![پژوهش بررسی نقش شرکتهای تعاونی روستایی در رفع و حل مشکلات و معضلات دامداریها 90 ص](../prod-images/488830.jpg)
پژوهش بررسی نقش شرکتهای تعاونی روستایی در رفع و حل مشکلات و معضلات دامداریها 90 ص
دانلود مقاله ی ترجمه شده ی رشته مدیریت پژوهش در عملیات Operations researchفایل ترجمه به صورت ورد وقابل ویرایش میباشد
برای دریافت رایگان اصل مقاله اینجا کلیک کنید
پژوهش در عملیات
پژوهش روش کاربرد،پژوهش کاربردی یا صرفاOR عبارتند از کاربرد الگوهای ریاضی.آمار و الگوریتم به منظور اتخاذ تصمیم مناسب.پژوهش روش کاربرد اغلب برای بررسی نظام های پیچیده جهان واقعی و باهدف ارتقا و بهینه سازی عملکرد صورت می گیرد. می توان OR را شکلی ازریاضیات کاربردی به شمار آورد. فهرست 1 - پژوهش روش کاربرد دربافت 2 - حوزه های کاربرد 3 - جوامع شغلی 4 - منشا و نام 5 - نمونه ها پژوهش روش کاربرد در بافت معمولا اصطلاحات پژوهش روش کاربرد و دانش مدیریت به یک معنی به کار می روند.چنانچه بخواهیم بین این دو اصطلاح تفاوتی قائل شویم می توان گفت که معمولا دانش مدیریت رابطه نزدیکتری با مسائل مدیریت مشاغل دارد. همچنین پژوهش روش کاربرد با مهندسی صنعتی ارتباط نزدیک دارد.مهندسی صنعتی بیش از یک دیدگاه مهندسی را در بر می گیرد و معمولا مهندسان صنعتی شیوه های OR را به عنوان بخش عمده مجموعه ابزار خود در نظر می گیرند.برخی از ابزارهای ابتدایی که مورد استفاده پژوهشگران روش کاربرد قرارمی گیرد عبارتند ازآمار،بهینه سازی ،نظریه گراف و شبیه سازی.به خاطر ماهیت محاسباتی این رشته ها،OR با دانش کامپیوترنیز در ارتباط است و معمولا پژوهشگران روش کاربرد از نرم افزارهایی استفاده می کنند که توسط ایستگاه پردازشگر نوشته می شود.پژوهش روش کاربرد ازطریق توانایی آن در جهت ارتقاءکل سیستم متمایز می شود نه از طریق تمرکز بر عنصرخاص.وقتی پژوهشگرروش کاربرد با مسئله جدیدی روبرو می شود انتظار می رود که با درنظرگرفتن ماهیت سیستم،اهدافی که برای بهبود در نظرگرفته شده و محدودیت زمان و قدرت محاسبه مناسبترین شیوه را تعیین کند.به همین دلیل،عنصر انسانیOR بسیارمهم است.مانند سایر ابزارها،شیوه های OR به تنهایی قادر به حل مشکلات نمی باشد. حوزه های کاربرد نمونه هایی از کاربرد که درآن پژوهش روش کاربردمورد استفاده قرار می گیردعبارتند از: طراحی نقشه اولیه یک کارخانه برای روند مطلوب مواد ایجاد شبکه ارتباطات دوربرد با قیمت پایین همزمان با گارانتی کیفیت خدمات درصورتی که اتصالات ویژه خیلی شلوغ یا خراب باشند تعیین مسیرهای اتوبوسهای مدرسه به گونه ای که نیاز به کمترین مقدار اتوبوس باشد تعیین نقشه اولیه چیپهای کامپیوتری به منظور کاهش زمان تولید(ودرنتیجه کاهش هزینه)
هدف از ارائه و توصیف فرهنگ در بحث مربوط به عمران و توسعه به عنوان مبنائی برای ترویج روستایی، به مناسبت نقش و اهمیت والائی است که فرهنگ جامعه بر نحوه نگرش و تلقی و برخورد مردم در فرآیند فراگیری و فرادهی و پذیرش پدیده های نوین، بویژه در جوامع روستائی دارد. به عنوان نمونه، هر گاه بنیان فکری و رفتاری اعضای یک جامعه برخی ویژگیها، مثل ارزشمندی دانش پدیده های نوین و یا برخی از ویژگیهای مرتبط به توسعه و عمران مثل رهبری اجتماعی، اصول حمیت های حرفه ای و همیاری و خود یاری و مشارکت را به عنوان ودیعه یا میراث های ازلی از پیشینیان، در بستر فرهنگ جامعه خود مستقر داشته باشد، آن گاه می توان از اعضای پرورده آن فرهنگ در آن جامعه توقع داشت تا به سهولت استعداد های بنیادی خود را از قوه به فعل مبدل سازند، و در پرتو تجلیات آن، با استفاده از آموزش های نوین روز به روز فرهنگ کهن سنتی دو غنی خود را غنی تر سازند، که این هم مستلزم مطالعه و پپزوهش به منظور تعدیل و تطبیق در فرآیند تکامل فرهنگ سنتی است.
تحول یا دگرگونی مقدمه و زمینه ساز توسعه و عمران است. هر گونه تحول و دگرگونی در جریان توسعه و عمران و به ویژه در فرآیند آموزش و ترویج روستایی در هر جامعه، منبعث و یا متاثر از بنیان های فکری و رفتاری مستنر در بستر فرهنگی اعضای آن جامعه است. و لذا توسعه و عمران مستلزم شناخت و پژوهش در ماهیت فرهنگ حاکم بر جامعه است.
قلمرو و بنیان های فرهنگی متعدد و شمول آنها وسیع و لذا می توان گفت که تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی را دربر می گیرند. بنیان این جامعیت و یا کلیت همتانه در طول تاریخ هر جامعه بتدریج تشکیل یافته و کهن شده و لذا می توان گفت که بنیان گذاری یک فرهنگ نو در قالب یک برنامه چند ساله بی معنا است. کما اینکه زندگی فرهنگی را نیز نمی توان بر بنیاد الگوهای کلاسیک برنامه ریزی کرد (3، ص 6). آنچه در این بحث مورد توجه است، شناخت ریشه الگوهای موجود فرهنگی و کوشش در تحول و تکامل آن در طول زمان است. این می تواند از طریق تدوین و اجرای سیاست ها و اصول آموزشی به عنوان مکمل فرهنگ رایج تحقق یابد، که این نیز به نوبه خود مقدمتاً مستلزم شناخت آن است.
ورجاوند (6، ص 22) می نویسد که از «از راه بررسی و شناسائی فرهنگ یک ملت است که قادر خواهیم بود به نحوۀ پیدایش و ددگرگونی ها و تحولات مربوط به نهادها و سازمان های جامعه، نوع معیشت و نحوۀ تولید و میزان قدرت آفرینش فنی و صنعتی آن مردم پی ببریم». و، بدنبال آن می افزاید که به برکت بررسی و پژوهش در فرهنگ یک ملت است که قادر خواهیم بود از ریشه و چگونگی پیدایش و سبب پایداری آداب و رسوم، ارزش ها و اعبارها، باورها و اعتقادها و دانش ها و هنرهای آن آگاهی های لازم را کسب و سرانجام از چگونگی و میزان تأثیرپذیری آن از دیگر فرهنگ ها و تأثیر گذاری آن بر دیگر فرهنگ ها با اطلاع شویم. زیرا فرهنگ هر مردمی میراث اجتماعی مردم آن اجتماع است، و اگر قرار است خدمتی به آن مردم عرضه شود، می باید به هویت و ماهیت فرهنگی آن جامعه علم و اشراف داشت.
برنامه ریزان و روشنفکران برنامه های تحول و توسعه از فرهنگ حاکم و غالب بر جوامع روستائی چه می خواهند؟ آنان می دانند و اعتقاد دارند که تکامل و تعالی اعضای جوامع انسانی مقدمه و پیشتاز حتمی هر برنامه عمران و توسعه اجتماعی و اقتصادی مستمر است. آنان می دانند که تحقق تکامل و تعالی انسان هم ناگریز مستلزم تعلیم و تربیت است، که این هم به عبارتی ساده تر، نیازمند آموزش های بنیانی در ابعاد متنوع فردی و اجتماعی اعضاء جامعه است. فراگیری و فرادهی در جریان آموزش اصالتاً و ماهیتاً یک فعل ارادی ناشی از استعداد، نیاز و انگیزه هائی است که تحت تأثیر به نحوی نشأت می گیرد. و از این روست که لازم است تا برنامه ریزان و روشنفکران عوامل و عناصر فرهنگی مستتر در بستر فرهنگ سنتی و رایج در جامعه روستائی مورد نظر آگاهی یابند. و این چیزی است که برنامه ریزان و روشنگران از فرهنگ حاکم و غالب بر جوامع روستائی می خواهند، که در غیر این صورت در اجرای کامل برنامه های تحولاتی خود ناکام می مانند.
برای روشن تر شدن این قضیه و در ارتباط با برخی از برنامه های تحولاتی ترویج روستائی، ناگریز از ذکر چند مسئله نمونه به صورت فرضیات مقدماتی این بحث است :
1 ) بر مبنای تجارب چند دهۀ اخیر در برنامه های توسعه و ترویج کشاورزی، میزان مشارکت فعالانه و مسئولانۀ روستائیان در برنامه هائی که از سوی واحدهای صحرائی سازمان ها و مؤسسات دولتی عرضه می شود از اشتیاق و پایداری لازم و کافی، بویژه در غیاب عوامل دولتی واحدهای آغازگر فعالیتهای مزبور، برخوردار نیست. به بیان دیگر، مشارکت مردم، آن هم اغلب به صورت ظاهری، فقط تا زمانی استمرار دارد که مأمورین دولتی فعالیتهای مربوط، بر حسن اجرای آن نظارت و همکاری دارند و به محض سپردن آن فعالیتها به جامعه، میزان مشارکت و مدیریت مسئولانه مردم بر آن فعالیتها کاهش و تدریجاً ناپدید می گردد، یعنی بنظر می رسد که این مشارکت از ابتدا ارادی و مسئولانه نبوده و آموزش های مربوطه، اگر هم انجام شده باشد، برای پایداری این مشارکت مؤثر نبوده است.
2 ) توضیح واضح است که زمین به عنوان عامل اصلی، بستر تولید محصولات کشاورزی و به تبع آن پرورش دام است. کشاورزان و دامداران به علت سوء عملیات زراعی (مثلاً شخم نامناسب و یا آبیاری بی رویه) و عدم مدیریت صحیح مراتع (چرای مفرط دامها در مراتع طبیعی) موجبات فرسایش خاک زراعی مزارع و مراتع را فراهم آورده و عموماً توصیه های فنی برای حفاظت از این منابع را رعایت نمی کنند و بدین ترتیب متدرجاً از ارزش حاصلخیزی خاک زراعی اراضی را رعایت نمی کنند و بدین ترتیب متدرجاً از ارزش حاصلخیزی خاک زراعی اراضی خود می کاهند، یعنی اگر آموزش هائی به روستائیان ارائه شده باشد، مؤثر نبوده اند.
3 ) باز هم توضیح اینکه، آب عامل کمیاب و لذا محدود کندۀ فعالیتهای زراعی در اغلب مناطق کشور است. روستائیان توصیه های ارائه شده درباب جلوگیری از هدر رفتن آب در جریان انتقال و یا هرز آن در طول عملیات آبیاری را بکار نمی بندند، یعنی اگر در این زمینه هم آموزش هائی به آنان ارائه شده باشد، مؤثر واقع نشده اند.
4 ) به علت محو. تدریجی پوشش گیاهی و بی علف و یا بی درخت و بوته شدن اراضی مرتعی و جنگلی شیب دار از یک سو، و نزول باران های شدید و نتیجتاً جریان یافتن سیل های شدید از سوی دیگر، همه ساله (علاوه بر زیان های جانبی) صدمات زیادی به مزارع و مرتع و جنگلها و بوته زارها وارد می شود. کوشش های مستمر سازمان های ذیربط برای حفظ، احیا و توسعه پوشش گیاهی و بهره برداری صحیح از آنها و نیز انجام عملیات آبخیزداری و ایجاد موانع ویژه به منظور افزایش میزان نفوذ آب در خاک و جلوگیری از روان شدن آب و جریان یافتن سیل با استفاده از عملیات مهندسی پخش سیلابها بر روی زمین برای غنی سازی منابع زیرزمینی آب، تقریباً ناکام مانده است، یعنی اگر در این بارع هم آموزش هائی به روستائیان و عشایر ارائه شده باشد، مؤثر باشد، مؤثر واقع نشده اند.
5 ) با توجه به تجزیۀ کهن بهره برداری از قنات مختل ایران از یک سو، و تعدد بهره برداری وافر توسط چاههای عمیق و نیمه عمیق در مناطق کشاورزی کشور از سوی دیگر، کشاورزان با خطر نقصان منابع آبهای زیر زمینی بخوبی آشنائی دارند، و لیکن به توصیه ها و اخطارهای مکرر سازمان های مسئول برای عدم اقدام به حفر چاههای غیر مجاز و عدم بهره برداری های مفرط از چاههای دایر توجهی ندارند. چنین به نظر می رسد که ارزش بیشتری بر منافع آنی در مقایسه با منافع آتی مترتب هستند. باز هم، یعنی اگر در این باره آموزش هائی به آنان اارائه شده، مؤثر واقع نشده اند.
راستی چرا چنین است؟ اگر نه اینکه همۀ اقدامات و منابعی که طی این نمونه ها در اینجا ذکر شدند اصولاً برای آنان و متعلق به آنان است؟ شاید احساس و امنیت تعلق و تملک وجود ندارد. مگرنه اینکه این روشها و اقدامات تأمین کننده زندگی حال و مایۀ امید آنان برای زندگی آیندۀ خود و خانواده هایشان می باشد؟ شاید آینده برای آنان اهمیتی ندارد، یا اینکه، اصولاً آینده برای آنان چه معنی و مفهومی دارد؟ ضمن اینکه فرض می شود که روستائیان به آینده خیلی نزدیک خود و خانواده هایشان کمی می اندیشند در حالی که، کمترین توجه را به آینده خانواده و جامعۀ خویش دارند.
ضرورت و اهمیت ارزشیابی برنامه های ترویج و توسعه روستائی
ترویج و توسعه روستائی، بویژه در کشورهای جهان سوم، اساسی ترین حرکت مستمر هر یک از دولت ها برای توسعه منابع انسانی در جهت تکامل و تعالی انسانهائی است که به عنوان مؤثرترین اقشار یک جامعه، کار تولید، آن هم از منابع طبیعی هر کشور و آن هم در شرایطی سخت را بر عهده دارند. برای تحقق این آمان، دولت ها، علی رغم کمیابی منابع در دسترس خود، همه ساله بخش عمده ای از امکانات و اعتبارات و تسهیلات ملی را به برنامه های ترویج و توسعه روستائی تخصیص می دهند، با این امید که ارزش افزوده به آن منتج بهره وری نیروی انسانی شاغل در بخش روستائی کشورهایشان باشد.
ارباب رجوع و یا گروههای هدف برنامه های ترویج و توسعه روستائی شامل جامعه بزرگسال روستائی اعم از مرد و زن و نیز جوانان روستائی است. حیطۀ فعالیتهای آموزشی برای این طبقات مشتمل بر کلیه زمینه های مرتبط به زندگی روستائی اعم از اشتغالات تولیدی، تسهیلات رفاهی و فعالیتهای عمرانی، بهداشتی، فرهنگی و سایر امور مربوط به زندگی آحاد روستائی در مناطق روستائی هر کشور است.
روشهای آموزشی و عملیاتی مورد استفاده در تحقق آمانها و اهداف «انسان ساز» ترویج مشتمل بر تمام شیوه ها، روشها و تدابیر متداول در نظام های رسمی و غیر رسمی آموزش است. خلاصه اینکه، نهاد ترویج و توسعه روستائی، ناگریز مصمّم است همۀ امکانات و تسهیلات و راه و رشوهای عملی و امکان پذیر برای توسعه منابع انسانی را بخدمت گیرد تا به هدف غائی خود که تکامل و تعالی انسانهای روستائی است دست یابد.
این دیدگاههای وسیع، این حیطه های گسترده، این ارباب رجوع متنوع و این روشهای گوناگون از یک سوی، و ضرورت کارست آنها در شرایط فرهنگی متنوع، در بین اقشار مختلف از لحاظ جایگاههای اقتصادی و اجتماعی و در شرایط سنی ناهمگن از سوی دیگرف حکم می کنند که کار ترویج و توسعه روستائی ناگریز می باید مبتنی بر مبنای علمی تحقّق یابد.
برنامه ریزی و ارزشهای دو فرآیند پیوسته بهم و هر دو مهم از مبانی و روش های علمی، عملاً تنها راه دستیابی مؤثر و مفید به اهداف عالیه این حرکت تعالی بخش است. به نحوی که به جرأت و قوت می توان اظهار داشت که ارزشیابی برنامه های ترویج و توسعۀ روستائی مهم است، چون :
1 ) آرمانها و اهداف ترویج و توسعه برای جامعه مهم و حیاتی هستند؛
2 ) دیدگاههای ترویج و توسعه وسیع هستند؛
3 ) حیطۀ کار ترویج و توسعه گسترده است؛
4 ) ارباب رجوع برنامه ها متنوع هستند؛
5 ) شرایط فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی مردم متنوع هستند؛
6 ) زمینه های کار و تحصّص ها متعدد و متنوع هستند؛
7 ) روشهای مورد استفاده متنوع هستند؛
8 ) توقعّات، انتظارات، نیازها و امکانات مردم متنوع هستند؛
9 ) مسائل و مشکلات مربوطبه هر یک از جوامع روستائی متنوع هستند؛
10 ) امکانات تحول و توسعه متفاوت هستند؛
11 ) بازتاب ها و بازخوردها متنوع و متفاوت هستند؛
12 ) نتایج حاصل از هر حرکت مختلف هستند؛
13 ) تحولات مطلوب و نامطلوب ملازم هر برنامه متفاوت و غیر قابل پیش بینی هستند و سرانجام اینکه،
بعلت ماهیت پیچیده مجموعه این تنوعات و بازتاب های متقابل عناصر آن، چون اعمال برنامه توسعه در هر موقع و مکانی، منتج به ظهور پدیده هائی می گردد که هر یک به نوبۀ خود مستلزم نوعی خاص از تحقیق و ارزشیابی است، پس ارزشیابی مهم است، به همان اندازه که نفس برنامه مهم است. تا آنجائی که ارزشهایی را نهایتاً می توان چراغ راه توسعه نامید و اظهار داشت بدون ارزشیابی، یعنی صرف اعتبار و انرژی و اتلاف نیروی انسانی موظف و داوطلب در مسیری پرپیچ و خک، و سپس طی طریق در تاریکی، که این هم ناکریز یعنی گمراهی، که مالاً سرنگونی را بدنبال دارد. از این رو در اهمیت ارزشیابی به مختصر کلام می توان گفت که :
- ارزشیابی رمز خودشناسی است؛
- ارزشیابی کلید خود آزمائی است؛
- ارزشیابی اصلاح راهی است که در پیش است؛
- ارزشیابی نقد راهی است که پیموده شده است؛
- ارزشیابی یعنی کسب تجربه از موفقیت ها و شکست ها، ولذا
ارزشیابی اصلی غیر قابل اجتناب در فرآیند توسعه و عمران روستائی است.
همه اینها، شمه ای از ضرورت های ارزشیابی و نکات زیر (4، ص 180) نیز مبیّن اهمیّت اجرای آن است.
1 ) ارزشیابی مبنای اصیل و صحیحی برای پیشبرد فعالیتهای ترویج و توسعه بدست می دهد؛
2 ) ارزشیابی به طراحان و مجریان برنامه اعتماد به نفس و تأمین خاطر می بخشد؛
3 ) ارزشیابی به مجریان برنامه کمک می کند تا نیاز به تمرکز و یا هم جهت کردن توان ها و کوشش ها در یک نهضت توسعه روستائی را احساس و درک نمایند. و بدین ترتیب، ارزشیابی می تواند موجد همکاری و هماهنگی برای هم جهت کردن نیروهای پراکنده در برنامه های توسعه روستائی گردد؛
4 ) ارزشیابی با اشاعۀ حقایق در بن مردم، موجب ایجاد و افزایش اعتماد عمومی نسبت به برنامه های ترویجی می گردد؛
5 ) ارزشیابی موجب افزایش تعهدات اجتماعی کارکنان موظف نسبت به مردم می گردد؛
6 ) به هنگامی که ابزاری برای داوری در ارزش روشهای آموزشی مورد نیاز باشد، ارزشیابی های منظم و مستمر می تواند با تدبیر معیارهائی، انتخاب مؤثرترین روشهای آموزشی را میسّر سازد؛
7 ) ارزشیابی کمک می کند تا در واقع ضروری هدف های آموزشی و عملیاتی، بهتر و بیشتر تعریف و برای مردم روشن گردند، و در صورت لزوم تغییراتی در آنها اعمال شود؛
8 ) ارزشیابی طراحان و مجریان برنامه ترویج را قادر می سازد که چرا، چگونه و چه طور ابزار آموزشی خود را انتخاب و بکار بندند؛
9 ) ارزشیابی کمک می کند که نیروی انسانی موظف برای اجرای برنامه های ترویجی را با چه کیفیاتی می باید انتخاب و آموزش داد و چگونه می باید آنان را اداره نمود؛
در طول این فصل، سعی شد که ارزشیابی به عنوان یک فعالیت پژوهشی مبتنی بر روشهای علمی تعریف و مراحل آن توصیف گردد، و سرانجام اینکه ضرورت ضرورت و اهمیت آن در کار ترویج و توسعه روستائی روشن شود. تمام اینها مقدمه ای از باب ارزشیابی بود، در حالی که روشها و شیوه های اجرائی آن نیازمند مباحث مفصل تری می باشد که بیان آنها از حوصله این فصل خارج است و لذا بهتر است برای تکمیل این مبحث به منابع مربوط به روشهای ارزشیابی فعالیتهای ترویج و توسعه روستائی مراجعه نمود و از ثمرۀ دانش و تجربۀ کسانی که در این زمینه تخصص دارند بهره مند گردید.
آموزش : بنیان توسعه روستائی
فقر آموزش در جوامع روستائی
فقر آموزش در جوامع روستائی منشأ تاریخی دارد. زیراف عمدتاً به علت ماهیّت نظام های کهن زمین داری و در نتیجۀ مناسبات غیر عادلانه «ارباب - رعیتی»، محرومیّت های آموزشی به عنوان هسته و مایۀ اولیۀ استضعاف فرهنگی توسط بزرگ مالکان و عمّال قدرتمند و منتفذ آنان در هر عصر و زمان به بطن و متن جوامع روستائی تحمیل شده و در طول زمان با رشدی مضاعف گسترش و استحکام یافته است. تا آنجائی که امروزه، در آستانه ورود به قرن علوم و تکنولوژی، آثار ناشی از پدیده های دیرینۀ این محرومیّت، هنوز هم شئون فرهنگی اعضای این جوامع را شدیداً متأثر و طول ساخته و می سازد (6، ص 30).
بدین قرار که محرومیت های آموزشی در جوامع روستائی از گذشته، و عمداً در جهت ایجاد تردید و تعلل، و به منظور ممانعت از تأسیس یک فضای فرهنگی متناسب برای پرورش انسانهای آگاه و پیشرو، پایه گذاری شده است. و این تعمد نیز به نوبۀ خود، اصالتاً ناشی از نیات استثمار گرانۀ طبقات حاکمه به منظور «نگهداشت» مردم روستائی در یک جوّ «جهل و بی خبری» برای سهولت بهره کشی از توان های تولیدی آنان در جهت کسب منافع اقتصادی بیشتر از یک سوی، و بر خورداری از توان های اجتماعی بلقوه آنان در به منظور تثبیت قدرت و نفوذ سیاسی خود، از سوی دیگر بوده است.
با این سابقه، فقر فرهنگی ناشی از محرومیّت های آموزشی در جوامع روستائی آنچنان ریشه دار و عمیق است که با حرکات و جهش های مقطعی و موضعی، آن هم در کوتاه مدت، هرگز نمی توان در مقام ریشه کن کردن آن برآمد. و امکان تحقق آن در بلند مدت هم منوط به قبول این فرض است که دولت ها و مجامع فرهنگی و اجتماعی در جوامع روستائی باشند. استمرار حرکت خزنده و مرموز فقر فرهنگی منتج از محرومیت های آموزشی در عصر حاضر، به عمو و یا به سهو، در هر صورت مانع و مزاحم حرکات مترقیانه توسعه اقتصادی و اجتماعی روستائی و مآلاً در کل جامعه است.
مضاف بر علل و ریشه های تاریخی آنها، از جمله عوامل استمرار فقر فرهنگی در جوامع روستائی امروز، وجود نابرابری های مشهود در ارائه خدمات عمومی و بویژه خدمات فرهنگی و آموزشی به مردم روستانشین در مقایسه با مردم شهرنشین است. این نابرابری ها، مزید بر امتیازات نسبی ویژه ای است که دولت ها سهواً (و اگر به عمد نباشد) همواره برای شهرنشینی و ترفیه حال شهرنشینان تدارک دیده و هنوز هم می بینند. ظهور و گسترش این قبیل نابرابری ها عمدتاً ناشی از تفاسیری است که سیاستگذاران و برنامه ریزان ملی، اغلب تحت عنوان کوچکی و پراکندگی روستاها، و لذا اقتصادی نبودن سرمایه گذاری در ارائه خدمات به روستائیان، به عنوان معاذیر خود در برنامه های توسعه، ارائه و توجیه می نمایند. نابرابری های ناشی از این طرز تلقی به عنوان علل وجودی، عامل تشدید استضعاف اقتصادی و فرهنگی و استمرار آن در بین جوامع روستائی و نتیجتاً نرخ تشدید نرخ مهاجرت از روستا به شهرها و مالاً محو تشکل های روستائی از صحنۀ جغرافیایی اقتصادی – اجتماعی در خیلی از کشورها شده و می شود.
هر ناظر ذیصلاح با یک بررسی مقدماتی می تواند آثار این نابرابری ها در روند رو به تزاید از هم گسیختگی بافت اجتماعی در جوامع روستائی را به روشنی مشاهده و ارزیابی نماید. تا جائی که می توان دریافت که هجوم روزافزون نیروهای فعال و جوان روستائی (ماهر در انجام عملیات سنتی تولید) به سوی کانون های شهرنشینی، در واقع عمل، نه حاکی از کشش و جاذبه های توسعه در اقمار صنعتی،؛ و نه ناشی از توسعه مکانیزاسیون در اقطاب تولیدی کشاورزی است، که حقیقتاً مبین عارضه مهلک بی رونقی و بیکاری از یک سو، و معرف محرومیت از مواهب زندگی امروزی و احساس دردناک استضعاف در جوامع روستائی از سوی دیگر است. و از این رو، چنین استنباط می شود که این هجوم، واکنشی سریع و نا منظم از سوی نیروی انسانی مستعد و بالقوه ای است که در بستر «فرهنگ سکوت» در مناطق روستائی رشد یافته و اینک بدون قیم و متولی و در عین «بی خبری» در جوار کانون های دانش اندوزی، به حال خویش رها شده و تدریجاً در تشکل های توده وار مصرف کننده به صورت موانع توسعه اجتماعی به درون ارکان جامعه و یا معرفی یک پدیده نوظهور نیست.
ماهیّت و عوارض فرهنگی و اجتماعی – اقتصادی این نابرابری ها بر همۀ متفکران معلوم و تبین شده هستند. این یک عارضه مشخص، تعریف شده و قابل لمس و رؤیت است، و حال آنکه سیاستگذاران و برنامه ریزان متقید به محوریّت توسعه صنعتی در مقابل توسعه کشاورزی در کشورهای جهان سوم، هرگز به طور جدی، مصمم به محو این نابرابری ها، بویژه در زمینه های آموزشی و فرهنگی نبوده اند. از این جهت بر دولتمردانف قانونگذاران و مصلحان و مرشدان آینده نگر در هر جامعه فرض است که اندیشمندانه مجدانه به طور مستمر درصدد بررسی و تحلیل آثار وجودی این قبیل نابرابری های حاکم بر زندگی روستانشینان در مقایسه با زندگی شهرنشینان برآیند، تا ضمن برآورد عواقب اقتصادی – فرهنگی ناسالم آنها، از طریق تدوین استراتژی های کارآمند برای گسترش فعالیتهای تولیدی و رونق فعالیتهای اقتصادی در جوامع روستائی، از هجوم غیر طبیعی روستائیان به کانون های شهرنشینی ممانعت به عمل آید (6، صص 32 و 33).
بنیانی ترین اقدام در این شرایط، برنامه ریزی بلند مدت برای حرکت به قصد ریشه کن کردن علل و عوامل استضعاف فرهنگی و زدودن آثار سنتی آن از جوامع روستائی است. این قبیل اقدامات نیز ماهیتاً و قاعدتاً با برنامه های آموزشی و پرورشی برای تکامل کیفیات فرهنگی و ارتقاء معلومات و مهارتهای نوین تولیدی در نسل های حوان روستائی آغاز می شود. این اقدامات بدین منظور است تا مسیر حرکت طبیعی این نیروی بالقوه را از جذب شدن به جریان های غیر مولّد بخش «خدمات کاذب» در کانون های شهرنشینی بدور داشته، و آنان را به اشتغال در فعالیت های تولیدی در بخش های کشاوزی و صنایع وابسته به آن در مناطق روستائی گرایش داده و ودارد.
مضاف بر این، سوابق تاریخی و جریان های متداول به وضوح نشان می دهند که در فرآیند تحول و توسعه، اکثر اعضای جوامع روستائی را به هر صورت می توان اعضای آتی جوامع شهری به حساب آورد. به عبارت دیگر، به جبر ضروریات ناشی از توسعه تکنولوژی و تغییر و تحولات اجتماعی، اعضای جوامع روستائی امروز در یک سرزمین، اغلب عوامل اولیۀ تشکّل و توسعه جوامع شهری فردا در همان سرزمین بوده و خواهند بود. و به قولی، اعضای جوامع روستائی را می توان «سنگ مادر» یا منشأ تولید و تکثیر و پرورش اعضای جوامع شهری فرض کرد و نتیجه گرفت که در روستاها عمدتاً انسانهائی پرورش می یابند که به ناچار شهرنشینان آینده جامعه را تشکیل می دهند. و این روندی قابل ملاحظه و بررسی و هشدار دهنده است.
بنابراین، هرگاه در خال حاضر رهبران سیاستگذاری و برنامه ریزی در هر جامعه، به هر دلیل عمداً و سهواً خود را متقید به تکامل کیفیات فرهنگی و آموزش و ارتقاء مهارتهای نوین تولیدی به اعضای حال و آینده جوامع روستائی ندانند، حداقل بر مبنای استدلال «سنگ مادر» می باید خود را مقیّد و مصّر به پرورش و آموزش نسل های جوان رسوتائی، به قصد آماده نمودن آنان به عنوان اعضای آتی جوامع شهری بدانند. این بدین معنی است که سیاستگذاران و برنامه ریزان لزوماً می باید بپذیرند که اکثر روستائیان جوان امروز، به حکم لازمه های توسعه تکنولوژی و ضرورت های اقتصادی و اجتماعی فردای جامعه، مردان و زنان آینده جوامع شهری را تشکیل می دهند، و نتیجتاً می باید اقدام برای زودن آثار فقر فرهنگی از زندگی حال و آینده آنان را به عنوان یک «پیش نیاز»، به حساب آموزش و پرورش شهرواندان آتی جامعه جهت اشتغال و زندگی در شهرها و شهرک های نوظهور تلقی کرده و مجدانه در آن راستا حرمت نمایند. (6، صص 32 و 33)
بدین منظور، در جهت تخفیف نابرابری موجود در بین جوامع شهری و روستائی، هرگاه ایجاد امکانات و تدارک تسهیلات لازم برای رونق کار تولید و ایجاد اشتغال در مناطق روستائی هدف مقطعی این جریان فرض می شود، طرح و اجرای برنامه های پرورشی و آموزش مهارتهای نوین تولیدی به نسل های جوان روستائی نقطه شروع یک حرکت بنیانی است، که برای تحقق آن، متولیان و متصدیان هر جامعه ناگریز از انتخاب چندین نهضت فرهنگی به عنوان سنگ زیر بنای این جریان هستند. نهضت سوادآموزی، نهضت اساسی، آموزش های فنی و حرفه ای، آموزش های تعاون و مشارکت، و نیز آموزش های ترویج و توسعه کشاورزی از جمله ارکان یک حرکت موزون فرهنگی، در فرآیند عمران اجتماعی در مناطق روستائی، و یا به عبارت مصطح آن، توسعه روستائی است.
بنیان و ماهیّت همۀ این نهضت های فرهنگی در جوامع روستائی آموزش است. و بر این مبناست که آموزش بنیان توسعه روستائیان تلقی می گردد و این هم بحثی است که در بخش بعدی به توصیف آن پرداخته می شود.
انسان، آموزش و توسعه روستائی
آموزش، اصالتاً تعلیم است و تعلیمات نیز، تدریجاً مقدمه و مبنای شکل گیری قابلب های ذهنی و زیر بنای فکری فرد را مسجم می سازد. با آموزش، مجموعۀ اطلاعات، معلومات و دانش های پایه و کاربردی در جریان آماده شدن فرد برای کسب الگوهای نوین رفتاری متشکل می گردد. با آموزش شالودۀ قالب های فکری و ذهنی فرد پی ریزی می شود و سامان می یابد. از این روست که گفته می شود آموزش مبنای تغییر و تحول در الگوهای رفتار انسانی است.
آموزش عبارت است از تجارب درک شده ای که موجب تحول و تطور الگوهای رفتاری انسان، اعم از الگوهای رفتاری انسان، اعم از الگوهای رفتار خارجی مانند اعمال صوری و مادی و یا الگو های رفتار داخلی مانند معرفت، تفکّر و دیگر جریان های ذهنی می گردد. با آموزش، دانش ها و معلومات به وسیله انسان کسب می گردد و یا انتقال می یابد، و اینها جریان الگوهای رفتار انسان را بتدریج دگرگون می سازند. (5، ص 79).
آموزش مقدمه و وسیلۀ آغاز بلوغ فکری و تعمیق قدرت تفکر و تحلیل های ذهنی در افراد ئ لذا اسباب استراتژیک تحول اجتماعی و توسعه اقتصادی، و مآلاً سازندگی جامعه است. افراد، و یا به عبارت جامع تر منابع انسانی، در واقع و در حقیقت پایه و ثروت و یا سرمایۀ اصلی و اولیۀ هر جامعه و یا هر ملت را تشکیل می دهد. سایر منابع و سرمایه گذاری تابع منابع انسانی، در واقع و در حقیقت پایه و ثروت و یا سرمایۀ اصلی و اویلۀ هر جامعه و یا هر ملت را تشکیل می دهد. سایر منابع و سرمایه های هر جامعه تابع انسانی هستند، و این بدین مفهوم است که حسن تشخیص و بکارگیری کل سرمایه ها و منابع قابل تجدید و غیر قابل تجدید، و یا به عبارت دیگر، بهره برداری بهینه از مجموعه منابع بالفعل و بالقوه در یک جامعه، در گرو بلوغ فکری و توان و وسعت تفکر، اطلاعات و کاردانی اعضای آن جامعه به عنوان عانل و منبع خلاقیت ها و بهره برداری هاست (3، صص 2 و 3)
بدین ترتیب، آموزش را می توان مقدمه و آغاز جریان بلوغ و تکوین قوای فکری آحاد جامعه برای توسعه قلمداد کرد و چنین برداشت نمود که اگر استعدادها و خلاقیت های منابع انسانی در جریان رشد و تحول و توسعه قرار نگیرند، قهراً امکان کشف، بکارگیری و بهره برداری بهینه از مجموع دیگر منابع موجود و مستعد، با اراده و بدست صاحبان آنها، نامقدور و یا ناممکن خواهد بود. در تأیید این کلیت فردریک هاریبسون (2، ص 473) نیز می گوید که :
منابع انسانی ... پایه اصلی ثروت ملت ها را تشکیل نی دهد. سرمایه و مابع طبیعی عوامل تبعی تولیدند، در حالی که انسانها عوامل فعالی هستند که سرمایه ها راذ متراکم می سازند، از منابع طبیعی بهره برداری می کنند، سازمانهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را می سازند و توسعۀ ملی را به جلو می برند. به وضوح، کشوری که نتواند مهاتها و دانش مردمش را توسعه دهد و از آکن در اقتصاد ملی به نحو مؤثری بهره برداری کند، قادر نیست هیچ چیز دیگری را توسعه بخشد.
بر مبنای این مقدمات، جوامع روستائی در هر کشور، و بویژه در کشورهای جهان سوم، به عنوان یک منبع سنتی اصیل و مهم نیروی انسانی ، محققاً در عداد یک قشر مولد، متعهد و فعال در جوار دیگر مولدان سایر بخش های اقتصادی در هر سرزمین تلقی می گردند. این قشر، در حقیقت در حکم بزرگترین سرمایۀ بالقوه و به عنوان یک نیروی آمادۀ کسب آموزش و تحول و تکامل، و مستعد قبول مسئولیت و کسب اختیارات برای اقدام و مشارکت در بکارگیری و بهره برداری بهینه از دیگر منابع و ثروت ها و سرمایه های ملی، در کانون جامعه حضور عینی و فعال دارند. بکارگیری و بهره مندی از این نیرو، به خودی خود، مستلزم بررسی و عطف توجه خاص به منظور تدبیر و تمهید راه و روشهای مؤثر در کشف استعدادهای بلقوه آنان، و نیز انتخاب نظامهای متناسب آموزشی در راه توسعه معلومات و اطلاعات فنی و فرهنگی آنان به عنوان مولدان بالفعل و بالقوه کشور و عوامل اساسی تأثیر گذار بر برنامه های توسعه ملی می باشد. و بر این مبناست که به طور کلی می توان اظهار داشت که آموزش این قشر بنیان توسعه روستائی را تشکیل می دعهد، و نیز از این روست که اشارت بر نظام های آموزشی به دنبال این بخش مفید به نظر می رسد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 27 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
از سویی دیگر سلامت حیوان در طول مطالعه حفظ می گردد تا اثرات سوء و مداخله گرانه بر نتایج پژوهش حذف شوند.
برای دانلود کل پاپورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:
این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 430 صفحه می باشد.
فهرست مطالب
مقدّمه
اهمّیت کارآفرینی:
کارآفرینی نوش داروی لحظات دشواری:
کارآفرینی مسیر خود شکوفایی:
کارآفرینی بعنوان جوهرة رویش سیستم اقتصادی:
بیان مساله:
هدف پژوهش
اهمّیت موضوع تحقیق :
4- مشاورة کارآفرینی:
3- ساخت وتهیه آزمونهای روان شناختی معتبر در زمینه کارآفرینی:
فرضیه های پژوهش
فرضیه های فرعی:
متغیرهای پژوهش
متغیر ملاک:
متغیر کنترل:
تعریف نظری:
تعریف نظری:
تعریف عملیاتی:
تعریف نظر ی:
تعر یف عملیاتی:
کارآفرین[1] کیست؟
تاریخچة کارآفرینی:
رویکردهای مهم به کارآفرینی :
1- رویکرد اقتصادی به کارآفرینی :
2- رویکرد ویژگیهای شخصیتی[2] به کارآفرینی :
انواع کارآفرینی
کارآفرینی اقتصادی:
کارآفرینی اجتماعی:
تفاوت کارآفرینی اجتماعی با کارآفرینی اقتصادی:
کارآفرینی سیاسی:
1- توسعه اقتصادی:
2- ایجاد تحرّک وپویایی در عرصه اجتماعی و اقتصادی:
3- بسط وتوسعه عدالت اجتماعی:
4- کارآفرینی به عنوان یکی از طرق خود شکوفایی[3]
5- رفع خلل، شکافها و تنگناهای بازار و اجتماع:
6-کارآفرینی عرصهای است که هر کسی میتواند لذت قهرمان بودن و ممتاز بودن را بچشد:
7- امروزه بیشتر مشاغل جدید را شرکتهای کارآفرینی خلق میکنند:
8- حفظ وایجاد ارزشهای مطلوب اجتماعی:
9- ایجاد، توسعه وبکارگیری فن آوری:
10- جذب و هدایت سرمایه های اندک و سرگردان به چرخه اقتصاد ملی:
11- کاهش فاصله ساختاری بین علوم،تکنولوژی و تولید:
12- ایجاد روابط مناسب ساختاری بین اقتصاد و سیاست:
13- جلوگیری ازپدیده فرار مغز ها وجذب نیروی انسانی متخصّص و مجرّب:
14- حفظ حسّ ارزشمند بودن، در طول حیات:
15- بهبود کیفیت زندگی، ابداع و توسعه کالاها و ایجاد خدمات جدید:
16-کارآفرینی شرایط رشد و تقویت تواناییهای شناختی و شخصیتی را فراهم میکند:
ویژگیهای افراد کارآفرین:
ویژگیهای کارآفرینان (از نظر پژوهشگر):
3- توانایی برنامهریزی وپیش بینی برای آینده:
4-تیز فهمی:
5- مثبت اندیشی:
6- کارآفرینها حساب شده ریسک میکنند:
7-حرکت در مسیرهای یک طرفه:
8- تجربه کاری متنوع:
9- قاطعیت در کار:
10- ایجاد وحدت اضداد:
11- انگیزه پیشرفت در حدّ بالا:
12- تلاش و پشتکار قوی:
13- نارضایتی سود مند:
14- تحمل ابهامات:
15- استقلال طلبی:
17-استفاده از سبکهای مختلف فکری:
18- بهره گیری از منبع شهود در تصمیم گیری:
19- چالش خواهی(تحریک ذهنی):
20- قدرت حل تعارض در سطح عالی:
21- عشق به خویشتن:
22) استفاده از تمامی حالتهای من:
زمینههای تفاوت زنان و مردان در کارآفرینی:
1-انگیزه:
2-عوامل زمینه ساز جهت اقدام به کارآفرینی:
3- زمینه فعّالیت کارآفرینانه:
8-مردمگرایی:
9-آیندهگرایی:
موانع کارآفرینی:
نقش خانواده در پرورش روحیه کارآفرینی:
نقش عوامل فرهنگی در توسعه و رشد کارآفرینی:
مدلی از رشد و توسعه کارآفرینی: (از دیدگاه پژوهشگر)
الف- مرحله اثبات:
ب- مرحله گسترش:
ج- مرحلة یکپارچگی:
رشد و توسعه مراحل کارآفرینی در بعد عرضی:
الف- کارآفرینی اقتصادی:
ب- کارآفرینی اجتماعی:
اهمّیت کارآفرینی سیاسی:
خودپنداره همچون نظریهای شخصی:
سلسله مراتب خودپنداره: (از دیدگاه پژوهشگر)
سطح موضوعی:
سطح کلی:
اهمّیت خود پنداره:
1- خود پنداره به عنوان سیستم عامل( وجودی) هر فرد:
2- خود پنداره جستجوگر خود واقعی است:
3- خود پنداره به عنوان سازمان دهندة تمام ادراکات وتجارب:
4- پیش بینی رفتارهای آینده:
5- تعیین شیوه روابط با دیگران:
6- ادراک و تفسیر محیط پیرامون فرد:
7- ایجاد وحدت و یکپارچگی وجودی:
والدین و افراد مهم اوائل زندگی:
عوامل موثر در شکل گیری خود پنداره
خود فرد:
اجتماع:
کارآفرینی و خود پنداره:
آیا بین خود پنداره و کارآفرینی رابطهای وجود دارد؟
باورهای خودکارآمدی[4]
مقدّمه
خودکارآمدی یعنی چه؟
اهمّیت باورهای خود کارآمدی:
1- تبیین وپیش بینی عملکردها:
2- تأثیر بر عواطف وهیجانات(هوش هیجانی):
3- تقویت حس خود کنترلی:
4- سلامت جسمی و روانی:
5-توسعه حرفهای:
6-تلاش و پشتکار:
7- واکنش مناسب در مقابل شکست:
8- انتخاب راهکارهای مناسب:
9- انتخاب اهداف چالش برانگیز:
منابع باورهای خود کارآمدی:
1- انطباق های عملکرد[5](تجربه مستقیم):
2- تجربه جانشینی[6]:
3- ترغیب کلامی[7]:
4- برانگیختگی(هیجانی) فیزیولوژیایی[8]:
5- تجارب تصویر سازی[9] (ذهنی):
ویژگیهای باورهای خودکارآمدی فاعلی
اهمّیت باورهای خودکارآمدی در اشتغال:
ریشهها و تحّول منبع کنترل:
اهمّیت منبع کنترل:
1- تا ثیر برکارآیی و عملکرد:
2- پیش بینی عملکردها:
3-تاثیر سبک اسناد در عواطف:
4- مسئولیتپذیری[10]:
5-تاثیر برمهارتهای اجتماعی:
6- تعامل با منابع قدرت:
7- تأثیر منبع کنترل بر شغل:
8- تأثیر منبع کنترل بر مدیریت:
9- واکنش مناسب به شرایط استرس زا:
10- پیشرفت شغلی:
11- انعطاف پذیری در برابر تغییر:
12- تأثیر بر سلامت روانی:
کارآفرینی و منبع کنترل:
تأثیر شغل برمنبع کنترل:
ویژگیهای افراد با کنترل درونی:
واقعیت در دیدگاه افراد بامنبع کنترل درونی یا بیرونی:
تعریف خلّاقیت[11] از دیدگاه اندیشمندان این حوزه:
فیزیولوژی خلّاقیت:
1- نورونها و فضای سیناپسی:
2-انتقال دهنده های بین فضای سیناپسی:
3-مغز زبرین و مغز زیرین:
4- مغز راست و مغز چپ:
5- یادگیریهای جدید و تجارب یکی از عوامل محرک خلّاقیت:
عوامل مؤثر در شکل گیری عادات(خوگیری):
نظریات مکاتب روان شناسی درباره خلّاقیت
گشتالت و شناخت گرایی:
خودآگاهی، آگاهی از نقاط قوّت و ضعف خویش.
مکتب روان سنجی:
ویژگی های تفکّر واگرا:
عوامل مؤثر در بروز خلّاقیت:
ویژگیهای شخصیتی افراد خلّاق
4)ریسک پذیری:
5)کنجکاوی:
6)تحّمل ابهام[12]:
7)انعطاف پذیری[13]:
8) تفکّر شهودی:
9)تلاش و پشت کار :
10)علاقه به کارهای پیچیده:
11)شوخ طبعی[14]:
12)ایجاد وحدت اضداد:
13)شجاعت:
14) حساسیت و توجه:
15)تجارب گوناگون و متنوّع:
16)منبع کنترل درونی[15]:
17)پذیرش خویشتن :
موانع خلّاقیت
1- موانع بیرونی:
1-1 موانع فیزیولوژیکی:
2-1 موانع اجتماعی:
6-1موانع کلان ساختاری:
2-موانع درونی:
2- 2 ترس از اشتباه و شکست:
3-2 خواسته های حقیر و ناچیز:
4-2 یکی از موانع اصلی در سر راه خلّاقیت تجلی مفروضات به عنوان مسلمات:
5-2 کمال گرایی مطلق:
6-2 انتقاد از خود:
7-2 عصبیت:
مقدّمه
کارآفرینان کسانیاند که با ایجاد محصولات و خدمات نوین مورد نیاز مردم، درآمد خوبی کسب میکنند. واژه (Entrepreneur) که در فارسی کارآفرین ترجمه شده است، در بردارنده معنای موفّقیت است. این واژه به معنای محصولات، ابداعات، کیفیت و خدمات نویندر درون یک شرکت است. این واژه به معنای نوع خاصی از روحیة، سر زندگی و فضیلت است. ای. ا . باتلر[1]، مفسر روزنامه تجاری، آن را «شوق خلقت» مینامد. از همه مهمتر، این واژه به اشخاص پرارادهای اطلاق میشود که اراده، خلّاق، پایداری و موفّقیت اجتناب ناپذیرشان، آنها را به رهبران و قهرمانان روز تبدیل میکند (کوک،ترجمه تیموری.1382. ص15).
افق کارآفرینی:
کارآفرینی واژهای جادویی است. وقتی در حد یک کلمه به آن نگاه کنید، چیزی بیش از ایجاد اشتغال به ذهن القاء نمیشود. امّا اگر در این واژه تعمّق کنید، و به خلّاقیت که جوهرة آن است دست پیدا کنید. آن گاه جادوی این واژه بر شما عیان خواهد شد، و شما خود نیز جادو خواهید شد. گرچه بسیاری از افراد به امید کار وارد این گود میشوند، امّا در ادامه نواهایی خواهند شنید و رنگهایی خواهند دید که تاکنون از آن بی خبر بودهاند. و بدین شیوه فرد جادو میشود. البته آنچه بیان شد درون خود فرد است و کارآفرینی همانند آینهای آن را به فرد باز مینمایاند. کارآفرینی طریقی است که به جان آفرینی ختم میشود؛ به زبان دیگر کارآفرینی همان طریق خود شکوفایی است. کارآفرینی عرصة وسیعی به ابعاد تخیّل بشر دارد. و در یک کلام عرصة نامحدود دارد. از مروارید بافی یک دختر نابینا در بازارچه خود اشتغالی پارک لاله تهران گرفته تا تدوین سیاستهای جهانی آمریکا در کاخ سفید. در سال 1985 بحث در بارة دولتهای کارآفرین در عصر اطلاعات شکل گرفت و این بحث در دوره ریاست جمهوری کلینتون به اوج خود رسید. بهطوری که کلینتون رئیس جمهور وقت امریکا بیان کرده بود که اگر بخواهیم بر دنیا حاکم باشیم، راهی نداریم جز این که برای در دست گرفتن دنیا، هم سیاست جدیدی را برگزینیم و هم سطح و گونة جدیدی از خدمات را به عموم مردم دنیا ارائه کنیم. برای تحقق این امر بحث بازآفرینی دولت را مطرح میکنند. اسبورن و گابریل[2] اصول بازآفرینی دولت را به شرح ذیل ارائه نمودند (غریبی،1381. ص23).
هدایت و رهبری به جای ((فعّالیت اجرایی)) .
قدرتمند سازی به جای خدمتگزاری.
تزریق رقابت به عرصة خدمات.
دگرگون سازی سازمانهای قاعده مدار.
سرمایه گذاری بر روی دستاوردها و نوآوریها.
ارضای نیازهای مشتری ونه بروکراسی.
پیشگیری به جای درمان.
حرکت از سلسله مراتب به سمت مشارکت و کارگروهی.
استفاده از مکانیزم بازار به عنوان اهرمی قوی برای تغییرات.
با نگاهی به اصول بازآفرینی دولت، تعدادی از این اصول در واقع همان اهداف کارآفرینی است. همین کارآفرینی در مسیر رشد خود به کارآفرینی سیاسی و یا آنچه که ذکر شد (دولت کارآفرین) ختم میشود.
اهمّیت کارآفرینی:
کارآفرینی نوش داروی لحظات دشواری:
کارآفرین میتواند در حالت اضطراری پاسخگو باشد. او در صورت نیاز میتواند فوراً تصمیمگیری کند. برای این کار، او باید حوادثی را که ممکن است در آینده اتفاق بیفتد پیشبینی کند و از عواقب آن آگاه باشد. ماهیت شغلی کارآفرینی، سرمایهگذاری طولانی مدت، پیشبینی جایگزینها و عواقب آنها قبل از اتفاق، پیشبینی تغییرات و آمادگی تطبیق با این شرایط را ایجاب میکند (سالازار و همکاران،ترجمه نطاق،1380،ص45).
کارآفرینی مسیر خود شکوفایی:
کارآفرینی یک فرآیند اجتماعی است که در آن کارآفرین با اشتیاق و پشتکار درکار، خویشتن خویش را پیدا میکند و از بند عادات و سنّتهای مرسوم رها میشود (احمدپور/نقل از سعیدی کیا ، 1382،ص35). کارآفرینی عامل رشد و شکوفایی استعدادها و سوق دهنده به سوی خود شکوفایی است (کشتکاران.1381.ص121). کارآفرینی تواناییهای انباشته فردی را آزاد میکند. نیازهایی مانند استقلال و اتّکا به نفس نمونههایی هستند که با توسعه کارآفرینی در افراد امکان بروز پیدا میکنند. بر اساس تحقیقات انجام شده در میان خانوارهای کشور انگلستان افراد در کنار انگیزههای مادی مانند پول و سمت، کارآفرینی را راهی برای ارضای برخی نیازهای معنوی خود مانند آزادی، استقلال و کسب جنب و جوش در زندگی انتخاب میکنند (گزارش منتشر شده توسط اتحادیه اروپا، سال 2003 /نقل از سایت موسسه خانه پژوهش نواندیش).
کارآفرینی بعنوان جوهرة رویش سیستم اقتصادی:
کارآفرینی موتور توسعهی اقتصادی است. آنچه کارآفرینان مخاطرهجو انجام میدهند نوعی "تخریب خلاق" در نظام اقتصادی و ایجاد ساختارها و مناسبات اقتصادی جدید است.کارآفرینی طبق مدل توسعه اقتصادی « شومپیتر[3] »، تخریبِ خلّاق[4] است که به عنوان یک نیروی برانگیزاننده در توسعة اقتصادی جامعه، لازم و ضروری است (کوراتکو و هاجتس[5]/ نقل از احمدپور، 1380، ص10). تخریب خلاق در واقع همان قدرت جوانه زدن است، جوانههای که طراوت و شادابی را به سیستم اقتصادی باز میگرداند. تداوم حیات اقتصادی را فراهم میکند. چنانچه این توان از یک سیستم اقتصادی سلب شود، اگرچه بالاترین توان را نیز داشته باشد، بالاخره از بین خواهد رفت. تنها راه تداوم حیات اقتصادی کارآفرینی است.
کارآفرینی فرایند خلق ارزشها است:
کارآفرین با عمل خود سه ارزش را خلق می کند.
1- ارزش اقتصادی (ثروت): کارآفرینی فرایند خلق و توزیع ثروت در اجتماع است.
2- ارزش اجتماعی: کارآفرین با کار خود از یک سو به تقاضا های افراد اجتماع جواب میدهد و از سوی دیگر باخلق ثروت، رفاه و آسایش را به اجتماع ارزانی می دارد و اینها خود ناشی از حس احترام و ارزش برای دیگران می باشد.اگر نتوان گفت که انگیزه اوّلیه کارآفرینی پاسخ به نیازهای اجتماعی است، امّا تداوم کارآفرینی وابسته به این امر می باشد.
3- ارزش وجودی (خلق معنای زندگی): مکتب معنی درمانی برای معنا بخشیدن به زندگی سه راه را پیشنهاد میکند.[6] یکی از این راهها عبارتست از خلق چیزی در جهان، که کارآفرینی این فرایند را فراهم میکند.
بیان مساله:
از دیدگاه کتل شخصیت چیزی است که امکان پیش بینی آنچه را که شخص در یک موقعیت معین انجام خواهد داد میدهد (کتل[7]/نقل از شولتز ترجمه سید محمدی).
هدف از مطالعه شخصیت و ویژگیهای شخصیتی، پیش بینی کردن رفتار است. یعنی پیش بینی کردن آنچه یک فرد در پاسخ به یک موقعیت معین انجام خواهد داد. تنها زمانی که ما صفات یک نفر را بشناسیم میتوانیم پیش بینی کنیم که آن شخص چگونه در یک موقعیت رفتار خواهد کرد.
رفتار فرد حاصل تعامل ویژگیهای شخصیتی با شرایط و عوامل محیطی است. بدون شک رفتار همه انسانها از شرایط اجتماعی و ویژگیهای شخصیتی آنها ناشی میشود. آنچه مهم است اینست که جنبه فاعلیت به کدام بخش مربوط میشود؟ در پس رفتارهای جدید معمولاً فاعلیت به ویژگیهای شخصیتی و برداشت فرد از آن موقعیت بر میگردد. در کارآفرینی نیز چنین شرایط حاکم است. به طوری که دانلد اف[8] در این زمینه چنین بیان میکند: بازاریابی مهم است؛ امور مالی حائز اهمّیت است؛ حتی کمک به نهادهای عمومی نیز اهمّیت دارد. ولی هیچ یک از آنها به تنهایی باعث ایجاد کارهای جدید نمیشوند. از همین رو به شخصی نیاز داریم که در ذهن او، کلیه حالات ممکن گرد هم آورده شوند، باور داشتهباشد. برای این موارد به یک دیدگاه روانشناختی حقیقی از کارآفرینی نوین نیاز است (دانلد اف.ریچارد ام، ترجمه عامل محرابی.1383 .ص128).
با پررنگ شدن نقش کارآفرینان در توسعه اقتصادی، روانشناسان با هدف ارائه نظریههایی مبتنی بر ویژگیهای شخصیتی و همچنین با تفاوت قائل شدن بین کارآفرینان با مدیران و غیر کارآفرینان، به بررسی ویژگیهای روانشناختی کارآفرینان پرداختند ( فرن هام[9] 1994/به نقل از احمدپور 1380).
شناسایی ویژگیهای شخصیتی کارآفرینان از اهمّیت خاصی برخوردار میباشد. برای ترویج و پرورش صفت کارآفرینی در اجتماع نیازمند شناخت ویژگیهای شخصیتی و روان شناختی مؤثّر در امر کارآفرینی میباشیم. هدف این تحقیق نیز بررسی ویژگیهای شخصیتی و روان شناختی مؤثّر در کارآفرینی است. به همین منظور پنج ویژگی شخصیتی و روان شناختی در نظر گرفته شده است، و به بررسی و مقایسه این پنج ویژگی دربین کارآفرینان و افراد عادی پرداختهایم. این پنج ویژگی عبارتند از:
- خودپنداره[10]:
خوپنداره ارزیابی کلی فرد از شخصیت خودش است. این ارزیابی ناشی از ارزیابیهای ذهنی است که معمولاً از ویژگیهای رفتاری خود به عمل میآوریم. در نتیجه، خوپنداره ممکن است مثبت یا منفی باشد (فرهنگ توصیفی اصطلاحات روانشناسی،برنو،ترجمه یاسایی وطاهری.1370. ص109).
- باورهای خودکارآمدی[11]:
منظور از باورهای خود کارآمدی، باورهای شخص درمورد توانایی برای کنار آمدن با موقعیتهای متفاوت (فرهنگ روانشناسی و روان پزشکی،پورافکاری.1373.ص1364).
- منبع کنترل[12]:
منبعکنترل، به انتظار تعمیم یافته در مورد تقویتهایی اشاره میکند که تحت کنترل درونی - بیرونی هستند. افراد بین این دو جهتگیری قرار میگیرند. در یک طیف افراد دارای کنترل درونی قرار دارند که معتقدند تقویتها با تلاش شخصی، توانایی و ابتکار تعیین میشود. در طرف دیگر، افراد دارای کنترل بیرونی هستند که معتقدند تقویتها توسط افرادی دیگر، ساختارهای اجتماعی، شانس یا سرنوشت تعیین میگردد (راتر، 1966به نقل از گوردن ای ،ترجمه غضنفری و یزدانی،ص173).
- خلّاقیت[13]:
خلّاقیت عبارت است از فرایندهای ذهنی که منجر به یافتن راهحلها، ایدهها، مفهوم سازیها، شکلهای هنری، تئوریها و فرآوردهایی میشود که بی همتا و تازه هستند (لغت نامه روانشناسی پنگوئن به نقل از فیض بخش،1381،ص12).
- هوش هیجانی[14]:
گلمن(2001) هوش هیجانی را مهارتی میداند که دارندة آن میتواند از طریق خودآگاهی، روحیات خود را کنترل کند؛ از طریق خود مدیریتی آن را بهبود بخشد؛ از طریق همدلی، تاثیر آنها را درک کند و از طریق مدیریت روابط به شیوهای رفتار کند که روحیة خود و دیگران را بالا ببرد (به نقل ازخائف الهی، دوستار.1382.ص54).
هدف پژوهش
این پژوهش در پی شناخت ویژگیهای روانشناختی و شخصیتی مؤثر در امر کارآفرینی میباشد. برای دستیابی به این هدف محقق پنج ویژگی شخصیتی و روانشناختی را مشخص نمود و به امر ارزیابی آن در افراد کارآفرین و مقایسه آن با افراد عادی پرداخته است.
اهمّیت موضوع تحقیق :
مطالعه کارآفرینی نوین با خصوصیاتی منطقی ویژگیهای روانشناختی «کارآفرینان» آغاز شد. با گذشت سالها تعداد بیشتری از ویژگیهای شخصیت شناسی کنار گذاشتهاند، رد شدهاند، یا حداقل به طور نامؤثر مورد سنجش قرار گرفتهاند. نتیجه این بود که تقریباً به هر چیزی پرداخته شد. مگر فرد. شرایط اقتصادی مهم هستند، بازاریابی مهم است؛ امور مالی حائز اهمّیت است؛ حتی کمک به نهادهای عمومی نیز اهمّیت دارد. ولی هیچ یک از آنها به تنهایی باعث ایجاد کارهای جدید نمیشوند. از همین رو به شخصی نیاز داریم که در ذهن او، کلیه حالات ممکن گرد هم آورده شوند، باور داشته باشد. برای این موارد به یک دیدگاه روانشناختی حقیقی از کارآفرینی نوین نیاز است (دانلد اف، ریچاردام، ترجمه عامل محرابی،1383،ص128).
به دلایل ذیل شناخت ویژگیهای روانشناختی و شخصیتی کارآفرینان از اهمّیت ویژهای برخوردار میباشد.
1- شناخت افراد مستعد کارآفرینی:
برای چنین شناختی باید ویژگیهای مرتبط با کارآفرینی را شناسایی کرد. داشتن ویژگیهای خاص روانشناختی و شخصیتی از ملزومات کارآفرینی است توسعه کار آفرینی نیازمند تربیت افراد کار آفرین میباشد. در سرتاسر دنیا مراکز مختلفی برای آموزش و آماده کردن افراد جهت کارآفرینی وجود دارد. یکی از راههای سریع در آموزش کارآفرینی اینست که افرادی را که بصورت بالقوه از روحیه کارآفرینی برخور میباشند شناسایی نموده و سپس امکانات لازم را جهت به فعلیت رساندن آنها را فراهم نمایند.
2- توسعه و تشویق بینش کارآفرینی:
در تربیت کارآفرین دو عامل مدّ نظر میباشد؛ که یکی ازاین عوامل رویکرد شناخت ویژگیهای روانشناختی و رفتار کارآفرینانه فرد میباشد. در این دیدگاه، ویژگیهای کارآفرینان را برای فرد بیان کرده و راههای کسب این توانمندیها و ویژگیها را به او نشان میدهند تا فرد تشویق شود و با کسب تواناییهای فردی دست به فعّالیتهای کارآفرینانه بزند. به عبارتی با این عامل، بذر را تقویت میکنند و با شیوههای اصلاح نباتات کاری میکنند که این بذر در هر خاک و شرایط سخت جوی رشد کند و بتواند در عرصه رقابت دوام آورده و پایدار بماند (سعیدی کیا،1382،ص133).
3- ساخت وتهیه آزمونهای روان شناختی معتبر در زمینه کارآفرینی:
برای ساخت یک آزمون معتبر در زمینه کارآفرینی باید از ویژگیهای مؤثر در این امر اطلاع داشته باشیم.
ابوترابیان، محمدرضا. (1382). پرورش نسل خلاق در ایران، تهران: انتشارات مدرسه.
اتکینسون ل، اتکینسون س و هیلگارد، ر. (1375). زمینه روانشناسی، ترجمه، محمدنقی براهنی و همکاران.جلد اول، تهران: انتشارات رشد.
احمدپور داریانی، محمود. (1380). کارآفرینی، تهران: ناشر شرکت پردیس57 .
اسدی، جوانشیر. (1382). بررسی رابطه بین هوش هیجانی، فرسودگی شغلی و سلامت روان کارکنان شرکت ایران خودرو، پایان نامه کارشناسی ارشد چاپ نشده، دانشگاه علّامه طباطبایی
استوارت،ایان. جوینز، ون. (1383). تحلیل تبادلی نوین، ترجمه ثریا سفیدپر، تهران: انتشارات کیافر.
اسمعیلی، معصومه. (1383). بررسی تأثیر آموزش مولفههای هوش هیجانی (آگاهیهای درون فردی، آگاهیهای بین فرد، مهارتهای مقابلهای و...) بر افزایش سلامت روان، پایان نامة دکتری، چاپ نشده، دانشگاه علامه طباطبایی
اسمیت، هیرم. (1382).مدیریت برخود، ترجمه کمال هدایت، تهران: نشر فرا
اعرابی، سید محمد. (1381). تبیین عوامل توفیق کارآفرینان و ارائه الگوی مناسب کارآفرینان در بازار ایران. منتشر شده در کتاب مجموعه مباحث و مقالات اولین کنگره کارآفرینی در بخش بهداشت و درمان، تهران: انتشارات سیمای فرهنگ.
آقایی فیشانی، تیمور. (1377). خلّاقیت و نوآوری در انسانهاو سازمانها، تهران: نشر ترمه.
براندن، ناتانیل. (1377). رمز خویشتن یابی یا روان شناسی اعتماد به نفس، ترجمه جمال هاشمی، تهران: انتشارات شرکت سهامی انتشار.
برونو، فرانکو. (1370). فرهنگ توصیفی اصطلاحات روانشناسی، ترجمه مهشید یاسایی و فرزانه طاهری، تهران: نشر طرح نو.
بهزادیان نژاد، قربان. (1382). ضرورت توجه به کارآفرینی و فناوریهای پیشرفته، منتشر شده در کتاب مجموعه مقالات کارآفرینی و فناوریهای پیشرفته.گردآورنده حمید هاشمی. انتشارات دانشگاه تهران.
بهمنی، پردیس. (1384 ). خلّاقیت و نوآوری. منتشر شده در اینترنت، سایت http://www.went.com
بوزان، تونی. (1366). از بهترین کارآئی مغزت استفاده کن، ترجمه محمد، مربوط، تهران: انتشارات کتاب برای همه
بوشهری، علیرضا. (1384). دریچهای به سوی کارآفرینی تکنولوژیک، منتشر شده در اینترنت، سایت
http://www.Sharifthinkank.com/Html/A–Window–to–technological Enterpreneurship.htm
بولتون، رابرت. (1383). روان شناسی روابط انسانی، ترجمه حمید رضا سهرابی، تهران: انتشارات رشد
بوهم، دیوید. (1381). دربارة خلّاقیت، ترجمه محمدعلی حسین نژاد، تهران: انتشارات نشر ساقی.
بیابانگرد، اسماعیل. (1380). روانشناسی نوجوانان، تهران: انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
پروین،لارنس ای. (1377). روانشناسی شخصیت، ترجمه محمد جعفرجوادی و پروین کدیور، تهران: انتشارات رسا.
پوپ، الیس. مک هیل، سوزان و کریهد، ادوارد. (1383). افزایش احترام به خود در کودکان و نوجوانان، ترجمه پریسا تجّلی، تهران: انتشارات رشد.
پور افکاری، نصرت الله. (1373). فرهنگ روانشناسی و روانپزشکی، تهران: انتشارات نشر فرهنگ معاصر.
جلالی، سید احمد. (1381). هوش هیجانی، فصلنامة تعلیم و تربیت، سال هجدهم، شماره 1و2، بهار و تابستان 1381، شماره مسلسل 70-69،
ترابی، منوچهر. (1382). بررسی رابطه بین هوش هیجانی وعملکرد مدیران میانی گروه هتلهای هما، پایان نامة کارشناسی ارشد چاپ نشده، دانشگاه علامه طباطبایی.
جی.گلب، مایکل. (1381). چگونه مانند لئوناردو داوینچی فکر کنیم، ترجمه، مهدی قراچه داغی، تهران:انتشارات انستیتو ایزیران
چپ من، الوود. (1380). نگرش مثبت، ترجمه، فهیمه نظری، تهران: انتشارات البرز.
چینی، عباس. (1375). هفت کتاب در یک کتاب، تهران: نشر البرز.
حائری روحانی، سید علی. (1378). فیزیولوژی اعصاب و غدد درون ریز، تهران: انتشارات سمت.
حسینی، افضل السادات. (1381). ماهیت خلّاقیت وشیوههای پرورش آن، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی.
حقایق، سیروس. (1381)، کارآفرینی در سازمان(دولتی و غیر دولتی)، منتشر شده در کتاب مجموعه مباحث و مقالات اولین کنگره کارآفرینی در بخش بهداشت و درمان.تهران: انتشارات سیمای فرهنگ.
خاطری، منا. (1384). تاثیر واقعیت درمانی با تمرکز بر بر نظریه انتخاب بر عزت نفس وخود پنداره، پایان نامة کارشناسی ارشد چاپ نشده، دانشگاه علامه طباطبایی.
خائف الهی، احمدعلی. دوستار، محمد. (1382). ابعاد هوش هیجانی، فصلنامة مدیریت و توسعه، شماره 181. سال1382.
خمسه، اکرم. (1378 ). بررسی ارتباط حافظه معنایی و خلّاقیت در دو گروه از دانش آموزان تیز هوش و عادی، پایان نامة دکتری چاپ نشده، دانشگاه علامه طباطبایی.
دانلد اف. ریچارد ام. (1383). نگرشی معاصر بر کارآفرینی، ترجمه، ابراهیم عامل محرابی، مشهد: انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد.
دراکر، پیتر. (1378). دانش نوآوری، ترجمه علی چیتسز، توسعه مدیریت، شماره 9 سال هفتم، دی 1378.
دلاور، علی. (1374). مبانی نظری وعملی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی، تهران: انتشارات رشد.
دلاور، علی. (1378). احتمالات وآمار کاربردی در روانشناسی و علوم تربیتی، تهران: انتشارات رشد.
دلاور، علی. (1379). روش تحقیق در روانشناسی و علوم تربیتی، تهران: موسسه نشر ویرایش.
وتن، دیوید ای. کمرون، وکیم اس. (1379). ترجمه، خود شناسی مدیران، محمد علی بابایی زکلیکی، کرج: ناشر موسسه تحقیقات و آموزش مدیریت.
دهشیری، غلامرضا. (1382). هنجاریابی پرسشنامة هوش هیجانی بار- اون (EQ-i) در بین دانشجویان دانشگاههای تهران و بررسی ساختار عاملی آن، پایان نامة کارشناسی ارشد چاپ نشده، دانشگاه علامه طباطبایی.
راجرز، کارل. (1369). در آمدی بر انسان شدن، ترجمه قاسم قاضی. تهران: مرکز انتشارات علمی دانشگاه آزاد اسلامی.
روزنهان، دیوید ال.سلیگمن،مارتین ای.پی. (1379). آسیب شناسی روانی. ترجمه، یحییسید محمدی. جلد دوم، تهران: نشر ارسباران.
زینالی، علی.عشایری،حسن. (1378).بررسی مقدماتی رابطه سوگیری نگاه با کارکرد اختصاصی نیمکرههای مغز، مجلة پژوهشهای روان شناختی، شماره3و4 دوره5 سال1378.
ژائوی، هوبرت (1379). خلّاقیت چیست؟(ابتکار در کسب وکار)، ترجمه محمد حسین سروری، تهران: انتشارات عابد.
سالازار، ملیتو. تیونگ، سونیا. اکینو پاز اچ،دیاز. (1380). مقدمهای بر کارآفرینی . ترجمه، سیامک نطاق، تهران:انتشارات کوهسار.
سامخانیان، محمد ربیع (1381). خلّاقیت و نوآوری در سازمان ومدیریت آموزشی، تهران: انتشارات اسپند هنر.
سعیدیکیا، مهدی. (1382) . آشنایی با کارآفرینی، تهران: نشر سپاس.
سعیدیکیا ،مهدی. (1384). فرهنگ کارآفرینی، منتشر شده در اینترنت،سایت:
http://www.mim.gov.ir/Article/f8-1.asp
سلیمانی، افشین. (1381). کلاس خلّاقیت، تهران: انتشارات انجمن اولیاء ومربیان.
سیاروچی، ژوزف. فورگاس، ژوزف. مایر،جان. (1383). هوش عاطفی در زندگی روزمره، ترجمه اصغر نوری امام زادهای وحبیب الله نصیری، اصفهان: انتشارات نشر نوشته.
شکرکن، حسین. برومند نسب، مسعود. نجاریان، بهمن. (1381). رابطه ساده و چندگانه خلّاقیت، انگیزه پیشرفت و عزّت نفس با کارآفرینی در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز مجله پژوهشهای روانشناختی دوره : 3، شماره : 3,4، سال 1381
شولتز، دوان. شولتز، سیدنی الن. (1377). نظریههای شخصیت، ترجمه یحیی سید محمدی، تهران: نشر هما.
شولتز، دوان. (1375). روانشناسی کمال. ترجمه گیتی خوشدل. تهران: نشرالبرز.
شفیع آبادی، عبدالله. ناصری، غلامرضا. (1377). نظریههای مشاوره و روان درمانی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
شفیع آبادی، عبدالله. (1379). راهنمائی ومشاورة شغلی و حرفهای ونظریههای انتخاب شغل، تهران: انتشارات رشد.
شمسآبادی، رضا. (1383). هنجاریابی وبررسی ساختارعاملی پرسشنامة هوش هیجانی بار- ان در بین دانش آموزان متوسطه شهر مشهد. پایان نامة کارشناسی ارشد چاپ نشده، دانشگاه علوم پزشکی ایران.
صابر، فیروزه. (1382). راههای توسعه کارآفرینی زنان در ایران، تهران: انتشارات روشنگران و مطالعات زنان.
صبوریمقدم، حسن. براهنی، محمدنقی. (1376). تاثیر منبع کنترل وامکان مهار استرس بر عملکرد یادگیری فرد، مجلة پژوهشهای روان شناختی، شماره3و4 دوره4 سال1376.
صمد آقایی، جلیل. (1377). از کارآفرینی تا جان آفرینی، مجلة تدبیر شمارة87 ،آبان1377.
صمد آقایی، جلیل. (1378). سازمانهای کارآفرین. تهران: انتشارات مرکز آموزش مدیریت دولتی.
صمد آقایی، جلیل. (1383). خلّاقیت جوهره کارآفرینی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
طالبیان، احمد رضا. (1381). کارآفرینی اجتماعی، مجلة تدبیر شمارة 128.آذر 1381.
عباسآبادی، محمود. (1383). بررسی و مقایسه میزان هوش هیجانی و ناامیدی در نوجوانان پسر14تا18 ساله ساکن در شبه خانوادههای بهزیستی بر حسب مدت اقامت آنها درسازمان با نوجوانان عادی در استان کرمان. پایان نامة کارشناسی ارشد چاپ نشده، دانشگاه علامه طباطبایی.
علینیا، رستم. ( 1382 ). بررسی رابطه بین خودکارآمدی عمومی وسلامت روان دانش آموزان پایة سوم متوسطه شهر بابل در سال تحصیلی 82-81، پایان نامة کارشناسی ارشد چاپ نشده، دانشگاه علامه طباطبایی.
غریبی، حسن. (1381). دولتهای کارآفرین در عصر اطلاعات، منتشر شده در کتاب سلسله نشستهای علمی اشتغال. تهران:جهاد دانشگاهی،سازمان همیاری اشتغال فارغ التحصیلان.
فخرایی، مرضیه. (1384 ). فرهنگ کارآفرینی، منتشر شده دراینترنت سایت.
http://www.sharifthinktank.com/(wpd3rf554nzxu2edof1pcvfi)/Paper.aspx?Lang=F&Paper=Cultural Social
فراهانی، محمد نقی. (1378). روانشناسی شخصیت، تهران: انتشارات دانشگاه تربیت معلم.
فولاد چنگ، محبوبه. (1382). بررسی باورهای خودکارآمدی دختران دانش آموز استان فارس و ارائه راهکارهای مناسب.این تحقیق به سفارش کارشناسی امور بانوان سازمان آموزش و پرورش فارس و کارشناسی مشاوره سازمان آموزش وپرورش فارس انجام شده است.
فیض بخش، علیرضا. (1381). دربارة خلّاقیت، تهران: انتشارات باران.
قاسمزاده، حسن. (1382). خلّاقیت بنیادی و انطباقپذیر وسیاستگذاری جهت ترویج نوآوری ، فصلنامة خلّاقیت و نوآوری، بهار، شماره 2 .
قائم پناه، محمد جعفر. (1381). مبانی،مفاهیم و دیدگاههای مختلف در زمینه کارآفرینی. منتشر شده در کتاب مجموعه مباحث و مقالات اولین کنگره کارآفرینی در بخش بهداشت و درمان. تهران: انتشارات سیمای فرهنگ.
قدیری نژاد، فاطمه. (1381). بررسی هنجاریابی مقدماتی مقیاس خلّاقیت هیجانی ECI بر روی دانشجویان روزانه دانشگاههای تهران، پایان نامة کارشناسی ارشد چاپ نشده، دانشگاه تربیت معلم.
کاکاوند، عیسی. (1381). بررسی رابطه منبع کنترل(درونی- بیرونی )با سلامت عمومی در سربازان وظیفه، پایان نامة کارشناسی ارشد چاپ نشده، دانشگاه تربیت معلم.
کارلسون، نایل آر. (1374). روان شناسی فیزیولوژیک، ترجمه مهرداد پژهان، اصفهان:انتشارات غزل.
کریمی، یوسف. (1373). روان شناسی اجتماعی آموزش وپرورش، تهران: نشر ویرایش
کریمی، یوسف. (1378). روان شناسی اجتماعینظریهها،مفاهیم وکاربردها، تهران: نشر ارسباران
کشتکاران، علی. (1381). ضرورت کارآفرینی در سازمان های خدمات عمومی. منتشر شده در کتاب مجموعه مباحث و مقالات اولین کنگره کارآفرینی در بخش بهداشت و درمان، تهران: انتشارات سیمای فرهنگ.
کلانتری، خلیل. (1382). پردازش و تحلیل دادهها در تحقیقات اجتماعی- اقتصادی (با استفاده از نرم افزار SPSS ) تهران: انتشارات شریف.
کوپر، رابرت. (1377). مدیریت عشق و عاطفه، ترجمه علیرضا عزیزی، تهران: انتشارات موسسه فرهنگی آموزشی توفیق.
کوراتکو، دانلد اف. هاجتس، ریچاردام. (1383). نگرشی معاصر بر کارآفرینی، ترجمه، ابراهیم عامل محرابی جلد اول، مشهد: انتشارات نشر دانشگاه فردوسی مشهد.
کوک، جیمز آر. (1382). پیش بسوی کارآفرینی، ترجمه، میترا تیموری، اصفهان:نشر آموزه.
گراسمن، جک اچ. (1378). حرفة زندگی، ترجمه، مهدی چمن زار، تهران: انتشارات زریاب.
گراهام، رابرت. (1376). روانشناسی فیزیولوژیک، ترجمه مجید محمود علیلو، تبریز: انتشارات درمانگر.
گلمن، دانیل. (1382). هوش هیجانی، ترجمه نسرین پارسا، تهران: انتشارات رشد.
گلاور، جان ای. برونینگ، راجر اچ. (1375). روانشناسی تربیتی اصول وکاربرد آن، ترجمه علینقی خرازی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
گلستان هاشمی، سید مهدی. (1382). علم خلّاقیت شناسی، اصفهان: ناشر جهاد دانشگاهی.
گوردن ای، اوبرین. (1382). روانشناسی کار و بیکاری، ترجمه احمدغضنفری و فضل الله یزدانی، تهران: نشر آوای نور.
گیج، نیت ل. و همکاران. (1374). روان شناسی تربیتی، ترجمه غلامرضا خوینژاد و همکاران، مشهد: انتشارات حکیم فردوسی.
لاندین، رابرت ویلیام. (1378). نظریهها ونظامهای روان شناسی، ترجمه یحیی سید محمدی، تهران: موسسه نشر ویرایش.
لیندن فیلد، گیل. (1383). حال برترچگونه احساسات خود را مهار کنیم، ترجمه الهه میرزایی، تهران: انتشارات جوانه رشد.
ماسن، پاول هنری و همکاران. (1368). رشد وشخصیت کودک، ترجمه مهشید یاسایی، تهران: مرکز نشر کتاب (ماد).
مالتز، ماکسول. (1372). روانشناسی خلّاقیت، ترجمه مهدی قراچهداغی، تهران: انتشارات شباهنگ.
مالتز، ماکسول. (1372). روانشناسی ارتباط و کنترل، ترجمه جمال زره ساز و بابک شمشیری، تهران: انتشارات چاپخش.
محسنی، نیک چهره. (1375). ادراک خود‹‹ از کودکی تا بزرگسالی››، تهران: انتشارات بعثت.
مردیث، جئفری جی. نلسون، رابرت ای. نک ،فیلیپ ای. (1371). کارآفرینی، ترجمه صادق نبی ئیان، تهران: ناشر موسسه کار و تامین اجتماعی.
مرکز تحقیقات گسترش کارآفرینی. (1381). کارنامه کارآفرینی شماره 1، مجله مرکز تحقیقات گسترش کارآفرینی وابسته به سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران.
مژدهی، محمدرضا. (1382). مقایسه باورهای خود کارآمدی دانش آموزان پسر شاخههای نظری،فنی حرفهای و کار دانش، پایان نامة کارشناسی ارشد چاپ نشده، دانشگاه علامه طباطبایی.
مریدی، سیاوش. (1379). فرصتها و محدودیتهای کارآفرینی در اقتصاد ایران، مجلة تدبیر شمارة 109، دیماه 1379.
مفاخری، عبدالله. (1380). بررسی رابطه بین برتری نیمکره ای مغز با ویژگیهای شخصیتی وجنسیت. پایان نامة کارشناسی ارشد. چاپ نشده، دانشگاه علامه طباطبایی.
مقیمی، سید محمد. (1382). کارآفرینی اجتماعی، مجله رهیافت، شماره بیست و نهم، بهار1382.
وان فیلت، جیمز.(1382). راهنمای کسب قدرت ونفوذ در دیگران، ترجمه، محمد رضا آل یاسین، (شهر نامشخص): انتشارات هامون
وجک، تام. (1