ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تفسیر سوره بقره (2)

اختصاصی از ژیکو تفسیر سوره بقره (2) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

آیه 5 :

أُولَئک عَلى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَ أُولَئک هُمُ الْمُفْلِحُونَ(5)

ترجمه :

آنان را خداوند هدایت کرده ، و آنهارستگارانند.

تفسیر:

ایمان به رستاخیز آخرین صفتى است که در این سلسله از صفات براى پرهیزگاران بیان شده است آنها به آخرت قطعا ایمان دارند (وبالاخرة هم یوقنون ).

آنها یقین دارند که انسان ، مهمل و عبث و بى هدف آفریده نشده ، آفرینش براى او خط سیرى تعیین کرده است که با مرگ هرگز پایان نمى گیرد، چرا که اگر در همینجا همه چیز ختم مى شد مسلما این همه غوغا براى این چند روز زندگى ، عبث و بیهوده بود.

او اعتراف دارد که عدالت مطلق پروردگار در انتظار همگان است و چنان نیست که اعمال ما در این جهان ، بى حساب و پاداش باشد.

این اعتقاد به او آرامش مى بخشد، از فشارهائى که در طریق انجام مسئولیتها بر او وارد مى شود نه تنها رنج نمى برد بلکه از آن استقبال مى کند، همچون کوه در برابر حوادث مى ایستد، در برابر بى عدالتیها تسلیم نمى شود، و مطمئن است کوچکترین عمل نیک و بد پاداش و کیفر دارد، بعد از مرگ به جهانى وسیعتر که خالى از هر گونه ظلم و ستم است انتقال مى یابد و از رحمت وسیع و الطاف پروردگار بزرگ بهره مند مى شود.

ایمان به آخرت ، یعنى شکافتن دیوار عالم ماده و ورود در محیطى عالیتر و والاتر که این جهان ، مزرعهاى براى آن ، و آموزشگاهى براى آمادگى هر چه بیشتر در برابر آن ، محسوب مى شود، حیات و زندگى این جهان هدف نهائى نیست بلکه جنبه مقدماتى دارد، و دوران سازندگى براى جهان دیگر است .

زندگى در این جهان همچون زندگى دوران جنینى است که هرگز هدف آفرینش انسان آن نبوده ، بلکه یک دوران تکاملى است براى زندگى دیگرى ، ولى تا این چنین سالم و دور از هر گونه عیب متولد نشود در زندگى بعد از آن خوشبخت و سعادتمند نخواهد بود.

ایمان به رستاخیز اثر عمیقى در تربیت انسانها دارد، به آنها شهامت و شجاعت مى بخشد، زیرا بر اساس آن ، اوج افتخار در زندگى این جهان ((شهادت )) در راه یک هدف مقدس ‍الهى است که آن محبوبترین اشیاء براى فرد با ایمان و آغازى است براى یک زندگى ابدى و جاودانى .

ایمان به قیامت انسانرا در برابر گناه کنترل مى کند، و به تعبیر دیگر گناهان ما با ایمان به خدا و آخرت نسبت معکوس دارند، به هر نسبت که ایمان قویتر باشد گناه کمتر است ، در سوره ص آیه 26 مى خوانیم خداوند به داود مى فرماید: و لا تتبع الهوى فیضلک عن سبیل الله ان الذین یضلون عن سبیل الله لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب : ((از هواى نفس پیروى مکن که تو را از مسیر الهى گمراه مى سازد، کسانى که از طریق الهى گمراه شوند عذاب دردناکى دارند، چرا که روز قیامت را فراموش کردند)) آرى این فراموشى روز جزا، سرچشمه انواع طغیانها و ستمها و گناهان است و آنها هم سرچشمه عذاب شدید.

آخرین آیه مورد بحث ، اشاره اى است به نتیجه و پایان کار مؤ منانى که صفات پنجگانه فوق را در خود جمع کرده اند، مى گوید: ((اینها بر مسیر هدایت پروردگارشان هستند)) (اولئک على هدى من ربهم ).

و اینها رستگارانند (و اولئک هم المفلحون ).

در حقیقت هدایت آنها و همچنین رستگاریشان از سوى خدا تضمین شده است و تعبیر ((به من ربهم )) اشاره به همین حقیقت است .

جالب اینکه مى گوید:((على هدى من ربهم )) اشاره به اینکه هدایت الهى همچون مرکب راهوارى است که آنها بر آن سوارند، و به کمک این مرکب به سوى رستگارى و سعادت پیش مى روند (زیرا میدانیم کلمه ((على )) معمولا در جائى به کار مى رود که مفهوم تسلط و علو و استیلاء را مى رساند).

ضمنا تعبیر به ((هدى )) (به صورت نکره ) اشاره به عظمت هدایتى است که از ناحیه خداوند شامل حال آنها مى شود، یعنى آنها هدایتى بس عظیم دارند.

و نیز تعبیر به ((هم المفلحون )) با توجه به آنچه در علم معانى و بیان گفته شده دلیل بر انحصار است ، یعنى تنها راه رستگارى راه این گروه است که با کسب پنج صفت ویژه مشمول هدایت الهى گشته اند.

آیه 6 – 7

آیه :

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سوَاءٌ عَلَیْهِمْ ءَ أَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ(6)

خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصرِهِمْ غِشوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ(7)

ترجمه :

کسانى که کافر شدند براى آنها تفاوت نمى کند که آنان را (از عذاب خداوند) بترسانى یا نترسانى ، ایمان نخواهند آورد.

خدا بر دلها و گوشهاى آنان مهر نهاده ، و بر چشمهاى آنها پرده افکنده شده ، و عذاب بزرگى در انتظار آنها است .

تفسیر:

گروه دوم ، کافران لجوج و سرسخت .

این گروه درست در نقطه مقابل متقین و پرهیزگاران قرار دارند و صفات آنها در دو آیه فوق به طور فشرده بیان شده است .

در نخستین آیه مى گوید آنها که کافر شدند (و در کفر و بى ایمانى سخت و لجوجند) براى آنها تفاوت نمى کند که آنانرا از عذاب الهى بترسانى یا نترسانى

ایمان نخواهند آورد (ان الذین کفروا سواء علیهم ء انذرتهم ام لم تنذرهم لا یؤ منون ).


دانلود با لینک مستقیم


تفسیر سوره بقره (2)

تحقیق در مورد تفسیر آیات 21 سوره ی روم و 221 سوره ی بقره و 44 سوره ی طه

اختصاصی از ژیکو تحقیق در مورد تفسیر آیات 21 سوره ی روم و 221 سوره ی بقره و 44 سوره ی طه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تفسیر آیات 21 سوره ی روم و 221 سوره ی بقره و 44 سوره ی طه


تحقیق در مورد تفسیر آیات 21 سوره ی روم و 221 سوره ی بقره و 44 سوره ی طه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه11

 

سوره سی ام قرآن مجید به نام  ((روم ))  نامگذاری شده است .

مراد از ((روم)) در آیه شریفه ((امپراطوری بیزانس)) است که برشام و فلسطین تسلّط داشته در بعضی از قبایل جزیره العرب هم نفوذ و قدرتی به هم رسانیده بود . اکثر مفسّرین برآنندکه چون رومیان مغلوب پارسیان شدند مشرکین شاد گردیدند و گفتند رومیان که اهل کتاب بودند مغلوب شدند همچنین عرب مشرک هم بر مسلمانان پیروز خواهد شد. از این رو برای تسلّی خاطر مسلمانان سوره روم نازل گردید و درآن خبر غیبی پیروز شدن رومیان ذکر شد.

سوره روم در مکّه نازل شده و 60 آیه دارد.

امام صادق (ع) فرمود:

 هرکس درشب 23 ماه رمضان سوره عنکبوت و روم را تلاوت کند به خدا سوگند او از اهل بهشت خواهد بود و هرگز کس را از این حکم استثناء نمی کنم و بیم ندارم که در این سوگند خداوند گناهی بر من نویسد، و براستی که این دو سوره را نزد خداوند مقامی بلند است.

آیه ی 21 سوره ی روم :


وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ

 و از نشانه هاى او اینکه همسرانى از جنس خود شما براى شما آفرید، تا در کنار آنها آرامش یابید، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد، در این نشانه هائى است براى گروهى که تفکر مى کنند.

 

تفسیر نمونه:

آیاتى که با این جمله(و از نشانه هاى او اینکه...) شروع مى شود در قرآن یازده آیه بیش نیست که هفت آیه آن در همین سوره روم است ، و دو آیه در سوره فصلت  (آیه 37 و 39) و دو آیه در سوره شورى است (آیه 29 و 32) و مجموع این یازده آیه حقا یک دوره کامل توحید است و از آنجا که ادامه این پیوند در میان همسران خصوصا، و در میان همه انسانها عموما، نیاز به یک جاذبه و کشش قلبى و روحانى دارد به دنبال آن اضافه مى کند :

و جعل بینکم مودة و رحمه

و در میان شما مودت و رحمت آفرید.

و سپس برای تاکید بیشتر می فرماید:

ان فى ذالک لایات لقوم یتفکرون

در این امور نشانه هائى است براى افرادى که تفکر مى کنند.

 

جالب اینکه قرآن در این آیه هدف ازدواج را سکونت و آرامش قرار داده است ، با تعبیر پر معنى (لتسکنوا) مسائل بسیارى را بیان کرده و نظیر این تعبیر در آیه 189 سوره اعراف نیز آمده است.

 

به راستى وجود همسران با این ویژگیها براى انسانها که مایه آرامش زندگى آنها است یکى از مواهب بزرگ الهى محسوب مى شود.

این آرامش از اینجا ناشى مى شود که این دو جنس مکمل یکدیگر و مایه شکوفائى و نشاط و پرورش یکدیگر مى باشند بطورى که هر یک بدون دیگرى ناقص است ، و طبیعى است که میان یک موجود و مکمل وجود او چنین جاذبه نیرومندى وجود داشته باشد و از اینجا مى توان نتیجه گرفت آنها که پشت پا به این سنت الهى مى زنند وجود ناقصى دارند، چرا که یک مرحله تکاملى آنها متوقف شده (مگر آنکه به راستى شرائط خاص و ضرورتى ایجاب تجرد کند.)

به هر حال این آرامش و سکونت هم از نظر جسمى است ، و هم از نظر روحى هم از جنبه فردى و هم اجتماعى.

بیماریهائى که به خاطر ترک ازدواج براى جسم انسان پیش مى آید قابل انکار نیست.همچنین عدم تعادل روحى و ناآرامیهاى روانى که افراد مجرد با آن دست به گریبانند کم و بیش بر همه روشن است.

از نظر اجتماعى افراد مجرد کمتر احساس مسئولیت مى کنند و به همین جهت انتحار و خودکشى در میان مجردان بیشتر دیده مى شود، و جنایات هولناک نیز از آنها بیشتر سرمیزند.

هنگامى که انسان از مرحله تجرد گام به مرحله زندگى خانوادگى مى گذارد شخصیت تازهاى در خود مى یابد، و احساس مسئولیت بیشترى مى کند و این است معنى احساس ‍ آرامش در سایه ازدواج.

 

و امّا مساله ی "رحمت" و "مودت" ، اینها در حقیقت  مصالح ساختمانى جامعه انسانى است ، چرا که جامعه از فرد فرد انسانها تشکیل شده همچون ساختمان عظیم و پرشکوهى که از آجرها و قطعات سنگها تشکیل مى گردد.

اگر این افراد پراکنده ، و آن اجزاء مختلف با هم ارتباط و پیوند پیدا نکنند جامعه یا ساختمانی به وجود نخواهد آمد. آن کس که انسان را براى زندگى اجتماعى آفریده این پیوند و ربط ضرورى را نیز در جان او ایجاد کرده است.

 

فرق میان مودت و رحمت ممکن است از جهات مختلفى باشد:

1-مودت انگیزه ارتباط در آغاز کار است ، اما در پایان که یکى از دو همسر ممکن است ضعیف و ناتوان گردد و قادر بر خدمتى نباشد پس رحمت جای آن را مى گیرد.

2-مودت در مورد بزرگترها است که مى توانند نسبت بهم خدمت کنند اما کودکان و فرزندان کوچک در سایه رحمت پرورش می یابند.

3-مودت غالبا جنبه متقابل دارد، اما رحمت یک جانبه و ایثارگرانه است، زیرا براى بقاء یک جامعه گاه خدمات متقابل لازم است که سرچشمه آن مودت است و گاه خدمات بلاعوض که نیاز به ایثار و رحمت دارد.


البته آیه مودت و رحمت را میان دو همسر بیان مى کند ولى این احتمال نیز وجود دارد که تعبیر(بینکم) اشاره به همه انسانها باشد، که دو همسر یکى از مصادیق بارز آن محسوب مى شوند، زیرا نه تنها زندگى خانوادگى که زندگى در کل جامعه انسانى بدون این دو اصل یعنى مودت و رحمت امکانپذیر نیست،و از میان رفتن این دو پیوند، و حتى ضعف و کمبود آن ، مایه هزاران بدبختى و ناراحتى و اضطراب اجتماعى است.

تفسیر المیزان :

خداوند در اینجا عده‏ای از آیات را که بر وحدانیت خدای تعالی در ربوبیت و الوهیت دلالت می‏کند ، ذکر فرموده ، و در آن به امتزاج و آمیختگی خلقت با تدبیر ، نیز اشاره شده ، تا بدین وسیله روشن گردد که ربوبیت به معنای مالکیت تدبیر ، و الوهیت به معنای معبود بودن به حق ، مخصوص خدا است ، و کسی جز خدا مستحق آن نیست ، و چنین نیست که وثنی‏ها پنداشته‏اند که خلقت تنها از خدا است ، ولی تدبیر و عبادت از آن بت‏ها است ، باید بت‏ها را پرستید ، تا شفیعان ما در درگاه خدا شوند ، و خدای سبحان جز بر ارباب ربوبیتی ندارد ، و ربوبیت موجودات از آن الهه است .

کلمه زوج به هر یک از نر و ماده حیوانات در صورتی که جفت هم شده باشند اطلاق می‏شود ، همچنان که به هر یک از دو قرین چه حیوان و چه غیر حیوان نیز زوج گفته می‏شود.

خدای تعالی فرموده : و جعل منه الزوجین الذکر و الانثی - خدا از آن دو زوج قرار داد ، یکی نر و یکی ماده و نیز فرمود : به آدم گفتیم که تو و زوجت در بهشت منزل کنید ، و اگر به ماده از حیوانات و مخصوصا انسان زوجه می‏گویند ، لغت نازیبا و غیر فصیح است ، که جمعش زوجات می‏آید ، - تا آنجا که گفته - و جمع زوج ازواج می‏آید .

پس اینکه فرمود : ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها ، معنایش این است که برای شما و یا برای اینکه به شما نفع برساند از جنس خودتان زوج آفرید .

 

آری هر یک از مرد و زن دستگاه تناسلی دارند که با دستگاه تناسلی دیگری کامل می‏گردد و از مجموع آن دو توالد و تناسل صورت می‏گیرد ، پس هر یک از آن دو فی نفسه ناقص ، و محتاج به طرف دیگر است ، و از مجموع آن دو ، واحدی تام و تمام درست می‏شود ، و به خاطر همین نقص و احتیاج است که هر یک به سوی دیگری حرکت می‏کند ، و چون بدان رسید آرام می‏شود ، چون هر ناقصی مشتاق به کمال است ، و هر محتاجی مایل به زوال حاجت و فقر خویش است ، و این حالت همان شهوتی است که در هر یک از این دو طرف به ودیعت نهاده شده .

و جعل بینکم مودة و رحمة - کلمه مودت تقریبا به معنای محبتی است که اثرش در مقام عمل ظاهر باشد ، در نتیجه نسبت مودت به محبت نسبت خضوع است به خشوع ، چون خضوع آن خشوعی را گویند که در مقام عمل اثرش هویدا شود ، به خلاف خشوع که به معنای نوعی تاثر نفسانی است ، که از مشاهده عظمت و کبریایی در دل پدید می‏آید و رحمت ، به معنای نوعی تاثیر نفسانی است ، که از مشاهده محرومیت محرومی که کمالی را ندارد ، و محتاج به رفع نقص است ، در دل پدید می‏آید ، و صاحبدل را وادار می‏کند به اینکه در مقام برآید و او را از محرومیت نجات داده و نقصش را رفع کند .

یکی از روشن‏ترین جلوه‏گاه‏ها و موارد خودنمایی مودت و رحمت ، جامعه کوچک خانواده است ، چون زن و شوهر در محبت و مودت ملازم یکدیگرند ، و این دو با هم و مخصوصا زن ، فرزندان کوچکتر را رحم می‏کنند ، چون در آنها ضعف و عجز مشاهده می‏کنند ، و می‏بینند که طفل صغیرشان نمی‏تواند حوائج ضروری زندگی خود را تامین کند ، لذا آن محبت و مودت وادارشان می‏کند به اینکه در حفظ و حراست ، و تغذیه ، لباس ، منزل ، و تربیت او بکوشند ، و اگر این رحمت نبود ، نسل به کلی منقطع می‏شد ، و هرگز نوع بشر دوام نمی‏یافت .

نظیر این مورد مودت و رحمتی است که در جامعه بزرگ شهری ، و در میان افراد جامعه مشاهده می‏شود ، یکی از افراد وقتی هم شهری خود را می‏بیند ، با او انس می‏گیرد ، و احساس محبت می‏کند ، و به مسکینان و ناتوانان اهل شهر خود که نمی‏توانند به واجبات زندگی خود قیام کنند ، ترحم می‏نماید .

و به طوری که از سیاق برمی‏آید مراد از مودت و رحمت در آیه همان مودت و رحمت خانوادگی است ، هر چند که اطلاق آیه شامل دومی نیز می‏شود .

لآیات لقوم یتفکرون - چون وقتی قومی در باره اصول تکوینی خویش بیندیشند که آن اصول مرد و زن را وادار کرده به اینکه تشکیل جامعه خانوادگی دهند ، و نیز آن دو را به مودت و رحمت واداشت ، و آن مودت و رحمت نیز اجتماع مدنی و شهری را پدید آورد ، و چه آثاری بر این اجتماع مترتب شد ، نوع بشری بقاء یافت ، و زندگی دنیایی و آخرتی انسان به کمال رسید ، آن وقت متوجه می‏شوند که چه آیات عجیبی در آنها هست ، و خدای تعالی چه تدابیری در امر این نوع از موجودات به کار برده ، تدابیری که عقل را حیران و دهشت زده می‏کند .

 

آیه ی 221 – سوره ی بقره :

وَ لا تَنکِحُوا الْمُشرِکَتِ حَتی یُؤْمِنَّوَ لأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَیرٌ مِّن مُّشرِکَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْکُمْوَ لا تُنکِحُوا الْمُشرِکِینَ حَتی یُؤْمِنُواوَ لَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَیرٌ مِّن مُّشرِکٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکُمْ أُولَئک یَدْعُونَ إِلی النَّارِ وَ اللَّهُ یَدْعُوا إِلی الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِوَ یُبَینُ ءَایَتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ

با زنان مشرک ازدواج مکنید تا ایمان آورند و یک کنیز با ایمان بهتر است از خانمی مشرک هر چند آن خانم مورد شگفت و خوشایندتان باشد و با مردان مشرک ازدواج مکنید تا ایمان آورند که یک برده مؤمن از آقائی مشرک بهتر است هر چند که مورد شگفت و خوشایند شما باشد آری مشرکین شما را به سوی آتش دعوت می‏کنند و خدا به سوی جنت و مغفرتی به اذن خود می‏خواند و آیات خود را برای مردم بیان می‏کند تا شاید متذکر شوند.

تفسیر نمونه:

و لا تنکحوا المشرکات حتی یؤمن_ کلمه نکاح در اصل لغت به معنای عقد نکاح بوده ، بعدا بعنوان استعاره در عمل زناشوئی استعمال شده ، و این محال است که در اصل لغت به معنای عمل زناشوئی بوده و سپس استعاره شده باشد در عقد ازدواج ، برای اینکه تمامی الفاظی که عمل زناشوئی را افاده می‏کنند ، کنایات هستند ( و هیچ لفظی در برابر این عمل وضع نشده ) ، چون همه مردم گفتگوی از آن را زشت می‏دانند ، و با این حال محال است کسی که می‏خواهد به مخاطب خود از یک عمل مشروع و پسندیده خبر دهد ، و بگوید : من با فلانی ازدواج کرده‏ام ، تعبیری کند که تنها در هنگام فحش دادن استعمال می‏شود .

این گفتار راغب و درستی است ، چیزی که هست باید این را هم ‏گفت ، که منظور از عقد علقه زوجیت است ، نه عقد لفظی ( که بین هر ملت و مذهبی در هنگام مراسم ازدواج خوانده می‏شود) .

و کلمه ( مشرکات ) اسم فاعل از مصدر اشراک ، یعنی شریک گرفتن برای خدای سبحان است، و معلوم است که شریک گرفتن مراتب مختلفی از نظر ظهور و خفا دارد ، همانطور که کفر و ایمان هم از این نظر دارای مراتبند.

مثلا اعتقاد به اینکه خدا دو تا و یا بیشتر است و نیز بتها را شفیعان درگاه خدا گرفتن ، شرکی است ظاهر ، و از این شرک کمی پنهان‏تر شرکی است که اهل کتاب دارند ، و برای خدا فرزند قائلند ، و مخصوصا مسیح و عزیر را پسران خدا می‏دانند و به حکایت قرآن می‏گویند : نحن ابناء الله و احباؤه و این نیز شرک است ، از این هم کمی مخفی‏تر اعتقاد به استقلال اسباب است ، اینکه انسان مثلا دوا را شفا دهنده بپندارد ، و همه اعتمادش به آن باشد ، این نیز یک مرتبه از شرک است ، و همچنین ضعیف‏تر و ضعیف‏تر می‏شود ، تا برسد به شرکی که به جز بندگان مخلص خدا احدی از آن بری نیست ، و آن عبارت است از غفلت از خداوند تعالی و توجه به غیر خدای عزوجل ، پس همه اینها شرک است .

اما این باعث نمی‏شود که ما کلمه ( مشرک ) را بر همه دارندگان مراتب شرک اطلاق کنیم ، همچنانکه می‏دانیم اگر مسلمانی نماز و یا واجبی دیگر را ترک کند ، به آن واجب کفر ورزیده ، ولی کلمه ( کافر ) را بر او اطلاق نمی‏کنیم ، مثلا خدای تعالی ترک عمل حج را کفر خوانده ، و فرموده : و لله علی ا


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تفسیر آیات 21 سوره ی روم و 221 سوره ی بقره و 44 سوره ی طه