ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نظامی

اختصاصی از ژیکو نظامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

جمال الدین ابومحمد الیاس

 

ابومحمد الیاس بن یوسف نظامی گنجه یی ، استاد بزرگ در داستان سرایی و یکی از نتون های استوار شعر پارسی است . زندگی او بیشتر و نزدیک بتمام در زادگاهش گنجه گذشت و از میان سلاطین با اتابکان آذربایجان و پادشاهان محلی ارزنگان و شروان و مراغه و اتابکان موصل رابطه داشت و منظوم های خود را به نام آنان ساخت .در باره و فاتش تاریخ قطعی درست نیست و آنرا تذکره ای از 576 تا 606 نوشته اند و گویا سال نزدیک بحقیقت 614 هجری (1217 میلادی )‌باشد وی علاوه بر پنج گنج یا خمسه :‌مخزن الاسرار ، خسرو و شیرین ،‌لیلی و مجنون ، هفت پیکر ، اسکندر (نامه ) دیوانی از قصیده ها و غزل ها نیز داشت . نظامی بی شک از استادان مسلم شعر پارسی و از شاعرایست که توانست بایجاد با تکمیل سبک وروش خاصی توفیق یابد. اگر چه داستانسرایی در زبان پارسی پیش از و شروع شده و سابقه داشته است ،‌تنها شاعری که تا پایان قرن شعر تواست این نوع شعر را در زبان پارسی بحد اعلای تکامل برساند نظامیست وی در انتخاب الفاظ و کلمات مناسب و ایجاد ترکیبات خاص تازه و ابداع و اختراع معانی و مضامین نو و دلپسند در هر مورد ،‌و تصویر جزئیات و نیروی تخیل و دقت در وصف و ایجاد مناظر دلپذیر و ریزه کاری در توصیف طبیعت و اشخاص و احوال ،‌و به کار بردن تشپیهات و استغارات مطبوع و نوع ،‌در شمار کسانیست که بعد از خود نظیری نیافته است . ضمناً بنابر عادت اهل زمان از آوردن اصطلاحات علمی و لغات و ترکیبات عربی وافر و بسیاری از اصول و مبانی حکمت و عرفان وع لوم عقلی بهیچر وی ابا نکرده و به همین سبب و با توجه به دقت فراوانی که در آوردن مضامین و گنجانیدن خیالات باریک خود در اشعار داشت ، سخن اوگاه بسیار دشوار و پیچیده شده است.

فریاد روز افزون

مرا پرسی که چون ! چونم ایدوست        جگر پر درد و دل پر خونم ایدوست

حدیث عاشقی بر من رها کن          تو لیلی شو که من مجنونم ایدوست

به فریادم زتو هر روز ، فریاد         از این فریاد روز افزونم ایدوست

شندیم عاشقان را می نوازی         جگر من آن میان بیرونم ایدوست

نگفتی گربیفتی کیرمت دست ؟            از این افتادمتر گاکنونم ایدوست

غزل های نظامی بر تو خوانم            نگیرد در تو هیچ افسونم ایدوست

 

ابوالمکارم مجیرالدین بیلقانی

مجیر از شاعران معروف و زبان آور آذربایجان در قرن ششم هجری (قرن دوازدهم میلادی) و از شاگردان خاقانی شروانیست که بزودی بپایه استاد خود در سخن نزدیک شد و دست بمعاره او زد و پیش از مرگ آن استاد بسال 586 هجری (=1190میلادی) درگذشت. وی بدستگاه اتابکان آذربایجان اختصاص داشت و از سلجوقیان عراق ارسلان بن طغرل سلجوقی (م.571=1175میلادی) را مدح گفت. دیوانش قریب به پنجهزار بیت و پرست از قصائد عالی و غزلهای دل انگیز. تأثیر سبک سخن خاقانی در غالب اشعار او مشهودست و با اینحال مجیر از استاد خود ساده گوی ترست. چیرگی مجیر در ایجاد ترکیبات بدیع و مضامین و معانی نوودلپذیر قابل توجه بسیارست. درباره اورجوع شود به: سخن و سخنوران ، آقای فروزانفر ، (ج2ص250-267) و تاریخ ادبیات در ایران دکتر صفا (ج2،ص721-729).

 

طارم زربین که درج در مکنون کرده اند

طاق ازرق بین که جفت گنج قارون کرده اند

               پیشکاران شب این بام مقرنس شکل را

               باز بی سعی قلم نقش دگرگون کرده اند.

سبز خنگ چرخ را از بهر خاتون هلال

این سرافسار مرصع بر سرا کنون کرده اند

               از برای قدسیان سی پاره افلاک را

               این ده آیتهای زریارب چه موزون کرده اند

خرد کاری بین که در مشرق تتق بافان شب

دق مصری را نورد ذیل اکسون کرده اند

 

جمال الدین اصفهانی

جمال الدین محمد بن عبدالرزاق اصفهانی بیشتر عمر خود را در اصفهان بزرگری و نقاشی و عاقبت بشاعری گذراند و علاوه بر آل صاعد و آل خجند بعضی از ملوک باوندی طبرستان و سلجوقیان عراق و اتابکان آذربایجان و عراق را نیز مدح گفت . شعرش خالی از تکلف و روانست . در قصائد خود گاه از سنائی و گاه از انوری تقلید کرده است. با اینحال مضامین و موضوعات تازه بسیار در اشعار خویش دارد. در غزل بمرحله بلندی از کمال نزدیک شده و در سایر انواع شعر نیز آثار دل انگیزی بر جای نهاده است . در باره احوال او رجوع کنید به مقدمه دیوان جمال الدین اصفهانی ،‌چاپ تهران ، 1320 و به تاریخ ادبیات در ایران ،‌ ج 2 ص 731-733.

رستاخیز

چودر نو رددفراش امر کن فیکون

سرای پرده سیماب رنگ آینه گون

               چو قلع گردد میخ طناب دهردورنگ

               چهار طاق عناصر شود شکسته ستون

نه کله بندد شام از حریر غالیه رنگ

نه حله پوشد صبح از نسیج سقلاطون

               مخدرات سماوی تتق بر اندازند

               بجا نماند این هفت قلعه مدهون

بدست امر شود طی صحایف ملکوت

بپای قهر شود پست قبه گردون

               عدم بگیرد ناگه عنان دهر شموس

               فنا در آرد در زیرران جهان حرون

فلک بسر برد اطوار شغل کون و فساد

قمر بسر برد ادوار عاد کالعر جون

               نه صبح بندد بر سر عمامه های قصب

               نه شام گیرد بر کتف حله اکسون

 

 

 

 

ظهیر الدین ابوالفضل طاهر بن محمد فاریابی

سخن سرای بلیغ پایان قرن ششم و ازجمله قصیده سرایان بزرگ و غزلگویان استادست . جوانی او در فاریاب و نیشابور ( از بلاد خراسان ) و بعد از آن چندی در اصفهان (درخدمت آل خجند) و مازندران ( در دستگاه باوندیان ) و آخر الامر در آذربایجان ( نزد اتابکان آذربایجان ) گذشت . وفاتش بسال 598 هجری (=1201 میلادی ) اتفاق افتاد و در مقبره سرخاب تبریز مدفون شد.

وی از شاعر انیست که دنباله روش انوری را پیش گرفت و بکمال رسانید . سخن او مانند انوری و پیروانش پر از معانی دقیق و مقرون بروانی و لطافت ، و استوار و برگزیده و فصیح است. قدرتش در مدح و ابداع معانی و مضامین جدید در این راه بسیارست ولی نیروی خلاقه طبق او بیشتر در غزلهای لطیف و پر معنی و جذابش آشکار می شود. الفاظ نرم و هموارش درین نوع شعر وقتی بامعانی لطیف  و مضامین باریک همراه شود بآسانی تحول غزل را از حالتی که پیش از قرن ششم داشت بحالتی که در غزلهای سعدی می بینیم نشان می دهد:

 

سفر

سفر گزیدم و بشکست عهد قربی را

مگر بحیله ببینم جمال سلمی را

               بلی چو بشکند از هجر اقربا را دل

               بسی خطر نبود نیز عهد قربی را

 

مرازمانه بعهدی که طعنه میزد نفس

هزار بار بهر بیت ، شعر شعری را

               مزاج کودکی از روی خاصیت بمذاج

               هنوز طعم شکر می نهاد کسنی را

زخان و مان بطریقی جدافگند که چشم

در آنبماند بحیرت سپهر اعلی را

               زمانه هر نفس تازه محنتی زاید

               اگر چه وعده معین شدست حبلی را

زروز گاربدین روز گشته ام خرسند

وداع کرده بکلی دیار ومأوی را

               ولیکن از سرسیری بود اگر قومی

               بتره باز فروشند من و سلوی را

بر آن عزیمتم اکنون که اختیار کنم

هم از طریق ضرورت صلاح و تقوی را

                  برای تحفه نظارگان بیارایم

                  بحله های عبارت عروس معنی را

اگر بدعوی دیگر برون نمی آیم

نگاه داشته باشم طریق اولی را

                  چرا بشعر مجرد مفاخرت نکنم

                  زشاعری چه بدآمد جریر واعشی را

اگر مرا زهنرنیست راحتی چه عجب

زرنگ خویش نباشد نصیب حنی را

 

خاقانی

(افضل الدین بدیل بن علی )‌

حسان العجم خاقانی شروانی نخست حقایقی تخلص می کرد. پدرش درودگر و مادرش کنیزکی رومی بود که اسلام آورد . عمش کافی الدین عمر بن عثمان مردی طبیب و فیلسوف بود و خاقانی از وی و پسرش و حیدالدین عثمان علوم ادبی و حکمی را فرا گرفت و چندی هم در خدمت ابوالعلاء گنجوی شاعر تلمذ کرد و دختر وی را بزنی خواست و بیاری استاد بخدمت خاقان اکبر فخرالدین منوچهر شروانشاه در آمد و لقب خاقانی گرفت و بعد از آن پادشاه در خدمت پسرش خاقان کبیر اخستان بود. دوبار سفر حج کرد و یکبار در حدود سال 569 هجری ( = 1173 میلادی ) بحبس افتاد. در 571 هجری (= 175میلادی )‌فرزندش بدرود حیات گفت و بعد از آن مصائب دیگر بر اوروی نمود چندانکه میل بعزلت کرد و در اواخر عمردر تبریز بسر برد و در همان شعر بسال 595 هجری (=1198 میلادی )‌در گذشت و در مقبره الشعرای محله سرخاب مدفون شد. وی غیر از دیوان بزرگی از قصائد و مقطعات و غزلها و ترانها ، یک مصنوی بنام تحفه العراقین دارد که در باز گشت از سفر اول حج ببحرهزج مسدس اخرب مقبوض محذوف یا (مقصور ) ساخت.

خاقانی بی تردید از جمله بزرگترین شاعران قصیده گوی و ازارکان مسلم شعر فارسی و از گویند گانیست که سبک وی مدتها مورد تقلید شاعران بوده است . قوت اندیشه و مهارت او در ترکیب الفاظ و خلق معانی و ابتکار مضامین جدید و پیش گرفتن راههای خاص در توصیف و تشبیه و التزام ردیفهای مشکل مشهورست . ترکیبات او که غالباً با خیالات بدیع همراه و باستعارات و کنایات عجیب آمیخته است، معانی خاصی را که تا عهد را سابقه نداشته در بر دارد. وی بر اثر احاطه بغالت علوم و اطلاعات و اسمار مختلف عهد خود و قدرت خارق العاده یی که در استفاده از آن اطلاعات در تعاریض کلام داشته ، توانسته است. مضامین علمی بی سابقه در شعر ایجاد کند. این شاعر استاد که مانند اکثر استادان عهد خود بروش سنائی درزهد و وعظ نظر داشته ، بسیار کوشیده است که ازین حیث با او برابری کند ودر غالب قصائد حکمی و غزلهای خود متوجه سخنان آن استاد باشد.

درباره او تحقیقات ومطالعات متعدددر فارسی و زبانهای دیگر صورت گرفته است .

 

رخسار صبح

رخسار صبح پرده بعمدا برافکند

راز دل زمانه بصحرا برافکند

مستان صبح چهره مطرا بمی کنند

کاین پیر طیلسان مطرا برافکند

جنبید شیب مقرعه صبحدم کنون

ترسم که نقره خنگ ببالا برافگند

           در ده رکاب می که شعاعش عنان زنان

           بر خنگ صبح بر قع رعنا برافگند

گردون یهود یا نه بکتف کبود خویش

آن زرد پاره بین که چه پیدا برافگند

           چون برکشد قواره دیباز جیب صبح

           سحرا که برقواره دیبا ابرافگند

هر صبحدم که برچند آن مهرها فلک

بررقعه کعبتین همه یکتا برافگند

دریاکشان کوه جگر ، باده یی بکف      

کز تف بکوه لرزه دریا برافگند

عاشق بر غم سبحه زاهد کند صبوح

بس جرعه هم بزاهد قرا برافگند

           ازجام دجله دجله کشد ،پس بروی خاک

           از جرعه سبحه سبحه هویدا برافگند

آب حیات نوشد پس خاک مردگان

بر روی هفت دخمه خضرا برافگند

           از بس که جرعه بر تن افسرده زمین

           آن آتشین دواج سرپا برافگند

گردد زمین زجرعه چنان مست کزدرون

هر گنج زر که داشت بعمدا برافگند

               اول کسی که خاک شود جرعه را منم

               چون دست صبح قرعه صهبا برافگند

ساقی بیاد دار که چون جام می دهی

بحری دهی که کوه غم از جابرافگند

               یک گوش ماهی از همه کس بیش ده مرا

               تا بحر سینه جیفه سودا برافگند

جام و می چوصبح و شفق ده که عکس آن

گلگونه صبح را شفق آسا برافگند

               هر هفت کرده پردگی رز بخرگه آر

                  تا هفت پرده خرد ما برافگند

امروز کم خورانده فردا چه دانی آنک

ایام قفل بر در فردا بر افگند

 

عطار

فریدالدین محمد بن ابراهیم نیشابوری

عطارشاعر و عارف نام آورایران در قرن ششم و آغاز قرن هفتم هجری (‌قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم میلادی ) است .در ابتدای حال شغل عطاری را که از پدر بارث برده بود ادامه می داد . بعد بر اثر تغییر حال در سلک صوفیان و عارفان در آمد و در خدمت مجد الدین بغدادی شاگرد نجم الدین کبری بکسب مقامات پرداخت و بعداز سفرهایی که کرد در زادگاه خود رحل اقامت افگند و در آنجا بسال

627 هجری (‌= 1229 میلادی )‌در گذشت و مقبره او همانجا برقرارست . وی بحق از شاعران بزرگ متصوفه و کلام ساده و گیرنده او با عشق و شوقی سوزان همراهست و زبان نرم وگفتار دل انگیزش که ازدلی سوخته و عاشق و شیدا بر می آید حقایق عرفان را بنحوی خاص در دلها جایگزین می سازد و توسل او بتمثیلات گوناگون و ایراد حکایات مختلف هنگام طرح یک موضوع عرفانی مقاصد معتکفان خانقاهها را برای مردم عادی بیشتر و بهتر روشن و آشکار می دارد.

عطار بداشتن آثار متعدد در میان شاعران متصوف ممتازست .دیوان قصائد و غزلها و ترانهای او پرست از معانی دقیق و عالی عرفانی ،و خصوصاً باغزلهای او تکاملی خاص و قابل توجه در غزلهای عرفانی ملاحظه می گردد. غیر از دیوان مفصل عطار مثنویهای متعدد او مانند اسرار نامه ،‌الهی نامه ، مصیبت نامه ، وصیت نامه ، ومنطق الطیر ، بلبل نامه ، شتر نامه ، مختار نامه ، خسرونامه ، مظهر العجایب ،‌لسان الغیب ، مفتاح الفتوح ، بیسر نامه ، سی فصل و جز آنها مشهورست .

از میان این مثنویهای دل انگیز که جملگی با طرح مسائل عرفانی و ایراد شواهد و تمثیلات متعدد همراهست ،‌از همه مهمتر و شیواتر ، که باید آنرا تاج مثنویهای عطار دانست ، منطق الطیرست. منطق الطیر منظومه ییست رمزی بالغ بر 4600 بیت . موضوع آن بحث سیور از یک پرنده داستانی بنام سیمرغ ( = تعریض بحضرت حق ) است . از میان انواع طیور که اجتماع کرده بودند هد هد سمت ارهنمیی آنانرا پذیرفت ( = پیر مرشد. بسبب تشابهی که از حیث گزاردن رسالت میان آندو هست . پیر رسالت حق را می گزارد و هد هد از جانب سلیمان رسول می کرد) و آنان را که هر یک بعذری متوسل میشدند ( تعریض بدلبستگی ها و علایق انسان بجهان که هر یک بنحوی مانع سفرا و بسوی حق می شوند )‌، با ذکر دشواریهای راه و تمثیل بداستان شیخ صنعان ، در طلب سیمرغ بحرکت آورد و بعد از طی هفت وادی صعب که اشاره است بهفت مرحله ازمراحل سلوک ( یعنی :طلب ، عشق ، معرفت ، استغناء ، توحید ، حیرت ،فقر و فنا )‌، بسیاری از آنان بعلل گوناگون از پای در آمدند و از آنهمه مرغان تنها سی مرغ بی بال و پر و رنجور باقی ماندند که بحضرت سیمرغ راه یافتند ودر آنجا غرق حیرت و انکسار و معترف بعجز و ناتوانی وحقارت خود شدند و بفنا و نیستی خود در برابر سیمرغ توانا آگهی یافتند تابسیار سال برین بگذشت و بعد از فنا زیوربقا پوشیدند و مقبول در گاه پادشاه (= حق ) گردیدند.

این منظومه عالی کم نظیر که حاکی از قدرت ابتکار و تخیل شاعر در بکار بردن رمزهای عرفانی و بیان مراتب سیر و سلوک و تعلیم سالکانست ، از جمله شاهکارهای جاویدان زبان فارسیست. نیروی شاعر در تخیلات گوناگون ، قدرت وی در بیان مطالب مختلف و تمثیلات و تحقیقات ،‌و مهارت وی در استناج از بحث ها ، و لطف و شوق و ذوق مبهوت کننده او در همان موارد و در تمام مراحل ، خواننده را بحیرت می افگند.

از منظومهای عطار غالب آنها در لکنهو و تهران بچاپ سنگی و سربی طبع شد و دیوان غزلها و قصیده های او را آقای سعید نفیسی (‌تهران 1319 شمسی )‌بطبع رسانید . کتاب تذکره الاولیاء عطار اثر بسیار مهم منثور این عارف و اصل است که در بیان مقامات عرفا نوشته شد.

پس از مرگ

ای هم نفسان تا جل آ,د بسر من

از پای در افتادم و خون شد جگر من

                  رفتم نه چنان کآمدنم روی بود ، نیز

                  نه هست امیدم که کس آید ببر من

یا چون زپس مرگ من آیند زمانی

وزخاک بپرسند نشان وخبر من

                  گر خاک زمین جمله بغربال ببیزند

                  چه سود که یک ذره نیابند اثر من

من دانم و من حال خود اندرلحدتنگ

جز من که بداند که چه آمد بسر من

                  بسیار زمن درد دل و رنج کشیدند

                  رستند کنون از من و از درد سرمن

غمهای دلم بر که شمارم که نیاید

تا روز شمار این همه غرم در شمر من

                  من دست تهی با دل پر درد برفتم

                  بردند بتاراج همه سیم و زرمن

در ناز بسی شام و سحر خوردم و خفتم

نه شام پدیدست کنون نه سحر من

                  از خواب و خروخویش چگویم که نماندست

                  جز حسرت و تشویر زخواب و زخورمن

بسیار بکوشیدم و هم هیچ نکردم

چون هیچ نکردم چه کند کس هنر من

                  غافل منشینید چنین زآنک یکی روز

                  بربندد اجل نیز شما را کمر من

جان در حذر افتاد ولی وقت شد آمد

چانم شد و بی فایده آمد حذر من

                  بر من همه در ها چوفروبست اجل سخت

                  تا روز قیامت که در آید ز در من ؟

در بادیه یی ماندم تا روز قیامت

بی مرکب و بی زاد ،دریغا سفر من !

               از بس که خطر هست درین راه مرا پیش

               دم می نتوان زد زره پر خطر من

 

کمال الدین اصفهانی

کمال الدین پسر جمال الدینمحمد اصفهانی قصیده سرای بزرگ ایران در اوان حمله مغول بود . وی بیشتر بمدح خاندان صاعد اصفهان که ریاست شافعیه را داشته اند اشتغال داشت و بعضی از امرای زمان مانند جلال الدین منکبرنی خوارزمشاه و حسام الدین اردشیر باوندی (‌پادشاه طبرستان ) و اتابک سعد بن زندگی حکمروای فارس را نیز ستود . اواخر عمرش بعزلت و انزوا گذشت تا در سال 635 هجری (= 1237 میلادی )‌بردست مغولان بقتل رسید . اهمیت او بیشستر در خلق معانی تازه و مضامین جدیدست و علاقه وی بالتزامات دشوار و آوردن ردیفهای مشکل قابل توجهست .

 

 

 

برف

هرگز کسی نداد بدینسان نشان برف

گویی که لقمه ییست زمین دردهان برف

               مانند پنبه دانه که در پنبه تعبیه است

               اجرام کوههاست نهان در میان برف

ناگه فتاد لرزه بر اطراف روزگار

از چه ؟ زبیم تاختن ناگهان برف

               گشتند ناامید همه جانور زجان

               با جان کوهسار چوپیوست جان برف

با ماسپید کاری از حد همی برد

ابر سیاه کار که شد در ضمان برف

 

امامی

امامی از شاعران معروف نیمه اول قرن هفتمست که بمدح امرا و وزرای کرمان اشتغال داشت ودر عهد خود خود مورد احترام شاعران و استادان بود . سخن او بیشتر بشیوه شاعران قرن ششمست ، ماند غالب آنان هم مداج زبردستست و هم غزلسرای خوش سخن ، و چاشنی عرفان سخن او را گاه جلای خاص می بخشد . وفاتش بسال 667 هجری (= 1268 میلادی )‌بوده است.

درباره اورجوع شودبه :‌از سعدی تاجامی ،‌آقای علی اصغر حکمت ،‌تهران ،‌1327 شمسی ، ص 137 140 ، ترجمه از جلد سوم تارخی ادبیات ایران دوارد برون.

سیرکمالی

دوش بی خود زخود جدا گشتم         با خدا بی خود آشنا گشتم

نظری بر دلم فگند کزو             کاشف رمز انبیا گشتم

بلقای ابد رسیدم از آن            که بکلی زخود فنا گشتم

پیش ازین بنده خرد بودم               که بمعقول مبتلا گشتم

تا نفس زآستان عشق زدم            رهبر عقل رهنما گشتم

قلب و مغشوش بودم اول حال         از غش غیر چون جدا گشتم

 

مولوی

اصل او از بلخست ، در کودکی با پدرش بهاء الدین محمد معروف به بهاء ولد (م . 628 هجری = 1230 میلادی ) مقارن حمله مغول بآسیای صغیر رفت و با خاندانش در قونیه مستقر شد در همان جا بزیست تا در سال 672 هجری (= 1273 میلادی ) بمرد و مدفنش در آن شهر برقرار و مزار پیروان اوست . او را «مولانا» و «ملای روم » نیز می گویند . تلمذش در نزد پدرش بهاء ولد صاحب کتاب المعارف و سید برهان الدین محقق ترمدی از شاگردان بهاء‌ولد صورت گرفت . چندی نیز در شام کسب دانش می کرد و در بازگشت بقونیه بتعلیم علوم دینی اشتغال یافت تا با عارفی و اصل و بزرگ بنام شمس الدین محمد بن علی تبریزی  در قونیه ملاقات کرد و از نفس گرم او چنان بتاب و تب افتاد که دیگر تا دو واپسین سردی نپذیرفت و هیچگاه ازارشاد لاسکان وافاضه حقایق الهیه بازنایستاد . ازین دوره پرشور که سی سال از پایان حیات مولوی را شامل بود آثار بی نظیر این استاد بزرگ باقی مانده است . مثنوی او در شش دفتر ببحر رمل مسدس مقصورست که در حدود 260000 بیت دارد. درین منظومه که آ“را بحق باید یکی از بهترین نتایج اندیشه و ذوق فرزندان آدم و چراغ فروزان راهعرفان دانست ، مولوی مسائل مهم عرفانی و دینی و اخلاقی را مطرح می کند و هنگام توضیح بایرادآیات و احادیث و امثال و یا تعریض بآنها مبادرت می جوید . غیر از مثنوی دیوان غزلهای او بنام شمس تبریزی ،‌و مجموعه رباعیاتش معروفست . غزلهای مولوی منزله دریای جوشانی از عواطف حاد اندیشهای بلند شاعرست که با شیب و فرازها همراه باشد . کلامش در غالب این غزلها مقرون بشور التهاب شدیدیست که بر گوینده آن در احوال مختلف دست می داد. در همه آنها مولوی با معشوقی نادیدنی و نایافتنی کار دارد که او را یافته و دیده و با او از شوق دیدار و وصال و فراق سخن گفته است.

کلام گیرنده شاعر که دنباله سخنان شاعران خراسان ، ودر مبنی و اساس تحت تأثیر آنانست ، شیرینی و زیبایی و جلای خاصی دارد وهمیشه با سادگی و روانی و رسایی و بی پیرایگی همراهست . غیر از سخن منظوم از و آثار منثور« فیه مافیه » و «مکاتیب » و مجالس سبعه را در دست داریم .

درباره احوال و آثار او دررجوع کنید به :‌کتاب احوال مولانا جلال الدین محمد ، آقای فروزانفر ، تهران 1315 مقدمه غزلیات شمس تبریزی ، جلال الدین همائی ،تهران 1135 شمسی ، و مقدمه ولدنامه بتصحیح آقای جلال الدین همائی تارخی ادبیات ایران ،آقای دکتر رضا زاده شفق ، تهران 1321 ص 283 300 .

 

 

 

آرزو

بنمای رخ که باغ وگلستانم آروزست

بگشای لب که قند فراوانم آرزوست

           ای آفتاب حسن برون آدمی زا بر

           کآن چهره مشعشع تابانم آرزوست

بشنیدم از هوای تو آواز طبل باز

باز آمدم که ساعد سلطانم آرزوست

           گفتی زناز : « بیش مرنجان مرا ، برو »

           آن گفتنت که : « بیش مرنجانم » آرزوست

این نان و آب چرخ چو سیلست بی وفا

من ماهیم ، نهنگم ،‌عمانم آرزوست

 

مجد همگر

مجدالدین همگر از شاعران قصیده سرا و غزلگوی قرن هفتم هجری و از معاصران سعدیست . نسبش بساسانیان می رسید و شاعر باین نسب شریف خود بارها اشاره و بآن فخر کرده است .ب اشید نگاهش بیشتر شیراز بود ودر آنجا در خدمت اتابکان سلغری بسر می برد و ازجمله وزیران و عاملان آنان بود و بعد از زوال حکومت آن خاندان بکرمان و اصفهان و بغداد و خراسان رفت وباز بشیراز برگشت تا در 686 هجری ( = 1287 میلادی ) در گذشت .وی خواه در قصائد و خواه در غزلهای خود سخن سهل و روان و بر گزیده و منتخب دارد . اندیشهای باریک و مضمونهای دقیقش قابل توجه وعنایتشت و در میان ترانهای لطیف متعدد عاشقانه اش گاه بمضامین حکمی و اجتماعی نیز باز می توان خورد . در باره احوال اورجوع شود به :‌مجد الدین همگر آقای سعید نفیسی ،مجله مهر سال دوم از سعدی تا جامی ، آقای علی اصغر حکمت ،‌ص 140 144.

یارسفرگر

یا آن دل گم بوده بمن بازرسانید       یا جان زتن رفته بتن بازرسانید

یا جان بستانید زمن دیر مپایید        یا یار مرا زود بمن بازرسانید

بی سر و قدش آب ندارد چمن جان     آن سروروان از بچمن باز رسانید

بی یار نخواهم که ببینم وطنش را       آنراحت جان را بوطن بازرسانید

دانید که بی بت چه بود حال شمن را     کوشید که بت را بشمن بازرسانید

آن دانه در گم شد ازین چشم چودریا     آن در ثمین را بعدن بازرسانید

 

عراقی

عراقی همدان (610 688 هجری = 1213 1289 میلادی ) از عارفان و شاعران نام آور قرن هفتست . آغاز جوانیش در همدان بتحصیل ادبیات و علوم گذشت . سپس در هژده سالگی بمولتان هندوستان روی نهاد و در خدمت شیخ بهاء‌الدین زکریا از کبار مشایخ آن سامان آغاز سلوک کرد وچندین سال بعد بعربستان و آسیای سغیر رفت و در قونیه بمجلس شیخ صدرالدین قونیوی از.....


دانلود با لینک مستقیم


نظامی

مقاله انواع خودروهای نظامی

اختصاصی از ژیکو مقاله انواع خودروهای نظامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله انواع خودروهای نظامی


مقاله انواع خودروهای نظامی

 

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات 35
تانک لئوپارد اولین بار در سال 1963توسط شرکت کراوس مافی آلمان غربی طراحی وتولید گردید بیش از 6000 دستگاه از این تانک که به لئوپارد1 معروف شد،به بسیاری از کشورهای عضو ناتو همچون بلژیک، دانمارک،یونان،ایتالیا،کانادا،هلند،نروژ،ترکیه،واسترالیا صادر گردید که از بعضی از این کشورها هنوز در حال خدمت می باشد.تانک لئوپارد1 به یک تانک بسیار موفق دردهه 60و70میلادی تبدیل شد.جنگ افزارهای تانک لئوپارد1را یک توپ 105 میلیمتری ودو قبضه مسلسل MG-3کالیبر 7.62ملیمتری تشکیل می داد که یکی موازی با توپ ودیگری روی برجک نصب شده بود.یکی از دلایل اصلی پرطرفدار بودن این تانک توانایی آن در درگیری با آتش موثر حین حرکت بود.در اوخر دهه 1970،در آلمان غربی فعالیت های فشرده ای برای تولید یک تولید یک تانک رزمی جدید آغازشد.هدف از طراحی و تولید این تانک جدید تقویت ارتش آلمان غربی درمقابل ارتش آلمان شرقی ودیگر کشورهای عضو پیمان ورشو بود که به تانک های پشرفته روسی همچون سـری تانک های T-64 و T-72 مجهز شده بودنـد.این تانک به سفارش وزارت دفاع آلـمان غـربی وتوسط کارخانجات کراوس مافی وگمان(Krauss-Maffei Wegmann)(KMW) طراحی و تولید گردید وبه لئوپارد2 معروف شد.تولید تانک لئوپارد 2 از سال 1979 میلادی آغاز شد.تانک لئوپارد2 از نظر خصوصیات ظاهری و مشخصات فیزیکی از تانک لئوپارد 1بزرگتراست و از لحاظ سیستم های ناوبری وکنترل آتش نیز تفاوت عمده ای با تانک لئوپارد1 دارد.
بدنه تانک از سه بخش تشکیل شده است:
1-اتاقک راننده که در جلوی بدنه قراردارد،
2- بخش فرماندهی و کنترل که در وسط بدنه قرار دارد،
3-بخش موتور که در انتهای بدنه قرار دارد.
اتاقک راننده به سه عدد پریسکوپ مجهز شده است و فضای سمت چپ راننده برای ذخیره سازی مهمات درنظر گرفته شده است.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله انواع خودروهای نظامی

تحقیق درمورد کاربرد غیر نظامی فناوری هسته ای 30 ص

اختصاصی از ژیکو تحقیق درمورد کاربرد غیر نظامی فناوری هسته ای 30 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 30

 

کاربرد رادیو ایزوتوپ ها ( عناصر رادیواکتیو ) در پزشکی

در پزشکی کاربرد رادیو ایزوتوپ ها ( اتم های یک عنصر را که عدد اتمی یکسان و عدد جرمی متفاوت دارند ، ایزوتوپ های آن عنصر می نامند ــــ بارهای مثبت که همان تعداد پروتون ها می باشند را عدد اتمی و مجموع تعداد پروتون ها و نوترون های هسته یک اتم را عدد جرمی آن می گویند ) در سه زمینه متمرکز است که عبارتند از تشخیص ، درمان و تحقیق

به عنوان مثال P ( با عدد جرمی 32 یک گسیلنده بتا با نیمه عمر 3/14 روز ) برای درمان یک نوع بیماری خونی ( Polycythema ) به کار می رود . این عنصر پس از تغذیه توسط بیـــمار ، در مغز استخوان جمع می شود و تولید سلولهای قرمز خون را کند می کند و به این ترتیب در درمان برخی بیماری های خونی موثر است.

PU ( با عدد جرمی 238 ) در ساخت تنظیم کننده قلب ( گام ساز Pacemaker ) در صنعت پزشکی کاربرد دارد. در یک قلب سالم انقباض قلب با یک پالس الکتروشیمیایی شروع می شود . انقباض از گره سینوس ( Sinus Node ) نزدیک به قسمت فوقانی قلب شروع می شود و به طرف پایین گسترش می یابد. در بعضی اشخاص به دلایل مختلف ، قلب به طور همزمان با پالس گره سینوس نمی زند و به همین علت یک تنظیم کننده قلب یا گام ساز که در زیر پوست کار گذارده می شود ، قلب را تحریک می کند.

برای درمان بعضی از سرطان ها AU ( با عدد جرمی 198 یک گسیلنده گاما با نیمه عمر 7 / 2 روز ) را به طور فیزیکی در داخل سلول های بیمار کار می گذارند . اشعه گاما سلول ها را از بین می برد و به تدریج فعالیت این طلای پرتوزا به یک سطح قابل چشم پوشی می رسد.

کاربرد ردیاب ها نیز در اکثر موارد بسیار حائز اهمیـت است . مثلا مقدار کمـــــی از NaCl شامـــــل Na ( با عدد جرمی 24 و نیمه عمر 15 ساعت ) به داخل خون تزریق می شود . با تعقیب انباشت پرتوزایی با یک شمارشگر گایگر ، گردش خون را می توان زیر نظر گرفت . اگر مانعی سر راه جریان وجود داشته باشد ، ممکن است اکتیویته شدیدا در محل مانع کاهش یابد و به این وسیله می توان محل دقیق آن را تعیین کرد.

Tc ( با عدد جرمی 99 و عدد اتمی 43 یک گسیلنده بتا ) و Ga ( با عدد جرمی 67 و عدد اتمی 31 ) برای آشکار سازی بعضی از انواع غده های مغزی به کار رفته اند .عناصر پرتوزا بعضی از انواع غده ها را از نظر جذب ترجیح می دهند و جذب آنها می شوند . با ردیابی این جذب از خارج ، محل و نوع غده را اکثرا می توان تشخیص داد.

رادیوداروها و چشمه های رادیواکتیو برای پزشکی هسته ای

سودمندترین رادیو ایزوتوپها در پزشکی هسته ای رادیوایزوتوپهای تابش کننده گاما می باشند ،زیرا پرتوهای تابش شده از این مواد در درون بدن را می توان از بیرون بدن به سادگی تشخیص داد.

اندازه های کاربردی مواد رادیواکتیو در روشهای تشخیص از دید جرم بسیار اندک است - نزدیک به میکروگرم - بگونه ایکه این مواد بر روند کارهای فیزیولوژیک بدن اثری ندارند.

رادیوایزوتوپها بیشتر به گونه ترکیبی ، وارد بدن می شوند. ترکیب های یاد شده مولکولهای نشاندار هستند. یک مولکول نشاندار مولکولی است که یک یا چند اتم آن رادیواکتیو باشد.

ترکیبات رادیواکتیو، داروهای رادیواکتیو یا رادیوداروها باید از استانداردهای ویژه خالص بودن شیمیایی و دارویی برخوردار باشد. بیشتر رادیوداروهای پزشکی هسته ای از شرکتهای بازرگانی دارویی که چگونگی ویژگیهای رادیوداروها را کنترل می کنند خریداری می شوند. تنها کاری که پزشک یا کاربر باید انجام دهد بکارگیری جدولی برای تعیین اندازه دگرگون شده این رادیوداروها از زمان آخرین اندازه گیری اکتیویته آنهاست.

برای نشاندار کردن مولکولها شماری از رادیوایزوتوپها بکار برده می شود. این رادیوایزوتوپها بیشتر تابش کننده های گاما و دارای ویژگیهای گوناگون فیزیکی هستند. نمونه این رادیوایزوتوپها رادیوایزوتوپهای 53I , 43Tc , 79Au , 15P , 31Ga و 000 می باشند که به راههای گوناگون تهیه می شوند.

البته باید یادآوری کرد که رادیوایزوتوپهای مناسبی از عنصرهای کلیدی هیدروژن و اکسیژن و کربن وجود ندارد، ولی امروزه با به کارگیری شتابنده هایی مانند سیکلوترون در بیمارستانهای پیشرفته ،برخی از سختی های کار از میان برداشته شده است. برای نمونه رادیوایزوتوپهایی را - در جایگاه مصرف - تولید می کنند که نیم عمر چند دقیقه ای دارند .نمونه این رادیوایزوتوپها Ga , Fe , F , O می باشد. O با نیم عمر دو دقیقه ای به سرعت جذب بدن می شود و در همین زمان کوتاه می توان بررسیهای دقیق فیزیولوژیک انجام داد. شماری از رادیوایزوتوپهای کاربردی در پزشکی از ژنراتورهایی بدست می آیند که درباره آنها بیشتر گفتگو خواهد شد.

رادیوایزوتوپهای مورد استفاده در کارهای تشخیصی باید تابش کننده گاما بوده - گاهی پوزیترون بکار می رود - و نیم عمر مناسب کارتشخیصی را داشته باشند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد کاربرد غیر نظامی فناوری هسته ای 30 ص

ویژگی های لیلی از نظر نظامی

اختصاصی از ژیکو ویژگی های لیلی از نظر نظامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 52

 

نام ونام خانوادگی : مریم پور مزبان

موضوع مقاله : ویژگی های لیلی از نظر نظامی

رشته تحصیلی : دبیری زبان و ادبیات83

نام درس : انشاء و نگارش (2)

استاد راهنما : خانم دکتر یوسف قنبری

شماره دانشجویی : 83255790

تهیه و تنظیم : خرداد 86

به نام یگانه خالق هستی

الحمد لله الذی لا یبلغ مدحته القائلون ، و لا یحصی یغماءه العدون ، و لا یوذی حقه المجتهدون .

( با سپاس خداوندی را که سخنوران از ستودن او عاجزند و حسابگران از شمارش نعمت های او ناتوان و تلاشگران از ادای حق او درمانده اند … ) امام علی (ع)

«فهرست مطالب»

1-مقدمه

2-آغاز داستان

3-عاشق شدن لیلی و مجنون به یکدیگر

4-رفتن مجنون به نظاره ی لیلی

5-رفتن پدر مجنون به خواستگاری لیلی

6-در احوال لیلی

7-رفتن لیلی به تماشای بوستان

8-خواستگاری ابن سلام لیلی را

9-رسیدن نوفل به مجنون و جنگ کردن نوفل با قبیله ی لیلی

10-دادن پدر لیلی را به ابن سلام

11-بردن ابن سلام لیلی را به خانه ی خود

12-آگاهی یافتن مجنون از شوهر کردن لیلی و شکایت کردن با خیال لیلی

13-وداع کردن مجنون پدر را و آگاهی یافتن از مرگ پدر

14-رسیدن نامه ی لیلی به مجنون

15-رسیدن لیلی و مجنون به همدیگر و غزل خواندن مجنون نزد لیلی

16-وفات یافتن ابن سلام شوهر لیلی

17-صفت رسیدن خزان درگذشتن لیلی

18-زاری کردن مجنون در مرگ لیلی

19-وفات مجنون بر روضه ی لیلی

20-منابع و مأخذ مقاله

مقدمه :

در جهان با عظمت شعر و ادب ایران حکیم نظامی گنجه ای یکی از نوابغ نادر است ، تا آنجا که در میان شعرای بزرگ و عالی مقام پارسی زبان جز سعدی و فردوسی هیچ کس را نمی توان شایان مقایسه و سنجش با نظامی دانست . تازه در مقام این مقایسه هم باید در نظر داشت که دو شاعر هم سنگ در طبیعت باز هر کدام در شیوة خاص خود بر دیگری مزیت دارد . بهترین دلیل آنکه گر چه طبیعت نظامی و سعدی را در نبوغ و عظمت هم سنگ قرار داده است ولی به سبب کثرت ممارست ، سعدی در غزل و نظامی در مثنوی سر آمد سخنوران دوران است . در میان همه ی شعرای جهان نمی توان نظیر حکیم نظامی را یافت.

در تمام دیوان او یک لفظ رکیک و یک سخن زشت دیده نمی شود و از آغاز تا پایان زندگی هرگز یک بیت هجا ساخته است تا بدانجا که رشکبران و حسودان را هم به جای نفرین دعا کرده است . با اینکه نظامی در داستانها معاشقات قهرمانانش را به زبان شعر بیان می کند و حتی نزدیکی ها و همبستر شدن آنها را به زبان شعر توصیف می کند با این حال هرگز یک کلمه رکیک و یک لفظ زشت به کار نمی برد . این روش پرهیزکاری و عصمت و حیای نظامی میان شعرا همانندی ندارد ، مگر حکیم فردوسی که در اثر بزرگ وی شاهنامه هم از آغاز تا پایان یک کلمة رکیک و یک لفظ زشت دیده نمی شود .

نظامی در منظومه های خسرو و شیرین و لیلی و مجنون عشق آمیخته به عفت را به سر حد کمال تعریف و توصیف و ترویج کرده است و گویی بدینسان خواسته کار شعرائی را که سرایندة ویس و رامین ها هستند و کتابی دشمن ناموس و خصم تاریخ عظمت اخلاقی ایران بوجود آورده اند جبران کند و عظمت اخلاقی ایرانیان را نگهبان باشد . لیلی و مجنون به خواهش ابوالمظفر شروان شاه که از نسل بهرام چوبین بوده است به نظم در آورده است و سرودن آن فقط چهار ماه طول کشیده است و در 585 به پایان رسیده است ...

لیلی و مجنون حماسه ای است مشحون از احساس و عاطفه و هیچ شباهتی به اصل عربی بی رنگ و بوی آن که نظامی از آن سود جسته است ندارد . غمنامه ی این داستان با پاره کردن زنجیرها که نمادی از قطع رابطه ی سنجیده از جامعة انسانی است به اوج خود می رسد . مجنون ( دیوانه ) فقط با نوعی رشتة روحی که او را با لیلی پیوند می دهد ، زنده است . منظومة لیلی و مجنون و خسرو و شیرین بسیار به هم نزدیک اند هر دو از عشق راستین سخن می گویند ولی در عین حال نقطه ی مقابل هم هستند .

قصة لیلی و مجنون تنها داستان عشقی نا مراد نیست . تصویری از یک جامعه ی در بسته و محکوم به سلطه ی بی رحم سنت ها هم هست . تصویر جامعه ای که هرگونه عدول از سنت ها را رد می کند و طی قرنها به آداب و رسوم کهن ی اجداد وفادار می ماند . شاید نزد خاطری که جستجوی یک جامعه ی آرمانی تکاپو دارد خالی از جاذبه به نظر نیاید .

آغاز داستان


دانلود با لینک مستقیم


ویژگی های لیلی از نظر نظامی

مقاله شرح احوال وآثار نظامی گنجوی

اختصاصی از ژیکو مقاله شرح احوال وآثار نظامی گنجوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 80

 

مقدمه

سخن درباره ی شاعری که هشت قرن ونیم بلندترین قله داستان سرایی ادبیات فارسی را دراختیار داشت وستارگان ادب را زیردست نشانده وبا مهر فلک همبر شده آسان نیست ، خوبتردانان نتوانستند درخور میدان سخنش گویی زنند ورقیبانی که دعوی برابری داشتند به غبار سمندش نرسیدند وشرمگین وسرانداخته بخاک نشستند.چه بسیار کسانی که خسرو وشیرین ولیلی ومجنون را سراسر پیوستند اما درپایان به قصورخود واستادی اواعتراف کردند ، طبق گفته ی وی:

میدان سخن مراست امروز به زین سخنی کراست امروز

هنراوآینه ای است پاک که چهره ها ویافته ها وبافته ها ی مدعیان را نشان می دهد. بسیار اندک اند کسانی که به صفا وپاکی وقدرت جلوه گری آینه بیندیشند با این وجود همچنان ستیغ سرکش ودست نیافتنی بزم سرایی را دراختیار دارد ویکی از خدمات برجسته اش اینست که شاعری را ازمصطبه آزاد وصومعه بنیاد کرده وبه خدمت معرفت نفس ومعرفت خالق درآورده است .

شعربمن صومعه بنیاد شد شاعری از مصطبه آزاد شد

نامش ابومحمد الیاس بن یوسف بن مؤید معروف به نظامی گنجوی وآینه غیب جادو سخن جهان- ملک الملوک فضل ،درحدود سال 540هجری در گنجه بدنیا آمد ودرحدود سال 606 در همان شهر دیده از جهان فرو بست .بزرگترین شاعر بزم سرای ایران ئصاحب مکتبی خاص واز نوآوران بزرگ قرن 6 هجری است.

نظامی درلفظ ومعنی وموضوع مبتکر است وطراوت وتازگی در کلام او موج می زند وبه همین سبک تازه سبب شده که اورا در بعضی جاها مطرزی بنامند. نظامی معتقد است سبب گذشت زمان در فنون مختلف به نوآوری احتیاج می افتدهمانطور که درموسیقی آهنگهایی که ممتاز وسرآهنگ شناخته شده اند بعد ازمدتی ناخوشایند می شوند وبه آهنگ جدید نیاز می افتد.

اینک گزیده ای از زندگی وشرح احوال وآثار وی را درین مجموعه بطورمختصر گردآورده ایم.

نام ونسب

نام ونسب وی را عموماً الیاس بن یوسف بن زکی بن مؤید ضبط کرده اند .تقی الدین اوحدی در خلاصةالاشعار وزبدةالاکار نام ونسبش را احمد بن یوسف بن مؤید وکنیه اش را ابومحمد ولقبش را نظام الدین آورده است . برخی دیگر از مؤلفان لقب اورا جمال الدین ضبط کرده اند .در لیلی ومجنون،نظامی خود نام ونسب خویش را بدین گونه آورده است:

مادر که سپند یار زادم با درع سپند یار زادم

درخط نظامی ارنهی گام بینی عدد هزارو یک نام

والیاس کالف بری زلامش هم با،نود ونهست نامش

زین گونه هزارویک حصارم با صد کم یک سلیح دارم

هم فارغم از کشیدن رنج هم ایمنم از بریدن گنج

چون تخلص وی «نظامی‌‌» بحساب جمل هزارویک می شود وهزارو یک عدد نامهای خداست والیاس بحساب جمل 102 است،والف ویا را که سه باشد از آن کم بکنند99 می ماند که شماره ی اسماء حسنیست مراد اینست که در پناه اسماء الله و اسماءحسنی می زیسته است.از این ابیات مسلم می شود که نام او الیاس بوده است.

دربعضی نسخ خطی چنین ضبط شده است:

یارب تو مرا کاویس نامم در عشق محمدی تمامم

وبهمین جهت در سی وچهار سال پیش من بخطاءپنداشته بودم که شاید مراداواز این بیت، این باشد که «ویس»یا «اویس» نام داشته است ولی مرحوم وحید دستگردی بدین گونه اصلاح کرده است که مراد وی اینست که ویرا چون اویس قرنی عاشق نام محمد دانند واین اصلاح کاملا ًبجاست.

دربسیاری ازکتابهای قدیم تخلص وی را«نظامی مطرزی» ضبط کرده اند.چنانکه تقی الدین اوحدی کاشانی هم درخلاصةالاشعار تصریح می کند که :« در کتب تواریخ بنظامی مطرزی اشتهار دارد.» چون قوامی گنجوی شاعر معروف قرن ششمکه درهمان شهرودر همان زمان می زیسته نیز بنام «قوامی مطرزی»خوانده شده است.برخی از تذکره نویسان قوامی را که گویند در گنجه بخبازی مشغول بوده است برادر وی ووبرخی دیگر عم وی دانسته اند.اما نظامی در آثار خویش همه ی کسان خود را نام برده بنام وی اشارتی نکرده است واگر شاعری معروف چون قوامی خویشاوندی با او داشت قطعاً اشاره می کرد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله شرح احوال وآثار نظامی گنجوی