مشخصات این فایل
عنوان: حقوق
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 66
این مقاله درمورد حقوق می باشد.
خلاصه آنچه در مقاله حقوق می خوانید :
نمونه هایی از تفاوت های حقوقی در اسلام
ارث زن
در حقوق اسلام ارث پسر دو برابر دختر است.
برخورداری زن از مهریه بهره مندی وی از نفقه، که در تحکیم روابط خانوادگی و همبستگی در زندگی زن و مرد نقش مهمی ایفا می کند، موازنه حقوق را به نفع زن بر هم می زند. الزام مرد به پرداخت نفقه بودجه موجب حفظ دارایی و زن می شود و هر گونه دغدغه اقتصادی را از زن برطرف می کند. از این رو دو برابر قرار دادن سهم ارث می تواند قدری از فشار مالی که بر مرد وارد می آید بکاهد و از آنجا که ستاندن سهم ارث مقطعی است و برای یک بار اتفاق می افتد و در مقابل پرداخت نفقه امری پیوسته است در یک جمع بندی می توان نتیجه گرفت که در یک نگرش جامع نه تنها کمترین حقی از زن ضایع نگردیده، موازنه حقوق همچنان به نفع زن خواهد بود.
2-دیه زن
همسان نبودن دیه زن و مرد هرگز به گوهر انسانی آنها باز نمی گردد و اگر این گونه بود، چنین حکمی قطعاً ناعادلانه بود. اگر تفاوت دیه به برخی تفاوت های طبیعی و یا تفاوت هایی که در مسئولیت های آنان وجود دارد. مربوط می شود این امر نباید مخالف عدالت تلقی گردد و به همین دلیل این استدلال هم پذیرفتنی نخواهد بود که در دوران ما زنان در فعالیتهای اقتصادی نقش موثر ایفا می کنند و همچون گذشته مصرف کننده نمی باشند. پس دیگر نمی توان دیه آنان را نصف دیه مردان قرار داد.
آنچه در باب دیه ممکن است تاثیر داشته باشد مسئولیت مالی مردان در اموری مانند نفقه خانواده» است از نظر اسلام زنان در این باره وظیفه و مسئولیتی بر عهده ندارند، بلکه در بهترین وضعیت مادی نیز هزینه زندگی شان بر دوش شوهران است.
3-ریاست مرد در خانه
به حکم آیه شریف الرجال قوامون علی النساء در روابط خانوادگی، سرپرستی و ریاست به مرد اعطا شده است.
یک مسئله به تفاوت های جسمی و طبیعی زن و مرد بر می گردد. مرد از اندام درشت تر و قدرت بیشتر برخوردار است و در تصمیم گیری ها عقلانی تر است. دلیل دیگر مسئولیت اقتصادی مرد در اداره زندگی خانواده می باشد؛ در حالی که زن هیچ گونه مسئولیتی در این زمینه از نظر اسلام ندارد.
ریاست مرد در خانه هرگز از نظر اسلام به معنای برتر دانستن مرد و تقسیم مرد و زن به انسان درجه یک و دو نیست. چه بسیار زنانی هستند که ارج و منزلت آنان نه تنها از شوهرانشان، از بسیاری از مردان و زنان روزگار خود برتر بوده است.
4-ولایت و امامت
مرد در عرصه های اجتماعی و سیاسی و تصدی مناسبی چون نبوت و رهبری سیاسی در اسلام یک وظیفه است نه حق و امتیاز – دیدگاه اسلام با مکاتب مادی در این زمینه تفاوت بنیادین دارد.
5-شهادت زن
شهادت یک تکلیف است و در زمره حقوق قرار نمی گیرد تا تفاوت شهود از نظر تعداد یک اشکال تلقی گردد.
6-طلاق
اسلام در شرایط عادی، اختیار طلاق را به مرد سپرده و زن از چنین حقی محروم گشته است طبیعت همان گونه که کلید ازدواج را در اختیار مرد قرار داده است مرد طالب است و زن مطلوب، کلید فسخ را نیز در اختیار مرد قرار داده است اگر مرد به زندگی بی علاقه گردد ازدواج از نظر طبیعی مرده است.
حق طلاق، قابل واگذاری است. اسلام این اجازه را داده است که با در نظر گرفتن شرط ضمن عقد ازدواج، مرد در طلاق به زن وکالت دهد، تا در صورت تحقق شرایط طلاق مثل خودداری از پرداخت نفقه، اعتیاد، زندان و ... بتواند خود به طلاق اقدام نماید.
علاوه بر آنچه گفتیم حق طلاق قضایی-حتی در موردی که شرط ضمن عقدی وجود نداشته باشد در صورت رفتار ناسالم مرد با زن و سوء استفاده از قدرت ظاهری و مسئولیت خانوادگی، برای زن در اسلام محفوظ می باشد.
فصل سوم: فمینیسم
تعریف و تاریخچه
این واژه برگرفته از ریشه Feminine است. کلمه Feminine به معنای زن یا جنس مونث است.
فمینیسم نظریه است که به برابری زن و مرد از جنبه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حقوقی معتقد است.
همه گرایشهای فمنیستی و زن گرایانه را با وجود اختلافاتی که در درون خود دارند در امور زیر مشترک دانست:
1-انسان محوری و بی نیازی از هدایت وحیانی
2-نفی مطلق حاکمیت دین در شئون اجتماعی و سیاسی
3-مبارزه با پدرسالاری در خانواده و مرد سالاری در جامعه
4-تلاش در جهت یکسان سازی و همسانی در حقوق
مهم ترین ضعف فمینیسم نادیده انگاشتن تفاوت های طبیعی زن و مرد است. چگونه می توان نقش مادری و همسری را با وجود حجم فراگیر تبلیغات برای گسیل داشتن زنان به عرصه های اجتماعی و خارج نمودن آنان از محیط خانه، حفظ نمود! حضور زن در عرصه های اجتماعی امری پذیرفته است، ولی سخن در میزان حضور، نوع فعالیت و مقدار فرصت زنان است. رهاورد فمینیسم در این زمینه را می توان به وضوح در سست شدن بنیان خانواده، افول مهر مادری و حتی کاهش شدید قدرت تاثیرگذاری زن بر مرد در مشارکت های اجتماعی دانست.
آمار رو به گسترش طلاق، همسرآزاری، خودکشی زنان و تک زیستی ها شاهد این حقیقت است.
ضعف دیگر فمینیسم افراطی، این بود که بر خلاف فطرت و خلقت زن و اصولاً در جهت مخالف نظام آفرینش گام نهاد و تصور نمود می تواند با وضع طبیعی و فطری دو جنسی که آفرینش از جهات بسیاری آنها را متفاوت و البته مکمل یکدیگر خلق کرده است به مبارزه برخیزد.
از نظر اسلام جامعه آرمانی، جامعه ای است دو جنسیتی. امتیازات و تفاوت های زن و مرد تنها به خلقت و اندام آنان محدود نمی شود، بلکه خلقیات، روحیات، رفتارها، توان و نقش پذیری آنان نیز در بسیاری از موارد کاملاً از یکدیگر متمایز می باشد. اندک مراجعه ای به متون معتبر دینی نشان می دهد که اسلام برای زن شان ویژه همسری و مسئولیت بسیار خطیر مادری را در نظر گرفته و با حفظ این شئون حضور زن در عرصه های اجتماعی را نیز به رسمیت شناخته است و قائل به حوزه های مشترک فعالیت این دو جنس نیز می باشد. اسلام دین اعتدال و پرهیز از هر گونه افراط و تفریط است.
فصل اول: حقوق اقلیت ها
الف ) تعریف
1. اقلیت در درون ملت
با توجه به تقسیم جهان به کشورهای مختلف دارای سه عنصر «جمعیت» (ملّت)، «سرزمین» و «حاکمیت» است که بر جمعیت معّین در سرزمین معین اعمال می گردد. از نظر حقوقی، جمعیتی که در یک سرزمین زندگی می کنند در اثر رابطه «تابعیت» که رابطه ای حقوقی سیاسی است بادولت و حاکمیتی که در آن سرزمین وجود دارد پیوند برقرار کرده و «اتباع» کشور قلمداد می گردند. به تعبیر دیگر دولتی وجود دارد و ملتی و هر فرد از ملت، تبعه دولت محسوب می گردد. از آنجا که تباع هر کشور را جه بسا نژاد ها، قومیتها و مردمی با زبانهای مختلف یا مذاهب مختلف تشکیل می دهند، اتباع کشور در یک تقسیم بندی به دو گروه اکثریت و اقلیت تقسیم می گردند.
مثال: در کشور ایران، هر فردی که شناسنامة ایرانی دارد تبعة ایران و «ایرانی» محسوب می گردد. در این میان، ایرانیان فارسی زبان مسلمان اکثریت جمعیت را به خود اختصاص داده اند. ترکها ،کردها، عربها، ترکها، کردها, عربها، ترکمن ها، لرها اقلیت های زبانی و «ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی » اقلیت های دینی شناخته می شوند.
موارد زیر معیار تشخیص اقلیت شمرده شده است:
یک. معیار کمیت: از نظر تعداد جمعیت، در اقلیت اند.
دو. نداشتن حاکمیت: حاکمیت و قدرت از آن اکثریت یا در دست اقلیت دیگری است.
اقلیت هایی که قدرت سیاسی را در دست دارند نیازی به حمایت ندارند. افریقای جنوبی در دوران آپادتایدو حاکمیت اقلیت سفید پوست چنین وضعیتی را شاهد بود.
سه. ویژگی ها: نژاد رنگ، دین، زبان و یا فرهنگ خاص، این مجموعه را از بقیه جدا می کند.
چهار. عنصر روانی: حس همبستگی به یک گروه خاص که تداوم بخش حفظ هویت و فرهنگ یک اقلیت می باشد.
2. اقلیت در ارتباط با امّت
در گذشته یادآور شدیم که اسلام، تقسیم بندی حاکم بر نظام های سیاسی جهان را آن گونه که امروزه رایج است و ملت ها را در اثر «رابطه تابعیت با دولت متبوع خود» از یکدیگر متمایز می کند به رسمیت نمی شناسد. زیرا نظام سیاسی اسلام مبتنی بر نظام «امت و امامت» است. اسلام با معیار قرار دادن «امت» همه پیروان مکتب اسلام را در هر منطقه از جهان که باشند اتباع دولت اسلامی می داند. بدین ترتیب، اساس تابعیت، دین و مذهب است. در حقوق اسلام، پیروان سایر ادیان که منظور کفار اهل کتاب (یهودی ها، مسیحی ها، زرتشتی ها) می باشند می توانند با انعقاد پیمانی به نام «پیمان ذمه» به تابعیت دولت اسلام در آیند؛ که می توان این تابعیت را «تابعیت اکتسابی» نام نهاد.
اسلام آنچه به عنوان اقلیت نژادی، قومی و زبانی نام برده می شود به هیچ وجه به رسمیت نمی شناسد. از نظر قرآن تقسیم مردم به گروه ها و قبایل و زبانها و نژادهای مختلف نه تنها عاملی برای جدایی و تفرقه و یا امتیاز دهی ئ امتیاز گیری گروهی دیگر نیست، بلکه این تفاوتها برای آشنایی و نزدیکی است. امتیاز تنها در ارزشهای انسانی است.1 اسلام با نژاد پرستی و امتیازات قبلیه ای و یا زبانی به شدت مبارزه کرده و خطاب به مردم اعلام داشته است که شما بندگان یک خدا و فرزندان یک پدر و مادر هستید. همه شما از آدم و آدم از خاک آفریده شده است. گرامی ترین شما با تقواترین شماست. عرب را بر عجم و عجم را بر عرب امتیازی جز به تقوا نیست.2
اکنون روشن می گردد که در حقوق اسلام آنچه به عنوان «اقلیت» شناخته می شود، صرفاً اقلیت های مذهبی و دینی است....
بخشی از فهرست مطالب مقاله حقوق
بخش یکم: کلیات
فصل اول: انسان وحقوق
فصل دوم:مفهوم حقوق
فصل سوم: کاربرد حقوق
بخش دوم: نظام حقوقی اسلام
مقدمه
فصل اول: اهداف و مبانی حقوق
فصل دوم:حقوق طبیعی از دیدگاه اسلام
فصل سوم: حقوق فرد و جامعه
فصل چهارم:حق وتکلیف از دیدگاه اسلام
قصل پنجم: عدالت در نظام حقوقی اسلام
فصل ششم:برابری
فصل هفتم: آزادی
بخش سوم:حقوق مدنی و اجتماعی در اسلام
مقدمه
فصل اول:حق حیات
فصل دوم: حق امنیت
فصل سوم:آزادی اندیشه
فصل چهارم:حقوق اقتصادی
بخش چهارم:حقوق سیاسی در اسلام
مقدمه
فصل اول:حق حاکمیت
فصل دوم: حق نظارت
فصل سوم: آزادی های سیاسی
بخش پنجم: حقوق زن
مقدمه
فصل اول: ساختار ومبانی
فصل دوم:تفاوتهای حقوقی
فصل سوم: فمینیسم
بخش ششم:حقوق اقلیتها و روابط بین الملل
فصل اول: حقوق اقلیتها
فصل دوم: روابط بین الملل
دانلود مقاله حقوق