ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مبانى اجتماعى بازاریابى 12 ص

اختصاصی از ژیکو مبانى اجتماعى بازاریابى 12 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

مبانى اجتماعى بازاریابى

واژه بازاریابى نباید به معنى قدیمى آن، یعنى صرفاً فروختن، معنى و تعبیر گردد. معناى جدید این واژه همانا تأمین نیازهاى مشترى است. شرکت‌هاى امروزى با رقابت شدید و فزاینده‌اى روبه‌رو هستند و پاداش از آن شرکتى خواهد بود که بتواند به بهترین نحو ممکن، خواست‌هاى مشترى را درک و بالاترین منفعت را براى مشتریان هدف خود تأمین کند. در محدوده بازار، این مهارت‌هاى بازاریابى است که شرکت‌هاى حرفه‌اى را از شرکت‌هاى غیرحرفه‌اى تفکیک مى‌کند.

 

تعریف بازاریابی

نیاز

خواسته

تقاضا

کالا

مبادله

معامله

بازار

مدیریت بازاریابی

فلسفهٔ مدیریت بازاریابی

مفهوم تولید

مفهوم کالا

مفهوم فروش

مفهوم بازاریابی

اهداف نظام بازاریابی

به حداکثر رساندن مصرف

به حداکثر رساندن رضایت مشتری

به‌ حداکثر رساندن حق انتخاب

به حداکثر رساندن کیفیت زندگی

تعریف بازاریابى

بازاریابى بعنوان فرآیندى مدیریتى - اجتماعى تعریف مى‌شود که بوسیلهٔ آن افراد و گروه‌ها از طریق تولید و مبادلهٔ کالا با یکدیگر، به امر تأمین نیازها و خواسته‌هاى خود اقدام مى‌کنند. براى روشن شدن این تعریف باید بدواً اصطلاحات مهم نیاز، خواسته، تقاضا، کالا، مبادله، معامله و بازار را بررسى کرد.

نیاز

نیازهاى انسان، یکى از مفاهیم اساسى بازاریابى است. احساس محرومیت همان نیاز است. انسان داراى نیازهاى پیچیده‌اى است. این نیازها شامل نیازهاى فیزیکى یا نیاز به غذا، پوشاک، گرما و سرما، امنیت و ... نیازهاى اجتماعی، نظیر نیاز به احساس تعلّق و محبت و نیازهاى شخصی، مانند دانستن و اظهار وجود هستند.

 

خواسته

خواسته شکلى است که نیازهاى انسان تحت تأثیر فرهنگ و شخصیت انفرادى به خود مى‌گیرد. خواسته‌ها برحسب امکاناتى که تأمین‌کننده نیازها هستند، تعریف مى‌شوند. وقتى جامعه‌اى متحول مى‌گردد، خواسته‌هاى اعضاى آن نیز توسعه مى‌یابد. وقتى مردم در معرض امکانات بیشتر و مورد علاقه خود قرار مى‌گیرند، تولیدکنندگان نیز اقدام به تولید کالاها و خدماتى مى‌کنند که خواسته‌هاى جدید را پاسخ گویند. تقاضا

مردم تقریباً داراى خواسته‌هایى نامحدود هستند اما در برابر منابع محدودى قرار دارند. از این‌رو کالاهایى را براى مصرف انتخاب مى‌کنند که در ازاى وجوه پرداختی، حداکثر رضایت را براى ایشان فراهم آورد. خواسته‌ها، وقتى با قدرت خرید همراه باشند، تبدیل به تقاضا مى‌شوند.

کالا

هر چیزى که بتوان براى جلب توجه، بدست آوردن، استفاده و یا مصرف، در بازار عرضه کرد و توانایى تأمین یک خواسته یا نیاز را داشته باشد، کالا تلقى مى‌شود.

 

مبادله

مبادله خود عبارت است از دریافت چیزى مطلوب از کسى دیگر، در مقابل ارائه مابه‌ازایى به او. مبادله هسته مرکزى بازاریابى است و براى تحقق آن، شرایط زیر لازم است:

- حداقل دو طرف باید با یکدیگر مشارکت داشته باشند.

- هر طرف باید چیز باارزشى براى مبادله با دیگرى در اختیار داشته باشد.

- هر طرف باید علاقه‌مند به مبادله با طرف دیگر باشد.

- هر طرف باید در رد و یا قبول پیشنهاد طرف دیگر آزادى کامل داشته باشد.


دانلود با لینک مستقیم


مبانى اجتماعى بازاریابى 12 ص

تحقیق درباره آثار فردى و اجتماعى ایمان

اختصاصی از ژیکو تحقیق درباره آثار فردى و اجتماعى ایمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

آثار فردى و اجتماعى ایمان

 

آثار فردى و اجتماعى ایمان

آثار فردى ایمان

آثار اجتماعى ایمان

 

آثار فردى و اجتماعى ایمان

ایمان آثار فردى و درونى، و اجتماعى و برونى بسیارى دارد که در اینجا به برخى از آنها اشاره مى‏کنیم:

آثار فردى ایمان

1. لذت معنوى و انبساط روحى: ایمان در وجود انسان، لذتى وصف ناپذیر ایجاد مى‏کند البته هر مرتبه از ایمان با چنین لذتى همراه نیست. لذات انسان در عالم دنیا دو دسته است:

الف: لذاتى که اعضا و جوارح ظاهرى از ارتباط با عالم ماده کسب مى‏کنند. چشم از دیدن زیباییها، گوش از شنیدن صداى خوش و شامه از رایحه دل انگیز لذت مى‏برد.

ب: لذاتى که مادى نیستند و ابزار و آلاتشان نیز اعضاى محسوس نیست. مانند لذت شهرت و مقام، احساس موفقیت و در بعد انسانى خدمت به همنوع. گاه دلبستگى به خدا و رسول (ص) و اولیاى الهى به مرتبه‏اى مى‏رسد که در انسان لذت شعف انگیز و ویژه‏اى پدید مى‏آورد. این لذت با لذتهاى بالا متفاوت است. میان لذتهاى مادى و معنوى از دو جهت اختلاف است:

1. لذات معنوى قوى‏تر و ژرف‏تر از لذایذ مادى هستند.

2. لذتهاى معنوى پایدارترند.

در روایات از این لذات گاهى به «طعم ایمان یا حلاوت ایمان» تعبیر کرده‏اند و این البته از باب تشبیه معقول به محسوس است و الا حقیقت آن، فوق این معانى است.

طعم و شیرینى ناشى از ایمان براى هر کسى قابل ادراک نیست. این لذت از آن کسانى است که هم به لحاظ درونى و نفسانى و هم به لحاظ اعمال بیرونى شرایط خاصى دارند.

امام صادق (ع) فرموده‏اند:

حرام على قلوبکم ان تعرف حلاوة الایمان حتى تزهد فى الدنیا [1]

بر دلهاى شما درک حلاوت ایمان حرام شده است مگر آنکه نسبت به دنیا زهد بورزید.

زهد امرى درونى است. در روایتى دیگر، نمونه‏اى از اعمال بیرونى ذکر شده است:

قال على علیه السلام: لا یجد عبد طعم الایمان حتى یترک الکذب، هزله و جده. [2] بنده طعم ایمان را نمى‏چشد مگر آنکه از دروغ، به صورت شوخى و جدیش احتراز کند.

اما ما چرا طعم ایمان را نمى‏چشیم؟ پاسخ، یک کلمه است: «دلبستگى به دنیا!» و کسى که حلاوت ایمان را درک کرد، با گرایش به دنیا به تدریج طعم ایمان در ذائقه‏اش محو مى‏شود . نمونه این افراد مؤمنانى هستند که با پوشش شرعى، به نحو گسترده‏اى به خواسته‏هاى نفسانى پاسخ مى‏دهند. رسول الله (ص) فرمودند:

من کان اکثر همه میل الشهوات نزع من قلبه حلاوة الایمان

کسى که بیشترین همتش اطفاى شهوات است، حلاوت ایمان از دلش کنده مى‏شود.

از ظاهر روایت مى‏توان دریافت که «میل به شهوات» ناظر به امر حرام نیست، شهوات حلال نیز درک طعم ایمان را از بین مى‏برد. آنکه وقتش در اغلب موارد صرف خوشگذرانیهاى حلال و مباح مى‏شود، در نهایت نعمت درک طعم و لذت معنویات را از کف مى‏دهد.

2. تغییر نگرش: انسانى که به مراتبى از ایمان دست مى‏یابد، نگرش به اشیا و اشخاص با نگرش اهل دنیا متفاوت مى‏شود. نفع و ضرر در نزد او غیر آن است که در نزد اهل دنیا است. اهل دنیا، رسیدن به

ان من حقیقة الایمان ان تؤثر الحق، و ان اضرک، على الباطل و ان نفعک [3] بدرستیکه از حقیقت ایمان آن است که مقدم بدارى حق را بر باطل اگر حق تو را ضرر رساند و باطل تو را نفع رساند.

امیر المؤمنین (ع) فرمود:

لا یجد عبد طعم الایمان حتى یعلم. . . و أن الضار النافع هو الله عز و جل [4]

مؤمن طعم ایمان را نمى‏چشد. . . به درستى که ضار و نافع را حضرت حق تعالى بداند.

3. آرامش روح: آنگاه که مؤمن به درجه‏اى از ایمان واصل شد، تکالیف و دستورهاى محبوب را با قلبى مطمئن انجام داد، به آرامش روحى خاصى دست مى‏یابد. قرآن شریف مى‏فرماید:

«هو الذى انزل السکینة فی قلوب المؤمنین لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم و لله جنود السماوات و الأرض و کان الله علیما حکیما». [5]


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره آثار فردى و اجتماعى ایمان

تحقیق - عدالت اجتماعى در حکومت علوى

اختصاصی از ژیکو تحقیق - عدالت اجتماعى در حکومت علوى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق - عدالت اجتماعى در حکومت علوى


تحقیق - عدالت اجتماعى در حکومت علوى

 

لینک دانلود "  MIMI file " پایین همین صفحه 

 

تعداد صفحات "  51 "

فرمت فایل : "  word   "

 

 

فهرست مطالب :

 

عدالت اجتماعى در حکومت علوىّ
مفهوم عدل در بیان علوى
نگاهى به معناى لغوى عدل
مفهوم اصطلاحى عدل
جایگاه عدل در بیان علوى
الف: در باورها و بینشها
ب: در نظام سیاسى
عوامل تحقق عدالت
موانع اجراى عدالت
الف: تبعیض
ب: سودجویى
ج: امتیازطلبى
د: ضعف نفس
گستره عدالت در حکومت دینى
سرآغاز بى ‏عدالتى ‏ها در تاریخ سیاسى اسلام
جلوه‏هاى عدالت در سیره علوى
ستیز با عدالت‏گریزان
عدالت علوى در سیاست و اقتصاد

 

بخشی از  فایل  :

 

عدالت اجتماعى در حکومت علوىّ

بحث عدل از مباحث گسترده و پردامنه در فرهنگ اسلام است، و چرا چنین نباشد که هر چه «هست» وامدار عدل «هستى‏بخش» است و فراخناى آسمان و محدوده زمین بر پایه عدل قرار گرفته است. «در قرآن از توحید گرفته تا معاد و از نبوت گرفته تا امامت و زعامت و از آرمانهاى فردى گرفته تا هدفهاى اجتماعى، همه بر محور عدل استوار شده است. عدل قرآن همدوش توحید، رکن معاد، هدف تشریع نبوت، فلسفه زعامت و امامت، معیار کمال فرد و مقیاس سلامت اجتماع است.»[1] در یک سخن: تنها واژه‏اى که بیانگر نوع ربوبیت و حاکمیت و خالقیت و ولایت خداى هستى بر مجموعه هستى مى‏باشد عدل است. یعنى شیوه ربوبیت و ولایت حق بر اساس عدل و طرز خالقیت و حاکمیت او بر مبناى عدالت است.
اینکه اصل عدل در مجموعه اصول اعتقادى شیعه جاى گرفته است تنها به خاطر بحثهاى کلامى معمول و مدرن نیست بلکه قطعاً معلول هدایتى الهى و به یقین با اشارت ائمه عدل علیهم صلوات اللَّه بوده است، زیرا در عالم هستى پس از نام مبارک حضرت حق که حقیقت عالم است و توحید آن ذات بى‏مثال، واژه‏اى به زیبایى و عظمت و سعه عدل و رفتارى دوست‏داشتنى‏تر و آرام‏بخش‏تر از عدالت وجود ندارد.
در فرهنگ مدون معارف اسلامى آنچه در باره عدل گفته و نوشته شده است تنها در بعد کلامى آن عدل الهى و یا در بعد اخلاقى اعتدال روحى فردى بوده است و با کمال تأسف‏در زمینه روابط متعادل پدیده‏هاى طبیعى و تأثیر و تأثر آنها که به منزله عدل درمتن‏طبیعت و کلید تسخیر آن است هیچ قدمى تا کنون البته از منظر معارف اسلامى-برداشته نشده است. چه اینکه در زمینه عدالت اجتماعى نیز که باید گفت ثمره ونتیجه مباحث قبل مى‏باشد جز سخنانى بسیار کوتاه و کلى و یا حداقل چند کتابى کوچک ومختصر، کارى در خور انجام نگرفته است. این است که بسیارى از آیات قرآن و متون‏حدیثى در این باب همچون رازى سر به مهر ناگشوده مانده و به دلیل عدم تبیین بعد اجتماعى دین،این فرازهاى معجزه‏گر به دیار متشابهات ره سپرده‏اند. و بویژه در سیره علمى و عملى‏حضرت امیرالمؤمنین على(ع) که بحق، جانشین حق در رعایت و مدیریت و ولایت براساس حق و عدل است به تحلیل و تبیین این مباحث پرداخته نشده است. در این نوشتار بامرورى به سخنان و برخوردهاى آن تندیس عدالت به سرفصلهایى از مباحث عدالت اجتماعى اشاره نموده، تحقیق دقیق عدالت علوى را توسط اساتید بزرگوار علوم اجتماعى به‏انتظار مى‏نشینیم.

مفهوم عدل در بیان علوى

حضرت امیر در ضمن تفسیر آیه «انّ اللَّه یأمر بالعدل و الاحسان ...»[2] مى‏فرماید: «العدل: الانصاف و الاحسان: التفضّل».[3] و در سخنى دیگر مى‏فرماید: «العدل انصاف».[4] گرچه در سخنى دیگر انصاف را از مصادیق عدل قرار داده و فرموده است: «انّ من العدل ان تنصف فى الحکم».[5] چه اینکه در سخنى دیگر عدل را از مصادیق معروف شمرده و به هنگام تبیین جایگاه امر به معروف و نهى از منکر مى‏فرماید: «و افضل من ذلک کله کلمة عدل عند امام جائر».[6] و در موارد بسیارى عدل را همراه با حق ذکر فرموده به نحوى که گویا این دو، کلمه‏اى مترادف مى‏باشند. آن حضرت در ردّ عملکرد حکمین مى‏فرماید:
«و قد سبق استثناؤنا علیهما فى الحکم بالعدل و العمل بالحق سوء رأیهما و جور حکمهما...؛[7]پیش از آنکه آن دو تن ابوموسى و عمروعاص رأى نادرست گویند و حکمى ستمکارانه دهند، شرط ما با آنان این بود که حکمشان به عدالت و کارشان به حقیقت باشد.»
و در فرازى دیگر مى‏فرماید:
«فانّه من استثقل الحق ان یقال له او العدل ان یعرض علیه کان العمل بهما اثقل علیه؛[8]آن کس را که شنیدن سخن حق گران آید و عرضه داشتن عدالت بر او دشوار نماید، کار به حق و عدالت کردن بر او دشوارتر باشد.»
و نیز در فرازى مى‏فرماید:
«اعدل الخلق اقضاهم بالحق؛[9]به حق حکم‏کنندگان، دادگرترین مردمانند.»
به نظر مى‏رسد تعریف بسیار زیباى حضرت امیر از معناى عدل نیز تأکیدى بر این نکته است که: عدل، مراعات حق و بایسته‏هاست. زیرا وقتى از آن حضرت تفاوت بین عدل و جود را مى‏پرسند، مى‏فرماید:
«العدل یضع الامور مواضعها و الجود یخرجها من جهتها ...؛[10]عدالت، کارها را در آنجایى مى‏نهد که شایسته است و بخشش، آنها را از جاى خود بیرون‏مى‏کند.»
چه اینکه در سخن روشنگر دیگرى عدل مترادف با میزان قرار گرفته است:
«انّ العدل میزان اللَّه سبحانه الذى وضعه فى الخلق و نصبه لاقامة الحق ...؛[11]عدل، ترازوى خداوندى است که در میان خلق و براى اقامه حق قرار داده شده است.»
و نیز در فرازى دیگر مى‏فرماید:
«العدل ملاک؛[12] عدل، مقیاس و ملاک همه چیز است.»
از سوى دیگر با توجه به اینکه عدل از مفاهیم ارزشى است، به هنگام بیان ضد آن در بیشتر موارد از واژه جور استفاده شده است. در بیانى راهگشا از آن حضرت نقل شده است‏که‏فرمود:
«العدل صورة واحدة و الجور صور کثیرة و لهذا سهل ارتکاب الجور و صعب تحرّى العدل و هما یشبهان الاصابة فى الرمایة و الخطاء فیها و انّ الاصابة تحتاج الى ارتیاض و تعهد و الخطاء لا یحتاج الى شى‏ء من ذلک؛[13] عدالت چهره‏اى یگانه دارد و ستم داراى چهره‏هاى گوناگون است، به همین سبب ستمگرى آسان و دادگرى دشوار است. آن دو همچون تیراندازى مى‏مانند که در زدنِ به هدف تمرین و ریاضت و توجه لازم است ولى در خطا زدن نیازى به تمرین و تعهد نیست.»و در حدیث دیگرى مى‏خوانیم: «استعمل العدل و احذر العسف و الحیف؛[14] عدل را به کار بند و از ناهماهنگى و انحراف بپرهیز.»


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق - عدالت اجتماعى در حکومت علوى