لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 115
مقدمه
یکی از اصلیترین موانع فراروی مدیریت شهری ـ بخصوص در کلان شهرها ـ چند پارگی مدیریت شهری در عرصه سیاستگذاری، تصمیمسازی، برنامهریزی، هدایت و نظارت است. شهر سیستمی باز است که ساختارهای این سیستم هر کدام دارای کارکردهای خاص خود است. این عملکردها و کارکردها در پیوستگی زمانی و مکانی ـ فضایی ـ در حال تغییر و تحول و همچنین در حال باز تولیداند. ولی بایستی توجه شود کل سیستم شهر چیزی فراتر از تمام اجزاء، ساختارها، کارکرد و عملکردهای آن است، یعنی اگر ساختارها و عملکردهای یک شهر از هم منفک و تجزیه شوند، پیوند دوباره آنها دیگر شمایل سیستم شهر را ندارد.[1][1]
به عبارت دیگر شهر سیستمی پویا است که عملکردهای ساختارهای آن، پیوسته با هم تعامل دارند؛ برای تنظیم این روابط و پایداری سیستم، هماهنگی و یکپارچگی در مدیریت آن ضروری است و ما نمیتوانیم کارکردهای مختلف شهر را به مدیریت منفک و بدون ارتباط با هم بسپاریم و انتظار بهبود وضعیت داشته باشیم.
براساس مطالعات عمیق و روشنگر پژوهشگران عرصه مدیریت شهری، از شهرنشینی فراگیر و در حال رشد گریزی نیست و از طرف دیگر این رشد همراه با ناپایداریهایی است، که گزارشات این ناپایداریها، بخصوص از بُعد زیست محیطی، اقصتادی و کالبدی نگران کننده است. مشاهدات روزمره ما تأیید کننده نابسامانی و ناپیوستگی کارکردها و عملکردهای فضای شهری است. با توجه به این وضعیت پیشبینی میشود مسایل حاصل از شهرنشینی در آینده نزدیک جایگزین دغدغههای کنونی مدیران کلان مملکتی خواهد شد و نقش حاکمیتی پیدا خواهد کرد. ـ کافی است تصور کنیم «با تأمل و عمیق» با یک زلزله 6 ریشتری در کلان شهر کرمانشاه از بُعد امنیت چه بلای بر سر ایران خواهد آمد؟!ـ
پس جدا از نقش افزاینده شهرنشینی فراگیر و رو به شهر، برای اثرات بازدارنده و کاهنده این نوع از سکونتگزینی بایستی چارهاندیشی شود. تا حدود سالهای 1970 تأکید اصلی برای چارهجویی؛ سختافزارانه و مبتنی بر رویکردهای از بالا به پایین، متمرکز، اقتصادی و کالبدی بود، نهایت این روند چارهجویی، پاسخگو به مسائل شهرسازی و به طور کلی شهرنشینی نبود و اکنون اجماع بر سر شیوههای مدیریت شهری نوین است و پاسخ ناپایداریهای شهری را در ارتقاء کیفیت شیوه مدیریت شهری جستجو میکند به طوریکه منابع علمی جهان در بین عوامل اصلی تولید در هر شکلی چه مادی و چه معنوی سهم مدیریت و نیروی انسانی در توسعه بیشتر از سرمایههای مادی و سختافزارانه میداند. "راهپایداری شهری از تغییر رویکرد مدیریت شهری میگذرد" مدیریت شهری خوب دارای پارامترهای مختلف و متنوعی چون کارآمدی، شفافیت، مشارکتطلبی، حق اظهارنظر همگانی، انصاف، دانایی محوری و ... است.[2][2] بعلاوه آنکه یکی از مؤلفههای مهم مدیریت شهری برای رسیدن به شهر پایدار یکپارچگی در عرصه سیاستگذاری، تصمیمسازی، اجرا و نظارت است.
با نیم نگاهی به تحلیل وضعیت شهرنشینی و مدیریت شهری در ایران متوجه میشویم، در شرایط کنونی ما فاقد حکومتها و سازمانهای توانمند محلی مستقل هستیم؛ در شرایط کلان عدم شکلگیری این نهادها و سازمانهای محلی به ساختار متمرکز و استبدادی تاریخی و اقتصاد رانتی دولت برمیگردد. با وجود آنکه در اکثر کشورهای جهان چه با مشخصههای تمرکزگرا و چه با مشخصههای فدرالی، شهرداریها دارای قدرت بالا در امور محلی هستند و به عنوان نهادی فرابخشی عمل میکنند و شهرداریها همراه با شوراها دارای حکومت محلیاند و تمام امور محلی در حیطه اختیارات و وظایف آنها میگنجد.[3][3] ولی متأسفانه با وجود عمر 100 ساله مدیریت شهری «از اولین قانون بلدیه 1286 که اولین قانون مدون راجع به مدیریت شهری ایران است» در ایران، شهرداریها در عرصه تصمیمگیری و سیاستگذاری امور محلی جایگاه بایسته پیدا نکردهاند و هر بار که قانون شهرداریها و شوراها در دستور تغییر دولت و مجلس قرار گرفتهاند از اهداف اولیه فرابخشی بودن و همچنین اقتدار حکومت محلی کاسته میشود. دلیل واقعیت این امر به عواملی چون وابسته بودن منابع درآمدی مدیریت شهری به دولت، ضعف نهادهای مدنی و محلی و به طور کلی مشارکت در اداره امور شهر و برنامهریزی متمرکز و از بالا به پایین و ... بر میگردد.
بنابراین نظام اداره امور شهر در طی صد سال گذشته از وظایف اصلی مدیریت شهری بازمانده و بیشتر به امور بر زمین مانده شهر پرداختهاند. نتیجه این رویکرد و سیاستگذاری، رشد بیقواره و نااندیشیده دولت و ضعف و ناتوانی مفرط شهرداریها بوده است. مسأله جدی حاصل از این اتفاق، روی گردانی شهروندان از شهرداریها و تصور مغشوش و غلط از شهرداری در ذهن شهروند ایرانی است. شهروند ایرانی از شهرداریها و به طور کلی از مدیریت شهری جز وظایفی اولیه چون شستوشوی خیابانها، جمعآوری زباله و مسایل اینچنین در ذهن ندارند.
در حالیکه مدیریت شهری کارآمد و پایدار کل امور محلی سیستم شهر را بایستی برنامهریزی، سیاستگذاری، هدایت، ساماندهی، نظارت و هماهنگی کند. بنابراین اموری چون تهیه طرحهای توسعه شهری، مدیریت زمین و مسکن، امور آموزش و پرورش، حملونقل، بازیافت، مدیریت اسکان غیررسمی، نواحی کهن و قدیمی شهر، گردشگری، امور فرهنگی، محیطزیست و ... جزء وظایف محلی و به عبارتی در حوزه اختیارات شهرداریها و شوراها هستند، در حالیکه مدیریت شهری ما در شرایط کنونی بین 25 نهاد دولتی و شهرداری تقسیم شده است. ناراحتکنندهتر از این وضعیت این است که این متولیان گوناگون فاقد هماهنگی و همسو نگریاند،
مدیریت شهری