ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد معارف

اختصاصی از ژیکو تحقیق در مورد معارف دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد معارف


تحقیق در مورد معارف

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:33

فهرست و توضیحات:

 

 نکوهش تکبر و خودپسندی شیطان

آزمایش درمان تکبری:

هشدار از دشمنی‌های شیطان

پرهیز از تکبر و اخلاق جاهلی:

پرهیز از سران متکبر و خودپسند:

ضرورت عبرت از گذشتگان:

فلسفه آزمایش‌ها

غرور علم ناقص

کبر ورزیدن :

کبر و تکبر و اقسام آن

ترک دعا از روی کبر نیز کفر است:

تکبر ذلت دنیا و آخرت می‌آورد:

کبر در مقابل پیغمبر و امام:

تکبر بعالم تکبر پیغمبر (ص) است:

متکبرینی که در آتشند:

کبر با بندگان خدا

بخرج دادن دارائی نیز کبر است:

متکبران دیوانگان حقیقی‌اند:

تزکیه نفس هم کبر

نشانه‌های کبر

نسبت بالاتر را باید دید

شیطان بر آدم به جهت خلقت او از خاک فخر فروخت و با تکیه به اصل خود که از آتش است. دچار تعصب و غرور شد. پس شیطان دشمن خدا و پیشوای متعصب‌ها و سر سلسلة متکبران است. که اساس عصبیت را بنا نهاد و بر لباس کبریایی و عظمت با خدا در افتاد، لباس بزرگی را بر تن پوشید و پوشش تواضع و فروتنی را از تن درآورد. آیا نمی‌نگر که خدا به خاطر خود بزرگ‌بینی ، او را کوچک ساخت؟ و به جهت بلند پروازی او را پست و خوار گردانید، پس او را در نیا طرد شده، و آتش جهم را در قیامت برای او مهیا فرمود؟

آزمایش درمان تکبری: خداوند اگر اراده می‌کرد، آدم را از نوری که چشم‌ها را خیره کند و زیباییش عقل‌ها را مبهوت سازد. و عطر و پاکیزگی‌اش حس بویایی را تسخیر کند، می آفرید، که اگرچنین می‌کرد گردن‌ها در برابر آدم فروتنی می‌کردند، و آزمایش فرشتگان برای سجدة آدم آسان بود. اما خداوند مخلوقات خود را با اموری که آگاهی ندارند آزمایش می‌کند، تا بد و خوب تمیز داده شود، و تکبر و خودپسندی را از آنها بزداید، و خود بزرگ بینی را از آنان دور کند. پس از آنچه خداوند نسبت به ابلیس انجام داد عبرت گیرید زیرا اعمال فراوان و کوشش‌های مداوم او را با تکبر از بین برد. او شش هزار سال عبادت کرد که مشخص می‌باشد از سال‌های دنیا یا آخرت است. اما با ساعتی تکبر همه را نابود کرد. چگونه ممکن است پس از ابلیس فرد دیگری همان اشتباه را تکرار کند و سالم بماند؟.....

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد معارف

منابع مطالعاتی آزمون سراسری معارف مهدویت

اختصاصی از ژیکو منابع مطالعاتی آزمون سراسری معارف مهدویت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

منابع مطالعاتی آزمون سراسری معارف مهدویت


منابع مطالعاتی آزمون سراسری معارف مهدویت

این کتاب الکترونیک 400 صفحه ای ، دربرگیرنده گزیده ای از کتاب ارزشمند (( دانشنامه امام مهدی عجل ا... تعالی فرجه الشریف )) است که محصول پژوهش گروهی از دانشمندان و فضلای حوزه علمیه قم در پژوهشکده علوم و معرف حدیث پژوهشگاه قران و حدیث بوده و توسط موسسه علمی و فرهنگی دارالحدیث در 10 جلد منتشر شده است . از آنجا که سوالات آزمون سراسری مهدویت ، از این کتاب الکترونیک انتخاب خواهند شد ، مطالعه این کتاب الکترونیک ، برای کسب آمادگی جهت شرکت در آزمون توصیه می شود .


دانلود با لینک مستقیم


منابع مطالعاتی آزمون سراسری معارف مهدویت

پایان نامه معارف اسلامی - عالم و اقسام آن

اختصاصی از ژیکو پایان نامه معارف اسلامی - عالم و اقسام آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه معارف اسلامی - عالم و اقسام آن


پایان نامه معارف اسلامی - عالم و اقسام آن

 

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 148 صفحه می باشد.

 

فهرست
مقدمه. ۱
عالم. ۳
تعریف عالم: ۴
در بیان تقسیمات عالم: ۶
عوالم اربعه. ۷
عوالم خمسه. ۹
معنای عالم در فلسفه: ۱۰
انواع عالم. ۱۱
عوالم اجمال.. ۱۱
عالم امر (ملکوت). ۱۳
عالم ملکوت.. ۱۳
عالم امر. ۱۷
لاهوت (عالم غیب). ۱۸
جبروت.. ۲۰
عالم خلق، ملک، شهادت ، ناسوت.. ۲۰
عالم ملک… ۲۱
عالم شهادت (ناسوت). ۲۳
عالم ناسوت.. ۲۳
عالم خلق (ملک). ۲۵
عالم مثال: ۲۶
نظریه مثل.. ۲۹
تعابیر و تأویلات در باب مثل.. ۳۱
تعابیر حکما در باب مثل افلاطونی.. ۳۱
تاویلات حکما از مثل افلاطونی.. ۳۲
تفاوت مثل در نزد مشائیان و اشراقیون.. ۳۷
تفاوت مثل معلقه با مثل افلاطونی.. ۳۹
عوالم در قرآن.. ۴۳
عالم مثال: ۴۴
عالم معقولات: ۴۴
عالم ماده و طبیعت : ۴۴
عالم حس و طبیعت : ۴۴
عالم مثال : ۴۵
فرق میان سه عالم از نظر فلسفی.. ۴۶
عوالم غیب در قرآن.. ۴۷
الف) غیب ذات و صفات واسما ۴۸
ب) غیب امکانی.. ۵۰
ج) غیب محالی: ۵۳
د) غیب در عالم محسوس مادی: ۵۳
غیب مکانی: ۵۴
غیب زمانی.. ۵۴
عوالم از دید سهروردی.. ۵۵
عوالم ثلاثه: ۵۵
عوالم اربعه: ۵۶
عالم مثال.. ۵۹
عالم هور قلیا: ۶۲
عوالم از دید ملاصدرا ۶۲
عالم نفس… ۶۳
عالم اجسام. ۶۴
عالم برزخ ومثال.. ۶۵
عوالم در گلشن راز یا عوالم پنجگانه. ۶۵
بیان جابلقا و جابلسا ۶۸
حضرات خمسه یا عوالم پنج گانه. ۶۹
عالم مثال.. ۷۱
تعریف عرفا از عالم مثال.. ۷۲
عالم خیال.. ۷۶
نظریه خیال.. ۷۷
معنای خیال درمورد انسان.. ۷۹
تعریف خیال.. ۸۰
انواع ادراک خیالی.. ۸۲
طریقت عالم خیال: ۸۳
نقش خیال در عرفان.. ۸۷
عالم خیال (عالم مثال) از نظر شارحان غیر مسلمان و خاورشناسان.. ۸۹
خیال منفصل (برزخ ، مثال). ۹۰
برزخ.. ۹۲
برزخ در قرآن: ۹۳
برزخ از نظر ابن عربی.. ۹۴
عما چیست؟. ۹۵
کیفیت استوای الهی بر عرش… ۹۹
چگونگی علو مکان و مکانت: ۹۹
نفس الرحمان.. ۱۰۰
مراتب نفس رحمانی.. ۱۰۳
مراتب نفس رحمانی از نظر برخی شارحان.. ۱۰۴
برزخ اولی در قوس نزول.. ۱۰۷
عالم برزخ بعد از مرگ… ۱۰۸
ارتباط با عالم خیال منفصل.. ۱۰۹
قوه مصوره: ۱۱۰
قوه حافظه. ۱۱۱
فکر. ۱۱۱
عقل.. ۱۱۱
قوه وهم: ۱۱۲
قوه متخیله: ۱۱۳
خیال متصل.. ۱۱۴
رویا و خواب.. ۱۱۵
انواع خواب و واقعه. ۱۱۸
مکاشفه. ۱۲۰
کشف و شهود. ۱۲۱
انواع کشف.. ۱۲۱
شهود. ۱۲۴
الهام. ۱۲۴
وحی.. ۱۲۶
معراج.. ۱۲۸
قاب قوسین چیست ؟. ۱۲۸
عروج به آسمان اول.. ۱۲۹
عروج به آسمان دوم. ۱۲۹
عروج به آسمان سوم. ۱۳۰
عروج به آسمان چهارم. ۱۳۰
عروج به آسمان پنجم. ۱۳۱
عروج به آسمان ششم. ۱۳۱
عروج به آسمان هفتم. ۱۳۱
عروج به سدره المنتهی.. ۱۳۲
عروج به فلک منازل.. ۱۳۲
عروج به کرسی.. ۱۳۲
عروج به مرتبه احوال.. ۱۳۳
عروج به عرش… ۱۳۳
عروج به عما ۱۳۴
نسبت خیال متصل با خیال منفصل.. ۱۳۴
نتیجه. ۱۳۶
منابع.. ۱۳۸

 


عالم
تعریف عالم:
عالم به فتح لام ما سوی ا… را گویند که مشتق از علامت است و جهان وجود را از آن رو عالم گویند که علامت و نشانه وجود است. در یک تقسیم کل بر دو بخش است: یک بخش قدیم که شامل مجردات و عقول و نفوس بعلاوه افلاک و نقوس ناطقه فلکیه و کلیات عناصر و دیگری محدث مانند زمانیات و موالید(قطب الدین شیرازی، ۱۳۸۰،ص۳۹۱)
فلاسفه گویند دو عالم علوی و سفلی است. علمای اصول گویند از عرش تا فرش هرچه هست عالم است.( امام محمد بن عمرالزمختری ،بی تا، ص۱۰۵۳)
پس از این عالم ، عالم دیگر هست که آحاد مدرکات در آن عالم مشتمل باشد بر علومی نامتناهی. چنانکه هر یک از این آحاد چون مدرکات عالم می باشد.
آنچه که از وهم و خیال که از حواس باطن است همه از عالم اول گیریم و معقولات از عالم دوم گیریم(عین اقضاه همدانی ، بی تا ،ص۲۱۵)
بدان که هرچه هست آفریده است به جز حق تعالی از آسمان و زمین و غیره ها آن را عالم نامند و هر جنس را از خلایق عالمی نهند و گویند هجده هزار عالم است. و بدانکه نباید که عالم از این جنس بیرون باشد. یا واجب الوجود باشد یا ممکن الوجود یا ممتنع الوجود( سهروردی ، بی تا،ص ۳۷۸).
ظاهر عالم را خلق گویند که عالم اجسام است و باطن او را امر گویند که عالم ارواح است.بدانکه خدای تعالی چون موجودات را بیافرید عالمش نام کرد. موجودات از وجهی علامت است و از وجهی نامه است . از این وجه که علامت است عالمش نام کرد و از این وجه که نامه است کتابش نام نهاد آنگاه فرمود که هر این کتاب بخواند مرا و علم و ارادت و قدرت من را بشناسد. در آن وقت خوانندگان ملائکه بودند و خوانندگان به غایت خرد بودند و کتاب به غایت بزرگ بود. از جهت عجز خوانندگان نسخه ای از این کتاب عالم باز گرفت و مختصری از این کتاب باز نوشت و آن اول را «عالم کبیر» نام نهاد و آن دوم را عالم صغیر نام کرد. هرچه در آن کتاب بزرگ بود در این کتاب خرد بنوشت بی زیادت و نقصان ( انفسی ، بی تا ، ص ۱۴۲)
بدان که عالم اسم جواهر و اعراض است . مجموع جواهر و اعراض را عالم گویند و هر نوعی از جواهر و اعراض را عالم گویند. عالم که موجود است وجود خارجی دارد در قسمت اول به دو قسمت:
عالم ملک و عالم ملکوت یعنی عالم محسوس و عالم معقول . اما این دو عالم را به اضافات و عبارات به اساس مختلفه ذکر کرده اند:
عالم ملک و ملکوت، عالم خلق و عالم امر، عالم شهادت و عالم غیب، عالم محسوس و معقول مانند این و مراد از این جمله همین دو عالم بیش نیست یعنی عالم ملک و ملکوت
(گوهرین ، ۱۳۸۲،ص.ص۲۴تا ۳۵)
صورت عالم افلاک و اجرام و عناصر همه کروی است و چه شکل کروی بهترین و کامل ترین اشکال است. چنانچه گفته اند: بهترین اشکال شکل متدیر است.
اما عالم به هر ساعت و هر لحظه به یک قرار ثابت نیست و هر چه هست در هر ساعت آن نیست می گردد و هست می شود و از غایت سرعت تجرد فیض رحمانی پندارند که همان قرار است.( شیخ محمود لاهیچی ، ۱۳۷۴،ص ص ۴۹۲و ۴۹۵)
در حکمت الاشراق مجموعه دوم مصنفات این چنین آمده است:
«در این هیچ سخن نیست که مفردات ملک و ملکوت بیست و هشت اند. سخن در آن است که اول عالم ارواح است و بعد از آن عالم اجسام یا اول عالم اجسام است . آنگاه عالم ارواح یا هر دو مجامع است دیگر آنکه اول مرتبه اعلی پیدا آمد و به مراتب ، به مرتبه اسفل رسید. »(سیدجعفر سجادی ، ۱۳۷۳، ص ۴۵۶)
بدان که چون خدای تعالی خواست اجسام را بیافریند بدان دردی ظلمانی نظر کرد. آن دردی بگداخت و به جوش آمد. از زبده و خلاصه آن «دردی» عرش [بیافرید]. [و از زبده و خلاصه آن باقی، کرسی[بیافرید] و از زبده و خلاصه آن باقی، آسمان هفتم [ بیافرید] و از زبده و خلاصه آن باقی، آسمان اول [بیافرید] و از زبده و خلاصه آن باقی عنصر آب [بیافرید] و از زبده و خلاصه آن «باقی» عنصر خاک [بیافرید] « پس » مفردات عالم ملک تمام شد«پس» مفردات عالم ملک و ملکوت بیست و هشت آمد، چهارده ملک چهارده ملکوت و مرکب سه آمد [جسم] جماد، [جسم] نبات و [جسم] حیوان همچنین مفردات حروف تهجی بیست و هشت آمدند و کلمه سه آمد. « اسم و فعل و حرف» ای درویش!
اما شیخ بهایی بر این عقیده است که عوالم کلی دو است یک عالم خلق است که یکی از حواس پنجگانه ظاهری محسوس است و دو عالم امر است که با حس دریافته نشود ، چون جان و عقل. و از این دو عالم به عالم ملک و ملکوت و عالم شهادت و غیبت تعبیر کنند . ( شیخ بهایی ، ۱۳۸۴،ص ص ۵۲۱،۵۳۰)
در بیان تقسیمات عالم:
در کتب مختلفه تقسیم بندی های زیادی در این مورد آمده است چه از نظر عرفا، چه از نظر فلاسفه مثل سهروردی و ابن عربی. باید گفت که عالم خود به اقسامی تقسیم می شود که عبارتند از:
عالم ملک، عالم ملکوت، عالم خلق، عالم امر و… ( گل بابا سعیدی ۱۳۸۴،ص ۵۱۱)
عالم انسانی – که جامع جمیع عوالم است.
عالم اجسام – اهل شریعت گویند که خدای تعالی در آن وقت که خواست عالم را که جواهر و اعراض است بیافریند اول چیزی که آفرید جوهری بود و آن جوهر اول گویند. چون خداوند تعالی خواست که عالم ارواح و اجسام را بیافریند به آن جوهر اول نظر کرد آن جوهر اول بگداخت و به جوش آمد، آن چه زبده و خلاصه آن جوهر بود بر سر آمد بر مثال زبده قند و آن چه دروی کدورت آن جوهر بود در بن نشست بر مثال دروی قند خدای تعالی از آن زبده نورانی مراتب عالم ارواح را بیافرید و از آن دروی ظلمانی مراتب عالم اجسام پیدا آمد. ( نسفی،بی تا ، ص ۵۰ )

عوالم اربعه
در مورد عوالم اعتقاد همگان بر عوالم چهارگانه است مراد از عوالم اربعه عالم لاهوت، ملکوت جبروت،ملک و ناسوت و بعضی عوالم خمسه گویند، که عبارت است از عالم علم، عین، جبروت ملکوت ، خلق .
بر طبق تفسیری که شارح گلشن راز از این کتاب در مورد عوالم آورده است نتیجه می گیریم که عوالم به پنج تقسیم می شود. در این کتاب چنین آمده است: بدان که عوالم کلیه پنج است اول عالم ذات که آن را لاهوت و هویت عینیه و غایت الغایات و نهایت النهایات واحدیت گویند. دوم عالم صفات که جبروت خوانند. سیم عالم ملکوت. چهارم عالم ملک که عالم شهادت خوانند. پنجم عالم ناسوت که کون جامع نامیده اند و از این پنج عالم سه عالم اول داخل در غیب اند زیرا که از ادراک حواس بیرون اند و دو عالم آخر داخل شهادت اند چون محسوس به حواس اند.
گفتم که عالم بر دو قسم تقسیم شده: عالم علوی و عالم سفلی
عالم علوی شامل افلاک و ستارگان است که از اثیر تشکیل یافته اند و عالم سفلی شامل اجسام عنصری یا عناصر چهارگانه (آب ، آتش، خاک، باد) می باشد.
عالم سفلی یا عالم عناصر را عالم کون و فساد (= جهان پیدایش و تباهی) نامیده اند زیرا معتقد بودند که عالم علوی، تباهی ندارد. و پیدایش و تباهی، خاص عالم عناصر است. عالم به مفهوم خاص مجموع از یک جنس واحد است . عالم خارجی یا عالم حسی مجموعه اشیایی است که توسط حس درک می شوند و در مقابل عالم درونی است.
عالم درونی مجموع احوال روانی است که توسط شعور، قابل درک است. معتقدین به وجود عالمی غیر عالم جسمانی قائل به عالم روحانی نیز هستند.( بهاءالدین خرمشاهی ،۱۳۶۸،ص۲۳)
دانشمندان اسلامی در تقسیم بندی های خود در بیان این عوالم بر اساس چیزی که از قرآن اقتباس کرده اند این تقسیم بندی را بدست آورده اند:
عالم الغیب و الشهاده و عالم الذر.
در مورد تعداد عوالم اختلاف است که بعضی به چهار عالم و بعضی تا هجده هزار عالم را بیان کرده اند. عالم خلق و عالم امر در قرآن آمده است. عالم شهاده و عالم غیب نیز در قرآن آمده است.
اما در مورد عالم غیب گفته اند عالمی است که از حواس انسان پنهان است و به حس در
نمی آید . غزالی گوید تعداد عوالم بسیار است و هریک از ادراکات برای آن آفریده شده تا انسان توسط آن به یک عالم از عوالم موجودات مطلع شود برای عالم غیب و عالم شهادت نامهای دیگری گفته اند.
عالم ملک، عالم ملکوت، عالم تکوین، و جهان ازل، جهان طبع و خرد (عالم طبیعت و عالم عقل) و جهان جزئی و جهان کلی برخی میان عالم سفلی ( عالم فرودین ) و عالم علوی (عالم برین) قائل به تفاوت شده اند به نظر آنها عالم سفلی، همان کون و فساد است و عالم علوی مشتمل بر افلاک، عقول، نفوس و اجرامی که در آن است می باشد.
همچنین میان عالم کبیر و عالم صغیر فرق هست عالم کبیر را به مفهوم آسمانها یا به آسمان و زمین و آنچه میان آنهاست یعنی کل هستی اطلاق کرده اند. برخی گفته اند، عالم کبیر، قلب و عالم صغیر نفس است. کسانیکه انسان را عالم صغیر می دانند گویند: صورت بدن انسان، شبیه صورت عالم کبیر است و در وجودش قوایی نهفته است که دارای افعال متضاد و اعمال مختلف است مانند قوایی که عالم کبیر از آنها بوجود آمده است بابا افضل گوید: دو جهان هست : الف) حقیقت،
ب) مثال
حقیقت اصل است و مثال فرع، حقیقت، جهان کلی است و مثال، جهان جزئی و موجودات عالم جزئی (جسمانی) دارای مقدار و اندازه هستند و موجودات جهان کلی بی کمیت و اندازه است موجودات جهان جسمانی در نفس خود مرده اند و حیات آنها به عالم حقیقت یا عالم عقل بستگی دارد.
سهروردی به چهار عالم قائل است: ۱) عالم عقول و ملائک که در اصطلاح او عالم انوار قاهره است . ۲) عالم نفوس (انوار مدبره) ۳) عالم برزخیان که عالم حس است و عبارتست از عالم افلاک، ستارگان و عالم عناصر ۴) عالم مثال و عالم خیال که در اصطلاح او عالم صور معلقه ظلمانیه و مستنیره است و ارواح اشقیا و سعدا در آن عالم است .( خرمشاهی ، بهاء الدین ، ۱۳۶۸، ص ۲۳)
در عرفان اسلامی عوالم امر ملکوت ، شهادت بدون ماده و مدت بوجود آمده اند مانند عقول و نفوس، عالم ملک و شهادت و با ماده آفریده شده است مانند افلاک و عناصر و موالید سه گانه، معدن، نبات و حیوان.
از نظر عرفان اینگونه است که انسان به اعتبار سعه وجودی و وجدان و مراتب و عالم عین مظهر اسم جامع حقایق وجودی منحصر در پنج مرتبه است که نزد عارفان حضرات خمس نام دارد .

عوالم خمسه
به نظر عارفان حضرت ذات اولین حضرت است چون نسبت عوالم خلقی، غیب مطلق است و نیز از آن به عالم علم حق تعبیر کرده اند. دومین عالم، شهادت است که در مقابل غیب است. سومین عالم حضرت غیبت مضاف است که دو قسم است: الف) عالم نزدیک به غیب مطلق که عالم جبروت، عالم ارواح و عالم ملکوت است.
ب) عالم معقول، عالم نفوس چهارمین عالم، عالم مثال است پنجمین آن حضرت جامع است. برای عالم غیب تحت تأثیر حکمت نو افلاطونی و مکتب تصوف عوالم و نام های دیگر قائل
شده اند. غزالی لوح محفوظ را از عالم ملکوت می داند و عبدالرزاق کاشانی از عالم جبروت
می داند. ملاصدرا مجموع عوالم را سه نوع می داند : عالم عقل، عالم خیال ، عالم حس .
در نظر صوفیه مجموعه موجودات عالم کبر خوانده می شود و انسان که مظهر و جامع جمیع عوالم است عالم صغیر است.
در فلسفه میر داماد عالم موجودات عالم غیب یا امر یا ملکوت یا عقل یا حیات یا نور نام دارد. جوهر ذات انسان از عالم صغیر و کبیر به وجود آمده است و او کل عالم را در خویشتن دارد. به نظر میر داماد، عالم کبیر موجودی ذی شعور ا ست که سرش، افلاک برین و قلبش، خورشید و سایر اندام او مانند اندام انسان است. کلیه مراتب عالم صغیر وکبیر، کتاب خداوند است که هر موجودی کلمه ای از آن است . فیض کاشانی به پیروی از صوفیان نخستین، عالم را هر لحظه در باز آفریده شدن
می بیند که تنها تداومی از آن پیدا است.
تداوم واقعی، عمودی است و میان حق و مظاهر حق می باشد.
به نظر فیض کاشانی عالم به جوی آبی می ماند که گرچه به ظاهر مستمر و قائم به ذات است اما مدام تغییر پذیر است. در نظر فیض، خلقت عالم بدون واسطه تحقق پذیر نیست. هر موجودی تجلی اسمی خاص است . به نظر او عالم که مبتنی بر حضرت است عبارتند از: ۱- ذات الهی که ورای همه تعین ها و تمایز هاست . ۲- حضرت اسماء که مظاهر حق در عالم الوهیت اند. ۳- حضرت افعال
۴- حضرت تصورات و عالم خیال است.(خرمشاهی ،بهاءالدین ، ۱۳۶۸، ص ۲۸)
اما برخی دیگر از عرفا موجودات عالم را به سه قسم تقسیم کرده اند:
عالم ملک، عالم ملکوت، عالم جبروت. «بدانکه ملک مرتبه حسی دارد و ملکوت مرتبه عقلی دارد و جبروت مرتبه حقیقی و به بیانی دیگر «ملک نام عالم محسوسات است و ملکوت نام عالم معقولات و جبروت نام عالم ماهیات است. » و ماهیت را بعضی اعیان ثابته و بعضی حقایق ثابته گفته اند، و این بیچاره (عزالدین نسفی) اشیا ثابته می گوید و این اشیا ثابته و یک چنان که هستند، هستند. هرگز از حال خود نگشته اند و نخواهند گشت .( حلبی، علی اصغر ،۱۳۷۷،ص۵۳۰)

معنای عالم در فلسفه:
در اصطلاحات فلسفی کلمه عالم به آن موجود یا موجوداتی اطلاق می شود که از نظر مراتب کلی وجود درجه خاصی را اشغال کرده اند، به طوری که محیط و مسلط بر همه مادون خود و محاط مافوق خود است طبق این اصطلاح ، همه اجسام و جسمانیات با اینکه اجناس و انواع متعددی هستند، یک عالم به شمار می روند. زیرا هیچ نوعی از این انواع و هیچ جنسی از اجناس احاطه وجودی بر انواع و اجناس دیگر ندارند.
عالم به اعتبار مراتب کلی وجود به سه عالم کلی تقسیم می شود:
عالم عقلی، عالم مثال و عالم مادی.
به دو صورت که خلق الهی یا مادی است و یا مجرد و مجرد یا مجرد عقلی است یا مجرد مثالی. منظور از خلق مادی خداوند، عالم ماده و مادیات است و منظور از مجرد عقلی، عالم عقلی و منظور از مجرد مثالی عالم مثال است. اما عالم مادی عالمی است که صور موجود در آن ذاتا و فعلا به ماده تعلق دارند و قهرا آثار مادی را نیز دارند. ( طباطبائی ، بی تا، ص ص ۳۱۴و ۳۲۲)
در اصطلاح فلسفه از عالم عقلی به عالم جبروت تعبیر می کنند و از عالم مثال به عالم ملکوت عالم برزخ، عالم مقدار، عالم صور مقداری، عالم مثل نوریه، عالم مثل معلقه و امثال آن تعبیر
می کنند.(کرجی ،علی ، ۱۳۸۱،ص ۱۷۷)
اما از عالم مادی به عالم ناسوت، عالم اثیر، عالم اتفاقات، عالم اجرام، عالم اجسام، عالم بوار عالم استحالات و حرکات، عالم حس، عالم شهادات، عالم کون و فساد، عالم ملک و امثال آن تعبیر
می شود.

انواع عالم
از نظر مفسران و فلاسفه و عرفا به دسته های مختلفی تقسیم می شود که در صفحات گذشته ذکر آنها به طور اجمال آمده است. اما در بیان انواع عوالم باید گفت که عوالم به عالم انسانی و اجسام و عوالم اجمال و برخی هم عوالم غیب و شهود را ذکر کرده اند که در صفحات آینده به طور مختصر بحث در مورد آن خواهیم پرداخت.
عالم انسانی – که جامع جمیع عوالم است.

عوالم اجمال
بدان که همه آن موجودات بالقوه را که در عالم عدمند به اسامی مختلفه ذکر کرده اند: عالم عدم و عالم ماهیات و عالم اجمال و…( نسفی ، عزیزالدین ، بی تا ، ۳۲۷)
جسم و روح از نطفه پیدا آمدند و موجود گشتند و همه چیز در نطفه پوشیده مجمل بود و آن جمله در روح ظاهر گشتند و مفصل گشتند. از عالم اجمال به عالم تفصیل آمدند.

عالم امر (ملکوت)
آنچه از حق ایجاد شود بدون سبب، عالم ملکوت
عالمی است که بی ماده است موجود گشته باشد همچو عقول و نفوس این عالم را عالم ملکوت و عالم غیب نیز خوانند.
عالم ملکوت و عالم غیب است و آن عالم روح و روحانیات است که آن به امر حق و بدون واسطه ماده و مدت ایجاد شود
عالم امر عبارت از چیزهایی که مساحت و مقدار را به وی راه میباشد.( خدیو، حسین،۱۳۶۱،ص۱۲)
عالم امر عبارت از عالمی ا ست که مقدار و کمیت نپذیرد و اسم امر بر عالم ارواح از آن معنی افتاد که به اشارت «نن» ظاهر شد بی توقف زمانی و بی واسطه ماده.
عالم امر عبارت از چیزهایی است که مقدار کمیت را بدو راه نباشد و مراد طایفه دیگر از عالم امر، هر موجودی باشد که از حق تعالی به مشافهه امر عزیز صادر شود که سبب دوم است به اضافه با وجود مطلق و سبب اول است با موجود مقید و هم اول مبدعات باشد (مقامات کاملین حاشیه الشعه اللعمات ص۱۴۷ ).( گوهرین ، سید صادق، ۱۳۸۲،ص.ص ۲۹تا ۳۰)
بر عالمی اطلاق می شود که وجودش بدون مدت و ماده است مثل عقول و نفوس.
(گل بابا، سعیدی، ف ۱۳۸۴،ص۵۱۳) .
عالم ارواح و عالم ملائکه آنچه موجود شده بدون سبب، عالم امر گویند و گاه به جای عالم ملکوت عالم امر گویند.(گوهرین ، سید صادق، ۱۳۶۲،ص ۲۷۲)

عالم ملکوت
به عالم ملکوت عالم امر نیز گویند.
عالم نا محسوسی که اصل و اساس عالم محسوس ملکوت است. (سجادی ، سید جعفر، ۱۳۸۴، ص ۳۰)
در اصطلاح صوفیه عالم ارواح و عالم غیب و عالم معنی را گویند ونیز مرتبه صفات را جبروت و مرتبه اسماء را ملکوت گویند ( سعیدی ،گل بابا ، ۱۳۸۴)
عالم ملکوت عالم باطن را گویند و عالم ملک عالم ظاهر. عالم مجردات را عالم ملکوت گویند.
اما ملکوت در لغت به معنای پادشاهی پروردگاری و تصوف و عالم فرشتگان است و به اصطلاح صوفیان عالم غیب است و در بعضی از رسایل تصوف مسطور است که ملکوت مقام عبادات فرشتگان است یعنی طاعت و عبادت بی قصور فتور حاصل شود چنانکه مقام عبادت ملائکه است.( پادشاه محمد ، ۱۳۳۵،ص۱۰۲۵)
ملکوت عالم غیب مختص به ارواح و نفوس است.
در اصطلاح صوفیان صفات است به طور مطلق و بر صفات الهی نیز تخصیص دهنده و تخصیص بر صفات الهی از قبیل اطلاق مطلق است بر فرد کامل و نیز ملکوت را بر عالم مثال هم اطلاق کرده اند.عالم غیب است.
بدانکه افعال خدای تعالی دو قسم است: ملکی و ملکوتی.
این جهان و هرچه در این جهان است ملک خوانند و آن جهان و هرچه در آن جهان است ملکوت خوانند. تا ملک نشناسی و واپس نگذاری به ملکوت نرسی ای عزیز. چندان سلوک می باید کرد که از ملک به ملکوت رسی و از ملکوت اسفل تا به ملکوت اعلی برسی چندان سلوک می باید کرد. ( عیسران عفیف ، بی تا ، ص ۲۱۵)
ملکوت سایه و عکس جبروت است و ملک سایه ملکوت ای دوست.
عالم ملک دیدی و عجایب آن ، باش تا عالم ملکوت نیز بینی و عجایب آن. تو که عالم ملکوت ندیده باشی از علم الهی خود چه خبر داری( عیسران، عفیف ، بی تا ، ص ۳۰۶).
مراد از عالم ملکوت عالم غیب است و عالم مجردات است و بر دو قسم است: یکی ملکوت اعلی که عالم مجردات محضه باشد و دیگر ملکوت اسفل که عالم صور مقداری است.( سجادی ،سید جعفر، ۱۳۴۱،ص۳۴۹٫۳۵۰)
ملکوت در اصطلاح صوفیه عالم ارواح و غیب و جبروت، عالم انوار و لاهوت و عالم شهادت هم گویند. بعضی گفته اند هر شی از اشیا را سه مرتبه است: ۱- ظاهر که ملک خوانند ۲- باطن که ملکوت نامند ۳- جبروت که حد فاصل است و بالاخره عالم ملکوت عالم صفات است به طور مطلق برخی از ترکیبات: نور ملکوت، فوایح ملکوت، شاخصار ملکوت، ملکوت اعلی و ملکوت اسفل
محی الدین ابن عربی درباره ملک و ملکوت چنین عقیده دارد «فی معرفه منزل من فرق بین عالم الشهاده و عالم الغیب و هو من الحضره المحمدیه و العالم عالمان ما ثم الثالث: عالم یدرکه الحس و هو المعبر عنه بالشهاده و عالم لا یدرکه الحس و هو المعبر عنه به عالم الغیب فان کان مغیباً فی وقت و ظهر فی وقت للحس فلا نسیمی ذلک غیبا و انما الغیب ما لا یمکن أن یدرکه الحس لکن یعلم بالعقل اما بالدلیل القاطع و اما بالخبر الصادق و هو ادراک الایمان فالشهاده مدرکها الحس و هو طریق الی العلم ما هو عین العالم و ذلک یختص بکل ما سوی الله ممن له ادراک حسی و الغیب مدرکه العلم غیبه».( ابن عربی ، محی الدین ،۱۴۱۵-۱۹۹۸)
عالم مجردات را بطور مطلق عالم ملکوت گویند.
و هرکه را عقل به نور شرع روشن شود، به بصیرت موید گردد و بر ملکوت اطلاع یابد و به مکاشفه ارباب بصائر اختصاص یابد بعضی گفته اند عقل بر دو نوع است: اول عقلی که جهت هدایت است و در دل جای دارد و آن خاص مومنان و موقنان است، دوم عقلی که در دماغ جای دارد با اولی تدبیر امر دنیا.
بدان که مبدأ عالم ملکوت عقل کل آمد و ملکوت باطن جهان باشد. ظاهر جهان را ملک خوانند باطن جهان را ملکوت به حقیقت هر چیز جان آن باشد که آن چیز بدان قائم باشد و ملکوت هر چیز مناسب آن باشد. ملکوت آسمان مناسب آسمان و ملکوت زمین مناسب زمین.
اکنون بدان که عقول ونفوس و طبایع را عالم ملکوت می گویند.
ملکوت عالم غیب است یعنی ملکوت عالم عقلی است و عالم ملکوت در جنب عالم جبروت مانند قطره و بحری است.
ملکوت را بر عالم مثال هم اطلاق کرده اند.
و غزالی در مورد ملکوت اینچنین آورده است که:
« و عجیب تر آن است که از درون دل روزنی گشاده است به ملکوت آسمانها چنانچه از بیرون دل پنج دروازه گشاده است به عالم محسوسات که آن را عالم جسمانی گویند، چنانکه عالم ملکوت را عالم روحانی گویند.( خرمشاهی ،بهاءالدین ، ۱۳۷۶، ص ۱۹۴)
بدان که حقیقت ملکوت هرچیز جان آن چیز باشد که آن چیز بدان قائم باشد و ملکوت هر چیز مناسب آن چیز باشد. ملکوت آسمان مناسب آسمان و ملکوت زمین مناسب زمین اما ملکوتیان جمله بر دو قسمت است قسمتی از قبیل عالم ارواح است که آنهم بر دو قسمت علوی و سفلی است. علوی چون ارواح انسان و ملک و سفلی چون ارواح جن و شیاطین و حیوان- قسمتی دیگر از قبیل عالم نفوس است و آنهم بر دو نوع است: علوی و سفلی، نفوس سماوی از نفوس کواکب و افلاک و بروج و سفلی چون نفوس اجسام زمینی. پس جمله آفرینش بر دو نوع منقسم است: ملک و ملکوت و آن را خلق و امر هم گویند( گوهرین ، سید صادق ، ص ۱۷۴).
ملکوت نمودار جبروت است و ملک نمودار ملکوت تا از ملک استدلال کنند به ملکوت و از ملکوت استدلال کنند به جبروت و اگر گویند که ملکوت آینه جبروت است هم راست باشد از آن جهت که ملکوت در جبروت جمال خود را ببیند و اسامی خود را مشاهده کند.
ای درویش، به نزدیک اهل شریعت و اهل حکمت، ملک عالم محسوس است و ملکوت عالم معقول است، و جبروت ذات و صفات واجب الوجود و به نزدیک اهل وحدت ملک محسوسات اند و ملکوت معقولات اند و جبروت عالم اجمال(فلسفی ، عزیزالدین ، بی تا ، ص ۱۷۴).
اهل ملکوت صورت عقلی دارند و اهل جبروت صورت حقیقی دارند خدای تعالی ملک را بر صورت ملکوت آفریده و مظهر صفات ملکوت گردانیده و ملکوت را بر صورت جبروت آفریده است و مظهر صفات جبروت گردانیده.
و از اینجاست که اهل جبروت بر ملکوت عاشق اند، و اهل ملکوت بر ملک هم عاشق. از جهت آنکه اهل جبروت در ملکوت جمال خود را مشاهده می کنند و اهل ملکوت در ملک هم جمال خود را می بینند و صفات خود را مشاهده می کنند( نسفی ، عزیزالدین ، بی تا ، ص ۲۲۲).
ای درویش هیچ شک نیست که در عالم کارکنان هستند و به فرمان خدا کار می کنند و این کارکنان را ملائکه می خوانند و می گویند ک عالم ملائکه عالم ملکوت است و عالم اجسام عالم ملکی است و هیچ شک نیست که عالم اجسام جانی دارد و فعل اجسام و نشو و نمای اجسام و حس و حرکت اجسام از آن جان است ، جان هر چیز ملکوت آن چیزی است. ( گوهرین ، سید صادق ، ۱۳۸۳)
ملکوت در نظر صوفیان عالم غیب است و تمام فرشتگان، نسفی گوید ملکوت عالم عقل است و غیب یا ملک جسم عالم مشهود است و ملکوت جان و روح آن یا ملک و ملکوت عالم بالفعل اند. جبروت عالم بالقوه. عالم ملک آینه تمام نمای عالم جبروت عالم ملکوت آینه تمام نمای عالم جبروت و هریک از عوالم در عالم پایین تر از خود منعکس و جلوه گر است. بنابراین اساس و مبنای عالم ملک و شهادت بر عالم ملکوت نهاده شده است و اساس عالم ملکوت هم بر عالم جبروت. و این نکته را از قول حضرت جعفر صادق (ع) نقل می کنند که فرمود: « ان الله تعالی خلق الملک علی الملک علی مثال ملکوته و اسس ملکوته علی مثال جبروته، یستدل بملکه علی ملکوته و بملکوته علی جبروته».(نسفی ، عزیزالدین ، بی تا ، ص ۲۲۲)


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه معارف اسلامی - عالم و اقسام آن

نکاتی پندآموز از سیره امام رضا – تحقیق معارف و اندیشه اسلامی واخلاق

اختصاصی از ژیکو نکاتی پندآموز از سیره امام رضا – تحقیق معارف و اندیشه اسلامی واخلاق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

نکاتی پندآموز از سیره امام رضا – تحقیق معارف و اندیشه اسلامی واخلاق


نکاتی پندآموز از سیره امام رضا – تحقیق معارف و اندیشه اسلامی واخلاق

نکاتی پند آموز از سیره امام رضا مقاله ای 28 صفحه ای است که بعنوان تحقیق دروس معارف و اندیشه اسلامی و اخلاق و تاریخ اسلام قابل استفاده می باشد. شامل این مطالب می باشد : ازدواج و همسر داری از دیدگاه امام رضا ( ع ) اهمیت ازدواج تحقیق پیرامون همسر دلخواه همتایی در خصال و صفات پرداخت مهریه امنیت روانی و اطمینان قلبی جایگاه خرد و خردورزان در سخنان امام رضا علیه السلام عقل حجّت باطنى مهمترین احتجاجات عقلى حضرت عقل، هدیه الهى تعقّل برترین عبادت مهر، عامل دوستى نشانه خردورزان منابع تحقیق نیز ذکر شده است. حیف است که در دروس نمره بیار عمومی نمره حداکثر را کسب نکنیم و تجربه شده که در این دروس می توان با تحویل یک تحقیق نمره را بشدت بالا برد. … فرمت فایل: DOC (ورد 2003) قابل ویرایش تعداد صفحات: 28


دانلود با لینک مستقیم


نکاتی پندآموز از سیره امام رضا – تحقیق معارف و اندیشه اسلامی واخلاق

دانلود مقاله معارف اسلامی

اختصاصی از ژیکو دانلود مقاله معارف اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


جهان بینی: نوع برداشت و طرز تفکری که یک مکتب درباره جهان هستی عرضه میدارد و زیر ساخت و تکیه گاه فکری آن مکتب بشمار میرود را جهان بینی گویند
حکمت:1-حکمت علمی ( دریافت خط مشی زندگی آنچنانچه باید باشد) 2- حکمت نظری(دریافت هستی آنچنانچه هست
جهان بینی: به معنی جهان شناسی است
بیشتر حیوانات جهان احساس دارند
جهان بینی: 1-تجربی 2- فلسفی 3- دینی
علوم تجربی مکتبی بر دو چیز است 1- فرضیه 2- آزمون
بزرگترین مزیت کشفیات علوم تجربی اینست که که دقیق – جزئی و مشخص باشد
علوم تجربی در تعقیب علتها و سببها و یا در تعقیب معلومها و اثر عملا تا حد معینی پیش میرود و بعد به نمیدانم میرسد
جهان بینی تجربی جز شناسی است نه کل شناسی
چهره جهان روز بروز تغییر میکند چون بر فرضیه و آزمون میتنی است نه بر اصول بدیهی اولی عقلی
جهان بینی تجربی یک جهان بینی متزلزل است چون بر فرضیه آزمون وخطا استوارشده و از پاسخگویی به مسائل عاجز میباشد
ایدئولوژی نیازمند نوعی جهان بینی است که:
اول به مسائل اساسی جهان شناسی که به کل جهان مربوط میشود پاسخ میدهد نه به اجزایی خاص
2- ثانیاً یک شناسایی پایدار و قابل اعتماد و جاودانه بدهد نه یک شناسایی موقت و زودگذر.
3- آنچه ارائه می‌دهد ارزش نظری و واقعیت‌نمایی داشته باشد نه حرفاً عملی و فنی.
• جهان‌بینی فلسفی:
دقت جهان‌بینی تجربی را ندارد در عوض به سلسله اصول متکی می‌باشد و آن اصول اولاً بدیهی و برای ذهن غیرقابل انکارند و با روش برهان و استدلال پیش می‌روند و ثانیاً عام و دربرگیرنده‌اند و به اصطلاح فلسفه ار احکام موجودند. طبعاً از نوعی جرم برخوردار است و آن تزلزل و بی‌ثباتی جهان‌بینی تجربی در فلسفی دیده نمی‌شود و هم محدودیت جهان‌بینی عقلائی و فلسفی است.
جهان‌بینی مطلوب و عالی آن جهان‌بینی است که:1- نخست قابل اثبات باشد 2-به حیات و زندگی معنا بدهد 3- آرمانورز و شوق‌انگیز و آرزو پرور باشد 5- قدرت تقدس بخشیدن به هدفهای انسانی و اجتماعی را داشته باشد 6- تعهد‌آور و مسئولیت ساز باشد

 

 

 

• جهان‌بینی توحیدی:
یعنی درک اینکه جهان از یک مشیت طلبی حکیمانه پدید آمده است و نظام هستی بر اساس خیر وجود و رحمت و رسانیدن موجودات به کمالات شایستة آنها استوار است. جهان‌بینی توحیدی جهانی یک‌قطبی و تک‌‚حوری است
• جهان با یک سلسله نظامات قطعی که سن الهیه نامیده می‌شود اداره می‌شود.
• جهان‌بینی توحیدی با نیروی منطق و علم و استدلال حمایت می‌شود.
• جهان‌بینی توحیدی به حیات زندگی، معنی و روح و هدف می‌دهد
• جهان‌بینی توحیدی تنها جهان‌بینی است که در آن تعهد و مسئولیت افراد در برابر یکدیگر مفهوم و معنی پیدا می‌کند.
• جهان‌بینی اسلامی:
جهان بینی اسلامی چهان بینی توحیدی است، توحید در اسلام به خالصترین شکل و پاکترین طرز بیان شده است.
از نظر جهان بینی توحیدی اسلامی،‌جهان یک آفریده است و با عنایت به مشیت الهی نگهداری می شود. اگر لحظه ای عنایت الهی از جهان گرفته شود نیست و نابود می شود.
تعریف علت:
می‌توان گفت که علت چیزی است که از وجود آن، وجود چیز دیگیری بنام معلول پدید می‌آید
پیدایش پدیدیه از دو فرض زیر بیرون نیست.
1 – از روی اتفاق پدید آمده است. 2 – اثری است از وجود دیگری که این پدیده به آن وابسته است.
رابطه علیت رابطه ای است وجودی، عینی و خارجی، نه ذهنی پس هر گاه علت تامه یعنی علتی که همه شرایط پیدایش و کمالات معلول را به یگانه ای واجد است. در خارج از ذهن تحقق باید معلول ضرورتاً تحقق می یابد.
اصل علیت یک اصل عقلی است که از حقایق عینی نشات گرفته است.
• اقسام علت: 1- علت تام و ناقص 2- بسیط و مرکب3- حقیقی و غیر حقیقی 4- قزیب و بعید 5- داخلی و خارجی
رابطه علت و معلول: 1- رابطه ضرورت میان علت و معلول 2- رابطه سخنیت 3- استحاله بقای معمول بدون علت تامه
• ممکن‌الوجود: موجودی که وجودش از دیگری وابسته غیر باشد ممکن‌الوجود است.
وجوب: عبارت است از استقلال در وجود قیام به خویشتن و وابسته نبودن به دیگری واجب‌الوجودی است مستقل قائم به ذات و بی نیاز از غیر
• اثبات وجود خدا:
• از راه برهان امکان وجوب به اثبات وجود خداوند می‌نوان پرداخت من با گوش می‌شنوم با چشم می‌بینم و لمس می‌کنم همه اینها علم حصولی است هم‌اکنون به دیگران اخساس محبت دارم نسبت به خودم آگاهی دارم هم اکنون به نصف خودم علم دارم علم حضوری در حالتی که علت پدیده را ممکن‌الوجود بنیگاریم.
• دو فرض قابل تصویر است یکی دور و تسلس و وجود واجب‌الوجود اثبات نمی‌شود مگر مثل ابن سینا ثابت کنیم دور و تسلسل هر دو باطل هستند و سلسله ممکنات سرانجام بالضروره باید بوجودی مستقل و قائم به ذات و خلاصه واجب‌الوجود منتهی می‌شود و ممکن است به ذات‌الوجود نرسد.
• دور که با اسلال دوگونه است 1- ( دور مضمر و دور با واسطه ) 2- دور مفترخ ( دور بدون واسطه )
از آنچه گذشت در مییابیم:
الف - با علم حضوری و حصولی درنگ میکنیم ممکن الوجود یا پدیده وحود دارد. ب - هر ممکنی ضرورتا نیازمند و واسطه به علتی است. ج - سلسه این ممکنات با علت ها سرانجام به علت العلل یا واجب الوجود میرسد
به عقیده ما پیروان صدر المتالهین حرکت در جوهر، وجود و تحقق دارد زیرا وجو اهعراض برابر تابع جوهر است و چون عرض را که تابع است میبینیم که تغییر و حرکت دارد باید بپذیریم جوهر که متبوع و تکیه گاه وجودی عرض است خرکت دارد که علت حرکت عرض شده است.
نتایج حرکت جوهری: 1- اثبات ذات قیوم خداوند. 2- غایت حرکت ( معاد ) 3- زمان، بعد چهارم ماده. 4- قیامت مسئله ای متحصر به کره زمین و انسانها نیست بلکه امری است کیهانی و در سطح تمام کائنات مادی
حرکت جوهری اختصاص به عالم ماده دارد زیرا حرکت از خواص و اعراض ماده است و در آنجا که ماده‌ای نباشد حرکتی هم وجود ندارد بنابراین در موجودات غیر مادی یعنی مجردات حرکت و یا حرکت جوهری ندارد.
پس اگر حرکت در ذات و جوهر جسم باشد و زمان هم از حرکت پدید میآید ماده سه بعد پهنا، درازا، دارد و بعد دبگر آن زمان است.
برهان نظم:
برهان نظم دو مقدمه دارد: 1-جنبه حسی و تجربی 2-صد در صد عقلی
ویژگیهای برهان نظم:
1-برهان نظم از یک نظرپایه حسی دارد و از نظر دیگر به شکل ریاضی میتوان ثابت کرد.2-برهان نظم نیاز به اثبات در سراسر جهان ندارد. 3-برهان نظم یک برهان پویا است هرکشف تازه دلیلی بر اثبات خداست.3-برهان نظم پیوند و عشق عمیقی میان خالق و مخلوق ایجاد میکند.4- قرآن کریم بیش از هر چیز به برهان نظم تکیه دارد و بویژه در توحید ربوی.
• تکیه برهان نظم بر این است که:
• آفریدگار جهان یک مبدا بزرگ علم و قدرت است.
برخلاف مادیون که جهان را زاییده بیشعور میدانند.
تعریف نظم: نظم یعنی گردآوردن اجزای متفاوت با کیفیت و کمیت.یژهای در یک کجموعه به طوریکه همکاری و هماهنگی آنها یک هدف معینی را تامین کند.
عنصر اصلی نظم: 1-برنامه ریزی دقیق 2-سازماندهی حساب شده 3-داشتن هدف
تصادف نقطه مقابل نظم است. کسانی که منکر نظم در جهان هستند معمولاً به تصادف اعتقاد دارند. تصادف گاه انکار علت فاعلی است گاه انکار علت غایی ( هدف ) است. ممکن نیست تمام شرایط و لوازمی که برای ظهور و ادامه حیات ضروری است بر حسب تصادف و اتفاق در زمان واحد بر روی سیاره‌ای فراهم شود.
سوم: شخصاَ انسان شکاکی بوده و لا ادرکی ( نمیدانم ) بوده و هرگز خدا را انکار نمیکند.
خلاصه ایرادهای سوم:
1 برهان نظم دارای شرایط یک برهان تجربی نیست زیرا در مورد غیر جهان آزمایش نشده.
2 نظم جهان از یک علت درونی ( نظم ذاتی ماده است
3 از کجا معلوم نظام موجود یک نظام اکمل است.
4 ما چه میدانیم که خدا بارها جهان را ساخته تا آفرینش این است.
5 این برهان بر فرض اثبات کند وجود ناظم و خالق را نمیتواند اثبات کند صفات کمالین را.
6 حوادث تاگوار مثل طوفان و زلزله تضاد با نظم جهان دارد.
این برهان نظم به همین اندازه اثبات میکند که طبیعت ماورایی دارد....... آن ماورا است حقیقت این است که کشف هوش و عقل از روی آثار و اعمال یک انسان نه از برهان تجربی است نه از طریق تمثیل منطقی بلکه نوعی برهان عقلی است.
احتمال نظم ذاتی که میوم گفته با اندازه نظم تصادفی است , نا معقول میباشد.
چند نکته در رابطه در رابطه با آفات و شرور.
1 بینش محدود و قضاوت نسبی ( مثل سیل میآید و ما فقط خود را میبینیم.)2- مصائب , سازنده روح انسان است.
3-هشدارها ( جهت پایان دادن به غرور و غفلت است ) 4-عاملی برای بازگشت. 5-فراز و نشیب به جهان روح میدهد.
6-بلاهای خود ساخته ( مثل ظلم انسان بر انسانهای دیگر
فطرت
1 در فطرت و سرشت انسان خداشناسی است.2- فطرت در انسان به منزله غریزه در حیوان میباشد.3- خداشناسی و خدا گرایی هر دو فطری است.
گرایشهای غیر اکتسابی یا غیر فطری:1-حقیقت جویی 2-تمایل به زیبایی 3-گرایش به فضادل انسانی و کارهای خیر 4-گرایش به کمال مطلق.
در انسان نوعی شناخت و معرفت بی واسطه وجود دارد که از طریق حواس بدست نیامده است. این قسم معرفت را معرفت حضوری و یا شهودی نامند در برابر معرفت حصولی.
• اسلام:
دین اسلام از آن جهت اسلام نامیده میشود که متضمن تسلیم محض در برابر حکم خدا و فرمان و ارده خداوند است.
هر علاقه فطری در عین فطری بودن احتیاج به توجه به تنبیه دارد. بود یا نبود مذکرات الهی اعیینی اموری که بشر را به خدا و خالق توجه دهد در افزایش و کاهش این علاقه مؤثر است.
• صفات خداوند.
1 ثبوتی ( صفات ذات (قدرت علم و هرگونه کمال ) , صفات فعل ( مثل عدالت ))
2 سلبی ( خدا مبرا است از هرگونه عیب و...... )
• صفات ذات: صفاتی است که فرد ذات به تنهایی و یا صرف نظر از مخلوق آنها را دارد
• صفات فعل:
به لحاظ واسطه و نسبتی که میان خداوند و مخلوق دارد برقرار است و هرگاه مخلوق دگرگون شود آن صفات هم نسبت به آن تغییر میکند مثل صفات رازقیت خداوند.
بنابراین قادر به فعل کسی است که:1-خواست و اراده داشته باشد. 2-دامنه قدرتش فعل و ؟ 3-فقط یکی از دو کفه مادی فعل و ترک را سنگین میکند.
1 هر قادری واجب الوجود ثابت شد که سلسله ممکنات به عله العلل میرسد.
• محال :
1 - ذاتی متضمن تضاد و تناقض است مثل 5 = 2 + 2 2– عادی
محال ذاتی متعلق به قدرت خداوند نیست و محال عادی قدرت خداوند بر آن تعلق می گیرد
علم: بر اساس دو برهان قیام ممکنات به واجب الوجود و برهان نظم، خداوند بر همه چیز عالم است.
علم خداوند: علم حضوری است نه حصولی
خداوند فاعل مختار است و خداوند عله‌العلل است.
توحید: اعتقاد به یگانگی خدا توحید نامیده می شود.
شرک: تنها گناه غیر قابل آموزش شرک به خدا است.
• دلایل اثبات توحید
1-برهان وحدت و هماهنگی
2-برهان قانع: توارد دو علت که دو علت تامه باشند بر علول محال است.
3- برهان ترکیب: در صورت تعدد واجب الوجود باید هر کدام مقضی داشتند پس مرکب می شوند و این سازگار نیست.
4-برهان صرف الوجود: واجب الوجود خلق است و نا محدود از تمام جهات.
5- برهان هدایت و فیض تشریعی:خدا منبع فیض است و یا فیض تشریعی انسان را به کمال می‌رساند.
مراتب و درجات توحید:
1-توحید ذاتی
2- توحید صفاتی توحید نظری
3- توحید افعالی
4- توحید در عبادت توحید عملی
• توحید ذاتی: یعنی شناخت ذات حق به وحدت و بگانگی اولی است. توحید ذاتی دویی بردار و تعدد پذیر نیست.
• توحید صفاتی:
مرکب و شناسایی خداوند بعنوان ذاتی که با هر کدام از صفاتش متحد و عین هم است توحید ذاتی یعنی نفی ثانی شدن و نفی مثل و مانند داشتن و توحید صفاتی بمعنی نفی هر گونه کثرت و ترکیب از خود ذات است.
• توحید افعالی:
یعنی درک و شناخت اینکه جهان با همه نظام و علل معلولات و اسباب و مسببات فعل خدا و کار او ناشی از اراده اوست
• توحید در عبادت:
توحید عملی و از نوع بودن و شدن است. و رسیدن به کمال و یگانه شدن است. روشن ترین مراتب توحید عملی یا توحید در عبادت انجام مراسم تقدیس و تنزیه است و تنها خدا را مطاع و قبله روج جهت حرکت دایره آن قرار دادن و هر مطاع و جهت و قبله و ایده آل را طرد کردن.
متکلین اسلامی
1 عدلیه (شیعه و معتزله) 2-اشاعره
عدلیه می گویند:
عدل خود حقیقتی است در مقابل ظلم و پروردگار به حکم اینکه حکیم و عادل است کارهای خود را با معیار و مقیاس عدل انجام می دهد. برخی افعال در ذات خود عدل است. مانند پاداش نیکوکاران و برخی در ذات خود ظلم مانند کیفر دادن به نیکوکاران و خداوند خود را با معیار و مقیاس عدل انتخاب می‌کند اشاعره می‌گویند
عدل خود حقیقتی نیست که قبلاً آن را توصیف کرد و مقیاس و معیاری برای فعل پروردگار قرار داد و معتقدند که خداوند سرچشمه عدل است.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  31  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله معارف اسلامی