ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مدیریت cpu و پردازشگر 14 ص

اختصاصی از ژیکو دانلود مدیریت cpu و پردازشگر 14 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

مدیریت cpu و پردازشگر

Process : به task گفته می شود و در واقع حالتی از اجرا برنامه است.

یک job موقعی که دارد سیستم می شودتوسط سیستم عامل به یک سری process تقسیم می شود ممکن است که program تبدیل به یک process شود. هر یک از عملیات هایی که باید برنامه یا کامپوتر انجام دهد یک process است.

این پروسس کار هایی برای cpu یا process هستند. اتفاقی که می افتند به این صورت است.

 

Ready state مرحله ای است که process ها به آن وارد می شوند و در آنجا منتظرند تا از cpu استفاده کننده ولی اگر cpu (process) مشغول باشد به این حالت run state می گویند. ( برنامه در حال اجرا است ) در حالی که در این سیستم نیستیم cpu نگاه می کند که کسی منتظر اجرای برنامه است که در اینجا ready Queue داریم و cpu در آن نگاه میکند و نفر بعدی وارد cpu می وشد که یک روتین را صدا می کند به نام dispatcher که کارش این است که process فعلی از آن رهایی پیدا کندو ببیند نفر بعد رد queue کیست و cpu را به آن اختصاص دهد.

وقتی در حالت Run state است چه اتفاق می افتد.

1) process که درحال استفاده از cpu است ناگهاننیاز به I/o پیدا می کند ( مثلا page fault اتفاق میافتد )

در این فاصله پاسخ گویی به I/o آن process به کمک state دیگر به آن (block) wait state می گویند می فرستیم.

Static :

entry time

priority

Burst time

job

3

10

1

2

1

1

2

4

3

2

3

5

4

1

4

6

2

5

5

فرض بر این است که priority ازنوع preemptive است.

در زمان صفر j1 موجود است. در زمان 2 ، j2 وارد می شود که اولویت آن بیشتراست ازj1 پس j1 به اندزه 2Ns از cpu استفاده کرده و j2 پس از آن از 3

در زمان فقط 3 j1 است که در سیستم است زیرا j3 در زمان 4 وارد می وشد.

پس j1 دوباره در cpu قرارمیگیرد و در زمان 4، j3 , وارد می شود و چون اولویت آن با j1 یکسان است پس j1 به کارش ادامه می دهد. در زمان 5، j4 وارد می شود که اولویت آن کمتر است در زمان 6، J5 می آید که اولویت ان بیشتر از j1 است. پس j5 درcpu قرار میگیرد تا زمان 11 که کارش تمام می وشد حال j1 و J2 می ماند j1 به اندازه نانو ثانیه کار دارد. ولی j3 تا j2 نانو ثانیه وقت می خواهد پس j3 در cpu قرار می گیرد و بعد در cpu قرار میگیرد.

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

Round robin scheduling:

در این روش process هایی که منتظر cpu هستند د یک صف قرار می گیرند و انکه اول امده از process از cpu استفاده می کند اما زمان مشخصی را می گذارند که اگر یک process از آز آن زمان بیشتری داشته باشد مجدداً به صف بر می گردد ( time slice ) یا ( quantum slice ) این روش برای سیسنژتم های time sharing مناسب است.

زیرا نیاز است که در زمان اجرا process قابل پیش بینی باشد و هر process به انداز بقیه از cpu استفاده کند.

این روش یک روش منصفانه ایست.

 

این روش نمی واند تشخیص دهد که نوع job چه است I/o bound است یا cpu bound است معمولاً می خواهیم I/o bound اولویت داشته باشد زیرا می خواهیم هرچه یک process نیاز با زمان بیشتری داشته باشد اولویت آن کمتر باشد و یا اولویت را به job هایی بدهد که اصلاً از cpu استفاده نکرده یا کمتر استفاده کرده در زمانی که I/o مشغول است cpu job های دیگر را پردازش میکند . پس از روشی به نام multi level que .shc استفاده می ند.

Multi level scheduling:

هدف این است که به job هایی که نیاز کمتری به cpu دارد ارجعیت بدهد.

برای job های کوچک منصفانه است.

به سرعتمشخص می وشد که یک job چیست؟

Job های I/o bound اطلاعات خوبی از وسابلI/o م یگیرند.

 

هر ؟؟؟؟؟ یک Quantum size خودش را دارد. Process وارد feuel1 می شود. 1ns از cpu استفاده کنند.ممکن است قبل از اینکه 1ns تمام شود تمام کنند . بروند بیرون یا اینکه در خواست I/o کنند و داخل Bock state شوند ولی اگر بیشتراز 1ns باشد به صف بعدی میفرستد اگر در صف 1 چیزی نباشد به سراغ level بعدی میرود.

level آخر round robin است و در همانجامی چرخد تا تمامشود در اینجا4Q را بالا می بریم ولی به محض اینکه process جدید آمد به level اول می رود.

ممکن است یک job در اول I/p bound باشد و بعد cpu bound شود. مشکلی نیست ولی اگر یک job اول cpu bound باشد و بعد I/O bound شود مشکلی ایجاد میکند.در این حالت هر موقع در هر level یک شماره داریم که ببینیم که کدام process خودش می گوید من cpu


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مدیریت cpu و پردازشگر 14 ص

دانلود مدیریت تقاضا 13 ص

اختصاصی از ژیکو دانلود مدیریت تقاضا 13 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

مدیریت تقاضا

چکیده

در این مقاله ضمن ارائه تعریفی از تقاضا و مدیریت تقاضا به تشریح تقاضا های هشت گانه و ارائه پیشنهاداتی در هنگام مواجه شدن با هر یک از آنها در جهت مدیریت تقاضا یا مدیریت بازاریابی جهت نیل به اهداف شرکت پرداخته شده است. و نقش مدیریت بازاریابی در مدیریت هر یک از این تقاضاها نشان داده شده است.

مقدمهیکی از تعاریف نسبتاً جامعی که درباره واژه مدیریت بکار رفته است، مدیریت را علم و هنر، برنامه ریزی (پیش بینی)، سازماندهی (تقسیم کار)، هدایت و رهبری ( راهنمایی کردن و توانایی نفوذ در دلها)، نظارت و کنترل (ناظر بودن و اصلاح کردن اشتباهات) و ایجاد هماهنگی(به وجود آوردن نگرش سیستمی) بین تمام اجزای سازمان و منابع مختلف آن (انسانی، مادی، فیزیکی) جهت نیل به اهداف از پیش تعیین شده با توجه به قوانین و عرف جامعه، می داند.اگر این تعریف را کنار هر واژه دیگری بگذاریم، می توانیم از آن استفاده کنیم، برای مثال: مدیریت تولید، مدیریت مالی، مدیریت فروش ومدیریت بازاریابی. به شرط آنکه واژه دوم را هم به درستی تعریف کنیم. این مقاله مدیریت تقاضا یا مدیریت بازاریابی را مورد بررسی قرار می دهد.

مفهوم بازاریابیمفهوم بازاریابی به این معنی است که یک شرکت باید نیازها و خواستهای یک بازار هدف کاملاً تعریف شده را بررسی کرده و آنگاه نسبت به تامین رضایت مطلوب مشتریان به نحو مؤثرتر و کارآتر از رقبا اقدام کند. و به عبارتی، ارزش بیشتری به مشتریان ارائه کند. برای ارائه ارزش بیشتر به مشتریان می بایست بهتر از رقبا و سریعتر از رقبا عمل کرد تا مورد انتخاب مشتری قرار گرفت. اما تمام عملیات فوق در یک بنگاه اقتصادی زمانی برای شرکت ارزشمند است که در بلند مدت سود آوری داشته باشد.با توجه به تعریف واژه مدیریت و همچنین مفهوم بازاریابی می توان مدیریت بازاریابی را به این صورت تعریف کرد: « تجزیه و تحلیل، برنامه ریزی، اجرا و کنترل برنامه هایی جهت ایجاد، ارائه و حفظ فرایندهای دادوستدهای سودآور با خریداران مورد نظر، به منظور دستیابی به اهداف سازمانها.همان طور که ملاحظه می شود تعریف فوق ترکیبی از تعریف دو واژه مدیریت و بازاریابی است. یعنی اجرای وظیفه های مشخص به منظور انجام دادن دادوستد های مطلوب با بازارهای مورد نظر. بازاریابی و مدیریت بازار علم شناخت نیازها و رفع آنها از طریق فرایند مبادله منابع است.در واقع بازاریابی شامل کلیه عملیاتی است که از خلق ایده تا تولید، توزیع و حتی خدمات پس از فروش را در بر می گیرد، و با سنجش رضایت مشتری و رفع عیوب کار به معاملات بعدی با مشتری می اندیشد.بنابراین، مدیریت بازاریابی شامل اداره کردن تقاضاست، که آن هم به نوبه خود در برگیرنده مدیریت حفظ رابطه با مشتری است. پس وظیفه مدیر بازاریابی این است که با توجه به وضعیت و موقعیت سازمان، سطح مناسبی از تقاضا را برای سازمان برقرار سازد. به بیانی دیگر، مـــــــدیریت بازاریابی عبارت از مدیریت فرایند تقاضاست. که طی آن تجــــــزیه وتحلیل فرصتها، برنامه ریزی، به کارگیری، اجرا و کنترل برنامه ها بــــــــا هدف ایجاد و حفظ مبادلات مطلــــــوب بازارهای هدف برای نیل به اهداف ســـــــازمانی صورت می گـــــــیرد. پس سه واژه مدیریت بـــــازاریابی (Marketing Management)مدیریت تقاضا (Demand Management)و مدیریت روابط مشتریان ( CRM)=Relationship Management Customerهمگی مترادف بوده و هدف آنها مدیریت کردن مشتریان و تقاضای آنهاست به نحوی که از مشتری بالقوه به مشتری بالفعل تبدیل شده و با برقراری رابطه بلند مدت بین آنها و شرکت یک رابطه عمیق دوستی و همکاری با هدف برد دوطرفه ایجاد شده و علاوه بر اینکه خودشان مشتری وفادار شرکت می شوند به عنوان مُبلغ مجانی برای شرکت عمل می کنند.

تقاضا چیست؟تقاضا همان نیاز و خواست است موقعی که با قدرت خرید پشتیبانی می شود. نیاز، احساس محرومیتی است که از نداشتن یک چیزی به انسان دست می دهد. اما خواست، احساس لذتی است که به واسطه کالا یا خدمت به وجود می آید، اما برای رسیدن به آن احساس لذت، مشتری می بایست متقاضی خرید محصول از شرکت بشود و انجام این فرایند بخش مهم عملیات یک شرکت است که بتواند با بهره گیری از ابزارهای مختلف ترویج(Promotion) که عبارتند از تبلیغات، روابط عمومی، فروش شخصی، پیش برد فروش و بازاریابی مستقیم و همچنین کارکرد خود محصول، مشتری را متقاضی شرکت کرده و پس از فروش به ایشان که با به کارگیری تکنیک های خاتمه فروش وبهره گیری از علم روانشناسی صورت می گیرد، با ایشان ارتباط را ادامه داد، و با پیگیریهای لازم و اثر بخش و خدمات پس از فروش و سنجش رضایت مشتریCSM) ) در بالا بردن درجات رضایت ایشان از شرکت تلاش کرده و آنها را به مشتریان وفادار (Client) تبدیل کند.انواع تقاضا: اقسام مختلف تقاضا را به هشت دسته تقسیم می کنند که عبارتند از: تقاضای منفی ، نبودن تقاضا، تقاضای پنهان، تقاضای تنزلی، تقاضای فصلی، تقاضای کامل، تقاضای بیش از حد و تقاضای ناسالم.اگر بپذیریم که در جهان همه چیز به جز خود تغییر مشمول تغییر هستند نکته حائز اهمیت در اقسام تقاضا این است که تقاضاهای مختلف هم، در اثر مرور زمان از سوی مشتریان تغییر می کنند و وظیفه مدیریت بازاریابی شرکت مدیریت این تقاضا در جهت نیل به اهداف شرکت است.(جدول شماره یک)


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مدیریت تقاضا 13 ص

دانلود مدیریت ریسک 20 ص

اختصاصی از ژیکو دانلود مدیریت ریسک 20 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

مدیریت ریسک

رویکردی نوین برای ارتقای اثربخشی سازمانهای

چکیده

عدم اطمینان محیطی و شدت رقابت سازمانها و مدیران، آنها را با چالشهای متعدد مواجه ساخته است. برای مدیر مؤثر این چالشها، رویکردهای نوین مدیریت و شایستگیهای خاص طرح و توصیه شده است. شناسایی و مدیریت ریسک یکی از رویکردهای جدید است که برای تقویت و ارتقای اثربخشی سازمانها مورد استفاده قرار می گیرد. به طورکلی، ریسک با مفهوم احتمال متحمل زیان و یا عدم اطمینان شناخته می شود که انواع مختلف و طبقه بندیهای متنوع دارد. یکی از این طبقه‌بندیها ریسک سوداگرانه و ریسک خطرناک است. تمامی اشکال ریسک شامل عناصر مشترکی چون محتوا، فعالیت، شرایط و پیامدها هستند. طبقه بندی دیگر ریسک استراتژیک و ریسک عملیاتی است. مدیریت ریسک به مفهوم سنجش ریسک و سپس اتخاذ راهبردهایی برای مدیریت ریسک دلالت دارد. انواع ریسک ها برحسب احتمال وقوع و تأثیر آنها قابل تقسیم است که نتیجه آن پورتفوی ریسک و اعمال استراتژی‌های مناسب (انتقال، اجتناب، کاهش و پذیرش) است.

مقدمهتحولات عمده در محیط کسب و کار، مثل جهانی شدن کسب و کار و سرعت بالای تغییرات در فناوری، باعث افزایش رقابت و دشواری مدیریت در سازمانها گردیده است. در محیط کسب و کار امروز، مدیریت و کارکنان می بایست توانایی برخورد با روابط درونی و وابستگیهای مبهم و بغرنج میان فناوری، داده ها، وظایف، فعالیتها، فرایندها و افراد را دارا باشند. در چنین محیطهای پیچیده ای سازمانها نیازمند مدیرانی هستند که این پیچیدگیهای ذاتی را در زمان تصمیم گیریهای مهمشان لحاظ و تفکیک کنند. مدیریت ریسک مؤثر که بر مبنای یک اصول مفهومی معتبر قرار دارد، بخش مهمی از این فرایند تصمیم گیری را تشکیل می دهد. در این مقاله این اصول بوسیله شناسایی عناصر اصلی ریسک و بررسی چگونگی تأثیر بالقو? این عناصر در موفقیت سازمانها و چگونگی مقابله و مدیریت ریسک ها مورد بحث قرار می گیرد.

تعریف ریسک و انواع آنتعریف ریسک: برای درک طبیعت ریسک، ابتدا باید از تعریف آن آغاز کرد. اگرچه تفاوتهای فراوانی در چگونگی تعریف ریسک وجود دارد، ولی تعریفی که در ادامه ارائه می‌شود، به‌طور مختصر ماهیت آن را نشان می‌دهد: ریسک یعنی احتمال متحمل شدن زیان (DOROFEE-96). این تعریف شامل دو جنبه اصلی از ریسک است:* مقدار زیان می بایست ممکن باشد؛ * عدم اطمینان در رابطه با آن زیان نیز می‌بایست وجود داشته باشد.در اکثر تعاریفی که از ریسک شده است، به‌صورت روشن به دو جنبه آن، یعنی زیان و عدم اطمینان، اشاره شده است. ولی سومین جنب? آن، یعنی انتخاب، معمولاً به‌صورت ضمنی مورد اشاره قرار می گیرد که منظور از انتخاب، چگونگی توجه نمودن به آن است. این سه شرط، پایه های اساسی ریسک و مبنایی برای بررسی عمیق'تر آن هستند.

انواع مختلف ریسک: اصطلاح ریسک بصورت گسترده ای مورد استفاده قرار می‌گیرد، ولی مخاطبان مختلف اغلب تعبیرهای نسبتاً مختلفی ازآن دارند (KLOMAN-90). برای مثال، شیوه ارتباط ریسک با فرصت به شرایط تلقی ریسک بستگی دارد. بعضی اوقات، یک وضعیت هم فرصت سودآوری و هم امکان بالقو? زیان را فراهم می سازد نماید. ولی در موارد دیگر، فرصت سودآوری وجود ندارد، تنها امکان بالقو? زیان موجود است. بنابراین ریسک می تواند دارای دو نوع تقسیم فرعی دیگر باشد:* ریسک سوداگرانه؛* ریسک خطرناک.در شکل شماره یک تفاوت میان این دو مقوله به تصویر کشیده شده است. در ریسک سودا گرانه، شما می توانید یک سودآوری تحقق یافته یا بهبودی در روال شرایط نسبت به وضع موجودتان داشته باشید. و به‌طور همزمان نیز امکان بالقوه ای برای تجرب? یک زیان یا بدتر شدن شرایط نسبت به وضع موجود را داشته باشید. قمار بازی یک مثال از انجام یک ریسک سوداگرانه است. وقتی شما یک شرط بندی انجام می دهید، می‌بایست احتمال به‌دست آوردن پول بیشتر در مقابل انتظار از دست دادن میزان شرط بندی تان، مورد ارزیابی قرار دهید. در این مثال، هدف کلی افزایش ثروتتان است، و تمایل شما به سرمایه گذاری در ریسک، به منظور فراهم‌ساختن یک فرصت سودآورانه است.در مقابل، ریسک خطرناک فقط یک امکان بالقو? زیان به همراه دارد و هیچ فرصتی برای بهبود روال شرایط فراهم نمی سازد. برای مثال، به‌چگونگی در نظر گرفتن امنیت، به‌عنوان یک ریسک خطرناک توجه کنند. فرض کنید که شما نگران محافظت از اشیاء با ارزشی باشید که در خانه نگهداری می شوند. هدف اصلی شما در این مثال، اطمینان از عدم دستبرد به اشیاء موجود در منزل شما بدون اطلاع و اجازه از جانب شماست. بعد از بررسی میزان کیفیت امنیت اشیاء، امکان دارد که شما تصمیم به نصب یک سیستم امنیتی در منزلتان به‌منظور جلوگیری از ورود دزد و سرقت اشیاء بگیرید. توجه کنید که هدف در این مثال، طبق تعریف، تنها تمرکز ریسک بر روی محدود? امکان بالقو? زیان است. در اکثر شرایط مناسب، شما تنها آنچه را که هم اکنون مالک آن هستید، محافظت می کنید. و هیچ امکان بالقوه‌ای برای


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مدیریت ریسک 20 ص

مدیریت تولید در صنایع کوچک 15 ص

اختصاصی از ژیکو مدیریت تولید در صنایع کوچک 15 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

مدیریت تولید در صنایع کوچک

یکی از مهمترین نقطه قوتهای صنایع کوچک استعداد بالقوه آنها در برقراری رابطه بین تولیدات بخش کشاورزی و بخش صنعت است. صنایع کوچک در هر دو زمینه فراورده‏سازی محصولات کشاورزی و تولید ماشین‏آلات و وسایل موردنیاز برای استفاده در بخش کشاورزی سهم مهمی را ایفا می‏کند.

مهمترین مسئله کشورهای جهان سوم، بیکاری و افزایش مهاجرت روستاییان به شهرهاست. لذا برنامه‏ها و سیاستهای صنعتی باید در راستای کاهش بیکاری و بهبود وضع اکثریت مردم باشد. با توجه به این هدف اولا فرصتهای اشتغال باید در مناطق روستایی و شهرهای کوچک به وجود آید، ثانیا این فرصتها به طور متوسط باید به اندازه کافی ارزان باشد، ثالثا با توجه به این که جمعیت کشورهای در حال توسعه از آموزش کافی برخوردار نیست و نرخ بیسوادی بالاست، روشهای تولید باید نسبتا ساده باشد. رابعا روشهای تولید باید به صورتی باشد که از منابع محلی استفاده کند و در نهایت اهداف فوق از رهگذر ایجاد صنایع کوچک قابل تحقق باشد.

یکی از مهمترین نقطه قوتهای صنایع کوچک استعداد بالقوه آنها در برقراری رابطه بین تولیدات بخش کشاورزی و بخش صنعت است. صنایع کوچک در هر دو زمینه فراورده‏سازی محصولات کشاورزی و تولید ماشین‏آلات و وسایل موردنیاز برای استفاده در بخش کشاورزی سهم مهمی را ایفا می‏کند.

پیشرفتهای سریع کشورهای در حال توسعه نظیر کره جنوبی، تایوان، مالزی، هندوستان، ترکیه، اندونزی و دهها کشور دیگر نشان‏دهنده این است که با برنامه‏ریزی‏های جامع، اتخاذ سیاستهای اصولی در جهت تقویت کارآفرینی و ایجاد انگیزه در جهت جذب کارآفرینان می‏توان خلا موجود در کشور را پر کرد. با مروری بر علل پیشرفت کشورهای صنعتی چون آلمان، ژاپن، امریکا، انگلیس و دیگر کشورهای پیشرفته صنعتی متوجه می‏شویم که صنایع کوچک در این کشورها به عنوان پایه‏های اصلی رشد و توسعه و دستیابی به صنایع فوق مدرن بوده است. به دلیل انعطاف‏پذیری و استفاده از تکنولوژی ساده، صنایع کوچک نقش بسزایی در تولید، اشتغال‏زایی، صادرات، ارزش افزوده و در یک کلام توسعه اقتصادی کشور دارند. با عنایت به وابستگی شدید صنایع واسطه‏ای و مادر در زمینه تکنولوژی و توان سرمایه‏گذاری کشورهای صنعتی، امکان هرگونه حرکت اساسی در جهت صنعتی شدن برای کشورهای درحال توسعه کند و مشکل خواهد بود و برای رهایی از این تنگناها و حداکثر بهره‏گیری از امکانات و استعدادهای داخلی و افزایش تولید ناخالص داخلی کشور و اشتغال، حمایت از صنایع کوچک یکی از بهترین راهها می‏تواند باشد. مطابق مطالعات و بررسی‏های انجام شده در سطح جهان توسط سازمان جهانی کار (ILO) حدود ۷۰ درصد از نوآوریها و اختراعات در صنعت، توسط کارآفرینانی به وجود آمده که در واحدهای کوچک و متوسط مشغول بوده‏اند.

در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه، سیاستگذاری‏ها در جهت حمایت هرچه بیشتر از صنایع کوچک است و این بنگاههای کوچک به شدت مورد توجه قرار گرفته‏اند تا جایی که به عنوان مثال در قانون اساسی کره جنوبی بر حمایت و پشتیبانی هرچه بیشتر از این صنایع تاکید شده است، یا در ژاپن صنایع کوچک با سازماندهی بسیار قوی نقش مهمی در تحولات صنعتی و تکنولوژیک این کشورها ایفا می‏کنند.

●مزایای کلی صنایع کوچک

مزایا و برتریهای صنایع کوچک در دنیای امروز به حدی است که بدون اغراق قابل شمارش نیست و محدودیتی برای این مزایا وجود ندارد. این مزایا از زوایای مختلف قابل بررسی است اما به طور کلی می‏توان این مزایا و ویژگی‏ها را برای صنایع کوچک در سطح جهانی به شرح ذیل برشمرد: ۱ - تنوع در مصرف منابع انرژی با عنایت به رشد نامحدود تکنولوژی در زمینه‏های مختلف علوم الکترونیک، علوم ژنتیک و... میزان مصرف انرژی در صنایع معدنی بسیار کاهش یافته و در آینده نیز همچنان این کاهش ادامه خواهد یافت و به همت و ابتکار و خلاقیت کارآفرینان واحدهای کوچک، منابع جدید انرژی با قیمتهای بسیار پایین‏تر جایگزین منابع قبلی شده که از این منابع می‏توان به تبدیل انرژی خورشیدی به الکتریسیته و حرارت، انرژی حرارت مرکزی زمین، امواج دریا، انرژی باد، انرژی رعد و برق، هیدروژن و بیوگاز اشاره کرد که واحدهای تحقیقاتی صنایع کوچک پیوسته روی این مسائل مطالعه نموده و آنها را مدنظر قرار داده‏اند. ۲ - کاهش اتلاف انرژی مواد رشد تکنولوژی و طراحی هوشمندانه و بکارگیری ابزارهای نوین سبب کاهش قیمت بإ؛ توجه به کاهش ضایعات، مصرف کم انرژی، حذف کارهای غیرضروری و مصرف کامل مواد اولیه شده است. ۳ - تمرکززدایی وجود مراکز متعدد کارگاههای تولیدی در شهرها و روستاهای مختلف کشورها موجب تمرکززدایی از جهات مختلف صنعتی، تولیدی و نیروی انسانی شده و توزیع تقریبا همگونی را از نظر جمعیتی و ... در سرتاسر هر کشور سبب شده‏اند. ۴ - کارآیی اقتصادی صنایع کوچک در صورت گسترش مطلوب، محیط رقابتی و سالمی به وجود می‏آورند که در کارایی اقتصادی کشور نقش بسزایی خواهد داشت. صنایع کوچک می‏توانند به عنوان اقمار صنایع بزرگ، سهم بسزایی در تحول صنعتی و به وجود آوردن پیوندهای مستحکم صنعتی ایفا کنند. امروزه در اغلب کشورهای جهان و خصوصا در ژاپن، صنایع بزرگ تدریجا خط تولید خود را کوچکتر کرده و آنرا به صنایع کوچک می‏سپارند. در کارگاههای کوچک تولیدات بر اساس درخواست مشتری و باب میل و سلیقه آنها ساخته می‏شود و محصولات بسیار متنوعی با کیفیتهای بسیار بالا و از نظر زیبایی نیز در حد بالایی تولید می‏کنند. زمان ساخت محصول در این کارگاهها نسبت به کارخانه‏های بزرگ خیلی کوتاهتر است و لذا مشتریان بیشتر راغب هستند تا کالاهای موردنیاز خود را از اینگونه واحدها تهیه نمایند. این صنایع: - دارای بالاترین ظرفیت ایجاد اشتغال برای قشر جوان و نیروی فعال هستند - توانایی لازم در راستای تامین قطعات موردنیاز صنایع مادر بزرگ را دارند - توانایی انعطاف‏پذیری بالایی در تنوع بخشیدن به نوع فعالیت‏های تولیدی را دارند - توان لازم در جهت جذب سرمایه‏های سرگردان جامعه را دارند - این صنایع می‏توانند سکوی پرتاب مدیران و کارآفرینان اقتصادی باشند و مرکزی برای مدیران و نیروهای متخصص موردنیاز صنایع و تکنولوژی پیشرفته باشند مدیران این کارگاهها و واحدها دارای مزایا و ویژگی‏های خاص هستند که برخی از این ویژگی‏ها عبارتند از: - در تصمیم‏گیری برای انجام کار جدید و تغییر و تحول در روند


دانلود با لینک مستقیم


مدیریت تولید در صنایع کوچک 15 ص

تحقیق درمورد مدیریت دانش ضمنی 12 ص

اختصاصی از ژیکو تحقیق درمورد مدیریت دانش ضمنی 12 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

مدیریت دانش ضمنی :

بعد اول- تکامل دانش ضمنی در سازمانها :

ایجاد و تکامل دانش ضمنی شرایط خاصی را می طلبد ، در این زمینه «نوناکا» در سال 2000 مدل حلزونی دانش را مطرح کرد و چنین بیان می دارد که «دانش ضمنی همیشه با شخص همراه است . به عنوان مثال یک محقق باهوش دارای بینشی است کــــه به ثبت اختراع جدیدی منجر می شود ، یا یک کفاش بعد از کسب سالها تجـربه فرایند خلاقیت جدیدی را مطـرح می سازد .» به عقیده «نوناکا» دانش سازمانی از طریق تعامل اجتماعی میان دانش ضمنی و تصریحی، توسعه می‌یابد. وی با توجه به این فرض اساسی که دانش به عنوان سرمایه اصلی سازمان، مستلزم هماهنگی و یکپارچه سازی است و با ایجاد تعاملی پویا بین این دو نوع از دانش به چهار راهبرد اساسی اجتماعی کردن ( از دانش ضمنی به دانش ضمنی )، بیرونی‌سازی ( از دانش ضمنی به دانش تصریحی)، ترکیب ( از دانش تصریحی به دانش تصریحی )، درونی سازی (از دانش تصریحی به دانش ضمنی) در فرایند تبدیل دانش اشــــاره می کند. از این طریق سازمان قادر خواهد بود به خلق و توسعه دانش جدید اقدام کند .

دانش ایجاد شده از طریق این فرایند حلزونی در سطوح افقی و عمودی سازمان توسعه پیدا کرده و خود سبب ایجاد حلقه جدیدی از دانش می شود. این فرایند تعاملی در سطح داخلی سازمانی اتفاق می افتد. رفتار مشتریان با پذیرش، خرید، استفاده یا عدم تمایل آنها به استعمال کالا و یا خدمات سازمان سبب ایجاد مفهوم در محصول شده؛ آنگاه مانند محرکی جهت استخراج دانش ضمنی آن عمل می کند، سپس این دانش در فرایند خلاقیت سازمان منعکس شده و حلقه جدید ایجاد دانش سازمانی مجددا آغاز می گردد . ((سنگه)) بر این اعتقاد است که در قرن بیست و یکم کدگذاری دانش در تبدیل دانش ضمنی به خلاقیت کمکی نمی کند و اجزا ضمنی خلاقیت فقط از طریق تجارب عملی یا تعاملات شخصی در داخل یا خارج از سازمان و شبکه های اجتماعی با خبرگانی که تجارب و دانش مرتبط را دارند، می تواند تکامل پیدا کند ، که آن را فوت و فن یا یادگیری از طریق انجام یک عمل می‌نامیم. وجود فرهنگ سازمانی باز که در آن از خلاقیت حمایت و پشتیبانی می گردد از جمله پیش نیازهای تکامل دانش ضمنی به حساب می آید. «رودیجر» و «وانینی» تنها راه شناسایی دانش ضمنی را برقراری ارتباط افراد با سازمانهای خارجی یا درون سازمان دانسته و حمایت و تلاش برای ایجاد چنین فضای ارتباطاتی را از وظایف مدیریت می دانند. بنابراین، ازجمله شرایط اساسی ایجاد، تسهیم و استفاده از دانش ضمنی در فرایند خلاقیت، ‌اعتماد بین اعضای سازمان است. تسهیم دانش ضمنی در موقعیتهای غیر رسمی بسیار موفقیت آمیز تر از موقعیتهای رسمی است از این رو فرهنگ سازی در زمینه تشویق افراد به ایجاد دانش ضمنی و ایجاد جوی که در آن اعضای سازمان برای تسهیم دانش خود احساس امنیت کنند از وظایف حائز اهمیت مدیریت خواهد بود.

بعد دوم – حیات بخشی به دانش ضمنی :

اطمینان یافتن از شناسایی دانش ضمنی مرتبط در سازمان یک پیش شرط اساسی جهت فعال ساختن دانش ضمنی در فرایند نوآوری است. در سال 1998 جمعی از صاحب نظران اعلام کردند که دانش ضمنی امکان ایجاد ایده های بسیاری را فراهم می سازد، بنابراین خلاقیت را برانگیخته و اثر مثبتی بر فعالیتهای کسب و کار دارد . شناسایی دانش ضمنی اغلب باموانع بسیاری روبروست؛ در این راه، ایجاد فضای ارتباطاتی مناسب بین کارکنان و فراهم ساختن شرایطی که آنها قادر باشند ایده های خود را به راحتی بیان کرده، مورد ارزیابی و انتقاد قرار دهند، می تواند بسیار موثر و کارا باشد. برگزاری جلسات طوفان مغزی یک تکنیک معروف برای سرمایه گذاری بر بینشها و مشهودات مربوط به دانش ضمنی گروهی از افراد است.از آنجا که از یک سو ابعاد ضمنی دانش اشخاص، درون هر فرد نهادینه شده و به صورت عمومی در دسترس نیست و از سوی دیگر ابعاد ضمنی دانش جمعی را نیز بافت آن سازمان تشکیل می دهد ،‌بنابراین دانش یک سازمان منحصر به فرد بوده و توسط سایر سازمانها به راحتی قابل تقلید و به کارگیری نیست. دانش ضمنی را می توان از طریق ایجاد دانش علمی جدید فعال کرد و سپس با یادگیری روشهای جدید تولید، آن را در طراحی محصولات جدید به کاربرد. همچنین از طریق فرایند بهبود تدریجی یا یادگیری در عمل نیز می توان با استفاده از دانش ضمنی به دست آمده، فناوری موجود را ارتقا داد. دانش ضمنی در سرتاسر زنجیره تولید و خلاقیت یک سازمان قابل وصول است. «هاول» معتقد است مرحله ای که در آن دانش ضمنی کسب شده و در فرایند خلاقیت و تولید موردی استفاده قرار می گیرد ، از نظر سیاست و استراتژی بسیار مهم است. بنابراین اینگونه می توان نتیجه گرفت که دانش ضمنی منبع مزیت رقابتی محسوب می شود. قدرت ابتکار لازم برای خلاقیت نه تنها از خبرگی قابل مشاهده ، بلکه از ذخیره تجربیات نامشهود افراد سازمان که قبل از استفاده در فرایند نوآوری حیاتی سازی می شود، نیز قابل استخراج است. دانش ضمنی را می توان هم از منابع داخل سازمان از طریق تصمیم گیری در مورد دانش اعضا و فراهم آوردن فضای بهبود یادگیری جمعی و ارتقا شایستگی ضمنی آنها و هم از منابع خارج از سازمان با تلاش در جهت اکتساب دانش و مهارتهای ضمنی افراد سایر شرکتها ،‌ از طریق استخدام افراد مجرب و تحصیل کرده و یا اخذ راهنمایی ازمشاوران خبره و با تجربه و یا ایجاد شبکه با شرکتهای دیگرکسب کرد. این موضوع کاملا واضح است که دانش ضمنی در تمامی عملیات و مراحل فعالیتهای یک سازمان قابل کسب و حیاتی سازی است.

بعد سوم - انتقال دانش ضمنی

سومین بعد تاثیر گذار دانش ضمنی در فرایند خلاقیت ،‌ انتقال آن است. «هاول» بیان می دارد که شهود بر مبنای کیفیتهای ضمنی، نقش مهمی را در فرایند خلاقیت ایفا می کند .[12] این موضوع نشان می دهد که میزان قابل توجهی از دانش که برای انجام یا بهبود یک فرایند معین یا فناوری تولید مهم است، دانش ضمنی است. اهمیت و نقطه قوت دانش ضمنی در دشواری تقلید و در نتیجه انتقال آن خلاصه شده. به عبارت دیگر دانش ضمنی معمولا یک عنصر مهم در همکاریهای صنعتی هم در آغاز و هم در خلال آن


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد مدیریت دانش ضمنی 12 ص