ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله شناخت زلزله و چگونگی اثر آن بر ساختمانها

اختصاصی از ژیکو دانلود مقاله شناخت زلزله و چگونگی اثر آن بر ساختمانها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

زلزله به ساختمانهای مختلف، آسیب‌های گوناگون با درجات متفاوتی وارد می‌سازد. بعضی از ساختمانها نیز به علت کیفیت عالی ساختمانی از آسیبهای زلزله محفوظ می‌مانند. مهمترین عوامل در آسیب‌پذیری ساختمان در برابر زلزله، وزن زیاد ساختمان، مقاومت کم مصالح در برابر کشش و برش، فقدان بهم‌پیوستگی کامل اجزای ساختمان و ضعف اتصالات، کیفیت اجزای ساختمان و بالاخره از دست رفتن مقاومت با گذشت زمان می‌باشد.
بطور کلی مطالعات محلی و بررسی نحوه رفتار ساختمانها در موقع زلزله، گام مهمی در ارزیابی مقاومت انواع ساختمانها و تعیین اثر نقاط ضعف و قوت طرح ساختمان‌ها، نوع مصالح و بالاخره نحوه اجرا می‌باشد.
زلزله در ساختمان‌ها، در سه جهت طولی، عرضی و قائم ارتعاش می‌کند. زمین در هنگام وقوع زلزله تکان می‌خورد و به طور ناگهانی و به سرعت به جلو و عقب حرکت می‌کند. این حرکت ممکن است در هر امتدادی باشد. یک حرکت بالا و پایین نیز بخصوص در مجاورت مرکز زلزله وجود دارد. پی‌های ساختمان با زمین حرکت می‌کنند ولی اینرسی بقیه ساختمان باعث تاخیر کمی در به حرکت درآمدن قسمت‌های بالاتر ساختمان می‌گردد. این تاخیر است که در ساختمان تنش ایجاد می‌کند و در اثر تنش‌ها در ساختمان ترک ایجاد می‌شود که نمونه بارزی از خسارات زلزله می‌باشد.
نیرویی که بر ساختمان وارد می‌کند بستگی به حرکت زمین و وزن ساختمان دارد. هرچه ساختمان سنگین‌تر باشد نیروی وارد بر آن نیز بیشتر خواهد بود. به همین دلیل است که ساختمان‌های سبک‌وزن و بخصوص سقف‌های سبک وزن در مناطق زلزله‌خیز مطلوب می‌باشند.
و در این رابطه نکات عمده زیر مورد توجه می‌باشد:
1- مجموعه ساختمان همراه با اشیاء موجود در آن در موقع زلزله به ارتعاش درمی‌آید.
2- حرکات در جهات مختلف ساختمان به صورت رفت و برگشت بوده و در یک زلزله ممکن است چندین رفت و برگشت در ثانیه رخ دهد. تعداد این حرکات بستگی به ویژگیهای زلزله و مشخصات ساختمان دارد.
3- بر اثر شتاب حرکت زمین، نیروهای جنبشی (اینرسی) در ساختمان ایجاد می‌شود. این نیرو متناسب با جرم ساختمان است. بنابراین هرچه وزن ساختمان بیشتر باشد، این نیرو افزایش می‌یابد. نتیجه آنکه کاربرد مصالح سبک در ساختمان موجب خواهدگردید که نیروهای کمتری براثر زلزله به ساختمان وارد شود.
4- بر اثر ارتعاش در امتداد قائم، بار قائم تیرها و ستونها در لحظات مختلف زلزله، کاهش و افزایش می‌یابد (با توجه به حرکت رفت‌و‌برگشتی زلزله).
5- اجزای باربر ساختمان، دیوارها و ستونها که قبل از زلزله فقط بارهای قائم را تحمل می‌کردند، بر اثر نیروهای جانبی ناشی از زلزله، باید خمش و برش را نیز تحمل کنند. وضع تنش در این اجزاء در هر لحظه متغیر بوده و همانطور که در شکل نشان داده‌شده‌است در یک مقطع از عضو ساختمان، تنش از فشاری به ترکیبی از تنشهای فشاری-خمشی برشی تبدیل می‌شود. بنابراین در هنگام بروز زلزله چنانچه در قسمتی از دیوار یا ستون، مقدار تنش کششی ناشی از خمش از میزان تنش فشاری مربوط به بار قائم بیشتر شود و مقاومت کششی مصالح بکاربرده‌شده در این قسمت کم باشد (نظیر سنگ، آجر یا خشت) در این قسمت ترک ایجاد خواهدشد و در نتیجه سطح مؤثر برای جذب نیروی برش نیز کاهش یافته و تنش برشی افزایش خواهد یافت و وقتی تنش برشی افزوده شود در این قسمت لغزش ایجاد شده و ترک حاصله بزرگتر می‌گردد و بالاخره باعث واژگونی دیوار یا ستون شده و یا اینکه قسمتی از آن به خارج پرتاب می‌گردد. بنابراین ملاحظه می‌شود که برای مقاومت در برابر زلزله نه‌تنها ساختمان باید بتواند بار قائم را تحمل کند، بلکه باید در برابر نیروهای کششی و برشی نیز به اندازه کافی مقاومت کند.
6- میزائی (damping) ساختمان هرچه بیشتر باشد شتاب مؤثر بر جرم ساختمان کمتر بوده و در نتیجه نیروی وارده بر ساختمان کاهش می‌یابد.
7- جواب دینامیکی و چگونگی خسارات وارده بر ساختمان تابعی از سختی (stiffness) و ویژگی مقاومت گسیختگی اجزائی از ساختمان است که نیروی زلزله را تحمل می‌نماید. این ویژگی مقاومت ساختمان را می‌توان با نموداری که در محور طولی (Xها) تغییر شکل و در محور عرضی (Yها) نیروی رفت و برگشت (که بین صفر تا حد با رنهایی کسیختگی تغییر می‌کند.) را نشان می‌دهد مشخص نمود.
8- جواب دینامیکی که وسیله طیفهای زلزله (response spectra) مشخص می‌شود نمایانگر این حقیقت است که برای ساختمانهای صلب و یا پریود کم مانند ساختمانهای کوتاه شتاب مؤثر بر ساختمان ممکن است خیلی بیش از حداکثر شتاب حرکت زمین در موقع زلزله باشد و باید در انتظار بروز خساراتی به ساختمان بود برعکس در مورد ساختمانهای شکل‌پذیر (ductile) یعنی ساختمانهایی که حد جاری‌شدن آنها با تغییر شکل زیاد همراه باشد ساختمان شانس زیادتری دارد که در زلزله سالم بماند یا اینکه خسارات جزئی بردارد.

 

 

 

اثر زلزله بر ساختمانهای سنتی خشتی آجری و سنگی غیرمهندسی‌ساز:
ساختمانهای سنگی و خشتی معمولاً خیلی صلب و غیرقابل انعطاف هستند و دارای فرکانس طبیعی زیاد و ضریب استهلاک (damping coefficient) کم می‌باشند. مصالح بنایی سنگین و خشتی همچنان که از اسمشان پیداست سنگین و ترد بوده و مقاومت آنها در مقابل کشش ناچیز است لذا خسارت وارده به آنها در یک زلزله با شدت متوسط معمولاً بسیار زیاد است.
از بررسی آماری خسارات زلزله چنین نتیجه گرفته شد که نوع و دامنه خسارات ناشی از زلزله یکنواخت نیست و تابع عوامل بیشماری است که مهمترین عوامل عبارتند از نوع مصالح بکاررفته، شکل و فرم ساختمان، نوع سقف، طرز اتصال و ارتباط ساختمان به ساختمانهای مجاور، نوع و مقاومت خاک در محل پی ساختمان، موقعیت محلی و عمر ساختمان، وضعیت فرسایش ساختمان در اثر باران و آب، اندازه و فرم در و پنجره و بازشو‌ها در دیوارها، تعداد طبقات و ... مقاومت زلزله‌ای ساختمانهای خشتی که روی شالوده یا زمینهای سفت و سنگی بنا شده‌اند به نظر می‌رسد بیش از ساختمانهای مشابه‌ایست که روی زمین‌ها و شالوده‌های نرم ساخته شده‌اند به عنوان مثال بیشتر ساختمانهایی که در کوهپایه‌ها قرار داشته‌اند از ساختمانهایی که در میان دره‌های رسوبی و ته‌نشینی قرار گرفته‌بودند کمتر خسارت دیدند این تنیجه‌گیری نیز در مورد سایر زلزله‌های گذشته در ایران به وسیله سایر متخصصین ذکر شده‌است.
به نظر می‌رسد که در غالب دهکده‌ها مناطق پرجمعیت و خانه‌های که به یکدیگر از دو یا سه جهت متصل بودند و ایجاد یک ناحیه وسیع و صلب را می‌نمودند خسارت بیشتری را متحمل گردید‌ه‌‌اند و درصد تلفات آنها بالنسبه بیشتر از ساختمانهای منفرد و مجزا بوده‌است.
همچنین به ساختمانهای دوطبقه خسارات بسیار زیادتری از ساختمانهای یک طبقه رسیده‌بود.
خسارت می‌تواند حاصل عمل ضربه‌زدن دو ساختمان مجاور و غیر مشابه به یکدیگر می‌باشد.
بطور کلی وقتی که در ساختمان تغییر ناگهانی شدیدی در جرم و یا در سختی یک قسمت بروز کند، توزیع نیروها غیرمطبوع بوده و تمرکز تنش در محلهای تغییرات رخ می‌دهد.
دیوارهای خشتی گلی و از مصالح بنایی که معمولاً در ساختمانها بکارمی‌روند، به علت مقاومت کمی که در مقابل کشش و برش دارند فوق‌العاده آسیب‌پذیرند وجود بازشوها نظیر در،پنجره، گنجه و طاقچه استحکام این نوه دیوارها را بیشتر کاهش می‌دهد و در نتیجه تنشهای اضافی در اطراف بازشوها ایجاد خواهد‌شد. همچنین چسبندگی غیرکافی ملاتها به آجر یا خشت، عامل اصلی ضعف اینگونه دیوارها است.
فروریختن کامل یا آسیبهای سنگین اسکلت ساختمان می‌تواند ناشی از خمش بسیار زیاد ستونها و یا خراب‌شدن نقاط اتصال تیرها و ستونها باشد.
بنابراین ضعف اجزای باربر و یا ضعف اتصالات مربوطه و یا نداشتن شکل‌پذیری (ductility) کافی ساختمان و اجزای آن ممکن است موجب خسارت به ساختمان گردد.
چون قسمت عمده جرم ساختمان در کفها و بامها قرار دارد و همچنین به علت آنکه مقدار شتاب زلزله در ارتفاع بالاتر ساختمان تشدید می‌شود، نیروی زلزله در تراز کفها و بام تمرکز یافته و چنانچه این اجزای ساختمانی به هم‌پیوسته و یکپارچه نباشند، بطوریکه به خوبی نتوانند نیروهای زلزله را به وسیله اتصالات مناسب به دیوارهای زیرین منتقل کند، بامها و یا کفها ممکن است شدیداً خسارت دیده و بطور کامل فرودآیند.
ساختمانهای با تصویر افقی دایره، مربع یا مستطیل در زلزله‌ها به نحو بهتری عمل می‌کنند. انتخاب اشکال گوشه‌دار مانند .... و ..... برای پلان ساختمان بطور کلی مناسب نیستند. در این نوع اشکال بسته به جهت نیروی زلزله نسبت به ساختمان، بالهای ساختمان ممکن است تحت حرکات مختلف قرار گیرند. مثلاً زلزله‌ای در جهت محور تقارن ساختمانی با شکل ...... به آن اثر کند، چون محور بلند قسمت میانی ساختمان، موازی حرکت زلزله است. سخت‌تر از دوبال ساختمان بوده و نسبت به آنها حرکت کمتری می‌کند و در نتیجه در محلهای اتصال دو بال ساختمان به جان آن، تنشها و نیروهای مزاحم ایجاد می‌گردد.
همچنین معمولاً شکستگی و خرابی دیوارها در گوشه‌های بازشو و گوشه‌های ضعیف ساختمان صورت می‌گیرد. در شکل زیر به علت تغییر ناگهانی در مقطع دیوارها خرابی ایجاد شده‌است.
در بسیاری از حالات ساختمان در اثر زلزله ناشی از کاربرد مصالح ضعیف و غیرقابل قبول، بدی اجرای کار، عدم چسبندگی بین مصالح و بی‌دقتی در پرکردن درزها با ملات، نبودن قفل و بست لازم بین اجزای مختلف ساختمان ضعف اتصالات می‌باشد.
دیواره‌های با سنگ لاشه و ملات گل ضعیفترین مقاومت را در مقابل زلزله دارا بودند. مقاومت زلزله‌ای دیوارهای خشتی در بعضی از حالات حتی از مقاومت دیوارهای ساخته‌شده از آجر با ملات گل بیشتر بود. نظیر این مشاهدات در مورد زلزله‌های قبل در ایران نیز گزارش شده است. برای انواع مصالح و روشهای ساختمانی که فعلاً بکار می‌رود که بالاترین حد ایمنی برای ساختمانهای سنتی خشتی یا سنگی روستایی زلزله‌هایی با شدت V1 در مقیاس اصلاح‌شده، مرکالی باشد.
درصد زیادی از ساختمانهای سنتی محلی دارای سقفهای مسطح با تیر چوبی هستند و همچنین ساختمان‌هایی با سقف گنبدی شکل یا استوانه‌ای که طرز پایداری و نحوه خراب‌شدن و در واقع اثر زلزله بر این ساختمانها با هر نوع سیستم سقف شرح داده می‌شود:

 

اثر زلزله‌بر:
1-ساختمانهای با سقف مسطح و تیرچوبی
2- ساختمانهای با سقف گنبدی
3- ساختمانهای با سقف استوانه‌ای
ساختمانهایی با سقف گنبدی:
مشاهدات زلزله‌های دیگر نشان داده‌است که مقاومت سقف‌های گنبدی شکل از مقاومت سقفهای مسطح و استوانه‌ای در شرایط مساوی از لحاظ دیوارهای حمال بهتر است.
نحوه خراب‌شدن سقفهای گنبدی با ترک‌خوردن و تغییر مکان قسمت فوقانی دیوارهای حمال گنبد (پاطاق) شروع می‌شود. در اثر این تغییر مکانها در کناره‌های گنبد ترک ایجاد می‌گردد که بطرف بالا و بسوی مرکز گنبد امتداد می‌یابد. پس از ترک‌خوردن و ریختن دیوارهای پاطاق ساختمان یکپارچگی خود را از دست می‌دهد و قسمتهای ترک‌خورده ایجاد فشارهای جانبی می‌کنند. که باعث ریختن قسمت فوقانی دیوارهای پایه می‌گردد و بتدریج دیوارها را خراب می‌کند، خرابی بیشتر دیوارها باعث ازدیاد ترک خوردگی گنبد و فروریختن سیستم می‌گردد.
گنبدهایی که بر روی دیوارهای پایدار قرار داشته‌اند خسارت کمتری دیده‌اند. بطور کلی گنبد وقتی خراب می‌شود که دیوارهای نگهدارنده آن خراب گردد. بعضی وقتها تمام یا قسمتی از گنبدهای سنگین در اثر شتاب زلزله کنده شده و پرتاب گردید‌ه‌‌است بدون اینکه دیوارهای پاطاق خسارت ببیند. بعضی اوقات که قسمتی از دیواره‌های پاطاق فروریخته، مشاهده گردیده که فقط نواحی متکی به آن دیوارها خسارت دیده و بقیه گنبد سقوط ننموده‌است. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که سقفهای گنبدی نسبتاً سبک و با مصالح مرغوب مقاومت بهتری در مقابل زلزله دارند.
ایوان منازل مسکونی که در روستاهای ایران اغلب با طاق قوسی پوشانده می‌شوند از طاق قوسی برای پوشش چهار دیواریهایی که در یک جهت طویل هستند نیز استفاده می‌گردد. گرچه این نوع پوشش در برابر بارهای قائم ناشی از وزن سقف مقاومت خوبی دارند، در برابر بارهای جانبی ناشی از زلزله از خود ضعف نشان داده و در اکثر زلزله‌ها می‌ریزند. در شکل زیر یک طاق قوسی که بر روی سه دیوار قرارگرفته‌داده‌شده‌است.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  15  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله شناخت زلزله و چگونگی اثر آن بر ساختمانها

دانلود مقاله

اختصاصی از ژیکو دانلود مقاله دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

جشنها و سرورها سنندج
در استان کردستان به تبعیت از تفاوت های مذهبی مراسم جشن و سرور متفاوتی نیز بر گزار می شود . معمولا شیعه ها و سنی ها علیرغم وجود اشتراک در بسیاری از مراسم و اعیاد مذهبی و دینی مراسم متفاوتی را نیز برگزار می کنند. مراسم عید قربان عید غدیر تولد حضرت پیغمبر (ص)و سایر اعیاد دینی به طرز بسیار با شکوهی برگزار می شود . خصوصا عید مبعث که از سوی مردم سنتی مذهبی به شکل عالی و همراه با موسیقی مذهبی خاص در تمام نقاط استان بر گزار می شود . مردم سنی مذهب به عید نوروز بهای زیادی نمی دهند ولی در بین شیعیان تقریبا مراسم عید مثل سایر جاهای ایران و به تبعیت از اعتقادات و باورهای دینی ومذهبی برگزار می شود . قبل از فرارسیدن عید با افروختن آتش رسیدن سال نو را گرامی می دارند و اعتقاد دارند که حضرت علی (ع) در عید نوروز به تخت خلافت نشسته است . از دیگر مراسم مربوط به فرارسیدن عید نوروز علاوه بر افروختن آتش می توان به مراسم رنگ کردن تخم مرغ مراسم قاشق زنی و گوش ایستادن در شب چهار شنبه سوری اشاره کرد که تقریبا در تمام مناطق کردنشین غرب ایران مرسوم است .

 

مراسم عروسی سنندج
یکی دیگر از مراسم جشن و سرور که به نحو باشکوهی و توام با سرود و رقص و پایکوبی برگزار می شود مراسم مربوط به عروسی و ازدواج است که در مناطق شهری و روستایی استان تقریبا یکسان است و فقط در مناطقی که جمعیت غیر بومی قابل توجهی دارند تحت تاثیر فرهنگ غیر کردی با اندک تفاوتی برگزار می شود . این مراسم شامل نامزدی روباز کردن خریدن لباس عروس عقد کنان تعیین زمان عروسی حنا بندان حمام بردن عروس و شب عروسی است که هر قسمت آن با هلهله شادی و خواندن ترانه و سرود و رقص همراه است . مراسم عروسی بویژه در میان عشایر جلوه ای از رنگارنگی لباس زنان را که مملو از طلب شادی مردم بویژه زنان عشایر است نشان می دهد . عروسی عشایر کردستان نمایشگر فستیوال رنگ لباس و شادی است . یکی از ویژگی های عروسی در بین کردهای عشایر شب نشینی سنتی است که پیش از برگزاری جشن اصلی عروسی ترتیب داده می شود . این شب نشینی ها تا سال های اخیر بسته به بضاعت مالی خانواده های عروس و داماد بین سه تا هفت شب ادامه داشت . اما امروز به دلایلی به یک الی دو شب وگاهی به سه شب یا بیشتر محدود شده است . مقدمات ازدواج پسران ودختران جوان با مجلس خواستگاری و گفتگو بر سر تعیین مهریه و خرید طلا و لباس توسط داماد برای عروس و تعیین تاریخ عقد و عروسی آغاز می شود . بعد از طی این مقدمات مراسمی با عنوان شیرینی خوران بر گزار می شود که طی آن با اعلام نامزدی رسمی دختر و پسر خطبه عقد نیز بین آنان جاری می شود و مراسم عروسی به زمان دیگری موکول میگردد . با نزدیک شدن روز عروسی مجالس شب نشینی از سوی خانواده های دو طرف به طور جداگانه ترتیب می یابد که در آن از کلیه نزدیکان دو خانواده دعوت به عمل می آید. با پایان یافتن شب نشینی روز عروسی فرا می رسد که در این روز نیز ضمن ادامه رقص و پایکوبی و دادن نهار به مهمانان نزدیک عصر داماد در حالی که تعدادی از مهمانان خصوصا دختران و پسران جوان وی را همراهی می کنند به طرف خانه عروس حرکت می کنند و پس از صرف چای وشیرینی و کسب اجازه از والدین عروس وی را به خانه داماد می آورند و در اینجا شادی ونشاط حاضران به اوج خود می رسد . عروس و داماد پس از ورود به محل برگزاری مراسم وارد حلقه رقص شده و طبق یک سنت دیرینه هر یک به نوبت سر چوبی را در دست می گیرند و در حالی که جمع زیادی از دختران و پسران آنان را همراهی می کنند دقایقی به آرامی به پایکوبی می پردازند . با رقص عروس و داماد مبالغ هنگفتی از محل شباش ها نصیب نوازندگان می شود . با پایان یافتن جشن عروسی وپس از گذشت یک هفته . کلیه دعوت شدگان دو طرف به استثنای مردان و پسران در منزل داماد جمع می شوند و با برگزاری مراسم دیگری که گستردگی مراسم شب نشینی و عروسی را ندارد هدایای خود را که عمدتا شامل پول نقد است به عروس و داماد اهدا می کنند . این هدایا که در اصطلاح محلی (هفته) گفته می شود با هدف کمک به تشکیل زندگی جدید زوجهای جوان و جبران هزینه های عروسی آنان ارائه می شود و هرکسی تلاش می کند که هدیه اش ارزشمند تر از هدیه دیگری باشد .

 

مراسم پیر شهریار سنندج
روستای اورامانات تحت یکی از فضاهای ویژه روستایی کردستان است که علاوه بر زیبایی چشم اندارها به دلیل اجرای همه ساله مراسم بسیار باستانی و حیرت انگیز پیر شهریار قابلیت های ارزشمند جهانگردی دارد . آرامگاه پیر شهریار که به پیر شالیار نیز معروف است از قدسین زرتشتی و زیارتگاه ها و معابد بسیار مورد احترام مردم این ناحیه می باشد. به روایتی پیر شالیار و مراسم آن از یادگارهای دوره پیش از اسلام است . مراسم فوق در اواخر تابستان و به مدت یک هفته انجام می شود . مردم منطقه ابتدا در فصل تابستان گردو های درخت ها را می چینند و خشک می کنند و به منظور استفاده در این مراسم نگهداری می کنند . سپس در زمان انجام مراسم بچه ها به نمایندگی از جانب چند تن از بزرگان منطقه به درب منازل رفته و جهت تهیه آش مخصوص از مردم آرد و گوشت قربانی (گوسفند یا گاو )و مواد لازم دیگر را جمع آوری نموده و در ظروف خالی شده اجناس جمع آوری شده آن ها تعدادی گردو می ریزند . سپس با آرد جمع آوری شده نان می پزند و مقداری از گردو های سائیده شده را با خمیر نان مخلوط می کنند . معمولا خانم ها هر روز به میزان قابل توجهی نان می پزند و در اختیار مردان جهت صرف نهار و شام قرار می دهند . صبح خیلی زود تعدادی از مردان آشپز دیگ ها را روی اجاق ها گذاشته و مقدار زیادی گوشت و سایر موارد داخل آن ها می ریزند و آش مخصوص می پزند و هنگام نهار و شام بین اهالی احسان می کنند. هر روز پس از صرف نهار مردها روی پشت بام وسیع یکی از منازل به رقص های گروهی عرفانی می پردازند . شیوه اجرای این رقص بدین شکل است که کلیه مردها دست ها را به کمر یکدیگر حلقه می کنند و آرام آرام می چرخند و تعدادی ما بین 3 تا 8 نفر نیز در وسط گروه رقص دایره وار می چرخند و مرتبا سرها یشان را تکان می دهند و مو های بلند خودشان را آشفته می کنند و آن قدر این حرکت را تکرار می شود که معمولا چند تایی از آن ها از خود بیخود شده و چاقو قیچی سیخ کباب و … را در بدن خود فرو می کنند . برای این که اشخاص آسیبی به خود نرسانند دیگران جلوی این افراد را به سرعت میگیرند . پس از پایان رقص شب هنگام وارد خانه ای که گویا خانه پیر بوده می شوند و به خواندن اشعاری در وصف پیر می پردازند و آنگاه لنگه کفشی را که در صندوق یکی از اتاق ها است و معتقدند به پیر شالیار تعلق دارد از صندوق در می آورند ودست به دست می دهند و با احترام خاص می بوسند و سپس در صندوق نگهداری می کنند . روز آخر انجام مراسم ماست و نان تهیه می کنند و به صورت گروهی به سمت آرامگاه پیر می روند و به محض ورود به محوطه باز آرامگاه کفش ها را از پا در می آورند وپای برهنه زمین را می بوسند و آنگاه به زیارت پیر مشغول می شوند و دستمال هایی نیز جهت گرفتن حاجت به دیوار ها و درخت های محوطه آرامگاه می آویزند و سپس به خوردن نان و ماست می پردازند و برای خوردن آن تلاش زیاد می نمایند تا از خوردن آن بی بهره نمانند زیرا معتقدند خوردن نان و ماست روز آخر در جوار آرامگاه پیر تبرک است و در درمان بیماری ها نیز موئثر است . غروب همان روز (روز هفتم )مراسم پایان می پذیرد .

 

رقصهای محلی سنندج
رقص های محلی و بومی این استان هم از نظر مضمون و هم از نظر شکل در خور توجه ویژه است . رقص کردی عمدتا به شکل گروهی است وحرکات فیزیکی موزون و همانگی دلپذیر دارد . معمولا رقص ها کمتر به شکل انفرادی و بیشتر با شرکت زنان و مردان اجرا می شود این رقص همراه با حرکات موزون از محتوا و مضمون خاصی بر خوردار است و نشان دهنده باورها و خصوصیات قومی و فرهنگی مردم کرد است . رقص معروف به جار ماق از عمده ترین رقص های محلی است که امروزه نیز در مواقع خاصی در تمام شهرها و به ویژه در روستا ها و قبایل کوچ نشین به اجرا در می آید . علاوه بر رقص هایی که در مراسم شادی و جشنها اجرا می شود در این استان رقص های ویژه ای نیز وجود دارد که می توان آن ها را رقص های مذهبی و اعتقادی دانست . استان کردستان یکی از مراکز عمده تصوف و عرفان کشور است . در این منطقه فرقه های صوفیه همچون خاکساریه نقشبندیه نعمت اللهی و قادریه هر ساله در روز های معینی مراسم ویژه خود را برگزار می کنند که رقص جز لاینفک آن است .برای نمونه آئین ها رسوم و حال وهوای یک مجلس مربوط به دراویش قادری که از مهم ترین سلسله های تصوف کردستان به حساب می آید در زیر مورد اشاره قرار می گیرد : خانقاه که گاهی تکیه زاویه و رباط نیز گفته می شود محل اجتماع درویشان است. در خانقاه اوراد و اذکار و ریاضات و چله نشینی ها رایج است . در مجالس درویشان معمولا یک نفر قوال یا حتی خود خلیفه ترانه هایی عاشقانه یا عارفانه همراه با دف و نی یا حتی تار می خواند و دراویش حلقه وار برزمین می نشینند و معمولا خاموش و آرام هستند . سر ها به زیر و نفس ها در سینه حبس است و ناگاه درویشی به وجد می آید نعره می زند و خود را پیچ و تاب می دهد . پاره ای دچار رعشه و لرزش می شوند . این شور معمولا به جمع هم سرایت می کند و کم کم تمام حاضران در مجلس به پایکوبی و دست افشانی بر می خیزند .در این مرحله صدای دف و آواز و فریاد به اوج خود می رسد درویشی خرقه خود را می درد دیگری فریادهای بیشهانه می کشد کسانی هم از خود بی خود می شوند و بر خاک می افتند در این حالت خود انگیختگی که با هیجانات شدید همراه است خنجر ها به بیرون کشیده می شوند سیخ ها یک به یک بر اعضا و جوارح فرو می روند . یک نفر سیم عریان برق را در دستانش گرفته است ودرویشی دیگر زهر و سم بر حفره دهانش سرازیر می کند . کسانی دیگر آتش و شیشه را چون خوراکی می خورند. در این هیاهو چند خنجرهایی را بر فرق سر خویش می کوبند و در جایی دیگر درویشی پهلوی خود را با خنجر می درد . در این مرحله که احساسات در اوج غلیان است خلیفه وارد معرکه می شود و عنان هیجانات را به دست می گیرد و آرام آرام جمعیت را به آرامش فرا می خواند . دراویش اطاعت می کنند . خنجر و سیخ ها را از تن ها خارج می شود دف ها خاموش می شوند و آرامش به جمع باز می گردد. دراویش یک به یک و خسته و عرق ریزان بر زمین جای می گیرند . ختم مجلس اعلام می شود .آنهایی که زودتر به حالت عادی بر گشته اند یک به یک محیط خانقاه را ترک می کنند . خلیفه در زاویه می نشیند و آمادگی خود را برای پذیرش خصوصی اشخاص و پاسخگویی به سوالات و ارشادات لازم اعلام می کند .

 

سوگ ها و عزاهای ملی مذهبی و خصوصی سنندج
برگزاری مراسم سوگ و عزا از دیر باز در بین اقوام کرد مرسوم است و به دو صورت عزاهای عمومی وخانوادگی برگزار می شود . مراسم عزا و سوگ های مذهبی در بین شیعیان از رونق ورواج به سزایی برخوردار است و تقریبا مثل سایر نقاط ایران برگزار می شود و شامل سینه زنی و زنجیر زنی و… است . عزاهای خانوادگی معمولا پس از فوت عزیزان و مطابق آئین ویژه ای برگزار میشود . پیش از انجام کفن و دفن اگر متوفا مرد باشد در مسجد و اگر زن باشد در خانه غسل می دهند . در این روز همه اهالی و افراد وابسته متوفی به گورستان می روند و متوفی را دفن می کنند . بعد از دفن از سه تا چهار روز مجلس ترحیم و قرائت قرآن بر قرار است و بستگان و دوستان و آشنایان فرد متوی تا ده روز از زر و زیور استفاده نمی کنند . معمولا برای اشخاص سرشناس که می میرند روز چهلم نیز مراسم خاص برگزار می کنند و کسان متوفی تا یک سال حق عروسی شکار ومراسم شادی و سرور را ندارند

 

سوغات
پسته کرمان
میوه خاص و سوغات ویژه کرمان پسته است٠ سرزمین باستانی بسیار پهناور اما کم جمعیت کرمان امروز بزرگترین منطقه تولید پسته در جهان است ٠ به نظر میرسد که در حدود قرن دوازدهم ه ٠ق تا اویل قرن سیزدهم درختان پسته منشا باغهای عظیم کنونی است در این قرن به استان کرمان منتقل شده است٠ زیرا جز آنچه مارکوپولو در مورد پسته جیرفت گزارش داده بعد از او تا سال ١٢٢٥ ه٠ق جغرافی نویسان و سیاحان از وجود درختان پسته و محصول آن در کرمان مطلبی عنوان نکرده اند٠ پاتینجر در سال ١٢٢٥ ه٠ق در گزارش خود به محصولات تولیدی و صادراتی کرمان از جمله پسته آن دیار اشاره دارد٠ از بهترین مناطق استان کرمان که در آن پسته کاشت میشود می توان به رفسنجان رباط راور و خود کرمان بردسیر شهر بابک زرند و بخشی هم در روستاهای ابارق و تهرود از شهرستان بم اشاره کرد٠

 

زیره کرمان
زادگاه اولیه زیره کرمان است و نوع مرغوب آن با رنگی سیاه در کوهستانها و به طور وحشی میروید ٠ اروپائیها زیره را به صورت ادویه در غذا می زنند و پنیر را با آن خوشبو می کنند و یک نوع نان نیز با آن می پزند٠ عربها با مخلوطی از عسل و فلفل و زیره معجونی مقوی میسازند ولی ایرانیها زیره را با برنج مصرف می کنند٠ زیره ازمحصولات کرمان است و بیش از ٨٠ درصد محصول مرغوب کرمان از کوه جوپار حاصل میشود٠ سه نمونه زیره در این منطقه به دست می آید که زیره هفتادم که در دامنه های کوه و در دره هایی که هوای گرمتری دارد می روید٠ این زیره هفتاد روز پس از عید نوروز به دست می آید٠ نوع دوم زیره نودم است که در ارتفاعات بالاتر و نود روز پس از عید نوروز چیده میشود و درشت تر و معطرتر است٠ نوع سوم زیره ای است به نام کبکو که در نزدیکی یخچالها و در ارتفاع بالای ٣٠٠٠ متری می روید و در حوالی جانپناه شماره یک نیز نمونه مشاهده میشود ٠ این زیره بدون عطر و درشت تر از نوع اول است و معمولا خوراک کبکهاست٠
خرما کرمان
باستان شناسان معتقدندکه پرورش درخت خرما در ایران از ٤تا ٥ هزار سال قبل از میلاد شروع شده و خرما مهمترین منبع غذایی مردمدر مناطق خرما خیز است که در سد جوع وجلوگیری از بروز قحطیها نقش داشته است٠تنوع خرما(چهل رقم) در مناطق خرما خیز استان کرمان بوده که بیشتر انها با دیگر ارقام خرما در مملکت تفاوت دارند نشانه ای از قدمت کاشت این درخت در استان کرمان است بنا به نوشته سرپرستی سایکس انگلیسی مامور تعیین مرز بلوچستان در حوالی سال ١٨٤٨تعداد ١٠٠٠٠میل نخل در بم وجود داشت خرما ارزش غذایی فراوانی داردو در طول تاریخ گیاه مقدس و زیر بنایی بوده که در ایجاد تمدنهای بشری همواره مورد توجه بوده است٠

 

عطریات و عرقیات کرمان
به طور کلی کرمانیها به داروهای گیاهی ارادت خاصی دارند وبیشتر از داروهای شیمیایی مورد استفاده قرار میدهند٠از این جهت عرقیات بسیار خوبی هم دارد٠حتی بیشتر کدبانوهای کرمانی در خانه خود این عرقیات را تهیه می کنند٠در منطقه لاله زار در نزدیکی بافت کرمان عرقیات مخصوصا گلاب بسیار ٠عالی تهیه می شود

 



لباسهای محلی خرم آباد

 

کپنک یه فرجی خرم آباد
یک نوع قبای پشمی محکم است که معمولا لباس روی چوپانان محسوب می شودودر مواقع جنگ از آن به عنوان لباس رزم استفاده می شود زیرا ترکیب بسیار فشرده ای در ساخت آن به کار رفته است٠

 

ستره خرم آباد
قبای مخصوصی است که در بعضی مواقع رسمی از آن استفاده می کنند واز قدیمی ترین نوع پوشاک ایران است٠
شال خرم آباد
پارچه بلند سفیدی از جنس چلوار است که چند دور به کمر می پیچانندودر مواقع ضروری از آن استفاده می کنند٠در موقع جنگ نیز زخمها را با آن می بندند ٠

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  29  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله

دانلودمقاله وضع عمومى ایران مقارن ظهور اسلام

اختصاصی از ژیکو دانلودمقاله وضع عمومى ایران مقارن ظهور اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 


کتاب: فروغ ابدیت، ج 2، ص 99
نویسنده: جعفر سبحانى
براى بدست آوردن ارزش نهضتى که پیامبر اسلام(ص) بنیانگذار آن بود، لازم است و لو در حد اجمال با اوضاع دو محیط آشنا شویم:
1- محیطى که اسلام در آنجا پیدا شد و رشد و نمو کرد.
2- محیط بیرون از جهان اسلام.
در رابطه با محیط دوم، تاریخ ایران و روم را به عنوان درخشانترین نقاط آنروز عالم به ما معرفى مى‏کند و ما در این قسمت پیرامون ایران به بحث مى‏پردازیم و بحث راجع به اوضاع روم و شبه جزیره عربستان را در عناوین دیگر پى‏مى‏گیریم.
ظهور اسلام و بعثت پیامبر اکرم‏«ص‏»،(611 میلادى)،با دوران پادشاهى خسرو پرویز(628-590 م)مصادف بود و در زمان خسرو پرویز،پیامبر اسلام‏«ص‏»از مکه به مدینه هجرت فرمود(روز آدینه 16 ژوئیه 622)و این واقعه،مبدء تاریخ مسلمانان گردید.
در این ایام،دو دولت‏بزرگ و نیرومند(روم شرقى و ایران ساسانى)،بر قسمت اعظم دنیاى متمدن آن روز حکمرانى داشتند.از دیر باز براى تسلط و حکمرانى جهان،با یکدیگر در جنگ و ستیز بودند. (1)
جنگهاى ممتد ایرانیان با رومیان،از دوران سلطنت انوشیروان(589-531 م)آغاز شد، و تا زمان خسرو پرویز ادامه داشت و مدت بیست و چهار سال به طول انجامید.
خسارات سنگین و مخارج هنگفتى که ایران و روم،در این جنگها متحمل شده بودند،هر دو دولت را از کار انداخت،و جز شبحى از این دو قدرت نیرومند باقى نمانده بود.
براى اینکه اوضاع ایران را از جهات مختلف بخوبى مورد بررسى قرار دهیم،لازم است وضع حکومتها را از پایان سلطنت انوشیروان،تا آغاز ورود مسلمانان به اختصار مورد مطالعه قرار دهیم:
تجمل پرستى در دوران ساسانیان
پادشاهان ساسانى،عموما تجمل پرست و پرتشریفات بودند.دربار پرطمطراق ساسانى و زرق و برق آن،چشمها را خیره مى‏ساخت.
در عهد ساسانیان،ایرانیان پرچمى داشتند به نام‏«درفش کاویانى‏»،که معمولا در میدان جنگ برافراشته مى‏شد و یا در جشنهاى پرتشریفات ساسانیان،بر فراز کاخ آنها نصب مى‏گردید،و این پرچم با جواهرات بسیار گرانبها تزیین شده بود.به قول یکى از نویسندگان:«جواهرات و اشیاء گرانبهاى این پرچم بى‏همتا را به 1200000 درهم یا(30000 پوند)تخمین کرده‏اند» (2) .
در کاخهاى افسانه‏اى ساسانیان،از بس جواهرات و اشیاء نفیس و قیمتى،و نقشه‏ها و تصویرهاى حیرت انگیز فراهم گردیده بود که دیده بینندگان را خیره مى‏کرد.اگر بخواهیم غرائب و عجائب این کاخها را بدانیم،کافى است فقط نظر خود را به یک قالى سپید و بزرگى بیاندازیم که در تالار یکى از کاخها انداخته بودند،به نام‏«بهارستان کسرى‏».«این قالى را زمامداران ساسانى،براى این تهیه کرده بودند که موقع عیش و عشرت سر حال باشند و همیشه مناظر زیبا و فرح انگیز فصل را تماشا کنند» (3) .
به طورى که مى‏نویسند:«این قالى،داراى یکصد و پنجاه ذراع طول،و هفتاد ذراع عرض،و تمام تار و پود آن زربفت و جواهر نشان بود». (4)
در میان پادشاهان ساسانى،خسروپرویز بیش از همه به تجملات علاقمند بود.شمار زنان و کنیزان و خوانندگان و نوازندگان حرمسراى او به چندین هزار تن بالغ مى‏شد.
حمزه اصفهانى،در کتاب‏«سنى ملوک الارض‏»،تجملات خسرو پرویز رابدینگونه شرح داده است:
«خسرو پرویز سه هزار زن داشت،و دوازده هزار کنیزک ساز زن و بازیگر،و شش هزار مرد پاسبان او بودند،8500 اسب مخصوص سوارى او بود،960 فیل،12000 استر مخصوص بردن بنه و هزار شتر داشت‏» (5) .
سپس‏«طبرى‏»اضافه مى‏کند:«این پادشاه بیش از هر کس به جواهرات و ظروف و اوانى گرانبها و امثال آن علاقه داشت‏» (6) .

 

وضع اجتماعى ایران
وضع اجتماعى ایران در زمان ساسانیان،به هیچ وجه بهتر از وضع سیاست و دربار نبود.حکومت طبقاتى که از دیر زمان در ایران وجود داشت،در عهد ساسانیان به شدیدترین وجهى درآمده بود.
طبقات اشراف و روحانیان،کاملا از طبقه‏هاى دیگر ممتاز بودند.تمامى پستها و شغلهاى حساس اجتماعى مخصوص آنان بود.پیشه‏وران و دهقانان از تمام مزایاى حقوقى اجتماعى محروم بودند.به جز پرداخت مالیات و شرکت در جنگها وظیفه دیگرى نداشتند.
«نفیسى‏»،در باره‏ى امتیازات‏«طبقاتى ساسانى‏»مى‏نگارد:
«...چیزى که بیش از همه در میان مردم ایران‏«نفاق‏»افکنده بود،«امتیازات طبقاتى‏»بسیار خشنى بود که ساسانیان در ایران برقرار کرده بودند.و ریشه آن در تمدنهاى پیشین بوده،اما در دوره‏ى ساسانى،بر سخت گیرى افزوده بودند».
در درجه اول،هفت‏خانواده‏ى اشراف،و پس از ایشان،طبقات پنجگانه،امتیازاتى داشتند.و«عامه‏ى مردم‏»از آن محروم بودند.تقریبا«مالکیت‏»،انحصار به آن فت‏خانواده داشت.ایران ساسانى...در حدود«صد و چهل میلیون‏جمعیت‏»داشته است،اگر شماره افراد هر یک از هفت‏خاندان را،صد هزار تن بگیریم،شماره مجموع آنها،به‏«هفت صد هزار»مى‏رسد.و اگر فرض کنیم که مرزبانان و مالکان که ایشان نیز تا اندازه‏اى از حق مالکیت‏بهره‏مند بوده‏اند،نیز هفتصد هزار بگیریم،تقریبا از این صد و چهل میلیون،«یک میلیون و نیم‏»حق مالکیت داشته و«دیگران همه‏»از این حق طبیعى خداداد«محروم بوده‏اند». (7)
پیشه‏وران و کشاورزان که از تمام مزایاى حقوقى محروم بودند ولى بار سنگین مخارج اعیان و اشراف را بر دوش داشتند،در حفظ این اوضاع سودى گمان نمى‏بردند.لذا بسیارى از کشاورزان و طبقات پست و پائین اجتماع،کارهاى خود را ترک کرده و براى فرار از مالیاتهاى کمرشکن،به دیرها پناهنده مى‏شدند. (8)
مؤلف کتاب‏«ایران در زمان ساسانیان‏»،پس از آنکه از بدبختى کشاورزان و کارگران ایران مى‏نویسد:سپس از قول یکى از مورخان غرب به نام‏«امیان مارسیلینوس‏»،چنین نقل مى‏کند:کشاورزان و کارگران ایران در زمان ساسانیان در نهایت ذلت و خوارى و بدبختى بسر مى‏بردند.در موقع جنگ،پیاده از عقب لشکر حرکت مى‏کردند.طورى آنان را خوار و بى‏ارزش مى‏شمردند که گویا بردگى براى آنان براى همیشه نوشته شده است و هیچ اجر و مزد در مقابل کار خود دریافت نمى‏کردند. (9)
در امپراطورى ساسانى،تنها اقلیتى کمتر از یک و نیم درصد از جمعیت،صاحب همه چیز بوده‏اند ولى بالغ بر نود و هشت درصد مردم ایران،همانند بردگان حق حیات نداشتند.
حق تحصیل ویژه طبقات ممتاز بود
در دوره ساسانیان،تنها اطفال توانگران و خاندان جاه و نعمت،حق تحصیل علم داشتند.توده و طبقات متوسط از دانش و کسب فضیلت محروم بودند.
این عیب بزرگ در فرهنگ ایران باستان،به قدرى واضح و روشن است که حتى‏«خداینامه پردازان‏»و«شاهنامه نویسان‏»،با اینکه هدف آنها حماسه سرائى است،به آن نیز تصریح کرده‏اند.
«فردوسى‏»،حماسه سراى معروف ایران،در«شاهنامه‏»داستانى آورده است که بهترین شاهد این مطلب است.این داستان در زمان انوشیروان اتفاق افتاده،یعنى درست در زمانى که امپراطورى ساسانى،دوران طلائى خود را مى‏گذرانده است.و این داستان نشان مى‏دهد که در دوره او نیز اکثریت قریب به اتفاق مردم،حق تحصیل نداشتند و حتى انوشیروان دانش دوست،هم حاضر نبود به طبقات دیگر مردم،حق تحصیل علم بدهد.
«فردوسى‏»مى‏گوید:کفشگرى حاضر شد براى مصارف جنگ ایران و روم،گنج‏سیم و زر نثار کند،با آنکه در آن زمان انوشیروان به کمک مالى احتیاج بیشترى داشت،زیرا حدود سیصد هزار سپاهى ایران،دچار کمبود غذا و اسلحه بودند،داد و فغان از لشکریان برمى‏خیزد،جریان را به خود شاه مى‏رسانند.انوشیروان،از این وضع،پریشان خاطر مى‏گردد و بر فرجام خویش بیمناک مى‏شود.بلافاصله‏«بزرگمهر»،وزیر اندیشمند خود را براى چاره‏جوئى فرا مى‏خواند و دستور مى‏دهد هم اکنون باید به سوى مازندران رود و هزینه جنگ را فراهم کند.ولى‏«بزرگمهر»مى‏گوید:خطر،نزدیک است،باید فورى چاره کرد. آنگاه بزرگمهر،قرضه‏ى ملى پیشنهاد مى‏کند،انوشیروان پیشنهاد او را مى‏پسندد و دستور مى‏دهد هر چه فورى اقدام شود.بزرگمهر به نزدیک‏ترین شهرها و قصبات مامور مى‏فرستد و جریان را با توانگران آن محل در میان مى‏گذارد.
کفشگرى حاضر مى‏شود تمام هزینه جنگ را بپردازد.فقط توقعى که دارداینست که به یگانه پسر او که مشتاق تحصیل است،اجازه تحصیل داده بشود.بزرگمهر درخواست او را نسبت‏به عطاى او کوچک مى‏شمارد،به پیشگاه خسرو مى‏شتابد و آرزوى پیر کفشگر را به شاه مى‏رساند.انوشیروان خشمگین مى‏شود و به وزیر خود بزرگمهر پرخاش مى‏کند و مى‏گوید:این چه تقاضائى است که تو مى‏کنى؟و این کار مصلحت نیست،زیرا با خروج او از طبقه‏بندى،سنت طبقات مملکت‏بر هم مى‏خورد و زیان آن بیش از ارزش این سیم و زرى است که او مى‏دهد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  16  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله وضع عمومى ایران مقارن ظهور اسلام

دانلود مقاله فلسفه ی نماز

اختصاصی از ژیکو دانلود مقاله فلسفه ی نماز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

عبادت چیست؟
عبادت، هدف آفرینش ماست. قرآن مى‏فرماید: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُون»ِ کارهایى را که انجام مى‏دهیم، اگر براى رضاى خدا باشد، عبادت است
آنچه یک امر را عبادت مى‏کند، آنست که به انگیزه‏اى مقدس انجام شود و به تعبیر قرآن رنگ خدایى «صبغة اللّه» داشته باشد.

 

فطرت و عبادت
بعضى کارهاى ما بر اساس عادت است و برخى بر پایه فطرت؛ آنچه عادت است هم مى‏تواند با ارزش باشد و هم مى‏تواند بى‏ارزش باشد. اما اگر امرى فطرى شد، یعنى بر اساس فطرت و سرشتِ پاکى که خداوند در نهاد هر بشرى قرار داده انجام شد، همواره با ارزش است.
امتیاز فطرت بر عادت آنست که زمان و مکان، جنس و نژاد، سنّ و سال در آن تأثیرى ندارد و هر انسانى آن را دارا مى‏باشد.
عبادت و پرستش نیز یکى از امور فطرى است و لذا قدیمى‏ترین، زیباترین و محکم‏ترین آثار ساختمانىِ بشر، مربوط به معبدها، مسجدها، بتکده‏ها و آتشکده‏هاست.
البتّه در شکل و نوع پرستش‏ها تفاوت‏هاى زیادى دیده مى‏شود. یکى تفاوت در معبودها که از پرستشِ سنگ و چوب و بت‏ها گرفته تا خداى عزیز، و یکى در شکل و شیوه عبادت که از رقص و پایکوبى گرفته تا عمیق‏ترین و لطیف‏ترین مناجات‏هاى اولیاى خدا تغییر مى‏کند.
هزینه‏هاى سنگینى که در ساختمان کلیساها، کنیسه‏ها، معابد هندوها و مساجد صرف مى‏شود، مقدس شمردنِ پرچم، وطن و قهرمانان ملّى، ستایش کمالات و ارزشهاى افراد و حتى اشیاء، همه و همه جلوه‏هایى از روح پرستش در وجود آدمى است.
آنها هم که خدا را پرستش نمى‏کنند، یا مال و مقام یا همسر و فرزند، یا مدرک و مکتب و راه و روش خود را مى‏پرستند و در راه آن تا مرز جانفشانى و دلباختگى پیش مى‏روند و هستى خود را فداى معبودشان مى‏سازند. پرستش در انسان یک ریشه عمیق فطرى دارد گرچه انسان خود از آن غافل باشد.

 

ریشه پرستش
کیست که خداوند را با اوصاف و کمالاتِ بى پایانش بشناسد، اما سر تسلیم و خضوع فرو نیاورد؟ قرآن از طریق داستان‏ها و تاریخها، نشانه‏هایى از قدرت و عظمت او را براى ما بیان مى‏دارد.
مى‏فرماید: خداوند به مریمِ بى‏همسر فرزند داد. رود نیل را براى موسى شکافت و فرعون را در آن غرق کرد. انبیا را با دست خالى بر ابرقدرت‏هاى زمان خود پیروز کرد و بینى طاغوت‏ها را به خاک مالید.
اوست که شما را از خاکِ بى جان آفرید و مرگ و حیات و عزّت و ذلّتِ شما بدست اوست.
کیست که ضعف و ناتوانى و جهل و محدودیت خود و خطرات و حوادثِ پیش‏بینى شده و نشده را درک کند، ولى احساس نیاز به قدرت نجات دهنده‏اى نکند و سر تسلیم خم نکند؟

 

عمق پرستش
پرستش، عملى است که ما ظاهراً آن را یک نوع خضوع مى‏بینیم، اما عمق زیادى دارد.
پرستش برخاسته از جان است، برخاسته از معرفت است، برخاسته از توجه است، برخاسته از تقدّس است، برخاسته از ستایش است، برخاسته از نیایش است، برخاسته از التجا و استعانت است، برخاسته از عشق به کمالات معبود است.

 

روحیه عبادت
عبادت، غذاى روح است وبهترین غذا آنست که جذب بدن شود، بهترین عبادت نیز آنست که جذب روح شود، یعنى با نشاط وحضور قلب انجام گیرد. غذاى زیاد خوردن کارساز نیست، غذاى مفید خوردن مهّم است.
پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله به جابربن عبداللّه انصارى فرمود: «اِنَّ هذَا الدّینَ لَمَتینٌ فَاَوْغِل فیهِ بِرِفْقٍ وَلا تُبَغِّضُ اِلى‏ نَفْسِک عِبادَةَ اللَّهِ» همانا دین خدا استوار است، پس نسبت به آن مدارا کن (و زمانى که آمادگى روحى ندارى عبادت را بر خود تحمیل نکن) که عبادت در نزد تو مبغوض شود.
در حدیث دیگرى از پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله مى‏خوانیم: «طُوبى‏ لِمَنْ عَشِقَ الْعِبادَةَ وَ عانَقَها» خوشا به حال کسى که به عبادت عشق ورزد و آن را همچون محبوبى در بر گیرد.

 

مدیریت در عبادت
مدیریت تنها در مسائل اجتماعى و اقتصادى و سیاسى نیست، بلکه امور عبادى نیز نیاز به مدیریت دارد.
در مدیریت اصولى مطرح است: برنامه‏ریزى و طرح کار، گزینش نیروى کارآمد، انضباط و نظارت، تشویق و کنترل و امثال اینها. در عبادت نیز باید این اصول رعایت شود تا موجب رشد و کمال شود.
نماز یک طرح معیّن دارد، با تکبیر آغاز مى‏شود و با سلام تمام. تعداد رکعات و رکوع و سجودش مشخّص است. اوقات انجام آن مخصوص، و جهت آن رو به قبله است.
امّا طرح تنها کافى نیست، اقامه و اجراى آن نیز نیاز به گزینشِ امام جماعتى جامع و جامعه‏نگر دارد. باید مردم را از طریق آداب و اخلاق و نظافت و نشاط به نماز و مسجد ترغیب و تشویق کرد. باید نظم و هماهنگى در صفوف جماعت و تبعیت از امام جماعت مراعات شود و به هر حال مدیریتى کامل را مى‏طلبد تا به بهترین نحو پیاده شود.

 

نماز در کلام على‏علیه السلام
حضرت على‏علیه السلام بارها در نهج‏البلاغه از نماز و یاد خدا سخن به میان آورده که در کتابى به نام «نماز در نهج‏البلاغه» گردآورى شده است. ما در اینجا جملاتى را در مورد فلسفه ذکر و یاد خدا که مهمترین مصداقش نماز است از آن حضرت نقل مى‏کنیم:
مى‏فرماید: «اِنَّ اللَّهَ جَعَلَ الذِّکْرَ جَلاءً لِلْقُلُوبِ تَسْمَعُ بِهِ بَعْدَالْوَقَرَة وَ تُبْصِرُ بِه بَعْدَ العَشوة» خداوند ذکر و یادش را صیقل روحها قرار داد تا گوشهاى سنگین با یاد خدا شنوا و چشم‏هاى بسته با یاد او بینا شوند.
آنگاه حضرت در مورد برکات نماز مى‏فرماید:
«قَدْ حَفَّتْ بِهِم المَلائِکَة وَ نُزّلَتْ عَلَیْهِمُ السَّکینَه وَ فُتِحَتْ لَهُم اَبْوابَ السَّماءِ وَ اُعِدَّتْ لَهُم مَقاعِدَ الکِرامات» فرشتگان آنان را در بر مى‏گیرند و آرامش بر آنان نازل مى‏شود، درهاى آسمان بر آنان گشوده و جایگاه خوبى برایشان آماده مى‏شود.
در خطبه‏اى دیگر مى‏فرماید:
«و اِنَّها لَتَحُتُّ الذُّنُوبَ حَتَّ الْوَرَق وَ تُطلِقُها اِطْلاقَ الرَّبَق نماز گناهان را مثل برگ درختان مى‏ریزد و گردن انسان را از ریسمان گناه آزاد مى‏کند.
آنگاه در ادامه، تشبیهى جالب از پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله نقل مى‏فرماید که: نماز همچون جوى آبى است که انسان روزى پنج مرتبه خود را در آن شستشو دهد، آیا دیگر آلودگى باقى مى‏ماند؟
در خطبه 196 گوشه‏هایى از مفاسد اخلاقى همچون کبر و سرکشى و ظلم را برمى‏شمرد و سپس مى‏فرماید: درماین این مفاسد نماز و روزه و زکات است. آنگاه در مورد آثار نماز مى‏فرماید:
«تَسْکیناً لِاَطْرافِهِم، تَخْشیعاً لِاَبْصارِهِم، تَذْلیلاً لِنُفُوسِهِمْ، تَخْفیضاً لِقُلُوبِهِم، اِزالَةً لِلْخَیْلاءِ عَنْهُم اِنْ اَوْ حَشَتْهُم الْوَحْشَة آنَسَهُمْ ذِکْرک» نماز به همه وجود انسان آرامش مى‏بخشد، چشمها را خاشع و خاضع مى‏گرداند، نفس سرکش را رام، دلها را نرم و تکبر و بزرگ‏منشى را محو مى‏کند. به هنگام وحشت و اضطراب و تنهایى، یاد تو موجب انس و الفت آنها مى‏شود.
البتّه روشن است که همه مردم چنین بهره‏هایى را از نماز ندارند، بلکه تنها گروهى هستند که شیفته نماز و یاد خدا هستند و آن را با تمام دنیا عوض نمى‏کنند.

 


نماز و قرآن
در مواردى قرآن و نماز در کنار هم آمده‏اند، مانند:
یَتلُونَ کِتابَ اللَّهِ وَ اَقامُوا الصَّلوة
قرآن تلاوت مى‏کنند و نماز به پاى مى‏دارند.
و یا در جاى دیگر مى‏فرماید: «یُمَسِّکوُنَ بِالْکِتابِ وَ اَقامُوا الصّلوة»به قرآن تمسّک مى‏جویند و نماز به پاى مى‏دارند.
گاهى براى نماز و قرآن، یک صفت آورده شده، چنانکه کلمه ذِکر هم به قرآن گفته شده است: «اِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنا الذِّکر»ما ذکر را نازل کردیم. و هم فلسفه نماز شمرده شده است: «اَقِمِ الصَّلوةَ لِذِکْرى‏»نماز را بخاطر یاد من به پاى دار.
جالب آنکه گاهى بجاى کلمه نماز کلمه قرآن آمده است، مانند آیه «اِنَّ قُرآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً»که گفته‏اند مراد از قرآن الفجر، نماز صبح است.
بگذریم که خواندن قرآن بصورتِ حمد و سوره، یکى از واجباتِ نماز است و بحث نماز در اکثر سوره‏هاى قرآن، هم در بزرگ‏ترین سوره (بقره) و هم در کوچک‏ترین سوره‏ها (کوثر) آمده است.

 

نمازهاى مشکل‏گشا
اسلام سفارش مى‏کند هرگاه حاجت یا مشکلى داشتید، با خواندن نمازهایى مخصوص حلّ مشکل خود را از خدا بخواهید، که مناسب است در اینجا یک نمونه از آن نمازها را بیاوریم.

 

نماز جعفر طیّار
جعفر طیّار برادر حضرت على‏علیه السلام است که در هجرت به حبشه توانست با استدلال و رفتار مناسب خود دل نجاشى و عدّه کثیرى را به اسلام جذب کند و مؤسّسِ اسلام در قارّه آفریقا شود. او در جنگ موته دو دستش را در راه خدا داد و خداوند بجاى آن دو بال در بهشت به او داد و لذا به جعفر طیّار مشهور شد. هنگامى که جعفر از حبشه بازگشت، پیامبرصلى الله علیه وآله به او فرمود: آیا مى‏خواهى هدیه با ارزشى به تو عطا کنم؟ مردم گمان کردند که حضرت مى‏خواهد طلا یا نقره‏اى به او بدهد و لذا هجوم آوردند تا هدیه پیامبر را ببینند. اما پیامبر فرمود: نمازى به تو هدیه مى‏کنم که اگر هر روز آنرا انجام دهى، از دنیا و آنچه در دنیاست براى تو بهتر باشد و اگر هر روز یا هر جمعه یا هر ماه یا هر سال بجاى آورى، خداوند گناهان بین دو نمازت را (گرچه یکسال باشد) بیامرزد.
این نماز به سندهاى معتبر از شیعه و سنّى نقل شده است و نام اِکسیر اعظم و کبریت احمر به خود گرفته است.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  26  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله فلسفه ی نماز

دانلود مقاله پژوهش های فرهنگی و ترویج روستایی

اختصاصی از ژیکو دانلود مقاله پژوهش های فرهنگی و ترویج روستایی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

  هدف از ارائه و توصیف فرهنگ در بحث مربوط به عمران و توسعه به عنوان مبنائی برای ترویج روستایی، به مناسبت نقش و اهمیت والائی است که فرهنگ جامعه بر نحوه نگرش و تلقی و برخورد مردم در فرآیند فراگیری و فرادهی و پذیرش پدیده های نوین، بویژه در جوامع روستائی دارد. به عنوان نمونه، هر گاه بنیان فکری و رفتاری اعضای یک جامعه برخی ویژگیها، مثل ارزشمندی دانش پدیده های نوین و یا برخی از ویژگیهای مرتبط به توسعه و عمران مثل رهبری اجتماعی، اصول حمیت های حرفه ای و همیاری و خود یاری و مشارکت را به عنوان ودیعه یا میراث های ازلی از پیشینیان، در بستر فرهنگ جامعه خود مستقر داشته باشد، آن گاه می توان از اعضای پرورده آن فرهنگ در آن جامعه توقع داشت تا به سهولت استعداد های بنیادی خود را از قوه به فعل مبدل سازند، و در پرتو تجلیات آن، با استفاده از آموزش های نوین روز به روز فرهنگ کهن سنتی دو غنی خود را غنی تر سازند، که این هم مستلزم مطالعه و پپزوهش به منظور تعدیل و تطبیق در فرآیند تکامل فرهنگ سنتی است.
تحول یا دگرگونی مقدمه و زمینه ساز توسعه و عمران است. هر گونه تحول و دگرگونی در جریان توسعه و عمران و به ویژه در فرآیند آموزش و ترویج روستایی در هر جامعه، منبعث و یا متاثر از بنیان های فکری و رفتاری مستنر در بستر فرهنگی اعضای آن جامعه است. و لذا توسعه و عمران مستلزم شناخت و پژوهش در ماهیت فرهنگ حاکم بر جامعه است.
قلمرو و بنیان های فرهنگی متعدد و شمول آنها وسیع و لذا می توان گفت که تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی را دربر می گیرند. بنیان این جامعیت و یا کلیت همتانه در طول تاریخ هر جامعه بتدریج تشکیل یافته و کهن شده و لذا می توان گفت که بنیان گذاری یک فرهنگ نو در قالب یک برنامه چند ساله بی معنا است. کما اینکه زندگی فرهنگی را نیز نمی توان بر بنیاد الگوهای کلاسیک برنامه ریزی کرد (3، ص 6). آنچه در این بحث مورد توجه است، شناخت ریشه الگوهای موجود فرهنگی و کوشش در تحول و تکامل آن در طول زمان است. این می تواند از طریق تدوین و اجرای سیاست ها و اصول آموزشی به عنوان مکمل فرهنگ رایج تحقق یابد، که این نیز به نوبه خود مقدمتاً مستلزم شناخت آن است.
ورجاوند (6، ص 22) می نویسد که از «از راه بررسی و شناسائی فرهنگ یک ملت است که قادر خواهیم بود به نحوۀ پیدایش و ددگرگونی ها و تحولات مربوط به نهادها و سازمان های جامعه، نوع معیشت و نحوۀ تولید و میزان قدرت آفرینش فنی و صنعتی آن مردم پی ببریم». و، بدنبال آن می افزاید که به برکت بررسی و پژوهش در فرهنگ یک ملت است که قادر خواهیم بود از ریشه و چگونگی پیدایش و سبب پایداری آداب و رسوم، ارزش ها و اعبارها، باورها و اعتقادها و دانش ها و هنرهای آن آگاهی های لازم را کسب و سرانجام از چگونگی و میزان تأثیرپذیری آن از دیگر فرهنگ ها و تأثیر گذاری آن بر دیگر فرهنگ ها با اطلاع شویم. زیرا فرهنگ هر مردمی میراث اجتماعی مردم آن اجتماع است، و اگر قرار است خدمتی به آن مردم عرضه شود، می باید به هویت و ماهیت فرهنگی آن جامعه علم و اشراف داشت.
برنامه ریزان و روشنفکران برنامه های تحول و توسعه از فرهنگ حاکم و غالب بر جوامع روستائی چه می خواهند؟ آنان می دانند و اعتقاد دارند که تکامل و تعالی اعضای جوامع انسانی مقدمه و پیشتاز حتمی هر برنامه عمران و توسعه اجتماعی و اقتصادی مستمر است. آنان می دانند که تحقق تکامل و تعالی انسان هم ناگریز مستلزم تعلیم و تربیت است، که این هم به عبارتی ساده تر، نیازمند آموزش های بنیانی در ابعاد متنوع فردی و اجتماعی اعضاء جامعه است. فراگیری و فرادهی در جریان آموزش اصالتاً و ماهیتاً یک فعل ارادی ناشی از استعداد، نیاز و انگیزه هائی است که تحت تأثیر به نحوی نشأت می گیرد. و از این روست که لازم است تا برنامه ریزان و روشنفکران عوامل و عناصر فرهنگی مستتر در بستر فرهنگ سنتی و رایج در جامعه روستائی مورد نظر آگاهی یابند. و این چیزی است که برنامه ریزان و روشنگران از فرهنگ حاکم و غالب بر جوامع روستائی می خواهند، که در غیر این صورت در اجرای کامل برنامه های تحولاتی خود ناکام می مانند.
برای روشن تر شدن این قضیه و در ارتباط با برخی از برنامه های تحولاتی ترویج روستائی، ناگریز از ذکر چند مسئله نمونه به صورت فرضیات مقدماتی این بحث است :
1 ) بر مبنای تجارب چند دهۀ اخیر در برنامه های توسعه و ترویج کشاورزی، میزان مشارکت فعالانه و مسئولانۀ روستائیان در برنامه هائی که از سوی واحدهای صحرائی سازمان ها و مؤسسات دولتی عرضه می شود از اشتیاق و پایداری لازم و کافی، بویژه در غیاب عوامل دولتی واحدهای آغازگر فعالیتهای مزبور، برخوردار نیست. به بیان دیگر، مشارکت مردم، آن هم اغلب به صورت ظاهری، فقط تا زمانی استمرار دارد که مأمورین دولتی فعالیتهای مربوط، بر حسن اجرای آن نظارت و همکاری دارند و به محض سپردن آن فعالیتها به جامعه، میزان مشارکت و مدیریت مسئولانه مردم بر آن فعالیتها کاهش و تدریجاً ناپدید می گردد، یعنی بنظر می رسد که این مشارکت از ابتدا ارادی و مسئولانه نبوده و آموزش های مربوطه، اگر هم انجام شده باشد، برای پایداری این مشارکت مؤثر نبوده است.
2 ) توضیح واضح است که زمین به عنوان عامل اصلی، بستر تولید محصولات کشاورزی و به تبع آن پرورش دام است. کشاورزان و دامداران به علت سوء عملیات زراعی (مثلاً شخم نامناسب و یا آبیاری بی رویه) و عدم مدیریت صحیح مراتع (چرای مفرط دامها در مراتع طبیعی) موجبات فرسایش خاک زراعی مزارع و مراتع را فراهم آورده و عموماً توصیه های فنی برای حفاظت از این منابع را رعایت نمی کنند و بدین ترتیب متدرجاً از ارزش حاصلخیزی خاک زراعی اراضی را رعایت نمی کنند و بدین ترتیب متدرجاً از ارزش حاصلخیزی خاک زراعی اراضی خود می کاهند، یعنی اگر آموزش هائی به روستائیان ارائه شده باشد، مؤثر نبوده اند.
3 ) باز هم توضیح اینکه، آب عامل کمیاب و لذا محدود کندۀ فعالیتهای زراعی در اغلب مناطق کشور است. روستائیان توصیه های ارائه شده درباب جلوگیری از هدر رفتن آب در جریان انتقال و یا هرز آن در طول عملیات آبیاری را بکار نمی بندند، یعنی اگر در این زمینه هم آموزش هائی به آنان ارائه شده باشد، مؤثر واقع نشده اند.
4 ) به علت محو. تدریجی پوشش گیاهی و بی علف و یا بی درخت و بوته شدن اراضی مرتعی و جنگلی شیب دار از یک سو، و نزول باران های شدید و نتیجتاً جریان یافتن سیل های شدید از سوی دیگر، همه ساله (علاوه بر زیان های جانبی) صدمات زیادی به مزارع و مرتع و جنگلها و بوته زارها وارد می شود. کوشش های مستمر سازمان های ذیربط برای حفظ، احیا و توسعه پوشش گیاهی و بهره برداری صحیح از آنها و نیز انجام عملیات آبخیزداری و ایجاد موانع ویژه به منظور افزایش میزان نفوذ آب در خاک و جلوگیری از روان شدن آب و جریان یافتن سیل با استفاده از عملیات مهندسی پخش سیلابها بر روی زمین برای غنی سازی منابع زیرزمینی آب، تقریباً ناکام مانده است، یعنی اگر در این بارع هم آموزش هائی به روستائیان و عشایر ارائه شده باشد، مؤثر باشد، مؤثر واقع نشده اند.
5 ) با توجه به تجزیۀ کهن بهره برداری از قنات مختل ایران از یک سو، و تعدد بهره برداری وافر توسط چاههای عمیق و نیمه عمیق در مناطق کشاورزی کشور از سوی دیگر، کشاورزان با خطر نقصان منابع آبهای زیر زمینی بخوبی آشنائی دارند، و لیکن به توصیه ها و اخطارهای مکرر سازمان های مسئول برای عدم اقدام به حفر چاههای غیر مجاز و عدم بهره برداری های مفرط از چاههای دایر توجهی ندارند. چنین به نظر می رسد که ارزش بیشتری بر منافع آنی در مقایسه با منافع آتی مترتب هستند. باز هم، یعنی اگر در این باره آموزش هائی به آنان اارائه شده، مؤثر واقع نشده اند.
راستی چرا چنین است؟ اگر نه اینکه همۀ اقدامات و منابعی که طی این نمونه ها در اینجا ذکر شدند اصولاً برای آنان و متعلق به آنان است؟ شاید احساس و امنیت تعلق و تملک وجود ندارد. مگرنه اینکه این روشها و اقدامات تأمین کننده زندگی حال و مایۀ امید آنان برای زندگی آیندۀ خود و خانواده هایشان می باشد؟ شاید آینده برای آنان اهمیتی ندارد، یا اینکه، اصولاً آینده برای آنان چه معنی و مفهومی دارد؟ ضمن اینکه فرض می شود که روستائیان به آینده خیلی نزدیک خود و خانواده هایشان کمی می اندیشند در حالی که، کمترین توجه را به آینده خانواده و جامعۀ خویش دارند.
ضرورت و اهمیت ارزشیابی برنامه های ترویج و توسعه روستائی
ترویج و توسعه روستائی، بویژه در کشورهای جهان سوم، اساسی ترین حرکت مستمر هر یک از دولت ها برای توسعه منابع انسانی در جهت تکامل و تعالی انسانهائی است که به عنوان مؤثرترین اقشار یک جامعه، کار تولید، آن هم از منابع طبیعی هر کشور و آن هم در شرایطی سخت را بر عهده دارند. برای تحقق این آمان، دولت ها، علی رغم کمیابی منابع در دسترس خود، همه ساله بخش عمده ای از امکانات و اعتبارات و تسهیلات ملی را به برنامه های ترویج و توسعه روستائی تخصیص می دهند، با این امید که ارزش افزوده به آن منتج بهره وری نیروی انسانی شاغل در بخش روستائی کشورهایشان باشد.
ارباب رجوع و یا گروههای هدف برنامه های ترویج و توسعه روستائی شامل جامعه بزرگسال روستائی اعم از مرد و زن و نیز جوانان روستائی است. حیطۀ فعالیتهای آموزشی برای این طبقات مشتمل بر کلیه زمینه های مرتبط به زندگی روستائی اعم از اشتغالات تولیدی، تسهیلات رفاهی و فعالیتهای عمرانی، بهداشتی، فرهنگی و سایر امور مربوط به زندگی آحاد روستائی در مناطق روستائی هر کشور است.
روشهای آموزشی و عملیاتی مورد استفاده در تحقق آمانها و اهداف «انسان ساز» ترویج مشتمل بر تمام شیوه ها، روشها و تدابیر متداول در نظام های رسمی و غیر رسمی آموزش است. خلاصه اینکه، نهاد ترویج و توسعه روستائی، ناگریز مصمّم است همۀ امکانات و تسهیلات و راه و رشوهای عملی و امکان پذیر برای توسعه منابع انسانی را بخدمت گیرد تا به هدف غائی خود که تکامل و تعالی انسانهای روستائی است دست یابد.
این دیدگاههای وسیع، این حیطه های گسترده، این ارباب رجوع متنوع و این روشهای گوناگون از یک سوی، و ضرورت کارست آنها در شرایط فرهنگی متنوع، در بین اقشار مختلف از لحاظ جایگاههای اقتصادی و اجتماعی و در شرایط سنی ناهمگن از سوی دیگرف حکم می کنند که کار ترویج و توسعه روستائی ناگریز می باید مبتنی بر مبنای علمی تحقّق یابد.
برنامه ریزی و ارزشهای دو فرآیند پیوسته بهم و هر دو مهم از مبانی و روش های علمی، عملاً تنها راه دستیابی مؤثر و مفید به اهداف عالیه این حرکت تعالی بخش است. به نحوی که به جرأت و قوت می توان اظهار داشت که ارزشیابی برنامه های ترویج و توسعۀ روستائی مهم است، چون :
1 ) آرمانها و اهداف ترویج و توسعه برای جامعه مهم و حیاتی هستند؛
2 ) دیدگاههای ترویج و توسعه وسیع هستند؛
3 ) حیطۀ کار ترویج و توسعه گسترده است؛
4 ) ارباب رجوع برنامه ها متنوع هستند؛
5 ) شرایط فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی مردم متنوع هستند؛
6 ) زمینه های کار و تحصّص ها متعدد و متنوع هستند؛
7 ) روشهای مورد استفاده متنوع هستند؛
8 ) توقعّات، انتظارات، نیازها و امکانات مردم متنوع هستند؛
9 ) مسائل و مشکلات مربوطبه هر یک از جوامع روستائی متنوع هستند؛
10 ) امکانات تحول و توسعه متفاوت هستند؛
11 ) بازتاب ها و بازخوردها متنوع و متفاوت هستند؛
12 ) نتایج حاصل از هر حرکت مختلف هستند؛
13 ) تحولات مطلوب و نامطلوب ملازم هر برنامه متفاوت و غیر قابل پیش بینی هستند و سرانجام اینکه،
بعلت ماهیت پیچیده مجموعه این تنوعات و بازتاب های متقابل عناصر آن، چون اعمال برنامه توسعه در هر موقع و مکانی، منتج به ظهور پدیده هائی می گردد که هر یک به نوبۀ خود مستلزم نوعی خاص از تحقیق و ارزشیابی است، پس ارزشیابی مهم است، به همان اندازه که نفس برنامه مهم است. تا آنجائی که ارزشهایی را نهایتاً می توان چراغ راه توسعه نامید و اظهار داشت بدون ارزشیابی، یعنی صرف اعتبار و انرژی و اتلاف نیروی انسانی موظف و داوطلب در مسیری پرپیچ و خک، و سپس طی طریق در تاریکی، که این هم ناکریز یعنی گمراهی، که مالاً سرنگونی را بدنبال دارد. از این رو در اهمیت ارزشیابی به مختصر کلام می توان گفت که :
- ارزشیابی رمز خودشناسی است؛
- ارزشیابی کلید خود آزمائی است؛
- ارزشیابی اصلاح راهی است که در پیش است؛
- ارزشیابی نقد راهی است که پیموده شده است؛
- ارزشیابی یعنی کسب تجربه از موفقیت ها و شکست ها، ولذا
ارزشیابی اصلی غیر قابل اجتناب در فرآیند توسعه و عمران روستائی است.
همه اینها، شمه ای از ضرورت های ارزشیابی و نکات زیر (4، ص 180) نیز مبیّن اهمیّت اجرای آن است.
1 ) ارزشیابی مبنای اصیل و صحیحی برای پیشبرد فعالیتهای ترویج و توسعه بدست می دهد؛
2 ) ارزشیابی به طراحان و مجریان برنامه اعتماد به نفس و تأمین خاطر می بخشد؛
3 ) ارزشیابی به مجریان برنامه کمک می کند تا نیاز به تمرکز و یا هم جهت کردن توان ها و کوشش ها در یک نهضت توسعه روستائی را احساس و درک نمایند. و بدین ترتیب، ارزشیابی می تواند موجد همکاری و هماهنگی برای هم جهت کردن نیروهای پراکنده در برنامه های توسعه روستائی گردد؛
4 ) ارزشیابی با اشاعۀ حقایق در بن مردم، موجب ایجاد و افزایش اعتماد عمومی نسبت به برنامه های ترویجی می گردد؛
5 ) ارزشیابی موجب افزایش تعهدات اجتماعی کارکنان موظف نسبت به مردم می گردد؛
6 ) به هنگامی که ابزاری برای داوری در ارزش روشهای آموزشی مورد نیاز باشد، ارزشیابی های منظم و مستمر می تواند با تدبیر معیارهائی، انتخاب مؤثرترین روشهای آموزشی را میسّر سازد؛
7 ) ارزشیابی کمک می کند تا در واقع ضروری هدف های آموزشی و عملیاتی، بهتر و بیشتر تعریف و برای مردم روشن گردند، و در صورت لزوم تغییراتی در آنها اعمال شود؛
8 ) ارزشیابی طراحان و مجریان برنامه ترویج را قادر می سازد که چرا، چگونه و چه طور ابزار آموزشی خود را انتخاب و بکار بندند؛
9 ) ارزشیابی کمک می کند که نیروی انسانی موظف برای اجرای برنامه های ترویجی را با چه کیفیاتی می باید انتخاب و آموزش داد و چگونه می باید آنان را اداره نمود؛
در طول این فصل، سعی شد که ارزشیابی به عنوان یک فعالیت پژوهشی مبتنی بر روشهای علمی تعریف و مراحل آن توصیف گردد، و سرانجام اینکه ضرورت ضرورت و اهمیت آن در کار ترویج و توسعه روستائی روشن شود. تمام اینها مقدمه ای از باب ارزشیابی بود، در حالی که روشها و شیوه های اجرائی آن نیازمند مباحث مفصل تری می باشد که بیان آنها از حوصله این فصل خارج است و لذا بهتر است برای تکمیل این مبحث به منابع مربوط به روشهای ارزشیابی فعالیتهای ترویج و توسعه روستائی مراجعه نمود و از ثمرۀ دانش و تجربۀ کسانی که در این زمینه تخصص دارند بهره مند گردید.
آموزش : بنیان توسعه روستائی
فقر آموزش در جوامع روستائی
فقر آموزش در جوامع روستائی منشأ تاریخی دارد. زیراف عمدتاً به علت ماهیّت نظام های کهن زمین داری و در نتیجۀ مناسبات غیر عادلانه «ارباب - رعیتی»، محرومیّت های آموزشی به عنوان هسته و مایۀ اولیۀ استضعاف فرهنگی توسط بزرگ مالکان و عمّال قدرتمند و منتفذ آنان در هر عصر و زمان به بطن و متن جوامع روستائی تحمیل شده و در طول زمان با رشدی مضاعف گسترش و استحکام یافته است. تا آنجائی که امروزه، در آستانه ورود به قرن علوم و تکنولوژی، آثار ناشی از پدیده های دیرینۀ این محرومیّت، هنوز هم شئون فرهنگی اعضای این جوامع را شدیداً متأثر و طول ساخته و می سازد (6، ص 30).
بدین قرار که محرومیت های آموزشی در جوامع روستائی از گذشته، و عمداً در جهت ایجاد تردید و تعلل، و به منظور ممانعت از تأسیس یک فضای فرهنگی متناسب برای پرورش انسانهای آگاه و پیشرو، پایه گذاری شده است. و این تعمد نیز به نوبۀ خود، اصالتاً ناشی از نیات استثمار گرانۀ طبقات حاکمه به منظور «نگهداشت» مردم روستائی در یک جوّ «جهل و بی خبری» برای سهولت بهره کشی از توان های تولیدی آنان در جهت کسب منافع اقتصادی بیشتر از یک سوی، و بر خورداری از توان های اجتماعی بلقوه آنان در به منظور تثبیت قدرت و نفوذ سیاسی خود، از سوی دیگر بوده است.
با این سابقه، فقر فرهنگی ناشی از محرومیّت های آموزشی در جوامع روستائی آنچنان ریشه دار و عمیق است که با حرکات و جهش های مقطعی و موضعی، آن هم در کوتاه مدت، هرگز نمی توان در مقام ریشه کن کردن آن برآمد. و امکان تحقق آن در بلند مدت هم منوط به قبول این فرض است که دولت ها و مجامع فرهنگی و اجتماعی در جوامع روستائی باشند. استمرار حرکت خزنده و مرموز فقر فرهنگی منتج از محرومیت های آموزشی در عصر حاضر، به عمو و یا به سهو، در هر صورت مانع و مزاحم حرکات مترقیانه توسعه اقتصادی و اجتماعی روستائی و مآلاً در کل جامعه است.
مضاف بر علل و ریشه های تاریخی آنها، از جمله عوامل استمرار فقر فرهنگی در جوامع روستائی امروز، وجود نابرابری های مشهود در ارائه خدمات عمومی و بویژه خدمات فرهنگی و آموزشی به مردم روستانشین در مقایسه با مردم شهرنشین است. این نابرابری ها، مزید بر امتیازات نسبی ویژه ای است که دولت ها سهواً (و اگر به عمد نباشد) همواره برای شهرنشینی و ترفیه حال شهرنشینان تدارک دیده و هنوز هم می بینند. ظهور و گسترش این قبیل نابرابری ها عمدتاً ناشی از تفاسیری است که سیاستگذاران و برنامه ریزان ملی، اغلب تحت عنوان کوچکی و پراکندگی روستاها، و لذا اقتصادی نبودن سرمایه گذاری در ارائه خدمات به روستائیان، به عنوان معاذیر خود در برنامه های توسعه، ارائه و توجیه می نمایند. نابرابری های ناشی از این طرز تلقی به عنوان علل وجودی، عامل تشدید استضعاف اقتصادی و فرهنگی و استمرار آن در بین جوامع روستائی و نتیجتاً نرخ تشدید نرخ مهاجرت از روستا به شهرها و مالاً محو تشکل های روستائی از صحنۀ جغرافیایی اقتصادی – اجتماعی در خیلی از کشورها شده و می شود.
هر ناظر ذیصلاح با یک بررسی مقدماتی می تواند آثار این نابرابری ها در روند رو به تزاید از هم گسیختگی بافت اجتماعی در جوامع روستائی را به روشنی مشاهده و ارزیابی نماید. تا جائی که می توان دریافت که هجوم روزافزون نیروهای فعال و جوان روستائی (ماهر در انجام عملیات سنتی تولید) به سوی کانون های شهرنشینی، در واقع عمل، نه حاکی از کشش و جاذبه های توسعه در اقمار صنعتی،؛ و نه ناشی از توسعه مکانیزاسیون در اقطاب تولیدی کشاورزی است، که حقیقتاً مبین عارضه مهلک بی رونقی و بیکاری از یک سو، و معرف محرومیت از مواهب زندگی امروزی و احساس دردناک استضعاف در جوامع روستائی از سوی دیگر است. و از این رو، چنین استنباط می شود که این هجوم، واکنشی سریع و نا منظم از سوی نیروی انسانی مستعد و بالقوه ای است که در بستر «فرهنگ سکوت» در مناطق روستائی رشد یافته و اینک بدون قیم و متولی و در عین «بی خبری» در جوار کانون های دانش اندوزی، به حال خویش رها شده و تدریجاً در تشکل های توده وار مصرف کننده به صورت موانع توسعه اجتماعی به درون ارکان جامعه و یا معرفی یک پدیده نوظهور نیست.
ماهیّت و عوارض فرهنگی و اجتماعی – اقتصادی این نابرابری ها بر همۀ متفکران معلوم و تبین شده هستند. این یک عارضه مشخص، تعریف شده و قابل لمس و رؤیت است، و حال آنکه سیاستگذاران و برنامه ریزان متقید به محوریّت توسعه صنعتی در مقابل توسعه کشاورزی در کشورهای جهان سوم، هرگز به طور جدی، مصمم به محو این نابرابری ها، بویژه در زمینه های آموزشی و فرهنگی نبوده اند. از این جهت بر دولتمردانف قانونگذاران و مصلحان و مرشدان آینده نگر در هر جامعه فرض است که اندیشمندانه مجدانه به طور مستمر درصدد بررسی و تحلیل آثار وجودی این قبیل نابرابری های حاکم بر زندگی روستانشینان در مقایسه با زندگی شهرنشینان برآیند، تا ضمن برآورد عواقب اقتصادی – فرهنگی ناسالم آنها، از طریق تدوین استراتژی های کارآمند برای گسترش فعالیتهای تولیدی و رونق فعالیتهای اقتصادی در جوامع روستائی، از هجوم غیر طبیعی روستائیان به کانون های شهرنشینی ممانعت به عمل آید (6، صص 32 و 33).
بنیانی ترین اقدام در این شرایط، برنامه ریزی بلند مدت برای حرکت به قصد ریشه کن کردن علل و عوامل استضعاف فرهنگی و زدودن آثار سنتی آن از جوامع روستائی است. این قبیل اقدامات نیز ماهیتاً و قاعدتاً با برنامه های آموزشی و پرورشی برای تکامل کیفیات فرهنگی و ارتقاء معلومات و مهارتهای نوین تولیدی در نسل های حوان روستائی آغاز می شود. این اقدامات بدین منظور است تا مسیر حرکت طبیعی این نیروی بالقوه را از جذب شدن به جریان های غیر مولّد بخش «خدمات کاذب» در کانون های شهرنشینی بدور داشته، و آنان را به اشتغال در فعالیت های تولیدی در بخش های کشاوزی و صنایع وابسته به آن در مناطق روستائی گرایش داده و ودارد.
مضاف بر این، سوابق تاریخی و جریان های متداول به وضوح نشان می دهند که در فرآیند تحول و توسعه، اکثر اعضای جوامع روستائی را به هر صورت می توان اعضای آتی جوامع شهری به حساب آورد. به عبارت دیگر، به جبر ضروریات ناشی از توسعه تکنولوژی و تغییر و تحولات اجتماعی، اعضای جوامع روستائی امروز در یک سرزمین، اغلب عوامل اولیۀ تشکّل و توسعه جوامع شهری فردا در همان سرزمین بوده و خواهند بود. و به قولی، اعضای جوامع روستائی را می توان «سنگ مادر» یا منشأ تولید و تکثیر و پرورش اعضای جوامع شهری فرض کرد و نتیجه گرفت که در روستاها عمدتاً انسانهائی پرورش می یابند که به ناچار شهرنشینان آینده جامعه را تشکیل می دهند. و این روندی قابل ملاحظه و بررسی و هشدار دهنده است.
بنابراین، هرگاه در خال حاضر رهبران سیاستگذاری و برنامه ریزی در هر جامعه، به هر دلیل عمداً و سهواً خود را متقید به تکامل کیفیات فرهنگی و آموزش و ارتقاء مهارتهای نوین تولیدی به اعضای حال و آینده جوامع روستائی ندانند، حداقل بر مبنای استدلال «سنگ مادر» می باید خود را مقیّد و مصّر به پرورش و آموزش نسل های جوان رسوتائی، به قصد آماده نمودن آنان به عنوان اعضای آتی جوامع شهری بدانند. این بدین معنی است که سیاستگذاران و برنامه ریزان لزوماً می باید بپذیرند که اکثر روستائیان جوان امروز، به حکم لازمه های توسعه تکنولوژی و ضرورت های اقتصادی و اجتماعی فردای جامعه، مردان و زنان آینده جوامع شهری را تشکیل می دهند، و نتیجتاً می باید اقدام برای زودن آثار فقر فرهنگی از زندگی حال و آینده آنان را به عنوان یک «پیش نیاز»، به حساب آموزش و پرورش شهرواندان آتی جامعه جهت اشتغال و زندگی در شهرها و شهرک های نوظهور تلقی کرده و مجدانه در آن راستا حرمت نمایند. (6، صص 32 و 33)
بدین منظور، در جهت تخفیف نابرابری موجود در بین جوامع شهری و روستائی، هرگاه ایجاد امکانات و تدارک تسهیلات لازم برای رونق کار تولید و ایجاد اشتغال در مناطق روستائی هدف مقطعی این جریان فرض می شود، طرح و اجرای برنامه های پرورشی و آموزش مهارتهای نوین تولیدی به نسل های جوان روستائی نقطه شروع یک حرکت بنیانی است، که برای تحقق آن، متولیان و متصدیان هر جامعه ناگریز از انتخاب چندین نهضت فرهنگی به عنوان سنگ زیر بنای این جریان هستند. نهضت سوادآموزی، نهضت اساسی، آموزش های فنی و حرفه ای، آموزش های تعاون و مشارکت، و نیز آموزش های ترویج و توسعه کشاورزی از جمله ارکان یک حرکت موزون فرهنگی، در فرآیند عمران اجتماعی در مناطق روستائی، و یا به عبارت مصطح آن، توسعه روستائی است.
بنیان و ماهیّت همۀ این نهضت های فرهنگی در جوامع روستائی آموزش است. و بر این مبناست که آموزش بنیان توسعه روستائیان تلقی می گردد و این هم بحثی است که در بخش بعدی به توصیف آن پرداخته می شود.
انسان، آموزش و توسعه روستائی
آموزش، اصالتاً تعلیم است و تعلیمات نیز، تدریجاً مقدمه و مبنای شکل گیری قابلب های ذهنی و زیر بنای فکری فرد را مسجم می سازد. با آموزش، مجموعۀ اطلاعات، معلومات و دانش های پایه و کاربردی در جریان آماده شدن فرد برای کسب الگوهای نوین رفتاری متشکل می گردد. با آموزش شالودۀ قالب های فکری و ذهنی فرد پی ریزی می شود و سامان می یابد. از این روست که گفته می شود آموزش مبنای تغییر و تحول در الگوهای رفتار انسانی است.
آموزش عبارت است از تجارب درک شده ای که موجب تحول و تطور الگوهای رفتاری انسان، اعم از الگوهای رفتاری انسان، اعم از الگوهای رفتار خارجی مانند اعمال صوری و مادی و یا الگو های رفتار داخلی مانند معرفت، تفکّر و دیگر جریان های ذهنی می گردد. با آموزش، دانش ها و معلومات به وسیله انسان کسب می گردد و یا انتقال می یابد، و اینها جریان الگوهای رفتار انسان را بتدریج دگرگون می سازند. (5، ص 79).
آموزش مقدمه و وسیلۀ آغاز بلوغ فکری و تعمیق قدرت تفکر و تحلیل های ذهنی در افراد ئ لذا اسباب استراتژیک تحول اجتماعی و توسعه اقتصادی، و مآلاً سازندگی جامعه است. افراد، و یا به عبارت جامع تر منابع انسانی، در واقع و در حقیقت پایه و ثروت و یا سرمایۀ اصلی و اولیۀ هر جامعه و یا هر ملت را تشکیل می دهد. سایر منابع و سرمایه گذاری تابع منابع انسانی، در واقع و در حقیقت پایه و ثروت و یا سرمایۀ اصلی و اویلۀ هر جامعه و یا هر ملت را تشکیل می دهد. سایر منابع و سرمایه های هر جامعه تابع انسانی هستند، و این بدین مفهوم است که حسن تشخیص و بکارگیری کل سرمایه ها و منابع قابل تجدید و غیر قابل تجدید، و یا به عبارت دیگر، بهره برداری بهینه از مجموعه منابع بالفعل و بالقوه در یک جامعه، در گرو بلوغ فکری و توان و وسعت تفکر، اطلاعات و کاردانی اعضای آن جامعه به عنوان عانل و منبع خلاقیت ها و بهره برداری هاست (3، صص 2 و 3)
بدین ترتیب، آموزش را می توان مقدمه و آغاز جریان بلوغ و تکوین قوای فکری آحاد جامعه برای توسعه قلمداد کرد و چنین برداشت نمود که اگر استعدادها و خلاقیت های منابع انسانی در جریان رشد و تحول و توسعه قرار نگیرند، قهراً امکان کشف، بکارگیری و بهره برداری بهینه از مجموع دیگر منابع موجود و مستعد، با اراده و بدست صاحبان آنها، نامقدور و یا ناممکن خواهد بود. در تأیید این کلیت فردریک هاریبسون (2، ص 473) نیز می گوید که :
منابع انسانی ... پایه اصلی ثروت ملت ها را تشکیل نی دهد. سرمایه و مابع طبیعی عوامل تبعی تولیدند، در حالی که انسانها عوامل فعالی هستند که سرمایه ها راذ متراکم می سازند، از منابع طبیعی بهره برداری می کنند، سازمانهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را می سازند و توسعۀ ملی را به جلو می برند. به وضوح، کشوری که نتواند مهاتها و دانش مردمش را توسعه دهد و از آکن در اقتصاد ملی به نحو مؤثری بهره برداری کند، قادر نیست هیچ چیز دیگری را توسعه بخشد.
بر مبنای این مقدمات، جوامع روستائی در هر کشور، و بویژه در کشورهای جهان سوم، به عنوان یک منبع سنتی اصیل و مهم نیروی انسانی ، محققاً در عداد یک قشر مولد، متعهد و فعال در جوار دیگر مولدان سایر بخش های اقتصادی در هر سرزمین تلقی می گردند. این قشر، در حقیقت در حکم بزرگترین سرمایۀ بالقوه و به عنوان یک نیروی آمادۀ کسب آموزش و تحول و تکامل، و مستعد قبول مسئولیت و کسب اختیارات برای اقدام و مشارکت در بکارگیری و بهره برداری بهینه از دیگر منابع و ثروت ها و سرمایه های ملی، در کانون جامعه حضور عینی و فعال دارند. بکارگیری و بهره مندی از این نیرو، به خودی خود، مستلزم بررسی و عطف توجه خاص به منظور تدبیر و تمهید راه و روشهای مؤثر در کشف استعدادهای بلقوه آنان، و نیز انتخاب نظامهای متناسب آموزشی در راه توسعه معلومات و اطلاعات فنی و فرهنگی آنان به عنوان مولدان بالفعل و بالقوه کشور و عوامل اساسی تأثیر گذار بر برنامه های توسعه ملی می باشد. و بر این مبناست که به طور کلی می توان اظهار داشت که آموزش این قشر بنیان توسعه روستائی را تشکیل می دعهد، و نیز از این روست که اشارت بر نظام های آموزشی به دنبال این بخش مفید به نظر می رسد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  27  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله پژوهش های فرهنگی و ترویج روستایی