ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درمورد نگرش و سیستم یکپارچة هزینه یابی بر مبنای فعالیت

اختصاصی از ژیکو تحقیق درمورد نگرش و سیستم یکپارچة هزینه یابی بر مبنای فعالیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 35

 

 

موضوع تحقیق:

* نگرش و سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت(EVA)و ارزش افزوده اقتصادی(ABC)

*مفاهیم هزینه کیفییت

استاد مربوطه: آقای اکبر زاده

گرد اورنده : حاتم حصومی دانشجوی ترم 4 رشته امور مالی و مالیاتی

شماره دانشجویی: 8525288041

نگرش و سیستم یکپارچه ی هزینه یابی بر مبنای فعالیت

(EVA) و ارزش افزودة اقتصادی (ABC)

چکیده

مقالة حاضر سیستم سنجش و ارزیابی هزینه و عملکرد را از طریق یکپارچه کردن روش هزینه یابی بر مبنای فعالیت( ABC) با ارزش افزودة اقتصادی( EVA) به عنوان معیار ارزیابی مالی مبتنی بر ارزش مورد بررسی قرار میدهد. در سیستم یکپارچه ABC-and-EVA

هزینة فعالیت ها نه تنها نرخ مصرف منابع را شامل می شود.

، بلکه تقاضای سرمایه فعالیت ها را از طریق هزینه سرمایه در نظر می گیرد. در این مقاله

نخست پیشرفتهای اخیر در هزینه یابی بر مبنای فعالیت و نقش ارزش افزوده اقتصادی در محیطهای تجاری جدید و همچنین هدف و انگیز ة به کارگیری سیستم یکپارچه ABC-and-EVA در شرکت ها بیان می گردد.

سپس متدلوژی و روش اجرا ی آن با استفاده از تحقیقات انجام شده در این زمینه تشریح می شود. به طور کلی یافته ها و نتایج تحقیقات انجام شده بیان کنندة این است که اطلاعات هزینه روش هزینه یابی بر مبنای فعالیت به تنهایی در بسیاری از موارد منجر به تحریف اطلاعات هزینه و اّتخاذ تصمیمات ضعیف و حتی گمراه کننده می گردد در حالی که در سیستم یکپارچه، ABC-and-EVA قابلیت اتکای اطلاعات هزینه به طور قابل توجهی. افزایش می یابد و موجب بهبود تصمیمات استراتژیک و عملکرد تجاری موثرتر خواهد گردید .

واژه های کلیدی

هزینه یابی بر مبنای فعالیت ، ارزش افزودة اقتصادی ، سیستم هزینه یابی، مدیریت هزینه ، مدیریت استراتژیک.

مقدمه

هدف اصلی اکثر شرکت ها ایجاد پول در زمان حال و آینده است . اگر یک شرکت قادر

به ایجاد سود اقتصادی کافی در طول زمان نباشد حیات و بقای آن در تردید و ابهام قرار دارد.از این رو شرکت با سود پایین یا بدون سود برای سهامداران و سرمایه گذاران بالقوه

جذاب نیست؛ از این رو مدیریت برای جلب رضایت سرمایه گذاران ضمن حفظ حداقل سطح سودآوری مورد انتظار مجبور به مدیریت هزینه و ایجاد ارزش اقتصادی خواهد بود.

در بسیاری از شرکت های بزرگ در ترکیب با سایر ABC در سال های اخیر سیستم

ابزارهای نوین ، از طریق حذف فعالیت های فاقد ارزش افزوده و بهبود فرآیندها ، مدیران

واحدهای تجاری را قادر به مدیریت هزینه به طور موفق تر و عملکرد تجاری کارا و مؤثرتر

کرده است .

امروزه در محیط تجاری بسیاری از شرکت های تولیدی در مواجه با نیروهای رقابتی

در بازار های محلی و جهانی ابزارهای مدیریت استراتژیک را به منظور افزایش قدرت رقابت به کار می برند EVA و ABC هر دو از چنین ابزارهای مدیریت استراتژیک هستند.

و به طور متداول روش های EVA و ABC به طور مجزا مورد استفاده میباشند

. اساسا ABC یک سیستم هزینه یابی برای بهبود کارایی عملیات و EVA

به عنوان یک معیار

عملکرد(مالی برای بهبود کارایی مالی شمرده می گردد . در سال های اخیر بسیاری از

محققان موضوع ترکیب این دو نگرش را برای ایجاد یک سیستم یکپارچه هزینه یابی و عملکرد مطرح نمودند در این سیستم یکپارچه بخش ABC روی هزینه های عملیاتی( برگرفته از صورت سود و زیان) و بخش EVA روی هزینه های سرمایه

(برگرفته از ترازنامه) شرکت متمرکز می گردد در واقع این سیستم با نگرش ترکیبی

EVA و ABC به عنوان یک ابزار قدرتمند مدیریت استراتژیک قادر به محاسبه کل هزینه های رخ داده اعم از هزینه های مستقیم، هزینة عملیاتی و هزینة سرمایه در فرایند ایجاد محصولات، سفارشات و خدمات خواهد شد به منظور به دست آوردن اطلا عات هزینه کامل و قابل اتکا هزینه یابی بر مبنای فعالیت برای ردیابی هزینه عملیاتی ( سربار) و ارزش افزود ة اقتصادی، برای برآورد هزینه سرمایه و ضمنا هزینه های مستقیم ، مستقیمابه موضوع هزینه ردیابی می شود .طی سال های اخیر این سیستم و نگرش یکپارچه ABC و EVA به طور موفقیت آمیز در بسیاری از شرکت های بزرگ اجرا شده است .

EVE یک معیار مالی است که بر اساس آن کارایی کل فرآیند در مقایسه با سرمایه قابل دسترس ارزیابی می گردد . در حالی که ABC برای تخصیص و توسعه هزینه ها به محصول به کار می رود . سیستم یکپار چه ABC و EVA یک ابزار حمایتی

مدیریت است که از طریق ترکیب آنها، عدم کارایی و معایب هر دو روش مورد استفاده به طور مجزا رفع می شود

کوپر و کاپلان در کتاب» هزینه و ارزش« عنوان کردند که یکپارچه کردن

EVA و ABC مسلم به نظر می رسد و هر دو نگرش برای حل و رفع تحریف گزارشگری مالی در واحدهای اقتصادی یکی از بعد عملیاتی و دیگری از بعد مالی توسعه یافته است .

هزینه یابی بر مبنای فعالیت تخصیص اختیاری هزینه های غیر مستقیم یا سربار

کارخانه به محصولات و مشتریان را اصلاح و ارزش افزود ة اقتصادی نقص حسابداری

مالی را در گزارشگری سود شرکت ها با در نظر گرفتن هزینه سرمایه به عنوان یک هزینه

اقتصادی رفع می نماید . توانایی واقعی ترکیب این دو ابزار مکمل این است که مدیران

درک واضح و ,واقع بینانه ای از چگونگی مخارج و منابع سرمایه دارند و این که چگونه در بُعد

عملیاتی و استراتژیک تصمیم گیری کنند.

پیشرفت های اخیر در ABC

کاربرد گسترده تکنولوژی اطلاعات و جهانی شدن محیط رقابتیی ای ایجاد کرده است که در آن اغلب واحد های تجاری با ساختار هزینه پایین در بحرانها موفق خواهند بود . این محیط نیاز وسیع به ارزیابی درست هزینه و تکنیکهای نوین مدیریت را ایجاب کرده است .

کاهش هزینه یک ابزار و روش پایدار برای کسب وتقویت مزیت های رقابتی به شمار می رود .

وضیت هزینة یک شرکت نشان دهندة چگونگی انجام هزینه در فعالیتهای با ارزش افزوده

نسبت به رقبایش می باشد .

هر فعالیت دارای محرکهای هزینه می باشد که بالقوه منشا صرفه جویی هزینه

تلقی می گردد. کیفیت اطلاعات هزینه مستلزم این است که بدر ستی روابط علی و معلولی بین هزینه و مصارف هزینه منعکس شود .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد نگرش و سیستم یکپارچة هزینه یابی بر مبنای فعالیت

مقاله درمورد هزینه یابی هدف

اختصاصی از ژیکو مقاله درمورد هزینه یابی هدف دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

عنوان مقاله: هزینه یابی هدف: رویکرد تطبیقی

مولف/مترجم: دکتر محمد حسن قلی‌زاده؛ فاروق کاظم‌اُف

موضوع: هزینه یابی

سال انتشار(میلادی): 2008

وضعیت: تمام متن

منبع: ماهنامه تدبیر-سال نوزدهم-شماره 199

تهیه و تنظیم:ناصر ظفری  

چکیده:

در بازار یکپارچه کنونی، موسساتی قادر به رقابت هستند و می¬‌توانند به دوام واحد¬های تجاری خود امیدوار باشند که بتوانند محصولاتی، با مزایای رقابتی، تولید و به بازار عرضه کنند. موسساتی که بتوانند محصولات را با کیفیت و کارکرد مشابه اما با قیمت‌های پایین¬تر به بازار ارائه دارند، گوی سبقت را از دیگر رقبا خواهند ربود و سهم خود را در بازار، افزایش خواهند داد. یکی از مهم¬ترین تکنیک¬‌هایی که می¬‌تواند یاریگر موسسات در این مهم باشد، سیستم هزینه‌¬یابی هدف (Target Costing) است. هزینه‌¬یابی هدف، تکنیک تعیین و اندازه¬‌گیری بهای تمام شده نیست، بلکه یک برنامه جامع کاهش هزینه است.

مقدمهدر شرایط رقابتی حاکم بر بازار، بنگاه‌های اقتصادی ملزم به مدیریت اجزای محصول (قیمت، کیفیت و کارکرد) هستند، زیرا در اقتصاد امروز، حفظ یک مزیت رقابتی به مدت طولانی غیرممکن است. این محیط تجاری رقابتی، مؤسسات را ملزم کرده است که محصولاتی را با کیفیت و مطابق خواست مشتریان، را در حالی¬که قیمت¬های فروش کاملاً توسط بازار تعیین می¬‌شود تولید کنند. هزینه¬‌یابی هدف یک تکنیک اندازه‌¬گیری بهای تمام شده نیست، بلکه برنامه جامع کاهش هزینه، حتی پیش از نخستین مراحل تولید یک محصول است. هزینه¬‌یابی هدف، به دنبال شناسایی هزینه¬‌های تولید یک محصول پیشنهادی است، تا زمانی که محصول به فروش می‌رسد، سود دلخواه و موردنظر تحقق یابد. در سیستمهای رایج، یک محصول پس از طراحی و تولید، هزینه¬‌یابی شده، پس از تعیین بهای تمام شده آن، سود مورد نظر به آن افزوده و با قیمت تعیین شده به بازار عرضه می¬‌شود. اما در دنیای پررقابت آینده، تولیدکننده نمی¬‌تواند بدون لحاظ کردن بهایی که مشتری حاضر به پرداخت است، به تولید و عرضه محصول بپردازد.

پیشینه هزینه‌¬یابی هدف

در دهه 1960 که آن را عصر محصولات جدید نامیدند، تمرکز اصلی شرکتهای ژاپنی بر تولید انبوه محصولات یکنواخت بود و مدیریت هزینه به نقش برنامه‌ریزی و طراحی در تولید توجه چندانی نداشت، بلکه کانون توجه مدیریت هزینه، بر مراحل تولید متمرکز قرار داشت. از این رو هزینه¬‌یابی استاندارد، ابزار اصلی کنترل هزینه شمرده می‌شد.

در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970 با بالا رفتن سطح زندگی مردم ژاپن و نیز سطح آگاهی مصرف¬‌کنندگان، شرکتها مجبور شدند محصولات متنوع با ویژگیهای متفاوت تولید کنند. روبوتهای صنعتی و ماشینهای خودکار، چرخه عمر محصولات را به نفع محصول بهتر و جدیدتر به طور دایم کوتاه‌ترکردند. تفاوت چرخه عمر تولید سنتی و تولید با فناوری پیشرفته در شکل (1) نشان داده شده است.در اواخر دهه 1980، هزینه¬‌یابی هدف، با استراتژی شرکتها عجین شد و مانند ابزار استراتژیک مدیریت هزینه، برای برنامه‌ریزی سود و نیز برای کاهش هزینه در نظر گرفته می¬شود. (عبدی،1381: 2) 

تعریف هزینه¬‌یابی هدف


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درمورد هزینه یابی هدف

تحقیق درمورد نگرش و سیستم یکپارچة هزینه یابی بر مبنای فعالیت

اختصاصی از ژیکو تحقیق درمورد نگرش و سیستم یکپارچة هزینه یابی بر مبنای فعالیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 35

 

 

موضوع تحقیق:

* نگرش و سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت(EVA)و ارزش افزوده اقتصادی(ABC)

*مفاهیم هزینه کیفییت

استاد مربوطه: آقای اکبر زاده

گرد اورنده : حاتم حصومی دانشجوی ترم 4 رشته امور مالی و مالیاتی

شماره دانشجویی: 8525288041

نگرش و سیستم یکپارچه ی هزینه یابی بر مبنای فعالیت

(EVA) و ارزش افزودة اقتصادی (ABC)

چکیده

مقالة حاضر سیستم سنجش و ارزیابی هزینه و عملکرد را از طریق یکپارچه کردن روش هزینه یابی بر مبنای فعالیت( ABC) با ارزش افزودة اقتصادی( EVA) به عنوان معیار ارزیابی مالی مبتنی بر ارزش مورد بررسی قرار میدهد. در سیستم یکپارچه ABC-and-EVA

هزینة فعالیت ها نه تنها نرخ مصرف منابع را شامل می شود.

، بلکه تقاضای سرمایه فعالیت ها را از طریق هزینه سرمایه در نظر می گیرد. در این مقاله

نخست پیشرفتهای اخیر در هزینه یابی بر مبنای فعالیت و نقش ارزش افزوده اقتصادی در محیطهای تجاری جدید و همچنین هدف و انگیز ة به کارگیری سیستم یکپارچه ABC-and-EVA در شرکت ها بیان می گردد.

سپس متدلوژی و روش اجرا ی آن با استفاده از تحقیقات انجام شده در این زمینه تشریح می شود. به طور کلی یافته ها و نتایج تحقیقات انجام شده بیان کنندة این است که اطلاعات هزینه روش هزینه یابی بر مبنای فعالیت به تنهایی در بسیاری از موارد منجر به تحریف اطلاعات هزینه و اّتخاذ تصمیمات ضعیف و حتی گمراه کننده می گردد در حالی که در سیستم یکپارچه، ABC-and-EVA قابلیت اتکای اطلاعات هزینه به طور قابل توجهی. افزایش می یابد و موجب بهبود تصمیمات استراتژیک و عملکرد تجاری موثرتر خواهد گردید .

واژه های کلیدی

هزینه یابی بر مبنای فعالیت ، ارزش افزودة اقتصادی ، سیستم هزینه یابی، مدیریت هزینه ، مدیریت استراتژیک.

مقدمه

هدف اصلی اکثر شرکت ها ایجاد پول در زمان حال و آینده است . اگر یک شرکت قادر

به ایجاد سود اقتصادی کافی در طول زمان نباشد حیات و بقای آن در تردید و ابهام قرار دارد.از این رو شرکت با سود پایین یا بدون سود برای سهامداران و سرمایه گذاران بالقوه

جذاب نیست؛ از این رو مدیریت برای جلب رضایت سرمایه گذاران ضمن حفظ حداقل سطح سودآوری مورد انتظار مجبور به مدیریت هزینه و ایجاد ارزش اقتصادی خواهد بود.

در بسیاری از شرکت های بزرگ در ترکیب با سایر ABC در سال های اخیر سیستم

ابزارهای نوین ، از طریق حذف فعالیت های فاقد ارزش افزوده و بهبود فرآیندها ، مدیران

واحدهای تجاری را قادر به مدیریت هزینه به طور موفق تر و عملکرد تجاری کارا و مؤثرتر

کرده است .

امروزه در محیط تجاری بسیاری از شرکت های تولیدی در مواجه با نیروهای رقابتی

در بازار های محلی و جهانی ابزارهای مدیریت استراتژیک را به منظور افزایش قدرت رقابت به کار می برند EVA و ABC هر دو از چنین ابزارهای مدیریت استراتژیک هستند.

و به طور متداول روش های EVA و ABC به طور مجزا مورد استفاده میباشند

. اساسا ABC یک سیستم هزینه یابی برای بهبود کارایی عملیات و EVA

به عنوان یک معیار

عملکرد(مالی برای بهبود کارایی مالی شمرده می گردد . در سال های اخیر بسیاری از

محققان موضوع ترکیب این دو نگرش را برای ایجاد یک سیستم یکپارچه هزینه یابی و عملکرد مطرح نمودند در این سیستم یکپارچه بخش ABC روی هزینه های عملیاتی( برگرفته از صورت سود و زیان) و بخش EVA روی هزینه های سرمایه

(برگرفته از ترازنامه) شرکت متمرکز می گردد در واقع این سیستم با نگرش ترکیبی

EVA و ABC به عنوان یک ابزار قدرتمند مدیریت استراتژیک قادر به محاسبه کل هزینه های رخ داده اعم از هزینه های مستقیم، هزینة عملیاتی و هزینة سرمایه در فرایند ایجاد محصولات، سفارشات و خدمات خواهد شد به منظور به دست آوردن اطلا عات هزینه کامل و قابل اتکا هزینه یابی بر مبنای فعالیت برای ردیابی هزینه عملیاتی ( سربار) و ارزش افزود ة اقتصادی، برای برآورد هزینه سرمایه و ضمنا هزینه های مستقیم ، مستقیمابه موضوع هزینه ردیابی می شود .طی سال های اخیر این سیستم و نگرش یکپارچه ABC و EVA به طور موفقیت آمیز در بسیاری از شرکت های بزرگ اجرا شده است .

EVE یک معیار مالی است که بر اساس آن کارایی کل فرآیند در مقایسه با سرمایه قابل دسترس ارزیابی می گردد . در حالی که ABC برای تخصیص و توسعه هزینه ها به محصول به کار می رود . سیستم یکپار چه ABC و EVA یک ابزار حمایتی

مدیریت است که از طریق ترکیب آنها، عدم کارایی و معایب هر دو روش مورد استفاده به طور مجزا رفع می شود

کوپر و کاپلان در کتاب» هزینه و ارزش« عنوان کردند که یکپارچه کردن

EVA و ABC مسلم به نظر می رسد و هر دو نگرش برای حل و رفع تحریف گزارشگری مالی در واحدهای اقتصادی یکی از بعد عملیاتی و دیگری از بعد مالی توسعه یافته است .

هزینه یابی بر مبنای فعالیت تخصیص اختیاری هزینه های غیر مستقیم یا سربار

کارخانه به محصولات و مشتریان را اصلاح و ارزش افزود ة اقتصادی نقص حسابداری

مالی را در گزارشگری سود شرکت ها با در نظر گرفتن هزینه سرمایه به عنوان یک هزینه

اقتصادی رفع می نماید . توانایی واقعی ترکیب این دو ابزار مکمل این است که مدیران

درک واضح و ,واقع بینانه ای از چگونگی مخارج و منابع سرمایه دارند و این که چگونه در بُعد

عملیاتی و استراتژیک تصمیم گیری کنند.

پیشرفت های اخیر در ABC

کاربرد گسترده تکنولوژی اطلاعات و جهانی شدن محیط رقابتیی ای ایجاد کرده است که در آن اغلب واحد های تجاری با ساختار هزینه پایین در بحرانها موفق خواهند بود . این محیط نیاز وسیع به ارزیابی درست هزینه و تکنیکهای نوین مدیریت را ایجاب کرده است .

کاهش هزینه یک ابزار و روش پایدار برای کسب وتقویت مزیت های رقابتی به شمار می رود .

وضیت هزینة یک شرکت نشان دهندة چگونگی انجام هزینه در فعالیتهای با ارزش افزوده

نسبت به رقبایش می باشد .

هر فعالیت دارای محرکهای هزینه می باشد که بالقوه منشا صرفه جویی هزینه

تلقی می گردد. کیفیت اطلاعات هزینه مستلزم این است که بدر ستی روابط علی و معلولی بین هزینه و مصارف هزینه منعکس شود .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد نگرش و سیستم یکپارچة هزینه یابی بر مبنای فعالیت

تحقیق درمورد هزینه یابی بر مبنای فعالیت (2)

اختصاصی از ژیکو تحقیق درمورد هزینه یابی بر مبنای فعالیت (2) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

 

هزینه یابی بر مبنای فعالیت

 روش محاسبه صحیح بهای تمام شدهوقوع رویدادهایی نظیر توسعه رقابت جهانی، پیشرفت فن آوری اطلاعات و ارتباطات و دسترسی به سیستم های اطلاعاتی ارزان طی دو دهه گذشته و تلاش واحدهای اقتصادی جهت احراز رتبه جهانی و ورود به بازارهای بین المللی، لزوم داشتن نگرشهایی همچون رضایت مشتریان و مدیریت بر مبنای فعالیت را اجتناب ناپذیر کرده است. همچنین با افزایش سهم فن آوری و سایر اجزای هزینه های سربار در تولید کالاها و خدمات ، روشهای هزینه یابی سنتی، اطلاعات صحیح در مورد هزینه سر بار و تسهیم آن فراهم نمی آورد در حالیکه اطلاعات بهای تمام شده محصولات، خدمات و مشتریان از مهمترین اطلاعات مالی است که برای تصمیمات مدیریت مورد نیاز است. برآورده نشدن اطلاعات مورد نیاز مدیریت توسط سیستم های هزینه یابی سنتی، واحدهای اقتصادی را به سمت استفاده از سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت (ABC) متمایل کرده است. سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت یکی از سیستم های نوین هزینه یابی محصولات و خدمات است که نیازهایی از قبیل محاسبه صحیح بهای تمام شده محصول، بهبود فرایند تولید، حذف فعالیت های زائد، شناخت محرک های هزینه، برنامه ریزی عملیات و تعیین راهبردهای تجاری را برای واحد اقتصادی برآورده می سازد. این سیستم به جای پرداختن به نشانه و معلول ، علت ایجاد هزینه و تولید را کالبدشکافی می کند و اگر فعالیتی دارای فلسفه توجیهی، متقاضی و حتی ارزش  افزوده نباشد، زمینه حذف، تعدیل یا بهبود آن را فراهم می کند. در ادبیات حسابدرای تعاریف مختلفی از هزینه یابی بر مبنای فعالیت ارائه شده است. می هر و دیکین معتقدند : «هزینه یابی بر مبنای فعالیت یک روش هزینه یابی است که بهای تمام شده محصولات را از جمع هزینه فعالیتهایی که منجر به ساخت محصول می شوند بدست می آورد». هیلتون می نویسد: «هزینه یابی بر مبنای فعالیت روشی است که در آن هزینه ها بر مبنای نسبت سهم فعالیتهای صرف شده بوسیله هر محصول، از یک مخزن هزینه به محصولات مختلف تخصیص داده می شود». با توجه به تعاریف فوق می توان گفت که ABC ، بر فعالیتهایی تأکید دارند که برای تولید محصولات (خدمات) باید انجام شوند و سپس هزینه فعالیتها با توجه به میزان استفاده هر محصول از فعالیتها به محصولات تسهیم می شود. مرروی اجمالی بر تاریخچه ABC در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970، برخی نویسندگان حسابدرای به رابطه بین فعالیت و هزینه اشاره نمودند. اما در دهه 1980 به دنبال انعکاس ضعف ها و نارسایی های سیستم های رایج حسابداری در ارائه اطلاعات دقیق هزینه، توجه جدی در محافل دانشگاهی و حرفه ای به این رابطه بیشتر جلب گردید. این توجه عمدتاً براساس پیدایش 3 سازه اصلی بود. سازه اول تغییر نوینی بود که در دنیا جهت معرفی تکنولوژی مدرن، مکانیزم های تولیدی جدید در کشورهای مختلف بویژه در ژاپن و ... رخ داد. سازه دوم این بود که در دهه 1980 فلسفه فکری بسیاری از مدیران شرکت ها دستخوش تغییرات عمده گردید و علاوه بر سود آوری، رقابت در سطح جهانی، افزایش رضایت مشتریان، تأکید بر کنترل کیفیت محصولات و کاهش هزینه ها نیز جزو اهداف اصلی مدیران قرار گرفت. سازه سوم این بود که عده ای از نویسندگان حسابداری به تشریح فضای جدید تولید، نقشهای گوناگون تکنولوژی و دیدگاههای جدید مدیران پرداختند. نویسندگان مذکور ادعا کردند که سیستم های سنتی حسابداری صنعتی و مدیران نه تنها پاسخگوی احتیاجات مدیران نیست بلکه استفاده از اطلاعات حاصل از آنها سبب گمراهی و تصمیم گیری های نادرست مدیران می شود. به دنبال آن، این نویسندگان اقدام به معرفی سیستم جدید تحت عنوان «هزینه یابی بر مبنای فعالیت» نمودند. نیاز به اطلاعات عملیاتی در مورد هزینه ها، مقدمه ظهور سیستم دوبعدی ABC را فراهم آورد. این نگرش جدید مشخصاً به منظور ارائه اطلاعات مفید جهت دستیابی به اهداف اصلاحی در داخل و خارج از سازمان پدید آمد. این سیستم دارای دو دیدگاه اساسی می باشند. دیدگاه اول بیانگر تخصیص هزینه ها از منابع به فعالیت ها و از فعالیتها به اهداف (موضوع) هزینه (شامل مشتریان و محصولات) می باشد. اطلاعات فراهم شده در این بخش پشتیبان تصمیمات کلیدی سازمان مانند قیمت گذاری، تعیین ترکیب محصول تأمین منابع و تعیین الویت هایی برای اقدامات اصلاحی است. دیدگاه دوم پاسخگوی نیاز سازمان به اطلاعاتی درباره عوامل موثر بر فعالیتهاست. به عبارت دیگر چه عواملی باعث انجام کارها می شوند و چگونه می توان این فعالیتها را به نحو مطلوب انجام داد. چنین اطلاعاتی به سازمان کمک می کند تا علاوه بر بهبود عملکرد خود، ارزش دریافتی توسط مشتریان را نیز اصلاح نماید. فرایند محاسبه بهای تمام شده توسط سیستم های سنتی و ایرادات وارد بر آن: پیشرفت تکنولوژی تولید و استفاده از تفکر مدیریت موجودی، نظیر jit ، و چند عامل دیگر ساختار هزینه های محصول را به شدت تغییر داده است و باعث افزایش هزینه های سربار و در عوض کاهش شدید هزینه های کار مستقیم و هزینه مواد اولیه شده است. در سیستم های سنتی هزینه یابی، برای تخصیص هزینه سربار در غالب موارد از هزینه (ساعت) کار مستقیم به عنوان مبنای تخصیص استفاده می شود. در حالیکه امروزه هزینه کار مستقیم غالباً کمتر از 15% و در مقابل هزینه های سربار بیش از 50% از هزینه محصول را دربر می گیرد. بنابراین تخصیص هزینه های سربار بر اساس مبناهایی همچون ساعت (هزینه) کار مستقیم منجر به محاسبه نادرست بهای تمام شده محصولات می شود. در نظام سنتی، بهای تمام شده محصول طی فرایند زیر محاسبه می شود: 1)      ردیابی (اختصاص) مواد مستقیم و دستمزد مستقیم به محصولات یا خدمات 2)      تخصیص هزینه های سربار به محصولات یا خدمات بر مبنای یک نرخ جذب معین. 3)      محاسبه بهای تمام شده محصولات به این شیوه محاسبه بهای تمام شده ایراداتی وارد شده است که می توان موارد زیر را بیان کرد: 1)      هزینه کار مستقیم اهمیت خود را از دست داده است. 2)      استفاده از یک مبنای تخصیص نمی تواند به طرز مناسبی تمام روابط بین هزینه ها را نشان دهد. 3)      علی رغم بالا بودن سهم هزینه سربار در هزینه محصول، نحوه تخصیص هزینه سربار به هر اندازه که باشد فاقد اهمیت است. 4)      این سیستم در جریان تولید پیچیده و غیرمعمول جوابگو نمی باشد. 5)      اطلاعاتی صحیح و واقعی در مورد بهای تمام شده و سودآوری شرکت ارائه نمی کند.بسیاری از شرکتها به منظور برطرف نمودن انتقادات مطرح شده در بخش قبل به سمت استفاده از سیستم ABC گرایش یافته اند. این سیستم جانشین هزینه یابی سفارش کار یا روش مرحله ای نیست، بلکه می تواند همراه با آنها به کار گرفته شود . سیستم ABC فلسفه نوین مدیران (جلب رضایت مشتریان) و رقابت با سایر شرکت ها را به طور کمی در هزینه یابی محصول منظور می کند. یعنی این سیستم علاوه بر هزینه های مواد مستقیم و دستمزد مستقیم ، هزینه های گوناگون مربوط به تکنولوژی، کیفیت محصول و هزینه های مربوط به تولیدات انعطاف پذیر را نیز در برمی گیرد. چه شرکت هایی بهتر است از سیستم ABC استفاده کنند؟ استفاده از ABC برای برخی شرکت ها نامناسب بوده و برای برخی دیگر بی تأثیر می باشد. هزینه یابی بر مبنای فعالیت در شرکتهایی مناسب است که دارای ویژگی های زیر باشند: 1)      شرکتهایی که دارای تولیدات گوناگون و متنوع و یا ارائه دهنده خدمات مختلفی باشند. 2)      شرکتهایی که هزینه سربارشان بالا بوده و این هزینه به محصولات مختلف با توجه به میزان تولید هر یک به نسبت یکسان قابل تخصیص نباشد. 3)      شرکتهایی که از ماشین آلات پیشرفته خودکار در تولید استفاده می کنند. 4)      شرکتهایی که دارای جریان تولید پیچیده و غیرمعمول می باشند. طبقه بندی هزینه ها در روش ABC طرفداران ABC ادعا می کنند که کلیه فعالیتهایی که در یک سازمان صورت می گیرد نهایتاً در راستای حمایت از تولید و توزیع محصولات یا خدمات می باشد. بنابراین هزینه کلیه فعالیتها باید به عنوان هزینه های محصول درنظر گرفته شوند. در سیستم ABC ، 4 طبقه فعالیت وجود دارد که هزینه این فعالیتها نیز با توجه به میزان استفاده هر محصول (خدمت) از فعالیتها، به محصولات (خدمات) تخصیص می یابد. 4 طبقه فعالیت عبارتند از: 1)   فعالیتهای سطح واحد محصول که با هر بار تولید یک واحد محصول انجام می شود (سوراخ کردن، ماشین کاری هر قطعه) هزینه این نوع فعالیتها بین واحدهایی که فعالیت برای تولید آنها انجام شده است تسهیم می شود. 2)   فعالیتهای سطح دسته محصول که با هر بار تولید یک دسته از محصول انجام می شود (آماده سازی ماشین آلات یا سفارش مجموعه ای از قطعات) هزینه های سطح دسته محصول  صرف نظر از تعداد واحدهای موجود در هر دسته اغلب ثابت است. 3)   فعالیتهای سطح محصول که براساس نیاز پشتیبانی انواع محصولات مختلف اجرا می شود و هزینه های آن ثابت بوده و می توان آنها را به محصولات تخصیص داد. (حفظ مشخصات محصول و انجام تغییرات مهندسی). 4)   فعالیتهای سطح کارخانه که فرایند عمومی تولید کارخانه را پشتیبانی می کند. 3 طبقه اول با هزینه هایی سر و کار دارد که می توان آنها را مستقیماً به محصولات تخصیص داد. اما طبقه اخیر شامل هزینه هایی است که برای انواع محصولات مشترک است و تنها بر مبنای اختیاری می توان آنها را بین محصولات تسهیم کرد (روشنایی و نظافت کارخانه) اجرای سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیتدر سیستم های هزینه یابی سنتی، عموماً از طریق ایجاد مراکز هزینه، کلیه هزینه های دوایر مختلف تولیدی و غیرتولیدی به تعداد محصولات تولید شده تقسیم می شود تا بهای تمام شده محصول تعیین شود. در این سیستم هیچ گونه ارتباط مستقیمی بین فعالیتهای لازم جهت تولید محصولات (خدمات) با هزینه ها و همچنین میزان استفاده این فعالیتها از منابع مالی شرکت وجود ندارد. در نتیجه بهای تمام شده محصول منعکس کننده مستقیم فعالیتها و ارزش منابع به کار گرفته شده شرکت نیست. سیستم ABC این نقیصه را بوسیله مرتبط نمودن مستقیم هزینه های سازمانی با هزینه های فعالیت عملیاتی مرتفع می سازد. سیستم ABC تخصیص هزینه های عمومی و مشترک را در دو مرحله انجام می دهد. در مرحله اول هزینه فعالیتهایی که منجر به پیداش محصولات یا خدمات گشته اند تعیین می شود . این مرحله شامل موارد  زیر است :1)      بررسی هزینه های تولیدی و غیر تولیدی.2)      تعیین فعالیتهای مربوط به تولید یا توزیع محصولات یا خدمات.3)      تعیین تعداد مراکز فعالیت جهت جمع آوری هزینه ها و 4)      تعیین هزینه های مربوط هر فعالیت مرحله دوم مربوط به جذب هزینه مراکز فعالیت به محصولات یا خدمات جداگانه است.این مرحله شامل موارد زیر است:1-       تعیین مبناهای متعدد تولید و غیر تولیدی جهت تخصیص هزینه ها2-       تقسیم هزینه مراکز فعالیت به منباهای مختلف و تعیین نرخ سربار 3-       جذب نرخ سربار محصولات یا خدمات گوناگون برخی از مباحث کلیدی ABCالف) محرکهای هزینه : محرکهای هزینه مشخصه یک رویداد یا فعالیت است که منجر به وقوع هزینه می شود در انتخاب محرک های هزینه مناسب 3 عامل حائز اهمیت وجود دارد: 1)      میزان همبستگی 2)      هزینه اندازه گیری 3)      آثار رفتاری ب) همگن بودن فعالیت ها: یعنی اینکه اقلامی از هزینه سربار در یک گروه گردآوری شوند که تقریباً به نسبتی یکسان توسط هر


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد هزینه یابی بر مبنای فعالیت (2)

تحقیق درمورد هزینه یابی برمبنای فعالیت و ارزیابی متوازن اطلاعاتی

اختصاصی از ژیکو تحقیق درمورد هزینه یابی برمبنای فعالیت و ارزیابی متوازن اطلاعاتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

هزینه یابی برمبنای فعالیت و ارزیابی متوازن اطلاعاتی را فراهم می آورند که مدیران جهت تصمیم گیریهایی که منجر به خلق ارزش می شود به آن نیازمندند. ارزش افزوده اقتصادی فراهم آورنده چارچوب تصمیم، معیارهای عملکرد و محرکهایی است که مدیریت را برای خلق ارزش بر می انگیزد.

برای درک بیشترِ مفاهیم هزینه یابی برمبنای فعالیت، ارزیابی متوازن و ارزش افزوده اقتصادی می توان تجارت را به فوتبال تشبیه کرد. مربی یک تیم فوتبال به عوامل متعددی جهت موفقیت نیاز دارد. برای مثال به دست آوردن ضربه های ایستگاهی، به دست آوردن کرنر، فراهم سازی یک دفاع محکم و داشتن یک دروازه بان مناسب. اما در پایان مسابقه تنها چیزی که اهمیت دارد این است که مسابقه را برده ایم یا باخته ایم نه اینکه در طول بازی چند کرنر یا چند ضربه ایستگاهی به دست آورده ایم. در تجارت نیز مدیر معیارهای زیادی را برای کسب موفقیت لازم دارد. هزینه یابی برمبنای فعالیت وارزیابی متوازن معیارهایی هستند که مدیر را در تصمیم گیری و دستیابی به موفقیت یاری می رسانند، اما آیا صرفاً استفاده از این معیارها دلیل بر موفقیت است؟

این موضوع که مدیریت برای دستیابی به موفقیت به این معیارها نیاز دارد امری بدیهی است اما تعیین کننده برد یا باخت شرکت ارزش افزوده اقتصادی است؛ با به کارگیری ارزش افزوده اقتصادی مدیران در استفاده از اطلاعات به منظور خلق ارزش و خواسته مالکان برانگیخته می شوند. نیاز سازمانها به سازگاری با محیط تجاری پویا و پیچیده امروزی برای ادامه بقا که ناشی از توسعه بازارهای رقابتی است از یک سو و از سوی دیگر فشار مجامع سرمایه گذار به مدیران جهت تعیین ارزش و تبیین معیارهای اندازه گیری دقیق و شفاف، باعث شد سازمانها سیستمهای سنتی پاداش و اندازه گیری عملکرد را که در دهه قبل به وجود آورده بودند مورد بازنگری قرار دهند و دوباره آنها را بیازمایند که آیا مبنای صحیح و قابل اتکایی برای تصمیم گیری بوده اند یا خیر؟ در حال حاضر تکنیکهای اندازه گیری بیشتر از اینکه بر چارچوبهای حسابداری استوار باشند براساس تئوریهای اقتصادی بنا شده اند.

اما براستی شرکت باید از چه چارچوبی استفاده کند؟ و زمانی که چارچوب جدیدی در حال اجراست آیا این بدان معنی است که شرکت باید دیگر چارچوبها را نادیده بگیرد؟

این مقاله سه چارچوب هزینه یابی برمبنای فعالیت، ارزیابی متوازن و ارزش افزوده اقتصادی را که استفاده از آنها در صنایع به طور گسترده در حال افزایش است مورد بحث قرار می دهد. اگر چه در این مقاله به طور خلاصه این سه چارچوب توصیف می شود اما بیشتر با جواب این سئوال سروکار داریم که آیا می توان این چارچوب ها را به طور همزمان به کاربرد یا آنها با هم ناسازگارند؟

این مقاله بیان می کند که این چارچوبها در واقع مکمل همدیگرند و زمانی که با هم به کاربرده شوند می توانند بسیار موثر باشند.

هزینه یابی برمبنای فعالیت

با متنوع شدن تولیدات و مشتریان یک سازمان، تخصیص هزینه های سربار نیز امری گمراه کننده و تحریف کننده بهای تمام شده تولیدات یا خدمات خاص می گردد. همان طور که می دانیم سیستم هزینه یابی برمبنای فعالیت و سیستم هزینه یابی سنتی از لحاظ نحوه تخصیص هزینه های سربار با یکدیگر متفاوتند. این تفاوت در شکل 1 نشان داده شده است. بدین معنی که در سیستم هزینه یابی سنتی، هزینه های سربار تنها براساس یک محرک هزینه که می تواند حجم تولید، ساعات کار مستقیم، ساعات کار ماشین یا میزان دستمزد مستقیم باشد تسهیم می گردد و این نمی تواند مبنای صحیحی برای تسهیم هزینه های سربار پدید آورد، زیرا برای مثال، محصولی که چرخه عملیات تولیدی آن کوتاه است ممکن است به میزان غیرمتناسبی از هزینه های انبار یا بارگیری بهره ببرد. لذا حسابداری صنعتی به شکل سنتی پیام نادرست به مدیران می دهد. اما در سیستم هزینه یابی برمبنای فعالیت، تسهیم هزینه های سربار شامل دو مرحله است که در مرحله اول فعالیتهای عمده شناسایی می شوند و هزینه سربار به تناسب منابعی که در هر فعالیت مصرف می شود به آن فعالیتها تخصیص می یابد. سربار تخصیص یافته به هر فعالیت هزینه انباشته فعالیت4 نامیده می شود. پس از تخصیص سربار ساخت به فعالیتها در مرحله اول، محرکهای هزینه5 مناسب و مربوط به هر یک از فعالیتها شناسایی می شوند. سپس در مرحله دوم هزینه انباشته هر فعالیت به نسبت مقدار مصرف محرکهای هزینه در هر یک از خطوط تولید محصول به این خطوط تخصیص داده می شود. این سیستم هزینه یابی می تواند اطلاعات بهتری را برای تصمیم گیریهای استراتژیک مدیریت فراهم آورد و به تشخیص هزینه های بدون ارزش افزوده کمک کند. بنابراین هزینه یابی برمبنای فعالیت، کیفیت تولید و هزینه یابی را بهبود می بخشد.

مدیران برای آنکه بتوانند عملکرد شرکتشان را بهبود بخشند نیازمند شناخت چگونگی اثر متقابل بهای تمام شده با دیگر معیارهای عملکرد هستند. این موضوع به کمک تکنیک ارزیابی متوازن حل می شود.

ارزیابی متوازن

با توسعه شرکتها بتدریج مدیریت از مالکیت جدا می شود و بحث مسئولیت پاسخگویی به وجود می آید، بدین معنی که مدیران در برابر مالکان باید پاسخگو باشند. با تمایز مالکان از مدیران و توجه به اینکه مالکان آگاهی کمی از مسائل مالی دارند و به اطلاعات گزارش شده از سوی مدیریت متکی هستند آنان به ارزیابی عملکرد مدیریت نیاز دارند و در این ارزیابی ناچار به استفاده از اندازه گیری می باشند (مثالی در ادبیات مدیریت وجود دارد که اگر کسی نتواند چیزی را اندازه بگیرد نمی تواند آن را اداره کند)، اما اگر این اندازه گیری تنها متکی بر ارقام و اطلاعات مالی باشد نمی تواند مبنای صحیحی برای قضاوت و تصمیم گیری پدید آورد. یک دلیل این امر این است که مدیران مسئول گزارش ارقام و اطلاعات مالی هستند و ممکن است اطلاعات گزارش شده انعکاسی از عملکرد واقعی شرکت نباشد. البته اگر مدیران اطلاعات مالی را به طور واقعی و صحیح هم گزارش کرده باشند تنها اتکا به این اطلاعات در ارزیابی عملکرد مدیران کافی نیست. برای درک بیشتر موضوع فرض کنید شرکتی در دو سال متوالی دارای سود یکسانی باشد، اما در سال دوم اقداماتی در جهت جلب بیشتر رضایت مشتریان انجام داده یا اقدام به برگزاری دوره های آموزشی جهت افزایش مهارت و تخصص کارکنان کرده است. افزایش رضایت مشتریان نشانه فروش بیشتر و به دنبال آن کسب سود بیشتر درآینده است و از طرف دیگر افزایش مهارت و تخصص کارکنان موجب افزایش کارایی و بهره وری خواهد شد. اما اگر بخواهیم تنها از بعد مالی عملکرد شرکت را اندازه بگیریم شرکت در هر دو دوره عملکرد یکسانی داشته ولی واقعیت این است که شرکت در سال دوم عملکرد بهتری داشته است. ارزیابی متوازن، عملکرد سازمان را از چهار دیدگاه کلیدی (شکل 2) اندازه گیری می کند:

* مالی،

* مشتری،

* رویه های داخلی شرکت،

* آموزش و رشد.

هر دیدگاه دو تا پنج معیار خواهد داشت که این معیارها باید بعد از استقرار استراتژی تنظیم شوند.

بنابراین ارزیابی متوازن، عملکرد سازمان را هم از بعد مالی و هم از بعد غیرمالی اندازه گیری می کند.

ارزیابی متوازن به وسیله کاپلان و نورتون (Robert Kaplan & David

Norton) به منظور تبدیل چشم انداز6 و استراتژی7 به هدفها8 ارائه شد. استراتژی، چگونگی انطباق ظرفیتهای یک سازمان با فرصتهای موجود در بازار به منظور تحقق بخشیدن به هدفهای کل سازمان را تبیین می کند. بنابراین مقصود از اجرای استراتژی، دستیابی به هدفهای از پیش تعیین شده است. ارزیابی متوازن با تمرکز بر روی اندازه گیری عملکرد و تطابق آن با استراتژی، نقش مهمی را در پیشرفت سازمان ارائه می دهد. این نواوری تفکر بسیاری از مدیران را نسبت به نحوه مدیریت سازمانها تغییر داد. اکنون آنها استراتژی را با دقت بیشتر و با صراحت ارائه می کنند و سازمان را به عنوان مجموعه ای یکپارچه و متناسب از فعالیتها می دانند و استراتژی را با دستگاه اندازه گیری عملکرد مرتبط می شناسند.

ارزیابی متوازن رویکردی است که با اندازه گیری واقعی عملکرد (هم از بعد مالی و هم از بعد غیرمالی) و مقایسه آن با هدفهای از پیش تعیین شده به ما نشان می دهد تا چه حد استراتژیهای برگزیده شده ما را به سمت هدفهای شرکت گرایش داده است و استراتژیهای مقدم و در اولویت را برای رسیدن به هدفهای از پیش تعیین شده به ما معرفی می کند و حتی چارچوبی را جهت اجرای استراتژیهای سازمان فراهم می آورد. در واقع ارزیابی متوازن ابزار مدیریت جهت دستیابی به هدفهاست. تحقیقات نشان داده است که سازمانهایی که از سیستمهای طراحی شده مناسبی در زمینه اندازه گیری عملکرد استفاده می کنند بهتر می توانند آن را مدیریت کنند لذا احتمال موفقیت بیشتری دارند. اگر ارزیابی متوازن به درستی اجرا شود چارچوب مدیریتی دقیقی ارائه می دهد که مدیران را در ردیابی عوامل متعددی که بر عملکرد تاثیر می گذارند یاری می رساند. برگ نمره9 مجموعه ای از اطلاعات خام10 است که در آن اهداف درازمدت، معیارها، اهداف کوتاهمدت و ابداعات هر یک از دیدگاهها درج شده است و به مدیر در فهم عملکرد کمک می کند. معیارها مدیران را در متوازن ساختن عملکرد حال و آینده یاری می دهند. اندازه گیریهای مالی نوعاً متغیرهای گذشته نگر هستند که عملکرد گذشته مدیر را منعکس می کنند. از سوی دیگر هزینه های آموزش نمونه ای از شاخصهای آینده نگر است که بر رضایت مشتری و بقای شرکت تاثیر می گذارد. لذا ارزیابی متوازن با اندازه گیری عملکرد غیرمالی (رضایت مشتریان) باعث تغییر و بهبود در مدیریت شده و مبنایی برای تصمیم گیری به وجود می آورد. در واقع ارزیابی متوازن چراغ روشنی در هدایت شرکت به سوی سوداوری بیشتر با همان راه و امکانات قبلی ولی براساس هزینه یابی برمبنای فعالیت و ارائه صحیح هزینه های شرکت است.

مالکان، مدیران وظیفه اجرای استراتژی را به مدیران می سپرند، اما توجه اصلی آنها به دست آوردن سود کافی از سرمایه گذاری شان است. ارزش افزوده اقتصادی، همان طور که در ادامه بحث خواهد شد بیان می کند که آیا مدیران معیارهای برگ نمره را بدرستی موازنه کرده اند؟ به گفته کاپلان ایجاد ارزش افزوده اقتصادی نتیجه ایده آل استراتژی موفق است و عبارت است از تلاش برای انجام.

ارزش افزوده اقتصادی

آیا یک معیار مناسب از ارزیابی عملکرد شرکتها وجود دارد که سرمایه گذاران را در شناسایی فرصتهای مطلوب سرمایه گذاری یاری کند و مدیران را به تصمیم گیریهایی علاقه مند سازد که برای واحد تجاری ایجاد ارزش نماید؟

ارزش افزوده اقتصادی معیاری است که جهت نظارت کلی، در زمینه خلق ارزش، در شرکت به کار برده می شود. ارزش افزوده اقتصادی استراتژی نیست، راهی است که نتایج را اندازه گیری می کند.

با توجه به اینکه معیار ارزش افزوده اقتصادی به توانایی بنگاه اقتصادی در خلق بازده مازاد بر بازده مورد انتظار سرمایه گذاران براساس ریسک معین اشاره دارد می تواند میزان اثربخشی عملیات شرکت را اندازه گیری کند. اگر نتیجه این اندازه گیری مثبت باشد می توان چنین قضاوت کرد که مدیریت طی عملیات جاری، ارزش شرکت را افزایش داده و چنانچه منفی باشد عملکرد مدیریت باعث کاهش ارزش واحد تجاری شده است. این معیار که با هدف سازمان در زمینه افزایش ثروت سهامداران همبستگی دارد توسط استوارت (Stern Stewart) ارائه شده و برابر سودهای عملیاتی منهای هزینه سرمایه هایی است که برای ایجاد آن به کار گرفته شده است و در واقع به عنوان یکی از شاخصهای سوداوری درنظر گرفته می شود.

EVA= (r - c) × Capital

EVA= (r × Capital) - (c × Capital)

EVA= NOPAT - (c × Capital)

= نرخ بازده سرمایهr

= نرخ هزینه سرمایهc

= سرمایه Capital

= سود خالص عملیاتی پس از مالیات NOPAT

= ارزش افزوده اقتصادی EVA

برمبنای ارزش افزوده اقتصادی ایجاد ارزش در یک شرکت به دو عامل بستگی دارد:

* شرکت از سرمایه به کار گرفته شده چه بازدهی کسب می کند؟

* برای این سرمایه به کار گرفته شده چه هزینه ای می پردازد؟

بنابراین آنچه در این معیار اهمیت دارد این است که شرکت بتواند بازدهی بیش از هزینه سرمایه منابع مالی خود به دست آورد.

ارزش افزوده اقتصادی ارزش سهام را دقیقتر از سود هر سهم11 و بازده حقوق صاحبان سهام12 به دست می آورد. اخیراً شرکتها قدم در راهی از مدیریت درامدها گذاشته اند که آنها را به سوی مدیریت ارزش سوق می دهد. ارزش افزوده اقتصادی با ارائه مدلهای کاربردی قابل اجرا به مدیران در این فرایند کمک می کند.

یکی از مزایای اصلی ارزش افزوده اقتصادی، ارائه زبان واحدی در کل سازمان است. زمانی که ارزش افزوده اقتصادی کانون توجه فرایند مدیریت قرار می گیرد عملکرد سازمان کارا خواهد شد چرا که ارزش افزوده اقتصادی به ما مسئولیت پاسخگویی می دهد و می تواند تنها معیاری باشد که موفقیت در آن خلاصه می شود.

مجله فورچون (Fortune) در اکتبر 1996 ارزش افزوده اقتصادی را به عنوان جذابترین ایده مالی معرفی نمود و اشاره کرد که یک موسسه امریکایی پیش بینی کرده ارزش افزوده اقتصادی جایگزین سود هر سهم خواهد شد. از جمله شرکت کوکاکولا با به کارگیری این معیار توانست بازده سرمایه اش را حدود 200 درصد طی سالهای 1993-1987 افزایش دهد. مدیر شرکت کوکاکولا معتقد است ارزش افزوده اقتصادی او را وادار به پیدا کردن راههای زیرکانه برای ادامه فعالیت با سرمایه کمتر می کند؛ به عبارت دیگر انگیزه یافتن راههای افزایش کارایی سرمایه را ایجاد می کند و در نهایت موجب می شود که شرکت عملکرد برتر داشته باشد. استوارت توصیه می کند که از ارزش افزوده اقتصادی به عنوان مبنایی برای تخصیص سرمایه، ارزیابی عملکرد، تعیین پاداش و ایجاد ارتباط با خبرگان در بازار سرمایه استفاده شود. به این ترتیب تصمیم گیریها موثرتر می شود، ارتباطات افزایش می یابد و میزان پاداشها با افزایش در ارزش افزوده اقتصادی بالاتر می رود.

نتیجه گیری

هر سه این چارچوب ها با تکنیکهای اندازه گیری جدیدی شروع می شوند. حجم بالای اطلاعات لزوماً منجر به تصمیم موثر نمی شود. در واقع اضافه کردن یک معیار جدید به معیارهای موجود مسائل را پیچیده تر خواهد کرد.

یکی از عوامل اساسی، برخورداری از تعادل بین سادگی و دقت است. همان طور که ممکن است فهم یک مدل کاملاً پیچیده برای مدیران بسیار مشکل باشد یک مدل بسیار ساده نیز منجر به تصمیمهای نادرست می شود.

هزینه یابی برمبنای فعالیت، ارزیابی متوازن و ارزش افزوده اقتصادی ابزارهای مناسبی هستند که می توانند شرکت را در دستیابی به موفقیت در محیط تجاری، رقابتی و فعال امروزی کمک کنند. هزینه یابی برمبنای فعالیت می تواند مدیران را در فهم اثربخشی تصمیماتشان یاری رساند. ارزیابی متوازن دیدگاه عملکردی را به منظور گنجاندن شاخصهای مالی و غیرمالی گسترده است. ارزش افزوده اقتصادی ارتباط بین تصمیمها را نشان می دهد و بر معیارهای عملکرد سیستم پاداش به منظور خلق ارزش تمرکز دارد. زمانی که مدیران چارچوبهای تصمیم گیری، معیارهای عملکرد و پاداش داشته باشند که آنها را به داشتن حالت مالکانه برانگیزاند، بهترین عملکرد را خواهند داشت. داشتن استراتژی مناسب مهم است ولی داشتن مدیرانی که مجری استراتژی و نتایج حاصل از آن باشند نیز به همان اندازه اهمیت دارد.

منبع:

Evaluation, Vol. 1, Issue 2, April, 19991-

پانوشتها:

Activity Based Costing (ABC)- 1

The Balanced Score-Card (BSC)2-

Economic Value Added (EVA)3-

Activity cost pool4-

Cost drivers 5-

Vision6-

Strategy –7

Objectives 8-

Score card9-

Data 10-

Earning Per Share (EPS) 11-


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد هزینه یابی برمبنای فعالیت و ارزیابی متوازن اطلاعاتی