لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
لوح محفوظ
یو نس: وَ ما کانَ هذَا الْقُرْآنُ أَنْ یُفْتَرى مِنْ دُونِ اللّهِ وَ لکِنْ تَصْدیقَ الَّذی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصیلَ الْکِتابِ لا رَیْبَ فیهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمینَ(37)(( و چنان نیست که این قرآن از جانب غیر خدا [و] به دروغ ساخته شده باشد. بلکه تصدیق [کننده] آنچه پیش از آن است مىباشد، و توضیحى از آن کتاب است، که در آن تردیدى نیست، [و] از پروردگار جهانیان است.))
﴿ وَ ما کانَ هذَا الْقُرْآنُ ﴾ [یعنی شایسته قرآن نیست که آیاتش با هم اختلاف داشته باشند ]
﴿ مِنْ دُونِ اللّهِ وَ لکِنْ تَصْدیقَ الَّذی بَیْنَ یَدَیْهِ﴾ از لوح محفوظ
﴿ وَ تَفْصیلَ الْکِتابِ ﴾ که به منزله اصل (ام) می باشد همچنانکه در قوله تعالی آمده (( و انه فی ام الکتاب لدینا لعلی الحکیم ))ِ یعنی چگونه ممکن است با هم اختلاف داشته باشند، با اینکه قبل از آن در دو کتاب علم تفصیلی (لوح محفوظ) و علم اجمالی( ام الکتاب) ثبت شده است و این تفصیل آنها می باشد.
مومنون:وَ لا نُکَلِّفُ نَفْسًا إِلاّ وُسْعَها وَ لَدَیْنا کِتابٌ یَنْطِقُ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ(62)(( و هیچ کس را جز به قدر توانش تکلیف نمىکنیم، و نزد ما کتابى است که به حق سخن مىگوید و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت.))
﴿ وَ لَدَیْنا کِتابٌ﴾ همان لوح محفوظ یا ام الکتاب می باشد.
﴿ یَنْطِقُ﴾ به اندازه مرتبه هر نفسی و حدود کمالات و نهایات او و اینکه حق هر کدام به چه میزان می باشد.
فرقان:أَلَمْ تَرَ إِلى رَبِّکَ کَیْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَ لَوْ شاءَ لَجَعَلَهُ ساکِنًا ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَیْهِ دَلیلاً(45) ُمَّ قَبَضْناهُ إِلَیْنا قَبْضًا یَسیرًا(46) ((آیا ندیدهاى که پروردگارت چگونه سایه را گسترده است؟ و اگر مىخواست، آن را ساکن قرار مىداد، آنگاه خورشید را بر آن دلیل گردانیدیم.سپس آن [سایه] را اندک اندک به سوى خود بازمىگیریم.))
﴿ أَلَمْ تَرَ إِلى رَبِّکَ کَیْفَ مَدَّ الظِّلَّ﴾ منظور از ظل وجود نفسانی است به این معنی که ماهیات اشیاء و حقایق اعیان در حقیقت سایه سار حضرت حق و صفت عالمیت وجودمطلق می باشند. و منظور از گسترش آنها آشکار نمودن آنها به واسطه اسم نور است. که این اسم وجود ظاهر خارجی حضرت حق است که همه اشیاء به واسطه آن ظهور می یابند، و به عبارت دیگر از کتم عدم به سوی وجود اضافی رهسپار می گردند.
﴿ وَ لَوْ شاءَ لَجَعَلَهُ ساکِنًا﴾ یعنی آنها را در عدم که همان خزانه وجود اوست نگه می داشت این خزانه وجود همان ام الکتاب و لوح محفوظ ثابت است که وجود همه اشیاء در عالم باطن و حقیقی است – ونه ظاهر و صوری- و به معنی عدم صرف و لا شیئی نمی باشد چرا که عدم صرف هرگز وجود را نمی پذیرد و چیزی که وجودی در باطن و غیب و خزانه علم حق ندارد وجودش در علم ظاهر ممکن نیست و [به عبارت دیگر] به وجود آوردن و معدوم کردن همان اظهار آنچه که در غیب ثابت است و پنهان نمودن آنچه که در ظاهر است، می باشد و اوست که ظاهر وباطن است و او به همه چیز داناست.
﴿ ثُمَّ جَعَلْنَا﴾ خورشید عقل را.
﴿عَلَیْهِ ﴾ بر ظل و امر وجودی.
﴿دَلیلاً﴾ [آیه شریفه] به این مطلب راهنمایی می کند که ماهیت امر وجودی غیر از وجودش می باشد و گرنه [حتی به اعتبار عقلی نیز] در خارج مغایرتی با هم نداشته و جز وجود چیزی موجود نبود. برهمین اساس اگر وجودش نبود چیزی محسوب نمی شد پس فقط به اعتبار عقلی است که غیر وجود محسوب می گردد.
حدید:هُوَ اْلأَوَّلُ وَ اْلآخِرُ وَ الظّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ(3)((اوست اوّل و آخر و ظاهر و باطن، و او به هر چیزى داناست.))
﴿ هُوَ اْلأَوَّلُ﴾ کسی که وجود اضافی – به اعتبار ظهورش – از او نشأت گرفته است.
﴿ وَ اْلآخِرُ ﴾ کسی که جملگی خلق به اعتبار امکانی بودن و احتیاجشان به او منتهی می شوند پس هر چیزی به وسیله او به وجود می آید و در او فانی می گردد پس او در حالت واحد و به اعتبارات مختلف اول و آخر است.
﴿وَ الظّاهِرُ ﴾ در مظاهر عوالم وجودی به واسطه صفات و افعالش.
﴿وَ الْباطِنُ ﴾ به واسطه احتجاب به ماهیات و ذات موجودات.
﴿وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ﴾ زیرا عین و ماهیت هر موجودی صورتی از صور معلومات حق است. [و از طرفی می دانیم] که صور جمیع اشیاء در لوح محفوظ قرار دارد و او به لوح محفوظ و آن صور عالم است. یعنی به واسطه علم به ماهیت لوحی که دارای آن صور می باشد. پس علم به آنها عین علمش به ذات خویش می باشد.
حدید:ما أَصابَ مِنْ مُصیبَةٍ فِی اْلأَرْضِ وَ لا فی أَنْفُسِکُمْ إِلاّ فی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللّهِ یَسیرٌ(22) ((هیچ مصیبتى نه در زمین و نه در نفسْهاى شما [ به شما] نرسد، مگر آنکه پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابى است. این [کار] بر خدا آسان است.))
﴿ إِلاّ فی کِتابٍ﴾ همان قلب کلی است که لوح محفوظ نامیده می شود.
عبس:فی صُحُفٍ مُکَرَّمَةٍ(13) در صحیفههایى ارجمند،
﴿ فی صُحُفٍ مُکَرَّمَةٍ﴾ منظور لوحهای نفوس آسمانی است که قرآن از لوح محفوظ بر آنها نزال می گردد.
تحقیق درمورد لوح محفوظ