دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
بسم الله الرحمن الرحیم
مزین شدن سال 1385 به نام مبارک پیامبر اعظم (صل الله علیه و آله و سلم) از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی همچنان که ناظر بر تحولات به وجود آمده در کشورمان و در سطح منطقه ای و بین المللی است ، مبین وجود ضرورت ها و الزامات اساسی در توجه مضاعف عموم مردم و مسوولان و حتی افکار عمومی جهان به ویژه در سطح جهان اسلام به وجود مقدس پیامبر اعظم اسلام حضرت محمد (صل الله علیه و آله و سلم) و بهره مندی از ویژگی ها و امتیازهای خاص آن وجود مبارک است.
پیامبری که به تعبیر رهبر معظم انقلاب ، مجموعه تکامل یافته فضایل همه انبیا و اولیای الهی در طول تاریخ و درخشان ترین کهکشان عالم وجود است.
در این میان توجه به اهداف مقام معظم رهبری از این نامگذاری، در دو عرصه لازم و ضروری است:
1- در سطح داخلی، به نظر می رسد با توجه به شکل گیری و تقویت همبستگی ملی و مشارکت حداکثری مردم در مسائل مهم کشور ، مردمی آماده به کار و سرشار از امید و جوانانی پرشور و با استعداد ، بیش از همیشه نیازمند بهره گیری از الگوی رفتاری مناسب برای حرکت روبه جلو و شتاب بخشیده به امور کشور هستیم تا از این طریق بتوانیم در عرصه های مختلف، فاصله خود را از قله های پیشرفت مادی و معنوی کاهش دهیم و با سربلندی از میان کوران حوادث و توطئه های پیش رو عبور کنیم.
قطعا وجود مقدس پبامبر اعظم (صل الله علیه و آله و سلم) که الگویی تمام عیار و کامل است ، می تواند راهگشا باشد و ما را در مسیر درست تری قرار دهد.
ضرورت ها و الزامات اساسی آن نیز از سویی نیازمند بازخوانی و مرور درسهای پیامبر اعظم و از سوی دیگر ، مستلزم تبدیل آنها به درسهای زندگی و برنامه های جاری دولت و ملت است.
در این میان ، توجه به درسهای اساسی مکتب نبوی، از جمله مکارم اخلاق و استقامت و ایستادگی - که بدون شک اولی مقدمه دومی است - ضرورتی دو چندان دارد که تبدیل شدن آن به یک فرهنگ و رویه عملی برای مردم و مسوولان نقش مهمی خواهد داشت.
تردیدی نیست که توجه دادن به ویژگی های پیامبر عظیم الشان اسلام بویژه به عنصر اخلاق ، به آن معنا نیست که جامعه ما از خصایل اخلاقی دور شده و نیاز به بازگشت به مکارم اخلاقی دارد ، بلکه به دلیل این که ایران اسلامی که الگویی از جامعه اسلامی و اخلاقی و منادی حکومت اسلامی در جهان امروز است ، نیازمند تقویت مکارم اخلاق در سطح جامعه خود و در سطح بین المللی است. جامعه بین المللی که بشدت تحت فشار، بی عدالتی ، قدرتمداری ، زورگویی و سیاست بازی سیاستمداران اخلاق گریز است.
با این حال ، بهره گیری مطلوب از وجود مبارک پیامبر اعظم اسلام ، ضمن این که نیازمند توجه بیش از پیش به اصل خودسازی است ، مستلزم بهره گیری از تجربه های گذشته و استفاده از راهکارهای عملی برای مردم و مسوولان در بخشهای مختلف است تا بتوانند خیزش بلندی داشته باشند.
2- در سطح بین المللی و منطقه ای نیز به نظر می رسد نامگذاری سال جاری به عنوان پیامبر اعظم (صل الله علیه و آله و سلم) ناظر به شیطنت ها ، توطئه ها و اقدام های مراکز قدرت جهانی و صهیونیسم بین الملل نسبت به دین مبین اسلام ، پیامبر عظیم الشان اسلام و جهان اسلام است.
علاوه بر این که در سالهای اخیر تلاشهای بسیاری از سوی غرب و رسانه های گروهی وابسته به صهیونیسم بین الملل برای مخدوش کردن چهره واقعی اسلام صورت گرفته است و نظام سلطه جهانی نیز منابع و سرنوشت ملتهای مسلمان را نشانه رفته و تهاجمات نظامی ، فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی را علیه کشورهای اسلامی در دستور کار قرار داده است، اهانت سازمان یافته به ساحت مقدس پیامبر اسلام از سوی رسانه های گروهی غرب نشان داد تلاشهای پیدا و پنهان برای فشار و تضعیف جهان اسلام در حال انجام است و در این میان اصل تفرقه افکنی نیز محوریت یافته است.
از این رو با نامگذاری سال جاری به عنوان سال پیامبر اعظم که به تعبیر رهبر معظم انقلاب ، وجود ایشان در عرصه بین المللی نیز نقطه پیوند عقاید و عواطف همه ملتهای مسلمان و همه امت اسلامی است، می توان امیدوار بود که جهان اسلام ، به ویژه دولتها ، اندیشمندان ، صاحب نظران و رسانه های گروهی داخلی و خارجی با درک دقیق موقعیت کنونی جهان اسلام ، در تبیین حقایق دین مبین اسلام و شخصیت منحصر به فرد پیامبر گرامی اسلام که پیامبر صلح و دوستی است ، و شناساندن وی به جهان تشنه معنویت و عدالت، تلاشی دوچندان داشته باشند و راه را بر خرافه ، تحجر و توطئه های دشمنان اسلام ببندند.
فرازی از پیام نوروزی رهبر معظم انقلاب به مناسبت حلول سال 85
در این مقطع زمانى، یاد و نام مبارک پیامبر اعظم از همیشه زندهتر است؛ و این یکى از تدابیر حکمت و الطاف خفیّهى الهى است. امروز امت اسلام و ملت ما بیش از همیشه به پیغمبر اعظم خود نیازمند است؛ به هدایت او، به بشارت و انذار او، به پیام و معنویت او، و به رحمتى که او به انسانها درس داد و تعلیم داد. امروز درس پیغمبر اسلام براى امتش و براى همهى بشریت، درسِ عالم شدن، قوى شدن، درس اخلاق و کرامت، درس رحمت، درس جهاد و عزت، و درس مقاومت است. پس نام امسال به طور طبیعى، نام مبارک پیامبر اعظم است. در سایهى این نام و این یاد، ملت ما درسهاى پیغمبر را باید مرور کند و آنها را به درسهاى زندگى و برنامههاى جارى خود تبدیل کند. ملت ما به شاگردى مکتب نبوى و درس محمّدى (صلّىاللَّهعلیهوآله) افتخار مىکند. ملت ما پرچم اسلام را در میان امت اسلامى با استقامت و استحکام برافراشته است؛ سختىها را تحمل کرده است و کامیابىهاى حضور در این میدان شرف و افتخار را دیده است و به فضل الهى، کامیابىهاى بیشتر در راه است.
ما درس اخلاق پیغمبر، درس عزت پیامبر اعظم، درس علمآموزى و درس رحمت و کرامت و درس وحدتى را که ایشان به ما داد و درسهاى زندگى ماست، باید در برنامهى زندگى خودمان قرار بدهیم.
فرازی از بیانات رهبر معظم انقلاب در صحن جامع رضوى
امسال نام پیامبر اعظم اسلام، سال ما را مزین کرد. دربارهى پیامبر اعظم چه عرض بکنیم؟ جز اینکه بگوییم: پیامبر اعظم اسلام، مجموعهى فضائل همهى انبیاء و اولیاء است؛ نسخهى کامل و تکامل یافتهى همهى فضائلى است که در سلسلهى پیامبران و اولیاء الهى در تاریخ وجود داشته است.
نام احمد، نام جمله انبیاست چون که صد آمد نود هم پیش ماست
وقتى نام پیامبر اعظم را مىآوریم، کأنه شخصیت ابراهیم، شخصیت نوح، شخصیت موسى، شخصیت عیسى، شخصیت لقمان، شخصیت همهى بندگان صالح و برجسته و شخصیت امیر مؤمنان و ائمهى هدى (علیهمالسّلام) در این وجود مقدس، متبلور و مجسم است. پیامبر اعظم را مىتوان به درخشانترین ستاره در کائنات عالم وجود تشبیه کرد و از آن وجود بزرگ و مقدس با این عنوان تعبیر کرد. چرا مىگوییم ستارهى درخشان، نمىگوییم خورشید؟ چون خورشید یک جسم و جرم مشخص و معین است، نورانى است و با عظمت است؛ اما یک جرم و یک کرهى آسمانى است. لکن در این ستارههایى که شما مىبینید، ستارههایى هستند که یک کهکشانند و از این کهکشانى که ما در شبهاى تابستان در آسمان بالاى سر خودمان مىبینیم، هزاران برابر بزرگترند. کهکشان یعنى: آن مجموعهاى که هزاران منظومه و هزاران خورشید در آن هست.
پیامبر اعظم یک وجود کهکشانوار است و در او هزاران نقطهى درخشندهى فضیلت وجود دارد. در پیامبر اعظم، علم همراه اخلاق هست؛ حکومت همراه حکمت هست؛ عبادت خدا همراه با خدمت به خلق هست؛ جهاد همراه با رحمت هست؛ عشق به خدا همراه با عشق به مخلوقات خدا هست؛ عزت همراه با فروتنى و خاکسارى هست؛ روزآمدى همراه با دوراندیشى هست؛ صداقت و راستى با مردم همراه با پیچیدگى سیاسى هست؛ غرقه بودن جان در یاد خدا همراه با پرداختن به صلح و سلامت جسم هست؛ در او دنیا و آخرت همراه است؛ هدفهاى والاى الهى با اهداف جذاب بشرى همراه است.
او نمونهى کاملى است که خداوند در عالم وجود، موجودى کاملتر از او نیافریده است؛ او مبشر است، بشارتدهنده است؛ منذر است، بیمدهنده است؛ بر همهى بشریت و بر همهى تاریخ شاهد و ناظر است؛ فراخوانندهى همهى بشریت به سوى خداست و چراغ نورافشان راه انسانهاست. «انّا ارسلناک شاهدا و مبشّرا و نذیرا و داعیا الى اللَّه بأذنه و سراجا منیرا».
سال پیامبر اعظم، سال این وجود کهکشانوار براى دولت و ملت ماست. علاوهى بر این، وجود پیامبر اعظم در عرصهى بینالمللى، نقطهى التقاى عقاید و عواطف همهى ملتهاى مسلمان است. از همهى اقوام، با همهى مذاهب گوناگون، نقطهى التقاى همهى امت اسلامى در عقیده و عاطفه، وجود مبارک پیامبر اعظم است. اینکه ما در یک چنین سالى با این نام قرار داریم، تکلیف بزرگى را بر گردن ما مىگذارد. ملت و دولت ما در این سال، باید طورى عمل کنند که با حکمت نبوى، با علم نبوى، با حکومت نبوى، با عدالت نبوى، با اخلاق و کرامت نبوى، با فروتنى و عزت نبوى و با جهاد و رحمت نبوى هماهنگ باشد.
اینها البته کار یک سال نیست؛ کمااینکه پیغمبر اعظم، پیغمبر یک سال نیست، همهى سالها سال اوست؛ همهى تاریخ، متعلق به اوست. ولى این به معناى این است که ما در راه ساختن آنچنان جامعهاى، آنچنان دنیایى و آنچنان تمدنى که هدف پیامبر اعظم بود، امسال باید یک خیزش، یک حرکت بزرگ و یک گام بلند داشته باشیم. سال پیامبر اعظم، سال نگاههاى بلند، سال امید، سال کار، سال مجاهدت، سال خدمت و سال طراحیهاى هوشمندانه براى آیندهى کشور است؛ سال حرکت به پیش است.
فرازی از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار بسیجیان - فروردین 85
نامگذارى این سال به نام مبارک «پیامبر اعظم» یک پیام دارد؛ این پیام را باید با همهى وجود و با همهى دل دریافت کنیم و به اقتضاى آن پیش برویم، و فقط این نیست که سال را متبرک کنیم به نام مبارک پیامبر. آن پیام، این است که جامعهى ما - از فرد و مجموعه - باید روزبهروز خود را به آنچه که پیامبر براى آن کمر همت بست و آن تلاش و مجاهدت را مبذول کرد، نزدیک کند. اهداف والاى پیامبر اسلام را در «یک جمله» نمىتوان گنجانید؛ لیکن مىتوان سرفصلهایى از آن را سرمشق کار خود در طول یک سال، یک دهه و یک عمر قرار داد.
یک سرفصل عبارت است از تکمیل مکارم اخلاقى: «بعثت لاتمّم مکارم الاخلاق». جامعه بدون برخوردارى افراد از خلقیات نیکو، نمىتواند به هدفهاى والاى بعثت پیامبر دست پیدا کند. آنچه فرد و جامعه را به مقامات عالى انسانى مىرساند، اخلاق نیکوست. اخلاق نیکو هم فقط خوش اخلاقى با مردم نیست؛ بلکه به معناى پروراندن صفات نیکو و خلقیات فاضله در دل و جان خود و انعکاس آنها در عمل خود است. مردمى که در بین خود دچار حسد باشند، دچار بدخواهىِ یکدیگر باشند، دچار حیلهگرىِ با یکدیگر باشند، دچار حرص به دنیا و بخل نسبت به مال دنیا باشند و دچار کینهورزى با یکدیگر باشند، در این جامعه حتّى اگر قانون هم به طور دقیق عمل شود، سعادت در این جامعه نیست. اگر علم هم پیشرفت کند و تمدن ظاهرى هم به منتهاى شکوه برسد، این جامعه، جامعهى بشرى مطلوب نیست. جامعهاى که انسانها در آن از یکدیگر احساس ناامنى کنند، هر انسانى احساس کند که به او حسد مىورزند، نسبت به او بددلى دارند، نسبت به او کینهورزى مىکنند، براى او توطئه مىچینند و نسبت به او و دارایىاش حرص مىورزند، راحتى در این جامعه نیست. اما اگر در جامعهاى فضایل اخلاقى بر دل و جان مردم حاکم باشد، مردم نسبت به یکدیگر مهربان باشند، نسبت به یکدیگر گذشت و عفو و اغماض داشته باشند، نسبت به مال دنیا حرص نورزند، نسبت به آنچه دارند بخل نورزند، به یکدیگر حسد نورزند، در مقابل راه پیشرفت یکدیگر مانعتراشى نکنند و مردمِ آن داراى صبر و حوصله و بردبارى باشند، این جامعه حتّى اگر از لحاظ مادى هم پیشرفتهاى زیادى نداشته باشد، باز مردم در آن احساس آرامش و آسایش و سعادت مىکنند؛ اخلاق، این است. ما به این احتیاج داریم. ما باید در دل خود، خلقیات اسلامى را روزبهروز پرورش دهیم. قانون فردى و اجتماعى اسلام در جاى خود، وسیلههایى براى سعادت بشرند (در این تردیدى نیست)؛ اما اجراى درست همین قوانین هم احتیاج به اخلاق خوب دارد.
براى اینکه در جامعه اخلاق استقرار پیدا کند، دو چیز لازم داریم: یکى تمرین و مجاهدت خود ماست و یکى هم آموزشهاى اخلاقى که به وسیلهى آموزش و پرورش، مراکز تربیتى و مراکز آموزشى و علمى باید در همهى سطوح به انسانها تعلیم داده شود؛ اینها موظفند. این یک قلم از کارهاى لازم در سال پیامبر اعظم الهى است؛ یعنى خودمان را در خلقیات فاضله، مؤمن و مسلمان و تابع پیغمبر کنیم. یک فهرستى از صفات رذیله و زشت تهیه کنیم و ببینیم که هر کدام از آنها در ما هست، سعى کنیم آن را را کنار بگذاریم. همچنین یک فهرستى از خلقیات نیک تهیه کنیم و سعى کنیم با تمرین، آنها را براى خود فراهم کنیم. البته عامل پیشرفت در این راه، محبت است؛ محبت به خدا، محبت به پیامبر، محبت به این راه، محبت به آموزگاران اخلاق - یعنى پیامبران و ائمهى معصومین (علیهمالسّلام) - این عشق است که انسان را در این راه با سرعت پیش مىبرد؛ این عشق را باید در خودمان روزبهروز بیشتر کنیم. «الّلهم ارزقنى حبّک و حبّ من یحبّک و حبّ کلّ عمل یوصلنى الى قربک»؛ محبت خدا، محبت محبوبان الهى و محبت کارهایى که محبوب الهى است؛ این عشقها را در دل خود برویانیم. این یک قلم از تعلیمات پیامبر، در سال پیامبر اعظم است.
یک قلم دیگر مسئلهى استقامت و ایستادگى است. در سورهى «هود» خداى متعال به پیغمبر مىفرماید: «فاستقم کما امرت و من تاب معک و لا تطغوا». یک روایتى از پیغمبر هست که فرمود: «شیّبتنى سورة هود»؛ یعنى سورهى «هود» من را پیر کرد؛ از بس بار این سوره سنگین بود. کجاى سورهى هود؟ نقل شده است که مراد، همین آیهى «فاستقم کما امرت» است. چرا پیغمبر را پیر کند؟ چون در این آیه مىفرماید: همچنانى که به تو دستور دادیم، در این راه ایستادگى کن، استقامت کن و صبر نشان بده. خود این ایستادگى کار دشوارى است. این «صراط» است؛ پل صراطى که مظهر آن را در روز قیامت براى ما تصویر کردهاند. باطن عمل و راه ما در اینجا، همان پل صراط است؛ ما الان داریم روى پل صراط حرکت مىکنیم؛ باید دقت کنیم. اگر انسان بخواهد این دقت را در همهى رفتار خود به کار بگیرد، او را پیر مىکند. لیکن از این مهمتر به گمان من، آن جملهى بعد است: «و من تاب معک». پیغمبر فقط مأمور نیست که خودش ایستادگى کند؛ باید خیل عظیم مؤمنان را هم در همین راه به ایستادگى وادار کند. انسانهایى که از یک طرف در معرض هجوم بلایا و مشکلات زندگى هستند - دشمنان، توطئهگران، بدخواهان و قدرتهاى مسلط - و از طرف دیگر، مورد تهاجم هواهاى نفسانى خودشان هستند - خواهشهاى نفسانى و دل بىطاقت انسان که از زر و زیور دنیا مجذوب مىشود و به سمت آنها کشیده مىشود - از این صراط مستقیم، به چپ یا راست انحراف پیدا مىکنند. محبت طلا و نقره، محبت پول، محبت شهوات جنسى، محبت مقام و اینها، چیزهایى است که هر کدام، یک کمندى بر گردن دل انسان مىاندازند و آن را به سمت خودش مىکشانند. مقاومت و ایستادگى در مقابل اینها که انسان پایش نلغزد: «و من تاب معک»؛ مؤمنین را در بین این دو جاذبهى قوى - جاذبهى فشار دشمن و جاذبهى فشار درونى دل هوسران - و این دو مغناطیس، در خط مستقیم نگه داشتن و هدایت کردن، به گمان زیاد، این، آن کارى است که پیغمبر را پیر کرد.
مىدانید نبى اعظم اسلام مسلمانها را - چه در دوران مکه (سیزده سال) و چه در دوران تشکیل حکومت در مدینه - از چه گذرگاههاى لغزنده و دشوارى عبور داد و به آن قلهها رساند؟ یک چنین حرکت عظیمى، کار هیچ انسانى نبود. آن مردمى که هیچى نمىفهمیدند و از اخلاق انسانى هیچ بویى نبرده بودند. پیغمبر اینها را به انسانهایى تبدیل کرد که فرشتگان الهى در مقابل عظمت و نورانیت آنها احساس حقارت مىکردند. استقامت، این است. امروز ما احتیاج به استقامت داریم.
انتخاب نام مبارک رسول خدا (ص) برای امسال از سوی رهبری انقلاب، از چند جهت میمون و مبارک است:
نخست از این باب که در سال گذشته، یکبار دیگر تمدن غربی به رغم همه شعارهایش درباره احترام به افکار و اندیشه ها، به رسول اکرم که بیش از یک میلیارد انسان به او عشق می ورزند اهانت کرد. پیامبری که ناشر اخلاق و انسانیت است و به پیامبر اخلاق شهرت دارد. این انتخاب باز هم انگیزهای خواهد شد برای احترام بیشتر.
دوم آن که در اوج تبلیغات سلفی ها که جنگ علیه شیعه را راه انداخته اند، این انتخاب نشان خواهد داد که تشیع، اساس و بنیاد دین مبین اسلام را رسول اکرم (ص) می داند. در این تفکر امام علی (ع) شاگرد پیامبر (ص) است و امامان هم هرچه روایت می کنند، با واسطه اجدادشان از رسول خداست.
متأسفانه در جامعه شیعه به شناخت شخصیت پیامبر (ص) آنچنان که شاید و باید بها داده نشده و نمی شود. اکنون حتی یک مرکز پژوهشی جدی در این زمینه در میان مؤسسات دینی در داخل کشور نیست و عمده فعالیت ها به بخش های دیگر به خصوص حوزههای ولایی مربوط است. طبیعی است که کار در آن زمینه ها هم لازم است، اما غفلت از این طرف قابل بخشش نیست.
و باز هم متأسفانه باید گفت یکی از قوی ترین مراکز پژوهشی سیره نبوی در اسراییل و در دانشگاه هبرو (عبری) قرار دارد و چند دهه متوالی است که اساتید و محققان آن مرکز به نگارش در این زمینه مشغولند و پیداست که هدف نهایی آن، تلاش برای ویران کردن بنیاد های اعتقادی مسلمانان است هرچه در پوشش علمی این کار ها صورت می گیرد.
اما آنچه مهم است، این که در این سال چه باید کرد؟