مشخصات این فایل
عنوان: ریشه ضرب المثل های ایرانی
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 20
این مقاله درمورد ریشه ضرب المثل های ایرانی می باشد.
خلاصه آنچه در مقاله ریشه ضرب المثل های ایرانی می خوانید :
دنبال نخود سیاه فرستادن
هرگاه بخواهند کسی از مطلب و موضوعی آگاه نشود و او را به تدبیر و بهانه بیرون فرستند و یا به قول علامه دهخدا پی کاری فرستادن که بسی دیرکشد. از باب مثال می گویند: فلانی را به دنبال نخود سیاه فرستادیم. یعنی جایی رفت که به این زودی ها بازنمی گردد.
اکنون ببینیم نخود سیاه چیست و چه نقشی دارد که به صورت ضرب المثل درآمده است. به طوری که می دانیم نخود از دانه های نباتی است که چند نوع از آن در ایران و بهترین آن در قزوین به عمل می آید.
انواع و اقسام نخودهایی که در ایران به عمل می آید همه به همان صورتی که درو می شوند مورد استفاده قرار می گیرند یعنی چیزی از آنها کم و کسر نمی شود و تغییر قیافه هم نمیدهند مگر نخود سیاه که چون به عمل آمد آن را داخل ظرف آب می ریزند تا خیس بخورد و به صورت لپه دربیاید و چاشنی خوراک و خورشت شود.
مقصود این است که در هیچ دکان بقالی و سوپر و فروشگاه نخود سیاه پیدا نمی شود و هیچ کس دنبال نخود سیاه نمی رود، زیرا نخود سیاه به خودی خود قابل استفاده نیست مگر آنکه به شکل و صورت لپه درآید و آنگاه مورد بهره برداری واقع شود.
فکر می کنم با تمهید مقولهی بالا ادای مطلب شده باشد که اگر کسی را به دنبال نخود سیاه بفرستند در واقع به دنبال چیزی فرستادند که در هیچ دکان و فروشگاهی پیدا نمی شود.
نازشست
این اصطلاح یا ترکیب اضافی در افواه عامه به معنی پاداش یا مشتلق یا انعامی است که در در مقابل هنرنمایی یا انجام کاری مهم و یادآوردن خبر خوش به اشخاص و افراد داده می شود. نازشست دادن یا نازشست گرفتن که هر دو از مصطلحات و امثله سائره است به آن گونه پاداش و انعامی اطلاق می شود که در قبال انجام کارهای فوق العاده و قابل توجه و ستایش داده یا گرفته شود. در این مقاله مطلب بر سر علت و موجب تلفیق و ترکیب دو واژه ناز و شست است که دانسته شود برای چه پاداش و پیشکشی در مقابل هنرنمایی های قابل تحسین و ستایش را نازشست می گویند و علت تسمیه و نامگذاری آن از چه واقعهی تاریخی ریشه گرفته است.
ناصرالدین شاه قاجار که قریب نیم قرن در ایران سلطنت کرده است دفتر مخصوصی داشت که بودجهی مملکتی و دربار را در آن یادداشت می کرد و در پایان سال چنانچه متوجه میشد که کسر بودجه دارد به طرق مختلفه از عمال و حکام و ثروتمندان پول درمی آورد که البته عنوان هدیه و پیشکشی داشت و برای شاهد مثال چند نمونه از آن طرق و تدابیر را شرح می دهیم:
1- پیشکشی های عید نوروز که مبلغ و میزان آن در حدود دو پنجم مالیات ایران بود و از طرف وزیران و حکام ایالات و ولایات و رؤسای قبایل و کارمندان عالی رتبهی دولت تقدیم می گردید و میزان آن به فراخور مقام و مرتبه تقدیم دارنده قبلاً معلوم و معین میشده است.
2- ناصرالدین شیاه در اول هر سال شمسی برای حکام و صاحب منصبانی که قصد تغییر و تعویض آنها را نداشت خلعت می فرستاد. این خلعت شاهانه نشانه ادامه خدمت بود و خلعت گیرنده وظیفه داشت با تشریفات خاصی آن خلعت را استقبال کند و متقابلاً مبلغی درخور مقام سلطنت به حضور ملوکانه تقدیم دارد.
3- انتصاب شغل جدید و ترفیع درجه و مقام و اعطای فرامین ملوکانه نیز ایجاب می کرد که مراحم و عواطف ملوکانه را با تقدیم مبلغ قابل توجهی پاسخ گویند.
طبیب مخصوص ناصرالدین شاه دکتر فوریه در رابطه با گرفتن مقام و منصب شرح جالبی دارد که نقل آن را بی فایده ندانستیم:
... هیچ وقت دیده نشده است که کسی عرض حالی تقدیم شاه کند مگر آنکه با آن یک کیسه کوچک ابریشمی یا ترمه ای پر یا نیم پر از پول همراه باشد. همین اواخر امین السلطان شش کیسهی پر تقدیم کرد و چهار روز قبل سرتیپ عباسقلی خان شاگرد سابق مدرسهی مهندسی نظام پاریس که حالیه آجودان وزیر جنگ است از همین قبیل کیسه ها با عریضه ای سر به مهر پیش شاه گذاشت و امروز صبح هم مشیر الدوله کیسهی بزرگی که تا به حال من به آن بزرگی ندیده بودم به حضور ملوکانه آورد. تمام این کیسه ها پر از پول و طلاست و تقدیم آنها به منظور گرفتن مقامی است.
در سلسله مراتب اجتماعی هیچ کاری بدون پیشکش صورت نمی گیرد و چون این تقدیمی به منزله قیمت خرید مقامی است که تقدیم کننده طالب تحصیل آن است اهمیت آن به خوبی واضح می شود. چیزی که مورد اعجاب من قرار گرفته مهارتی است که شاه بدون آنکه دست به کیسه ها بزند در تعیین مقدار محتویات آنها دارد. به یک نگاه سبک و سنگین آنها را درمی یابد و آثار این فراست برو جنات اولایح می گردد. همین نگاه قدر آنها را بر او مشخص می سازد و دیگر احتیاجی به شمردن پول داخل کیسه ها پیدا نمی کند.
4- اگر اتفاق سوء و ناگوار در قلمرو حاکمی رخ می داد در چنین مورد آن حاکم موظف بود فوراً چند هزار تومان به تناسب اهمیت و کیفیت آن واقعه برای ناصرالدین شاه تقدیم دارم تا مقامش متزلزل نگردد و کماکان مشمول مراحم و عواطف ملوکانه باشد.
5- یکی دیگر از طرق ترمیم کسر بودجهی دربار و مملکت این بود که ناصرالدین شاه نقشه چندین مهمانی را طرح می کرد و به منزل شاهزادگان و اعیان و رجال و علمای روحانی میرفت. بدیهی است افرادی که به این طریق مورد مرحمت واقع می شدند ناگزیر بودند به اصطلاح معروف هم چوب را بخورند هم پیاز را یعنی هم دعوت شاهانه ترتیب دهند و هم مبلغی گزاف که شاه پسند باشد برای پیشکشی و پاانداز حاضر کنند.
6- رقم دیگر پیشکش هایی بود که طالبان وزارت و حکومت به شاه می دادند. گاهی که برای یک منصب دو نفر یا بیشتر نامزد و داوطلب داشت هر کدام که بیشتر از دیگران پیشکش می داد منصب را می ربود.
7- ارقام دیگر وجوه تصدق و پیشکش نامگذاری و ختنه سوران اولاد شاه و سهمیه از اموال و ترکه رجال و اعیان و شاهزادگان ثروتمند و همچنین دیه ای بود که ضاربین می پرداختند. شاه مرحوم خزینه ای در اندرون تشکیل داده هر قدر تقدیمی برای اعطای فرامین و القاب جمع می شد در آن خزینه می گذاشتند و اسم آن خزینه را خزینه الحمقا گذاشته بودند.
8- بعضی اوقات ناصرالدین شاه با یک یا چند نفر از تجار و بازرگانان بازار طرح شرکت میریخت. نتیجتاً کالای آن بازرگانان به قیمت گزاف به درباریان و ثروتمندان فروخته میشد و نصف مبالغ حاصله به شاه تعلق می گرفت.
....
بخشی از فهرست مطالب مقاله ریشه ضرب المثل های ایرانی
مقدمه
- کلاه شرعی
- آش شله قلمکار
دوغ و دوشاب یکی است
دو قورت و نیمش باقی است
دود چراغ خورده
دنبال نخود سیاه فرستادن
نازشست
دانلود مقاله ریشه ضرب المثل های ایرانی