دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
اندیشه تعهد موضوعی اصلی در نوشتههای مدیریت است. این اندیشه یکی از ارزشهای اساسی است که سازماندهی بر آن متکی است و کارکنان بر اساس ملاک تعهد، ارزشیابی میشوند. اغلب پرسشهایی به عمل میآید، از قبیل: آیا اضافه، کار خواهد کرد؟ آیا روزهای تعطیل بر سر کار خواهد آمد؟ آیا دیر میآید یا زود؟ اغلب مدیران اعتقاد دارند که این تعهد برای اثربخشی سازمان ضرورتی تام دارد (میچل، 1373).
تعهد سازمانی، عامل مهمی برای درک و فهم رفتار سازمانی و پیشبینی کننده خوبی برای تمایل به باقیماندن در شغل آورده شده است. تعهد و پایبندی مانند رضایت، دو طرز تلقی نزدیک بههم هستند که به رفتارهای مهمی مانند جابهجایی و غیبت اثر میگذارند. همچنین تعهد و پایبندی میتواند پیامدهای مثبت و متعددی داشته باشند، کارکنانی که دارای تعهد و پایبندی هستند، نظم بیشتری در کار خود دارند، مدت بیشتری در سازمان میمانند و بیشتر کار میکنند. مدیران باید تعهد و پایبندی کارکنان را به سازمان حفظ کنند و برای این امر باید بتواند با استفاده از مشارکت[1] کارکنان در تصمیمگیری و فراهم کردن سطح قابل قبولی از امنیت شغلی برای آنان، تعهد و پایبندی را بیشتر کنند (مورهد، 1374).
هر استخدام حداقل از دیدگاه روانشناختی پیمان دو جانبهای محسوب می شود، که طی آن مستخدم تعهد میکند قوانین سازمانی را رعایت کند، وظایف محوله را به دقت انجام دهد و در مقابل، مستخدم نیز انتظاراتی هرچند تلویحی از سازمان خود دارد، مانند برخوردار شدن از امکانات لازم برای ارضای نیازهای فردی از قبیل نیازهای فیزیولوژیک، نیاز به احترام، امنیت و غیره. اگر سازمان و کارکنان هر دو تعهدات خود را عمل کنند رضایت شغلی، انسجام سازمانی، وحدت در هدف، کارایی، اثربخشی و بهرهوری سازمانی افزایش مییابد(بابایی،1380).
دلایل زیادی وجود دارد مبنی بر اینکه چرا یک سازمان بایستی سطح تعهد سازمانی اعضایش را افزایش دهد (پورتر و استیرز[2]، 2001):
اولاً تعهد سازمانی مفهومی جدید بوده و به طور کلی با وابستگی و رضایت شغلی تفاوت دارد. برای مثال، پرستاران ممکن است کاری را که انجام میدهند دوست داشته باشند، ولی از بیمارستانی که در آن کار میکنند، ناراضی باشند که در آن صورت آنها شغل های مشابهی را در محیطهای مشابه دیگر جستجو خواهند کرد. یا بر عکس پیشخدمتهای رستوران ممکن است، احساس مثبتی از محیط کار خود داشته باشند، اما از نتظار کشیدن در سر میزها یا به طور کلی همان شغلشان متنفر باشند ( گرینبرگ و بارون، 2000).
ثانیاً تحقیقات نشان داده است که تعهد سازمانی با پیامدهایی از قبیل رضایت شغلی (بتمن و استراسر[3]، 2004)، حضور (ماتیو و زاجاک[4]، 1995)، رفتار سازمانی فرا اجتماعی (چاتمن و اوریلی[5]، 1986) و عملکرد شغلی (آلن و مییر، 1993) رابطه مثبت و با تمایل به ترک شغل (استیرس و پورتر[6]، 1982) رابطه منفی دارد)شوان و همکاران[7]، 2003).
- مفهوم سازی های اولیه از تعهد سازمانی
در فرهنگ لغت آکسفورد (1996) تعهد به معنای الزامی است که آزادی عمل را محدود میکند. تعهد سازمانی مانند مفاهیم دیگر رفتار سازمانی[8] به شیوههای متفاوت تعریف شده است.
تعهد کردن در زبان فارسی به معنای «گردن گرفتن شرط و پیمان و خود را ملزم به انجام عملی دانستن» تعریف شده است.
معمولیترین شیوه برخورد با تعهد سازمانی آن است که تعهد سازمانی را نوعی وابستگی عاطفی به سازمان در نظر میگیرند. بر اساس این شیوه، فردی که به شدت متعهد است، هویت خود را از سازمان میگیرد، در سازمان مشارکت دارد و با آن در میآمیزد و از عضویت در آن لذت میبرد (ساروقی، 1385).
صاحبنظران پس از بحث زیاد دربارۀ مفهومسازی تعهد سازمانی به این نتیجه رسیده اند که در حال حاضر هیچگونه اجماعی دربارۀ تعداد ابعاد تعهد سازمانی و چگونگی تأثیر آنها بر رفتار وجود ندارد (بارت و همکاران[9]، 1995).
بهرغم فقدان اجماع در تعریف و مفهومسازی تعهد سازمانی میتوان دو زمینۀ نظری را در ادبیات موجود ردیابی نمود. نخست، تعهد سازمانی را میتوان واجد دو بعد نگرشی و رفتاری دانست.
همچنین این پرسش مطرح است که آیا تعهد سازمانی سازهای واحد به شمار میرود که متعلق آن سازمان مشخصی است، یا اینکه این مفهوم شامل تعهدی چندگانه است نظیر تعهد به شغل یا حرفه، تعهد به مشتریان یا ارباب رجوع، تعهد به مدیر و همکاران شغلی، تعهد به خود و تعهد به سازمان؟ (روبرت و همکاران[10]، 1999).
معمولیترین شیوه در تعریف تعهد سازمانی آن است که تعهد سازمانی را نوعی نگرش به کل سازمانی(نه شغل) که فرد در آن مشغول بهکار است در نظر بگیریم. در این تعریف، تعهد سازمانی نوعی وابستگی عاطفی به سازمان به شمار میرود. فردی که به شدت به سازمان محل کارش متعهد است، هویت خود را از سازمان میگیرد، در سازمان مشارکت دارد و با آن در میآمیزد و از عضویت در آن لذت میبرد. برای نمونه، چاتمن و اورایلی تعهد سازمانی را به معنای حمایت و پیوستگی عاطفی با اهداف و ارزشهای یک سازمان به دلیل خودِ سازمان و دور از ارزشهای ابزاری آن (وسیله ای برای دستیابی به اهداف دیگر) تعریف میکنند. شلدون تعهد سازمانی را نگرش یا جهتگیری میداند که هویت فرد را به سازمان مرتبط یا وابسته میکند. بوکانان تعهد سازمانی را نوعی وابستگی عاطفی و تعصبآمیز به ارزشها و اهداف سازمان میداند (اسماعیلی، 1380).
فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 38
مبانی نظری و پیشنه تحقیق جهت نوشتن فصل دوم پایان نامه ارشد و دکتری
همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن
منابع فارسی کامل
منابع انگلیسی کامل