ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درباره وحی

اختصاصی از ژیکو مقاله درباره وحی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

وحی

وحی به معنای آگاهانیدن یا سخن پنهانی است، گاهی هم به معنی الهام، طلب، اخبار، فرمان، اشاره سریع و ... به کار رفته است. در اصطلاح مفسران قرآن و دانشمندان علوم قرآنی، وحی چنین تعریف‌هایی دارد: دانش و هدایتی که خداوند به شیوه‌ای سری و پنهانی و خلاف رسم معمول بشر در هر زمینه‌ای که بخواهد به بندگان برگزیده اش ارزانی دارد. و نیز: کلامی که خداوند به یکی از پیامبرانش فرو می‌فرستد و به آن دلش را نیرو می‌بخشد، و آن پیامبر می‌تواند عین آن را بر زبان آورد یا بنویسد و به مردم ابلاغ کند. وحی بر رسولان و پیامبران به دو گونه است: 1.القا در قلب، یعنی شیوه الهام یا رویای صادقه 2.سخن گفتن از آن سوی حجاب الهی با فرستادن جبرئیل. واژه وحی در قرآن کریم به معناهای زیر به کار رفته است: -- الهام فطری به انسان، همانند الهام به مادر حضرت موسی (سوره قصص، آیه 7) -- الهام غریزی به حیوانات، همانند الهام به زنبور عسل (سوره نحل، آیه 68) -- فرمان به جمادات، همانند فرمان دادن به زمین در آستانه روز قیامت (سوره زلزال، آیه 5) -- وسوسه شیطانی (سوره انعام، آیه 112) -- اشاره سریع، (سوره مریم، آیه 11) -- خبردادن و آگاهیدن (سوره آل عمران، آیه 44) -- رویا؛ همانند رویای حضرت ابراهیم علیه السلام درباره ذبح فرزندش. گفتنی است که سه مورد آخر از جمله وحی‌ها بر پیامبران است.

رابطه عقل و وحی

موضوع یاد شده تاریخى طولانى داشته و از دیرباز، همواره ذهن اندیشمندان دینی را به خود معطوف داشته و از دیدگاه‏هاى متفاوتى بدان پاسخ داده شده است،همچون:

اخذ جانب وحى و نفى عقل

این دیدگاه به ترتولیان کارتاژی منسوب است. این سخن معروف اوست که “ایمان مى‏آورم، چون امرى بى‏معناست.”

اصالت‏ بخشى به وحى و عقل را در خدمت فهم وحى دیدن (آگوستین و آنسلم)

تفوق عقل بر وحى (ابن رشد)

تعاضد عقل و وحى (توماس آکوئیناس و دیگران) که خود تفسیرهاى گوناگونى دارد.

تعاون بین عقل و وحی ، دیدگاه اسلام

این حدیث معروف است که: ماحکم به الشرع حکم به العقل

در جهان مسیحیت گفته شده :

پیامبران مشاهدات و حالات شخصی خود را در قالب مفاهیم ذهنی عرضه کرده‏اند و در متن مشاهده، که تجربه وجدانی و علم حضوری است، استدلال بی‏مورد می‏باشد. در خارج از آن صحنه و واقعه وحیانی نیز سخنانشان عادی است، نه متنی مقدس. از اینرو، ما نباید از متون وحیانی انتظار استدلال داشته باشیم. این نظریه با سابقه طولانی خود، در فلسفه دینی قدیس آگوستین در قرن چهارم و پنجم میلادی به عنوان “تقدم ایمان بر فهم”نمودار شد و حاصل آن چنین بود که ایمان از راه لطف حاصل می‏شود و فهم، پاداش ایمان است. بنابراین، تاکید چنین بود: “در پی آن مباش تا بفهمی، بلکه ایمان بیاور تا بفهمی”بدین‏سان، وحی از عقل، ایمان می‏طلبیده و تقریبا در تمام دوران قرون وسطی، این شعار غالب بوده است.طبق این نگرش، عقل تنها خدمتگزار ایمان بود.

در قرن حاضر نیز، که تفکر دینی مبتنی بر تجربه درونی و گرایش‏های عرفانی، صحنه‏گردان اذهان اندیشمندان غربی شده است، ملاحظه می‏گردد که عقل جایگاهی ندارد و نمی‏توان از او تعیین کننده‏ترین سخن را شنید، وحی به سراغ انسان می‏آید ولی عقل راهی به سوی خدا و دریافت پیام او ندارد و سخن خدا از طریق سخن انسان به گوش می‏رسد. این پیشنهادی بود از سوی “کارل بارث”که هم راه را بر نقد تاریخی گریزناپذیر کتاب مقدس باز می‏گذاشت و هم شنیدن سخن خدا از طریق کتاب مقدس را مفهوم می‏ساخت.دیدگاهاگزیستانسیالیستی از مسیحیت مشابه همین نگرش، به شدت، مخالف عقل و عقل‏گرایی بود، بینشی که تمام اهتمامش این بود که عقل را به عنوان پیش‏فهم وحی طرد نماید و وحی را پاسخ سؤال‏های “وجودی‏”انسان می‏دانست.

ارائه این دیدگاه در مسیحیت و گسترش آن به دو دلیل است:

یکی، حل مشکل متون مقدس که هر روز با تحقیقات تازه، اصالتش مخدوشتر می‏شود و محتوای نابسامان و نامعقول آن قابل دفاع نمی‏نماید. از این‏رو، ناگزیر به سراغ برچسب تازه‏ای می‏گشته‏اند تا کسی از این اسطوره‏ها


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره وحی

وحی

اختصاصی از ژیکو وحی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

وحی

 

●بحث‏های مقدماتی درباره وحی

بحث درباره وحی،از این جهت‏حایز اهمیت است که پایه شناخت کلام خدابه شمار می‏رود.قرآن که بیان‏گر سخن حق تعالی و حامل پیام آسمانی است،به وسیله وحی نازل شده است.وحی همان سروش غیبی است که از جانب ملکوت‏اعلی به جهان ماده فرود آمده است. و انه لتنزیل رب العالمین نزل به الروح الامین علی قلبک لتکون من المنذرین بلسان‏عربی مبین

ذلک مما اوحی الیک ربک من الحکمهٔ خداوند از زبان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چنین نقل می‏کند: ...و اوحی الی هذا القرآن‏لانذرکم به و من بلغ

از این رو اساسی‏ترین بحث در زمینه مسایل قرآنی بحث درباره وحی است،یعنی بحث درباره شناخت وحی،چگونگی برقراری ارتباط بین ملا اعلی و ماده‏سفلی و این که آیا میان دو جهان ماده و ما فوق ماده،امکان برقراری ارتباط هست؟

این گونه موضوعات در این زمینه مطرح است و پاسخ آن‏ها راه را برای درک‏باورهای قرآنی هم وار می‏سازد.

وحی در لغت وحی در لغت‏به معانی مختلفی آمده است از جمله:اشارت،کتابت،نوشته،رساله،پیام،سخن پوشیده،اعلام در خفا، شتاب و عجله و هر چه از کلام یا نوشته یاپیغام یا اشاره که به دیگری به دور از توجه دیگران القا و تفهیم شود وحی گفته‏می‏شود، ناصر خسرو گوید:

گفتارشان بدان و به گفتار کار کن×تا از خدای عز و جل وحیت آورند.

راغب اصفهانی گوید:اصل الوحی الاشارهٔ السریعهٔ ،وحی پیامی پنهانی است که‏اشارت گونه و با سرعت انجام گیرد.ابو اسحاق نیز گفته است:اصل الوحی فی‏اللغهٔ کلها اعلام فی خفاء و لذلک سمی الالهام وحیا،اصل وحی در لغت‏به معنای‏پیام پنهانی است،لذا الهام را،وحی نامیده‏اند.هم چنین است‏سخن ابن بری:

وحی الیه و اوحی:کلمه بکلام یخفیه من غیره و وحی و اوحی:اوما،وحی الیه: پنهان از دیگران با او سخن گفت.وحی و اوحی:مطلب را با اشاره رسانید.شاعرنیز گوید:فاوحت الینا و الانامل رسلها ،بر ما پیام فرستاد در حالی که سرانگشتانش پیام رسان او بودند.دیگری گوید:

نظرت الیها نظرهٔ فتحیرت دقائق فکری فی بدیع صفاتها فاوحی الیها الطرف انی احبها فاثر ذاک الوحی فی و جناتها

با نگاهی که بر وی افکندم فکر باریک بینم در صفات بدیع او در حیرت ماند،پس گوشه چشمم بدو پیام داد که دوستش دارم و آثار آن پیام،در گونه‏های وی‏نمایان گردید. ●وحی در قرآن

واژه وحی در قرآن به چهار معنا آمده است:

۱- اشاره پنهانی:که همان معنای لغوی است.چنان که درباره زکریا علیه السلام در قرآن می‏خوانیم: فخرج علی قومه من المحراب فاوحی الیهم ان سبحوا بکرهٔ و عشیا ،او ازمحراب عبادتش به سوی مردم بیرون آمد و با اشاره به آنان گفت:به شکرانه این‏موهبت صبح و شام خدا را تسبیح کنید.

۲- هدایت غریزی:یعنی رهنمودهای طبیعی که در نهاد تمام موجودات‏به ودیعت نهاده شده است.هر موجودی اعم از جماد،نبات، حیوان و انسان،به طورغریزی راه بقا و تداوم حیات خود را می‏داند.از این هدایت طبیعی با نام وحی درقرآن یاد شده است: و اوحی ربک الی النحل ان اتخذی من الجبال بیوتا و من الشجر ومما یعرشون ثم کلی من کل الثمرات فاسلکی سبل ربک ذللا... ، پروردگارت به زنبور عسل‏وحی الهام غریزی نمود که از کوه و درخت و داربست‏هایی که مردم می‏سازند،خانه‏هایی درست کن، سپس از همه میوه‏هاشیره گل‏ها بخور بنوش و راه‏های‏پروردگارت را به راحتی بپوی‏.

هدایت غریزی که در نهاد اشیا قرار دارد،خود رازی نهفته از اسرار طبیعت‏به شمار می‏رود که اثر شگفت آور آن آشکار،ولی منشا و مبدا آن پنهان از انظار بوده‏و شایسته آن است که آن را وحی گویند. و اوحی فی کل سماء امرها... ،و در هرآسمانی کار آن آسمان را وحی مقرر فرمود...

۳- الهام(سروش غیبی):گاه انسان پیامی را دریافت می‏دارد که منشا آن رانمی‏داند.به ویژه در حالت اضطرار که گمان می‏برد راه به جایی ندارد.ناگهان‏درخششی در دل او پدید می‏آید که راه را بر او روشن می‏سازد و او را از آن تنگنابیرون می‏آورد.این پیام‏های ره‏گشا،همان سروش غیبی است که از پشت پرده ظاهرشده و به مدد انسان می‏آید.از این سروش غیبی که از عنایت الهی سرچشمه گرفته،در قرآن با نام وحی تعبیر شده است.قرآن درباره مادر موسی علیه السلام می‏فرماید:

و اوحینا الی ام موسی ان ارضعیه فاذا خفت علیه فالقیه فی الیم و لا تخافی و لا تحزنی‏انا رآدوه الیک و جاعلوه من المرسلین . و لقد مننا علیک مرهٔ اخری اذ اوحینا الی امک مایوحی ان اقذفیه فی التابوت فاقذفیه فی الیم فلیلقه الیم بالساحل یاخذه عدو لی و عدوله...فرجعناک الی امک کی تقر عینها و لا تحزن...

بر پایه این آیات،موقعی که موسی تولد یافت،مادرش نگران حال او شد.ناگهان‏بارقه‏ای در خاطرش گذشت که با توکل بر خدا او را شیر دهد.هر گاه احساس خطرکرد او را در صندوقی چوبین قرار داده بر روی آب رها کند.و نیز بر خاطرش گذشت‏که طفل به او باز می‏گردد و هرگز نباید اندوهناک باشد،زیرا بر خدا اعتماد کرده وطفل را به دست او سپرده است.این‏ها خاطره‏هایی بود که بر اندیشه مادر موسی‏گذر کرد و بارقه امیدی بود که در دل او درخشیدن گرفت.این گونه خاطره‏های روشن‏کننده راه و نجات دهنده از بیم و هراس،الهام رحمانی و عنایت ربانی است که درمواقع ضرورت به یاری بندگان صالح می‏آید. قرآن وحی را به معنای وسوسه‏های شیطان نیز به کار برده است، و کذلک جعلنالکل نبی عدوا شیاطین الانس و الجن یوحی بعضهم الی بعض زخرف القول غرورا... و وان الشیاطین لیوحون الی اولیائهم لیجادلوکم... این گونه وحی شیطانی همان است که‏در سوره ناس آمده: من شر الوسواس الخناس،الذی یوسوس فی صدور الناس،من الجنهٔ‏و الناس

۴- وحی رسالی:وحی بدین معنا شاخصه نبوت است و در قرآن بیش از هفتادبار از آن یاد شده است: و کذلک اوحینا الیک قرآنا عربیا لتنذر ام القری و من حولها


دانلود با لینک مستقیم


وحی