ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله قیام امام حسین

اختصاصی از ژیکو دانلود مقاله قیام امام حسین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 مقدمه
کمتر حادثه تاریخی است که از رنگ تبلیغات سیاسی موبان و عباسیان و یا تعصبات دینی ،مذاهب مختلف بر کنا ر مانده وحقیقت آن دگرگون نشده باشد برای دریافت حقیقت تاریخی – هر چند بر اساس مظنه واحتمال هم باشد – خواندن متن تاریخ آن سالها به تنهایی کافی نیست ،بلکه باید تاریخ ر ا با یکدیگر شرایط ، از جمله وضع جغرافیایی، اقتصادی واجتماعی سنجیده ، چنانکه شیوه علمی تاریخ نویسان امروز هم همین است .
درباره تحلیل این حادثه ، تا آنجا که ممکن بوده است از کوشش دریغ نکرده ام و رویدادها را یکی با دیگری سنجیده و با دیگر وقایع مقایسه کرده ام .
به هنگام نوشتن مطالب از مأخذ به آنچه نزدیکتر به حادثه بوده است استفاده کرده ام چه احتمال دستکاری وتغییر در آن کمتر است ،مگر یک دو کتاب که مطالبی در خور ذکر داشته است. اما هنگام بررسی به نوشته های بعد نیز از قرن پنجم تا عصر حاضر ، تا آنجا که میسربوده مراجعه شده است . برای بررسی وضع سیاسی و اجتماعی اسلام تا پایان عصر خلفا کتاب های بعضی مورخان غربی که در اسلام مطالعه دارند از نظر دور نمانده است .
قدیم ترین سند کتبی باز مان حادثه در حدود قرن فاصله دارد ، اما چاره ای جز استاد به همین مدارک نیست .خداوند بزرگ همه ما را از ارتکاب هر گونه خطا باز دارد .آمین
مشخصات امام حسین (ع)
مرقد مطهر :کربلا
1- نام : حسین (‌ع ) 2- لقب معروف : سید الشهداء
3-کنیه : اباعبدالله 4- پدر : امام علی ( ع)
5- مادر : حضرت فاطمه ( س) 6- زمان ومکان تولد : 3 شعبان
زمان ومکان شهادت : سال 4 هجرت –مدینه
ماه محرم سال 61 هجرت کربلا
نوجوانی با شهادت وعبادت :
امام حسین (ع ) هنگامی که به سن نوجوانی رسید همچون سربازی شجاع و فداکار ، به دستورات پدرش علی ( ع) باجان و دل عمل می کرد ودرس هایی راکه درخردسالی از جدش رسول اکرم ( ص ) آموخته بود به کار می بست و به همین دلیل مورد توجه همگان به ویژه گرامی اشت قرار گرفته بود .همواره از حق وحقیقت دفاع می کرد و دیگران راپند می داده است .
با آن که نوجوانی بیش نبود ، در میان جوانان بنی هاشم ، در شمشیر زنی و سوار کاری نظیر نداشت . بیشتر لباس سرخ رنگ بر تن می کرد وهمچون پدرش ،به نمار وعبادت خدا ، بسیاراهمیت می داد گاهی در روز هزار رکعت نماز می خواند .
روزی امام حسین ( ع) درپاسخ فردی که از او پرسید : ای پسر رسول خدا ! چگونه صبح کردی، « فرمود:« صبح کردم در حالتی که خالق من از کردار زشت وخو ب من با خبر است . آتش جهنم درپیش من ومرگ در طلب من است وحساب ( روز قیامت) با تندی چشم به من دوخته ومن هم در گروه عمل خویش هستم ، آنچه می خواهم نمی توانم به دست آورم وآنچه که دشمن من است ، نمی توانم از خود دور کنم .کارها دست دیگری است ؛ اگر خواست عذابم میکند واگر خواست عفوم می فرماید. پس کدام فقیر بیچاره تر از من است ؟
دلاوری :
حسین ( ع‌) درجنگ های « جمل» « صفین » و« نهروان » شرکت کرد و از همان آغاز مخالفت خود را باحکومت معاویه نشان داد ولحظه از حمایت اسلام وپدر مظلومش امام علی ( ع‌) دست نکشیدئ .
پس از آنکه حضرت علی ( ع ) امام اوّل شیعیان ،ناجوانمردانه به دست مردی سنگدل به نام « ابن ملجم » به شهادت رسید، امام حسن ( ع) جانشین پدر شد . در تمام طول خلافت امام حسن ( ع‌) همچون سربازی فداکارش به فرمان برادر خود بود واو را حمایت می کرد .زمانی که امام حسن ( ع‌) صلح بامعاویه را پذیرفت ،اما امام حسین ( ع ) نیز تسلیم فرمان برادرش شد او از او اطاعت کرد . سال ها از خلافت امام حسن ( ع) گذشته بودکه معاویه واطرفیانش بااجرای نقشه ای توانسته همسر آن حضرت رافریفته تا امام حسن ( ع ) را توسط او به شهادت برسانند وبه این ترتیب یزید را به عنوان جانشین معاویه اعلام کنند .
مرگ معاویه و نامه ها :
معاویه درماه رجب سال شصتم هجری در دمشق در گذشت .هنگام مرگ وی یزید در حوارین به سر می برد . چون به دمشق رسید ومردم با او بیعت کردند نامه ای به ولید بن عتبه والی مدینه نوشت که :« حسین ابن علی وعبداللّه بن عمرو و عبداللّه زبید را رها مکن تا از آنان به خلافت من بیعت بگیری ». والی مدینه از مروان بن حکم در این باره مشورت خواست .مروان گفت :« اگر رأی مرا می پذیری هم اکنون که مردم از مرگ معاویه آگاه نشده اند پسر زبیرو حسین ابن علی را بخواه ! اگر بیعت کردند کار تمام است وگرنه آنان را بزن . چه اگر اینان بیعت نکنند ومردم بدانندمعاویه مرده است گرد حسین و پسر زبیر را خواهند گرفت و فتنه بزرگ خواهد شد. اما پسر عمر مرد جنبش نیست مگر آنکه به سر وقت او رندو خلافت رابه وی بسپارند . ولیه پی آنان فرستاده عبداللّه ابن زبیر وحسین (ع ) در مسجد بودند که فرستاه والی رسید و پیام او را به ایشان رسانید. به او گفتند نزد امیر برو ! وبگو هم اکنون خواهیم آمد .
حسین (ع) نزد ولیه رفت و پس از آنکه حاکم وی را از مرگ معاویه آگاه کرد از اوخواست تابیعت یزید رابپذیرد .حسین گفت مانند من کسی پنهان بیعت نمی کند ، مردمان را به خواه مرا نیز بخواه تا ببینم چه می شود .ولیه گفت به سلامت باز گرد. مروان به ولید گفت او را رها مکن که اگر بیعت نکرده برود دیگر هرگز به اودست نخواهی یافت ، اگر بیعت نکند او را بکش .حسین بر آشفت و گفت :« نه تو می توانی مرا بکشی ونه او .»
سرا نجام حسین و پسر زبیر بیعت نکرده از مدینه رهسپار مکه گشتند .
در همین روزها که دمشق نگران بیعت نکردگان مجاز بود ، در کوفه حوادثی گذشت که از طوفانی سهمگین خبر می داد .شیعیان علی در خانه سلیمان ابن صرد خزاعی گرد هم آمدند ،سخنرانیها آغاز شد .میزبان که سرد و گرم روزگار را چشیده وبارها رنگ پذیری همشهریان خود را دیده بود وگفت :« مردم ! اگر مرد کار نیستید و بر جان خود می ترسید بیهوده این مرد رامفریبید!» از گوشه و کنار فریاد ها بلند شد که :« ابداً ما از جان خود گذشتیم ،باخون خود پیمان بسیتم که یزید راسرنگون خواهیم کرد وحسین را به خلافت خواهیم رساند! » سرانجام نامه نوشتند : سپاس خدا را که دشمن ستمکار تو را درهم شکست . دشمنی که نیکان امت محمد را کشت وبدان مردم را به سر کار آورد . بیت المال مسلمانان را میان توانگری و گردنکشان قسمت کرد . اکنون هیچ مانعی در راه زمامداری تو نیست .
حاکم این شعر نعمان ابن بشیر در کاخ حکومتی به سر می برد .
ما نه با او انجمن می کنیم و نه در نماز او حاضر می شویم .» تنها این نامه که چندین تن از شیعیان پاک دل و یک رنگ حسین برای او فرستادند . شما ر نامه ها را صد ها و بلکه هزارها گفته اند .اما در همان روزها که پیکی از پس پیکی از کوفه به مکه می رفت و چنان که نوشته اند گاه یک پیک چند نامه رابا خود همراه داشتند که در آن به یزید چنین نوشته بود:« اگر کوفه ای رامی خواهی باید حاکمی تواناو با کفایت برای این شهر بفرستی ،چه نعمان ابن بشیر ناتوان است ،یا خود را به ناتوانی زده است .» وهیچ دور نمی نماید که برای رعایت روز مبادا بعضی از آن مردم هر دو دسته نامه ها را مهر کرده باشند .
مسلم روانه کوفه شد :
مسلم با نامه امام روانه کوفه شد . چنان که مورخان نوشته اند در آغاز سفر دچار تشنگی و بی آبی به سر می برد ویزید با او میانه خوبی نداشت ، به وی پیشنهاد کرد . یزید این رأی را پذیرفت و به پسر زیاد نوشت که حکومت کوفه نیز بدوسپرده می شود و باید هر چه زودتر آن شهر را آرام کند .
عبیداللّه زیر دست پدری تربیت شده بود که سالها در حکومت علی ومعاویه حاکم شهرهای عراق بود . بهتر از هر کس از دسته بندیهای بصره وکوفه اگهی داشت . می دانست برای این که آشوبی رابخواباند بایداز کجا شروع کند ، به کجا جاسوس بفرستد ، که را به زندان افکندوچه کسی رابکشد .
عبیداللّه د رچنین محیط سیاسی بزرگ شده بود و به خوبی از جزئیات این نوع حکومت اطلاع داشت .هنگام ورود به کوفه روشی را به کار برد که زیرکی وموقع شناسی او را می رساند . او مانند حاکمی که فرستاده خلیفه شام است وبرای آرام ساختن ایالتی سرکش آمده رفتار نکرد . باگروهی از مردم بصره روانه کوفه شد. پیش از آنکه به شهر برسد،سر و صورت خود را بپچید ، وچون به کوفه در آمد مردم شهر پنداشتند ،حسین ابن علی است که به سوی آنان آمده است . به هرجاکه می رسید مردم شهر پنداشتند ،حسین ابن علی است که به سوی آنان آمده است .به هر جا که می رسید مردم بر پا می خاستند ومی گفتند پسر پیغمبر خوش آمدی ! اینجا لشکرهای آماده وگوش به فرمان منتظر هستند. به این ترتیب او در آغاز کار بی هیچ زحمتی موقعیت کوفه را دانست . از تعداد هوا خواهان حسین ،سران آنان وآمادگی این هواخواهان حسین ، سران آنان و آمادگی این هواخواهان حسین ،سران آنان وآمادگی این هواخوان مطلع شده گشت و دور راهنمای او مردندواین پیش آمد را به فال بد گرفت ، واز حسین ( ع) خواست ، ولی امام حسین در پاسخ او نوشت که ما اهل بیت به فال اعتقاد نداریم و تأکید کرد که باید مأموریت خود را انجام دهد .مسلم به کوفه در آمد ودر خانه مختار ابن ابی عبید ثقفی سکونت کرده شیعیان دسته دسته به خانه مختار می آمدند و او نامه امام حسین را برای آنان می خواندو آنان می گریستند و بیعت می کردند .مسلم به هنگام این مأموریت بیست وهشت ساله بود .
این نخستین مأموریت سیاسی بود که به وی داده بودند . مسلم به هنگام درگیریهای عراق و کشته شدن عمویش علی وخیانت سپاهیان کوفه با پسر عمویش حسن ،هشت ساله بود . در هیچ یک از این صحنه های پر نیرنگ حضور نداشت وچون هرگز با نفاق ودورنگی زندگی نکرده بود گمان نمی کرد مسلمانی پیمانی ببندد ، سپس به عهدی که بسته وفا نکند .
وقتی استقبال مردم شهر را دید به حسین نوشت :« براستی مردم شهر را دید به فرمان و درانتظار رسیدن تواند.»
پنهانیّت مسلم :
چون ،نامه های کوفه به دمشق رسید، یزیدنگران شد . با اطرافیان خود مشورت کرد که چاره چیست ؟
از سر خون مشاور رومی خود در این باره نظر خواست ،او عبیدالله راکه در این وقت در بصره بدون شک اگر مردم کوفه می دانستند او حسین نیست و عبیدالله پسر زیا د است به او امان نمی دادند ودر مدخل شهر کارش را می ساختند ،اما او تا به حال کاخ حکومتی نرسید خود را به آنان نشناسانده .
همین که به قصر رسید یکی از همراهان او بانگ زد، دور شوید !این امیر شما عبیدالله پسر زیاد است .آن وقت مردم دانستند کسی که خود را به این آسانی از چنگ آنان رهاند همان است که برای درهم کوبیدن ایشان آمده است . اگر به جای دوازده هزارتن که با مسلم بیعت کردند و هزار تن یا پانصد تن مردم کاردان ودور اندیش در کوفه گرد مسلم حاضر بود ، می بایست بی درنگ قصر را فرا گیرندئ ،پسر زیاد را دستگیر کنندو بکشند وحکومت آل علی را تأسیس کنند و به دمشق نشان دهند که پهنای کار چند است.
بامداد آن شب پسر زیاد به مسجد رفت وچنانکه از پدرش آموخته بود با خطبه ای کوتاه و با عباراتی کوبنده که در روحیه جنان مردم بی فکر وزود باوراثر عمیق وآنی می نهاد ،آنان را بیم می داد که اگر نافرمانی کنند از ایشان نخواهد گذشت واگر گوش به فرمان باشند از بخششهای او بهره مند خواهد شد .سپس فرمان داد که کدخدایان هر محله رسیدگی کنندوفهرستی از غریبه ها آماده سازند ومواظب باشند که از کسی خلافی سر نزند .
دومین کارش این بود که مخفی گاه مسلم را بداند تا پیش از آن که دست به کار شود ،کارش را بسازد . بنده ای معقل نام را طلبید و سه هزار درهم به او داد وگفت کوشش کن تا با پیروان مسلم آشنا شوی و چون چنین کسی را یافتی به اوبگو مردی از شیعیانم و می دانم مسلم در چنین روزها به کمک محتاج است . می خواهم این پول را به اوبدهم تا آن را در جنگ با دشمن خود مصرف کند .( جاسوس که از بیماری شریک ابن اعور باخبر شد تصمیم گرفت به خانه مختار برود وشریک هم به مسلم گفت این مرد به دین من می آیدمن از تو آب طلب می کنم و تا از پشت پرده بیا و کار را تمام کن مسلم قبول کرد وقتی ابن زیاد آمد شریک آب طلب کرد واو نیامد ابن زیاد شک کرد که مبادا کسی در پشت پرده است پس ابن زیاد رفت شریک از مسلم پرسید چرا او رانکشتی به مسلم پاسخ داد به خاطر حیثی که از پیغمبر روایت شده است که مرد با ایمان کسی را به فتک ( ترور) نمی کشی . اگر او را می کشتی یک ستمگر را کشته بودی پس از مرگ شریک معلم به خانه هانی رفت پسر زیا د بااطللاع داشتن مخفی گاه مسلم رفت وهانی رادستگیر و او را شکنجه داد تا اومخفی گاه مسلم را بگوید ولی وقتی مردم از دستگیری هانی آگاه شوند رفتند وشلوغ کردند و آنها هم مجبور شدند قاضی را در هنگام نماز خواندن دستگیر کنند و بردند تا به مردم بگوید هانی سالم است و هیچ مشکلی نیست ) پسر زیاد وهمراهان او چنان از انبوه مدرم ترسیده بودند که پس از پراکنده شدن آنها از گرد مسلم وخامومش شدن سرو صدا ها باز هم جرآت نمی کردند از کاخ بیرون آیند .گمان می کردند مسلم و همراهان اوحیله جنگی به کار برده اند ومی خواهند آنان را از پناهگاه بیرون آمدند و کارشان را بسازند پس از‌آنکه پاسی از شب گذشت و دیدند کسی به سر وقت ایشان نمی آمدند مشعل داران را به جستجو فرستادند . اما آنان چندان که بیشتر جستند ،کمتر یافتند . برگشتند و عبیدا لله خبر دادند ، کسی اطراف ما نیست .
ابن زیاد چون اطمینان یافت که مردم کوفه گرد مسلم را خالی کرده اند ،دو تن از اطرافیان خود را به کوچه های شهر فرستاد تا به مردم خبر دهند که باید نماز خفتن رادر مسجد بگذارند وهر کسی که در مسجد حاضر نشود برای اوامانی نیست .دیری نگذشت که مسجد از مردم پر شد . پسر زیاد به منبر رفت وضمن تعدیه و تطمیع حاضرا ن گفت :« مردم دیدید پسر عقیل نادان بی خرد چه آشوبی در این شهر به پا کرد و چگونه امنیت شهر را به هم زد ؟ بدانید که هر کسی انی مرد را به خانه خود پناه دهد، هر کس نهان جای او را بداند وحکومت او رامطلع نسازد . خوش مباح خواهد بود» سپس رو به رئیس شرطه خود کردوگفت : « معین بن تمیم ! مادرت به عزایت بنیشیند ،اگر مسلم از چنگ تو بگریزد ! تو رخصت داری به هر خانه ای از خانه های کوفه بروی وآنجا راتفتیش کنی ! « مسلم چون نماز شام را خواند و خود را تنها دید در کوچه های کوفه سرگردان شد .به هر طرف رو آورد گروهی را جدا شود راه خود دید که مراقب را هگذران و در جستجوی او هستند . سر انجام کوچه ای بن بست رفت .در آن کوچه از شّدت خستگی بر در خانه ای نشست وا زخانه خدا که زنی بود و طوعه نام داشت آب طلبید. پس از آنکه آب نوشید .زنی از او خواست به خانه خود برود زیرا ماندن او بردر آن خانه که مردی در آن جا نبود صورت خوشی نداشت . مسلم ناچار خود را به طوعه شناساند و زن که از شیعان علی ( ع ) بود او را به درون بردو پناه داد . اما شب هنگام پسر وی چون رفت و آمد مادر خود رابه غرفه مسلم دید به گمان شد و سرانجام با پرسش و اصرار دانست گم شده ابن زیاد درخانه ونزد مادر وی به سر می برد .
پسر طوعه بامداد نیز پسر اشعث که از سرهنگان مورد احترام عبیدالله بود رفت واو راخبر داد . پسر اشعث با شادمانی تمام کودک را نزدعبیدالله بردو او عبید الله را آگاه کرد که مسلم در خانه او نزد مادرش پناهند است . این داستان را با چنین تفصیل طبری که از قدیمترین مورخان است ، از ابومخفف که خود با زمان وقوع حادثه فاصله چندانی نداشته نقل می کند. جزئیات حادثه به این صورت که نوشته اند درست است یانه ؟ خدا می داند ، ولی آنچه مسلم است اینکه ترکیب داستان ساختگی نیست .
همین که ابن زیاد پناهگاه مسلم را دانست محمد اشعث را با شصت یا هفتاد تن برای دستگیری او فرستاد .مسلم درخانه طوعه بود که صدای اسبان وآواز سربازان را شنید و دانست برای دستگیری او آمده اند . در چنان موقعیت وظیفه داشت که نخست صاحب خانه رااز گزند هجوم آوران بر کنار دارد، به این جهت فوری برخاست و با شمشیر کشیده بر آنان را از خانه طوعه بیرون ریخت .سربازان پسر زیاد چون دلاوری و ضرب دست او را دیدند به بامها رفتند و با سنگ پرانی وآتش ریزی وی را خسته کردند.سر انجام شمشیرش را گرفتند ، او را بر اشتری سوار کردند و رو به قصر بردند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  23  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله قیام امام حسین

دانلودمقاله فشرده ای از زندگانی امام رضا(ع)

اختصاصی از ژیکو دانلودمقاله فشرده ای از زندگانی امام رضا(ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


زادگاه
هشتمین پیشوای شیعیان امام علی بن نوسی الرضا علیه السلام در مدینه دیده به جهان گشود.
کنیه ها
ابوالحسن و ابوعلی
لقبها
رضا، صابر، زکی، ولی، فاضل، وفی، صدیق، رضی، سراج الله، نورالهدی، قرة عین المؤمنین، مکیدة الملحدین، کفوالملک، کافی الخلق، رب السریر، و رئاب التدبیر

مشهورترین لقب
مشهورترین لقب آن حضرت «رضا» است و در سبب این لقب گفته اند: «او از آن روی رضا خوانده شد که در آسمان خوشایند و در زمین مورد خشنودی پیامبران خدا و امامان پس از او بود. همچنین گفته شده : از آن روی که همگان، خواه مخالفان و خواه همراهان به او خشنود بودند. سر انجام، گفته شده است: از آن روی او رضا خوانده اند که مأمون به او خشنود شد.»
مادر امام
در روایتهای مختلفی که به ما رسیده است نامها و کینه ها و لقبهای ام البنین، نجمه، سکن، تکتم، خیزران، طاهره و شقرا، را برای مادر آن حضرت آورده اند.
زاد روز
درباره روز، ماه و سال ولادت و همچنین وفات آن حضرت اختلاف است.
ولادت آن حضرت را به سالهای (148 و 151 و 153ق) و در روزهای جمعه نوزدهم رمضان، نیمه همین ماه، جمعه دهم رجب و یازدهم ذی القعده.
روز شهادت
روز وفات آن حضرت را نیز به سالهای (202 و 203 و 206ق) دانسته اند.
اما بیشتر بر آنند که ولادت آن حضرت در سال (148ق) یعنی همان سال وفات امام صادق علیه السلام بوده است، چنان که مفید، کلینی، کفعمی، شهید، طبرسی، صدوق، ابن زهره، مسعودی، ابوالفداء، ابن اثیر، ابن حجر، ابن جوزی و کسانی دیگر این نظر را برگزیده اند.
در باره تاریخ وفات آن حضرت نیز عقیده اکثر عالمان همان سال(203ق) است.
بنابر این روایت، عمر آن حضرت پنجاه و پنج سال می شود که بیست و پنج سال آن را در کنار پدر خویش سپری کرده و بیست سال دیگر امامت شیعیان را بر عهده داشته است.
این بیست سال مصادف است با دوره پایانی خلافت هارون عباسی، پس از آن سه سال دوران خلافت امین، و سپس ادامه جنگ و جدایی میان خراسان و بغداد به مدت حدود دو سال، و سر انجام دوره ای از خلافت مأمون.
فرزندان
گرچه که نام پنج پسر و یک دختر برای او ذکر کرده اند، اما چنان که علامه مجلسی می گوید: حداکثر تنها از جواد به عنوان فرزند او نام برده اند.
به دسیسه مامون و با سم او به شهادت رسید و پیکر مطهر او را در طوس در قبله قبه هارونی سرای حمید بن قحطبه طایی به خاک سپردند و امروز مرقد او مزار آشنای شیفتگان است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

زندگی امام رضا (ع) در مدینه
دوران پرشکوه امامت حضرت رضا علیه السلام از سال 183 هجرى قمرى آغاز شد. در آن زمان، حکومت سیاسى به دست «هارون الرشید» در بغداد اداره مى شد. شیوه حکمرانى این خلیفه عباسى، بر اساس اعمال زور بر مردم بود. مأموران او مردم را براى پرداخت مالیات شکنجه مى دادند و پیوسته فرزندان و شیعیان فاطمى را از دم تیغ مى گذراندند، چنان که مهتر و سیّد و سالار آنان حضرت موسى بن جعفر علیه السلام را سالها در زندان هاى بصره و بغداد حبس کردند و سرانجام حضرتش را با زهر به شهادت رساندند.
هارون الرشید علاوه بر ظلم و ستم هاى جنون آمیز خود، افکار و اندیشه هاى بیگانگان را در حوزه علوم مسلمانان منتشر مى کرد تا از این راه بتواند توجّه مردم را به علوم بیگانه جلب کند و خاندان اهل بیت علیهم السلام را در انزواى علمى قرار دهد.
«ابوبکر خوارزمى» (383 هـ) در نامه اى به اهل نیشابور درباره نحوه رفتار حکومت عباسیان به خصوص «هارون» مى نویسد:
هارون در حالى مُرد که درخت نبوّت را درو کرده و نهال امامت را از ریشه برافکنده بود… چون یکى از پیشوایان هدایت و سرورى از سروران خاندان مصطفى صلى الله علیه و اله و سلـم در مـى گذشـت، کسـى جنـازه اش را تشـییع نمى کرد و مرقدش را با گچ نمى آراست، امّا وقتى دلقک یا بازیگر یا مطرب و یا قاتلى از خودشان مى مرد، دادگران و قاضیان بر جنازه اش حاضر مى شدند و رهبـران و حکمـرانـان در مجالـس سـوگواریش مى نشستند. مادى و سوفسطایى در کشورشان امنیت داشت و متعرض کسانى که کتابهاى فلـسفى و مـانوى را تـدریس مـى کـردند، نمى شدند، ولى هر شیعه اى سرانجام به قتل مى رسید و هرکس که نام فرزندش را «على» مى نهاد، خونش را به زمین مى ریخت.
حضرت رضا علیه السلام با توجّه به جوّ سیاسى حاکم بر حوزه مسلمانان، در ابتدا امامت خویش را علنى نساخت و فقط با یاران و شیعیان خاص ارتباط داشت، ولى پس از گذشت چندسال، حکومت هارون الرشید بر اثر وقوع شورش هاى مختلف رو به ضعف گذاشت و حضرت رضا علیه السلام با استفاده از این فرصت امامت خویش را در شهر مدینه علنى نمود و به رفع مشکلات مردم در زمینه هاى اعتقادى و اجتماعى پرداخت. خود آن جناب مى فرماید:
«در روضه جدّم رسول خدا صلى الله علیه و اله مى نشستم درحالى که دانشمندان مدینه بسیار بودند. هرگاه یکى از آنان در مسئله اى درمى ماند، همگى متوجّه من مى شدند و سؤالات را نزد من مى فرستادند و من پاسخ آنها را مى دادم.»
هارون الرشید که براى فرونشاندن شورش هاى منطقه خراسان راهى آن دیار شده بود، به سال 193 هجرى قمرى در همان محل جان سپرد و در سناباد طوس، در یکى از اطاق هاى تحتانى کاخ فرماندار طوس، «حمید بن قحطبه طائى» دفن شد. در پى مرگ هارون، کشمکش میان دو پسر او، «امین» و «مأمون» درگرفت. اولى در بغداد به قدرت رسید و دومى در مرو بر تخت نشست.
آتش اختلاف در میان این دو برادر، پنج سال شعله ور بود، تا آنکه سپاه مأمون به بغداد حمله برد و «امین» در سال 198 هجرى به دست آنان کشته شد. بدین سان حکومت سرتاسرى به دست مأمون افتاد، ولیکن علویان و سادات که از بیدادگرى هاى هارون به تنگ آمده و از حکومت پسران او نیز ناراضى بودند، در نواحى عراق، حجاز و یمن سر به شورش برداشتند. آنان مى خواستند که حکومت به دست خاندان ال محمد علیهم السلام اداره شود.
مأمون براى آنکه بتواند شورش هاى آنان را فرونشاند و در میان جمعیت فراوان شیعه جایگاهى پیدا کند، بر آن شد که مهتر آنان حضرت على بن موسى الرضا علیه السلام را به خراسان دعوت و با استقرار آن حضرت در دربار خود، چنین وانمود کند که حکومت او مورد تأیید امام علیه السلام است، از این رو، دعوت نامه هاى متعددى به آن حضرت فرستاد، ولى هربار با پاسخ منفى مواجه مى شد، تا اینکه دعوت ها جاى خود را به تهدید داد و امام رضا علیه السلام دانست که مأمون دست از این کار بر نخواهد داشت، لذا براى جلوگیرى از خون ریزى و پایمال شدن خون شیعیانش، به سال 200 هجرى راه خراسان را در پیش گرفت.
آن حضرت پیش از خروج از مدینه، به حرم جدّش رسول الله صلى الله علیه و اله شرفیاب گشت تا با حضرتش وداع گوید. چندین بار وداع گفت، و در هر مرتبه به طرف قبر مطهر بر مى گشت و صدایش را به گریه بلند مى نمود. آنگاه فرزندش جواد علیه السلام را در کنار خویش گرفت و به مسجد درآورد و حضرتش را به دیواره مطهر حرم رسول الله صلى الله علیه و اله چسباند و در پناه آن حضرت قرارش داد. سپس تمام نمایندگان و وکیلان خود را فرمود که از حضرت جواد علیه السلام فرمان برند و از مخالفت با حضرتش بپرهیزند و اصحاب مورد اعتماد خود را آگاه نمود که آن حضرت جانشین وى مى باشد.
مسیر حرکت امام رضا علیه السلام آن گونه که مأمون تعیین کرده بود، از بصره، اهواز و فارس مى گذشت و دستور چنین بود که آن حضرت را از کوفه و قم عبور ندهند، زیرا مأمون بیم داشت که امام رضا علیه السلام با شیعیان آن شهرها تماس برقرار کرده و آنان را از سرگذشت خویش آگاه کند.

 

از مدینه تا مرو
اسناد تاریخى، گویاى اولین زمینه هاى سفر امام(ع) نیست و جزئیات بسیارى از مقدمات این هجرت رضوى، ناگفته مانده و در پرده ابهام قرار دارد، ولى با مطالعه اسناد موجود، این حقیقت مسلم است که از پیش مکاتباتى میان مرو و مدینه، صورت مى‏گرفته و بر سفر امام به سوى مرو، اصرار بوده است.
«فمازال المأمون یکاتبه و یسأله حتى علم الرضا(ص) انه لا یکف عنه»
همواره مأمون با حضرت مکاتبه داشت و از او مى خواست تا به مرو آید. نامه ها ادامه یافت تا آنکه امام رضا(ع) دریافت که او دست‏بردار نیست .
در برخى منابع تاریخى آمده است : مأمون، پس از به دست گرفتن حکومت، با ارسال نامه اى امام رضا(ع) را به خراسان فرا خواند. امام‏(ع) از رفتن امتناع ورزید، ولى مأمون پیگیر بود و ارسال دعوتنامه ‏ها را پیاپى ادامه داد، تا به امام بفهماند که از ایشان دست بردار نیست. علاوه بر آن، در پى دعوتنامه هاى مکرّر، مأمون مأموران خود را به نام هاى رجاءبن ابى ضحاک و یاسر خادم، به مدینه گسیل داشت. آنان پس از ورود به مدینه، بر امام‏(ع) وارد شدند و هدف مأموریت خود را چنین بیان داشتند:
«ان المأمون امرنا باشخاصک الى‏ خراسان»
- وى از کارگزاران دولت عباسیان بود و در زمان مأمون، ریاست دیوان مالیاتى را بر عهده داشت. (لغتنامه دهخدا). - وى به نقل مرحوم شیخ طوسى، از یاران امام‏(ع) بوده است.
-مأمون، ما را فرمان داده و مأمور ساخته است، تا تو را به خراسان ببریم. امام على بن موسى(ع) ، شیوه خلفا را مى‏شناخت و زندان های طولانى پدر را با همه تلخى ها و رنج هایش به خاطر داشت و مى‏دانست که به هر حال، مأمون که برادر مى‏کشد، از حضور آزادانه امام میان مردم نگران است و از این نگرانى، آسان نخواهد گذشت.
«انه تهیأ للسفر کارها و متیقنا انه یموت... »
امام رضا(ع) آماده سفر گردید، در حالى که از آن اکراه داشت و مطمئن بود که در این سفر بدرود حیات خواهد گفت.
علاوه بر آن که چگونگى حرکت امام(ع) و تودیع وى با مرقد رسول خدا(ص) و نیز خاندانش، همه و همه گویاى اکراه امام (ع) بر این سفر است.

 

خط سیر هجرت امام
کاروان هایى که از حجاز به قصد عراق حرکت مى‏کردند، چه از راه مکه یا از راه مدینه، در منزلى به نام «معدن نقره» به یکدیگر مى‏رسیدند و از آن‏جا به یکى از دو مقصد بصره یا کوفه روانه مى‏شدند. قرائن و شواهد بسیارى حکایت از آن دارد که امام از طریق مدینه و معدن نقره، راهى بصره شده است و بعید مى‏نماید که امام ابتدا به مکه رفته و از آنجا به طرف بصره عزیمت کرده باشد، زیرا:
1. سفر امام‏(ع) به طور عادى و دلخواه صورت نگرفته، بلکه عنوان جلب داشته است. معمول در چنین مواردى آن است که سعى مى‏شود تا کوتاهترین مسیر در نظر گرفته شود و هر چه سریع تر مأموریت انجام گیرد. بدیهى است با وجود راه مستقیم مدینه به بغداد که 134 فرسنگ بوده، از مسیرى استفاده نمى‏شده که ‏مسافت آن 355 فرسنگ بوده است.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   19 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله فشرده ای از زندگانی امام رضا(ع)

دانلود تحقیق با عنوان امام مهدى (عج) در قرآن - word

اختصاصی از ژیکو دانلود تحقیق با عنوان امام مهدى (عج) در قرآن - word دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق با عنوان امام مهدى (عج) در قرآن - word


دانلود تحقیق با عنوان امام مهدى (عج) در قرآن - word

موضوع تحقیق :

امام مهدى(عج) در قرآن

 

با فرمت قابل ویرایش word

تعداد صفحات: 19  صفحه

تکه های از متن به عنوان نمونه :

بیش از یکصد آیه از قرآن کریم به مصلح کل حضرت بقیةالله (ارواحنا فداه) تفسیر و تأویل شده است. علامه بزرگوار، ملا محمد باقر مجلسى در دائرةالمعارف بزرگ شیعه، بحارالانوار هفتاد آیه را به استناد احادیث اهل بیت عصمت و طهارت(ع)، درباره ظهور یکتا بازمانده از حجت‏هاى حضرت احدیت نقل کرده است.

هم‏چنین برخى از بزرگان، کتاب هایى را در این زمینه به رشته تحریر در آورده‏اند که از آن جمله کتاب المحجة فیما نزل فى القائم(عج) تألیف محدث بزرگ سید هاشم بحرانى است که شامل 120 آیه است که به استناد احادیث معصومان(ع)، به ظهور مهدى(عج) تفسیر شده است. کتاب‏هاى نفیس دیگرى نیز وجود دارند، که در این‏جا به نقل پاره‏اى از آنها بسنده مى‏کنیم:

در قرآن کریم درباره مسائل آینده دوران، حوادث آخرالزمان، استیلاى خوبى و خوبان بر جهان و حکومت یافتن صالحان، گاه به اشاره و گاهى به تصریح سخن گفته شده است.

از طرفى، قرآن کریم، ظهور آن منجى موعود را با آرزوها و فطرت حق‏طلبانه و عدالت خواهانه بشر پیوند زده است. در طول تاریخ، انسان همیشه در آرزوى تحقق حکومتى صالح و دور از ظلم و بى‏عدالتى بوده است. قرآن حکیم در معرفى حکومت حضرت مهدى(عج) و موعود آخرالزمان، روى این خواست فطرى انسان انگشت گذاشته است، هم‏چنین بر این نکته تأکید کرده که اعتقاد به موعود آخرالزمان تنها به شیعیان و مسلمانان اختصاص ندارد، بلکه تمام پیامبران گذشته، بشارت فرا رسیدنش را داده‏اند. قرآن ایشان را به عنوان منجى و ذخیره الهىِ همه انسان‏هاى مستضعف درسراسر جهان معرفى مى‏کند. او را به عنوان شخصیتى که فراتر از هرمذهب و ملیتى براى مردم کل جهان مطرح و قیامشان جهانى است، یادمى‏کند. در این‏جا از دریاى نور قرآن بهره مى‏گیریم:......

 

و.........


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق با عنوان امام مهدى (عج) در قرآن - word

دانلودمقاله دیدگاه امام خمینی در رابطه با سیاست خارجی

اختصاصی از ژیکو دانلودمقاله دیدگاه امام خمینی در رابطه با سیاست خارجی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

یکی از اقدامات مهمی که امام خمینی (ره) در خصوص احیای آرمان فلسطین در سطحی جهانی انجام دادند، طرح روز جهانی قدس و فرمان اجرای آن در بهترین زمانی- یعنی ماه ضیافت الله و نزدیکتر شدن امت اسلامی – بود که تأثیرات مثبتی در داخل فلسطین اشغالی و در سطح دنیای اسلام و کشورهای مختلف جهان بر جای گذاشت. امروز این میراث گرانقدر امام راحل (ره) همچنان پرشکوه در میان امت اسلامی باقی است و هر سال بر شکوه و عظمت آن افزوده می شود.
امام راحل و رهبر کبیر انقلاب اسلامی با سیره عملی و نظری خود، جنبشهای اسلامی، خصوصا جنبش اسلامی فلسطین، را احیاء و مسلمانان جهان را در راه آن بسیج نمودند. امام امت (ره) همچنین با هرگونه سازش در خصوص آرمانهای اسلامی، از جمله آرمان مقدس فلسطین، مخالفت جدی می نمودند که این خود باعث افزایش روحیه مقاومت، ادامه جهاد و باقی ماندن نور امید در دلهای مسلمانان مبارز، خصوصا فلسطینیان مظلوم و مستضعف می شد.
حضرت امام خمینی (ره) به مناسبتهای مختلف در راستای عمل به تکلیف شرعی خود- در مقام یک رهبر اسلامی- از یک طرف نسبت به این جرثومه فساد و غده سرطانی هشدارهای مهمی در جهت بیداری مسلمین داده اند، و از طرف دیگر بر حمایت مادی و معنوی تمام ملل اسلامی از حماسه مردم فلسطین در راه آزاد سازی قدس شریف تأکید فرموده اند.
« حماسه مردم فلسطین یک پدیده تصادفی نیست. آیا دنیا تصور می کند که این حماسه را چه کسانی سروده اند و هم اکنون مردم فلسطین به چه آرمانی تکیه کرده اند که بی محابا و با دست خالی در برابر حملات وحشیانه صهیونیستها مقاومت می کنند؟ آیا تنها آوای وطن گرایی است که از وجود آنان دنیایی از صلابت آفریده است؟ آیا از درخت سیاست بازان خود فروخته است که بر دامن فلسطینیان میوه استقامت و زیتون نور و امید می ریزد؟ اگر این چنین بود اینها که سالهاست در کنار فلسطینیان و بنام ملت فلسطین نان خورده اند... . آری فلسطین راه را گم کرده خود را از برائت ما یافت و دیدیم که در این مبارزه چطور حصارهای آهنین فرو ریخت و چگونه خون بر شمشیر و ایمان بر کفر و فریاد بر گلوله پیروز شد. و چطور خواب بنی اسراییل در تصرف از نیل تا فرات آشفته گشت »
حضرت امام خمینی(ره) تا واپسین لحظات مقدس عمر با برکتشان، بر حمایت از فرزندان معنوی اشان در فلسطین تأکید نموده و بی محابا در بنیانهای کفر و استکبار و مولود نامشروع آنان در قلب خاورمیانه یورش می بردند.

 

« سیاست تصمیم گیری رهبران ایران»
نظریه پردازان تصمیم گیری به فرایندهای داخلی یک کشور، و به ویژه افراد تصمیم گیرنده، توجه دارند. به عبارت دیگر، برای آنکه سیاست خارجی کشورها را بررسی کنیم باید از منظر کسانی که تصمیم می گیرند وگروههایی که در قالبهای سازمانی و بوروکراتیک عمل می کنند، به بحث و بررسی بپردازیم.
شاید بتوان ادعا کرد که پیچیده ترین مجموعه از نظریه پردازیها در رابطه با سیاست خارجی به فرد و ویژگیهای فردی مربوط می شود، و پیچیده ترین و مبهم ترین تحقیقات درباره این متغیر خاص انجام گرفته است. در رابطه با نقش فرد در تصمیم گیری سیاست خارجی اشاره کرد.
متغیرهای بیرونی و خارجی یعنی ساختار نظام منطقه ای و بین المللی بر تصمیم گیریهای دست اندرکاران ایران در سیاست خارجی تأثیرگذار بوده اند و در واقع روابط خارجی به عنوان تداوم سیاست داخلی از عواملی چون ایدئولوژی و ذهنیت نخبگان سیاسی تأثیرپذیری بیشتری داشته است. به عبارت دیگر، در پویش رفتار خارجی جمهوری اسلامی محیط داخلی از اهمیت والاتری در مقایسه با متغیرهای خارجی برخوردار بوده است. و بسته به عقاید، ویژگی ها وشیوه اداره دستگاه دیپلماسی و رویکرد دولتمردان نسبت به تحولات نظام بین المللی تناوب بین آرمان گرایی و واقع گرایی صورت می پذیرفته است. به رغم تفاوت رویکرد رهبران آرمانگرا و واقع گرا در سیاست خارجی، هر دو گروه بر راهبرد عدم تعهد در گفتمان انقلابی و ایدئولوژیک نه شرقی، نه غربی تأکید دارند و آن را با ویژگی هایی چون، استقلال در سیاست خارجی اجتناب از ورود به اردوگاه شرق و غرب و بهبود روابط با کلیه کشورها به استثنای کشورهای نژادپرست و استکباری مورد پذیرش قرار می دهند. از نظر آنان راهبرد عدم تعهد جایگزینی مناسب برای ارتقای وجهه ملی واعتبار بین المللی ایران و برآوردکننده نیازهای ملی و بین المللی کشور بشمار می آید چرا که با ساختار حکومتی جمهوری اسلامی و نیز با ویژگیهای خاص تاریخی، جغرافیایی و اقتصادی ایران سنخیت دارد.
دیدگاه جمهوری اسلامی ایران در رابطه با اسراییل
با پیروزی انقلاب اسلامی، دولت ایران از یک دولت دوست اسراییل به اصلی ترین دشمن اسراییل تبدیل شد و در جریان انقلاب شعار " الیوم ایران، غداً فلسطین" ( امروز ایران، فردا فلسطین ) مورد تأکید انقلابیون مسلمان ایران بود و در جریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نیز شعار " راه قدس از کربلا می گذرد" رایج شده بود.
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصول 152 و 154 به حمایت از محرومین و جنبشهای آزادیبخش اشاره شده است و سعادت انسان در کل جامعه بشری را، آرمان انسان مسلمان دانسته و استقلال، آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مسلمانان جهان می داند.
امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران که یک دهه رهبری آن را نیز به عهده داشتند بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز همواره حساسیت شدیدی نسبت به این موضوع نشان می دادند که بصورت موضوعی به چند محور اساسی از دیدگاههای ایشان درباره فلسطین و اسراییل اشاره می کنیم :
1-تفکیک مسأله یهود از صهیونیزم
2-دعوت مسلمین به اتحاد علیه اسراییل
3-اختصاص وجوهات شرعی به مجاهدان فلسطین
4-تیزبینی و دوراندیشی (نامگذاری آخرین جمعه ماه رمضان بعنوان روز قدس)
5-افشای مکرر شعار نیل تا فرات.
در تأثیرپذیری نیروهای مبارز فلسطینی از انقلاب اسلامی ایران می توان به نامه حییم هرزوگ رییس جمهور اسبق اسراییل به یهودیان آمریکایی معترض سیاستهای اسراییل در برخورد با فلسطین اشاره کرد که نوشته بود :
تظاهرکنندگان فلسطینی مناطق اشغالی از طرفداران تفکر امام خمینی می باشند و هیچ ارتباطی با ساف ندارند این جوانان می خواهند خیابانهای اسراییل را به خیابانهای بیروت و تهران تبدیل کنند اگر تظاهرات فلسطینیها با همان تفکرات قبلی خود، خطری در بر نداشت و علت شدت عمل اسراییل در مقابل آنها این است که، قیام، تغییر ایدئولوژی داده و الهام بخش آن اسلام است.
آیه ا... خامنه ای : جمهوری اسلامی ایران، مذاکرات و قراردادهای منعقده میان ساف و اسراییل را خیانت به آرمانهای فلسطین دانسته و قویا آنرا نظرا و عملا محکوم می نماید. همچنین قطع رابطه ایران و مصر از زمان پیروزی انقلاب، در این راستا بوده است. بدنبال سازش عرفات با اسراییل و به جهت مخالفت ایران با این روند، در مهرماه سال 1370، جمهوری اسلامی ایران، اقدام به جمع آوری مخالفان روند صلح در تهران در کنفرانس دفاع از حقوق ملت مسلمان فلسطین کرد. این مسأله و نیز اوج اعتصابات انتفاضه در نواحی اشغالی، چالشهای جدیدی بر صلح آمریکایی بودند. در کنفرانس مزبور، آیت ا... خامنه ای گفت :
" کنفرانس صلحی که پرچمدار آن آمریکا باشد، حقوق ملت فلسطین را پایمال خواهد کرد و این یک اقدام خائنانه و حمایت از رژیم صهیونیستی اسراییل است." (2) مهمترین ویژگی این کنفرانس اصل سازش ناپذیری با اسراییل و آمریکا و تشدید مبارزه و حمایت از انتفاضه بود.  

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 22   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله دیدگاه امام خمینی در رابطه با سیاست خارجی