اختصاصی از
ژیکو دانلود مقاله کامل درباره فقر قابلیتی رویکردی جامع به محرومیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
فقر قابلیتی رویکردی جامع به محرومیت
دیدگاه سنتی به فقر اصولاً آنرا بر مبنای "عدم کفایت درآمدی" فرد و یا خانوار مورد بررسی و تحلیل قرار میدهد. بصورتی که برای خانوار با تعداد افراد مشخص یک حداقل میزان درآمد را جهت تامین حداقل نیازهای معیشت آنان مشخص می نماید. در نتیجه خانوارهایی که کل درآمدشان از این میزان کمتر بوده فقیر محسوب می شوند. این نگرش فقر را بر اساس سطوح مختلف عدم کفایت درآمد جهت تامین حداقل کالری مورد نیاز روزانه، عدم کفایت درآمد جهت تامین حداقل نیازهای معیشتی و همچنین عدم کفایت درآمد در حد متوسط درآمد سرانه در جامعه به ترتیب به «فقر شدید»، «فقر مطلق» و «فقر نسبی» طبقه بندی می نماید. از این رو نگرشی که فقر و محرومیت افراد را بمنزله عدم برخورداری از درآمد کافی می دانست، برقراری هرگونه نظام رفاهی بخصوص در حوزه تامین اجتماعی را در پیوند با تامین صرف این حداقل ها تصور می نمود.
در حالی که در رویکردی جامع تر به فقر تحت عنوان «رویکرد قابلیتی» که در اوایل دهه 1980 توسط آمارتیا سن (Amartya Sen)- برنده جایزه نوبل اقتصاد سال 1998- مطرح گردید، فقر بمنزله محرومیت از قابلیت در نظر گرفته می شود. در این معنا ملاک تشخیص فقر ومحرومیت، دستیابی به کارکردهایی در زندگی است که برای افراد مطلوب و ارزشمند است. از جمله این کارکردها تغذیه کافی، برخورداری از خدمات بهداشتی، دسترسی به آموزش و پرورش، مشارکت در تصمیمات گروهی و... است. مجموع این کارکردها قابلیت افراد را تشکیل می دهند. هدف رویکرد قابلیتی به فقر، انکار در آمد پایین بعنوان یکی از عوامل دخیل در فقر نیست، بلکه این رویکرد بدین موضوع می پردازد که صرف برخورداری از درآمد کافی و متعارف جهت تامین مایحتاج زندگی نمی تواند تعیین کننده عدم محرومیت افراد تلقی شود، بلکه توانایی یا عدم توانایی تبدیل این درآمد به قابلیت است که می تواند محرومیت یا عدم محرومیت افراد را مشخص سازد. در این رابطه میتوان مثالی را بیان نمود؛« دو نفر با درآمد بالاتر از خط فقر ظاهراً هر دو غیر فقیر هستند، چنانچه یکی از آنها دچار بیماری بوده و این بیماری برای وی هزینه هایی را ایجاد نماید، با توجه صرف به میزان درآمد آنها ارزیابی صحیح از محرومیت های دیگرشان مقدور نخواهد بود و نمی توان هر دو را بواسطه برخورداری از درآمد بالاتر از خط فقر، غیر فقیر دانست.» از این رو کسی ولو اینکه درآمدی بالاتر از خط فقر داشته باشد ولی نتواند آنرا تبدیل به قابلیت ( در معنای مجموع کارکردهای مطلوب) نماید، در فقر یا محرومیت قرار دارد.
تبدیل درآمد به قابلیت بستگی به متغیرها و عواملی همچون سن، جنسیت، وضع سلامت، شرایط اقلیمی و... دارد. برخی گروهها نظیر سالخوردگان، معلولان، کودکان، زنان سرپرست خانوار و... از جمله گروههایی هستند که براساس رویکرد قابلیتی به فقر، علاوه بر عدم کفایت درآمد با مسئله تبدیل درآمد به قابلیت مواجه می باشند. در این رابطه بنظر سن(Sen) یک «هم رویدادی» معایب بین "محرومیت درآمدی" و "شرایط نامطلوب تبدیل درآمد به قابلیت" وجود دارد. بطور مثال معلولیت هم میتواند توان فرد را در کسب درآمد کاهش داده و هم تبدیل درآمد را به قابلیت دشوارتر سازد؛ زیرا بطور مثال یک فرد معلول و بیمار در مقایسه با فردی بلحاظ جسمانی سالم نیاز به درآمد بیشتری (جهت مداوا) دارد تا بتواند در صورت امکان به همان قابلیت لازم (دراینجا سلامت جسمانی) دست یابد.
از این رو رویکرد قابلیتی درک ما را از ماهیت و علل محرومیت گسترش میدهد. این امر بواسطه «تغییر توجه از "ابزار تحقق اهداف" یعنی درآمد به خود اهداف"» صورت می گیرد. بنابراین تحول و تغییر نگرش نسبت به فقر و محرومیت، سیاستهای اجتماعی و رفاهی متفاوتی را در زمینه مبارزه با فقر ضروری می سازد.
بطور کلی سیاستهای رفاهی متداول مبارزه با فقر در پی تامین درآمد فقرا و حفظ موقعیت درآمدی آنان در حد بالاتر از خط فقر می باشند. در صورتی که بر اثر تکانه ها و نوسانات ناشی از تهدیدات و مخاطرات گوناگون، وضعیت رفاهی افراد براحتی در معرض آسیب پذیری قرار خواهد گرفت و مالاً موجب سقوط آنان به ورطه فقر خواهد شد. از این رو سیاستهای معطوف به رویکرد درآمدی به فقر، سیاستهایی فاقد چشم اندازی روشن در حل ریشه ای فقر هستند و همچنین قادر به پیشگیری از سقوط سایر افرادی که در نزدیکی خط فقر قرار دارند به زیر خط فقر نخواهند بود.
برخلاف سیاستهای مبارزه با فقر برمبنای رویکرد درآمدی، سیاستهای معطوف به رویکرد قابلیتی مبتنی بر ارتقاء توانایی افراد و خانوارها جهت خروج از وضعیت فقر بصورت پایدار از طریق ارتقاء آموزش و تحصیل فرد و خانوار، ارتقاء فرهنگ و شیوه های زندگی سالم، کاهش تبعیض جنسیتی درون خانواده ها، کاهش نابرابری فرصتها در جامعه، توانمند سازی زنان و نیز افراد آسیب پذیر و... می باشد. بنابراین این سیاستها بایستی علاوه بر کمک به افراد جهت تامین درآمد کافی، توان آنان بخصوص نسل های آتی و فرزندان فقرا را در زمینه ارتقاء قابلیتهای اولیه در میان آنها نظیر دسترسی به آموزش کافی و همچنین مراقبتهای بهداشتی لازم جهت دستیابی به درآمد کافی در آینده ارتقاء دهند.
سرانجام اینکه بر مبنای رویکرد قابلیتی جامعه ای در ارتقای وضعیت رفاهی شهروندان خود توفیق خواهد داشت که به جای تاکید صرف بر دستیابی به درآمد کافی و ثابت برای هر فرد، به ایجاد فرصتهای لازم برای شهروندان جهت دستیابی به کارکردها و اهداف مطلوبشان بپردازد.
دانلود با لینک مستقیم
دانلود مقاله کامل درباره فقر قابلیتی رویکردی جامع به محرومیت