دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
تبیین مبانی فلسفی تئوریها نیازمند آن است که :
1- تئوریها را خوب بفهمیم یعنی بدانیم چه
می گویند ، چگونه ، چرا و برای چه کسانی گفته شده اند ؛
2- آنها را خوب نقد کنیم ، یعنی قوتها و ضعفهای آنها را بشناسیم .
•ویژگیهای شخصیتی افراد شامل :
- تفکر انتقادی نداشتن ؛
- پرسشگر نبودن ؛
- از نیازهای بیولوژیکی فراتر نرفتن ( گرفتار معیشت بودن )
- ایدئولوژیک اندیشیدن و تصور آنکه برای تمامی پرسشها
پاسخ داریم ؛
•عدم پیوند فلسفه و بحثهای نظری با زندگی اجتماعی ما ؛
•رواج داشتن تصویر غلط از فلسفه و مباحث نظری ؛
تئوری و
تئوری پردازی
• تشریح بخشی از واقعیت یعنی سیستم تحت مطالعه ؛
• درک بافت و وظایف سیستم ؛
• پیش بینی رفتار سیستم به عنوان یک کل یا اجزاء آن تحت شرایط مختلف ؛
• تدوین یا کنترل رفتار سیستم برای حصول موثر به هدفهای آن ؛
گونه شناسی (Typology) از مجموعه ای به هم پیوسته از نوع ایده آلها به دست می آید که یک ترکیب یگانه از ویژگیهای موضوع مورد نظر را ارائه می دهد و نتایج مرتبط با خود را پدید می آورد.
پاسخ اولیه مساله این بود که :
مهمترین مانع تعمیم تئوریها و مدلهای مدیریتی به جوامع مختلف و زمانها و مکانهای دیگر زیر ساختهای بنیادین و مبانی فلسفی یا مفروضات آنهاست .
طراحی و تبیین مدل
همه تئوریهای مدیریت بر پایه مفروضات اساسی شکل گرفته اند که همگی در حوزه ای فراتر از تئوری قرار دارند و می توانند در حکم یک فرا تئوری یا تئوری مبتنی بر گونه شناسی به ما کمک کنند تا زیر ساختهای بنیادین و مبانی فلسفی تئوریها را بررسی کرده و به انتخاب کارآمد و اثر بخش ترین آنها اقدام ورزیده و یا در جهت بسط آنها بکوشیم
عقلانیت جوهری: یعنی دستیابی به هدف در چارچوب یک نظام ارزشی است که بدون توجه به نتایج و موفقیت یا شکست عملی راهنمای انسان در روابط و رفتارهای اوست. و دارای ویژگی های زیر است:
ü مبتنی بر عقل و فطرت آدمی است.
ü مبتنی بر پیوند ارزشها با واقعیتهاست
ü مبتنی بر کثرت روش است.
ü به جنبه های اخلاقی انسان توجه دارد.
ü تابع مقتضیات زمانی و مکانی نیست
ü به جای تطبیق دادن انسان با شرایط به دنبال معنای واقعی زندگی است
ü به دنبال فهم واقعیتهای انسانی و اجتماعی است.
qمنظور از سطح میانی ، سطح َساختاری (Actual) است که رویدادهای عینی در آن چارچوب تحقق می یابد .تبیین مدل
q تیلور در دو اثر اصلی خود به نام “ مدیریت کارگاه “ و “اصول مدیریت علمی“ با پدیدآوردن یک “انقلاب ذهنی” آغازگر مباحثی شد که علم مدیریت را پدید آورد و او را به عنوان “پدر علم مدیریت” مورد توجه همگان قرار داد.
q مهمترین موضوعی که ذهن “تیلور“ را به خود مشغول کرده بود کاهش کارایی به سبب آن چیزی بود که امریکائیان آن را کم کاری و انگلیسیها آن را وقت تلف کردن می نامیدند که تیلور آن را کم کاری منظم و ارادی نامید.
qتیلور راه درمان این دردهای کهنه را در این یافت که :
نخست: به تغییر مدلهای ذهنی افراد و پدید آوردن یک انقلاب ذهنی مبادرت ورزد تا آنان را وادارد که در شیوه نگریستن به ابزار کار ، روش انجام کار و روابط کار تجدید نظر کنند .
دوم : مدیریت علمی و نتایج آن را تبیین کند و آنها را وادارد تا با تجربه کردن این نوع از مدیریت و اصول و نتایج آن وضعیت خود را در گذشته و آینده بررسی و مقایسه کنند
§وبر متاثر از کانت در عین اعتقاد به وجود خارجی و مستقل از ذهن دانستن جهان، جامعه و پدیده های اجتماعی به دنبال آن بود که علوم اجتماعی را در حوزه «است»ها یا واقعیتهای عینی استوار نماید تا علم بودن آن مورد خدشه قرار نگیرد و چنین تلقی نشود که در علوم اجتماعی «علیت» جایگاهی ندارد
§وبر ریشه های علوم اجتماعی را ذهنی می دانست ولی آنها را به من واقعی تجربی ارجاع می داد نه آنچنان که کانت می پنداشت و آن را به من استعلایی و ماورایی نسبت می داد.
vانسان در نگاه وبر موجودی است که در بستری قرار گرفته (جامعه و سازمان) که او را به نظم عقلانی و اطاعت کردن از آن فرا می خواند.
vنظم عقلانی (بوروکراسی) به وسیله انسان پدید آمده است ولی او را گرفتار کرده و روحش را اسیر ساخته است(قفس آهنین)
vانسان بر پایه معنای ذهنی خود به کنشهای متقابل با دیگران روی آورده و از خود کنش و واکنش بروز می دهد.
vانسان به سبب قرار گرفتن در این بستر خاص بر پایه عقلانیت ابزاری عمل کرده و به دنبال کسب درآمد و سود بیشتر است یعنی مبتنی بر انگیزه های اقتصادی عمل می کند.
تیلور در آغاز به گونه ای متمایز از فایول و وبر کار خود را از سطح خرد(سطح رفتاری) آغازکرد و نتایج کار او به تغییرات ساختاری انجامید، فایول در سطح ساختار به تجزیه و تحلیل فعالیتهای سازمان و مهمترین فعالیت آن یعنی مدیریت پرداخت و وبر برخلاف آن دو از کلان ترین سطح شروع کرد و به ساختار رسید.
v بیشتر تحقیقات و پژوهشهایی که در عرصه علم مدیریت به ویژه در کشور ایران صورت گرفته است کاربردی و مبتنی بر حل مسائل بر پایه تئوریها و مدلهای موجود است و این تئوریها و مدلها نیز برای پاسخگویی به مسائل و مشکلات جوامعی با ویژگیهای خاص خود ارایه و پدید آمده است .
v حل مسائل بر پایه راه حلهای دیگران (تئوریها و مدلهای ارائه شده موجود ) و یافتن رابطه تایید شده بین متغیرهای خاص تعریف شده که تنها در جوامع آماری مختلف بررسی می شود گرهی از کار فرو بسته جامعه نگشوده و نخواهد گشود، زیرا این راه حلها و چنین پژوهشهایی در چارچوبها و در بستری صورت می گیرد که نیازمند بازنگری و نقادی است .
v علت ناکارآمدی حل مسائل بر پایه راه حلهای دیگران و به کار گیری تئوریها و مدلهای آنان بومی نشدن آنها و متناسب با بوم و فرهنگ ما به کار گرفته نشدن آنهاست .
v برای کارآمدی استفاده از تجربیات دیگران و به کارگیری تئوریها و مدلها (راه حلهای ) آنان برای حل مسائل خودمان بایستی با استفاده از یک چارچوب و مدل جامع به نقد خردمندانه تجربیات دیگران پرداخت و قابلیت تئوری پردازی و مدل سازی را نیز افزایش داد .
v دیگران نیز با چنین مشکلاتی مواجه بوده اند و برای به کارگیری تئوریها و مدلهای موجود و استفاده بهینه از آنها و همچنین افزایش قابلیت تئوری پردازی و مدلسازی تلاشهایی انجام داده اند . (گونه شناسیهای کونتر ، بارل ، مورگان ، اسکات ، ....) که به سبب ویژگیها و محدودیتهای خاص خود از جامعیت لازم برخوردار نیستند