ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق تحریف های شناختی

اختصاصی از ژیکو مبانی نظری و پیشینه تحقیق تحریف های شناختی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تحقیق تحریف های شناختی


مبانی نظری و پیشینه تحقیق تحریف های شناختی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهش
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:39

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

  کلمه شناخت در لغت به معنی عمل یا فرایند دانستن است. رویکرد شناختی به شخصیت، بر نحوه­ای که افراد از محیط و خودشان آگاه می­شوند، نحوه­ای که درک نموده و ارزیابی می­کنند، یاد می­گیرند و مسایل را حل می­کنند، تمرکز دارد. این واقعا یک رویکرد روان­شناختی به شخصیت است؛ زیرا منحصرا روی فعالیت‌های ذهنی هشیار تمرکز دارد. این تمرکز روی ذهن، مفاهیمی را که سایر نظریه­پردازان به آنها پرداخته­اند، نادیده نمی­­­­­­­­گیرد. برای مثال، در رویکرد شناختی، نیازها، سایق‌ها یا هیجانات را جنبه­هایی از شخصیت می­دانند که تحت کنترل فرایندهای شناختی قرار دارند(شولتز وشولتز[1] ،1388).

روانشناسی شناختی

انسان را موجودی پردازش کننده اطلاعات و مسأله گشا تلقی می کند.این دیدگاه در پی تبیین رفتار از راه مطالعه شیوه هایی است که شخص به اطلاعات موجود توجه می کند،آنها را تفسیر می کند،و به کار می برد. روانشناسی شناختی همانند دیدگاه روانکاوی متوجه فرایندهای درونی است.اما در این دیدگاه بیش از آنکه بر امیال،نیازها،و انگیزش تاکید شود بر اینکه افراد چگونه اطلاعات را کسب و تفسیر می کندو آنها را در حل مشکلات به کار می گیرند تاکید می شود.بر خلاف روانکاوی تکیه گاه شناختی نه بر انگیزش ها و احساسات و تعارضات نهفته بلکه بر فرایندهای ذهنی است که از آنها آگاهیم یا به راحتی می توانیم از آنها مطلع شویم.این رویکرد در تقابل با نظریه های یادگیری قرار می گیرد که محیط بیرونی را علت اساسی رفتار به شمار می آورند.اصولا دیدگاه شناختی به افکار و شیوه های حل مسأله کنونی توجه دارد تا تاریخچه شخصی.در این دیدگاه روابط بین هیجان ها انگیزش ها و فرایند های شناختی و در نتیجه همپوشی میان دیدگاه شناختی و دیگر رویکرد ها نیز آشکار می شود(ساراسون وساراسون[2]،1390).

روانشناسی شناختی زاده ی روانشناسی گشتالت است که در دهه ی 1920 مطرح شد.وجه مشخصه ی دیدگاهِ شناختی، توجه نسبتا ً اندک به رابطه ی محرک پاسخ و فعالیت های عصبی می باشد. توجه اصلیِ این رویکرد، به موضوعاتی نظیر ادراک، حل مساله از طریقِ شهود، تصمیم گیری و فهم است. در تمامِ این فرایند ها شناخت از اهمیت مرکزی برخوردار است . شناخت یک مفهومِ کلی است که تمامیِ اشکالِ آگاهی را در بر می گیرد و شاملِ ادراک، تفکر، تصور،استدلال، و قضاوت و غیره می باشد. انقلابِ شناختی شاملِ تمامِ دیدگاه هایی می شود که به این مباحث اهمیتِ زیادی می دهند)جرج سیچ[3] ،1380).

افکار خودآیند

از دید شناختی ها افکار خودآیند،تحریف های شناختی،باورهای غیر منطقی مختص رابطه و طرحواره های شناختی علل اکثر مشکلات رفتاری وتعارضات بین فردی است(فلانگان وفلانگان،2004؛الیس،2003؛به نقل از فرحبخش،1382؛ بهاری وسیف،1384).

مدل شناختی بک (1970)نیزدرباره ی آسیب شناسی برنقش محوری تفکر در فراخوانی وتداوم افسردگی،اضطراب وخشم تاکید می کند.سوگیری شناختی باعث آسیب پذیری افراد نسبت به وقابع منفی مانند فقدانها ومشکلات زندگی می شوند.

طرز تفکر بدبینانه بدون منطق زمینه ساز شروع افسردگی واختلالات خلقی و دوام آنها است.تفکر شدید منفی،همیشه با افسردگی یا اختلالات احساسی همراه است.وقتی نگران می شوید،وقتی افکار ناخوشایند به ذهنتان خطور می نماید،کج خلق وافسرده می شوید(برنز،1386؛45).

موضع فلسفی کلی در زمینه شناخت

فرد به عنوان دانشمند: کلی معتقد است که افراد مانند دانشمندان، با ساختن فرضیه­هایی درباره محیط و آزمودن آنها در برابر واقعیت زندگی روزمره، دنیای تجربیات خود را درک کرده و سازمان می­دهند و این درک و تفسیر تجربه، برداشت منحصر به فرد ما را از رویدادها نشان می­دهد. کلی گفت: "ما از طریق الگوهای شفافی که متناسب با واقعیت‌ها هستند که دنیا از آنها تشکیل شده است به دنیا می­نگریم". ما می­توانیم این الگوها را با عینک­های آفتابی مقایسه کنیم که رنگ خاصی را به هر چیزی که می­بینیم، می­دهد. عینک یک نفر ممکن است آبی رنگ و عینک دیگری سبز رنگ باشد. امکان دارد چند نفر به یک صحنه نگاه کنند و بسته به عینکی که زده­اند آن را به صورت متفاوتی ببینند. بنابراین، با توجه به فرضیه­هایی که می­سازیم، به دنیای خود معنی می­دهیم. این دیدگاه خاص، که هر کسی آن را به وجود می­آورد، همان چیزی است که "سیستم سازه" نامیده می­شود. سازه، روش منحصر به فرد شخص برای در نظر گرفتن زندگی است(برنز،1386؛398).

یک سازه، شیوه نگاه کردن فرد به رویدادهای موجود زندگی و شیوه تعبیر و تفسیر آن فرد از جهان است(کریمی،1385).

مدلABC الیس

الیس(1962)برای تبیین اختلالات عاطفی وهیجانی به الگوی abcمتوسل می شود و مطرح می سازد که وقتی حادثه فعال کننده ای(a)برای فرد اتفاق می افتد ،او براساس تمایلات ذاتی خود ممکن است دو برداشت متفاوت و متضاد از آن داشته باشد:یکی افکار،عقاید وباورهای منطقی وعقلانی(rb)ودیگری افکار وعقاید وبرداشت های غیر عقلانی وغیر منطقی(ib).


1-Schultz& Schultz

1-Sarason & Sarason

2-Jorj bech


دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تحقیق تحریف های شناختی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق احساس تنهایی

اختصاصی از ژیکو مبانی نظری و پیشینه تحقیق احساس تنهایی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تحقیق احساس تنهایی


مبانی نظری و پیشینه تحقیق احساس تنهایی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهش
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:23

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

   احساس تنهایی به عنوان یکی از نشانه های افسردگی و نیز به عنوان یک عامل مستقل در ایجاد آسیب های روانشناختی مورد توجه بوده است(شیبانی تذرجی، 1389، ص55). احساس تنهایی، گویای کاستی ها و کمبودهایی در برقراری پیوندهای عاطفی و اجتماعی است. به بیان دیگر، احساس تنهایی تجربه‌ای ذهنی و آزار دهنده است که گویای کاستی‌ها و کمبودهایی در پیوندهای عاطفی و اجتماعی میان فردی است. ممکن است کسی در میان گروهی باشد اما پیوندهای اجتماعی و یا عاطفی خشنود کننده‌ای نداشته باشد و از احساس تنهایی شکایت کند. بنابراین، دور ماندن فیزیکی از دیگران به معنای تنهایی نیست؛ اگرچه تنهایی و تنها ماندن با یکدیگر رابطه دارند. چیره شدن بر احساس تنهایی بی‌آنکه تماس دائمی و منظمی با دیگران داشته باشیم کاری بسیار دشوار است. افراد دچار تنهایی، بیشتر فرصت ارتباط‌های اجتماعی را از دست می‌دهند، زیرا گرایشی به انجام این کار ندارند(دیوریو[1] ،2003؛ نجاریان،1381).

    از نظر تاریخی، احساس تنهایی یکی از سازه های پیچیده ی روان شناختی و مورد بحث در بین فلاسفه بوده است. در آن زمان احساس تنهایی یک مفهوم مثبت به معنای کناره گیری داوطلبانه­ی فرد از درگیری های روزمره ی زندگی برای رسیدن به هدف های بالاترمانند تفکّر، مراقبه و ارتباط با خداوند تلقی می­شد. اما امروزه در متون روان شناختی به احساس تنهایی مثبت پرداخته نمی شود. بلکه حالتی را درنظر می گیرند که در آن فرد فقدان روابط با دیگران را ادراک یا تجربه می­کند و شامل عناصر اصلی و مهمی مانند احساس نامطلوب فقدان یا از دست دادن همدم، جنبه های ناخوشایند و منفی روابط از دست رفته و از دست دادن سطح کیفی روابط با دیگری است(دی یانگ گیرولد[2]، 1998). تاریخچه­ی مطالعات احساس تنهایی بیانگر آن است که این سازه در گذشته با مشکلات دیگری مانند افسردگی، کمرویی، خشم، رفتار خودانزواطلبانه و مانند اینها مفهوم سازی شده بود(تیکه[3]، 2009). اما در تعاریف و مفهوم سازی­های جدید، احساس تنهایی یک سازه ی روان شناختی مستقل از دیگر مشکلات درنظر گرفته می شود که خطرات منحصر به فرد خود را دارد(کاسیوپو و همکاران[4]، 2006). مرور پیشینه ی پژوهشی در تعریف و مفهوم احساس تنهایی نیز نشان می­دهد که در این زمینه تفاوت های نسبتاً چشمگیری بین صاحب نظران وجود دارد. برای نمونه، برخی از پژوهشگران احساس تنهایی را یک حالت روان شناختی ناشی از نارسایی های کمّی و کیفی در روابط اجتماعی می دانند(پیلو و پرلمن[5]، 1982؛ به نقل از رحیم زاده و پوراعتماد، 1390، ص124). براساس نظریه هایی مانند ویس[6](1973) احساس تنهایی یک تجربه ی منفی شدید است که فرد از به یادآوری آن فعالانه اجتناب می کند. اگر هم مجبور به یادآوری شود، با نارضایتی زیادی این عمل را انجام می دهد و درماندگی ناشی از احساس تنهایی را کم اهمیت جلوه می دهد. وود[7](1986) این گونه استلال می­کند که احساس تنهایی یک هیجان بنیادی و یکی از قوی ترین تجربه های انسانی است. وی براین باور است که احساس تداعی شده با احساس تنهایی، عدم وجود روابط اجتماعی مناسب را  به فرد گوشزد می کند.

   برابر دیدگاه پپلا و پرلمن[8](1982) شناخت‌ها، عامل میانجی و واسطه در احساس تنهایی هستند. این بازنمایی از رویکرد شناختی برآن است که تنهایی، پیامد اختلاف مشاهده شده میان چند و چون پیوندهایی است که هرکس آرزوی آن را دارد. در دیدگاه پپلا و‌ پرلمن، مردم شاید دو گونه تنهایی را تجربه کنند. این دیدگاه بر اساس طبقه بندی ویس[9](1973) پدید آمده است. در این طبقه­بندی دو گونه تنهایی یعنی تنهایی عاطفی و تنهایی اجتماعی مورد شناسایی قرار گرفته است.

1-  تنهایی عاطفی: در پی نبود یک وابستگی مهم یا از دست دادن یک چنان پیوندی پدید می‌آید.

2- تنهایی اجتماعی: در پی نبود پیوستگی به یک شبکه روابط اجتماعی پدیدار می‌شود و شاید تنها با دست‌یابی به یک شبکه ارتباطی خواستنی و خشنود کننده از میان برود(ون بارسن و همکاران[10]، 2000 ؛ به نقل از عابدینی نسب و خدابخش،1383).

 

سبب شناسی احساس تنهایی

    پدید آمدن احساس تنهایی دارای فرایند پیچیده‌ای است و شماری از عوامل با هم، یا جدا از یکدیگر آن را آشکار می‌کنند و بر ابعادش اثر می‌گذارند. ادراک هر کس از این که چه اندازه تعامل‌های اجتماعی دارد و آن تعامل‌ها چگونه هستند، به عنوان یک عامل درونی در شکل گیری تنهایی سهم به‌سزایی دارد . گروهی از پژوهش‌گران بر این باورند که احساس تنهایی هنگامی بروز می‌کند که عاملی بیرونی مانند کاستی در گستره شبکه پیوندهای اجتماعی کسی پدید آید و نیازهای مصاحبتی او کمتر خشنودش کند(راسل و همکاران[11]، 1965، به نقل از رشیدی،1380). به این ترتیب، این عوامل را می‌توان در دو دسته‌ی درونی و بیرونی مورد توجه قرار داد. 

- عوامل درونی: یک دسته از عوامل سبب ساز احساس تنهایی درونی هستند یکی از آن عوامل درونی، خطاهای شناختی و باورهای غیرمنطقی درباره برقراری پیوندهای عاطفی یا اجتماعی است که پی‌آمد تنهایی را به دنبال دارد. فکرکردن درباره‌ی این که «صفات شخصیتی منفی در من هست که دیگران را از من متنفر می‌کند» یا «من هرگز نمی‌توانم دوستی پیدا کنم چون به هیچ دردی نمی‌خورم» و یا « همیشه در پیوند با دیگران خراب‌کاری می کنم» و غیره، از این دست اندیشه‌های غیر منطقی است. پایین بودن عزت نفس یا خود‌پنداره‌‌ی منفی هم یک عامل درونی به شمار می آید. شاید کاستی در یک رابطه، عزت نفس را کاهش دهد. اما عزت نفس پایین هم آدمی را از کوشش برای برقراری دوستی با دیگران باز‌خواهد داشت(حسین‌شاهی، 1379).


[1] . Devereux

[2] . De Jong Gierveled

[3] . Theeke

[4] . Cacioppo et al

[5] . Peplau & Perlman

[6] . Weiss

[7] . Wood

[8] . Pilla & Perlman

[9] . Weis

[10] .Van Baarsen et al

[11] . Rassel


دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تحقیق احساس تنهایی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق بهزیستی روان‌شناختی

اختصاصی از ژیکو مبانی نظری و پیشینه تحقیق بهزیستی روان‌شناختی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تحقیق بهزیستی روان‌شناختی


مبانی نظری و پیشینه تحقیق بهزیستی روان‌شناختی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهش
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:24

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

اغلب اوقات بهزیستی روان‌شناختی به بهزیستی ذهنی[1] اشاره دارد، اما ممکن است با آن متفاوت باشد. بهزیستی برحسب کیفیت و کمیت مؤلفه‌هایی تعریف می‌شود که بر اساس آن افراد زندگی خود را لذت‌بخش می‌بینند؛ به‌عبارت‌دیگر، اینکه افراد چگونه زندگی خود را ارزیابی می‌کنند، به بهزیستی مربوط می‌شود. بهزیستی ذهنی به این حقیقت اشاره دارد که افراد قادر هستند تعیین کنند که آیا به زندگی خوشایند که وابسته به معیارهای موفقیت است رسیده‌اند یا خیر. پژوهش‌ها نشان می‌دهد که بهزیستی شامل تعدادی مؤلفه است و اکثر پژوهشگران آن را یک مؤلفه در نظر می‌گیرند و برای ارزیابی آن از چند مؤلفه استفاده می‌کنند. این مؤلفه‌ها به رضایت و شادکامی ‌مربوط می‌شوند. ارزیابی این مؤلفه‌ها کلی (مانند رضایت از کار) و چندبعدی (مانند عاطفه‌ی مثبت در مقابل عاطفه‌ی منفی) است (دینر، 2000).

هرچند واژه‌های ذهنی و روان‌شناختی زمانی که با بهزیستی همراه می‌شوند، اغلب به‌جای هم بکار برده­می‌شوند، کیس (2002) بیان کردن که این دو واژه به دو حقیقت کاملاً متفاوت اشاره دارند. اولاً کیس[2] (2002) اظهار کردند که بهزیستی ذهنی این دیدگاه سنتی را در برمی‌گیرد که بهزیستی «ارزیابی زندگی بر اساس رضایت و تعادل بین عاطفه مثبت و منفی» است. دوماً، بهزیستی ذهنی بر اساس شادکامی، موفقیت خوشایند و پرهیز از درد تعریف‌شده است. کیس (2002) بیان کردند که بهزیستی روان‌شناختی «ادراک درگیری مثبت با چالش‌های موجود زندگی» است. در این حوزه، بهزیستی روان‌شناختی بر اساس معنا، درک نفس و سطح عملکرد مشخص می‌شود.

در تلاش برای فهم و ارزیابی بهتر بهزیستی روان‌شناختی، ریف (1989، 1995) یک مدل چندبعدی را ارائه داد که بیانگر نظریه‌ی بهزیستی است. مدل ریف برای حل این مشکل به وجود آمد که پژوهش‌های قبلی در ارزیابی واقعی بهزیستی با شکست مواجه شده بودند (ریف، 1989). با در نظر گرفتن مشکلات در تعیین ویژگی‌های اساسی بهزیستی روان‌شناختی مثبت در حوزه‌های پژوهشی، ریف (1989؛ 1995) ارزیابی جامعی از بهزیستی روان‌شناختی ارائه داد. ریف (1989) به پژوهش در مورد روان‌شناسی بالینی و رشد همانند پژوهش در مورد سلامت روان پرداخت. با استفاده از دیدگاه روانی اجتماعی اریکسون[3]، کار نیوگارتن[4] روی تغییر شخصیت در بزرگ‌سالی و دیدگاه آلپورت[5] در مورد رسش، ریف (1989) شش بعد بهزیستی روان‌شناختی را مشخص کرد. این شش بعد شامل احساس استقلال، تسلط بر محیط، رشد شخصیتی، روابط مثبت با دیگران، داشتن هدف در زندگی و خویشتن پذیری می‌شوند (ریف 1989؛ 1995).

2-3-2 اجزا و عناصر بهزیستی روان‌شناختی

  • معنویت
  • رشد و بالندگی فردی
  • رضایت از زندگی
  • شادی
  • روابط مثبت با دیگران
  • خویشتن پذیری
  • معناداری
  • سازگاری و تسلط بر محیط
  • خود-پیروی
  • خوش‌بینی
  • هدف در زندگی

با توجه به نقش بسزایی که بهزیستی در ابعاد مختلف زندگی روانی-اجتماعی و حتی جسمی فرد دارد، بدیهی است که هر یک از این ابعاد و مؤلفه‌ها سهم زیادی در بهبود وضعیت روانی و اجتماعی شخص دارند، با این مقدمه کوتاه، به بررسی هر یک از مؤلفه‌ها می‌پردازیم.

2-3-2-1 معنویت[6]

مؤلفه معنویت نقش مهمی در بهزیستی روان‌شناختی ایفا می‌کند؛ به‌عبارت‌دیگر یک همپوشی بین بهزیستی روان‌شناختی و جنبه‌هایی از معنویت وجود دارد. اکثر روانشناسان حتی کسانی که در حوزه بهزیستی کارکرده‌اند تا حدود زیادی بعد معنوی بهزیستی انسان را نادیده گرفته‌اند. تنها در سال‌های اخیر در مورد اینکه مذهب و معنویت چگونه وجوه مختلف سلامت جسمانی و روانی را تحت تأثیر قرار می‌نهد، تحقیقات وسیعی صورت گرفته ست. چنین تحقیقاتی اهمیت مذهب و معنویت را به‌عنوان منبعی برای مقابله با وقایع تنیدگی زای زندگی، روشن ساخته است. (پالانت[7] و لائه[8]، 2002).

معنویت ممکن است از طریق تدارک یک چهارچوب برای تفسیر و توصیف تجارب زندگی و به‌موجب آن فراهم کردن نوعی احساس انسجام و به هم‌پیوستگی وجودی، در بهزیستی روان‌شناختی مشارکت کند. از طرف دیگر، سازه مذکر از طریق تجربه معاشرت ب دیگران که احتمالاً منجر به داخل شدن در یک سیستم حمایتی بزرگ‌تر می‌گردد، بهزیستی روان‌شناختی را افزایش می هد. این مسئله می‌تواند به ارزیابی قابل‌کنترل بودن عوامل تنیدگی زا کمک نماید و لذا ممکن است پریشانی هیجانی کمتری تجربه گردد (وسیسنگ[9]، 1994) به نظر می‌رسد معنویت ازنظر تأثیر روی 4 حوزه اثرات تنیدگی را تعدیل کند: هیجان، شناخت، رفتار، تعالی و کمال. به عقیده کمپبل بهزیستی وابسته به ارضای سه نوع اصلی از نیازهاست.

1- نیاز به داشتن: کسب حوائج و ملزومات مادی، هرچند تحقیقات کمپ بل برای بیش از دو دهه نشان داد همبستگی خیلی کمی بین درآمد و بهزیستی وجود دارد.

  • نیاز به ارتباط: نیاز به تجربه صمیمیت و سایر الگوهای روابط اجتماعی.

3- نیاز به بودن: احساس رضایت شخص از خود وزندگی (نیازهای هستی).

هرچند تقسیم‌بندی نیازهای چندگانه کمپبل مفید است، ولی الیسون معتقد است او و همکارانش چهارمین رشته از نیازها را نادیده گرفته‌اند که می‌توان آن‌ها را (نیاز به تعادل) نامید. این نیاز به احساس خوشبختی‌ای اشاره دارد که ما زمانی که یک معنای غایبی برای زندگی می‌یابیم، تجربه می‌کنیم. این نیاز به یک بعد غیر فیزیکی از آگاهی و تجربه اشاره دارد و واژه (معنویت) بهترین اصطلاح برای آن است (الیسون[10]، 1983 به نقل از فیست[11]، 2002). همه مذاهب بزرگ جهان موجودات انسانی را به تعالی و کمال به‌عنوان راهی برای تجربه بالاترین سطوح بهزیستی دعوت کرده‌اند. مذهبی بودن باعاطفه منفی کمتر، سوءاستفاده دارویی پایین‌تر، کیفیت زندگی بهتر، رضایت از زندگی، نوع‌دوستی و عزت‌نفس بالا همراه است. البته همه تحقیقات از کارکرد انطباقی مذهب و معنویت حمایت نکرده‌اند و عنوان نموده‌اند که بعضی مواقع استفاده از استراتژی‌های مقابله مذهبی برای سازگاری با استرس، منجر به تجربه سطوح بالای افسردگی و اضطراب می‌گردد (پالانت و لائه، 2002).

2-3-2-2 رضایت از زندگی

هر فردی در زندگی خویش استانداردهایی دارد که تمام جنبه‌های زندگی‌اش را در برمی‌گیرد (دینر، 2000). اغلب افراد برای رسیدن به رضایت زندگی در تمام جنبه‌های زندگی تلاش می‌کنند. درحالی‌که افراد می‌توانند رضایت از زندگی خویش را در هر حوزه از زندگی ارزیابی کنند، سطح رضایت در برخی حوزه‌ها نسبت به سایر حوزه‌ها برتری بیشتری دارد (دینر، 2000)؛ به‌عبارت‌دیگر، رضایت یک ورزشکار در ورزش ممکن است بر رضایت از سایر جنبه‌های زندگی از اهمیت بخصوصی برخوردار باشد. به‌عنوان نمونه، یک بازیکن فوتبال که احساس رضایت در مورد فوتبال[12] دارد، این جنبه از رضایت در تمام زندگی‌اش برجسته است. در مقابل، بازیکنی که از فوتبال رضایت ندارد، ممکن است در کل زندگی‌اش عدم رضایت داشته باشد (دینر، 2000).

رضایت از زندگی توسط فریش[13] (1994) مفهوم‌سازی شده است و به ارزیابی ذهنی افراد از رضایت از مهم‌ترین نیازها، اهداف و رسیدن به آرزوها تعریف‌شده است. رضایت یک مفهوم جامع است و شامل حوزه‌هایی از قبیل اهداف و ارزش‌های ثروت، کار، بازی و اجتماع می‌شود. این مفهوم با سلات روان در ارتباط است و روی سلامت روان مثبت تأکید دارد (هاروی[14] و همکاران، 2005).

رضایت از زندگی فرایندی است که از طریق آن فرد کیفیت زندگی خویش را بر اساس معیارهای منحصربه‌فرد مشخص می‌کند. احتمالاً مقایسه شرایط موقعیتی زندگی یک فرد با مجموعه‌ای از استانداردهای شخصی به وجود می‌آید. هرچقدر شرایط زندگی یک فرد با استانداردها مطابقت پیدا می‌کند، افراد رضایت بیشتری از زندگی خواهند داشت (دینر، 2010). بر این اساس، شین و جانسون (1987) رضایت از زندگی را به‌عنوان «ارزیابی کلی شخص از کیفیت زندگی بر اساس معیارهای منحصربه‌فرد» تعریف می‌کنند. همچنین مؤلفه‌ی بهزیستی شامل رضایت درزمینهٔ‌های بخصوص نیز می‌شود. به‌عنوان‌مثال پژوهش‌ها نشان داده‌اند که رضایت از زندگی رضایت از کار، خانواده، ازدواج، آسودگی، سلامتی و رضایت مالی را به همراه دارد (کوهن[15] و همکاران، 2008).


[1].subjective well-being

[2].Keyes

[3].Erikson

[4].Neugarten

[5].Allport

[6] spirtuality

[7] Pallant

[8] Lae

[9] Wissing

[10] Elison

[11] Feist  

[12] softball

[13] Frisch

[14] Harvey

[15] Cohen


دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تحقیق بهزیستی روان‌شناختی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق اقدام به خودکشی

اختصاصی از ژیکو مبانی نظری و پیشینه تحقیق اقدام به خودکشی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تحقیق اقدام به خودکشی


مبانی نظری و پیشینه تحقیق اقدام به خودکشی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهش
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:37

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

خودکش بر این باور است که در زندگی به اهداف و امیال خود  نرسیده است و زندگی مفهوم خود را از دست داده است ومرگ بهترازآن قلمداد می شود ( قائمی، 1364).

     خودکشی از ترکیب دو واژه­ی (sui)1 به معنی خود و (cide)2 به معنی کشتن تشکیل شده است.    خودکشی عملی است که با قصد آسیب رساندن به خود توسط شخص انجام می­شود که می­داند چه می­کند و چه پیامد احتمالی خود را می­داند (فولادی، 1381).

    خودکشی در لغت نامه ی دهخدا به معنای " خود را به وسیله ای کشتن ، انتحار ،کار زیاد کردن ، کوشش بسیار " آمده است ( لغت نامه ی دهخدا ،1347).

    امیل دورکیم3 (1917-1858) دراثر معروف خود به نام خودکشی آن را پدیده ای اجتماعی به شمار آورده و چنین تعریف می کند :خودکشی عبارت است از هرنوع مرگی که نتیجه مستقیم یا غیرمستقیم کردار منفی یا مثبت خود قربانی است که می­بایست چنان نتیجه­ای به بار آورد  (دورکیم ،1378). هم چنین می توان به تعریف دشه اشاره کرد که می گوید : " اقدامی معمولاً از روی آگاهی برای سر به نیست کردن خود به آن ترتیب که مرگ هدف یا وسیله باشد ." (ریئس دانا ،1380).

    آشیل دلماس4 نیز خودکشی را عبارت می داند از  " عملی که به وسیله ی شخص برای معدوم ساختن خود انجام می دهد ، در حالی که اختیار مرگ  و زندگی در حیطه قدرت اوست و از لحاظ اخلاقی موظف به انجام این عمل نمی باشد" (اسلامی نسب، 1371). مین جر5 روانشناس، میل به مرگ را نزد فرد خودکش آرامشی می­داند که در اثر تنشهای جامعه - محدودیت های اجتماعی واخلاق، که توانسته مانع از رهاشدن انرژی پرخاشگری  و جنسی فرد شود و در نهایت  فشار داخلی پدید می آورد - به آن دست پیدا کرده است (ریئس دانا،1380).

 

    آدلر6 می‌گوید: خودکشی حرکت جبرانی شدید است که در برابر اعتراضات، از فرد بروز می‌کند. گویی فرد نیاز دارد که بر اطرافیان تسلط یابد و احساس کهتری خود را کاهش دهد. نوجوان ،مرگ را برای آن انتخاب می‌کند که ارزش خود را به اطرافیان نشان دهد. (خدیوی‌زند، 1374).

________________________________

1-Sui

2-Cide

3-Emile Durkheim

4-Ashil Delmas

5- Min Jera

6-Adler

   اشنایدمن1 در تعریف خودکشی می‌گوید: خودکشی عملی است که به منظور خلاص شدن از یک مسئله، بن‌بست ، مشکل و بیرون آمدن از یک دوراهی، بحران و وضعیت غیر قابل تحمل صورت می‌گیرد. (اشنایدمن، ترجمه‌ی فیروزبخت، 1378).

   همانگونه که بررسی‌ها نشان می‌دهند، خودکشی عملی است که فرد به دست خود و به عنوان یک اقدام ارادی و به طور عمدی با هدف از بین بردن خود، انجام می‌دهد. اگر چه عوامل زیربنایی، که شخص را وادار کرده تا خود را از بین ببرد ممکن است برای خود شخص نامفهوم باشد و حتماً لازم نیست که فرد آن‌ها را کاملاً خوب شناخته باشد، عمل و اقدام به خودکشی به عنوان یک اقدام ارادی و عمدی مد نظر قرار می‌گیرد (فرقانی رئیسی، 1374). ژان باچلر2 در کتاب خودکشی خود در مورد خودکشی گریز گرایانه می­نویسد که " انسان با خودکشی کردن سعی می کند از روبرو شدن با شرایط غیر قابل تحمل زندگی فرار کند." به عبارت دیگر وی خودکشی را خروج از شرایط نامساعد ودشوار زندگی می داند (اشنایدمن ،1378).

   خودکشی طیف­های خاصی دارد، از افکار خودکشی که شایع­ترین است آغاز شده و به اقدام به خودکشی و بطور نهایی تمایل به مرگ ناشی از خودکشی که هدف نهایی است منتهی می­گردد (اسلامی نسب، 1371).

   پس در مجموع می توان نتیجه گرفت که خودکشی عملی است آگاهانه و کاملاً ارادی که فرد برای پایان دادن به زندگی خویش انجام می دهد.   فردی که اقدام به خودکشی می کند از نتیجه عمل خود آگاهی دارد و این مهم ترین مسئله در تشریح و تبیین پدیده خودکشی است.

  برخی مانند ارسطو3 خودکشی  به منظور فداکاری ( دگرخواهانه )  را خودکشی محسوب نمی کنند؛ ارسطو خودکشی را عملی برای معدوم ساختن فرد توسط خودش می داند که " به منظور فداکاری نمی باشد ، یعنی فرد برای قربانی شدن به انتحار دست نمی­زند ". اما اسکیرول4 نظری عکس             نظریات یاد شده دارد ، او معتقد است که"در خودکشی تمام خصوصیات  دیوانگی دیده می شود".   او با استناد به این نظر نتیجه می گیرد که خودکشی عملی غیر ارادی است و نباید تحت پیگرد قانونی قرار بگیرد.


دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تحقیق اقدام به خودکشی

دانلود مبانی نظری وپیشینه تحقیق طرحواره های ناسازگار اولیه

اختصاصی از ژیکو دانلود مبانی نظری وپیشینه تحقیق طرحواره های ناسازگار اولیه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مبانی نظری وپیشینه تحقیق طرحواره های ناسازگار اولیه


دانلود مبانی نظری وپیشینه تحقیق طرحواره های ناسازگار اولیه

دانلود مبانی نظری وپیشینه تحقیق طرحواره های ناسازگار اولیه

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

 

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

 

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

واژه طرحواره در اصل ریشه یونانی کلمه Scheen به معنای "داشتن" و یا شکل گرفتن" است. آرون بک معتقد است که طرحواره ها نقش اصلی در ارتباط با موضوعات تکراری در تداعی آزاد، تصورات و رویاها، ایفا می کنند. او معتقد بود که طرحواره ها ممکن است عملا مدت ها غیر فعال باشند اما بعدا تقویت یا خاموش شوند که نتیجه تغییرات در نوع داده های دریافتی از محیط است(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391).

بعدها نظریه پردازان دیگر، مفهوم اصلی طرحواره را توسعه دادند. برای مثال سگال (1988)نوشت که طرحواره ها شامل " عناصری سازمان یافته از واکنش ها و تجارب گذشته هستند که پیکره ای پیوسته و پایدار از اطلاعات قابل هدایت برای ادراک و تصدیق های بعدی را شکل می دهند". یانگ (1990) زمانی کاربرد روش متمرکز بر طرحواره در اختلالات شخصیتی را معرفی کرد، این مفهوم را گسترش داد. یانگ اظهار کرد که اگر چه بک و همکارانش (1979) به اهمیت طرحواره ها در درمان اشاره کردند، اما راهکارهای درمانی خاص بسیار اندکی را برای پروتکل های درمانی خود تا به امروز ارائه کرده اند. به همین دلیل یانگ مدل بک از طرحواره را توسعه داد و معتقد به یک نظریه چهار سطحی بود که شامل 1) طرحواره های ناسازگار اولیه2) نگهداری طرحواره 3) اجتناب از طرحواره 4) جبران طرحواره می شد(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391).

اگر چه طرحواره درمانی متمرکز بر روی زوج ها و خانواده ها شامل توجه به طرحواره های شخصی خود افراد می شود، اما تاکید بیشتر روی سیستم رابطه ای و طرحواره هایی است که به طور ویژه، حول شخص در رابطه گسترش می یابند. همچنین طرحواره درمانی از خانواده اصلی و تجارب اولیه افراد با اعضاء خانواده استفاده می کند(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391).

  • افکار و طرحواره های خودکار

افکار خودکار، شکل کلیدی دیگری از شناخت در نظریه شناختی-رفتاری است که گاهی اوقات با طرحواره درهم می آمیزد، بویژه به این دلیل که تا اندازه ای همپوشی بین هر دو وجود دارد. افکار خودکار اولین بار توسط بک (1976) به عنوان شناخت های همزمانی تعریف شدند که به سبکی سریع اتفاق می افتند وغالبا آگاهانه و به سهولت قابل دسترسی هستند. بنابراین افکار خودکار آگاهانه، مسیری برای کشف باورها و طرحواره های زیربنایی شخص فراهم می کنند(داتیلیو و بیرشک، 1385).

اپستین (1988) به طرحواره شخصی به عنوان "فرضیات برجسته و نسبتا پایداری که شخص راجع به چگونگی عملکرد دنیا خود و جایگاه خود در آن دارد" اشاره می کند. این فرضیات راجع به ویژگی ها و فرایندهایی است که معمولا اتفاق می افتند و به عملکرد انطباقی با سازماندهی تجارب شخصی در درون الگوهای با معنی کمک می کنند و پیچیدگی محیط را کاهش می دهند. با محدودیت انتخابی و راهنمایی و سازماندهی اطلاعات که فرد در اختیار دارد، طرحواره او تفکر مناسب و امکان عمل را امکان پذیر می کند(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391).

طرحواره ها در کابرد نظریه شناختی-رفتاری برای خانواده ها بسیار مهم هستند. آنها اعتقادات پایداری هستند که مردم راجع به دیگران و روابطشان دارند. طرحواره ها، ساختارهای شناختی ثابتی هستند و ارجاع ها و ادراک های زودگذر نیستند. طرحواره ها از ادراک ها متمایز هستندو از استنباط هایی که شخص از حوادثی که می بیند، شکل می دهد، متفاوت هستند(داتیلیو و بیرشک، 1385).

افراد دو طرحواره مجزا در مورد خانواده ها حفظ می کنند: 1) طرحواره خانوادگی که به تجارب والدین در خانواده اصلی شان مربوط می شود 2) طرحواره هایی که به طور کلی به خانواده اصلی مربوط می شود یا چیزی که چبل و فاین (1994) از آن به عنوان نظریه شخصی از زندگی خانوادگی یاد می کنند(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391).

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مبانی نظری وپیشینه تحقیق طرحواره های ناسازگار اولیه