ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله مقایسة مبانی فکری و سنت شعری رودکی و نیما یوشیج - word

اختصاصی از ژیکو مقاله مقایسة مبانی فکری و سنت شعری رودکی و نیما یوشیج - word دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله مقایسة مبانی فکری و سنت شعری رودکی و نیما یوشیج   با فرمت  - word  قابل ویرایش شامل 327 صفحه 

  • عقاید و افکار حکیمانه و اندرزگویی.......... 9
  • رقیق القلب و باهوش بودن رودکی.............. 11
  • حس بی‌نیازی................................. 12
  • نیکنامی.................................... 12
  • مذهبی بودن................................. 13

عقاید و افکار نیما یوشیج:.................... 16

  • مهربانی و دلسوز بودن....................... 16
  • اجتماعی و سیاسی بودن نیما.................. 18
  • پند و اندرزگویی............................ 25
  • پایبندی نیما به زادگاه و طبیعت و مظاهر آن.. 26
  • استواری و پایبندی به عقاید................. 30
  • اصول عقاید نیما در باب نظم و نثر........... 30
  • عقاید مذهبی نیما........................... 31

معلومات رودکی و بازتاب آن در اشعارش.......... 32

  • قرآن و حدیث................................ 36
  • اشاره به داستانهای قرآن و اساطیر سامی...... 37
  • بهره‌گیری از مضامین شعر عرب و اشاره به سرایندگان آنها 37
  • اشاره به اساطیر ایرانی و داستانهای پهلوانی. 38
  • اشارات علمی و فلسفی........................ 38

معلومات نیما یوشیج و بازتاب آن در اشعار وی... 39

1- آشنایی و تسلط بر زبان فرانسه.............. 39

2- یاد‌گیری زبان عربی......................... 39

3- تسلط بر سبک و اوزان اشعار قدما............ 40

4- آشنایی با هنر موسیقی...................... 40

5- تدریس زبان فارسی و عربی................... 41

6- توانایی بر نویسندگی و داستان نویسی و نمایشنامه نویسی  41

7- آشنایی با نقد ادبی........................ 42

8- تسلط بر سبک رمانتیسم و سمبلیسم............ 42

9- آشنایی نیما با فقه و اصول و حکمت.......... 45


دانلود با لینک مستقیم


مقاله مقایسة مبانی فکری و سنت شعری رودکی و نیما یوشیج - word

تحقیق در مورد زندگینامه نیما یوشیج 13 ص

اختصاصی از ژیکو تحقیق در مورد زندگینامه نیما یوشیج 13 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 14 صفحه


 قسمتی از متن .doc : 

 

زندگینامه ی نیما یوشیج

یوش؛ روستای کوچکی در دامنه‌های سرسبز البرز. سال 1276 است و قاجارها دو دستی سلطنت را چسبیده‌اند. اگر چه تکانه‌های شدیدی در جریان است و عنقریب است که از دور خارج شوند. انقلاب مشروطیت در راه است.

پاییز، آن قدر رنگ در طبیعت ریخته است که نخستین نگاه‌های «نوزاد» به جای گریه با حیرت همراه است. اسمش را علی می‌گذارند؛ اولین پسر مردی شجاع و عصبانی و زنی اهل شعر و ادبیات. پدر تار می‌زند و به شکار می‌رود و گاهی پسر خردش را جلوی خودش، بر اسب می‌نشاند و به کوه می‌زند:

«زندگی بدوی من در بین شبانان و ایلخی‌بانان گذشت که به هوای چراگاه به نقاط دور ییلاق – قشلاق می‌کنند و شب بالای کوه‌ها ساعات طولانی با هم به دور آتش جمع می‌شوند.»

خواندن و نوشتن را نزد آخوند روستا می‌آموزد. در سفری به تهران، به اصرار اقوام نزدیکش، در مدرسه‌ی سن لویی نام نویسی می‌کند. اما درس خواندنش تعریفی ندارد. با بچه‌ها درگیر می‌شود.

مدام در اندیشه‌ی نقشه‌ای برای فرار از مدرسه است و به جز نقاشی، نمراتش تعریفی ندارد:

«وضع رفتار و سکنات من، کناره‌گیری و حجبی که مخصوص بچه‌های تربیت شده در بیرون شهر است، موضوعی بود که در مدرسه مسخره بر می‌داشت. با خوش رفتاری‌ها و تشویق‌های معلم شاعری به نام «نظام وفا» به وادی شعر کشیده می‌شود. شعرهایی به سبک خراسانی

می‌سراید. اما این قالب و نگاه نمی‌تواند او را راضی کند:

«همه چیز در آن یک جور و به طور کلی دور از طبیعت واقع و کم‌تر مربوط به خصایص شخص گوینده، وصف می‌شود» اما مدرسه‌ی سن لویی برای او چیزی بیش‌تر از یک معلم خوب دارد. یادگیری «زبان فرانسه» از ارکان آموزشی این مدرسه است. در این ایام که مقارن با جنگ جهانی اول است، اخبار جنگ را به زبان فرانسه می‌خواند و اندک اندک با ادبیات فرانسه و آثار شعرای رمانتیک آشنا می‌شود:

«آشنایی با زبان خارجی راه تازه را در پیش چشم من گذاشت» بعد از اتمام دوران تحصیل در اداره‌ای مشغول به کار می‌شود. ولی زندگی شهری و کار اداری با طبع او سازگار نیست:

«من تمام این مدت را در شهر اقامت داشتم. مشغول انجام دادن کاری بودم که مقتضی طبیعت من نبود. با چه کسی می‌توان گفت که مرتب کردن کاغذ جات یک اداره‌ی دولتی و سنجاق زدن به آن‌ها برای من کار خوبی نبود.»

سرانجام جست و جوهایش به نتیجه‌ می‌رسند. منظومه‌ی بلند «افسانه» را می‌سراید و قسمتی از آن را در هفته‌نامه‌ی «قرن بیستم» به چاپ می‌رساند. این نشریه را دوست شاعرش «میرزاده‌ی عشقی» اداره می‌کند.

این منظومه سرشار از تخیل و توصیف‌های بدیعی است که مخالفان نوگرایی نیز نمی‌توانند بی‌اعتنا از کنار آن بگذرند: تو دروغی، دروغی دلاویز / تو غمی، یک غم سخت زیبا. یا در جای دیگر: خس، به صد سال طوفان ننالد / گل، زیک تند باد است بیمار / تومپوشان سخن‌ها که داری...

افسانه در 1301 سروده و منتشر می‌شود و از این پس نوآوری‌های او که دیگر نام خودش را به «نیما یوشیج» تغییر داده بوده با شعرهایی ادامه پیدا کرد که هر کدام از بهترین نمونه‌های سبکی محسوب می‌شود که خیلی زود به «شعر نو» معروف شد و شاعران جوان زیادی را به دنبال خود کشید.

اما نادیده گرفتن قواعد جا افتاده‌ی هزاران ساله، بدون بدخواهی و مخالفت آشکار ادبی جا افتاده و صاحب نام، امکان‌پذیر نشد:

«چیزهایی که قابل تحسین و توجه عموم واقع می‌شوند اغلب این طور اتفاق افتاده است که روز قبل بالعموم آن‌ها را رد و تکذیب کرده‌اند.»

با این همه نیما راه خود را یافته بود و بدون توجه به بدفهمی‌ها و کم‌فهمی‌های اهل ادب به تجربه‌های تازه‌اش ادامه داد: وزن و قافیه را هر چند یک سره به کنار ننهاد، آن‌ها را به شکل تازه‌ای به کار گرفت. مصرع‌ها کوتاه و بلند می‌شوند و کلمات با دقت و وسواس انتخاب می‌شوند. هر چند ظاهر بعضی از اشعار، انسجام و استحکام سبک کهن را ندارند، نظم آهنینی در کل شعر جاری است که مخصوص همان شعر است:

«شعر آزاد سرودن برای من دشوارتر از غیر آن است.»

نوآوری نیما فقط در قالب شعری نبود. نوع  نگاه او نیز تازه و امروزی بود. همین نگاه تازه بود که به آن قالب نو منجر شده بود:

«مایه‌ی اصلی اشعارمن رنج من است. به عقیده‌ی من گوینده‌ی واقعی باید آن مایه را داشته باشد. من برای رنج خود شعر می‌گویم. فرم و کلمات و وزن و قافیه، در همه وقت برای من ابزارهایی بوده‌اند که مجبور به عوض کردن آن‌ها بوده‌ام تا با رنج من و دیگران بهتر سازگار باشد.»

«دیگران» بخش قابل توجهی از هستی نیما است. او نمی‌تواند چشمش را بر فقر و درد و رنج و زندگی محنت بار مردم دور و برش بربندد. تا جایی که به وادی سیاست پای می گذارد و به فکر قیام و انقلاب می‌افتد:

«تا چند روز دیگر از ولایت می‌روم. اگر موفق شدم همهمه‌ی تازه‌ای در این قسمت البرز به توسط من درخواهد افتاد و اصالت دلاوران کوهستان را به نمایش درخواهم آورد.»

اما به زودی منصرف می‌شود و فکر یاغی‌گری را از سرش بیرون می‌کند چون به این نتیجه می‌رسد که ممکن است بی‌جهت مردم را به زحمت اندازد.

پس از ازدواجش با «عالیه جهانگیر» در سال 1306، چند سالی به شمال می‌رود و در بازگشت در مجله‌ی موسیقی به کار


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد زندگینامه نیما یوشیج 13 ص

تحقیق در مورد نیما یوشیج کماندار بزرگ کوهساران 35 ص

اختصاصی از ژیکو تحقیق در مورد نیما یوشیج کماندار بزرگ کوهساران 35 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 35 صفحه


 قسمتی از متن .doc : 

 

بخش اول

تولد ، زادگاه ، خانواده

نام نیما ، لادبن

علی اسفندیاری مشهور به نیما یوشیج در 15 جمادی الاول سال 1315 هجری قمری برابربا 11 نوامبر سال 1897 میلادی در دهکده یوش به دنیا آمده است این تاریخ برابر است با 21 آبان ماه سال 1276 شمسی .

یوش زادگاه نیما دهکده ای است ییلاقی از دهستان اوز رود بخش نور شهرستان آمل . در حال حاضر با ماشین از دوراه می شود به آنجا رفت: از راه چالوس ، ازجاده منشعب از پل زنگوله ، بالاتر از تونل کندوان ، که تا یوش 45 کیلومتر فاصله دارد و دیگری از جاده هراز ، از جاده ای منشعب از دو آب آمل ، 42 کیلومتر مانده به آمل . از دوآب تا یوش 69 کیلومتر فاصله است .

دهکده یوش در دره ای تقریباً میانه جاده چالوس و هراز واقع شده است . امروزه می توان با ماشین به یوش رفت اما در زمان نیما پیشتر از پل زنگوله را با قاطر می رفتند که تقریباً یکروز طول می کشید و از آبادیهای ایلکا ، نسن ، پل و اوز می گذشت .

نیما خود در یاداشتی نسبش را چنین نوشته است :

((علی بن ابراهیم – معروف به اعظام السلطنه – ابن علی معروف به ناظم الایاله – ابن محمد رضا – معروف به بابان خان بیک – ابن محمد هاشم بن محمدرضا))

از پیشینیان مشهور این دودمان است : کیا جمال الدین ( منسوب به دودمانی که در تمام دوره های اسلامی برحوالی نور و لاریجان حکومت داشتند ) که مزار او برفراز تپه ای در یوش باقی است و دارای چهار پسر بود به نامهای اسفندیار – کریم – جمشید وداود که می گویند جد تمام اهالی یوش بود و از اینجا است نام خانوادگی اسفندیاری ها – کریمی ها –جمشیدیها و

داودیهای یوش و پیشتر از او گیلانشاه که زمان زندگیش مقارن با ایام یزدگر ساسانی بود و موسس سلسله بادوسپانان طبرستان .

اما پدرش ابراهیم خان اعظام السلطنه مردی محتشم بود که به کار کشاورزی و گله داری می پرداخت و از ((حامیان شجاع نهضت مشروطه به شمار می رفت و به همراه امیر موید سواد کوهی انجمن طبرستان را تاسیس کرده بود ))

مردی درشت اندام بود که ازسالهای 1288 به بعد در تهران اقامت داشت و یک خرداد سال 1305 در تهران درگذشت .

مادرش ، طوبی مفتاح بود نوه حکیم نوری منتقد و شاعر و فیلسوف زمان قاجار . آشنا و علاقه مند به شعر بود و نیما نوشته است که ((در کودکی حکایتهای حکیم نظامی را برای او تعریف می کرد ))

نیما در خردسالی علی خوانده می شد و پسر بزرگ خانواده بود .

برادرچهارسال کوچکتر از او رضا ((بعدها لادبن)) نام داشت وخواهرانش مهراقدس ، ناکتا و ثریا بودند .

درجوانی ، حدود سالهای تحصیل در مدرسه سن لوئی نام خود را نیما نهاده بود در روی جلد کتاب ((قصه رنگ پریده ، خونسرد)) که آنرا در حمل 1300 به هزینه خود در مطبعه سعادت تهرا ن چاپ کرده ، تنها نام نیما به فارسی و لاتین آمده است در خرداد ماه 1304 شمسی با مراجعه به اداره سجل احوال نام و نام خانوادگی خود را رسماً نیما یوشیج خواند و شناسنامه دریافت کرد .

در هر حال هیچگاه نام او رسماً علی اسفندیاری نیامده است و دانسته نیست این اشتباه بزرگ که نام او علی اسفندیاری و تخلصش نیما یوشیج است از کجا منشا گرفته است .

نیما خود در یاداشتی در باره معنی ((نیما )) می نویسد :

نیماور اسم دو سه نفر از اسپهبدان غربی مازندران بوده است . مورخین نیماور را ((نام آور)) می نویسند که غلط است . نیماور مرکب است از نیما = قوس . برج نهم از بروج در زبان طبری = کمان + ور یعنی کماندار برگزیده ، شناخته شده مثل کمانداری عالی .

این کلمه از ترکیبات اوستایی است که با صورت مخفف ، یعنی حذف ی ، در زبان طبری مانده است .

در زبان طبری ، لغات اوستائی و سانسکریت زیاد است . فخر الدوله نیماور دوم ، پدر شراگیم در 640 فوت کرده است . نما رستاق محل سکونت نیماور فخرالدوله بوده است .

نیماور مثل شهریور = نگهدار شهر ، نگهدار کمان است .

جادارد از لادبن به دلیل شخصیت برجسته اش و هم به این دلیل که در دوران جوانی بیشترین تاثیر را بر نیما یوشیج داشته است ، بیشتر بنویسیم :

از نامه های نیما چنین دانسته می شود که لادبن چهار سال از نیما کوچکتر بود و به این ترتیب تاریخ تولد او سال 1280 شمسی است در یوش بدنیاآمد و در خردسالی رضا نامیده شد و در جوانی نام خود را به لادبن تغییر داد که بنا به نوشته نیما نام کوهی است .

از نیما 24 نامه به لادبن در دست است (برخی از این نامه ها را در بخش پیوستهای این تحقیق می خوانید)

که بهترین منبع برای شناسائی احوالات و افکار او در دوران جوانی و همچنین یکی از گسترده ترین منابع در مورد لادبن است .

او همراه نیما به تهران فرستاده شد .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد نیما یوشیج کماندار بزرگ کوهساران 35 ص

تحقیق در مورد نیما یوشیج (3)

اختصاصی از ژیکو تحقیق در مورد نیما یوشیج (3) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 11 صفحه


 قسمتی از متن .doc : 

 

نیما یوشیج

نیما یوشیج(علی اسفندیاری)

نیما یوشیج

زمینه فعالیت

شاعر

تولد

۱۲۷۶یوش، مازندران

مرگ

۱۶ دی ۱۳۳۸شمیران، تهران

در سال 1315ق(1276 خورشیدی) در دهکده یوش از استان مازندران به دنیا آمدو در 16 دی 1338 خورشیدی در (شمیران) شهر تهران درگذشت . او از شاعران معاصر ایرانی است. او را پدر شعر نو ایران می‌خوانند.

زندگی

 

از راست به چپ: هوشنگ ابتهاج، سیاوش کسرایی،نیما یوشیج، احمد شاملو، مرتضی کیوان

نیما در سال 1276 هجری خورشیدی به دنیا آمد. خواندن و نوشتن را نزد آخوند ده فرا گرفت ولی دلخوشی چندانی از آخوند ده نداشت چون او را شکنجه می داد و در کوچه باغها دنبال نیما می کرد . پس از آن به تهران رفت و در مدرسه عالی سن لویی مشغول تحصیل شد .... در مدرسه از بچه‌ها کناره گیری می کرد و به گفته خود نیما با یکی از دوستانش مدام از مدرسه فرار می کرد و پس از مدتی با تشویق یکی از معلمهایش به نام نظام وفا به شعر گفتن مشغول گشت و در همان زمان با زبان فرانسه آشنایی یافت و به شعر گفتن به سبک خراسانی مشغول گشت. در سال 1300 منظومه قصه رنگ پریده را سرود که در روزنامه میرزاده عشقی به چاپ رساند ... در همان زمان بود که مخالفت بسیاری از شاعران پیرو سبک قدیم را برانگیخت.... شاعرانی چون: مهدی حمیدی، ملک الشعرای بهار و..... به مخالفت و دشمنی با وی پرداختند و به مسخره و آزار وی دست زدند . نیما سبک خاص خود را داشت وبه سبک شاعران قدیم شعر نمی‌سرود و در شعر او مصراعها کوتاه و بلند می شدند . نیما پس از مدتی به تدریس در مدرسه‌های مختلف از جمله مدرسه عالی صنعتی تهران و همکاری با روزنامه‌های چون: مجله موسیقی، مجله کویر و...... پرداخت. از معروف‌ترین شعرهای نیما می‌توان به شعرهای افسانه، آی آدمها، ناقوس، مرغ آمین اشاره کرد. نیما در 13 دی 1328 چشم از جهان فروبست... فریاد می زنم ، من چهره ام گرفته ! من قایقم نشسته به خشکی ! مقصود من ز حرفم معلوم بر شماست، یک دست بی صداست ، من، دست من کمک ز دست شما می‌کند طلب، فریاد من شکسته اگر در گلو، وگر فریاد من رسا ، من از برای راه خلاص خود و شما، فریاد می زنم ، فریاد می زنم!! بیست ویک آبان‌ماه سال ‌روز تولد نیما یوشیج است. به این مناسبت نامه‌ای از او که حاوی نقطه‌نظرات اولیه "پدر شعر‌نو" ایران است، در زیر می‌خوانید. نیما یوشیج این نامه را خطاب به میرزاده‌عشقی شاعر و روزنامه‌نگار انقلابی و رومانتیک نوشته است. میرزاده عشقی ناشر روزنامه تجددخواه "قرن بیستم" بود و زندگی خود را فدای اندیشه‌های ترقی‌خواهانه خود کرد. نیما یوشیج در این نامه که دارای اهمیت زیادی است، درواقع وعده تحولی را که او با فعالیت شعریش آغاز کرده بود، نشان می‌دهد

زندگینامهٔ خود نوشت

در سال هزار وسیصد و پانزده هجری (قمری)، ابراهیم نوری- مرد شجاع و عصبانی- از افراد یکی از دودمان‌های قدیمی شمال ایران محسوب می شد. من پسر بزرگ او هستم. پدرم در این ناحیه به زندگانی کشاورزی و گله داری خود مشغول بود. در پاییز همین سال، زمانی که او در مسقط الرأس ییلاقی خود «یوش» منزل داشت، من به دنیا آمدم. پیوستگی من از طرف جده به گرجی‌های متواری از دیرزمانی دراین سرزمین می‌رسد. زندگی بدوی من در بین شبانان و ایلخی بانان گذشت که به هوای چراگاه به نقاط دور ییلاق- قشلاق می‌کنند و شب بالای. کوه‌ها ساعات طولانی با هم به دور آتش جمع می‌شوند از تمام دورهٔ بچگی خود، من بجز زد و خوردهای وحشیانه و چیزهای مربوط به زندگی کوچ نشینی و تفریحات سادهٔ آنها در آرامش یکنواخت و کور و بیخبر از همه جا، چیزی به خاطر ندارم. در همان دهکده که متولد شدم خواندن و نوشتن را نزد آخوند ده یاد گرفتم. او مرا در کوچه باغها دنبال می کرد و به باد شکنجه می‌گرفت. پاهای نازک مرا به درخت‌های ریشه و گزنه دار می‌بست، با ترکه‌های بلند می‌زد و مرا مجبور می‌کرد به از برکردن نامه‌هایی که معمولاً اهل خانوادهٔ دهاتی به هم می نویسند و خودش آنها را به هم چسبانیده و برای من طومار درست کرده بود. اما یک سال که به شهر آمده بودم اقوام نزدیک من مرا به همپای برادر از خود کوچک‌ترم، لادبن، به یک مدرسهٔ کاتولیک واداشتند. آن وقت این مدرسه در تهران به مدرسهٔ عالی سن لویی شهرت داشت. دورهٔ تحصیل من از اینجا شروع می‌شود. سالهای اول زندگی مدرسهٔ من به زد و خورد با بچه‌ها گذشت. وضع رفتار و سکنات من، کناره‌گیری و حجبی که مخصوص بچه‌های تربیت شده در بیرون شهر است، موضوعی بود که در مدرسه مسخره برمی‌داشت. هنر من خوب پریدن و با رفیقم حسین پژمان، فرار از محوطهٔ مدرسه بود. من در مدرسه خوب کار نمی‌کردم. فقط نمرات نقاشی به داد من می‌رسید. اما بعدها در مدرسه مراقبت و تشویق یک معلم خوش رفتار که نظام وفا شاعر بنام امروز باشد، مرا به خط شعر گفتن انداخت. این تاریخ مقارن بود با سال‌هایی که جنگ‌های بین المللی ادامه داشت. من در آن وقت اخبار جنگ را به زبان فرانسه می‌توانستم بخوانم. شعر‌های من در آن وقت به سبک خراسانی بود که همه چیز در آن یک جور و بطور کلی دور از طبیعت واقع و کمتر مربوط با خصایص زندگی مشخص گوینده، وصف می‌شود. آشنایی با زبان خارجی راه تازه را در پیش چشم من گذاشت. ثمرهٔ کاوش من در این راه بعد از جدایی از مدرسه و گذرانیدن دوران دلدادگی بدانجا


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد نیما یوشیج (3)

نیما یوشیج 16 ص

اختصاصی از ژیکو نیما یوشیج 16 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

شاعری که از خودش آغاز می شود

نیما یوشیج از تولد

علی اسفندیاری " نیما یوشیج " روز 21 آبان 1274 شمسی در دهکده دور افتاده (( یوش)) مازندران به دنیا آمد . که در خردسالی علی نوری خوانده می شد ، فرزند ابراهیم نوری . نیما نسبت خود را چنین بیان کرده : (( علی بن ابراهیم بن علی بن محمد رضا بن محمد هاشم بن محمد رضا )) . نسبت این خاندان به سلسله بادوسپانیان می رسد و نیما نام خود را از نیماور ، یکی از این بادوسپانیان گرفته است .

او بعدها از سراسر دوران کودکی ، به گفته خودش ، (( جز زد و خوردهای وحشیانه و چیزهای مربوط به زندگی کوچ نشینی و تفریحات ساده در آرامش یکنواخت و کور و بی خبر از همه جا ، چیزی به خاطر نداشت )) .

هنگام تولد نیما 2 سال از سلطنت مظفرالدین شاه می گذشت و هشت سال پس از تولد او این شاه درگذشت . در یازده سالگی اوست که به دنبال نهضت مشروطه دلاوران تبریز و رشت و بختیاری به یاری علماء تهران بر علیه استبداد محمد علی شاه قیام می کنند و قشون مشروطه خواهان وارد تهران میشود .

نیما خواندن و نوشتن را در زادگاه خود نزد آخوند ده آموخت . دوازده سال داشت که با خانواده اش به تهران آمد و پس از گذراندن دوران دبیرستان برای فراگرفتن زبان فرانسه به مدرسه ((سن لوپی)) رفت . در مدرسه خوب کار نمی کرد و تنها نمرات نقاشی و ورزش به دادش می رسید . سال های اول زندگی مدرسه اش به زد و خورد با بچه ها گذشت . اما بعدها مراقبت و تشویق یک معلم خوشرفتار ((نظام وفا)) شاعر بنام ، او را به خط شعر گفتن انداخت . در ابتدا به سبک معمول قدیم و مخصوصا ً به سبک خراسانی شعر می ساخت . اما آشنایی به زبان فرانسه و ادبیات آن زبان راه تازه ای در پیش چشم او گذاشت . ثمره کاوشهای وی در این راه بعد از جدایی از مدرسه و گذراندن دوران دلدادگی ، بدانجا انجامید که ممکن است در منظومه افسانه او دیده شود ، که افسانه را به نظام وفا تقدیم کرده است .

در بیست سالگی موفق به دریافت تصدیقنامه از مدرسه ی عالی سن لوئی می شود که پایان تحصیلات رسمی اوست . نیما در کودکی زندگی مرفهی داشت و آسایش او را فراهم می آوردند . دچار خیالات و در عین حال باهوش بود و قدرت خلاقه داشت .

در اسفند ماه سال 1299 نخستین شعر بلند خود مثنوی ((قصه رنگ پریده خون سرد)) را می سازد و بلافاصله آن را به هزینه خود به چاپ می رساند .

نیما یوشیج در دی ماه سال 1301 شعر مهم ((افسانه)) را می سازد که مشهورترین شعر اوست .

در تاریخ 16 اردیبهشت ماه سال 1305 نیما در 29 سالگی با خانم عالیه ی جهانگیر، فرزند میرزا اسماعیل شیرازی ، ازدواج کرد . این پیوند با وجود فراز و نشیب فراوان تا پایان زندگی هر دو ادامه یافت .

در بهمن ماه سال 1306 حادثه ی سیاسی مهمی در ایران روی می دهد ، کشف کمیته سری و اعدام سرهنگ احمد پولادین . این واقعه تاریخی بیست سال بعد در کتاب ((تاریخ بیست ساله ایران)) آنهم به اختصار آمده است . در شعر بلندی از نیما با نام ((سربازین فولادین)) که آنرا در همان زمان وقوع حادثه ساخته جاودانه شده است ، این شعر تا آن تاریخ بعد از ((افسانه)) مهمترین شعر نیماست و چنین آغاز می شود :

این ماجرا به چشم کس ار زشت ور نیکوست / آنکس که گفت با من اینکه برای اوست/ وین اوست کاو به دل خواهید شنیدن این :

این ماجرای دست ز جان شسته ای کاو / آمد که داد مردم بستاند از عدو / اما چگونه داد و آنکه چه دشمنی ... .

نیما در مهر 1307 شمسی به همراه همسرش وارد شهریار فروش (بابل) شد . همسرش در این زمان عهده دار تدریس در(( مدرسه دوشیزگان سعدی)) بود ولی او شغل به خصوصی نداشت و تنها به کارهای پراکنده ای که بر عهده گرفته بود ، روزگار می گذراند . در این مدت نیما نامه های بسیاری به دوستانش نوشته است . از لابه لای این نامه ها که شمار آنها به نوزده نامه می رسد ، میتوان به گوشه هائی از زندگی ادبی نیما و از آن جمله آثاری که در این مدت خلق کرده است ، دست یافت . آثاری مانند : تاریخ ادبیات ولایتی – کفش حضرت غلمان – آیدین – حکایت از دو شاعر و سفرنامه بار فروش .

قطعه ((ای شب)) که از یک سال پیش ((دست به دست خوانده و رانده شده بود)) در پاییز سال 1351 شمسی در روزنامه هفتگی ((نوبهار)) انتشار یافت . ادبا ((گفتند انحطاطی در ادبیات آبرومند قدیم رخ داده است )) . مدتها در تجدد ادبی بحث کردند . شاعر کارد می بست ، جرات نداشتند صریحا ً به او حمله کنند . کنایه می زدند ، ولی صداها به قدری ضعیف بود که به گوش شاعر نرسید و بدون جواب ماند . در ظرف این مدت آن قطعه با بعضی شعرهای دیگر ، که در اطراف خوانده شده بود ، در ذوق و سلیقه چند نفر نفوذ پیدا کرد . آن اشخاص پسندیدند ، استقبال کردند و تیر به نشانه رسیده بود . نشانه شاعر قلبهای گرم و جوان بود . نگاه او به چشمهایی بود که برق می زدند و تند نگاه می کنند . شعرهای او برای آنان ساخته شده بود )) . در سالهای 1305 دفترچه ای از اشعار نیما که منظومه ((خانواده سرباز)) و سه قطعه کوتاه ((شیر، انگاسی ، بعد از غروب)) در آن بود ، منتشر شد .

نیما به خود و نتیجه کار خود اطمینان داشت . اول پیش خودش فکر کرده بود که هر کس کار تازه ای می کند سر نوشت تازه ای هم دارد . او به کاری که ملت به آن محتاج بود اقدام کرده بود

حقیقت این است که نیما هنوز در این راه از دیگر کسانی که پیش از او معایب شعر سازی به طرز قدما را دریافته و در پی راههای نوینی بودند ، متجددتر نبود . اما آگاهی بیشتر او به لطایف زبان فارسی و آشنایی مستقیم وی با ادبیات فرانسه و عاری بودن بیان او از بعضی لغات و عبارات و جمله بندیهای نامانوس و به خصوص طبع شاعرانه او ، به وی اجازه داد که دعاوی همکاران خود را با دان نمونه هایی بهتر جالبتر عملاً اثبات کند . نیما طرح نظریات هنری را حرف می دانست و بیش از حرف به عمل پرداخته بود .


دانلود با لینک مستقیم


نیما یوشیج 16 ص