دانلود پاورپوینت فصل سیزدهم تئوری حسابداری مالی اسکات با عنوان تدوین استانداردها: مسئله های مطرح از دیدگاه سیاسی (23 اسلاید)
پاورپوینت فصل سیزدهم تئوری حسابداری مالی اسکات (جلد دوم)
دانلود پاورپوینت فصل سیزدهم تئوری حسابداری مالی اسکات با عنوان تدوین استانداردها: مسئله های مطرح از دیدگاه سیاسی (23 اسلاید)
دانلود پاورپوینت فصل سیزدهم کتاب تئوری حسابداری مالی (جلد دوم) مؤلف: ویلیام اسکات و مترجم: دکتر علی پارسائیان با عنوان تدوین استانداردها: مسئله های مطرح از دیدگاه سیاسی (22 اسلاید) + فایل ورد خلاصه فصل سیزدهم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 44
ابونصر فارابی (ارسطوی دوم)
زندگی نامه(1)
-1-1 پس از روزگار ترجمهی آثار یونانی به زبان تازی، نخستین حکیم و فیلسوف جامع ایرانی بدون هیچ تردیدی فارابی است.
ابونصر محمدبن طرخان بن اوزلغ فارابی، که او را فیلسوف المسلمین نام دادهاند، بیشک یکی از بزرگترین فیلسوفان اسلام و یکی از نوابغ ایران است.
در نام و اصل و نسب و منشأ او میان عالمان رجال اختلاف است. ابن الندیم در: الفهرست، و شهر زوری در: تاریخ الحکمأ، و ابن ابی اصیبعه در: طبقات الأطبأ نسبت او را فارسی میدانند و برخی از دانشمندان روزگار ما هم بر این عقیدهاند.
-2-1 ما از روزگار زندگی و جریان حیات فارابی چیز زیادی نمیدانیم و نیز به طور قطع و یقین نمیدانیم که سیر تحصیل و کسب دانش و بینش او به چه نحوی بوده است.
گفتهاند که پدر فارابی «امیر لشکر» بوده و اصل او پارسی، و خود فارابی در وسیع یکی از دیههای فاراب ماورأالنهر متولد شده است.(2)
فارابی یک بار به قصد تحصیل از ماورأالنهر به بغداد آمد و بیشتر علوم را در همان جا فرا گرفت. و در عربیت ورزیده شد، در حران به حلقهی درس معلمی نصرانی در آمد به نام یوحنابن جیلان(3) و پیش همو و شاید گروهی دیگر از ترسایان مجموعههای ثلاثی ورباعی(4) را فرا گرفت. فارابی بار دیگر به بغداد باز آمد و به خواندن کتابهای ارسطو و تأملات فلسفی خویش پرداخت و بیشتر کتابهای ارسطو را به دقت خواند و در وقوف و آگاهی به دقایق آن کتب مهارت یافت و سپس به خواندن کتاب «نفس» ارسطو آغاز کرد و آن را به کرات خواند، چنان که در آخر کتاب نفس ارسطو، مکتوبی از او یافتند که نوشته بود «انی قرأت هذا الکتاب مأئه مرة- من این کتاب را صد بار خواندم.(5) »
و هم از او نقل شده است که من کتاب سماع طبیعی ارسطو را چهل بار خواندم و باز هم بدان نیازمندم(6).
ارسطوی ثانی
-3-1 فیلسوف ما چندان در تفسیر و شرح و دقت در معانی افکار ارسطو تبحر یافت که به قول قرطبی در طبقات الحکمأ، «مشکلات آن را حل و اسرار آن را کشف کرد و آنها را در کتابهای صحیح عبارت، لطیف اشارت تدوین کرد و آنچه را که الکندی(7) و دیگران در صناعت تحلیل و شیوههای تعلیم از آنها غفلت کرده بودند بیان کرد و آنگاه در کتابی به نام احصأالعلوم آنها را تعداد کرد و تعاریف و اغراض آنها را به دست داد، به طوری که طالبان علم همواره از نظر و دقت و طلب راهنمایی از آن بینیاز نیستند.»(8)
این امور باعث شد که فارابی را معلم الثانی یا ارسطوی دوم(9) لقب دادند. حاجی خلیفه از حاشیهی مطالع نقل کرده است که: «مترجمان مأمون از کتابهای یونان ترجمههای مخلوطی انجام داده بودند که ترجمهی یکی با ترجمهی دیگری توافق نداشت، و این ترجمهها همچنان بدون تحریر و شرح و پیرایش مانده بود؛ بلکه نزدیک بود که از میان برود، تا اینکه حکیم فارابی به وجود آمد؛ آن گاه پادشاه زمان او یعنی: منصور بن نوح السامانی از او خواست که این ترجمهها را گرد آورد و از میان آنها ترجمهی ملحض و مهذب و پیراستهیی که مطابق حکمت باشد بپردازد. فارابی این دعوت را پذیرفت، و چنان که او خواسته بود کرد، و کتاب خویش را تعلیم ثانی نام نهاد، و از این رو او را معلم ثانی لقب دادند. و این کتاب همچنان به صورت مسوده در خزانه منصور مانده بود تا اینکه ابنسینا بر آن اطلاع یافت و از خلاصهی آن کتاب «شفا» را ساخت. و از بیشتر جاهای شفا فهمیده میشود که خلاصهی تعلیم ثانی است.»(10)
َ نظرابن خلدون درباره فارابی
-4-1 این قول را که حاجی نقل کرده است و از چند نظر قابل تردید و تأمل است فقط برای مزید اطلاع نقل کردیم و الا درباره علت ملقبشدن فارابی به معلم ثانی قول معقول و صحیح آن است که ابن خلدون گفته است:
«ارسطو را معلم اول بدین جهت گفتهاند که او آنچه از مباحث و مسائل منطق متفرق و پراگنده بود جمع کرد و در تهذیب آنها کوشید و بنای آن را استوار کرد و اول علوم حکیمه و فاتحهی آنها قرار داد، و به سبب آنکه فارابی در این راه کوشید و تمام آن مسائل را از ترجمههای پراگنده و مشوش گرد آورد و در کتابی خلاصه کرد او را شبیه ارسطو کرد و از این رو او را معلم ثانی لقب دادند.»(11)
َ تو داناتری یا ارسطو؟
-5-1 گویا فارابی به ارزش کار خود واقف بوده است که وقتی از او پرسیدند: «آیا تو داناتری یا ارسطو؟» در جواب گفت: «اگر من در زمان او بودم البته بزرگترین شاگرد او بودم.»(12)
َ فارابی موسیقیدان
-6-1 چون فارابی روزگاری در بغداد زیست و در آموختن فلسفه تا سر حد کمال کوشید و بر رموز و دقایق این علم آگاهی یافت از بغداد به حلب رفت، و شک نیست که یکی از علل کوچ او اضطرابات سیاسی بود که در بغداد به هم رسیده بود.(13) امیر حلب در این روزگار سیف الدوله حمدان بود. آوردهاند که چون ابونصر فارابی به مجلس سیفالدوله در آمد- و آن مجلس، مجمع فضلأ در همهی معارف بود او را به خدمت سیفالدوله در آوردهاند در حالی که لباس ترکان پوشیده بود، و او همیشه این لباس را میپوشید، سیفالدوله او را گفت: بنشین. فارابی گفت: کجا بنشینم؛ اینجا که منم یا آنجا که تویی؟! سیفالدوله گفت: آنجا که تویی. پس فارابی از روی شانههای مردم به گذشت و خود را به مسند سیفالدوله رسانید.
سیف الدوله را بندگان خاصی بود که با آنها به زبان ویژهیی سخن گفتی و کم کسی آن را شناختی؛ با آن زبان به حاجبان گفت: «این شیخ ادب فرو گذاشت، من از او مطالبی بپرسم، اگر نتواند همه را پاسخ دهد او را بیرون کنید یا بسوزانیدش!» ابونصر به آن زبان ویژهی پادشاه گفت: «یا امیر، صبر کن که کارها همه به عواقب آن وابسته است.» سیفالدوله شگفت ماند. پرسید: آیا تو این زبان را میدانی؟ گفت: آری، من هفتاد زبان میدانم. آن گاه با عالمان حاضر در مجلس به سخن پرداخت، و در همهی فنون سخن او برتر و بهتر بود سخن دیگران فروتر، تا جملگی فروماندند و خواستند تا تقریرات او بنویسند؛ سیفالدوله آنها را از آن کار منصرف کرد و با ابونصر خلوت کرد و او را گفت:
-آیا چیزی میخوری؟
- ابونصر: نه
- آیا چیزی مینوشی؟
- ابونصر: نه
- سیفالدوله: میخواهی که چیزی بشنوی؟
- ابونصر: آری
پس سیفالدوله به احضار خنیاگران دستور داد. تمام کسانی که در این فن ماهر بودند با انواع آلات موسیقی حاضر آمدند. هیچ یک از آنها چیزی ننواخت مگر اینکه فارابی بر او عیب گرفت و گفت: خطا کردی!(14)
سیفالدوله گفت: در این صنعت هم چیزی میدانی؟
ابونصر: آری دانم و نیکو دانم!
آن گاه از میان خویش کیسهیی بیرون کرد و باز کرد و از آن چوبهایی به در آورد و آنها را ترکیب کرد و بنواخت. حاضران مجلس همه بخندیدند؛ ابونصر آن را باز گشاد و این بار به طرزی دیگر ترکیب کرد و بنواخت، همهی حاضران بگریستند؛ فارابی بار دیگر آن را
مسائل سیاسی و اقتصادی جهان سوم(بخش دوم)
کتاب های آمادگی آزمون دکتری رشته روابط بین الملل - ویژه کنکور - به همراه تست ها
نظریه وابستگی
نکات مهم
ـ وابستگی را می توان رویهی دیگری از مبحث استعمار و امپریالیسم دانست.
ـ به تعبیر (بلوم استروم) و (بژورن هتنه)، مکتب وابستگی نمایانگر طنین آواهایی است که از پیرامون به گوش می رسد.
ـ کمیسیون اقتصادی سازمان ملل برای آمریکای لاتین ← اکلا ECLA
ـ رائول پربیش: مکتب ECLA
ـ سیاست جایگزینی واردات= ECLA، رائول پربیش
ـ پربیش، سونکل، فورتادو= مکتب ECLA
ـ تقسیم نظام بین الملل از نظر مکتب ECLA= مرکز و پیرامون
ـ مکتب اکلا: مخالف توسعه برون زا
ـ راهبرد اکلا برای توسعه کشورهای توسعه نیافته و پیرامونی: راهبرد جایگزینی واردات در اقب ل الگـوی توسـعه درون زا،
در مقابل راهبرد و استراتژی تشویق به صادرات که در قالب الگوی توسعه برون زا قرار می گیرد.
ـ مکتب ECLA معتقد به دخالت دولت در فرایند توسعه اقتصادی است .
ـ تقسیم بندی جهان از نظر رائول پربیش: مرکز، متشکل از کشورهای پیشرفته ـ پیرامون، متشکل از کشورهای توسعه نیافته.
ـ سونکل: ساختار وابسته تجارت خارجی عامل توسعه نیافتگی است.
نئومارکسیست: انقلاب سوسیالیستی
ـ نیروهای انقلابی برای انقلاب در تفکرات مارکسیست بنیادگرا: کارگران صنعتی شهری
ـ نیروهای انقلابی برای انقلاب در تفکرات نئومارکسیست: دهقانان روستا (ارتش خلقی)
ـ سمیرامین: توسعه نیافتگی پیرامون
ـ کاردوزو: الگوی توسعه مقارن با وابستگی یا توسعه وابسته
ـ در الگوی توسعه مقارن با وابستگی یا توسعه وابسته کاردوزو، سه نوع بازیگر وجود دارد:
دولت های اقتدارگرای بوروکراتیک
شرکت های چند ملیتی
بورژوازی محلی
ـ نظریه دولت اقتدارگرای بوروکراتیک: گیلرمو اودانل
ـ ویژگی های دولت اقتدارگرای بوروکراتیک از نظر اودانل
حاکمیت بورکرات ها ـ انحصار سیاسی ـ انحصار اقتصادی ـ سیاست زدایی
ـ نظریه بحران در دولت های اقتدار گرای بورکراتیک: پیترایوانس
نمونه سوالات تستی
1ـ کدام اندیشمند بر آثار مشروط کنندگی وابستگی بر ساختار توسعه داخلی کشورهای وابسته تأکید دارد؟
1 ) فرانک )2 آرتور لوئیس )3 دوس سانتوس 4 ) پربیش
2ـ کدام نظریه پرداز معتقد است که نظریه وابستگی به این معناست که نظام اقتصـادی یـک کشـور توسـط
توسعه و گسترش اقتصادی دیگر که به آن وابسته است، شکل گیرد؟
1) ارگانسکی 2) دوس سانتوس 3 ) گلتونگ )4 فرانک
3ـ نظریه وابستگی، نظریات نئومارکسیستی و نظریات نظام جهانی که از جمله نظریههای توسـعه و نوسـازی
می باشند، ملهم و برگرفته از کدام یک از متفکرین می ؟باشد
1) کارل مارکس 2 ) روستو 3) ماکس وبر )4 هابسون
4ـ پل باران توسعه نیافتگی را بر محور مازاد اقتصادی و نحوه ......... می داند.
1) جذب )2 جایگزینی )3 صادرات )4 سرمایه گذاری
5ـ دوس سانتوس می گوید: منظور ما از وابستگی وضعیتی است که در آن اقتصاد پاره ای از کشـورها تـابعی
از ............ شود.
1) بسط و توسعه اقتصاد کشور دیگر )2 اقتصاد کشورهای متروپل
3) بسط شرکت های چند ملیتی )4 توسعه اقتصاد کشورهای سرمایه داری
6ـ سه شکل وابستگی از نظر دوس سانتوس، کدام است؟
1) وابستگی استعماری ـ مالی، صنعتی و تکنولوژیک ـ صنعتی )2 وابستگی اقتصادی، مالی و تکنولوژیک
3) وابستگی صنعتی، مالی و اقتصادی )4 وابستگی مالی، صنعتی و تجاری
7ـ کدام دانشمند اعتقاد دارد که ریشه عقب ماندگی در جهان سوم توسط کشورهای غربی در سـه مرحلـه
انجام گرفته است؟
مرحله اول صدر کالا ـ مرحله بعدی صدور سرمایه و مرحله آخر تسلط از طریق شرکت های چند ملیتی
1) دوس سانتوس 2 ) پل باران 3) فرانک 4) هابسون
پاسخنامه سوالات تستی
1ـ گزینه 3 صحیح می باشد.
دوس سانتوس: بر آثار مشروط کنندگی وابستگی بر ساختار توسعه داخلی کشورهای وابسته تأکید دارد.
2ـ گزینه 2 صحیح می باشد.
دوس سانتوس
3ـ گزینه 1 صحیح می باشد.
کارل مارکس: نظریات وابستگی، نئومارکسیستی، نظام جهانی
4ـ گزینه 1 صحیح می باشد.
پل باران: توسعه نیافتگی را بر محور مازاد اقتصادی و نحوه جذب می داند.
5ـ گزینه 1 صحیح می باشد.
دوس سانتوس: منظور من از وابستگی وضعیتی است که در آن اقتصاد پاره ای از کشورها تابعی از بسط و توسعه اقتصـاد
کشور دیگر است.
6ـ گزینه 1 صحیح می باشد.
وابستگی استعماری ـ مالی، صنعتی، تکنولوژیک ـ صنعتی
7ـ گزینه 1 صحیح می باشد.
دوس سانتوس: صدور کالا ـ صدور سرمایه ـ تسلط از طریق شرکت های چند ملیتی
نوع فایل:Pdf
سایز :7.33 MB
تعداد صفحه:217
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
حسابداری استهلاک (قسمت دوم)
در پست قبلی روشهای استهلاک را معرفی کرده بودم .امروز سه روش از هفت روش را توضیح می دهم.
روش اول_ روش خط مستقیم
در این روش که ساده ترین روش برای محاسبه استهلاک است :
ارزش اسقاط را از بهای تمام شده کم کرده و حاصل را بر تعداد دوره یا سال تقسیم می کنند.
در حقیقت این روش ارتباط نزدیکی با زمان دارد.
برای درک بهتر به مثال زیر توجه کنید که سایر روشها را نیز با این مثال توضیح خواهم داد.
شرح
حرف اختصاری
ارزش
قیمت تمام شده
c
10500000
ارزش اسقاط
s
500000
تعداد سال
n
5 سال
ساعات کارکرد
nh
20000 ساعت
واحد تولید
nu
10000 واحد
نرخ استهلاک
r
هزینه استهلاک هر دوره
d
استهلاک انباشته
An
ارزش دفتری یا مانده مستهلک نشده
Bn
بنابراین هزینه استهلاک هر دوره با توجه به مثال و با استفاده از روش خط مستقیم می شود:
d = (c - s) / n
2000000 = 5 / ( 500000 - 10500000)
روش خط مستقیم روشی بسیار ساده است. در مواقعی که میزان استفاده از دارایی و کارکرد آن در هر دوره برابر با دوره دیگر می باشد. و همچنین مواقعی که هزینه های تعمیر و نگهداری هر دوره مساوی دوره های مالی دیگر برآورد شود.
خوب می بینید که همچنین چیزی می شود گفت که غیر ممکن است. از این روش معمولا برای استهلاک داراییهای نامشهود استفاده می شود.
اکثر مساله های حسابداری امتحانات ما و یا کتابمان با این روش حل می شوند.
اما فقط این نیست، روش خط مستقیم اصلا کارکرد دارایی را در نظر نمی گیرد. همانطور که می دانید با گذشت زمان و مستهلک شدن داراییها ارزش دفتری آنها کاهش می یابد ولی چون در روش خط مستقیم هزینه استهلاک در تمام دوره ها برابر است بنابراین این موضوع که ارزش دارایی باید کاهش یابد را نیز نادیده می گیرد. این حالت محاسبات مربوط به بازده سرمایه مختل می کند.
به عنوان مثال وقتی بخواهیم RROA (rate of return on assets) یا نرخ بازده دارایی را با تقسیم کردن سود خالص بر داراییها بدست آورند، رقمی بزرگتر و غیر واقعی از آنچه وجود دارد را نشان می دهد.
محاسبه بر حسب محصول یا روشهای مبتنی بر تغییر هزینه هر دوره:
روش دوم _ روش ساعات کارکرد
در این روش هزینه استهلاک هر دوره بر حسب میزان کارکرد واقعی مال تعیین می گردد. به عنوان مثال اگر ماشینی در دوره جاری دو برابر دوره قبل کار کند، استهلاک آن در دوره جاری دو برابر محسوب می شود.
در این روش کارکرد مال یا دارایی تا زمان اسقاط ان بر حسب تعداد کل ساعات کار، برآورد و انگاه نرخ استهلا ک برای هر ساعت کار محاسبه میشود.
با توجه به مثال بالا:
نرخ استهلاک برای هر ساعت کار برابر است با:
R = (c - s) / nh
500 = 20000 / ( 500000 - 10500000)
این روش را به دلیل رعایت اصل تطابق هزینه با درآمد ( اصول حسابداری را از اینجا بخوانید) روش منظم می دانند. و لی اگر مثلا محصولی تولید نشود این رعایت اصل تطابق مختل خواهد شد.
ولی در این روش بر خلاف روش خط مستقیم مبلغ استهلاک بر حسب میزان استفاده از مال تغییر می یابد.
این روش زمانی که میزان استفاده یا کارکرد دارایی در یک دوره با دوره دیگر تفاوت زیادی دارد بسیار مفید می باشد.
ولی این روش برای بسیاری از اقلام دارایی مانند ساختمان ، مبل ، اثاثه و ماشین تحریر غیر عملی است. چون در این داراییها ساعات کارکرد مد نظر قرار نمی گیرد.
ولی برای بعضی دیگر از اقلام داراییها مانند وسایل و ماشین آلات مفید است.
روش سوم _ روش میزان تولید
از این روش زمانی استفاده می شود که کارکرد یا فایده دارایی در طول مدت کار آن بر حسب مقدار محصول قابل تولید برآورد گردد.
در این روش استهلاک به مقدار محصولی که تولید می شود بستگی دارد.
در این روش مبلغی که بابت استهلاک به هر واحد محصول تعلق می گیرد، ثابت باقی می ماند در صورتی که در روش خط مستقیم، با تغییر میزان تولید، آنچه بابت استهلاک به هر محصول سر شکن می شود متغیر است.
با توجه به مثال بالا:
نرخ استهلاک برای هر واحد محصول تولید شده برابر است با:
R = (c - s) / n u
1000 = 10000 / (500000 - 10500000 )
1000 مبین نرخی است که باید بابت استهلاک، به هر واحد محصول تولید شده سرشکن شود.
بنابراین در هر دوره، این نرخ را در مقدار تولید ضرب می کنند تا مبلغ استهلاک آن دوره معین شود.
حال اگر فرض کنیم در سال اول 3000 واحد تولید شده باشد. مبلغ استهلاک ماشین آلات بصورت زیر محاسبه می شود:
D 1 = r × میزان تولید سالانه = 3000000 = 1500 ×1000
استفاده از این روش منوط به زمانی است که بتوان میزان تولید واقعی را اندازه گیری و معین کرد.
تفاوت دو روش ساعات کارکرد و میزان تولید به کارایی عملیات واحد صنعتی در یک دوره در مقایسه با دوره دیگر مربوط می شود.
بدلیل اینکه کار ماشین را وقتی مفید می دانند که محصولی از ان تولید شود ، پس در مواردی که موسسه بخواهد از بین دو روش ساعات کارکرد و روش میزان تولید یکی را برگزیند، مسلما روش میزان تولید را ترجیح خواهد داد.
اما در روش میزان تولید، همانند روش ساعت کارکرد، هزینه استهلاک هر دوره متغیر ولی مبلغی که بابت استهلاک به هر واحد محصول سرشکن می شود ثابت است.
جدول محاسبه استهلاک بر اساس روش میزان تولید
سال
میزان تولید
هزینه استهلاک(بدهکار)
استهلاک انباشته(بستانکار)
مانده استهلاک انباشته
مانده مستهلک نشده یا ارزش دفتری
0
10500000
1
1500
1000 ×1500
1500000
1500000
9000000
2
2000
2000000
2000000
3500000
7000000
3
1400
1400000
1400000
4900000
5600000
4
2100
2100000
2100000
7000000
3500000
5
3000
3000000
3000000
10000000
500000(ارزش اسقاط)
10000 10000000 10000000
همانطور که می بینید هزینه استهلاک هر سال بر مبنای میزان تولید محاسبه شده و ثبت زیر برای هر دوره انجام گرفته است:
هزینه استهلاک ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
استهلاک انباشته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگر به ستون ارزش دفتری توجه کنید مشاهده می کنید که در پایان 5 سال عمر مفید تنها مانده ارزش اسقاط می باشد و این همان هدف استهلاک است یعنی سرشکن کردن و تخصیص بهای تمام شده دارایی بر مدتی که عمر مفید ان دارایی است.
تا حالا 3 روش از 7 روش را خدمتتان معرفی کردم. منتظر 4 روش دیگر در آینده باشید. (شاید دور یا شاید نزدیک)