ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله توکل

اختصاصی از ژیکو دانلود مقاله توکل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

مقدمه
از مباحث مهم تصوف و سیر و سلوک صوفیانه مقامات و احوال است که صوفی و عارف برای رسیدن به حق و حقیقت و کمال حقیقی باید مقامات را طی کند و از حالاتی که درون او وارد می شود بهره گیرد.
از کتب صوفیه این طور برداشت می شود که مقام اکتسابی است و شخص سالک باید با سعی و تلاش و دریافت مقامی را که به دست می آورد و چون شرطهای آن را به جای آورد به مقام دیگری برود تا به ذات حق نائل شوداما حال وارد غیبی است در یک لحظه در دل سالک می افتد و مانند برقی می گذرد و دوام ندارد.
ابونصر سرّاج مصنّف کتاب اللّمع مقامات صوفیه را اینگونه ذکر کرده است که مقامات عبارتند از:
«توبه، ورع، زهد، فقر، صبر، توکل، رضا»
که بحث مورد تحقیق اینجانب در مورد مقام ششم یعنی توکل می باشد که در ابتدا توکل در بعضی از آیات قرآن و روایات معصومین (ع) مورد بررسی قرار گرفته و سپس سخنان و نظرات برخی از عرفا و صوفیان در آن مورد ذکر شده است.
البته درباره توکل در قرآن و روایات و سخنان عرفا مطالب زیادی ذکر شده که در این تحقیق فقط به بخشی از آنها اشاره می کنیم.
امید است ماحصل مورد پسند واقع شود.

 

 

 


توکل از نظر معنای لغوی
توکل یعنی « جمع کردن عزم بر فعل یا اطمینان قلبی به خدای تعالی و از نظر صوفیه افکنون در عبودیّت و تعلّق قلب به ربوبّیت »1
اما در لغت نامه دهخدا «توکل یعنی اعتماد کردن، تکیه کردن و اعتماد نمودن بر کسی و اعتراف کردن به عجز خود، به خدا سپردن و دل برداشتن از اسباب دنیا و به حضرت مسبب الاسباب توجه نمودن، نزد اهل حقیقت اعتماد کردن به آنجه از خداست و یأس از آنچه در دست انسان است.
این اصطلاح اخلاقی و عرفانی است و آن بود که در کارهایی که حواله آن به قدرت و کفایت بشری نبوده و رأی و رؤیت خلق را در آن مجال تصرّفی صورت نبندد، زیاده و نقصان و تعجیل و تأخیر نطلبد و به خلاف آن چه باشد میل نکند و از نظر عارفان دلبستگی او به آن ذات بی همتا زیادت شود.2»
توکل در بعضی آیات قرآن
منظور از توکل بر خدا، این است که انسان تلاشگر کار خود را به او واگذارد و حل مشکلات خویش را از او بخواهد، خدایی که از تمام نیازهای او آگاه است، خدایی که نسبت به او رحیم و مهربان است «و توکل علی العزیز الرحیم»3
و خدایی که قدرت به حل هر مشکلی دارد: «و ان یمسسک الله بضر فلاکاشف له الاهووان یمسسک بخیر فهو علی کل شیءٍ قدیرٌ»4
________________________________
1- فرهنگ لاروس (عربی- فارسی) خلیل جُر- مترجم سید حمید طبیبیان- انتشارات امیر کبیر- تهران 1373- جلد اول- صفحه 683.
2- لغت نامه- علی اکبر دهخدا- دانشگاه تهران 1344- جلد 8 حرف ت
3- شعرا 26/217
4- انعام 6/17
و اینکه انسان در برابر مشکلات و حوادث زندگی و دشمنیها و سرسختیهای مخالفان و پیچیدگی ها و بن بستهایی که در مسیر خود به سوی هدف دارد در جایی که توانایی برگشودن آنها ندارد او را وکیل خود سازد و به او تکیه کند، از تلاش و کوشش باز نایستد، بلکه در آنجاهم که توانایی بر انجام کاری دارد باز مؤثر اصلی را خدا بداند. «و کفی بالله ولیا و کفی بالله نصیراً»1
از دریچه چشم یک موحد سرچشمه تمام قدرتها و نیروها اوست و هر حرکت و کوشش و تلاش و جنبش و هر پدیده ای که در جهان صورت می گیرد بالاخره به علت نخستین این جهان یعنی ذات خداوند ارتباط می یابد.
«الله خالق کل شی ء و هو علی کل شئ وکیل»2
و چنانچه بعضی از مفسران گفته اند که تمام مسیر انسان در طریق عبودیت پروردگار در دو جمله ی این آیه خلاصه شده: «فاعبده و توکل علیه»3 چرا که عبادت خواه عبادت جسمانی باشد مانند عبادات معمولی و یا عبادات روحانی باشد مانند تفکر در عالم آفرینش و نظام اسرار هستی، آغاز این سیر است.
و توکل یعنی واگذاری مطلق به خدا و سپردن همه چیز به دست او که یک نوع «فناء فی الله« محسوب می شود آخرین نقطه این سیر می باشد.
در تمام این مسیر از آغاز تا انتها توجه به حقیقت توحید صفات؛ رهروان این راه را یاری می دهد و به تلاش و تکاپوی آمیخته با عشق وا می دارد.»4
_______________________________
1- نساء 4/45.
2- زمر 39/62 .
3- هود 11/123.
4- تفسیر نمونه- ناصر مکارم شیرازی- ناشر دارالکتب الاسلامیه- 1372- چاپ مدرسه الامام امیرالمؤمنین- جلد 9- صفحه 289
توکل در حدیث
در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) آمده است که فرمود: از پیک وحی خدا جبرئیل پرسیدم: توکل چیست؟ گفت: حقیقت توکل این است که انسان بداند: مخلوق، نه زیان می رساند و نه نفع، نه عطا می کند و نه منع، چشم امید از خلق برداشتن، هنگامی که چنین شود انسان جز برای خدا کار نمی کند، به غیر او امید ندارد، از غیر او نمی ترسد، و دل به کسی جز او نمی بندد این روح توکل است1 «فقل حسبی الله لااله الاّ هو علیه توکلت، و هو رب العرش العظیم»2
«در حدیث دیگر پیغمبر (ص) در شب معراج از پیشگاه خداوند سؤال فرمود: پروردگارا ! ای الاعمال افضل؛ خداوند متعال فرمود: لیس شیءٌ عندی افضل من التوکل علی والرضا بما قسمت
چیزی در نزد من افضل و برتر از توبر من و خشنودی به آنچه قسمت کرده ام نیست3»
امیر المؤمنین علی (ع) نیز در همین رابطه می فرمایند: «من رضی من الله بما قسم له استراح بدنه4»
نبی مکرم اسلام در جایی دیگرمی فرمایند: «من احب ان یکون اتقی الناس، فلیتو کل علی الله»5 که در این حدیث شریف توکل از مصادیق بارز تقوای الهی ذکر شده است.
مولا امیر المؤمنین (ع) نیز در باب توکل فرمودند: «من وثق بالله اراه السر و رومن توکل علیه کفاه الامور»6
________________________________________
1- تفسیر نمونه- ناصر مکارم شیرازی- ناشر دارالکتاب الاسلامیه- 1372- چاپ مدرسه الامام امیر المؤمنین- جلد 24- صفحه 239 به نقل از بحار الانوار جلد 69- صفحه 373- حدیث 19.
2- تؤبه 9/129.
3- تفسیر نمونه- جلد 24- صفحه 289- به نقل از سفینه البحار- جلد 2- صفحه 683.
4- بحار الانوار- محمد باقر مجلسی- چاپ مدرسه الوفاء بیروت- 1403هـ - جلد 68- صفحه 139.
5- بحار الانوار- جلد 68- صفحه 138. 6- همان- صفحه 151.
بر طبق فرمایش ایشان کفایت امور در توکل بر خدا خلاصه می شود و این بدین معناست که اراده حق در تمامی امور زندگی بشر اعم از کوچک و بزرگ و جسمانی و روحانی ساری و جاری است و توکل بر خدا باعث آرامش دل و اطمینان خاطر می شود.
« به نا خدای توکل سپرده ام خود را مرا تردد خاطر زموج دریانیست »1
امام صادق (ع) نیز در این باره می فرمایند: «من اعطی ثلاثاً لم یمنع ثلاتاً : من اعطی الدعا اعطی الاجابه ومن اعطی الشکر اعطی الزیاده من اعطی التوکل اعطی الکافیه »2
شخصی از امام رضا (ع) پرسید ما حد التوکل: «فقال ان لاتخاف مع الله احداً«3 اینکه با اتکای به خدا از هیچ کس نترسی.
« خانه بر دوشان که دارند از توکل پشتبان هر دو عالم گر شود زیر و زبر در مأمند »4
و انسان باید از صمیم قلب به خدا اعتماد وثوق داشته باشد و تمام امور را به او واگذارد و دل به دنیا و زرو زیور و علایق مادی نبندد و به کسی جز خدا اعتماد نداشته باشد و خدا را در تمام کارها وکیل خود قرار دهد و چه وکیلی بهتر از او «حسبنا الله و نعم الوکیل»5
چون توکل می کنی مگو ازغیر رخ درو کن، بتاب رو از غیر 6
________________________________________
1- لوح فشرده در ج2- دیوان اشعار صائب تبریزی.
2- وسائل الشیعه - محمد بن الحسین الحر العاملی- چاپ مکتبه الاسلامیه- تهران- 1396 هجری قمری- جلد 11 صفحه 167- حدیث 20310.
3- تفسیر نمونه- جلد 10- صفحه 298- به نقل از اصول کافی جلد 2- باب التفویض الی الله حدیث3
4- لوح فشرده در ج 2- دیوان اشعار صائب تبریزی.
5- آل عمران 3/173.
6- لوح فشرده در ج 2 از جام جم- اوحدی مراغه ای.

 

توکل در سخنان و نظرات بعضی از عرفا و صوفیان
«به اعتقاد صوفیه، مقام توکل از عالی ترین مقامات مقربین است و از مقاماتی است که هم از جهت علم، فهم آن غامض و هم در عمل به جا آوردن آن بسیار دشوار است، توکل از فروغ توحید است، یعنی توحید حقیقی اصل و پدید آورنده توکل است1»
توکل لغتی است مشتق از وکالت که موکول الیه «وکیل» و مفوّض به او «متوکل» نامیده می شود.
به عبارت دیگر« توکل تفویض امر است به کسی که بدان اعتماد باشد و به معنای واگذاری امور شخص است به مالک خود و اعتماد بر وکالت او مالک شئ کسی است که مقتدر باشد بر آن در جهات مصاح او و در اصطلاح سالکان واگذاری امور است بر مالک علی الاطلاق2 »
با توجه به تعاریف فوق در مورد توکل به ذکر نظرات برخی از عرفا و صوفیان می پردازیم:
سهل بن عبدالله التستری می گوید: « اول مقامات التوکل ان یکون العبد بین یدی الله کالمیت بین یدی الغاسل یقلبه کیف ارادو لایکون له حرکه ولا تدبیر، نخستین مرحله توکل آن است که بنده در برابر خدا، چون مرده باشد در دست غسال که هر طور خواهد او را زیر و رو کند و حرکت اراده ای از خود نداشته باشد»3
همچنین از او نقل است که گفت: «اهل توکل را سه چیز دهند، حقیقت یقین، مکاشفه غیبی و مشاهده قرب حق تعالی. و نیز گفت : توکل درست نیاید الابه بذل روح و بذل روح نتوان کرد الا به ترک تدبیر
و همچنین گفت: توکل حال پیغمبران است هرکه در توکل حال پیغمبر دارد گو سنت او فرو مگذار4

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   14 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله توکل

دانلودمقاله معاد

اختصاصی از ژیکو دانلودمقاله معاد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


مقدمه
بسـم‌ الله‌ الـرّحمن‌ الـرّحیم‌
سپاس‌ و حمد بی‌اندازه‌ و قیاس‌ از ویژگیهای‌ حضرت‌ ربّ ودود ذوالجلال‌ و الاءکرام‌، خدای‌ منّان‌ است‌ که‌ بشر را بعد از آفرینش‌ و هدایت‌ تکوینیّه‌ به‌ خلعت‌ حرکت‌ بسوی‌ کمال‌ به‌ هدایت‌ تشریعیّه‌ راهنمائی‌ و مخلَّع‌ فرمود؛ اللَهُ وَلِیُّ الَّذِینَ ءَامَنُوا یُخْرِجُهُم‌ مِّنَ الظُّلُمَـ'تِ إِلَی‌ النُّورِ. [1]
و پاکترین‌ درود و تحیّت‌ و اکرام‌ بر پیامبران‌ و برگزیدگان‌ راه‌ خدا و طریق‌ هدایت‌ بسوی‌ معارف‌ حقّة‌ او باد، که‌ با ارشاد خود بشر را از ظلمتکدة‌ جهل‌ به‌ وادی‌ ایمن‌ انوار علم‌ و دانش‌ الهیّه‌ رهبری‌ نمودند، و از جمود و رکود به‌ مقام‌ سعة‌ اطلاق‌ و گشایش‌ حقائق‌ و واقعیّات‌ به‌ پرواز درآوردند.
خاصّه‌ خاتم‌ پیمبران‌ حضرت‌ سیّدالمرسلین‌ محمّد بن‌ عبدالله‌ صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ و جانشینان‌ او حضرت‌ سیّد الوصیّین‌، أمیرالمؤمنین‌ علیّ بن‌ أبی‌طالب‌ و یازده‌ فرزند امجد او که‌ یکی‌ پس‌ از دیگری‌ عالم‌ را به‌ نور وجود خود منوّر، و با تحمّل‌ أعباء خلافت‌ و امانت‌ الهی‌ کاروان‌ بشریّت‌ را به‌ میقات‌ خدا و لقاء او رهنمون‌ شدند، و صدای‌ پر طنین‌ جرس‌ قافله‌ را به‌ گوش‌ جهانیان‌ رساندند.
در دلهای‌ مردم‌ از نفحات‌ قدسیّه‌، نور و سرور و حبور وارد کرده‌، و آن‌ دلها را به‌ مقام‌ عزّ خدا پیوستند. و راه‌ عبور از عقبات‌ مخوفه‌ و کریوه‌های‌ مهولة‌ نفس‌ را به‌ راستی‌ و درستی‌ نشان‌ داده‌، به‌ مراحل‌ و منازل‌ واقعة‌ در طیّ طریق‌ آشنا نمودند. و انسان‌ را به‌ آخرین‌ منزل‌ خود که‌ مقام‌ مقرَّبین‌ و صدّیقین‌ و مخلَصین‌ است‌ به‌ حرم‌ امن‌ و امان‌ حضرت‌ پروردگار جمیل‌ و جلیل‌ رهبری‌ کردند؛ فَلِلّهِ دَرُّهُم‌ و علَیه‌ أجرُهم‌ و سلامُه‌ علَیهم‌ أجمَعین‌. از آنجائی‌ که‌ توفیق‌ الهی‌ شامل‌ حال‌ این‌ بندة‌ ناچیز شد، تا در روزهای‌ ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ از سنة‌ 1396 و در شب‌های‌ این‌ ماه‌ از سنة‌ 1399 هجریّة‌ قمریّه‌ با بسیاری‌ از برادران‌ ایمانی‌ و اخلاّء روحانی‌ بحث‌ معاد که‌ از جمله‌ شریف‌ترین‌ و زیباترین‌ بحث‌های‌ اعتقادی‌ است‌ مرتّباً و مسلسلاً بازگو شود؛ خداوند رحمن‌ و رحیم‌ را سپاسگزارم‌ که‌ با تأییدات‌ بی‌نهایت‌ و تسدیدات‌ بی‌دریغ‌ خود باز بذل‌ مرحمت‌ و عنایت‌ نمود تا مذاکرات‌ را به‌ رشتة‌ تحریر آورده‌ و به‌ صورت‌ مجالسی‌ تدوین‌ شود، و بالنّتیجه‌ برای‌ خود حقیر و برادران‌ ایمانی‌ عزیز و ارجمند موجب‌ یادآوری‌ گردد.
این‌ مجالس‌ که‌ در حدود شصت‌ و اندی‌ خواهد بود، کیفیّت‌ سیر و حرکت‌ انسان‌ را در دنیا و عالم‌ غرور و اعتبار، و نحوة‌ تبدّل‌ نشأة‌ غرور را به‌ عالم‌ حقائق‌ و واقعیّات‌، و ارتحال‌ او را بسوی‌ خدا و غایة‌ الغایات‌ نشان‌ می‌دهد؛ و در ابحاثی‌ مرتّباً از عالم‌ صورت‌ و برزخ‌ و نحوة‌ ارتباط‌ ارواح‌ در آنجا با این‌ عالم‌، و کیفیّت‌ خلقت‌ فرشتگان‌ و وظائف‌ آنها، و نفخ‌ صور و مردن‌ تمام‌ موجودات‌ و سپس‌ زنده‌ شدن‌ همة‌ آنها و قیام‌ انسان‌ در پیشگاه‌ حضرت‌ احدیّت‌، و عالم‌ حشر و نشر و حساب‌ و کتاب‌ و جزاء و عرض‌ و سؤال‌ و میزان‌ و صراط‌ و شفاعت‌ و أعراف‌ و بهشت‌ و دوزخ‌ بحث‌ می‌نماید. از آیات‌ قرآن‌ و اخبار معصومین‌ و ادلّة‌ عقلیّه‌ و فلسفیّه‌ و مطالب‌ ذوقیّه‌ و عرفانیّه‌ به‌ نحو أوفی‌ و اوفر آمده‌، و از ذکر اخلاقیّات‌ و مواعظ‌ نیز در حدود امکان‌ کوتاهی‌ نشده‌ است‌.
این‌ مباحث‌ در حدود ده‌ مجلّد خواهد شد که‌ قسمت‌ «معادشناسی‌» از دورة‌ علوم‌ و معارف‌ اسلام‌ را تشکیل‌ می‌دهد.
این‌ دوره‌ در سلسلة‌ عقائد شامل‌ سه‌ دورة‌ «الله‌ شناسی‌» و «امام‌شناسی‌» و «معاد شناسی‌» است‌؛ و در قسمت‌ احکام‌ و مسائل‌ شامل‌ بحث‌هائی‌ در پیرامون‌ قرآن‌ کریم‌ و مسجد و دعا و نماز و روزه‌ و اخلاق‌ و برخی‌ از مسائل‌ دیگر است‌ که‌ به‌ حول‌ و قوّة‌ الهی‌ امید است‌ به‌ تدریج‌ مورد استفادة‌ عموم‌ قرار گیرد.
وَ مَا تَوْفِیقِی‌´ إِلاَّ بِاللَهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ أُنِیبُ.[2]
رَبَّنَا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنَا وَ إِلَیْکَ أَنَبْنَا وَ إِلَیْکَ الْمَصِیرُ. [3]
و هُوَ المُستَعانُ و علَیهِ التُّکْلانُ
سیّد محمّد حسین‌ حسینی‌ طهرانی‌

 

مجلس أوّل
حـقـائـق‌ و اعـتـبـاریّـات‌

أعوذُ بِاللَهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم‌
بِـسْـمِ اللَهِ الـرَّحْمَـنِ الـرَّحـیم‌
الْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ و الصَّلَوةُ و السَّلامُ عَلَی‌ سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ و ءَالِهِ الطّاهِرینَ
و لَعْنَةُ اللَهِ عَلَی‌ أعْدا´ئِهِمْ أجْمَعینَ مِنَ الاْ´نَ إلَی‌ قیامِ یَوْمِ الدّینِ
و لا حَوْلَ و لا قُوَّةَ إلاّ بِاللَهِ الْعَلیِّ الْعَظیم[4]‌


قال‌ اللهُ الحکیمُ فی‌ کتابِه‌ الکریم‌:
بِسْمِ اللَهِ الرَّحْمَـ'نِ الرَّحِیمِ * وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ * وَ طُورِ سِینِینَ * وَ هَـ'ذَا الْبَلَدِ الاْمِینِ * لَقَدْ خَلَقْنَا الاْءنسَـ'نَ فِی‌´ أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ * ثُمَّ رَدَدْنَـ'هُ أَسْفَلَ سَـ'فِلِینَ * إِلاَّ الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّـ'لِحَـ'تِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ * فَمَا یُکَذِّبُکَ بَعْدُ بِالدِّینِ * أَلَیْسَ اللَهُ بِأَحْکَمِ الْحَـ'کِمِینَ. خداوند در این‌ سوره‌ که‌ نود و پنجمین‌ سوره‌ از قرآن‌ کریم‌ است‌ سوگند یاد می‌کند به‌ انجیر و زیتون‌ که‌ مراد[5] همان‌ دو میوة‌ معروف‌ است‌، یا به‌ دو درخت‌ آنها، یا به‌ کوه‌ تین‌ که‌ شهر دمشق‌ در دامنة‌ آن‌ واقع‌ شده‌ و کوه‌ زیتون‌ که‌ شهر بیت‌ المَقْدِس‌ در دامنة‌ آن‌ است‌ و محلّ پیدایش‌ انبیاء و مرسلین‌ می‌باشد؛ و سوگند یاد می‌کند به‌ طور سینا که‌ محلّ مناجات‌ حضرت‌ موسی‌ کلیم‌ الله‌ علَی‌ نبیِّنا وآله‌ و علیه‌السّلام‌ بوده‌ است‌، و به‌ شهر مکّة‌ مکرّمه‌ که‌ شهر امن‌ و امان‌ بوده‌ م‌ و خداوند آنرا مأمن‌ قرار داده‌ است‌ که‌:
انسان‌ را در بهترین‌ [6] قوام‌ وجودی‌ و ماهُوِی‌ و عالیترین‌ طینت‌ و سرشت‌ و نیکوترین‌ بنیاد و سازمان‌ آفریدیم‌، و سپس‌ او را به‌ پائین‌ترین‌ درجه‌ و منزله‌ فرود آوردیم‌؛ مگر آن‌ کسانیکه‌ ایمان‌ به‌ خدا آورده‌ و به‌ کردار شایسته‌ مشغول‌ شوند، که‌ برای‌ آنها البتّه‌ مزد و ثواب‌ مستمرّ و همیشگی‌ خواهد بود.
پس‌ بنابراین‌ روز جزا حقّ است‌ و قابل‌ تکذیب‌ نیست‌، زیرا که‌ بر اساس‌ اختلاف‌ حالات‌ و درجات‌ مردم‌، خداوند حاکم‌ به‌ حقّ که‌ حکمش‌ استوار و قائم‌ به‌ اصول‌ متینه‌ است‌ بین‌ آنها در روز بازپسین‌ حکم‌ خواهد فرمود.
به‌ خواست‌ خداوند متعال‌ چنانچه‌ توفیقات‌ حضرتش‌ شامل‌ شود، در نظر آمد که‌ یک‌ دوره‌ بحث‌ معاد که‌ متّخذ از آیات‌ شریفة‌ قرآن‌ و أخبار ائمّة‌ أهل‌ البیت‌ علیهم‌ السّلام‌ باشد بیان‌ شود، و از خصوصیّاتی‌ که‌ انسان‌ در حال‌ سکرات‌ مرگ‌ پیدا می‌کند و کیفیّت‌ عالم‌ برزخ‌ و انتقال‌ از آن‌ به‌ قیامت‌ کبری‌ و اجتماع‌ خلائق‌ در حشر و نشر و سؤال‌ و میزان‌ و عرض‌ و صراط‌ و شفاعت‌ و أعراف‌ و کوثر و بهشت‌ و دوزخ‌، بقدر وسع‌ و گنجایش‌ به‌ ترتیب‌ مفصّلاً ذکر شود.
در سورة‌ مبارکة‌ والتّین‌ که‌ در مطلع‌ گفتار قرائت‌ شد، خداوند موقعیّت‌ انسان‌ را از عالم‌ بالا به‌ عالم‌ طبع‌ و مادّه‌ و حیات‌ دنیا و منطق‌ احساس‌ بیان‌ می‌فرماید که‌: ما او را در بهترین‌ سرشت‌ و قوام‌ آفریدیم‌ و سپس‌ او را به‌ پائین‌ترین‌ مرتبه‌ از حدود و قیود و گرفتاری‌ در ظلمات‌ عالم‌ حسّ و دور بودن‌ از عالم‌ اُنس‌ و جمعیّت‌ و معرفت‌ نزول‌ دادیم‌، تا خود به‌ پای‌ خود برگردد و با اختیار و اراده‌ به‌ اعلا درجات‌ برسد، و بر ذروة‌ عالی‌ از مدارج‌ و معارج‌ مقام‌ انسانیّت‌ نائل‌ آید؛ در این‌ صورت‌ در نزد خدای‌ خود مقیم‌ بوده‌ و به‌ اجر و پاداش‌ غیر مقطوع‌ خواهد رسید.

 

مقام‌ انسان‌ در میان‌ موجودات‌
در میان‌ تمام‌ موجودات‌ از جماد و نبات‌ و حیوان‌، انسان‌ دارای‌ یک‌ شرافت‌ و دارای‌ یک‌ خاصّه‌ای‌ است‌ که‌ او را از بقیّه‌ متمایز نموده‌ و در صفّ خاصّی‌ قرار داده‌ است‌؛ و آن‌ همان‌ قوای‌ عاقله‌ و ادراک‌ کلّیّات‌ و امکان‌ عروج‌ و صعود به‌ عوالم‌ اعلا و مجرّدات‌ از نفوس‌ قدسیّه‌ عقلانیّه‌ است‌.
گرچه‌ علوم‌ تجربی‌ هنوز نتوانسته‌ است‌ برای‌ جمیع‌ موجودات‌ حتّی‌ نباتات‌ و جمادات‌، اثبات‌ شعور و قدرت‌ بنماید ولی‌ در فلسفة‌ کلّیّة‌ الهیّه‌ به‌ مرحلة‌ ثبوت‌ و برهان‌ رسیده‌ است‌ که‌ هر موجودی‌ که‌ بر آن‌ نام‌ موجود بتوان‌ گذاشت‌ حتّی‌ یک‌ پر کاه‌ و یک‌ ذرّة‌ نامرئی‌، همه‌ از نعمت‌ حیات‌ و علم‌ و قدرت‌ بهرمندند و «وجود» ملازم‌ با این‌ سه‌ خاصیّت‌ است‌؛ غایة‌ الامر هر موجودی‌ به‌ حسب‌ گنجایش‌ ظرف‌ وجودی‌ خود دارای‌ همان‌ درجه‌ از حیات‌ و علم‌ و قدرت‌ است‌؛ موجودات‌ مادّیّه‌ بقدر گنجایش‌ خود، نباتات‌ و حیوانات‌ بقدر توسعة‌ ظروف‌ وجودی‌ آنها، انسان‌ و ملائکه‌ نیز بحسب‌ قابلیّت‌ خود دارای‌ این‌ خواصّ می‌باشند.
انسان‌ در میان‌ همة‌ موجودات‌ دارای‌ قوای‌ متضادّه‌ و غرائز مختلفه‌ و در گیر و قوسِ کشمکش‌ امیال‌ نفسانیّه‌ و شهوات‌ از طرفی‌ و قوای‌ عاقله‌ و مجرّده‌ از سوی‌ دیگر است‌.
دائرة‌ فعّالیّت‌ حیوانات‌ محدود، و اختیار و اراده‌ و شعور آنها محدود است‌. و برای‌ جلب‌ منافع‌ و دفع‌ مضارّ خود بحرکت‌ در می‌آیند؛ پرندگان‌ در فضا به‌ پرواز آمده‌، و حیوانات‌ بحری‌ در دریا برای‌ طعمه‌ و صید حرکت‌ می‌کنند، و وحوش‌ و جانوران‌ برّی‌ جز تمتّع‌ حسّ و تولید مثل‌ و إعمال‌ غرائز محدود و بسیط‌ خود قدمی‌ فراتر نمی‌نهند.
آنها غیر از یک‌ طریق‌ مشی‌ محدود هیچ‌ آرزو و هدفی‌ ندارند، لذا اجتماع‌ آنها بسیط‌ و محدود است‌.
ولی‌ برای‌ انسان‌ این‌ زندگی‌ به‌ صورت‌ دیگر درآمده‌ است‌. ورود اعتباریّات‌ در صحنة‌ زندگی‌ انسان‌ پیوسته‌ دائرة‌ فعّالیّت‌های‌ او را در زوایای‌ مختلفة‌ زندگی‌ توسعه‌ داده‌ است‌.
کارهای‌ حقیقی‌ انسان‌ توأم‌ با یک‌ سلسله‌ امور اعتباریّه‌ گشته‌ و امور مصلحتی‌ برای‌ حفظ‌ آبرو و رسیدن‌ به‌ امیال‌ نفسانی‌ و شؤون‌ موهومة‌ زندگی‌ و ریاست‌ و مرؤوسیّت‌ و مالکیّت‌ و مملوکیّت‌ و حبّ جاه‌ و حسّ تفاخر و حبّ تکاثر، موجب‌ شده‌ بنی‌ آدم‌ دست‌ به‌ یک‌ سلسله‌ فعّالیّت‌های‌ دامنه‌دار و وسیعی‌ بزنند.
گرایش‌ تند و شدید به‌ این‌ امور اعتباری‌، طبعاً انسان‌ را از عالم‌ معنی‌ و حقیقت‌ دور می‌کند و آنطور که‌ باید و شاید نمی‌گذارد به‌ مقصودش‌ برسد.
مثلاً شخصی‌ که‌ برای‌ ادامة‌ زندگی‌ خود احتیاج‌ به‌ غذا دارد، اصل‌ غذا که‌ متکفّل‌ امر حیاتی‌ اوست‌ بسیار ساده‌ و راحت‌ بدست‌ می‌رسد، ولی‌ مشکلاتی‌ عجیب‌ و غریب‌ از امور اعتباریّه‌ او را احاطه‌ می‌کند؛ می‌گوید چه‌ غذائی‌ انتخاب‌ کنم‌ که‌ آبرویم‌ نرود؛ رفیقم‌ مرا در آن‌ حال‌ ببیند از من‌ انتقاد نکند، یا میهمانی‌ که‌ به‌ منزل‌ می‌آید از من‌ خرده‌ نگیرد. اینها یک‌ رشته‌ امور اعتباریّه‌ است‌ که‌ با آن‌ امر حقیقی‌ ممزوج‌ شده‌ و بالنّتیجه‌ عمل‌، شامل‌ هر دو گونه‌ از دست‌ یابی‌ به‌ واقع‌ و لحاظ‌ امر اعتباری‌ می‌گردد.
و چه‌ بسا هست‌ که‌ کثرت‌ توارد و تزاحم‌ امور اعتباری‌ به‌ حدّی‌ است‌ که‌ آن‌ امر واقع‌ را بکلّی‌ از بین‌ می‌برد و در کام‌ خود هلاک‌ می‌کند.
تمام‌ اموری‌ که‌ در دنیا برای‌ انسان‌ پیش‌ می‌آید یا انسان‌ بدانها دست‌ می‌زند از قبیل‌ خرید و فروش‌، صلح‌، هبه‌، وکالت‌، اجاره‌، مزارعه‌، مساقاة‌، مضاربه‌، نکاح‌، طلاق‌؛ بر اساس‌ اعتباراتی‌ شدید متورّم‌ می‌گردد به‌طوریکه‌ چه‌ بسا انسان‌ برای‌ حفظ‌ آنها خود را در کام‌ مرگ‌ می‌کشاند، و آن‌ تورّم‌های‌ اعتباری‌ و مصلحت‌اندیشی‌های‌ موهوم‌ را با جان‌ عزیز خود معاوضه‌ و مبادله‌ نموده‌ و در شطرنج‌ روزگار به‌ رایگان‌ می‌بازد.

 

پست‌ترین‌ عوالم‌، حکومت‌ منطق‌ حسّ است‌
این‌ عالم‌ اعتبارات‌، أسفلُ السّافلین‌ است‌، یعنی‌ پست‌ترین‌ عوالم‌ از سرحدّ حقیقت‌ و متن‌ واقع‌. چون‌ انسانی‌ که‌ در مسیر تکاملی‌ خود باید صد در صد وجودش‌ را با حقائق‌ تطبیق‌ دهد، و در سیر بهره‌یابی‌ از موادّ حقیقیّة‌ عالم‌ و وصول‌ به‌ واقعیّات‌ در نردبان‌ صعود به‌ ترقّیات‌ روز افزون‌ نائل‌ گردد؛ کارش‌ در انحطاط‌ به‌ جائی‌ می‌رسد که‌ تمام‌ عمر خود و سرمایة‌ وجودی‌ خود را از عقل‌ و علم‌ و حیات‌ و قدرت‌، صرف‌ گفتگوی‌ داستانهای‌ خیالی‌ و افسانه‌ای‌ زید و عَمرو می‌کند و برای‌ آبرو به‌ یک‌ سلسله‌ آرزوهای‌ دراز که‌ معلوم‌ نیست‌ به‌ آنها می‌رسد یا نمی‌رسد، دلبستگی‌ پیدا می‌کند.
و برای‌ وصول‌ و کامیابی‌ به‌ آن‌ منویّات‌ و آرزوهای‌ خیالیّه‌ دست‌ به‌ فعّالیّت‌های‌ تند می‌زند، و بالنّتیجه‌ میوة‌ عمرش‌ نارسیده‌ و با دست‌ تهی‌ و از ثمرات‌ حیات‌ بهرمند نگشته‌ از دنیا می‌رود، و با حال‌ انکسار و فتور بدین‌ عمر گذشته‌ می‌نگرد، حسرت‌ و ندامت‌ سراپای‌ او را فرا می‌گیرد؛ چون‌ در مقابل‌ عمر ضایع‌ شده‌ و طومار درهم‌ پیچیده‌ و بانگ‌ رحیل‌ چه‌ می‌توان‌ کرد ؟!

 

دین‌ تنظیم‌ کنندة‌ روابط‌ میان‌ امور حقیقی‌ و اعتباری‌ است‌
دین‌ از طرف‌ پروردگار آمده‌ است‌ تا سلسلة‌ اعتباریّات‌ انسان‌ را در حدودی‌ که‌ برای‌ انسان‌ منفعت‌ دارد و مانع‌ از ترقّی‌ و تکامل‌ او نمی‌گردد مشخّص‌ و معیّن‌ کند. بسیاری‌ از آنها را که‌ به‌ درد او نمی‌خورد بلکه‌ او را به‌ جهنّم‌ می‌کشد از دست‌ او بگیرد و یک‌ رشته‌ دستوراتی‌ که‌ انسان‌ را به‌ عالم‌ هستی‌ و حیات‌ می‌رساند به‌ او تعلیم‌ کند.
کسانیکه‌ طبق‌ این‌ دستورات‌ عمل‌ می‌کنند ثمرة‌ وجودی‌ آنها به‌ مرحلة‌ کمال‌ خود می‌رسد و از استعدادات‌ و قوائی‌ که‌ به‌ آنها داده‌ شده‌ است‌ حدّاکثر استفاده‌ نموده‌ قوای‌ هستی‌ خود را به‌ فعلیّت‌ می‌رسانند. در این‌ صورت‌ هنگام‌ مرگ‌ بشّاش‌ و خندان‌ بوده‌ (چون‌ از مراحل‌ ابتدائیّة‌ تکامل‌ گذشته‌ و به‌ سِرّ عالم‌ رسیده‌اند) حقائق‌ بر آنها منکشف‌ گشته‌ و با خدای‌ خود ربط‌ پیدا نموده‌ و وجود جزئی‌ خود را به‌ کلّیّت‌ این‌ عالم‌ مربوط‌ و در علم‌ و حیات‌ و قدرت‌ کلّیّه‌ مُنغمر و فانی‌ شده‌اند. و هیچ‌ حال‌ منتظره‌ای‌ برای‌ آنها باقی‌ نمانده‌ و از مردن‌ هراس‌ ندارند بلکه‌ عاشق‌ مردن‌ و دلباختة‌ مرگند که‌ آن‌ عوالمی‌ را که‌ در اینجا ندیده‌اند و بنا به‌ مصلحتی‌ از ایشان‌ نهفته‌ مانده‌ است‌ در پیش‌ ببینند.
و کسانیکه‌ به‌ این‌ دستورات‌ عمل‌ نمی‌نمایند و دوران‌ عمر خود را به‌ بازی‌ مشغول‌ و از دائرة‌ اعتبار قدم‌ فرا نمی‌نهند، چون‌ باطل‌ دلهای‌ آنان‌ را مسخّر نموده‌ و در لباس‌ حقیقت‌ و با صورتهای‌ زینت‌ دهندة‌ خیالیّه‌ افکار آنان‌ را به‌ خود مشغول‌ ساخته‌ و بالاخره‌ بدون‌ کامیابی‌ از ثمرات‌ هستی‌بخش‌ عالم‌ واقع‌ و وصول‌ به‌ مقصد خلقت‌ و سرّ آفرینش‌ و آشنائی‌ با وطن‌ اصلی‌ و ربط‌ با عالم‌ کلّی‌ و مناجات‌ و انس‌ با خدای‌ خود بسر برده‌اند؛ ناچار حرکت‌ آنها به‌ عالم‌ بعد توأم‌ با ضعف‌ و نقصان‌ وجودی‌ آنها بوده‌، با حال‌ انکسار و شکستگی‌ و همّ و غم‌ و حسرت‌ و اندوه‌ بدون‌ دریافت‌ نتیجه‌، تشنه‌کام‌ از این‌ عالم‌ رحلت‌ می‌کنند.
رِجَالٌ لاَّ تُلْهِیهِمْ تِجَـ'رَةٌ وَ لاَ بَیْعٌ عَن‌ ذِکْرِ اللَهِ وَ إِقَامِ الصَّلَو'ةِ وَ إِیتَآءِ الزَّکَو'ةِ یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَ الاْبْصَـ'رُ * لِیَجْزِیَهُمُ اللَهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَ یَزِیدَهُم‌ مِّن‌ فَضْلِهِ وَ اللَهُ یَرْزُقُ مَن‌ یَشَآءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ * وَ الَّذِینَ کَفَرُو´ا أَعْمَـ'لُهُمْ کَسَرَابِ بِقِیعَةٍ یَحْسَبُهُ الظَّمْـَانُ مَآءً حَتَّی‌'´ إِذَا جَآءَهُ و لَمْ یَجِدْهُ شَیْـًا وَ وَجَدَ اللَهَ عِندَهُ و فَوَفَّـی'هُ حِسَابَهُ و وَ اللَهُ سَرِیعُ الْحِسَابِ[7].
تابش‌ نور حقیقت‌ و جلوة‌ الهی‌ در دل‌ مردمانی‌ است‌ که‌ تجارت‌ و خرید و فروش‌ آنها را از یاد خدا و اقامة‌ نماز و زکاة‌ باز نداشته‌ و امور اعتباریّة‌ این‌ عالم‌، از آن‌ مقصد و مقصود و از آن‌ هدف‌ و معبود آنها را به‌ خود مشغول‌ نکرده‌ است‌. پیوسته‌ آنان‌ از روزی‌ که‌ عاقبت‌ وخیم‌ اعمال‌ زشت‌ دلها و چشمها را واژگون‌ کند در خوف‌ و هراسند.
آری‌، خداوند به‌ بهترین‌ پاداش‌ آنان‌ را مفتخر خواهد نمود، و از فضل‌ و رحمت‌ خود مقدار بیشتری‌ به‌ آنان‌ عنایت‌ خواهد فرمود، و خداوند از روزیهای‌ وافر خود بدون‌ دریغ‌ و حساب‌ به‌ آنها مرحمت‌ خواهد نمود.
امّا کسانیکه‌ به‌ خدای‌ خود کافر شدند، اعمال‌ آنها، رفتار آنها، مقصد و منظور آنها مانند سراب‌ است‌. سراب‌، آب‌ خیالی‌ است‌ نه‌ واقعی‌؛ شخص‌ برای‌ پیدا کردن‌ آب‌ هر چه‌ می‌رود دستش‌ به‌ آب‌ نمی‌رسد، چون‌ سراب‌ است‌، از شعاع‌ خورشید روی‌ ریگها و خاکهای‌ متلالی‌ منظره‌ای‌ از آب‌ از دور به‌ چشم‌ می‌خورد و انسان‌ تشنه‌ تصوّر آب‌ می‌کند.
کافر تشنه‌کام‌ برای‌ آنکه‌ خود را از آب‌ سیراب‌ کند، در بیابان‌ خشک‌ و سوزان‌ عالم‌ اعتبار بدنبال‌ آب‌ می‌دود ولی‌ به‌ آب‌ هرگز نمی‌رسد و کامش‌ سیراب‌ نمی‌گردد. عمرش‌ سپری‌ می‌شود، نعمت‌ حیات‌ را از دست‌ می‌دهد. چون‌ به‌ صراط‌ مستقیم‌ حرکت‌ نکرده‌ و نقاط‌ ضعف‌ وجود خود را ترمیم‌ نکرده‌، نقصان‌ وجودی‌ تبدیل‌ به‌ کمال‌ نشده‌، آب‌ نخورده‌، از آب‌ حیات‌ استفاده‌ نکرده‌ است‌. تنها بدنبال‌ سراب‌ رفته‌؛ سراب‌ که‌ انسان‌ را سیراب‌ نمی‌کند! در نتیجه‌ عمر تباه‌ و در پیشگاه‌ خدا و عالم‌ حقیقت‌ شرمنده‌ و مورد حساب‌ و بازجوئی‌ قرار خواهد گرفت‌.

 

فرق‌ مؤمن‌ و کافر در پیروی‌ از عقل‌ و حسّ
از اینجا استفاده‌ می‌شود که‌ کفّار هم‌ بدنبال‌ آب‌ می‌گردند. کفّار هم‌ بدنبال‌ خدا می‌گردند. آنها هم‌ گمشده‌ای‌ دارند و برای‌ بدست‌ آوردن‌ آن‌ در حرکت‌ و جستجو و برای‌ نیل‌ به‌ آن‌ در تکاپو و تلاشند لیکن‌ راه‌ را گم‌ کرده‌اند. راه‌، راه‌ آب‌ باید باشد نه‌ راه‌ سراب‌. مؤمن‌ بدنبال‌ آب‌ می‌رود و از راه‌ آب‌ به‌ چشمة‌ زلال‌ و گوارای‌ حقیقت‌ دست‌ می‌یابد و سیراب‌ می‌شود؛ کافر برای‌ رفع‌ تشنگی‌ و رسیدن‌ به‌ آب‌ راه‌ آب‌ را بدست‌ نسیان‌ سپرده‌، راه‌ سراب‌ در پیش‌ می‌گیرد، و برای‌ زیاد کردن‌ اعتباریّات‌ دنیا از جاه‌ و مال‌ و زن‌ و فرزند و ریاست‌ و حکومت‌ هر چه‌ بیشتر می‌کوشد، و هر چه‌ بیشتر بکوشد از راه‌ حقیقت‌ دورتر شده‌ و به‌ سراب‌ نزدیکتر، حرارت‌ آفتاب‌ و سوزندگی‌ بیابان‌ خشک‌ جگر او را تشنه‌، عمر سپری‌، راه‌ برگشت‌ باقی‌ نمانده‌، با نکبت‌ و وبال‌ در آرزوهای‌ خود مدفون‌ می‌گردد و خیالات‌ و افکار باطل‌ مقبرة‌ او می‌شود.

 

تقسیم‌ مراحل‌ اعتباری‌ در طول‌ حیات‌ انسان‌ از نظر قرآن‌ مجید
در قرآن‌ مجید چقدر این‌ موضوع‌ به‌ شکل‌ عالی‌ و تشبیه‌ لطیفی‌ بیان‌ شده‌ است‌:
اعْلَمُو´ا أَنَّمَا الْحَیَو'ةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِینَةٌ وَ تَفَاخُرُ بَیْنَکُمْ وَ تَکَاثُرٌ فِی‌ الاْمْوَ ' لِ وَ الاْوْلَـ'دِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ و ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَن'هُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطَـ'مًا وَ فِی‌ ا لاْ خِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَهِ وَ رِضْوَ ' نٌ وَ مَا الْحَیَو'ةُ الدُّنْیَآ إِلاَّ مَتَـ'عُ الْغُرُورِ[8].
ببینید خداوند علیّ أعلا چگونه‌ حقیقت‌ را برای‌ انسان‌ مجسّم‌ می‌کند؛ می‌فرماید: این‌ زندگی‌ دنیا، این‌ زندگی‌ که‌ بشر با این‌ صحنة‌ وسیع‌ از اعتبارات‌ و خواسته‌ها و آرزوها که‌ عمر خود را بر اساس‌ آنها سپری‌ می‌کند، و ساعات‌ و دقائق‌ خود را بر آنها منطبق‌ می‌نماید، و بالاخره‌ با دست‌ تهی‌ از دنیا می‌رود، از پنج‌ موضوع‌ خارج‌ نیست‌. این‌ زندگی‌ که‌ حقیقةً مادون‌ زندگی‌ حیوانات‌ و بهائم‌ است‌، این‌ اعتباریّاتی‌ که‌ بشر را بخود مشغول‌ نموده‌ و از حقائق‌ دور نموده‌ و از زیست‌ درندگان‌ پائین‌تر آورده‌ است‌، مرکّب‌ است‌ از لَعِب‌: بازی‌ بدون‌ خواهش‌ نفسانی‌، و لَهْو: کارهائی‌ که‌ انسان‌ روی‌ تمایلات‌ نفسانی‌ انجام‌ می‌دهد و غرض‌ عقلائی‌ صحیحی‌ بر آن‌ مترتّب‌ نیست‌، و زینَة‌: روی‌ باطل‌ و اعتبارات‌ را به‌ لباس‌ حقیقت‌ پوشانیدن‌ و امور م‌ فانیه‌ را بصورت‌ امور باقیه‌ جلوه‌دادن‌، و تَفَاخُرُ بَیْنَکُمْ: خودپسندی‌ نمودن‌ و بر اساس‌ تفاخر و مباهات‌ امور زندگی‌ خود را بنا نهادن‌، و تَکَاثُرٌ فِی‌ الاْمْوَ ' لِ وَ الاْوْلَـ'دِ: پیوسته‌ بدنبال‌ زیاد نمودن‌ مقدار اموال‌ و تعداد اولاد بر آمدن‌.
مرحوم‌ شیخ‌ بهاء الدّین‌ عاملی‌ (ره‌) کلام‌ لطیفی‌ [9] در تفسیر این‌ آیه‌ دارد و می‌فرماید: خداوند این‌ پنج‌ مرتبه‌ را به‌ موازات‌ سیر عمر افراد بشر بیان‌ فرموده‌ است‌. چون‌ انسان‌ در اوّل‌ مرحله‌ از زندگی‌ که‌ همان‌ دوران‌ صباوت‌ است‌ به‌ بازی‌ مشغول‌ می‌گردد، و سپس‌ در اوان‌ بلوغ‌ به‌ لهو و امور مُشهیانه‌ دست‌ می‌زند، و در هنگام‌ شباب‌ و جوانی‌ زینت‌ به‌ حدّ اعلا بدو روی‌ می‌آورد، و در نیمة‌ عمر به‌ تفاخر و حسّ تفوّق‌ می‌پردازد، و بالاخره‌ در اوان‌ پیری‌ و شیخوخیّت‌ داعیة‌ زیاد نمودن‌ اموال‌ و اولاد در سر او می‌افتد.
آری‌! انسان‌ پس‌ از گذرانیدن‌ دوران‌ صباوت‌ و بلوغ‌ دوست‌ دارد به‌ خود زینت‌ ببندد. لباس‌ خود را، شغل‌ خود را، زندگی‌ و مکان‌ خود را، و بالاخره‌ تمام‌ متعلّقات‌ خود را بنحوی‌ ترتیب‌ دهد که‌ نقش‌ بقاء و بنحو ابدیّت‌ زیست‌ نمودن‌، روی‌ حقیقت‌ فناء را بپوشاند و واقع‌ امر در تحت‌ این‌ نقشهای‌ باطله‌ مختفی‌ و منتفی‌ گردد. از این‌ مرحله‌ که‌ بگذریم‌ دوران‌ تفاخر است‌، می‌گوید: قدرت‌ من‌ چنین‌ است‌، مال‌ من‌ چنان‌ است‌، علم‌ من‌ فلان‌ است‌؛ حتّی‌ با کمال‌ جرأت‌ به‌ استخوانهای‌ پوسیده‌ و خاکستر شدة‌ آباء و نیاکان‌ خود فخر می‌کند و رجز می‌خواند، و بر اشیاء درهم‌ شکسته‌ و نقشه‌های‌ پوسیده‌ افتخار می‌کند و آنها را در موزه‌های‌ مجلّل‌ و با شکوه‌ قرار می‌دهد و شعرهای‌ حماسی‌ می‌خواند. و بالاخره‌ در آخر دوران‌ زندگی‌ نیروی‌ وجودی‌ خود را در زیاد کردن‌ مال‌ و فرزند متمرکز می‌کند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  126  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله معاد

دانلود مقاله بورس

اختصاصی از ژیکو دانلود مقاله بورس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 انواع بورس

بطور کلی در حال حاضر تالارهای بورس به سه دسته تقسیم می شوند:
1-بورس کالا:
بازار منظمی است که در آن کالاهای معینی مورد معامله قرار می گیرد.مانندبورس طلای نیویورک یا بورس پشم استرالیا.
2-بورس اسعار:
در این بازار پول کشورهای مختلف (ارز)مورد معامله قرار می گیرد. معاملات ارزی بر اساس نوسانات بهای پولهای مختلف در مقابل یکدیگر صورت می گیرد.
3-بورس اوراق بهادار:
در این بازار اورق بهادار مورد معامله واقع می شود.

روش برگزاری و تشکیل بورس اوراق بهادار
به سه طریق بورس های بهادارممکن است تشکیل شوند:

1-روش آزاد
از ویژگیهای این روش این است که افراد درتشکیل بورس آزادندخودشان مقررات مربوط به خرید وفروش را تنظیم نمایندودولت نیزدرکارآنان مداخله نمی کند.این روش درصورتی که تشکیل دهندگان بورس از اخلاق قوی برخوردارنباشند ممکن است تقلب و خدعه و نیرنگ را در معاملات بورس رواج دهد. نظر باینکه این روش در انگلستان پیاده شده است،آنرا طریقه انگلیسی تشکیل تالارهای بورس نیز می نامند. در بورس انگلستان که پایگاه آن در لندن می باشد، افرادی که قصد عضویت دارند براحتی نمی توانند وارد تشکیلات بورس لندن شوندمگر اینکه مورد بررسی و تحقیق دقیق قرار گیرند. به همین دلیل بورس لندن در رعایت امانت درمعاملات و پایداری در اصول خود مشهور است.

2-روش دولتی
از ویژگیهای این بورس این است که تحت اشراف دولت بواسطه نمایندگانی که به منظور نظارت تعیین می کند قرار می گیرد (مانند بورس آلمان ).نمایندگان دولتی مراقب عملیات بورس بوده و در تعیین قیمت مداخله می کنند.کما اینکه شروطی را برای انجام معاملات بورس تعیین می کنند که متعاملین موظف به رعایت آنها می باشند.
با توجه به اینکه این طریقه در قاره اروپا معمول است،به روش قاره ای معروف است.ایراد این روش این است که بدلیل مداخله دولت در وضع برخی قیود و شروط گاهی موجب اشکالاتی درامرمعاملات بورس می گردد.

3-روش مختلط
از خصوصیات این طریقه این است که کارگزاران بورس را دولت همانگونه که در بورس اوراق بهاداردرفرانسه معمول است تعیین می نماید،لکن افراد در مبادرت به عملیات خرید وفروش مانند بورس انگلستان آزادند.در واقع دخالت دولت صرفا به منظور جلوگیری از تبانی و تقلب و خدعه در امر بورس می باشدو بگونه ای است که در حرکت معاملات بورس وقفه یا مانعی ایجاد نمی کند. بنظر می رسد این روش برتر ازدوروش دیگر است.

بورس اوراق بهادار تهران
بر طبق ماده 2قانون تاسیس بوری اوراق بهادار مصوب اردیبهشت ماه1345تشکیلات وارگان بورس عبارتند از:شورای بورس،هیات پذیرش اوراق بهادار،سازمان کارگزان بورس و هیات داوری بورس.بکن با توجه به ماده 8قانون مذکور بورس بوسیله سازمان کارگزاران اداره می شود.سازمان کارگزاران بورسی به وسیله هیات مدیره بورس اداره می شود که مرکب است از هفت نفر عضو که برای مدت سه سال انتخاب می شوند. براساس ماده 2اساسنامه سازمان کارگزاران بورس اوراق بهادار تهران موسسه ای است غیر تجاری وغیرانتفاعی که دارای شخصیت حقوقی بورده و برای مدت نامحدودی تاسیس می گردد.
مرکز این سازمان نیز در تهران است. اهم وظایف سازمان کارگزاران بورس با توجه به ماده 10 قانون تاسیس بورس اوراق بهادار و ماده 4 اساسنامه سازمان مذکورعبارتند از:
-اداره امور بورس
-ایجاد تسهیلات جهت خرید و فروش انواع سهام،اوراق قرضه و سایر اوراق بهادار
-اعلام نرخهای اوراق بهاداردر بورس تهران
مراقبت در حسن جریان اموروروابط بین کارگزاران و مشتریان
-تنظیم رواط کارگزاران با یکدیگرو تسهیل مبادله اطلاعات بین آنان با توجه به لزوم حفظ اسرار مشتریان
-نظارت برمیزان حق العمل دریافتی کارگزاران از مشتریان درازای خدماتی که برای آنان انجام می دهندوتوصیه های لازم نسبت به روش های ارزیابی و محاسبه حق العمل مزبور و تجدید نظر در میزان آن
محاسبه حق العمل مزبور و تجدید نظر در میزان آن
-همانگونه که ملاحظه می شود کشور ایران روش دولتی بورس مورد پذیرش قرار گرفته است.
انواع اوراق بهادار:
الف)سهام شرکتهای سهامی،اوراق قابل معامله ای هستند که هر یک از آنها نماینده تعدادی سهام است که صاحب آن در شرکت سهامی دارد(ماده 24لایحه اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب24/12/247).اوراق سهام باید متحدالشکل و چاپی ودارای شماره ترتیب بوده وحاوی نکات ذیل باشد.
1-نام شرکت و شماره ثبت آن در دفتر ثبت شرکت ها
2-مبلغ سرمایه ثبت شده و مقدار پرداخت شده آن
3-تعیین نوع سهام
4-مبلغ اسمی مهم ومقدارپرداخت شده آن به حروف وبه اعداد
5-تعداد سهامی که هرورقه نماینده آن است
ب)اوراق قرضه ،نیز اوراق قابل معامله ای هستند که هر ورقه معرف مبلغ وام است با بهره معین که تمامی آن یا اجزاءآن در موعد یا مواعد معینی باید مستردگردد. البته برای اوراق قرضه ممکن است علاوه بر بهره حقوق دیگری نیز شناخته شود.
اوراق قرضه دارای انواع مختلفی همچون اوراق قرضه معمولی (debenture )یا اوراق قرضه رهنی(mortgage )و یا اوراق قرضه درآمدی(income bonds )می باشد.
ج)اسناد خزانه ،اوراق بهادار بی نام و کوتاه مدتی هستندکه برای تامین احتیاجات مالی خزانه داری کل در جریان سال مالی انتشار می یابند. این اوراق در هنگام فروش به مبلغی پایین تر از مبلغ اسمی خود بفروش می رسند که دارنده در سر رسید همان مبلغ اسمی را دریافت می کند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  24  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بورس

دانلودمقاله جذام

اختصاصی از ژیکو دانلودمقاله جذام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


جذام یک بیماری مزمن است که از عفونت با مایکوباکتریوم ، یدا و پاسخ فربان ناشی می شود .
اعضایی که بیش از همه درگیر می شوند عبارتند از پوست و سیستم عصبی محیطی ، اما درگیری دستگاه تنفسی فوقانی ، بیفتد و گرفتاری چشمی نیز به نسبت شایع است برای مدتها این اعتقاد وجود داشته که انسان تنها میزبان م . لیدا می باشد اما عفونت اکتسابی طبیعی در آرمادیلو در ناحیه جنوب شرقی امریکا اثبات گردیده و عفونت تجربی نیز درپریمات ها( میمون ها ) ، موش و آرمادیلو ایجاد شده است .
ضایعات مزمن جلدی : ریزش موی ابرو و مژه ، عصب های حسی که به از بین رفتن انگشتان یا اندامها منجر می شود ، و پارزی ثانیه به اختلال در عملکرد عصب حرکتی از عوارض جذام می باشند . در گذشته ماهیت به شدت قابل رؤیت این ناتوانی ها به نشان دار کردن فرد تحت عنوان جذامی منجر می شده است . عوارض روانی و اجتماعی این برچسب می تواند به اندازه خود بیماری ، عاجز کننده باشد و ممکن است به تأخیر در مراجعه به پزشک منتهی گردد . به منظور مبارزه با این عقیده تعصب آمیز ، واژه جذامی ، به کلمه ی « بیمار جذامی » تبدیل گردیده و « بیماری هنسن » یک انتخاب پسندیده می باشد .

 

اتیولوژی
م . سپرا یک باسیل اسید فاست و متعلق به خانواده مایکو باکتریا می باشد . تکثیر م . سپراکه در مدل های حیوانی مشاهده شده بسیار کند بوده و توجیه کننده دوره نهفتگی طولانی مدت بیماری در انسان می باشد به طور مشخص دوره ی نهفتگی بیماری ، 3 تا 5 سال می باشد وقوع نادر جذام در شیرخواران 3 ماهه ، امکان انتقال داخل رحمی را مطرح می سازد یا دوره های نهفتگی بسیار کوتاه مدت در موقعیت های خاص ، متحمل است راه های احتمالی انتقال میکروب عبارتند از تماس با اپیدرم عفونی پوسته ریزی کرده، مصرف شیر آلوده مادر و گزش پشه ها یا سایر ناقلین بیماری هر چند در حال حاضر ، به نظر می رسد اکثر موارد عفونت ، ناشی از انتقال از طریق ترشحات عفونی می باشد .
درگیری وسیع التهاب حلق و گلوی مزمن ظاهر می شود .
اپیدمیولوژی
پس از معرفی درمان چند دارویی (MDT ) توسط سازمانبهداشت جهانی ( who ) در سال 1982 ، کاهش مداوم در شیوع جذام مشاهده می شود . با در نظر گرفتن مقیاس های جهانی ، شیوع بیماری به طور تضمینی 5/7 تا 80 درصد کاهش داشته و از 10 تا 12 میلیون مورد در سال 1985 ، به 4/2 میلیون مورد در سال 1994 تقلیل یافته است . این کاهش موارد ممکن است تا حدودی ناشی از کوتاهتر شدن طول مدت بیماری بعد از درمان ، با چند دارو بوده و ممکن است نشان دهنده کاهش چشمگیر در بروز سالانه موارد جدید بیماری نباشد .
بیماری جذام در تمام سنین رخ می دهد ، اما عفونت در شیرخواران فوق العاده کم است . حداکثر میزان بروز در نواحی اندمیک در دوره طفولیت و ابتدای بلوغ می باشد . عفونت HIV ممکن است خطر ابتلا به جذام را در نواحی که هر دو پادوژن شیوع زیادی دارند ، تغییر دهد .
پاتوژنز
در اکثر بیماران باقیمانده ، پس از طی دوره کاملاً متغیر نهفتگی که به طور متوسط 3 تا 5 سال می باشد ، ضایعات پوستی مشخص « جذام نامعین » ایجاد می شود . جذام بالینی که چهره کامل خود را ایجاد نموده به 5 گروه طبقه بندی می شود .
1- در یک انتهای طیف ، جذام توبر کلوئید قرار می گیرد در این نوع جذام پاسخ شدید و اختصاصی ایمنی سلولی وجود دارد . در بیوسپی های بافتی ، لنفوسیت حاصل گردیده اما باسیل ها یا به تعداد کم وجود دارند یا اصلاً یافت نمی شوند . در انتهای دیگر طیف ، جذام لپروماتوز قرار گرفته است ، در این نوع جذام ، انرژی ( عدم واکنش ) کامل و اختصاصی نسبت به م . سپرا وجود دارد که توسط آزمون جلدی و روش های تعیین ایمنی سلولی در خارج مشخص می گردد . مقادیر زیاد آنتی بادی در حال گردش و نوع بافتی بر علیه آنتی ژنهای مایکو باکتریایی وجود دارد .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  15  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله جذام

دانلودمقاله سهـام عـادی

اختصاصی از ژیکو دانلودمقاله سهـام عـادی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


مقـدمه
معمولاً شرح ویژگیهای سهام عادی نسبت به سایر اوراق بهادار ، آسان تر است ، زیرا سهام عادی بسیاری از ویژگیهای پیچیده و فنی اوراق بهادار با درآمد ثابت را ندارد . از طرف دیگر ، تجزیه و تحلیل و ارزشیابی آن از ارزشیابی سایر اوراق بهادار بسیار دشوارتر است . برای بررسی روش های اصلی ارزشیابی و انتخاب سهام عادی نیاز به چندین فصل است .
به طور کلی اگر شرکتی بخواهد از منابع خارج از سازمان تأمین سرمایه کند سهام عادی بعد از اوراق قرضه در درجه دوم اهمیت قرار دارد و در زمان انحلال و زمانی که سایر مطالبات
( از قبیل سهام ممتاز ) پرداخت شد بقیه دارائی ها به سهامدارن عادی تعلق دارد و سهام عادی در مقایسه با سهام ممتاز و اوراق قرضه برای دارنده آن دارای بیشترین ریسک است .
شرکت های بزرگ صنعتی بین سالهای 1984 و 1986 در مجموع 100 میلیارد دلار سهام عادی جدید منتشر کردند . در طی همین دوره 300 میلیارد دلار از سهام عادی بازخرید و از دور خارج گردید ، زیرا بسیاری از شرکتها در هم ادغام شدند یا این که تعداد زیادی از سهام عادی ( از دیدگاه مالی ) دارای نقاط ضعف و قوت بسیار زیادی است . نقاط قوت این سهام ، از نظر تأمین مالی به مراتب بیش از نقاط ضعف آنها است ، در عین حال در هر مورد باید با توجه به شرایط موجود قضاوت کرد .

1. تعریف سهام عادی : سهام عادی یک نوع دارایی مالی است که نشان دهنده مالکیت در یک شرکت است . به عبارت ساده ، سهام عادی دلالت بر حقوق صاحبان سهام در شرکت دارد .
2. اساسنامه : ( Charter )
اساسنامه سندی است که مؤسسات و بنیانگذاران یک شرکت برای گرفتن اجازة تأسیس ، راه اندازی و بهره برداری مؤسسه ، آن را تهیه و در سازمان ثبت شرکتها به ثبت می رسانند . اساس و پایه اساسنامه ها معمولاً یکنواخت است و شامل حقوق کلی صاحبان سهام و حقوق خاص آنها به عنوان مالکین انفرادی مؤسسه است .
1. حق مالکیت
2. مسئولیت محدود سهامداران
3. حق رأی ( از جمله حقوق غیرمالی سهامدار )
4. کنترل شرکت
3. ویژگیهای سهام عادی : 5. حق دریافت سود سهام
6. سررسید
7. سهام مجاز و انتشاریافته
8. حق تقدم در خرید سهام
9. سایر حقوق

 

1-3 : حق مالکیت
دارندگان هر دو نوع سهام ( عادی و ممتاز ) مالک شرکت به حساب می آیند ، ولی از آن جا که دارندگان سهام ممتاز ( در مقایسه با دارندگان سهام عادی ) نسبت به دریافت سود و اصل سرمایه شرکت حق تقدم دارند می توان گفت دارندگان سهام عادی به اصطلاح مالک نهایی شرکت هستند .
به عبارتی مهمترین ویژگی سهام عادی رابطه مالکانه است ، یعنی سهامداران مالک شرکت می شوند و منافع حاصله نیز ناشی از درآمدهایی است که برای شرکت ایجاد می شود ( چه به صورت مزایای دریافتی و یا تغییر قیمت سهام ) و همین ویژگی موجب آن گردیده تا با سایر عقود اسلامی در امر سرمایه گذاری نزدیک باشد .
2-3 : مسئولیت محـدود سهامداران : limited liability
سهامداران دارای مسئولیت محدود هستند . به این معنی که سهامداران نمی توانند بیشتر از سرمایه گذاری خود در شرکت متضرر شوند . در مواقع مشکلات مالی ، طلبکاران فقط به دارائی های شرکت متوسل می شوند و سهامداران در این شرایط محفوظ هستند . این شاید بزرگترین مزیت شرکت و عامل موفقیت آن باشد . و تنها تعهد یک سهامدار در شرکت سهامی ، پرداخت مبلغ سهم است و اگر به این تعهد خود عمل کند ، به عنوان صاحب سهم تعهد دیگری ندارد . همچنین تعهدات سهامداران همان است که قبول کرده اند و نمی توان با تغییر اساسنامه تعهد جدیدی بر عهدة آنان گذاشت یا تعهدات فعلی آنان را افزایش داد . در این زمینه قانون نیز به صراحت عنوان کرده که هیچ مجمع عمومی نمی تواند تابعیت
شرکت را تغییر دهد و یا هیچ اکثریتی نمی تواند بر تعهدات صاحبان سهم بیفزاید .
3-3 : حق رأی
از جمله حقوق غیرمالی و بدیهی ترین حقی که سهامدار در شرکت دارد :
سهامدار ، استفاده از حق رأی خود در مجامع عمومی ، در امور شرکت ، همچون انتخاب اعضای هیئت مدیره و بازرسان شرکت ، تغییرات سرمایه ، تقسیم سود ، تغییرات اساسنامه ، انحلال شرکت و سایر موارد ، مشارکت می کند . حق رأی سهامداران نسبی است و هر کس تعداد سهام بیشتری داشته باشد حق رأی بیشتری نیز خواهد داشت . حق رأی سهامدار
می تواند از طریق اعطای وکالت نیز اعمال شود . حق رأی به دو صورت ساده و تجمعی اعمال می شود . در رأی گیری ساده هر سهم یک رأی دارد . در این نوع رأی گیری سهامداران اقلیت نمی توانند حتی یک عضو هیأت مدیره را انتخاب کنند و کلیه اعضای هیأت مدیره را سهامداران اکثریت برمی گزینند . برای حل این معضل ، از روش رأی گیری تجملی استفاده می شود . در این نوع رأی گیری تعداد آرای هر رأی دهنده در تعداد مدیرانی که باید انتخاب شوند ، ضرب شده و حق رأی برای هر رأی دهنده برابر حاصل ضرب مذکور خواهد بود، در نتیجه رأی دهنده می تواند آرای خود را به یک نفر بدهد یا آن را بین چند نفر تقسیم کند . بدین ترتیب سهامداران اقلیت نیز می توانند در چنین هیأت مدیره ای تأثیرگذار باشند و نماینده ای در هیأت مدیره داشته باشند .
4-3 : کنترل شرکت
این که سهام شرکت های سهامی در دست افراد نسبتاً زیادی است و هیچ شخص بخصوصی
نمی تواند کنترل فردی بر آن اعمال نماید از ویژگی های مهم شرکت های سهامی است که در نتیجه آن امور و فعالیتهای شرکت در دست مدیران است و دامنه اعمال نفوذ صاحبان سهام عادی فقط تا آنجا کشیده می شود که می توانند در مورد مسائل خاص رأی بدهند .
5-3 : حق دریافت سود سهام
یک شرکت پس از پرداخت مالیات و سود سهام ممتاز می تواند باقیمانده سود را بین صاحبان سهم عادی به عنوان سود سهام به نسبت سهم هر کدام از سهامداران پرداخت
نماید . البته مقداری از این سود به حساب سود سنواتی ( یا سود انباشته ) منتقل می گردد که یکی از مهمترین منابع تأمین مالی شرکت ( برای دوره های بلندمدت ) می باشد .
پرداخت سود سهام نوعی توزیع سود خالص بین سهامداران است و از این رو ، سود پرداختی هزینه قابل قبول مالیاتی تلقی نمی شود ؛ بنابراین ، سود سهام پرداختی نمی تواند درآمد مشمول مالیات شرکت را کاهش دهد . امکان دارد که سود سهام تقسیمی یک شرکت نسبت به سال قبل کاهش یا افزایش یابد یا این که اصلاً پرداخت نگردد ؛ در این صورت ، سهام عادی به عنوان اوراق سهامداری که دارای بازدهی ثابت هستند به حساب نمی آیند

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 24   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله سهـام عـادی