دید که فیل سفید و باشکوهی از آسمان پائین آمده و در بطنش جای گرفته است. منجمین شاه در تعبیر این رؤیا متفق الاراء گفتند که ملکه فرزندی در بطن دارد که یا به مقام فرمانروائی جهان خواهد رسید و یا خانه و دنیا را ترک گرفته و بودا خواهد شد. ملکه که روزی برای دیدن خویشاوندان خود بسوی شهر «دماهرادا» رهسپار بود در نزدیکی «لومبینی» احساس کرد که هنگام وضع حمل فرا رسیده است. وی دست راستش را برای گرفتن شاخه درختی دراز کرد و درخت خم شد و شاخه خود را در دست ملکه جای داد و ملکه بدون احساس کوچکترین دردی، فرزندی از پهلو بدنیا آورد. پیدایش بودا طبق این روایت نوعی تولد بکر و زایش دوشیزگانه بوده است و از این رو شباهت بسیار به وجود آمدن مسیح دارد.

تمام خدایان از قبیل «ایندرا» و غیره در این وضع حمل معجزه آسا حضور داشتند و چهار فرشته برهمن، نوزاد را در دست گرفتند. نوزاد پس از دنیا آمدن پای روز زمین نهاد، سرود پیروزی خواند و هفت گام بسوی ده جهت فضا برداشت و کسی را نیافت که در جهان بتواند با او برابری کند. همزمان با تولد بودا همسر آیند? او و درختی که بعدها زیر سای? آن بواقعیت بیدار شد، بوجود آمدند .

  هنگام تولد بودا تمام جهان هستی در جوش و خروش بود. زمین لرزه های پی در پی بوقوع پیوست. گلهای زیبا و رنگارنگ شکوفا شدند و دانه های ملایم و لطیف باران فرو ریختند. سرودهای آسمانی از هر سوی بگوش می رسید و عطر سکرآرو و دلپذیری تمام فضای عالم را فرا گرفته بود و آبهای شور دریاها تلخی خود را از دست داده و شیرین شده بودند. این علائم در واقع غیر عادی تعبیر نشده اند، چون هرگاه بودائی ظاهر شود چنین علائم خارق العاده ای در بر خواهد داشت.نوزاد را نزد پدر بردند و نشان های او را باز


دانلود با لینک مستقیم


زندگی بودا 11 ص

آیین بودا

اختصاصی از ژیکو آیین بودا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

آیین بودا


آیین بودا

نام کتاب: آیین بودا

نویسنده: بردلی هوکینز

مترجم: محمدرضا بدیعی

انتشارات: امیرکبیر

زبان: فارسی

تعداد صفحات: ۱۹۲ صفحه

فرمت: PDF


دانلود با لینک مستقیم


آیین بودا

مقاله آئین بودا و زندگى نامه او

اختصاصی از ژیکو مقاله آئین بودا و زندگى نامه او دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله آئین بودا و زندگى نامه او


مقاله آئین بودا و زندگى نامه او

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:18

 

فهرست

 

 آئین بودا و زندگى نامه او
بیوگرافى و شرج حال

افسانه هاى بودا؛

اصول اساسى تعالیم بودا؛

اخلاقیات بودا؛

مراسم و علائم بودائى ؛

جهار حقیقت عالى ؛

کتب مقدس ؛

مرگ بودا؛ و انشعاب در آئین او

آیا وجود ((بودا)) یک افسانه است ؟

مقدمه

 

بودا؟ نام اصلى او ((سیدرتا)) است ، مردى از خاندان ((کاشاتریا)) از شاهزادگان و اشراف هند که در منطقه ((بنارس )) به دنیا آمد. پدرش چون اثار حمل در همسر خود مشاهده کرد، ((برهمنان )) ایالت بنارس را فراخواند و از آینده کودک از آنان سئوال کرد. برهمنان مى گویند که این بوداى بیدار کننده جهان خواهد بود و راهبى بزرگ و پرشهرت خواهد شد. پدر از چنین پیشگوئى اى سخت نگران شد؛

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله آئین بودا و زندگى نامه او