برای خرید این پروژه فقط و فقط از
سایت
http://www.porojeamadematlab.ir
با تخفیف 50 درصدی استفاده نمایید.
09132399969
09338075778
تشخیص سرطان خون با استفاده از تکنیک های پردازش تصویر
برای خرید این پروژه فقط و فقط از
سایت
http://www.porojeamadematlab.ir
با تخفیف 50 درصدی استفاده نمایید.
09132399969
09338075778
سلام----
در این فایل شما فوت و فن تنظیات مودم جهت انتقال تصویر را یاد گرفته و پایه و اساس این کار را به سادگی فرا خواهید گرفت شما بعد از مطالعه این فایل وبه کارگیری آموزشهای آن که به صورت تصویری و زبان ساده و به دور از اصطلاحات پیچیده میباشد نیازتان از منابع دیگر رفع خواهد شد ودانش وتوانایی این را پیدا خواهید کرد تا تمام مودم های adsl را برای انتقال تصویر تنظیم کنید .
حس خوب متفاوت بودن را با آموزشهای گروه فنی مهندسی تکبان سیستم تجربه کنید .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
تاریخچه و سیر تحولی عکاسی و تصویر برداری
در سال 1727، "T.H.Schulze" با بعضی از ترکیبات نقره آزمایشهایی انجام داد. در حقیقت او میکوشید که تصویر صفحه مشبک را بر روی سطحی که پوشیده از مخلوط گچ ، نقره ، اسید نیتریک و سایر مواد شیمیایی بود، بوجود آورد. او دریافته بود که کلرور نقره ، یکی از مهمترین مواد در عکاسی ، بوسیله نور ، سیاه میشود.در سال 1802 ، "Humphrey Davy" و "T.Wedgewook" ، سعی کردند تصویر سایه واری را با استفاده از نور و روش شولز بوجود آوردند. آنها از محلول نیترات نقره که روی کاغذ مالیده بودند، استفاده کرده ، جهت ثبت تصویر از دوربینی به نام آبسکورا (جعبه تاریک) استفاده کردند. این وسیله ، جعبه بدون منفذ و بسته ای بود که فقط در قسمت جلوی آن ، یک سوراخ کوچک یا یک عدسی ساده قرار داشت که تصویر را روی کاغذ میانداخت و این اولین باری بود که با استفاده از عدسیها و فعل انفعالات شیمیایی ، ضبط تصور ممکن شد.اما تصویر حاصل شده ، به علت آنکه که هنوز نمیدانستند چگونه املاح نقره اضافی را برای جلوگیری از سیاه شدن آن از بین ببرند، بعد از گذشت زمان تیره میشد. تا اینکه در سال 1837 توسط "J.B.Reade" خاصیت تیوسولفیت سدیم (هیپو) که مواد حساس به نور را در مناطق نور نخورده روی کاغذ زایل میساخت، کشف شد. محلول هیپو با ترکیبات نقره ، ترکیباتی را بوجود میآورد که به راحتی در آب حل میشد و از روی فیلم و یا کاغذ ، زایل میگردید.
اولین عکس رنگی
اولین عکس رنگی نیز در تاریخ 17 مه سال 1861 ، بوسیله Clerk Maxwellدر انجمن سلطنتی انگلستان به نمایش گذاشته شد. البته نمیتوان گفت که عکس رنگی خوب و ایده آلی ارائه شد، ولی به هر حال با این کار ، فرایند روش رنگی توضیح داده شد. در سال 1870 ، "دکتر مارکس" ، طریقه ساختن امولسیونی را که با استفاده از ژلاتین و مخلوط کردن آن با برومورنقره بدست میآمد، معرفی کرد.صفحات پوشیده از این امولسیون ، برای استفاده در دوربین به دست مصرف کنندگان میرسید. امروزه امولسیون تقریبا با همان روش قبلی آماده و مصرف میشود.
فرایندهای عکاسی
فرایندهای انجام شده برای ثبت تصویر در عکاسی ، عبارتند از: نوردهی ، ظهور ، ثبوت ، شستشو.
نوردهی
در نتیجه هدایت نور، خواه به وسیله دوربین عکاسی دلخواه و خواه بوسیله هر دستگاه عملی دیگر ، بر روی سطحی حساس ، تصویری دید آمده و ثبت میشود که "تصویر مخفی" نامیده میشود. تصویر مخفی ، قابل رویت نبوده و فقط با اعمال روشهای خاص بعدی یعنی عمل ظهور میتوان آن را قابل رویت ساخت و در حقیقت ، زمانیکه مواد عکاسی (فیلم تخت ، فیلم حلقهای ، کاغذ) در دوربین ، اگراندلسیور یا دستگاه چاپ ، نور میبیند، هالوژنهای نقره درون امولسیون آنها به وسیله نور متاثر شده، موجب بروز فعل و انفعالات شیمیایی میشود و در نتیجه تصویر مخفی بوجود میآورد که بعدها در اثر عمل ظهور قابل رویت میشود.
امولسیونهای عکاسی
خمیر مایه حاصل از پخش یکنواخت هالوژنهای نقره (کلرور نقره یا برمورنقره یا یدورنقره) ژلاتین را "امولسیون عکاسی" مینامند. تهیه امولسیون یکی از کارهای دقیق و حساس در عکاسی است و مراحل تولید آن به شرح زیر میباشد: معادله شیمیایی که اساس تولید امولسیون عکاسی میباشد، عبارت است از:
AgNO3 + KCl → AgCl + KNO3
برای تهیه امولسیون به شکل ساده آن ، محلول ده درصد نیترات نقره را به محلولی که شامل ژلاتین و کلرورپتاسیم است، افزوده و آن را به شدت به هم میزنند، به این ترتیب ، بلورهای بسیار ریز کلرور نقره (AgCl) به تدریج و به مقدار زیاد بدست میآید. سپس امولسیون حاصل را تا میزان مشخصی که معمولا حدود 90 درجه فارینهایت (33 درجه سانتیگراد) است، برای چندین ساعت حرارت میدهند. طی این عمل بلورهای هالوژن نقره (کلرور نقره) که بسیار ریز و دارای حساسیت کم است در محلول حل شده ، به دانه های بزرگتر تبدیل میشوند که این دانهها هم یکنواختتر و هم نسبت به نور حساستر هستند.کلیه این اعمال فقط با وجود ژلاتین قابل اجراست. برای تکمیل امولسیون ، مواد شیمیایی دیگری نظیر عامل سختکننده جهت جلوگیری از شل شدن و حل شدن امولسیون در مراحل مختلف ظهور ، عامل حساس کننده جهت افزایش حساسیت امولسیون به رنگهای مختلف طیف نور و غیره به آن میافزایند.سپس امولسیون آماده شده برای مصرف ، نسبت به نوع استفاده ای که از آن خواهد شد، روی سطوحی چون شیشه ، فیلم و کاغذ و غیره مالیده و بستهبندی میشود.
حساسیت هالوژنهای نقره به نور
اگر در تهیه امولسیون ، به جای کلرورپتاسیم ، برمورپتاسیم بکار برده شود، برمورنقره (AgBr) و یا یدور نقره (AgI) تولید میشود که آنها نیز حساس به نور هستند. این سه ترکیب را هالوژنهای نقره مینامند که از اجزاء اصلی امولسیونهای مورد مصرف در غالب زمینههای عکاسی هستند و حساسیت هالوژنها به نور به ترتیب کلرور ، برمور و یدور نقره افزایش مییابد. به این ترتیب که برمورنقره حساستر و یا سریعتر از کلرونقره است. در نتیجه میتوان گفت که امولسیون مورد مصرف در ساختن فیلمها ، بیشتر از برمور نقره و گاهی هم در صد کمی از یدور نقره تشکیل میشود.هالوژنهای نقره فقط قسمتی از طیف نور یعنی طول موجی در حدود 500 میلی میکرون را جذب میکنند و با افزودن مواد حساس کننده ، حساسیت امولسیون به نور بیشتر میشود. مثلا پاره ای از مواد آلی ، امولسیون را نسبت به اشعه ماوراء بنفش حساس میکنند و بعضی از این مواد حتی قادرند حساسیت فیلم را تا طول موجی برابر 1250 میلی میکرون گسترش دهند.بسیاری از این امولسیون های حساس به اشعه ماوراء بنفش در عکسبرداری هوایی ، ستاره شناسی و سایر تحقیقات علمی و فنی که نیاز به عکسبرداری دارند، حائز اهمیت بسیاری هستند.
فرایند ظهور در عکاسی
فرایندی که طی آن ، در اثر فعل و انفعالات شیمیایی محلولهای ظهور با املاح نقره نورخورده درون امولسیون ، تصویر مخفی به تصویر قابل رویت تبدیل میشود، عمل ظهور نامیده میشود. تصویر مخفی ، متشکل از بلورهای بسیار ریز نورخورده املاح نقره است و زمانی که در تماس با ظاهر کنندهها قرار میگیرد، هالوژنهای نقره به نقره آزاد ، احیا شده و از تجمع نقره آزاد ، تصویر شکل میگیرد و عامل ظهور نیز اکسید میشود.
محلولهای ظهور عکاسی
محلولهای ظهور ، امولسیونهای سیاه _ سفید بسیار متنوعی هستند و میتوان گفت، برای هر منظوری ، از محلول ظهور خاصی استفاده میشود. ولی بطور کلی محلولهای ظهور ، حاوی مواد زیر میباشند:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 126
فصل اول:
مقدمه ای بر پردازش تصویر دیجیتال
1-1 : مقدمه
پردازش تصویر دیجیتال دانش جدیدی است که سابقه آن به پس از اختراع رایانه های دیجیتال باز می گردد . با این حال این علم نوپا در چند دهه اخیر از هر دو جنبه نظری و عملی پیشرفت های چشمگیری داشته است . سرعت این پیشرفت به اندازه ای بوده است که هم اکنون و پس از این مدت نسبتاً کوتاه ، به راحتی می توان رد پای پردازش تصویر دیجیتال را در بسیاری از علوم و صنایع مشاهده نمود . علاقه به روش های پردازش تصویر دیجیتال از دو محدوده کاربردی اصلی نشات می گیرد که آن محدوده ها عبارتند از : بهبود اطلاعات تصویری به منظور تعبیر انسانی و پردازش داده های صحنه برای ادراک ماشینی مستقل .
چند دسته مهم از کاربرد های پردازش تصویر به شرح زیر می باشد [ 1 ] :
الف ) کاربردهای عکاسی مانند ارتقاء ، بازسازی تصاویر قدیمی ، بازسازی تصاویر خراب شده با نویز و بهبود ظاهر تصاویر معمولی.
ب ) کاربرد های پزشکی مانند ارتقاء ویژگی های تصاویر اشعه ایکس ، تولید تصاویر MRI و
CT-scan.
ج ) کاربرد های امنیتی مانند تشخیص حرکت ( در دزد گیر ها ) ، تشخیص اثر انگشت ، تشخیص چهره و تشخیص امضاء.
د ) کاربرد های نظامی مانند تشخیص و رهگیری خودکار اهداف متحرک یا ثابت از هوا یا از زمین.
ه ) کاربرد های سنجش از راه دور مانند ارتقاء و تحلیل تصاویر هوایی و ماهواره ای (برداشته شده از مناطق مختلف جغرافیایی) که در کاربرد های نقشه برداری ، کشاورزی ، هوا شناسی و موارد دیگر مفید هستند .
و ) کاربرد های صنعتی مرتبط با خودکار سازی صنایع مانند تفکیک محصولات مختلف بر اساس شکل یا اندازه ، آشکارسازی نواقص و شکستگی های موجود در محصولات ، تعیین محل اشیاء و اجرای فرایند تولید با استفاده از روبات ها و بینایی ماشینی .
ز ) کاربرد های فشرده سازی تصویر مانند ذخیره سازی ، ارسال تصاویر تلویزیون با کیفیت بالا و ارسال تصاویر متحرک و زنده از روی شبکه اینترنت و یا خط تلفن.
ح ) موارد متفرقه دیگری نیز مانند تصویر برداری از اسناد و ارسال آنها توسط دور نگار و تشخیص خودکار نویسه در ردیف کاربرد های پردازش تصویر قرار دارند.
1-2 : مراحل اساسی پردازش تصویر
پردازش تصویر دیجیتال محدوده وسیعی از سخت افزار ، نرم افراز و مبانی نظری را در بر می گیرد . در این قسمت مراحل اساسی مورد نیاز برای اجرای یک پردازش روی تصویر را نام می بریم که در شکل 1-1 نمایش داده شده است .
شکل 1-1 : مراحل اساسی پردازش تصویر دیجیتال
مرحله اول این فرایند ، تصویر برداری - یعنی به دست آوردن تصویر دیجیتال - است . انجام دادن چنین کاری نیازمند یک حسگر تصویر بردار و قابلیت دیجیتال سازی سیگنال خروجی حسگر می باشد . پس از اینکه تصویر دیجیتال به دست آمد ، مرحله بعدی پیش پردازش آن است . وظیفه اصلی پیش پردازش ، بهبود تصویر به روش هایی است که امکان توفیق سایر پردازش ها را نیز افزایش دهد . پیش پردازش ، به طور معمول به روش هایی برای ارتقاء تمایز ، حذف نویز و جداسازی آن نواحی که زمینه شان نشان دهنده احتمال وجود اطلاعات حرفی – عددی است ، می پردازد . مرحله بعدی به بخش بندی می پردازد . در تعریف وسیع ، بخش بندی فرایندی است که تصویر ورودی را به قسمت ها یا اجزای تشکیل دهنده اش تقسیم می کند . به طور کلی بخش بندی یکی از مشکل ترین کارها در پردازش تصویر دیجیتال است . از طرفی یک شیوه قوی بخش بندی ، تا حد زیادی فرایند را به حل موفق مساله نزدیک می کند . از طرف دیگر الگوریتم های ضعیف یا خطا دار بخش بندی ، تقریباً همیشه باعث خرابی اتفاقی می شوند . خروجی مرحله بخش بندی معمولاً ، داده های پیکسلی خام است که یا مرز یک ناحیه یا تمام نقاط درون آن ناحیه را تشکیل می دهند . در هر دو حالت باید داده ها را به شکل مناسب برای پردازش رایانه ای تبدیل نمود . اولین تصمیمی که باید گرفته شود این است که آیا داده ها باید به صورت مرز یا به صورت یک ناحیه کامل نمایش داده شود . نمایش مرزی وقتی مفید است که مشخصات خارجی شکل نظیر گوشه ها یا خمیدگی ها مورد نظر باشد . نمایش ناحیه ای وقتی مفید است که خواص درونی بخش های تصویر نظیر بافت یا استخوان بندی شکل مورد توجه باشد . در هر حال در بعضی کاربرد ها هر دو نمایش به کار می رود . انتخاب یک روش نمایش ، تنها قسمتی از راه تبدیل داده های خام به شکل مناسب برای پردازش بعدی رایانه ای است . توصیف ، که انتخاب ویژگی نیز خوانده می شود ، به استخراج ویژگی هایی که مقداری از اطلاعات کمی مورد نظر را به ما می دهند یا برای تشخیص گروهی از اشیاء از گروه دیگر ، اساسی هستنند ، می پردازد . مرحله آخر شکل 1-1 شامل تشخیص و تعبیر است . تشخیص فرایندی است که بر اساس اطلاعات حاصل از توصیف گرها یک برچسب را به یک شی منتسب می کند . تعبیر شامل انتساب معنا به یک مجموعه از اشیاء تشخیص داده شده است . دانش به شکل پایگاه داده دانش در درون سامانه پردازش تصویر ، ذخیره می شود . این دانش ممکن است ، تنها دانستن محل نواحی دارای جزئیات مورد علاقه باشد . بنابراین جستجوی مورد نیاز برای آن اطلاعات محدود می شود . پایگاه دانش ممکن است کاملاً پیچیده باشد ، نظیر فهرست به هم مرتبط تمام نقایص اصلی ممکن در یک مساله بازرسی مواد یا یک پایگاه داده تصویری که حاوی تصاویر ماهواره ای تفکیک بالا از یک منطقه در ارتباط با کاربرد های آشکارسازی تغییر باشد . پایگاه دانش علاوه بر هدایت عمل هر واحد پردازش ، بر تعامل بین واحد ها نیز نظارت می کند . این نمودار نشان می دهد که ارتباط بین واحد های پردازش اغلب براساس دانش قبلی در مورد نتیجه پردازش است . این پایگاه دانش نه تنها عمل هر واحد را هدایت می کند ، بلکه به عملیات بازخورد بین واحد ها نیز کمک می کند [1].
1-3 : یک مدل ساده تصویر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
اسطورهای به نام زن
اشاره:
نویسنده در این مقاله به ترسیم تحول تصویر زن در آثار هنری اروپا و ایران میپردازد و در مسیر این تحول، پنج مرحله یا نوع نگرش را تشخیص میدهد که عبارتند از: نگاه اسطورهای به زن، زن در شمایل مقدس، نقشمایهی مادر، سیمای عرفانی زن در قالب عشق معنوی و در نهایت تصویر جنسی از زن.وی با تحلیل نظری آثار نقاشی، شمایلها، ادبیات داستانی و محصولات سینمایی به این نتیجه میرسد که نگاه هنرمندان به زن از نگاه اثیری و اسطورهای آغاز و با ایجاد جریان مذهبزدایی در جوامع، تحت تأثیر رنسانس اروپا و احاطهی تفکر سکولاریسم بر اذهان هنرمندان، به نگاهی جنسیتگرا تبدیل میشود که فقط به سوءاستفاده از جذابیتهای زن برای فروش بهتر آنچه قابل فروش است، میاندیشد.
مقدمه
آثار هنری، صرف نظر از انتقال تأثیرات زیباشناختی به مخاطب، حامل پیامهایی در حوزههای مختلف تفکر بشری هستند، از این رو یک نوع واسطه به شمار میروند و در زمره رسانهها قرار میگیرند. در این متن قالبهای هنری را به مثابه نوعی رسانه در نظر گرفتهایم؛ رسانهای که عمر آن از بسیاری گونههای دیگر بیشتر است. این نوشتار در پی آن است که با مروری تاریخی به اختصار به نحوه حضور زن در رسانه هنر بپردازد.
هر چند حدود نیمی از جمعیت بشری را زنان تشکیل میدهند، هنر در طول تاریخ غالباً صبغهای مردانه پیدا کرده و زنان را در مرتبه دوم قرار داده است، به گونهای که چرایی این واقعیت خود میتواند موضوع مقالات متعدد دیگر باشد. به اختصار می توان گفت این که عمده آثار هنری در طول تاریخ توسط مردان آفریده شده است، خود به خود، نقش زن را به موضوعی دست دوم بدل کرده است. البته مقصود از مردانه بودن اغلب آثار هنری این نیست که به مقوله زن در آنها پرداخته نمیشود، بلکه این است که زنان در عمده آثار محور نیستند و فقط نقش مکمل مرد را ایفا میکنند. البته در اینجا مراد بیشتر ادبیات آن هم ادبیات داستانی، سینما و هنرهای تجسمی است که مصداق سخن است، گرچه در سایر قالبهای هنری مانند معماری، موسیقی و غیره نیز این احساس مردانه را میتوان به گونهای غالب دید. در ادبیات داستانی و آثار سینمایی معمولاً زن نقش دوم را در شکلگیری رویدادها بر عهده میگیرد و به ابزاری برای تحلیل شخصیت قهرمان اصلی، که عمدتاً مرد است، مبدل میشود. صرف نظر از این مسأله در آثار هنری، زنان از زاویهی دید مردان معرفی، تعریف و تحلیل می شوند. نتیجهی این روند آن است که در آثار هنریای که هنرمندان مرد با محوریت زنان میآفرینند، تصویر زن از صافی ذهن مردانهای که در پس کار وجود دارد، گذر میکند و این لزوماً نه واقعیت نفسالامری بلکه واقعیت پدیداری است که در ذهن مرد شکل گرفته است. «مارگارته فون تروتا» فیلمسازی است که با گرایشهای زنانه کار میکند. او میگوید این طبیعی است که مرد نگاه خود را در فیلم روایت کند.(1) قدر مسلم اگر خواهران برونته(2)، که شاهکارهایی مانند رمان « بلندیهای بادگیر» و «جینایر» را آفریدند، از جنس مذکر بودند و نتیجه کار، نسبت به آثاری که اینک وجود دارد، بسیار متفاوت بود، گرچه آثار زیادی را میتوان سراغ کرد که موضوع زنانهای داشتهاند و مردان آفرینندهی آنهایند، مانند فیلم« بانویی از شانگهای» یا رمان «مادام بواری» از برجستهترین آثار رئالیستی قرن نوزدهم فرانسه از «گوستاو فلوبر» و یا برعکس آثاری که زنان ساختهاند اما محور آنها مردان بودهاند، مانند «پیروزی اراده» لنی ریفنشتال که فیلم مردانهای به نظر میرسد و قدرت آلمان نازی را تبلیغ میکند.(3) همچنین آثار آگاتاکریستی و غیره، اما عمده آثاری که زنان هنرمند آفریدهاند با پرداخت لطیف زنانه همراه بوده است.(4) از این رو به این نکته تأکید می شود که اصولا نگاه زن هنرمند در پرداخت محتوا و زیبایی شناسی با مرد بسیار متفاوت است و از آنجا که عمده آثار را مردان آفریدهاند میراث هنر بشری بیشتر مردانه است تا زنانه.
علت دیگر این که چرا هنر بیشتر مردانه است شاید این باشد که جوامع قدیمی اصولاً جوامعی مردسالار بودهاند (گرچه هماینک نیز عمدتاً چنین است). پیشاز ظهور نهضتها و نظریههایی که اعاده حقوق اجتماعی و آزادیهای فردی را برای زن مطرح کردهاند (از جمله نهضتهای فمینیستی که پا را از حد اعتدال بیرون نهادند و زنان را بر مردان ارجح دانستند) زنان، شهروندان درجه دو شناخته میشدند؛ بنابراین هنرمند خواسته یا ناخواسته موظف میشده است که نسبت به طبقهبندی منزلتی و ارزشی مرد و زن در جامعه بیاعتنا نباشد. در طول تاریخ، عمدهآثار هنری همواره متأثر از قدرت مادی دربار، سرمایهداران و متمولان و یا قدرت ارزشی و معنوی ارباب مذهب شکل گرفته است و عمدتاً مردان سردمدار جریانات یاد شده بودهاند و زنان که فاقد این شوون بودهاند، نتوانستهاند مغناطیس نیرومندی در جذب هنر و آثار هنری به سوی خود باشند. میتوان تصور کرد اگر جای زن و