ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله یونس پیامبر

اختصاصی از ژیکو مقاله یونس پیامبر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله یونس پیامبر


مقاله یونس پیامبر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

آشیل

یونس پیامبر

 

------در ادامه پرداختن به نقش حیوانات به لحاظ بنیانهای مذهبی و اجتماعی تاریخی در باورهای مردمی ،گویند که یونس پیامبری بود از پیامبران پروردگار که اهل نینوا را  به یگانه پرستی و بت شکنی فرا میخواند و هر انچه تلاش مینمود بر راهبری انان،  توفیق نمیافت ، عاقبت روزی ان قوم را بر خلاف گفته پرودگار ترک نمود و هر انچه بر وی وحی فرود امد وقعی ننهاد و ره به بیابان سپرد و  رفت و رفت و ........ رفت تا عاقبت به  دریا رسید،در مدخل هور۱* شناوری را پهلو گرفته به ساحل دید و بر ان سوار گشت و روی به دریا نهاد ،به شبی گذشته از ان روز دریا خروشان گشت و کشتی نشینان را وهم فرا گرفت ،انان بر این باور  بودند که دریا گرسنه است و از میان مسافران یک نفر را باید به دریا بیافکنندتا ان خروش پایان یابد ،پس بر ان شدند که به قید قرعه ان فرد را انتخاب نمایند . به قرعه اول نام یونس از کیسه بیرون امد . انان که برای وی احترامی قائل بودند و وی را میشناختند رای به تکرار دادند،بار دیگر قرعه تکرار گشت و باز نام یونس و.... به سه بار قرعه را تکرار نمودند و جز  نام یونس  پیامبر نامی ز کیسه بیرون نیامد و عاقبت یونس گفت : که قسمت طاعت از امر پروردگار است و به دریا پرید ،به  زمانی کوتاه و به فرمان پروردگار ماهی بزرگی یونس را بلعید و با خود به قعر دریا برد . از ان روز چهل روز گذشت و یونس چهل روز به توبه و ندبه در دل ماهی  مشغول بود  تا عاقبت توبه مقبول افتاد و به فرمان خدا  ماهی به کنار ساحل امد و یونس را به ساحل فکند . یونس که چهل روز از افتاب بی بهره بود به دیدن نور خورشید به  حال ضعف به گوشه ای فتاد . گویند که به پلکی، بوته کدویی در کنارش رویید و وی را در بر گرفت تا از افتاب مصونش دارد ، یونس به جند روزی در پناه ان بوته بود و از میوه ان بهره میبرد تا عاقبت به سوی نینوا  بازگشت و راهبری و ارشاد انان را ز سر گرفت .

 قبول یا رد این داستان مذهبی بر عهده شما  .  

 ماهی نام برده شد را یونس مینامند که به حقیقت از راسته پستانداران دریایی است و دلفین یونس  است و ماهی نامیده نمیشود به جهت نگرشی علمی . گونه ای که در ابهای گرم دنیا من جمله خلیج فارس زندگی میکند . البته لازم به ذکر است که طول این گونه از دو تا چهار متر بیشتر نبوده و  وزن ان نیز از ۴۰۰ تا۲۵۰کیلوگرم بیشتر نیست . عکسهایی از وی را اینجا گذاشته ام که میتوانید ببینید  عکس 1   عکس2   عکس 3  عکس 4                                  

هور: خلیج کوچکی در خلیج که از سه سو به توسط خشکی محاصره گشته باشد .      

دلفین:کوچکترین عضو خانواده والهاکه پستاندار است و در زمره ماهیان به شمار نمی اید.

2 نوشته شده در  چهارشنبه سی و یکم فروردین 1384ساعت 23:13  توسط آشیل  |  آرشیو نظرات

 

جغد شوم!

 

ظهر یکشنبه من .جدول نیمه تموم همه خونه هاش سیاه روی خونه جغد شوم ...........صفحه کهنه یاداشتهای من گفت دوشنبه روز میلاد منه........... 

---جغد  ،پرنده ای گوشه گیر و شب گرد همراه با پروازی بیصدا ،مسکون به کنجی در ویرانه و انزوا با چشمانی درشت و نگاهی امیخته به حیرت و دیدگانی مسخ و پروازی که بیشتر به بال زدن افسانه میماند .جغداز دیر باز  انسانها را ز خود گریزان دیده و گویی خود نیز از انسان گریزان است و زین علت از سوی جماعتی از ادمیزاد شوم بد یمن و بد شگون نامیده میشود  . از دیر باز تا کنون انسانها در باره وی به افسانه سازی و قصه پردازی دست زده و او را به اسطوره بد شگونی و بد صدایی و بد اقبالی مبدل ساخته اند ،جغد را در زبان پارسی به نامهای متفاوتی چون :بوف،بوم،بوم کور ،چوکک،مرغ حق،شباویز ،ایشو مرغ  و مرغ زوبره و... خوانده اند ،همچنین در گویشهای اقوام ایرانی در جای جای ایران وی را با نامهایی چون :خاله کوکومه ،فاطمه سلطانک،کوره قوقو،کچک(( به طعنه چشم کچک یعنی چشمانت همانند جغد است در گویش مازندرانی)) و پپوک میخوانند اما با تمامی این نامها در اقصی نقاط ایران وی را با نام مرغ حق میشناسند،مرغی


دانلود با لینک مستقیم


مقاله یونس پیامبر

عام الفیل سال تولد پیامبر

اختصاصی از ژیکو عام الفیل سال تولد پیامبر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 64

 

عام الفیل سال تولد پیامبر(ص)

مشهور در میان اهل تاریخ آن است که ولادت رسول خدا درعام الفیل بوده،و عام الفیل همان سالى است که اصحاب فیل‏بسرکردگى ابرهه بمکه حمله بردند و بوسیله پرنده‏هاى ابابیل‏نابود شدند. و اینکه آیا این داستان در چه سالى از سالهاى میلادى بوده‏اختلاف است که سال 570 و 573 ذکر شده،ولى با توجه به‏اینکه مسیحیان قبل از اسلام تاریخ مدون و مضبوطى نداشته‏اندنمى‏توان در اینباره نظر صحیح و دقیقى ارائه کرد،و از اینرو ازتحقیق بیشتر در اینباره خوددارى مى‏کنیم،و به داستان اصحاب‏فیل که از معجزات قرآن کریم بشمار مى‏رود مى‏پردازیم،و البته‏داستان اصحاب فیل با اجمال و تفصیل و با اختلاف زیادى‏نقل شده،و ما مجموعه‏اى از آنها را در زندگانى رسول‏خدا«ص‏»تدوین کرده و برشته تحریر در آورده‏ایم که ذیلا براى‏شما نقل مى‏کنیم،و سپس پاره‏اى توضیحات را ذکر خواهیم کرد:

داستان اصحاب فیل کشور یمن که در جنوب غربى عربستان واقع است منطقه‏حاصلخیزى بود و قبائل مختلفى در آنجا حکومت کردند و از آنجمله قبیله بنى حمیر بود که سالها در آنجا حکومت داشتند. ذونواس یکى از پادشاهان این قبیله است که سالها بر یمن‏سلطنت مى‏کرد،وى در یکى از سفرهاى خود به شهر«یثرب‏»تحت تاثیر تبلیغات یهودیانى که بدانجا مهاجرت کرده بودند قرارگرفت،و از بت پرستى دست کشیده بدین یهود در آمد.طولى‏نکشید که این دین تازه بشدت در دل ذونواس اثر گذارد و ازیهودیان متعصب گردید و به نشر آن در سرتاسر جزیرة العرب وشهرهائیکه در تحت‏حکومتش بودند کمر بست،تا آنجا که‏پیروان ادیان دیگر را بسختى شکنجه مى‏کرد تا بدین یهود درآیند،و همین سبب شد تا در مدت کمى عربهاى زیادى بدین‏یهود درآیند. مردم‏«نجران‏»یکى از شهرهاى شمالى و کوهستانى یمن‏چندى بود که دین مسیح را پذیرفته و در اعماق جانشان اثر کرده‏بود و بسختى از آن دین دفاع مى‏کردند و بهمین جهت از پذیرفتن‏آئین یهود سر پیچى کرده و از اطاعت‏«ذونواس‏»سرباز زدند. ذونواس بر آنها خشم کرد و تصمیم گرفت آنها رابسخت‏ترین وضع شکنجه کند و بهمین جهت دستور داد خندقى‏حفر کردند و آتش زیادى در آن افروخته و مخالفین دین یهود رادر آن بیفکنند،و بدین ترتیب بیشتر مسیحیان نجران را در آن خندق سوزاند و گروهى را نیز طعمه شمشیر کرده و یا دست و پاو گوش و بینى آنها را برید،و جمع کشته‏شدگان آنروز رابیست هزار نفر نوشته‏اند و بعقیده گروه زیادى از مفسران قرآن‏کریم‏«داستان اصحاب اخدود»که در قرآن کریم(در سوره‏بروج)ذکر شده است اشاره بهمین ماجرا است. یکى از مسیحیان نجران که از معرکه جان بدر برده بود ازشهر گریخت،و با اینکه ماموران ذونواس او را تعقیب کردندتوانست از چنگ آنها فرار کرده و خود را بدربار امپراطور-درقسطنطنیه-برساند،و خبر این کشتار فجیع را به امپراطور روم که‏بکیش نصارى بود رسانید و براى انتقام از ذونواس از وى کمک‏خواست. امپراطور روم که از شنیدن آن خبر متاثر گردیده بود در پاسخ‏وى اظهار داشت:کشور شما بمن دور است ولى من نامه‏اى به‏«نجاشى‏»پادشاه حبشه مى‏نویسم تا وى شما را یارى کند،وبدنبال آن نامه‏اى در آن باره به نجاشى نوشت. نجاشى لشکرى انبوه مرکب از هفتاد هزار نفر مرد جنگى به‏یمن فرستاد،و بقولى فرماندهى آن لشکر را به‏«ابرهه‏»فرزند«صباح‏»که کنیه‏اش ابو یکسوم بود سپرد،و بنا به قول دیگرى‏شخصى را بنام‏«اریاط‏»بر آن لشکر امیر ساخت و«ابرهه‏»راکه یکى از جنگجویان و سرلشکران بود همراه او کرد. «اریاط‏»از حبشه تا کنار دریاى احمر بیامد و در آنجابکشتیها سوار شده این سوى دریا در ساحل کشور یمن پیاده‏شدند، ذونواس که از جریان مطلع شد لشکرى مرکب از قبائل‏یمن با خود برداشته بجنگ حبشیان آمد و هنگامى که جنگ‏شروع شد لشکریان ذونواس در برابر مردم حبشه تاب مقاومت‏نیاورده و شکست‏خوردند و ذونواس که تاب تحمل این شکست‏را نداشت‏خود را بدریا زد و در امواج دریا غرق شد. مردم حبشه وارد سرزمین یمن شده و سالها در آنجا حکومت‏کردند،و«ابرهه‏»پس از چندى‏«اریاط‏»را کشت و خود بجاى‏او نشست و مردم یمن را مطیع خویش ساخت و نجاشى را نیز که‏از شوریدن او به‏«اریاط‏»خشمگین شده بود بهر ترتیبى بود ازخود راضى کرد. در این مدتى که ابرهه در یمن بود متوجه شد که اعراب آن‏نواحى چه بت پرستان و چه دیگران توجه خاصى بمکه و خانه‏کعبه دارند،و کعبه در نظر آنان احترام خاصى دارد و هر ساله‏جمع زیادى به زیارت آن خانه مى‏روند و قربانیها مى‏کنند،وکم‏کم بفکر افتاد که این نفوذ معنوى و اقتصادى مکه و ارتباطى‏که زیارت کعبه بین قبائل مختلف عرب ایجاد کرده ممکن است روزى موجب گرفتارى تازه‏اى براى او و حبشیان دیگرى که درجزیرة العرب و کشور یمن سکونت کرده بودند بشود،و آنها رابفکر بیرون راندن ایشان بیاندازد،و براى رفع این نگرانى تصمیم‏گرفت معبدى با شکوه در یمن بنا کند و تا جائى که ممکن است‏در زیبائى و تزئینات ظاهرى آن نیز بکوشد و سپس اعراب آن‏ناحیه را بهر وسیله‏اى که هست‏بدان معبد متوجه ساخته و ازرفتن بزیارت کعبه باز دارد. معبدى که ابرهه بدین منظور در یمن بنا کرد«قلیس‏»نام‏نهاد و در تجلیل و احترام و شکوه و زینت آن حد اعلاى کوشش‏را کرد ولى کوچکترین نتیجه‏اى از زحمات چند ساله خودنگرفت و مشاهده کرد که اعراب هم چنان با خلوص و شور وهیجان خاصى هر ساله براى زیارت خانه کعبه و انجام مراسم حج‏بمکه مى‏روند،و هیچگونه توجهى بمعبد با شکوه او ندارند.وبلکه روزى بوى اطلاع دادند که یکى از اعراب‏«کنانة‏»بمعبد«قلیس‏»رفته و شبانه محوطه معبد را ملوث و آلوده کرده و سپس‏بسوى شهر و دیار خود گریخته است. این جریانات،خشم ابرهه را بسختى تحریک کرد و با خودعهد نمود بسوى مکه برود و خانه کعبه را ویران کرده و به یمن‏باز گردد و سپس لشگر حبشه را با خود برداشته و با فیلهاى چندى و با فیل مخصوصى که در جنگها همراه مى‏بردند بقصد ویران‏کردن کعبه و شهر مکه حرکت کرد. اعراب که از ماجرا مطلع شدند در صدد دفع ابرهه و جنگ بااو بر آمدند و از جمله یکى از اشراف یمن بنام‏«ذونفر»قوم خود رابدفاع از خانه کعبه فرا خواند و دیگر قبایل عرب را نیز تحریک‏کرده حمیت و غیرت آنها را در جنگ با دشمن خانه خدابرانگیخت و جمعى را با خود همراه کرده بجنگ ابرهه آمد ولى‏در برابر سپاه بیکران ابرهه نتوانست مقاومت کند و لشکریانش‏شکست‏خورده خود نیز به اسارت سپاهیان ابرهه در آمد و چون اورا پیش ابرهه آوردند دستور داد او را بقتل برسانند و«ذونفر»که‏چنان دید و گفت:مرا بقتل نرسان شاید زنده ماندن من براى توسودمند باشد. پس از اسارت‏«ذونفر»و شکست او،مرد دیگرى از رؤساى‏قبائل عرب بنام‏«نفیل بن حبیب خثعمى‏»با گروه زیادى ازقبائل خثعم و دیگران بجنگ ابرهه آمد ولى او نیز بسرنوشت‏«ذونفر»دچار شد و بدست‏سپاهیان ابرهه اسیر گردید. شکست پى در پى قبائل مزبور در برابر لشکریان ابرهه سبب‏شد که قبائل دیگرى که سر راه ابرهه بودند فکر جنگ با او را ازسر بیرون کنند و در برابر او تسلیم و فرمانبردار شوند،و از آنجمله قبیله ثقیف بودند که در طائف سکونت داشتند و چون ابرهه بدان‏سرزمین رسید،زبان به تملق و چاپلوسى باز کرده و گفتند:مامطیع توایم و براى رسیدن بمکه و وصول بمقصدى که در پیش‏دارى راهنما و دلیلى نیز همراه تو خواهیم کرد و بدنبال این‏گفتار مردى را بنام‏«ابورغال‏»همراه او کردند،و ابو رغال‏لشکریان ابرهه را تا«مغمس‏»که جائى در چهار کیلومترى مکه‏است راهنمائى کرد و چون بدانجا رسیدند«ابو رغال‏»بیمار شد ومرگش فرا رسید و او را در همانجا دفن


دانلود با لینک مستقیم


عام الفیل سال تولد پیامبر

پیامبر و کودکان

اختصاصی از ژیکو پیامبر و کودکان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 25

 

مقدمه :

مدت یک قرن است که غرب تحقیقات دامنه دار و عمیقى پیرامون روان شناسى کودک به انجام رسانده است که به واقع, نتایج چشمگیرى از آن پژوهش ها به دست آمده است; هرچند به بسیارى از پژوهش هاى آنان نمى توان به دیده اطمینان کامل نگریست. تا این زمان همچنان پیروان ژان پیاژه (زیست شناس, فیلسوف و روان شناس سوئیسى, متوفاى 1980 م.), اسکینر, باندورا, کلارک هال, اریکسون و هاینزوانر, با یکدیگر نسبت به عقاید استادان خود اختلاف عقیده دارند. جمعى کودک را بزرگسالى کوچک (به تعبیر آنان: مینیاتور بزرگسال) و بعضى او را کاملا متمایز با بزرگسال تعریف مى کنند. عده اى او را متمایل به بدى, و برخى او را پاک سرشت مى دانند.(1)

درباره تربیت, تغذیه, رشد, عادت ها و رفتارهاى کودک نیز نظریات متفاوت و متناقض بسیارى میان پژوهشگران وجود دارد که به واقع آدمى گاه در انتخاب نظریه درست میان آنان سرگردان مى شود. انبوه نتایج علمى که امروزیان بدان دست یافته اند در سایه آزمایش هاى سالیان متمادى, استفاده از فن آورى و استمداد از تجربیات گذشتگان است; با این حال پیوسته طرح ها و نظریات جدیدى به دست مىآید که گاه به طور کامل, ناقض نظریات گذشته است. اما در صدها سال پیش که هیچ یک از این زمینه ها و امکانات پژوهشى وجود نداشته است, از سوى حضرت محمد امین(ص) نسبت به کودکان, گفتارها و رفتارهایى مشاهده شده است که امروزیان در ژرفاى آن درمانده شده اند و فهم عمیقى از آن به دست نیاورده اند. معجزه حضرت محمد امین(ص) تنها آیات قرآن نبود. گفتار و رفتارش, همه معجزه بود. چه آن که معجزه پدیده اى است که بشر از ارائه نمونه آن ناتوان باشد.

در عقاید امروزیان متمدن و متفکر[؟] چنین آمده است که: اگر کودکان, وحشى و پرخاشگرند باید آنان را رام و مطیع گردانید. زیرا آنان ماهیت حیوانى دارند و غرایز نقش اساسى در انگیزش رفتارشان دارد.(2)

این در حالى است که ما بارها این جمله را از سخنان رسول اکرم(ص) شنیده یا خوانده ایم که: پنج چیز است که تا آستان مرگ آن ها را ترک نمى کنم; یکى از آنها سلام کردن به کودکان است.(3)

به راستى, ژرفاى مفهوم این جمله را کدام متفکر روان شناس درک مى کند؟ در افکار خردسالان چه مى گذرد که حضرت امام صادق(ع) در پى نقل آنچه از رسول خدا(ص) فرا گرفته, مى فرماید: احبوا الصبیان و ارحموهم و اذا وعدتموهم ففولهم فانهم لایرون الا انکم ترزقونهم; به کودکان محبت بورزید و مورد شفقت شان قرار دهید و هرگاه به آنان وعده اى دادید, وفا کنید. زیرا آن ها شما را روزى دهنده خود مى دانند.(4) در این رفتار رسول خدا(ص) چه حکمتى نهفته بوده است که همه روزه که صبحگاه از خواب بر مى خاست, دست محبت به سر فرزندان خود مى کشید!(5)

در این نوشتار به طور گزیده به تشریح پاره اى از گفتارها و رفتارهاى حضرت محمد(ص) درباره کودکان مى پردازیم.

نامطمئن بودن نظریات رایج کنونى و سرمشق بودن رفتار پیامبر(ص) براى ماـ به تصریح آیه قرآن ـ(6) ما را بر آن مى دارد که به فرموده ها و کردار حضرت رسول اکرم(ص) عمیق تر بنگریم و به واقع اعتقاد داشته باشیم که آنچه او به جاى آورده ـ به فرض درستى روایت ـ فراتر از اکتشافات علمى امروزیان است. کوچک ترین عمل او در پى ارائه معیارى است که براى معاصران وى ناشناخته ماند و برخى تا این زمان نیز ناشناخته باقى مانده است. از آن نمونه, در جمله اى ساده از آن بزرگوار مى خوانیم:

((اکرموا اولادکم و احسنوا آدابکم;(7) فرزندانتان را گرامى بدارید و با آداب و روش پسندیده با آنان رفتار کنید.))

در نظر سطحى, این فرموده تنها سفارش به احترام کودکان و رفتار صحیح با آنان است. اما این که چه رفتارى در شإن کودک نیست تا از آن پرهیز شود, و چه روشى نادرست است تا نسبت به وى انجام نگیرد جاى گفتگو است. آیا والدین و مربیان براى یافتن پاسخ صحیح این دو پرسش, خود نباید پیش تر پیرامون تربیت کودک آگاهى هایى به دست آورند؟ پدر و مادرى که با آداب و روش صحیح زندگى ناآشنایند چگونه مى توانند فرزندشان را با آداب درست تربیت کنند؟! آیا بوسیدن کودکان ـ دختر یا پسرـ تا چه سنى روا است؟ آیا بلند شدن در برابر بچه هاى کم سن بجا است یا نابجا؟ آیا تنبیه و کتک آنان تا چه میزان سفارش مى شود؟ تفاوت گذارى میان آنان تا چه اندازه صحیح یا ناصحیح است؟ بازى کودک و ((بازى با کودک)) چه لزوم و فایده اى دارد؟

بنابراین, سفارش به گرامیداشت کودک, تإکید بر تإسیس بنیادى است که به خانواده ها آموزش دهد چگونه با فرزندانشان رفتار کنند. خانواده و مجالس خانوادگى, آموزش و پرورش, صدا و سیما و مراکز فرهنگى, هر یک بنیادى است که باید بدین مهم توجه کند.

از طرف دیگر باید مشخص شود که بى احترامى به کودک و ترک آموزش وى چه پیامدهایى دارد! اگر اطرافیانش با آداب و روش درست با او برخورد نکنند چه پیش خواهد آمد؟ کودک در هر حال بزرگ خواهد شد. اگر او در بزرگسالى دریابد که بسیارى از رفتارهاى بزرگسالان با وى در کودکى, ناصحیح بوده است, نسبت به آنان چگونه خواهد اندیشید؟ آیا والدین چنین کودکى اکنون در بزرگسالى این کودک مى توانند امیدوار باشند که وى آراى امروز آنان را بپذیرد و بدان عمل کند؟ چگونه بسیارى از والدین بدین امر توجه ندارند که یکى از علت هاى تمرد نوجوانان و جوانان, پى بردن آنان به اشتباه روش پدر و مادر در کودکى ایشان است!

به هر تحلیل, توجه رسول خدا(ص) به دنیاى کودکان را در چندین جنبه مى توان جستجو کرد:

1. کوشش براى تولد فرزندان سالم

برخلاف عقیده بسیارى از نظریه پردازان که تربیت کودک را از شش ماهگى یا دو سالگى به بعد نتیجه بخش مى دانند, تعالیم رسول خدا(ص) زمانى پیشتر از این را در تربیت کودک موثر یاد مى کند. نوزاد بیشتر صفات خوب و بد را از طریق ژن از پدر و مادر به ارث مى برد. بنابراین, تربیت او نه از دوران حمل که پیش از ازدواج آغاز مى شود. دختر و پسرى که پیش از ازدواج به اصول اخلاقى و دینى پایبند نباشند بسیار دشوار مى توان امید داشت که فرزند آنان درستکار تربیت شود. البته سهم محیط تربیتى و عوامل و استثنائات روزگار را نادیده نمى انگاریم.

اگر تربیت کودک از شش ماهگى یا دو سالگى آغاز مى شود, این دستور رسول اکرم(ص) چه مفهومى مى یابد که مى فرماید: هر کس صاحب فرزندى شد در گوش راست کودکش اذان و در گوش چپ او اقامه بگوید تا از شر شیطان در امان باشد. امیرمومنان على(ع) مى فرماید: زمانى که دو پسرم حسن و حسین[ (علیهماالسلام]( تولد یافتند, آن حضرت همین عمل را انجام داد و دستور فرمود تا در گوش آن ها سوره حمد و آیه الکرسى و آیه هاى سوره حشر و سوره اخلاص و ناس و فلق را بخوانند.(8)

اگر کودک دو ماهه استعداد تربیت و پذیرش ندارد و مشاهدات و شنیده هاى او در درونش تإثیر نمى نهد به چه سبب رسول خدا(ص) مى فرماید: هرگز مبادا که کودکى در گهواره نظاره گر رفتار زناشویى زن و مرد باشد.(9) اگر در چنین موقعیت صداى زن و مرد را بشنود به راه رستگارى[ و پاکى و خیر] قدم نمى نهد.(10)


دانلود با لینک مستقیم


پیامبر و کودکان

مقاله درباره پیامبر

اختصاصی از ژیکو مقاله درباره پیامبر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره پیامبر


مقاله درباره پیامبر

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:36

پیامبر

مقدمه

  در طول تاریخ پیامبران زیادی برای هدایت بشر ورساندن پیام الاهی به گوش انسان ها برانگیخته شدند.ودر این راه زحمات فراوان متحمل شده وبرخی جان خویش را از دست دادند. وظیفة اصلی همة پیامبران دعوت مردم به پرستش وعبودیت وتوحید ونیز تبیین مسئلة معاد وجهان آخرت بود.هر پیامبری که مبعوث می شد علاوه بر وظایف اصلی خویش وظیفه داشت پیامبر قبل از خود را تصدیق وبشارت آمدن پیامبر بعدی را به امت خود بدهد. واین روند ادامه داشت تا زمان پیامبر اسلام(ص) که خاتم پیامبران بود . در این فصل دلایل خاتمیت اسلام را به تفصیل بررسی خواهیم کرد. اما قبل از آن باید توجه داشت که پیامبران با توجه به نوع مأموریتی که داشتند به چنددسته تقسیم می شوند که این تقسیم بندی به شرح زیر است:

الف) پیامبران قومی وقبیله ای

 حوزة مأموریت ایشان محدود به قوم وقبیلة خود می شدصاحب کتاب آسمانی وشریعت نبودند . پیامبران قبل از حضرت نوح(ع) از این دسته اند.

ب) پیامبران تبلیغی

 خود صاحب شریعت نبودند و وظیفة ایشان تبلیغ شریعت پیامبران صاحب شریعتی مثل حضرت نوح، ابراهیم، موسی و عیسی(ع) بود.پیامبرانی مثل حضرت هود ، صالح ، لوط اسحاق ، اسماعیل و... از جملة پیامبران تبلیغی اند.

ج) پیامبران صاحب شریعت

 دارای کتاب آسمانی بوده ووظیفة آنها تبلیغ دین خدا در کل عالم می باشد. در قرآن نام پنج تن از این پیامبران ذکر شده است ولی احتمالًا تعداد ایشان بیشتر است.

     در رابطه با این مسئله که کدام یک از این ادیان جهانی است.بین دانشمندان اسلامی اختلاف نظر وجود دارد. عده ای معتقدند همة پنج شریعت پیامبرانی که نامشان در قرآن ذکر شده است جهانی است. ولی عدة دیگر معتقدند فقط دین اسلام که خاتم ادیان است جهانی می باشد وسایر ادیان برای یک قوم خاص آمده اند.

    در هر حال یکی از ویژگی های اسلام عمومی بودن وجهانی بودن آن است.غیر از این ویژگی، اسلام ویژگی دیگری به نام خاتمّیت دارد. که سایر ادیان این ویژگی را ندارند. ومسئلةخاتمیّت به صراحت در قرآن وروایات ذکر شده واز اصول مسّلم دین ماست ولی با این همه در این رابطه ابهاماتی وجوددارد که باید پاسخ داده شود. ازجمله چرا خداوند به هر دو نوع نبوت تشریعی و تبلیغی پایان داد؟ چراارسال قوانین الاهی از طرف خداوند قطع شد؟ تکلیف نیازهای جدید بشر چه می شود؟

دانشمندان بزرگ شیعه مانندعلامه طباطبایی ، شهید مطهری ، محمد باقر صدر و....به این سئوالات وسایر شبهات پاسخ داده اند. وثابت نموده اند در اسلام مکانیسم هایی وجود دارد که پاسخ گوی همة نیازهای انسان در همه ادوار می باشد.

1- خاتمیت در قرآن واحادیث

    مسئله خاتم الانبیاء بودن پیامبر اعظم اسلام(ص) در یکی از آیات قرآن آمده است:

ما کانَ محمَّدٌ اَبا اَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَلکِنْ رَسُولُ اللهِ وَخاتَمَ النَّبِیِّینَ وکانَ اللهُ بِکُلِّ شَیْئٍ عَلیماً(محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست، ولی فرستادة خدا وخاتم پیامبران است وخدا همواره برهر چیزی داناست.احزاب/40)

این آیه به صراحت بر خاتم الانبیاء بودن پیامبر(ص) دلالت داشته واین مسئله را بیان  نموده است. غیر از این آیه در قرآن آیات متعدد دیگری در این رابطه وجود دارد.

پیامبر اسلام(ص) خطاب به امام علی(ع) فرمودند( آیا نمی خواهی جانشین من باشی ، همان گونه که هارون نسبت به موسی(ع) چنین نقشی داشت؟ البته با این تفاوت که پس از من هرگز پیامبری نخواهد آمد)

2- مبانی ختم نبوت

1/2- جهانی بودن وجامعیت دین اسلام

     همان گونه که گفته شد جهانی بودن اسلام برسایر ادیان ترجیح دارد.این مسئله با توجه به دلایل زیر قابل اثبات است . الف)آیات قرآن

     آیات فراوانی وجود دارد که ثابت می کند دین اسلام مربوط به قوم وملت خاصی نیست مانند:

* قُلْ یا اَیُّهَا النّاسُ اِنِّی رَسُوِلُ اللهِ اِ لَیْکُمْ جَمیعَاً(بگو ای مردم من فرستادةخدا به سوی همة شما هستم.اعرف/158)

* وَما اَرْسَلْناکَ اِلاّ رَحْمَتً لِلْعالَمِینَ(ای پیامبر تو را نفرستادیم، مگر آنکه برای جهانیان مایة رحمت باشی.انبیاء/107)

ب ) شواهد تاریخی

    علاوه برآیات قرآن شواهد دیگری در این رابطه وجود دارد.ازجمله نامه های پیامبر اسلام به سران کشورهای ایران، روم، حبشه، یمن وحتی نامه های ایشان به سران قبایل وطوایف مستقل

ج) جامعیت دین اسلام

    دستورات دین مبین اسلام دارای جامعیت عام است یعنی شامل یک یا چند موضوع خاص نمی شود. بلکه همة ابعاد وجوانب زندگی بشر را دربر می گیرد. اسلام هم به جنبه های مادی و هم به جنبه های معنوی زندگی بشر توجه خاص داشته است. واز این بابت نقصی ندارد.

د) عمومیت زمانی

    دستورات وتعالیم اسلام علاوه بر جامعیت دارای عمومیت زمانی هستند. یعنی مربوط به یک زمان مشخصی نبوده ومردم در همة قرون واعصار می توانند از این تعالیم استفاده کنند.

2/2- مراتب دین از نظر قرآن

    قرآن کریم ماهیت وحقیقت دین را یکی می داند. وآن اسلام است. اِنَّ الدّینَ عِنْدَ اللهِ الاِسلامُ(همانا دین نزد خداوند اسلام است.آل عمران /19) منظور از این کلام قرآن کریم این است که همة فرستادگان خداوند محتوای برنامه هایشان یکی است وهمة آنها قصدشان هدایت مردم به سمت کمال بوده است. البته در برخی موارد ادیان با هم اختلاف داشته اند که این اختلافات به حسب نقص وکمال است، نه تضاد. به این معنا که: چون سطح استعدادهای امت های قبل از اسلام ونحوه زندگی آنها متفاوت بوده است از این جهت دستورات دینی ومقررات الاهی با هم متفاوت اند.

    این مسئله از جهت دیگر نیز قابل بررسی است . وآن شخصیت عرفانی انبیاء است. یعنی هر پیامبری به هر اندازه که توانسته به مکاشفه برسدبه همان اندازه توانسته است از معارف الاهی دریافت نموده وبه مردم ابلاغ کند. ولذا چون پیامبر خاتم توانستند به آخرین حدّ از مکاشفه برسد، جای مکاشفة جدید برای انسان دیگری باقی نمانده است. پس پیامبر خاتم آن پیامبری است که جمیع مراتب مکاشفه را طی کرده ومرحلة طی نشده ای باقی نگذاشتند.واسلام به عنوان دین کامل توسط مکاشفة تامّة محمدی(ص) به مردم همة قرون واعصار ابلاغ گردید.

3- فلسفه وحکمت ختم نبوت تبلیغی

     همان گونه که می دانیم عدة کمی از انبیاء پیامبران تشریعی هستند. واکثر پیامبران تبلیغی بوده و وظیفة آنها تبلیغ دین انبیاءصاحب شریعت بوده است .

سئوال: چرا با اسلام نبوت تبلیغی نیز پایان یافت؟ آیا لازم نبود انبیاء تبلیغی دین پیامبر خاتم را ادامه داده ونسبت به تبلیغ وترویج دین اسلام اقدام نمایند؟

  پاسخ :یکی از دلایل تجدید نبوتها مخصوصاً نبوتهای تبلیغی تحریف واز بین رفتن کتاب ها ومعارف الاهی بوده است. این تحریف ها یا سهوی صورت گرفته یا عمدی انجام شده است.در هر حال مردم چون توان حفظ دین از خطرات را نداشتند وجود پیامبر جدیدلازم می شد.ولذا کتاب های مقدس پس از هر تحریف صلاحیت خود را به عنوان راهنمای بشر از دست می دادند.وپیامبران جدید می آمدند تا تعالیم تحریف شده واز بین رفته را اصلاح یا احیا نمایند.ولی در زمان پیامبرخاتم مردم به اندازه ای از رشد وبلوغ فکری رسیده بودند که بتواننداز دین خدا وتعالیم پیامبرشان محافظت نمایند.

4- فلسفه وحکمت ختم نبوت تشریعی

    در رابطه با علت های ختم نبوت تشریعی دو مسئله قابل بررسی است

.مسئلة اول: اسلام ومقتضیات زمان،

مسئلة دوم : ویژ گی های سیستم قانون گذاری در اسلام وپویائی آن

1/4- اسلام ومقتضیات زمان

    سئوال مهمی که دراینجا مطرح شده این است که اسلام چگونه می تواند با قوانین ثابت خود، نیازهای متغیر مردم در همة قرون واعصار را برآورده سازد؟وانسانی که برخلاف حیوانات دارای قدرت فکر واندیشه است وقادر است دائماً نیازمندی های خودرا در زمان های مختلف  تغییر دهد. چگونه می تواند با اسلام که احکام ثابتی دارد زندگی کرده وبه کمال برسد؟

پا سخ: در پاسخ به این سئوال باید گفت:اینکه نیازهای انسان در زمان های مختلف متفاوت است امری بدیهی وپذیرفتنی است.ولی با این حال احکام اسلام به گونه ای است که می تواندپاسخگوی نیازهای متغییر بشر در زمان های مختلف باشد.زیرا نیازهای بشر دو دسته اند. دستة اول نیازهای اوّلی وثابت ودستة دوم نیازهای ثانوی ومتغیّر، نیازهای ثابت خود سه دسته اندالف) نیازهای جسمانی مانندنیاز به غذا وپوشاک ومسکن  ب) نیازهای روحانی مانندنیاز به علم و پرستش وزیبایی

ج)نیازهای اجتماعی مانندنیاز به معاشرت ، مبادله ، عدالت وآزادی  ونیاز های متغییر انسان  ازنیازهای ثابت او سرچشمه گرفته، اما در طی زمان تغییر میکنند. مانند نیازمندی انسان به ابزار و وسایل ،در واقع نیازهای اولیه بشر محرک او به سمت توسعه وکمال اند ونیازهای متغییر او ناشی از توسعه وکمال اند. نیازهای ثابت نه تغییر می کنند ونه از بین می روند بلکه همیشه ثابت وزنده اند. در واقع این نیازهای ثانویه ومتغییر اند که در حال تغییرند. در اسلام برای نیازهای ثابت، قوانین ثابت وبرای نیازهای متغییر قوانین متغییر وجود دارد.وقوانین ثابت روح قوانین متغییر هستند. توسعه تمدن بشر قوانین  متغیر را ممکن است تغییر دهد. مانند تغییراتی که در قوانین راهنمایی ورانندگی به وجود می آید ولی قوانین ثابت تغییر نمی کنند ونیازی هم به تغییر ندارند . قوانین ارث ، ازدواج ، دیات و.... لذا انسان در پرتو قوانین ثابت الاهی میتواند نسبت به ایجاد ویا تغییر در قوانین متغییر اقدام نماید. واین قوانین ثابت پاسخگوی نیازهای بشر در همة قرون واعصار باشند.

2/4- ویژگی های سیستم قانون گذاری در اسلام وعناصر پویایی آن

    یک قانون جاودانه مانند اسلام اگر بخواهد برای تمام قرون واعصار برنامه ارائه دهد باید از یک نوع دینامیسم وتحرک وانعطاف پذیری بهره مند باشد. برای اینکه بفهمیم که اسلام چگونه باداشتن قوانین ثابت از پویایی وتحرک برخوردار است ،لازم است ویژگی های سیستم قانون گذاری اسلام که تضمین کننده جاودانگی آنست بررسی شود

الف ) عقل عامل مهم قانون گذاری


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره پیامبر

مقاله درباره پیامبر و خلافت

اختصاصی از ژیکو مقاله درباره پیامبر و خلافت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 38

 

خلافت اسلامی نوعی حکومت است که در آن ملاک حقوق انسان‌ها باورهای اسلامی است و حاکمیت از آن کسانی است که نسبت به حقوق اسلامی آگاهی دارند. در خلافت اسلامی حکومت باید بر اساس شورا انجام گیرد اما حرف آخر را خلیفه میزند. به این فرم حکومت اشرافیت (آریستوکراسی) نیز گفته می‌شود. این نوع حکومت با نوع دیگر حکومت اسلامی یعنی حکومت ولایت فقیه متفاوت است.

تاریخچه

خلافت اسلامی به شکل مطرح در امروز بعد از زندگی پیامبر اسلام ابداع شد. در مورد جانشینی پیامبر قبل از فوت ایشان بین شیعه و سنی اختلاف است. اهل تسنن معتقند پیامبر در مورد جانشینی خود تصمیمی نگرفته است، اما شیعیان معتقند پیامبر علی بن ابی طالب را به عنوان جانشین انتخاب کرده است.

خلافت به معنای جانشینی و در واقع جانشینی پیامبر اسلام پس از مرگ او است. در این مقوله دو نظریه ی عمده وجود دارد.

نظریه‌ی اهل سنت

که معتقدند محمد جانشینی را برای خود معین نکرد و مسلمانان بدین لحاظ از طریق شورا خلیفه‌ای را انتخاب کردند.

نظریه‌ی شیعیان

شیعیان معتقدند محمد در مواردی متعدد که مصداق بارز آن گفتار او در روز غدیر خم است، علی را بعنوان مولای مسلمانان و جانشین و خلیفه ی بعد از خود معرفی کرد.

شیعیان جدای از شیوه ی نقلی، یعنی نقل احادیثی از پیامبر دال بر جانشینی علی ، که این احادیث در کتب معتبر اهل سنت نیز قابل مشاهده هستند و موضوع صرفا بر سر تعابیر و تفاسیری است که از کلام رسول خدا شده، به شیوه‌های عقلی نیز بر خلافت علی استدلال می نمایند. از جمله اینکه آیا ممکن است محمد در مورد احکام جزیی به تفصیل سخن گفته باشد و تکلیف مسلمانان را معلوم کرده باشد، اما در مورد جانشینی پس از خود چیزی نگفته باشد.

ایرادات شیعه به شورای اهل سنت

بنا بر دیدگاه شیعیان شورایی که اهل سنت آن را مطرح می نمایند در واقع عملی نشد.

ایرادات انتخاب خلیفه اول از دیدگاه شیعه

در شورایی که ابوبکر را بعنوان خلیفه ی اول انتخاب کرد حداکثر هفت نفر حضور داشتند و این اشخاص پیشتر به نمایندگی جامعه ی مسلمانان منصوب نشده بودند. یکی از این اشخاص ابوبکر بود که به خودش رأی داد، دیگری عمر بود که به ابوبکر رأی داد و ابوبکر نیز به هنگام مرگ او را بعنوان خلیفه‌ی دوم معرفی کرد. سومی ابو عبیده بود که شغلش قبرکنی بود و از عقلای قوم محسوب نمی شد. به اعتقاد شیعیان اگر قرار به برگزاری شورایی هم بود باید در وهله ی اول از علی دعوت به شرکت در جلسه را می کرد، و نیز در این شورا شخصیتهایی نظیر ابن عباس مفسر بزرگ قرآن، سلمان، اباذر، مقداد، عمار، کمیل، مالک اشتر نخعی، محمد حنفیه و بسیاری شخصیتهای دیگر حضور می یافتند و این اشخاص نیز یا باید از قاطبه ی مسلمانان نمایندگی کسب می کردند و یا اینکه خلیفه بر اساس یک انتخابات آزاد که همه ی مسلمانان حق شرکت در آن را می داشتند برگزار می شد.البته شیعیان اعتقاد دارند که مطابق قرآن (یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک فان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس) یعنی: «ای رسول ابلاغ کن آنچه را که از جانب پروردگارت به تو نازل شده و اگر این کار را به انجام نرسانی رسالت او را ابلاغ ننموده ای، خداوند ترا از مردم محفوظ خواهد داشت) محمد از جانب خدا موظف به انتصاب علی به عنوان جانشین و وصی پس از خود بود و تعیین علی بعنوان جانشین محمد مانند تعیین هارون به جانشینی موسی بود، با این تفاوت که هارون علاوه بر جانشینی خود پیامبر هم بود اما علی خلیفه و امام بود و پیامبر نبود. اما در مقام بررسی تاریخ شیعه با قاطعیت اعلام می دارد که اصولا شورایی نیز در برابر نص محمد برگزار نشد و به آنچه که روی نمی توان نام شورا نهاد.

ایرادات انتخاب خلیفه دوم از دیدگاه شیعه

در تعیین عمر بعنوان خلیفه ی دوم نیز اصولا شورایی برگزار نشد و ابوبکر وی را بعنوان جانشین خود و خلیفه ی دوم معرفی کرد. در اینجا شیعیان این سوال را مطرح می کنند، که چگونه است که وقتی پیامبر علی را منصوب می نماید، اهل سنت زیر بار نمی روند و از شورا دم می زنند، اما هنگامی که ابوبکر خلیفه ی دوم را تعیین می کنند همگی‌شان می پذیرند؟

ایرادات انتخاب خلیفه سوم از دیدگاه شیعه

در خصوص خلافت خلیفه ی سوم یعنی عثمان نیز شورایی از جانب مسلمانان و یا قاطبه ی منتخب مسلمانان برگزار نشد و عمر خود چند نفر را مشخص کرد تا خلیفه ای را برگزینند. این هیأت ابتدا علی را برگزید اما با او شرط کرد که بر اساس قرآن و روش شیخین (ابوبکر و عمر) رفتار نماید، اما علی نپذیرفت و گفت بر اساس قرآن و اجتهاد خود عمل می کنم، بنابراین گروه مذکور عثمان را برگزید و این شرط را با او در میان گذاشت و او شرط را پذیرفت. بنابراین خلیفه ی سوم نیز با شور و مشورت مسلمانان انتخاب نشد بلکه گروهی که از سوی خلیفه ی دوم مأموریت یافته بودند به شکلی که گفته شد او را منتصب ساختند.

نحوه انتخاب خلیفه چهارم از دیدگاه شیعه


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره پیامبر و خلافت