ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق درباره کشور آلمان

اختصاصی از ژیکو دانلود تحقیق درباره کشور آلمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

نگاهی به تاریخ آلمان (بخش دوم)

سقوط جمهوری وایمار با آغاز بحران اقتصادی جهانی در سال ۱۹۲۹ شروع شد. حزب ناسیونال سوسیالیسم آلمان به رهبرى آدولف هیتلر که گرایشهای افراطی ضد دمکراتیک و یهودی ستیزانه ی بیمارگونه را با تبلیغات ظاهراً انقلابى، توأم کرده بود، در سال ۱۹۳۰ جهش‌آسا تبدیل به یک وزنه ی سنگین سیاسی گردید و در سال ۱۹۳۲ قویترین حزب کشور شد.

در آخر ژانویه ی ۱۹۳۳ هیتلر به مقام صدارت عظمای آلمان رسید. طولی نکشید که هیتلر قدرت نامحدودی برای خود دست و پا کرد و سایر احزاب را ممنوع ساخت. اتحادیه های کارگری سرکوب شدند، حقوق شهروندی لغو و آزادی مطبوعات زیر پا گذاشته شد. هنگامی که در سال ۱۹۳۴ هیندنبورگ ارتشبد سابق و رئیس جمهور آلمان درگذشت، هیتلر هر دو مقام را صاحب شد.

او با ایجاد موقعیتهای شغلی و برنامه های تسلیحات ارتش، موقتاً به اقتصاد کشور اندکی جان بخشید و از فرصت پایان بحران جهانی اقتصادی هم سود جست. اما پس از به چنگ آوردن قدرت، طرحهای ضد انسانی یهودیستیزانه ی خود را به اجرا گذاشت و تمامی حقوق مدنی و انسانی این طیف از جامعه را زیر پا نهاد. بسیاری از بهترین روشنفکران، هنرمندان و دانشمندان آلمان یا کشته شدند و یا از کشور گریختند.

هیتلر نقشه ی تسلط کامل بر اروپا را در سر میپروراند. ابتدا در سال ۱۹۳۹ به چکسلواکی لشکر کشید و بعد با حمله به لهستان آتش جنگ دوم جهانی را برافروخت. این جنگ پنج سال و نیم به طول انجامید و ۵۵ میلیون انسان را به کام مرگ کشید. در سال ۱۹۴۲ تمامی یهودیانی که در دام فاشیستها گرفتار شدند، راهی اردوگاههای مرگ شدند.

شمار قربانیان این اردوگاهها را تا شش میلیون نفر تخمین میزنند. اما در همین سال یعنی ۶۴ سال پیش، ورق برگشت و ارتش آلمان در همه ی جبهه های جنگ، متحمل شکست های سنگین شد. سرانجام در سال ۱۹۴۵ سراسر آلمان به اشغال نیروهای متفقین در آمد و در ۳۰ آوریل آن سال، دیکتاتور دست به خودکشی زد و جانشین منصوبش دریادار دونیتس، هشت روز پس از خودکشی هیتلر، آلمان را بی قید و شرط به نیروهای پیروزمند تسلیم کرد.

پس از این شکست و تسلیم، نیروهای پیروزمند، دولت و مسئولان استبداد ناسیونال سوسیالیستی را در دادگاه نورنبرگ به جرم جنایت علیه بشریت و صلح، محاکمه کردند. در روز پنج ژوئن همان سال، متفقین یعنی ایالات متحده امریکا، انگلیس، شوروی و فرانسه، قدرت سیاسی و نظامی کل آلمان را بدست گرفتند.

یک سال پیش از آن متفقین در لندن پیمانی به امضا رسانده بودند که طبق آن کشور آلمان و همچنین پایتخت آن برلین به چند منطقه ی اشغالی تقسیم میشد. با تسلط متفقین، آلمان به چهار منطقء اشغالی قسمت گردید و هر کدام از نیروهای پیروزمند، بخشی از آن را زیر فرمان و اداره ی خود گرفتند. در ضمن برای کشور لهستان نیز جبران خسارات ارزى، به زیان آلمان مقرر شد بی آن که در مورد تعیین مرز میان آن دو کشور اتفاق نظر نهایی پدید آمده باشد.

این اتفاق نظر در مورد آلمان نیز نمیتوانست بسادگی حاصل شود. نخست شوروی که یکی از نیروهای اصلی متفقین بود، قصد داشت از جمله برای حفاظت خود و استقرار سوسیالسم در بخشی از اروپا دستکم شرق آلمان را از دیگر نقاط کشور مجزا کند.

ناگفته نماند که اتحاد شوروی در جنگ دوم بیش از همه ی کشورهای دیگر زیان مالی و جانی دیده بود. مسکو از آلمان تسلیم شده، غرامتی بالغ بر ۲۰ میلیارد دلار طلب میکرد و میخواست که این کشور نیمی از آن مبلغ را به شوروی بپردازد. دوم این که کشورهای غربی و در رأس آنان ایالات متحده، از تقسیم آلمان خرسند نبودند و نمیخواستند در مرکز اروپا چند کشور قطعه قطعه ی آلمانی تأسیس شود. تنها نکته ای که چهار کشور اصلی متفق در آن اتفاق نظر داشتند، نازی زدایی و آمزش مردم در مبانی دمکراتیک و بشردوستانه بود.

از این که بگذریم، تفاوتهای نظام حکومتی در شرق و غرب آلمان و سیاستهای متضاد اخذ غرامت در هریک از مناطق اشغالی و همچنین عدم اجرای سیاستهای کلی و همه‌گیر در زمینه های مالى، مالیاتى، تولید و استخراج معادن در پهنه ی آلمان، رشد ناهمآهنگ مناطق مختلف را در پی داشت.

هرچه شورویها بیشتر به جلب و اسقرار یک دولت همخوان با خود در شرق آلمان اصرار میورزیدند، قدرتهای غربی از امتیازهای خود به سود تأسیس یک کشور ثروتمند و قوی آلمانی چشم پوشی میکردند. حتی بخششهای سخاوتمندانه ای از سوی نیروهای پیروز غربی به آلمان نوبنیاد میشد که طبیعتاً پس از چهار سال باید به تشکیل یک دولت نسبتاً قوی آلمانی می انجامید.

به عبارت دیگر هر اندازه جنگ سرد به رویاویی کشورهای غربی با بلوک شرق به سرکردگی اتحاد شوروی شدت مییافت، آلمان به جای پرداخت تاوان جنایتهای نازیها مورد حمایت یکی از بلوکهای شرق یا غرب قرار میگرفت، به ویژه غربیها که میخواستند به هر قیمتی شده جلوی پیشرفت شوروی را بگیرند.

ایالات متحده امریکا در چهارچوب طرح مارشال یک سلسله کمکهای مالی به آلمان غربی کرد که بودجه های میلیاردی را برای بازسازی کشور در بر داشت. با تغییر واحد پول در آلمان غربى، متفقین عملاً بر تقسیم آلمان صحه گذاشتند و استقرار دو نظام متفاوت را پایه ریزی کردند.

در سال ۱۹۴۹ میلادی نخست قانون اساسی یی توسط نمایندگان منتخب مردم در آلمان غربی به تصویب رسید. قانونگذاران سیستم سیاسی آینده ی کشور را فدرال اعلام کردند و اقتصاد آلمان فدرال را اقتصاد آزاد مبتنی بر تعهدات و تأمین اجتماعی نامیدند که میتوان آن را کوششی در جهت آشتی میان سیستم سرمایه داری و رعایت عدالت اجتماعی معنی کرد.

اما چون مردم آلمان با تقسیم سرزمین خود به هیچ رو موافق نبودند در اصل ۱۴۶ همان قانون اساسى، موقتی بودن وضعیت سیاسی و اقتصادی آلمان و حتی قانون اساسی آن مورد تأکید قرار گرفت و اتحاد مجدد آلمان به عنوان یکی از هدفهای اصلی دولتمداران کشور تعیین گردید.

در قانون اساسی جدید هرگونه کوشش جهت لغو مبانی دمکراتیک و آزادیهای فردی به منظور برقراری خودکامگی چپ یا راست، جرم و قابل تعقیب و مجازات شمرده شد. در عین حال این قانون بازتابی از تجربیات و دیدگاههای اشغالگران غرب نیز بود.

سیاستمداران وقت در آلمان در پیشگاه جهانیان آن روز باید ثابت میکردند که از این پس آلمان دیگر شده و آنها آلمان دیگری را نمایندگی میکنند. این بود که حتی محافظه کارانی مانند کنراد ادنائر صدر اعظم وقت، لودویگ ارهارد که لقب لوکوموتیو رونق اقتصادی را گرفته بود یا تئودور هویس نخستین رییس جمهور آلمان فدرال، به سود استقرار نظمی نوین و آزاد از هرگونه دیکتاتوری و همگام و همخوان با عدالت اجتماعى، تبلیغ میکردند در همان وقت سوسیال دمکراتها به رهبری کورت شوماخر و کارلو اشمیت و اریش اولنهائر، به منظور تقویت جنبه های دیگرخواهانه در مجلس و قانون اساسی تلاش میکردند.

چند ماه پس از تأسیس ناتو، جمهوری فدرال آلمان در ماه اوت ۱۹۴۹ در مناطق تحت اشغال متفقین غربی تشکیل گردید. به موازات آن در ۷ اکتوبر ۱۹۴۹ در منطقه ی شرق آلمان که زیر فرمان و اداره ی شوروی بود، حکومت دمکراتیک آلمان که یک رژیم سوسیالیستی به سبک شوروی بود، تأسیس شد.

دولت آلمان در چارچوب یک تغییر و بازسازی در ساختار امنیتی کشور، قصد دارد پس از اصلاحات در ارتش، سازمان اطلاعات آلمان (ب.ان.د.) و سرویس‌های اطلاعاتی، ساختار پلیس فدرال را نیز تغییر دهد.

"ولفگانگ شویبله" وزیر کشور آلمان بدین ترتیب تلاش‌های "اوتو شیلی" وزیر سابق کشور و "رودلف شارپینگ" و "پتر اشتروک" وزرای سابق دفاع آلمان را دنبال می‌کند که قصد داشتند ساختار امنیتی کشور را با شرایط تغییر یافته در جهان و اروپا پس از پایان جنگ سرد و خطر تروریسم بین‌المللی وفق دهند.

شویبله با تشریح طرح تغییر در پلیس فدرال گفت، تهدید تروریستی رو به افزایش و روند پرتحرک جریان تردد و رفت و آمد، پلیس فدرال را در برابر چالش‌های جدید قرار داده است و به وظایف و تکالیف زیادی باید با بودجه رو به کاهش عمل کرد.

وزیر کشور آلمان در بیانیه خود افزود، عضویت قریب‌الوقوع لهستان، چک و شاید سوییس در پیمان اروپایی شنگن، ما را به تغییر و تطابق پلیس فدرال با شرایط جدید مجبور می‌کند.

شویبله گفت: هدف تقویت کار عملیاتی و به ویژه حضور پلیس فدرال است و این سازمان باید کوچک تر و موثرتر شود و پنج رییس پلیس دولت مرکزی در آینده به یک رییس پلیس تبدیل خواهند شد.

در حال حاضر هر یک از نقاط شمال، جنوب، غرب، شرق و مرکز آلمان دارای یک رییس پلیس فدرال است.

پلیس فدرال آلمان در مجموع ‪ ۵۵‬چرخبال، واحدهای‌ویژه موسوم به "گ.اس.گ.‪"۹‬ ‪ ۶‬هزار پلیس زن و مرد و حدود ‪ ۳۰‬اداره بزرگ و کوچک در سراسر آلمان در اختیار دارد.

رسانه‌های آلمان چندی پیش نیز از طرح تغییر بنیادین در ساختار سازمان اطلاعات فدرال (ب.ان.د.) خبر داده و اعلام کردند که این سازمان این طرح را به دفتر صدراعظمی این کشور ارایه کرده است و "توماس دو مزیر" رییس دفتر صدراعظم آلمان باید در مورد این طرح تصمیم بگیرد.

در این طرح ادغام دو بخش سازمان اطلاعات آلمان یعنی "ارزش یابی" و "تهیه" و همچنین محورهای مهم و جدید محتوایی این سازمان مطرح شده است و "ارنست اورلاو" رییس سازمان اطلاعات آلمان قصد دارد یک بخش جدید برای پیگیری موضوع تکثیر سلاح‌های پیشرفته اتمی نیز در این سازمان تاسیس کند

نظام بهداشت و درمان در آلمان

مقدمه:

تاریخچه بهداشت و درمان آلمان به قرون وسطی برمی‌گردد و زمانی که اداره ملی بر ریشه‌کنی بیماریهای واگیر استوار شده بود. بنیانگذار سیستم فعلی بهداشت و درمان آلمان شخصی بنام بیسمارک (Bismark) است که در حدود یک قرن پیش می‌زیست(1383) از آن پس تحولات متعدد و عمده‌ای در سیستم پدید آمده است که طبعاً عوامل سیاسی و اجتماعی در آن تأثیر بسزائی داشته است. یکپارچگی آلمان در سال 1990 عمده‌ترین تأثیر را در نظام بهداشت و درمان این کشور برجا گذاشته است که تأثیر این واقعه مهم در آلمان شرقی به مراتب بیشتر از آلمان غربی بود. در طی یک دوره 45 ساله نظام بهداشت و درمان آلمان از دو سیستم کاملا متفاوت استفاده می‌کرد که پس از یکپارچگی دو کشور تلاش عمده‌ای در آلمان شرقی پدید آمد که سیستم بهداشت و درمان آن در حداقل زمان ممکن به سیستم آلمان غربی نزدیک می‌گردد. نظام آلمان نیمه خصوصی نیمه دولتی است. عمده فعالیت‌های بهداشتی و درمانی این کشور به نحوی از طریق بیمه و صندوق‌های آن تأمین می شود.

صندوق‌های بیمه و سازمانهای تابعه آنها از مهمترین سطوح سیستم بهداشت و درمان آلمان هستند.

در نیمه قرن گذشته تلاشهای عمده‌ای جهت اجرای تغییرات در این کشور بعمل آمد، ولی نهایتاً به غیر از چند مورد اکثر تغییرات اعمال شده یا به اهداف خود نرسیده‌اند و یا پس از مدتی به وضعیت قبلی خود بازگشته‌اند. آنچه امروزه بعنوان ساختار نظام بهداشتی و درمانی در کشور آلمان مطرح است بسیار نزدیک به ساختار آلمان غربی پیش از یکپارچگی است و این در حالی است که امروزه بخش شرقی آلمان نظامی کاملاً متفاوت از دوران پیشین خود داراست. از همین رو ابتدا خلاصه‌ای از وضعیت سیستم در آلمان شرقی قبل از یکپارچگی بیان می‌شود و سپس وضعیت امروزی نظام و رفرم‌های اعمال شده در آن تشریح می‌گردد.

نظام بهداشتی و درمانی آلمان شرقی پیش از یکپارچگی :

در آلمان شرقی (General Democratic Republic) نظام بهداشتی و درمانی از نوع کاملاً متمرکز و متحد الشکل بود که زیربنای آن براساس بودجه عمومی دولت استوار گردیده بود. تقریباً تمامی خدمات داروئی، بیمارستانی، سرپائی بصورت رایگان و زیر نظر مستقیم دولت به مردم ارائه می‌شد و بودجه خدمات مذکور نیز توسط مالیات تأمین می‌شد. بخش خصوصی یا عملاً وجود نداشت و یا بسیار کوچک و قابل اغماض بود. پزشکان نیز بجز بعضی موارد حقوق مقرری خود را از دولت دریافت می‌کردند.

پس از یکپارچگی در سال 1990 تغییرات کلی در نظام پدید آمد تا در حداقل زمان سیستم به نوع غربی آن تبدیل شود که برخی تغییرات مذکور به شرح زیر می باشد :

* اجازه تاسیس صندوق‌های بیمه بیماری برای عموم آزاد شد و در ژانویه 1991 شبکه کاملی از این صندوق‌ها در بخش‌ شرقی آلمان تشکیل شد.

* از آنجائی که عموم مردم از طبقه کم درآمد بودند، عموماً تحت پوشش بیمه سلامتی اجباری قرار گرفتند.

* پرداخت یارانه به صندوق‌ها 1/12 درصد بودجه بهداشت و درمان در نظر گرفته شد.

* قیمت یکسانی برای خدمات داروئی در تمام کشور در نظر گرفته شد.

* پلی کلینیک‌ها و درمانگاه‌های عمومی از ساختار نظام حذف نشد زیرا بطور همزمان تعداد زیادی از پزشکان پرسابقه کار در مراکز مذکور مشغول به فعالیت بودند و همچنین بیماران نیز به این نوع خدمات عادت کرده بودند.

* پزشکان متقاعد شدند که یکی از دو سیستم حقوق ثابت یا پرداخت کارانه را برای خود انتخاب کنند.

* حدود 20 میلیون مارک جهت تجهیز مراکز مختلف درمانی جهت رسیدن به وضعیت بخش غربی آلمان هزینه شد.

نظام بهداشتی و درمانی در آلمان (نظام فعلی آلمان) :

اساس نظام بهداشت و درمان آلمان براساس بیمه می‌باشد و در این شبکه بیماران از خدمات مختلف از قبیل پیشگیری، زایمان، سرپائی، دندانپزشکی، بیمارستانی، توانبخشی و ... استفاده می‌کنند. خانه‌های پرستاری برای سالمندان از پوشش نظام بیمه‌ای خارج است و نحوه ارائه خدمات بهداشتی عمومی و بهداشت روانی در کشور آلمان دارای نکات ضعفی می‌باشد.

بیماران آزادند تا به پزشکان عمومی یا متخصصین برای درمان مراجعه کنند و براساس سیستم ارجاع دستیابی بیماران به بیمارستان توسط پزشکان در مطب صورت می‌گیرد. بین خدمات سرپائی                    (مطب و درمانگا‌ه‌ها) و خدمات بستری (بیمارستان‌ها) تمایز کلی وجود دارد. بیمارستان‌ها خدمات سرپائی انجام نمی‌دهند، پزشکان نیز بیماران را برای خدمات عمومی سرپائی به بیمارستان ارجاع نمی‌دهند، بنابراین عمده پزشکان در محل کار خود تجهیزات مربوط به خدمات سرپائی را فراهم کرده‌اند که بدین طریق هزینه زیادی بعلت تکرار تجهیزات به بودجه عمومی تحمیل شده است. بیماران تنها بخش کوچکی از هزینه را در نظام بیمه‌ای پرداخت می‌کنند و البته این سهم پرداخت نیز دارای سقف مشخصی است که در مورد کودکان و افراد کم درآمد از مقدار مشخصی تجاوز نمی‌کند. منبع درآمد نظام عموماً از طریق مالیات‌های عمومی، مالیات بیمه‌ای (Contribution) و حق بیمه‌های خصوصی و عمومی می‌باشد. از طرف دیگر 60% کل هزینه‌های بهداشت و درمان به صندوق‌های بیمه اختصاص می‌یابد که به ترتیب 21% هزینه‌ها را دولت و 7% هزینه‌ها را بیمه‌های خصوصی متقبل می‌شوند. 12% باقیمانده نیز هزینه‌هائی است که بیماران خارج از سیستم بیمه‌ای خود متقبل می‌شوند.

شرکت بیمه‌گر خصوصی بصورت کارانه هزینه‌های بیمارستان‌های خصوصی و انتفاعی و همچنین پزشکان خود را پرداخت می‌کنند. صندوق‌های بیمه‌ای عموماً به بیمارستان‌ها و پزشکان بودجه عمومی پرداخت می‌کند. در مورد پزشکانی که حقوق ثابت ندارند و مسئول خدمات سرپائی هستند ابتدا از سوی      صندوق‌ها بودجه عمومی انجمن‌های پزشکی پرداخت می‌شود و سپس این انجمن‌ها حق پزشکان را بصورت کارانه پرداخت می‌کنند.

نظام بیمه‌ای در کشور آلمان:

هر شهروند آلمانی موظف به داشتن نوعی بیمه است و در حدود 90% مردم آلمان تحت پوشش       صندوق‌های بیمه هستند. صندوق‌های بیمه در حقیقت بخشی از بیمه‌های اجتماعی هستند. کارگرانی که درآمد آنها از حد معینی پائین تر است حق انتخاب ندارند و موظف به عضویت در یکی از صندوق‌های بیمه هستند ولی کارگران با درآمد بالاتر از سقف  معین و خویش فرمایان می‌توانند یکی از دو نوع بیمه صندوق یا خصوصی را به میل خود انتخاب کنند. صندوق‌های بیمه در کشور آلمان بصورت غیر متمرکز در سطح کشور پراکنده شده‌اند. بیش از 1100 صندوق بصورت مستقل در کشور وجود دارد. صندوق‌ها در زمینه‌های نوع امتیازات، تعیین شاخص درآمد، حق بیمه، سن پذیرش مراجعه کننده و سایت‌های پذیرش متفاوت عمل می‌کنند. البته در مورد هر یک از موارد ذکر شده حدود و مقررات مشخصی از سوی دولت مرکز تعیین شده است.

حق بیمه درصد مشخصی از حقوق و دستمزد ناخالص است (در سال 1990، 8/12% کل درآمد).

کل مبلغ حق بیمه بطور یکسان بین کارگر و کارفرما تقسیم می‌شود و همچنین افراد غیرشاغل نظیر بازنشستگان، کشاورزان، از کارافتادگان و دانش‌آموزان نیز تحت پوشش بیمه قرار گرفته‌اند.

صندوق‌های بیمه بطور کلی به دو دسته محلی(Rvo) و جایگزینی تقسیم می‌شوند. صندوق‌های محلی که در حدود 60% جمعیت را تحت پوشش دارند عموماً افراد را با توجه به منطقه جغرافیایی خود بیمه می‌کنند. عموم این افراد کارگران فنی شرکت‌ها و کارخانه‌ها و یا کارگران یقه آبی                             (Blue Collar-Worker) هستند، در ضمن کارگران فنی خود می‌توانند بین


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درباره کشور آلمان

دانلود گزارش کارآموزی در شرکت ایران خودرو (بخش ریخته گری)

اختصاصی از ژیکو دانلود گزارش کارآموزی در شرکت ایران خودرو (بخش ریخته گری) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود گزارش کارآموزی در شرکت ایران خودرو (بخش ریخته گری)


دانلود گزارش کارآموزی در شرکت ایران خودرو (بخش ریخته گری)

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :36

 

فهرست مطالب :

مقدمه..............................

کارخانه ریخته گری آلومینیوم ایران خودرو

تولید سیلندر با دستگاه HP..........

فرآیند ریخته گری سرسیلندر پژو......

ماهیچه گذاری و تست کیفیت...........

کارخانه ریخته گری چدن ایران خودرو..

اطلاعاتی در مورد چدن خاکستری........

مشخصات مواد قالبگیری موقت..........

نحوه تهیه ماسه قالبگیری............

واحد قالبگیری......................

واحد ذوب...........................

شارژ بار کوره......................

کنترل درجه حرارت مذاب چدن..........

واحد شات بلاست......................

واحد سنگ زنی.......................

واحدواتر تست.......................

واحد کنترل نمایی...................

واحد آزمایشگاه ....................

تولیدماهیچه........................

روش Cold Box.........................

روش Hot Box..........................

مهمترین عیوب در ریخته گری..........


مقدمه

این گزارش شرح مختصر و اجمالی از کارآموزی در کارخانه ایران خودرو به مدت 360 ساعت در سالن ریخته گری آلومینیوم و قسمت تولید سیلندر می باشد. این گزارش شامل دو بخش ریخته گری آلومینیوم و کارگاه ریخته گری چدن می باشد.

کارخانه ایران خودرو در کیلومتر 14 جاده مخصوص کرج واقع شده و دارای بخشها و سالنهای زیر می باشد:

ریخته گری ،‌ماشین کاری ، جوشکاری ، سالن رنگ، کنترل کیفیت، سالن مونتاژ ، سواری سازی، موتورسازی، پرس شاپ ، قالب سازی و شاتل و غیره می باشد.

عمده مواد اولیه مصرفی فلزی عبارتند از: ورقه و پروفیلهای فولادی، شمشهای چدنی، شمش آلومینیوم می باشد.

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود گزارش کارآموزی در شرکت ایران خودرو (بخش ریخته گری)

دانلود تحقیق کامل درمورد بیگانه همسری و تحلیل آن در شاهنامه (بخش آخر)

اختصاصی از ژیکو دانلود تحقیق کامل درمورد بیگانه همسری و تحلیل آن در شاهنامه (بخش آخر) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد بیگانه همسری و تحلیل آن در شاهنامه (بخش آخر)


دانلود تحقیق کامل درمورد بیگانه همسری  و تحلیل آن در شاهنامه (بخش آخر)

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 145

 

بیگانه همسری  و تحلیل ان در شاهنامه

مقدمه:

حماسه، خلاصه‌ای از سرگذشت زندگی انسان و جلوه‌گاه اندیشه و کردار اوست. روح آدمی نیز همواره درگیر دو نیروی مهر و کین، عشق و نفرت و دوستی و دشمنی است. اگر قرار باشد تصویری کامل از انسان به نمایش گذاشته شود مسلماً فقط به کین ورزی‌ها خلاصه نمی‌شود و صرفاً صحنه‌های رزم به تصویر کشیده نخواهد شد.

شاهنامه‌ی فردوسی التقاطی از انواع ادبیات است هر چند که بخش اصلی آن را داستان‌های رزمی تشکیل داده‌اند اما داستان‌های عاشقانه، ، ازدواج و دلبستگی های خانوادگی ،داستان‌های غنایی و شاعرانه، افسانه‌های عامیانه، داستان‌های عرفانی و... در  ان به وفور ، به چشم می‌خورد. (سرامی، 1383، ص 41)

ازدواج به عنوان یکی از مهمترین موضوعاتی است که نظر شاعران را به خود جلب نموده و در اثار همه شاعران پرداختن به وصال و کامیابی از محبوب به عنوان یکی از موضوعات مهم مطرح شده است.  آنچه در درون انسان می‌گذرد انگیزه‌ی حادثه‌هاست و نیرومندترین عاطفه در میان انسان‌ها و مایه‌ی بقای هستی عشق است. در شاهنامه‌ی فردوسی با مجموعه حوادثی هولناک روبرو هستیم که صدای شمشیر و سنان و کوس و دهل آن را وحشت انگیزتر می‌نماید و خاک و خون رنگ خشم و نفرت به این وقایع می‌بخشد. با این همه فردوسی ماهرانه داستان‌های عاشقانه را در آن به نمایش درآورده است.

- عشق در زبان فارسی مهم‌ترین موضوع ادب ایران شناخته شده است. در شاهنامه عشق به صورت بسیار لطیف و کامروا مطرح است. «عشق در شاهنامه طبیعی و انسانی است و وصف‌ها و بیان حالات روانی زن و مرد طبیعی و هنرمندانه است. عشق در شاهنامه جلال و شکوه حماسی دارد و سزاوار پهلوانان شاهنامه است. عشقی بزرگوارانه و نجیبانه و خردمندانه و توأم با وقار و شخصیت حکیمانه‌ی خود فردوسی.» (ریاحی، 1380، ص 299)

در شاهنامه مبحث عشق و زن ، ازدواج ، تشکیل خانواده و تربیت فرزند از موضوعات مهم و اساسی به شمار می‌رود آن هم عشق پاک، عشق معنوی که از هوی و هوس نیست. عشق پاکی که برای عاشق و معشوق خیری دربر دارد. مانند عشق تهمینه به رستم که شرح آن را فردوسی چنین بیان می‌دارد. آن هنگام که رستم عشق تهمینه را می‌پذیرد با خود چنین حدیث نفس می‌کند:

چو رستم بر آن سان پری چهره دید     زهر دانشی نزد او بهره دید

و دیگر که از رخش داد آگهی          ندید هیچ فرجام جز فرهی


(ج 2، ص 363)

از نگاه فردوسی عشق پاک، محترم و مقدس است نه عشق ناپاکی چون عشق سودابه به سیاوش که حاصلی جز رسوایی و ننگ و گناه نیست.

در شاهنامه بیشتر پهلوانان بزرگ با عشقی پر شور و سرشار از بیم و امید و فراز و نشیب ازدواج می‌کنند. زیرا اینان همواره گوهر و ارزش‌های پهلوانی را در برابر عوامل آلاینده، حفظ کرده‌اند، عشق جزء جدایی ناپذیر حیات پهلوانان و عاملی نیرو بخش است و هرگز منافی با مسئولیت آنان نیست. تمامی عشق‌های عصر پهلوانی از ماجرای زال رودابه، رستم و تهمینه، بیژن و منیژه گرفته تا نطفه‌ی عشق ناکامی که در دل سهراب به گردآفرید بسته می‌شود، همگی پاک و بر وفق طبیعت سالم و نیالوده‌ی زنان و مردان پهلوان است و کوچکترین نشانه‌ای از شید و شعوذه و ریب و ریا ندارد.

«دلدادگان در شاهنامه چهره‌ای آزاده و مردانه و باوقار دارند. دور از خواری و زبونی ، خود کم بینی و خودآزاری و سوز و گدازی که در غزل‌ها و مثنوی‌های عاشقانه دیده می‌شود. خردمندانه بودن عشق و گردن فرازی عاشقان در داستان‌های شاهنامه از یک سوی تراوش روح والای شاعر است که اساس همه‌ی داستان‌ها را بر نام و ننگ نهاده است. از دگر سوی جلوه‌ای از فرهنگ ایرانی و نمایش روح و منش ایرانیان است. این نوع رابطه میان عاشق و معشوق در تغزل‌های بازمانده از عصر سامانی هم کم و بیش به چشم می‌خورد.» (ریاحی، 1380، صص 301-300)

عشق در شاهنامه سبب اتحاد نیروهای متضاد است. عاملی که می‌تواند ملت‌ها را متحد سازد.  بیگانه همسری  در شاهنامه موجب پیامدها و دستاوردهای مختلف است . همچون عشق زال و رودابه که به اتحاد دو ملت انجامید و بر کانون قدر ایران افزوده شد. زیرا معشوقه‌های داستان‌های غنایی در بخش پهلوانی زنانی انیرانی هستند که ناموس اجتماعی کشور توران به حساب می‌آیند و تصاحب آن‌ها یعنی افزودن بر قدرت ایران.

اگرچه عشق در شاهنامه به صورت مادی و زمینی است ، اما درونمایه‌های ماجراهای عاشقانه‌ی شاهنامه در بیشتر موارد با درونمایه‌های عشق غزل عراقی مطابقت دارد تا تغزل‌های سبک خراسانی. زیرا در سبک خراسانی که فردوسی شاهنامه را به آن سبک سروده است معشوق ارج و قربی ندارد و عاشق مالک و صاحب اوست. اما در داستان‌های غنایی شاهنامه معشوق همواره در جایگاه ویژه‌ای قرار دارد و از شاهزادگان محسوب می‌شود (البته در بخش پهلوانی) همانگونه که در غزل عراقی معشوق از جایگاه و ارزش ویژه برخوردار است. دیگر آنکه در سبک خراسانی هرگز عاشق برای بدست آوردن معشوق جانفشانی نمی‌کند. زیرا با کمی سرپیچی معشوق، او را رها می‌کند و دیگری را بر می‌گزیند زیرا که در بند عشق نیست و بیشتر هوس است. اما در شعر فردوسی عاشق حتی جان خود را برای معشوق، ناچیز می‌داند و دنیا را بدون معشوق هیچ. همانگونه که در سبک عراقی می‌بینیم جان باختن عاشق کاری است سهل. در سبک خراسانی به معشوق اسائه‌ی ادب می‌شود در حالی که در غزل عراقی و شعر فردوسی هرگز توهینی به معشوق از جانب عاشق نمی‌شود. در شعر فردوسی عاشق برای وصال سنت شکنی می‌کند و به ملامت و سرزنش دیگران اهمیتی نمی‌دهد. همانگونه که در غزل عراقی ملامت کشی یکی از درونمایه‌های اصلی شعر محسوب می‌شود. شاهنامه اثری است خردگرا و همواره خرد را راهگشا می‌داند (خرد رهنمای و خرد دلگشای) اما در داستان‌های غنایی آن، عاشق همواره راه دل را پیش می‌گیرد و به عقل توجهی ندارد. همانگونه که در غزلیات سبک عراقی تقابل عشق و عقل مورد بحث است. عاشق در شاهنامه بی‌قراری می‌کند و شب او بسیار طولانی است درست مثل عاشق غزل سبک عراقی. در شاهنامه معشوق ناز می‌کند، تا نیاز عاشق را بیشتر کند، همچون معشوق غزل عراقی. در مسیر عشق موانعی وجود دارد که عاشق برای رسیدن به معشوق باید آن‌ها را پشت سر بگذارد و هر چه این موانع بزرگتر، هیجان عشق بیشتر می‌شود. در داستان‌های غنایی شاهنامه همواره میان عاشق و معشوق سد راهی هست که پهلوان عاشق، شجاعانه آن‌ها را می‌شکند. تلاش عاشق برای وصال قدرت شکیبایی او را بیشتر می‌کند. همانگونه که در غزل عراقی عاشق صبور می‌شود. در سبک عراقی رهایی از دنیا و مافیها از تأثیر ارزشمند عشق بر دل عاشق حاصل می‌شود که در شاهنامه نیز عاشق از تعینات دنیایی رهایی می‌یابد و از اوج عزت دنیایی، به حضیض ذلت می‌رسد، ولی باز هم در عشق خود ثابت قدم می‌ماند و عشق را رها نمی‌کند. در شاهنامه عاشق به ظاهر توجهی ندارد و حتی عیب معشوق را حسن او می‌بیند. در شاهنامه عاشق همواره امیدوار است و تلاش او به وصال می‌انجامد. (مدرس زاده، 1377، ص 5)

«یکی از جنبه‌های سنتی عشق که به ویژه در عالم داستان‌های شرقی زیاد دیده می‌شود دل باختن پیش از دیدن دلدار است. در شاهنامه نیز همچون خسرو و شیرین، زال و رودابه وقتی سخن یکی از بزرگان را درباره‌ی دختری که پس پرده‌ی مهراب است می‌شنود «آرام و هوش» از کف می‌دهد، که این معنی را از زمره‌ی مبالغات داستانی و از عوامل هیجان افزای آن دانست. تهمینه نیز چنان که خود می‌گوید از شنیدن اوصاف رستم شیفته‌ی او شده است. نباید از یاد برد که پهلوانانی که در برابر زنان قرار دارند آن چنان زیبا، خوش پیکر و شایسته‌اند که زنان غالباً در گشودن باب عشق پیشقدم یا دست کم همپای مردان‌اند.  از نکات جالب در بحث بیگانه همسری در شاهنامه این است که تعصب نسبت به کشور معشوق که در عالم عشق امری طبیعی است ، در داستان زال و رودابه جلوه یافته است. زال در اثر همین تعصب رودر روی پدر با آن همه هیبت و منوچهر شاه می‌ایستد. منوچهر به سام دستور حمله به کابلستان را داده، اما زال یال برمی‌افرازد که: مگر از روی نعش من بگذری که دست به کابلستان بزنی.» (حمیدیان، 1372، ص 207)

چو کابلستان را بخواهد بسود         نخستین سر من بیاید درود! (1، ص 198)

در مورد سنجش پهلوانان با شاهان در عرصه‌ی عشق جنسی باید گفت بی‌تردید در تمام دوره‌ی پهلوانی این پهلوانانند که ماجراهای پر شکوه عاشقانه را پدید می‌آورند، نه شاهان. تصاحب به نیروی زور یا جاه، ازدواج‌های سیاسی و مصلحتی یا معاشقات هوسبازانه یکسره از جانب شاهان بوده است. (حمیدیان، 1372، ص 208)

دنیای حماسه دنیای فاخری است که مفهوم عشق در مقایسه با ادب غنایی گسترده‌تر و وسیعتر می‌گردد. هدف داستان‌های عشقی حماسه فردوسی، تنها وصال عاشق و معشوق نیست بلکه عشق در شاهنامه تأثیر زیادی بر قوم ایرانی دارد و حتی باعث وحدت و یگانگی دو ملت متفاوت با دو عقیده‌ی مجزا می‌شود همچون داستان زال و رودابه. اما در ادب غنایی گستردگی اثر عشق به عاشق و معشوق محدود می‌شود و هدف فقط رسیدن عاشق و معشوق بوده و تأثیری بر سرنوشت ملت ندارد. در حالی که هدف از عشق در حماسه پایداری ایرانشهر و افزایش قدرت ایران است. در واقع ادب غنایی یکی از پایه‌های حماسه محسوب می‌شود. و عشق مطرح شده در آن برای افزودن بر کانون قدرت ایران است زیرا همواره معشوقه‌های پهلوانان حماسه، انیرانی بوده و از آن جایی که زن به عنوان ناموس اجتماعی یک ملت محسوب می‌شود تصاحب آنان یعنی افزودن بر قدرت ایران.


علاوه بر این می توان بیان داشت که شاهنامه یک اثر بزرگ جهانی است که داستان‌های آن چه رزمی و چه بزمی براساس اندیشه‌ی بلند فردوسی و نگرش عالمانه‌ی او به واقعیات جهان و در نتیجه به واقعیات زندگی بشری سروده شده است و جزء داستان‌های تحلیلی است. «ت – س – الیوت می‌گوید: هر شعر بزرگی تصوری از دیدی درباره‌ی زندگی به دست می‌دهد.» (نقل از یوسفی، 1386، ص 26) مسلماً هر فرد با هر میزان درک و دانشی از این داستان ها بهره می‌برد و تصوری خاص از زندگی در ذهن او ایجاد می‌شود. گروهی فقط به لذت ظاهری و گروهی با اندیشه‌ی والا به مفاهیم ارزشمند اخلاقی، اجتماعی، عرفانی و حتی سیاسی دست می‌یابند. این خود نشان دهنده‌ی هنر استاد توس است که مخاطبان زیادی را به خود جلب می‌کند و همه‌ی افراد از آن بهره می‌برند. داستان‌های شاهنامه وقتی به موضوع ازدواج و به ویژه همسر گزینی از سایر ممالک می رسد ، از ویژگی‌های خاصی برخوردار است. از جمله: استاد توس در مقدمه‌ی هر داستان درونمایه‌ی کلی آن را تفسیر می‌کند و مخاطب را از چگونگی حوادثی که روی خواهد داد آگاه می‌سازد. در واقع فردوسی برای ایجاد هیجان در مخاطب برخلاف سایر داستان نویسان سعی بر گره افکنی میان داستان ندارد. حتی در کتیبه‌های داستان‌ها با براعت استهلالی هنرمندانه و حکیمانه گره گشایی می‌کند و در مخاطب خویش اضطراب ایجاد نمی‌کند.

شیوه‌ی نقل داستان‌های شاهنامه نقل از زبان سوم شخص است و بیشتر اوقات فردوسی به این بسنده می‌کند که بگوید داستان را از قول دهقان یا از نامه‌ی باستان باز می‌گوید. اما در میانه‌ی داستان زال و رودابه، وقتی زال مصرانه از سام می‌خواهد که با خاندان مهراب کابلی کاری نداشته باشد ، سام ضمن همداستانی با فرزند، نامه‌ای سراسر سوز و پر شور و حال به منوچهر شاه می‌نویسد و از پهلوانی های خویش برای شاه باز می‌گوید. چون ریزه کاری‌های واقعه به حد کمال وصف شده تنها داستانی است که فردوسی مستقیماً آن را از قول قهرمان و به شیوه‌ی اول شخص نقل کرده است. (سرامی، 1383، ص 117)

بهره‌گیری از سخنان اختر شناسان از دیگر شگردهای شاعر است، اگر چه پژوهش درباره‌ی راز سپهر در اندیشه‌های اساطیری کاری ناپسند به شمار می‌آمده، اما قهرمان از سر ناچاری به این کار دستمی زند. در واقع قهرمان از طریق سخنان اختر شناسان می‌کوشد دست سپهر را بخواند تا شاید با فهمیدن راز، شکست حتمی خود را به پیروزی تبدیل کند.

«ویژگی مهم داستان‌های عشقی شاهنامه حالت مینیاتوری کاراکتر بیرونی و درونی قهرمانان زن آن‌هاست. ظاهر همه زیباست و اوصاف زیبایی‌هایشان در محتوا یکسان است. کاراکتر درونی آن‌ها نیز درست موافق تصورات مردان باستان از زن است.» (سرامی، 1383 ص 82)

این داستان‌ها جزء داستان‌های تفریحی نیستند که فقط برای جلب توجه خواننده باشد. داستان‌های تحلیلی برای آن نوشته می‌شوند تا «آگاهی ما را در زندگی گسترش داده، عمق و حساسیت بشری بدان ببخشد.» (سلیمانی، 1362، ص 15) درد عشق و رنج رسیدن به معشوق از مشکلات عمده‌ی بشر است که مربوط به زمان و مکان خاصی نیست. بشر از بدو خلقت با عشق زیسته و همواره در راه رسیدن به معشوق با تضادهایی روبرو بوده و راه سپری کردن این موانع و رسیدن به هدف مهم‌ترین دغدغه‌ی بشری محسوب می‌شود که هنرمندان و بزرگان در هر گوشه‌ای از جهان به نمایاندن راه عشق کوشش‌ها نموده‌اند. فردوسی نیز به عنوان حکیم به این جنبه‌ی مهم توجه داشته است و ما با خواندن داستان‌های عشقی شاهنامه علاوه بر لذت ، به بصیرتی می‌رسیم که همواره گوهر عشق از دنیا و مافیهای آن مهم‌تر است و حتی جان سپاری در آن پسندیده می‌نماید. فردوسی با سرودن این داستان‌ها قصد دارد دستمان را بگیرد و ما را وارد جریان زندگی کند و با واقعیاتی روبرو سازد که چشم پوشی از آن‌ها غیر ممکن است.

در این فصل و به منظور اشنایی هر چه بیشتر خواننده با چگونگی ازدواج و همسرگزینی  در شاهنامه ، مخصوصا در باب بیگانه همسری ، ابتدا به ارایه  خلاصه‌ای از داستان  و تحلیل  ان پرداخته شده است و شخصیت‌های اصلی داستان از جهت گفت و گوها، عملکردها و پندارها مورد بررسی قرار گرفته‌اند. آن گاه ابیات غنایی پیرامون بیگانه همسری، ذکر شده‌اند  وعلل  این ازدواجها و غنایی بودن آن‌ها چه از جهت ظاهر و چه از جهت درونمایه شرح داده شده است.


داستان زال و رودابه

تنها آرزوی جهان پهلوان ایران، سام نریمان این بود که دارای فرزندی برومند شود که بتواند پس از او از مرزهای ایران پاسداری کند. اما خداوند به او پسری «زال» یعنی سپید موی عطا می‌کند. سام بسیار دلش به درد می‌آید و از فرزند ناامید می‌شود و از آن ترس دارد که سرزنشش کنند. پس مهر پدری را فراموش می‌کند و فرمان می‌دهد نوزاد را در البرز کوه رها کنند. اما او نمی‌داند که با سرنوشت نمی‌توان مقابله کرد. به خواست خداوند سیمرغ به پرورش کودک مأمور می‌شود و زال در دل کوه و در لانه‌ی سیمرغ می‌بالد و جوانی می‌شود که چون پیل زورمند است و چون شیر شجاع. پدر شبی او را با همان ویژگی‌ها به خواب می‌بیند. آنگاه برای یافتنش به البرز کوه روانه می‌شود و سیمرغ فرزند را به او باز می‌گرداند. پدر و پسر به دیدار منوچهر شاه می‌روند، شاه از دیدار آن‌ها شاد گشته و فرمانروایی زابلستان را به سام می‌سپارد. پس از چندی سام به منظور سر کوب دشمنان و شورشیان به گرگستان می‌رود و زال را به جانشینی خود برمی‌گزیند.

روزی زال به قصد شکار نزدیک شهر کابل می‌شود. مهراب شاه به دیدارش می‌شتابد و رسم و آیین کهتری به جا می‌آورد. زال نیز او را اکرام می‌کند و بر تخت می‌نشاند. مهراب اگر چه از تخمه‌ی ضحاک است ولی در دل به زال مهر می‌ورزد. زال نیز او را شایسته‌ی پادشاهی می‌یابد و این احساس را با نزدیکان خود در میان می‌گذارد. از میان حاضران فردی برای خوشایند زال از پری روی مهراب، سخن به میان می‌آورد. زال جوان با شنیدن اوصاف دخت مهراب، دل به او داده و عاشقش می‌شود.

در کابل همسر مهراب از دلاوری‌های زال می‌پرسد. مهراب به ستایش زال می‌پردازد. رودابه سخنان پدر را می‌شنود و مهر زال در دلش جوانه می‌زند. اینک زال و رودابه، بی آنکه یکدیگر را دیده باشند، به هم عشق می‌ورزند. عشقی که در ظاهر بی‌فرجام می‌نماید، زیرا مهراب از تخمه‌ی ضحاک است و آیین او بت پرستی است و سام و منوچهر شاه هرگز به ازدواج جهان پهلوان ایران با زنی از تبار ضحاک تن در نمی‌دهند.

 

فهرست منابع

  1. اسلامی ندوشن، محمد علی، چهار سخنگوی وجدان ایران، 1381، چاپ اول، تهران، نشر قطره.
  2. اولیایی نیا، هلن، داستان کوتاه در آیینه‌ی نقد، 1379، چاپ اول، اصفهان، نشر فردا.
  3. پرین، لارنس، تأملی دیگر در باب داستان، 1362، ترجمه‌ی محسن سلیمانی، چاپ اول، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی.
  4. پورنامداریان، تقی، در سایه آفتاب، 1384، چاپ دوم، تهران، انتشارات سخن.
  5. تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پس از اسلام، 1386، چاپ پنجم، تهران، انتشارات سخن.
  6. ثاقب فر، مرتضی، شاهنامه فردوسی و فلسفه تاریخ ایران، 1377، چاپ اول، تهران، نشر قطره.
  7. ثروت، منصور، گنجینه‌ی حکت در آثار نظامی، 1378، چاپ دوم، تهران، امیرکبیر.
  8. حمیدیان، سعید، درآمدی بر اندیشه و هنر فردوسی، چاپ اول، تهران نشر مرکز.
  9. حافظ، دیوان غزلیات، 1370، به کوشش خلیل خطیب رهبر، چاپ هفتم، تهران، انتشارات صفی علی شاه.
  10. خالقی مطلق، جلال، گل رنج‌های کهن، 1372، چاپ اول تهران نشر مرکز.
  11. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، 1377، چاپ دوم از دوره‌ی جدید. انتشارات دانشگاه تهران.
  12. راوندی، مرتضی، تاریخ اجتماعی ایران، 1386، چاپ دوم، انتشارات نگاه.
  13. رزمجو، حسین، انواع ادبی، 1382، چاپ چهارم، مشهد، انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد.
  14. رزمجو، حسین، قلمرو ادبیات حماسی ایران، 1381، چاپ اول، تهران، انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
  15. رستگار فسایی، منصور، 21 گفتار درباره شاهنامه، 1369، چاپ اول، شیراز، انتشارات نوید.
  16. ریاحی، محمد امین، فردوسی، 1380، چاپ سوم، تهران، انتشارات فرهنگ و ارشاد اسلامی.
  17. زرین کوب، عبدالحسین، سیر در شعر فارسی، 1387، چاپ چهارم، تهران، انتشارات سخن.
  18. زرین کوب، عبدالحسین، شعر بی دروغ شعر بی‌نقاب، 1379، چاپ هشتم، تهران انتشارات علمی.
  19. زرین کوب، عبدالحسین، با کاروان حله، 1382، چاپ سیزدهم، تهران، انتشارات علمی.
  20. زرین کوب، عبدالحسین، نامور نامه، 1381، چاپ اول، تهران، انتشارات سخن.
  21. سرّامی، قدمعلی، از رنگ تا گل تا رنج خار، 1383، چاپ چهارم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی
  22. سعدی، دیو غزلیات، 1370، به کوشش خلیل خطیب رهبر، چاپ چهارم، تهران، نشر مهتاب.
  23. شفیعی کد کنی، محمدرضا، صور خیار در شعر فارسی، 1385، چاپ دهم، تهران، نشر آگاه.
  24. شفیعی کد کنی، محمدرضا، موسیقی شعر فارسی، 1386، چاپ دهم، تهران، نشر آگاه.
  25. شمیسا، سیروس، انواع ادبی، 1386، چاپ دوم، تهران، نشر میترا.
  26. شمیسا، سیروس، سیر غزل در شعر فارسی، 1376، چاپ پنجم، تهران، انتشارات فردوسی.
  27. صادقی، مریم، آفاق صباحت، 1385، چاپ اول، تهران، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی.
  28. صفا، ذبیح ا..، حماسه سرایی در ایران، 1384، چاپ هفتم، تهران، انتشارات امیرکبیر.
  29. صفا، ذبیح ا...، تاریخ ادبیات در ایران، 1371، چاپ نهم، انتشارات فردوس.
  30. صورتگر، لطفعلی، نامه صورتگر، 1368، چاپ اول، تهران، انتشارات پاژنگ
  31. طاهری، مبارکه، ریخت و درونمایه داستان، 1375، چاپ اول، اصفهان، انتشارات نقش جهان.
  32. عبادیان، محمود، تکوین غزل و نقش سعدی، 1384، چاپ اول، تهران، نشر اختر.
  33. غلامرضایی، محمد، داستان‌های غنایی منظوم، 1370، چاپ اول، تهران، انتشارات فردابه.
  34. فردوسی، ابوالقاسم، شاهنامه، 1370، تصحیح ژول مل با مقدمه ریاحی، چاپ دوم، تهران، سخن.
  35. فرزاد، عبدالحسین، درباره نقد ادبی، 1381، چاپ چهارم، تهران، نشر قطره.
  36. فردوسی، ابوالقاسم، شاهنامه، 1384، به کوشش دکتر سعید حمیدیان، چاپ هفتم، تهران، نشر قطره.
  37. فروزانفر، بدیع الزمان، سخن و سخنوران، 1380، چاپ پنجم، تهران، انتشارات خوارزمی.
  38. قریب، مهدی، داستان بیژن و منیژه، 1376، چاپ اول، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
  39. قریب، مهدی، داستان سیاووش، 1369، چاپ اول، تهران، مؤسسه‌ی مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
  40. کزازی، میر جلال الدین، نامه باستان، 1384، چاپ اول، تهران، انتشارات سمت.
  41. گلشیری، هوشنگ، باغ در باغ، 1378، چاپ اول، تهران، انتشارات نیلوفر.
  42. گلشیری، احمد، داستان و نقد داستان – کارگاه نقد، 1375، چاپ اول، تهران، انتشارات سخن.
  43. گلد من، لوسین، جامعه، فرهنگ، ادبیات، 1376، ترجمه محمد جعفر پوینده، چاپ اول، تهران، نشر چشمه.
  44. محجوب، محمد جعفر، آفرین فردوسی، 1378، چاپ دوم، تهران، انتشارات مروارید.
  45. منتصب مجایی، حسن، تأثیر قرآن و احادیث در شاهنامه فردوسی، 1383، چاپ اول، کرمانشاه، انتشارات طاق بستان.
  46. مؤتمن، زین العابدین، شعر و ادب فارسی، 1364، چاپ دوم، انتشارات زرین.
  47. مؤتمن، زین العابدین، تحول شعر فارسی، 1371، چاپ چهارم، انتشارات طهوری.
  48. مینوی، مجتبی، فردوسی و شعر او، 1386، چاپ چهارم، تهران، انتشارات توس.
  49. موحد، ضیاء، سعدی، 1378، چاپ سوم، تهران، انتشارات طرح نو.
  50. نظامی، مثنوی لیلی و مجنون، 1370، به کوشش دکتر عبدالمحمد آیتی، چاپ اول، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی.
  51. نظامی، مثنوی هفت پیکر، 1386، به کوشش دکتر حمیدیان، چاپ ششم، تهران نشر قطره.
  52. نولد که، تئودور، حماسی ملی ایران، 1384، ترجمه بزرگ علوی، چاپ ششم، تهران، انتشارات نگاه.
  53. یوسفی، غلامحسین، چشمه روشن، 1386، چاپ یازدهم، تهران، انتشارات علمی.

مقالات:

  1. بهفر، مهری، ویژگی‌های داستانی شاهنامه فردوسی، 1380، نشریه فرهنگ اصفهان، تیر ماه.
  2. پشت دار، علی محمد، فردوسی و کاربرد فن بیان در داستان سرایی، 1388، کتاب ماه ادبیات شماره 25 (پیاپی 139).
  3. ثابت زاده، منصور، فردوسی و موسیقی در شاهنامه، 1382، نشریه کتاب ماه (ادبیات، فلسفه) 75 و 76.
  4. حدیدی، جواد، بانوان شاهنامه فردوسی در داستان‌های فرانسوی، 1377، نشریه فرهنگ مشارکت، ش 16.
  5. حسن لو، ابراهیم، روح ایرانی (بحثی در بن مایه و سیر غزل)، نشریه شعر، ش 29 (سایت نمایه).
  6. حمیدی، سید جعفر، عناصر و جلوه‌های عشق در شاهنامه فردوسی، 1385، نشریه اطلاعات، تیرماه.
  7. حمیدی، سید جعفر، راز و رمز در شاهنامه فردوسی، 1378، نشریه پیام آزادی، شهریور ماه.
  8. سرامی، قدمعلی، تحلیلی نو از داستان سیاوش و سودابه، 1378، مجله کتاب ماه ادبیات، شماره 25.
  9. عادل، محمدرضا، نظر قهرمانان شاهنامه و فردوسی درباره‌ی زن، نشریه چیستا، 661 و 761 (سایت نمایه).
  10. قاضی عسگر، سید احمد، اهداف فردوسی در سرودن شاهنامه، 1380، نشریه فرهنگ اصفهان، تیرماه.
  11. مارزولف، اولریش، هویت ایرانی در شاهنامه فردوسی، 1379، فصلنامه مطالعات ملی، سال دوم شماره 5.
  12. مهاجرانی، عطاء الله، پیام شاهنامه فردوسی، 1380، نشریه فرهنگ اصفهان، تیرماه.
  13. مواهبی طباطبایی، علی محمد، چهره‌ی زن در شاهنامه فردوسی، 1384 ، فصلنامه هنر پو، سال سوم شماره 12.
  14. موسوی بجنوردی، محمد، پژوهشی در باب غنا، 1382، نشریه اطلاعات (سایت نمایه)
  15. مدرس زاده، عبدالرضا، جایگاه حافظ در سبک عراقی، 1377، نشریه اطلاعات، ص 5، 26 و 27 مهرماه.
  16. ـــــــــــــــــ ، از ترانه و آواز تا چکامه و غزل، 1387، نشریه کتاب ماه (سایت نمایه).
  17. ـــــــــــــــــ ، جایگاه و منزل زن در شاهنامه، فصلنامه شورای فرهنگی و اجتماعی زنان، شماره 10 (سایت نمایه).

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد بیگانه همسری و تحلیل آن در شاهنامه (بخش آخر)