لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه51
بخشی از فهرست مطالب
مقدمه
اگزیستانسیالیسم چیست؟
متفکران اگزیستانسیالیست:
سورن کیرکگور
فردریش نیچه
مارتین هایدگر
گابریل مارسل
کارل یاسپرس
ژان پل سارتر
استخراج مفاهیم مشترک
اگزیستانسیالیسم و علم
پایان
منابع
ای دادگاه شب، تو که بودی و خواهی بود و هستی، بدان که من بوده ام! من بوده ام! من، فرانتز فون گرلاخ، اینجا، در این اتاق، قرنم را به دوش گرفتم و گفتم جوابش با من، در این روز و برای همیشه.
گوشه نیشینان آلتونا
زمانی که کودک بودیم می پرسیدیم که چرا من، «من، شدم؟ که برای چه شدم؟
ژان پل سارتر
پر از چندگالی، پر از «در حال بررسی» ها بود که ما ناچار، دیر یا زود، صورت سئوال ها را فراموش کردیم.
به هر رو، «چه هستم؟» ، «کجا هستم» و «برای چه هستم» را جز فیلسوفان (و کودکان) پناهگاهی نیست. اما ای کاش یک کودک، فیلسوف زاده می شد، تا معمای وجود، وجود نداشته باشد. لحظة تولد، اولین ثانیه آگاهی نسبت به هستی، چه دارد؟ این را نیز در قیاس با مرگ فراموش کرده ایم، چرا که امری تمام شده است. مثل اینکه من اگزیستانسیالیسم مسئله تولد را حیاتی تر میداند، تولد را حیاتی تر می داند، تولد رویدادی است که آگاهی به آن به زندگی در جهان ما پیوند می خورد، اما آگاهی به مرگ، پس از مرگ، بیرون مرزها، جای در ماوراء الطبیعه است.
می توانیم با همین که هستیم، دوباره، در جهانی، هستی بگیریم؟ می توانیم با وجود داشته هایمان، ناگهان وجود پیدا کنیم، مشخص نیست، اما آن چه آشکار است در این جهان، در این سراب (سراب است چون نمی دانیم سراب است یا نه)
***
در باب اگزیستانسیالیسم، پیش از پرداختن به مفاهیم و اهداف آن، بازگویی چند نکته هیجان انگیز شایسته است. اول اینکه تا قبل از ژان پل سارتر هیچ یک از متفکران آن خود را به این اسم نمی شناختند. سارتر، آخرین فیلسوف رسمی اگزیستانسیالیست، اولین نفری بود که آثار آن ها را مدون و عقاید آن ها را مرتب کرد و فلسفه ای تحت لفظ اگزیستانسیالیسم (و اصالت بشر) بیرون کشید.
حتی چنان شد که آن عده ای که در زمان سارتر در قید حیات بودند، همه با این صفت تحمیلی مخالفت کردند. نام گابریل مارسل قرین با این مطلب بود که تمام عمر خود را صرف شستشوی آثار کفرآمیز کامو و سارتر کرد. هایدگر که زمانی استاد سارتر بود، از جدی ترین منتقدان او شد. در این وضعیت آشوبناک بود که نام اگزیستانسیالیست بر این عده نهاده شد و بعد از سارتر هم دیگر کسی از این واژه در مورد خود استفاده نکرد تا مبادا گفته شود عقایدش جعلی و فاقد حرفی نوین است.
پس اگر پرسیده شود، اگزیستانسیالیست کیست، حداقل یک نقطة مشترک را می توان نشان داد: آن ها حتی اگر در پاسخ متفق القول نباشند، طرح سئوال برای همة آن ها یکی است.
سئوال از ماهیت هستی.
وجه مهم دیگر«ضد تاریخی» بودن اگزیستانسیالیسم است به این معنی که روی پژوهش و بررسی عقاید پیشینیان خط بطلان می کشند وآن را کاری عبه عبث می شمارند. هر چند این ویژگی مختص آن ها نیست و در فلسفه ی مدرن بسیار خواهان پیدا کرده است. این گرایش چنان در میان اگزیستانسیالیسم ها رشد کرد که به عنوان عومه، ساربر در مقدمه ی کتاب «هستی و نیستی» خود می گوید از خواننده می خواهم همه ی مطالبی را که در کتاب نقد خرد «یاللتیک» گفتم به آب بسپارد.
تحقیق در مورد اگزیستانسیالیسم