ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله هرمنوتیک و قرآن

اختصاصی از ژیکو دانلود مقاله هرمنوتیک و قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله هرمنوتیک و قرآن


دانلود مقاله هرمنوتیک و قرآن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

هرمنوتیک و قرآن

نکته‌ای را که پیش از ورود در این بحث باید اشاره کنم، این است که، بحث هرمنوتیک‎، یک بحث کاملاً تخصصی و در یک حوزه‎ی بسیار خاص از مباحث فلسفی و تفسیر متون است که متأسفانه این بحث از ابتدای طرحش در کشور ما، در مجلات غیر تخصصی و در قالب‎های غیر تخصصی مطرح شد و اطلاعات ناقص و احیاناً اشتباه درباره‌ی این بحث، آن‌هم در جایگاه‎های نامناسب عرضه شد و در نتیجه، این دانش در کشور ما، نه از پیشینه‎ی استواری برخوردار است و نه در جایگاه خودش طرح شده است و در همان جایگاه رشد کرده است. به هر حال، این بحث به ساحت مباحث عمومی‎ و فرهنگی عامه کشیده شده است و ما هم ناگزیریم به این بحث بپردازیم.

هرچند که من از عرضه‎ی این بحث در جایگاه‎های غیر تخصصی به شدت ابا دارم؛ اما برای شناخت و فهم بحث‎های هرمنوتیک، دست‌کم به اندازه‌ای که بتوانیم تصوری نسبتاً درست از بحث‎های هرمنوتیک به شکل کلی داشته باشیم، ناچاریم مروری بر تاریخچه‎ی بحث‎های هرمنوتیکی بکنیم، هرچند آنچه را که در ساحت فرهنگی ما مطرح شده است، بخشی از این بحث‎هاست. و این مباحث بیش‌تر به یک نحله و مکتب خاص در هرمنوتیک ناظر است، که در ادامه‎ی سخن به آن خواهیم پرداخت.

همان‌طور که اشاره شد، شلایر ماخر، بنیانگذار هرمنوتیک مطرح شده است. البته باید توجه داشت که شلایر ماخر یک مطلع مسیحی و به اصطلاح، یک متکلم مسیحی است که آراء هرمنوتیکی او در زمان حیاتش، جالب توجه قرار نگرفت. بحث‎های شلایر ماخر در باب هرمنوتیک، پس از مرگ او به دستِ شخصیت دیگری، که در تاریخ هرمنوتیک او نیز نقش بسزایی دارد؛ یعنی "دیلتای"، به جهانِ علم عرضه شد و شلایر ماخر در زمان خودش، مُبدِع هرمنوتیک مطرح نشد. در واقع آنچه شلایر ماخر برای گشودن باب این دانش، در هرمنوتیک خودش مطرح کرد، جست‌وجویی از قواعد عمومی ‎تفسیر متن بود. در فضای فکری شلایر ماخر که دورانی است، اندیشه‎ی کانت در آلمان به شدت رواج دارد و کانت به قواعد عمومی ‎اندیشه در آثار خودش پرداخته است، شلایر ماخر تحتِ تأثیر این نوع نگرش کانتی، به دنبال قواعد عمومی‎تفسیر برآمد.

مقصود او تفسیر متن بود و به صورت خاص، توجه او به متون مقدس مسیحی بود. وقتی شلایر ماخر با این مشکل مواجه شد که مفسران متون مقدس مسیحی تفسیرهای گوناگونی از این متون عرضه می‎کنند، در واقع این بحث را مطرح کرد که آیا ما معیارها و قواعد و ضوابطی برای تفسیر متن، فارغ از متنی که آن را تفسیر می‎کنیم، داریم یا نه؟ و با این پرسش اساسی، بحث خودش را آغاز کرد.

بنابراین هرمنوتیک شلایر ماخر، اولاً، هرمنوتیک متن است. ثانیاً، هرمنوتیک شلایر ماخر، قواعد عمومی‎تفسیر متن است. البته حاصل بحث‎های شلایر ماخر در این زمینه، چندان با هدفی که او در آغاز مطرح کرد، سازگاری نداشت؛ یعنی نتیجه‎ی بحث‎های شلایر ماخر، تنها تفکیک بعضی از اقسام تفسیر و بیان ویژگی‎های این اقسام بود. شلایر ماخر در آثار خودش دو نوع تفسیر را مطرح می‎کند:

یک نوع، که از آن به تفسیر دستوری، یعنی دستور زبانی یا گراماتیکال یاد می‎کند و نوع دوم، تفسیری که از آن به تفسیر فنی یا تکنیکال یاد می‎کند.

مقصود شلایر ماخر از تفسیر دستوری، یعنی تفسیر متن بر اساس قواعدی که در دستور ‎یک زبان؛ مانند صرف و نحو و معانی و بیان آمده است.

من برای این‌که این بحث‎ها به بحث خودمان نزدیک بشود، سعی می‎کنم که مثال‎ها را از مثال‎های فرهنگ خودمان انتخاب کنم. البته در این جهت باید احتیاط و دقت بیش‌تری کرد؛ چون بعضی وقت‎ها، این مثال‎ها، کاملاً منطبق با این بحث‎ها نیست. به این دلیل که، این بحث‎ها در یک بستر دیگری مطرح شده است. و در یک فضای غیراسلامی‎ و مسیحی مطرح شده است و زمینه‎هایش دقیقاً با بحث‎های ما در فرهنگ اسلامی، ‎منطبق نیست. اما من سعی می‎کنم، مثال‎ها را از مواضعی انتخاب بکنم که در بحث‎های ما است و شبیه‌تر نیز است و این‌ها می‎تواند مثال‎های مناسب‌تری برای بحثمان باشد؛ مثلا اگر تفسیر کشّافِ زمخشری را در نظر بگیرید، این تفسیر از نظر شلایر ماخر نمونه‌ای از یک تفسیر دستوری است که، در آن، مفسّر بر اساس قواعد زبان عربی، صرف و نحو، معانی و بیان و بدیع، سعی می‎کند تا به تفسیر آیات قرآن کریم بپردازد.

نوع دیگری از تفسیر که شلایر ماخر مطرح می‎کند، تفسیر فنّی یا تفسیر تکنیکال است. به اعتقاد شلایر ماخر، تفسیر فنی بر ویژگی‎های خاص بیانی نویسنده‎ و گوینده‎ی متن، استوار است و در واقع به سبک خاص نویسنده و نحوه‌ای که در بیان و عرضه‎ی مطالب داشته است، توجه می‎کند.

در واقع این دو گونه تفسیری که شلایر ماخر مطرح می‎کند، به تعبیر خودش، دو جهت متفاوت دارند: تفسیر دستوری، که مبتنی بر جنبه‎های مشترک زبان است؛ یعنی، قواعد عمومی مثل صرف و نحو، معانی و بیان، که در زبان عربی مشترک‌اند. هر کسی که بخواهد به زبان عربی سخنی بگوید و یا هر متنی که، به عربی نوشته شده باشد، اگر ما بخواهیم با این قواعد تفسیر کنیم، در واقع به جنبه‌ی مشترک زبان توجه کرده ایم؛ اما وقتی ما به تفسیر فنی می‎پردازیم، در واقع جنبه‎ی اختصاصی آن گوینده و متن را در نظر می‎گیریم: یعنی چیزهایی که او را از سایر گویندگان و متون متمایز می‎کند؛ مثلا، وقتی که ما قرآن کریم را تنها از دید ادبی تفسیر می‎کنیم، برخورد ما با قرآن، با این کتاب آسمانی، برخورد با یک متن عربی است و در واقع ما جنبه‎ی مشترکی را که میان این کتاب و سایر کتاب‌ها و متون عربی وجود دارد، در نظر گرفته‌ایم؛ اما اگر ما بخواهیم قرآن را به تعبیر شلایر ماخر تفسیر فنی کنیم، باید به جنبه‎های خاص بیانی قرآن و به شیوه‎هایی که قرآن برای عرضه‎ی پیام و مفاهیم خودش دارد که اختصاص به قرآن نیز دارند و ادبیات خاص قرآن به شمار می‌روند، توجه کنیم؛ به ویژه، در آثار تفسیری ما، نمونه‌ای که بیش‌تر به این جنبه توجه دارد؛ از جمله، تفسیر المیزان علامه‎ طباطبایی ـ رضوان الله علیه ـ است، که بیش‌تر به جنبه‎های خاص بیانی قرآن توجه دارد و اگر به دنبال فهم معانی آیات است، می‎خواهد از سایر آیات برای فهم آنها کمک بگیرد.

شلایر ماخر معتقد است که، این دو گرایش تفسیری یا دو شیوه‌ی تفسیری در جهت عکس هم هستند. هم‌چنان که اشاره کردم، تفسیر دستوری بر جنبه‎های مشترک متن با سایر متون مشابه، تاکید دارد؛ در حالی که، تفسیر فنی بر جنبه‎های اختصاصی متن توجه و تأکید می‎کند؛ به همین دلیل، شلایر ماخر معتقد است، هر اندازه که ما به تفسیر دستوری نزدیک می‎شویم، از تفسیر فنی فاصله می‎گیریم و هر اندازه به تفسیر فنی نزدیک می‎شویم، از تفسیر دستوری فاصله می‎گیریم.

بحث‎های شلایر ماخر، تقریباً در همین اندازه، متوقف می‎شود. یعنی او پس از معرفی این دو گونه تفسیر و بیان ویژگی‎هایشان، چیزی فراتر از این پیش نمی‎رود. البته شلایر ماخر مطالب بسیار زیادی را در توضیح این دو گونه‎ی تفسیر و بیان ویژگی‎های آنها گفته است؛ اما حاصل کار شلایر ماخر، هم‌چنان که اشاره کردم، یک قواعد خاصی را به دست مفسر نمی‎دهد، که آن مفسر بتواند بر اساس آن قواعد، به تفسیر متن بپردازد. "دیلتای" کسی است که اندیشه‎ی شلایر ماخر را در زمینه هرمنوتیک به جهان معرفی کرد و در واقع شلایر ماخر را در کتابی که درباره‌ی زندگی او نوشت، پدر هرمنوتیک معاصر مطرح کرد. دیلتای انگیزه‎ی دیگری در جست‌وجوی هرمنوتیک دارد. هدف او دستیابی به قواعدی برای تفسیر متن نیست. مشکلی که دیلتای در روزگار خودش با آن مواجه است، مشکلی است که پزیتیویست‎ها در آن دوران مطرح کردند و دیلتای در قبال


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله هرمنوتیک و قرآن

دانلود تحقیق درباره هرمنوتیک و قرآن

اختصاصی از ژیکو دانلود تحقیق درباره هرمنوتیک و قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق درباره هرمنوتیک و قرآن


دانلود تحقیق درباره هرمنوتیک و قرآن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

هرمنوتیک و قرآن

نکته‌ای را که پیش از ورود در این بحث باید اشاره کنم، این است که، بحث هرمنوتیک‎، یک بحث کاملاً تخصصی و در یک حوزه‎ی بسیار خاص از مباحث فلسفی و تفسیر متون است که متأسفانه این بحث از ابتدای طرحش در کشور ما، در مجلات غیر تخصصی و در قالب‎های غیر تخصصی مطرح شد و اطلاعات ناقص و احیاناً اشتباه درباره‌ی این بحث، آن‌هم در جایگاه‎های نامناسب عرضه شد و در نتیجه، این دانش در کشور ما، نه از پیشینه‎ی استواری برخوردار است و نه در جایگاه خودش طرح شده است و در همان جایگاه رشد کرده است. به هر حال، این بحث به ساحت مباحث عمومی‎ و فرهنگی عامه کشیده شده است و ما هم ناگزیریم به این بحث بپردازیم.

هرچند که من از عرضه‎ی این بحث در جایگاه‎های غیر تخصصی به شدت ابا دارم؛ اما برای شناخت و فهم بحث‎های هرمنوتیک، دست‌کم به اندازه‌ای که بتوانیم تصوری نسبتاً درست از بحث‎های هرمنوتیک به شکل کلی داشته باشیم، ناچاریم مروری بر تاریخچه‎ی بحث‎های هرمنوتیکی بکنیم، هرچند آنچه را که در ساحت فرهنگی ما مطرح شده است، بخشی از این بحث‎هاست. و این مباحث بیش‌تر به یک نحله و مکتب خاص در هرمنوتیک ناظر است، که در ادامه‎ی سخن به آن خواهیم پرداخت.

همان‌طور که اشاره شد، شلایر ماخر، بنیانگذار هرمنوتیک مطرح شده است. البته باید توجه داشت که شلایر ماخر یک مطلع مسیحی و به اصطلاح، یک متکلم مسیحی است که آراء هرمنوتیکی او در زمان حیاتش، جالب توجه قرار نگرفت. بحث‎های شلایر ماخر در باب هرمنوتیک، پس از مرگ او به دستِ شخصیت دیگری، که در تاریخ هرمنوتیک او نیز نقش بسزایی دارد؛ یعنی "دیلتای"، به جهانِ علم عرضه شد و شلایر ماخر در زمان خودش، مُبدِع هرمنوتیک مطرح نشد. در واقع آنچه شلایر ماخر برای گشودن باب این دانش، در هرمنوتیک خودش مطرح کرد، جست‌وجویی از قواعد عمومی ‎تفسیر متن بود. در فضای فکری شلایر ماخر که دورانی است، اندیشه‎ی کانت در آلمان به شدت رواج دارد و کانت به قواعد عمومی ‎اندیشه در آثار خودش پرداخته است، شلایر ماخر تحتِ تأثیر این نوع نگرش کانتی، به دنبال قواعد عمومی‎تفسیر برآمد.

مقصود او تفسیر متن بود و به صورت خاص، توجه او به متون مقدس مسیحی بود. وقتی شلایر ماخر با این مشکل مواجه شد که مفسران متون مقدس مسیحی تفسیرهای گوناگونی از این متون عرضه می‎کنند، در واقع این بحث را مطرح کرد که آیا ما معیارها و قواعد و ضوابطی برای تفسیر متن، فارغ از متنی که آن را تفسیر می‎کنیم، داریم یا نه؟ و با این پرسش اساسی، بحث خودش را آغاز کرد.

بنابراین هرمنوتیک شلایر ماخر، اولاً، هرمنوتیک متن است. ثانیاً، هرمنوتیک شلایر ماخر، قواعد عمومی‎تفسیر متن است. البته حاصل بحث‎های شلایر ماخر در این زمینه، چندان با هدفی که او در آغاز مطرح کرد، سازگاری نداشت؛ یعنی نتیجه‎ی بحث‎های شلایر ماخر، تنها تفکیک بعضی از اقسام تفسیر و بیان ویژگی‎های این اقسام بود. شلایر ماخر در آثار خودش دو نوع تفسیر را مطرح می‎کند:

یک نوع، که از آن به تفسیر دستوری، یعنی دستور زبانی یا گراماتیکال یاد می‎کند و نوع دوم، تفسیری که از آن به تفسیر فنی یا تکنیکال یاد می‎کند.

مقصود شلایر ماخر از تفسیر دستوری، یعنی تفسیر متن بر اساس قواعدی که در دستور ‎یک زبان؛ مانند صرف و نحو و معانی و بیان آمده است.

من برای این‌که این بحث‎ها به بحث خودمان نزدیک بشود، سعی می‎کنم که مثال‎ها را از مثال‎های فرهنگ خودمان انتخاب کنم. البته در این جهت باید احتیاط و دقت بیش‌تری کرد؛ چون بعضی وقت‎ها، این مثال‎ها، کاملاً منطبق با این بحث‎ها نیست. به این دلیل که، این بحث‎ها در یک بستر دیگری مطرح شده است. و در یک فضای غیراسلامی‎ و مسیحی مطرح شده است و زمینه‎هایش دقیقاً با بحث‎های ما در فرهنگ اسلامی، ‎منطبق نیست. اما من سعی می‎کنم، مثال‎ها را از مواضعی انتخاب بکنم که در بحث‎های ما است و شبیه‌تر نیز است و این‌ها می‎تواند مثال‎های مناسب‌تری برای بحثمان باشد؛ مثلا اگر تفسیر کشّافِ زمخشری را در نظر بگیرید، این تفسیر از نظر شلایر ماخر نمونه‌ای از یک تفسیر دستوری است که، در آن، مفسّر بر اساس قواعد زبان عربی، صرف و نحو، معانی و بیان و بدیع، سعی می‎کند تا به تفسیر آیات قرآن کریم بپردازد.

نوع دیگری از تفسیر که شلایر ماخر مطرح می‎کند، تفسیر فنّی یا تفسیر تکنیکال است. به اعتقاد شلایر ماخر، تفسیر فنی بر ویژگی‎های خاص بیانی نویسنده‎ و گوینده‎ی متن، استوار است و در واقع به سبک خاص نویسنده و نحوه‌ای که در بیان و عرضه‎ی مطالب داشته است، توجه می‎کند.

در واقع این دو گونه تفسیری که شلایر ماخر مطرح می‎کند، به تعبیر خودش، دو جهت متفاوت دارند: تفسیر دستوری، که مبتنی بر جنبه‎های مشترک زبان است؛ یعنی، قواعد عمومی مثل صرف و نحو، معانی و بیان، که در زبان عربی مشترک‌اند. هر کسی که بخواهد به زبان عربی سخنی بگوید و یا هر متنی که، به عربی نوشته شده باشد، اگر ما بخواهیم با این قواعد تفسیر کنیم، در واقع به جنبه‌ی مشترک زبان توجه کرده ایم؛ اما وقتی ما به تفسیر فنی می‎پردازیم، در واقع جنبه‎ی اختصاصی آن گوینده و متن را در نظر می‎گیریم: یعنی چیزهایی که او را از سایر گویندگان و متون متمایز می‎کند؛ مثلا، وقتی که ما قرآن کریم را تنها از دید ادبی تفسیر می‎کنیم، برخورد ما با قرآن، با این کتاب آسمانی، برخورد با یک متن عربی است و در واقع ما جنبه‎ی مشترکی را که میان این کتاب و سایر کتاب‌ها و متون عربی وجود دارد، در نظر گرفته‌ایم؛ اما اگر ما بخواهیم قرآن را به تعبیر شلایر ماخر تفسیر فنی کنیم، باید به جنبه‎های خاص بیانی قرآن و به شیوه‎هایی که قرآن برای عرضه‎ی پیام و مفاهیم خودش دارد که اختصاص به قرآن نیز دارند و ادبیات خاص قرآن به شمار می‌روند، توجه کنیم؛ به ویژه، در آثار تفسیری ما، نمونه‌ای که بیش‌تر به این جنبه توجه دارد؛ از جمله، تفسیر المیزان علامه‎ طباطبایی ـ رضوان الله علیه ـ است، که بیش‌تر به جنبه‎های خاص بیانی قرآن توجه دارد و اگر به دنبال فهم معانی آیات است، می‎خواهد از سایر آیات برای فهم آنها کمک بگیرد.

شلایر ماخر معتقد است که، این دو گرایش تفسیری یا دو شیوه‌ی تفسیری در جهت عکس هم هستند. هم‌چنان که اشاره کردم، تفسیر دستوری بر جنبه‎های مشترک متن با سایر متون مشابه، تاکید دارد؛ در حالی که، تفسیر فنی بر جنبه‎های اختصاصی متن توجه و تأکید می‎کند؛ به همین دلیل، شلایر ماخر معتقد است، هر اندازه که ما به تفسیر دستوری نزدیک می‎شویم، از تفسیر فنی فاصله می‎گیریم و هر اندازه به تفسیر فنی نزدیک می‎شویم، از تفسیر دستوری فاصله می‎گیریم.

بحث‎های شلایر ماخر، تقریباً در همین اندازه، متوقف می‎شود. یعنی او پس از معرفی این دو گونه تفسیر و بیان ویژگی‎هایشان، چیزی فراتر از این پیش نمی‎رود. البته شلایر ماخر مطالب بسیار زیادی را در توضیح این دو گونه‎ی تفسیر و بیان ویژگی‎های آنها گفته است؛ اما حاصل کار شلایر ماخر، هم‌چنان که اشاره کردم، یک قواعد خاصی را به دست مفسر نمی‎دهد، که آن مفسر بتواند بر اساس آن قواعد، به تفسیر متن بپردازد. "دیلتای" کسی است که اندیشه‎ی شلایر ماخر را در زمینه هرمنوتیک به جهان معرفی کرد و در واقع شلایر ماخر را در کتابی که درباره‌ی زندگی او نوشت، پدر هرمنوتیک معاصر مطرح کرد. دیلتای انگیزه‎ی دیگری در جست‌وجوی هرمنوتیک دارد. هدف او دستیابی به قواعدی برای تفسیر متن نیست. مشکلی که دیلتای در روزگار خودش با آن مواجه است، مشکلی است که پزیتیویست‎ها در آن دوران مطرح کردند و دیلتای در قبال


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درباره هرمنوتیک و قرآن

هرمنوتیک صوفیانه‌ی غزالی[1]

اختصاصی از ژیکو هرمنوتیک صوفیانه‌ی غزالی[1] دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

قرآن خانه‌ی من استهرمنوتیک صوفیانه‌ی غزالی[1]ترجمه‌ی اسماعیل یزدان‌پور

 

همه‌ی متون برای خواندن نیستند. البته خود کلمه‌ی متن این نظر را نقض می‌‌کند. از دیدی متنی، سخن بیشتر رمزبندی و پوشندگی است تا بیان. مجازهایی از قبیل طرح‌بندی و پیچیدن، لایه‌لایه کردن و تا کردن، ساختاردهی و فصل‌بندی، همه خواندن را طلب می‌‌کنند ــ خواندنی قوی، مدرنیست، و تحلیلی. متون تکلیف‌هایی را تحمیل می‌‌کنند که توصیف‌های مشخص در زبانِ خردِ ابزاری را موجه می‌‌رساند. تکلیفِ به چنگ انداختن و نفوذ، چیره شدن و خُرد کردن، باز کردن و پرده برانداختن. متن مفعول شناسایی است که توان ما تعریفش می‌‌کند: توان ما در تقلیل و تبیین متن، در هدایتِ فرآیندها و نتایجش، و در بافتن و بازـ‌بافتنش، آن‌گونه که می‌‌خواهیم. درحالی‌که، بر عکس، زمانی بود که کار هرمنوتیک مثل کارِ قهرمانِ قصه‌‌های پهلوانی‌ـ‌عاشقانه بود. خواننده در عالمی بود پر از خطر، با دیوارهای نفوذناپذیر، غارهای مخوف، جنگل‌های انبوه، باغ‌های جادوئی، صداهای بی‌‌صاحب، گرداب‌ها، هزارتوها، معماها، نفرین‌ها، مه و پوشش چندین رنگ. قرآن، نیز، دریایی بی‌‌ساحل است. نمی‌‌توان بر چنین متنی چیره شد.در واقع، صحبت از قرآن به مثابه یک متن حق مطلب را ادا نمی‌‌کند. قرآن تنهاـ‌قرائتی است از متنی که نزد خداست: ام‌الکتاب، مادرِ کتاب.[2] خدا جبرائیل را فرستاد تا این کتاب آسمانی را برای محمد(ص) قرائت کند. محمد(ص) طی دوره‌‌ای بیش از بیست سال قرآن را به تدریج دریافت کرد. قرآن حفظ می‌‌شد و احتمالاً بخشی از آن نوشته می‌‌شد. گرچه پیامبر نمی‌‌توانست بخواند و بنویسد اما کاتبی به نام زیدبن‌ثابت داشت. محمد(ص) قرآن را برای اصحابش قرائت می‌‌کرد و آنها نیز قرائت را حفظ، و بعضی‌‌ها مکتوب، می‌‌کردند. اما پس از رحلت پیامبر اغلب صحابه در جنگ‌ها کشته شدند و خطر از دست رفتن قرآن جدی شد. به همین خاطر ابوبکر به زیدبن‌ثابت دستور داد که پاره‌‌های مکتوب و غیرمکتوب موجود را گردآوری کند تا متنی کامل تدوین شود. این متن بروی قطعه‌‌‌‌‌‌های صفحه مانندی از پوست آهو، برگ خرما و استخوان کتف شتر نوشته می‌‌شد. اما تدوین‌های دیگری نیز در جریان بود و تفاوت‌های میان آنها به این بلاتکلیفی منتهی شد که پس قرآن واقعی کدام است. از این رو خلیفه دوم، عثمان، از زید خواست که روایات مختلف را با مجموعه ابوبکر مقایسه کند و با استفاده از همه مواد موجود متنی رسمی ارائه دهد که "بازبینی عثمانی" نام گرفت. بعد عثمان دستور نابودی همه متن‌های غیررسمی را صادر کرد.اما قرآن عثمانی متنی صامت بود و این سئوال پیش آمد که چگونه باید حرکت گذاری شود. در واقع چون برخی حروف صامت از یکدیگر قابل تشخیص نبودند، سنت‌های متفاوت "قرائت" به‌وجود آمد. ابوبکرمجاهد در سال 322 بعد از هجرت (932 میلادی) نظام‌های مختلف اعراب را به هفت نظام کاهش داد: مدینه، مکه، دمشق و بصره هر کدام یک نظام و سه نظام قرائت کوفی. دو روایت از این هفت روایت رسمی شدند، البته دیگر نسخ نیز در کنارشان مجاز بودند. اما اساساً به تبع این عقیده که خدا قرآن را با هفت لهجه عربی نازل کرد، هفت سبک معتبر قرائت باقی ماند. این سنت‌های "قرائت" در مدارس رسمی که ریشه در قرن دوم و سوم هجری داشتند حفظ شدند و موثق‌ترین متون در تعیین روایت رسمی قرآنند. بنابراین وقتی روایت معیار و معتبر در سال های 24ـ1923 در مصر بوجود آمد، بر خلاف همه قوانین و روش‌‌های کتاب نگاری، براساس "علم القرائه" بود و نه بر حسب سنت‌های حاکم بر تصحیح متون. علاوه بر این خود متن چگونگی اعراب را تعیین نمی‌کند، یعنی نقاط و علاماتِ تفکیک دهنده به تنهایی تعیین کننده نیستند. به همین علت است که برای حفظ قرآن باید یک یا چند قرائت موثق را حفظ کرد نه متن مکتوب را. همچنین قرائت قرآن بر اساس رشته‌‌ای به نام "تجوید" است. این قوانین روال‌های غنه‌‌ای شدن، تنفس، وقف، ادغام، طول هجاها و غیره را در بر می‌‌گیرند. بر حسب اینکه قرائت با ترتیل یا صوت باشد رشته‌‌های دیگری نیز وجود دارد.[3]به عبارتی صریح، قرائت شیوه وجودی قرآن را تشکیل می‌دهد. قرآن، به عنوان یک متن، همیشه در علامت نقل قول قرار دارد. حتی اگر متون ثابت و به نحو قابل ملاحظه‌ا‌ی با هم یکسان باشند، قرآن نمی‌‌تواند مثل یک متن ثابت بماند. نتایج هرمنوتیکی این شفاهی و شنیداری بودن پیچیده و بسیار است. برای مثال، ترجمه قرآن ممنوع نیست، چون از لحاظ ماده و از لحاظ وجودی اصلاً امکان ندارد. زبان عربی فقط زبان نوشتار نیست که زبانی بومی و زنده است و قرآن را نمی‌‌توان از آن جدا کرد. به همین ترتیب، تفسیر و تأویل (exegesis) قرآن در ذات خود تفسیری وابسته به گوش است. چشم به تنهایی نمی‌تواند آن‌چه را می‌‌خواند بازشناسد. این گفته بدان معنی نیست که قرآن برای مطالعه نیست و نباید در متن جستجو کرد یا نباید درباره جزئیاتش به تأمل نشست. بلکه هر امر جزئی فقط از طریق گوش فرادادن قابل دریافت است. ازاین‌رو تعیین این امر که خواندنی همراه با سنجشگری و نقد از قرآن چگونه خواهد بود دشوار است. در خواندن سنجشگرانه، فرد خود را در فضایی خارج از متن می‌‌انگارد و متن را در فضایی از خویش قرار می‌‌دهد: در برابر نگاه خویش، تحت تفحص خویش، موضوع شک خویش.اما پر واضح است که نمی‌‌توان قرآن را در دست ـ‌و به دور از خویش‌ـ گرفت. قرآن قرائتی است که ما را در خود می‌‌پیچد، فضایی که در آن سکنی داریم را پر می‌‌کند، فتحش می‌‌کند، و ما یک جزء. کلّ حرکت خواندن که درونی کردن یا تصرف در متن است، معکوس می‌‌شود. اینجا دیگر به چنگ انداختن و باز کردن و پرده برانداختن از متن وجود ندارد. برعکس، خواندن حضور است و مشارکت. فهم قرآن مساوی است با گم شدن در قرآن.می‌توان معنایی از این مفهوم را در هرمنوتیک ابوحامد محمد غزالی، که در کتاب هشتم احیاء علوم الدین توسعه داده است، یافت. غزالی (وفات 505 هجری / 1111 میلادی) محققی در فقه اسلامی و الهیات بود. شهرتش در غرب بیشتر به‌خاطر مهارتش در فلسفه یونان و ردّ آن است که در کتاب مشهور تهافت الفلاسفه آمده است.[4] زندگی غزالی قصه انسان فرزانه‌‌ای است که به بی‌‌اساسی شناخت مدرسه‌‌ای پی می‌‌برد و شغل آب و نان‌دار تعلیم را در عوض عمری خلوت، تأمل و زیارت رها می‌‌کند. او در زندگی‌نامه‌ی فکری خود، المنقذ من الضلال، شرحی از بحران روحی‌‌اش و سیر از الهیات، فلسفه، "تعلیم" تا "طریقه" صوفیه بدست می‌‌دهد.[5] در تصوف هدف رابطه‌‌ای ناب و بی‌‌واسطه با خدا و تجربه‌ی توحید است.قطعه مرکزی المنقذ من الضلال شرحی از الهامی است که در آن طبیبی حاذق به مداوای امراض فکری و


دانلود با لینک مستقیم


هرمنوتیک صوفیانه‌ی غزالی[1]

دانلود تحقیق هرمنوتیک صوفیانه‌ی غزالی

اختصاصی از ژیکو دانلود تحقیق هرمنوتیک صوفیانه‌ی غزالی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق هرمنوتیک صوفیانه‌ی غزالی


دانلود تحقیق هرمنوتیک صوفیانه‌ی غزالی

دسته بندی : علوم انسانی _ تاریخ و ادبیات

فرمت فایل:  Image result for word ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

حجم فایل:  (در قسمت پایین صفحه درج شده )

فروشگاه کتاب : مرجع فایل 

 


 قسمتی از محتوای متن ...

قرآن خانه‌ی من استهرمنوتیک صوفیانه‌ی غزالی[1]ترجمه‌ی اسماعیل یزدان‌پور همه‌ی متون برای خواندن نیستند. البته خود کلمه‌ی متن این نظر را نقض می‌‌کند. از دیدی متنی، سخن بیشتر رمزبندی و پوشندگی است تا بیان. مجازهایی از قبیل طرح‌بندی و پیچیدن، لایه‌لایه کردن و تا کردن، ساختاردهی و فصل‌بندی، همه خواندن را طلب می‌‌کنند ــ خواندنی قوی، مدرنیست، و تحلیلی. متون تکلیف‌هایی را تحمیل می‌‌کنند که توصیف‌های مشخص در زبانِ خردِ ابزاری را موجه می‌‌رساند. تکلیفِ به چنگ انداختن و نفوذ، چیره شدن و خُرد کردن، باز کردن و پرده برانداختن. متن مفعول شناسایی است که توان ما تعریفش می‌‌کند: توان ما در تقلیل و تبیین متن، در هدایتِ فرآیندها و نتایجش، و در بافتن و بازـ‌بافتنش، آن‌گونه که می‌‌خواهیم. درحالی‌که، بر عکس، زمانی بود که کار هرمنوتیک مثل کارِ قهرمانِ قصه‌‌های پهلوانی‌ـ‌عاشقانه بود. خواننده در عالمی بود پر از خطر، با دیوارهای نفوذناپذیر، غارهای مخوف، جنگل‌های انبوه، باغ‌های جادوئی، صداهای بی‌‌صاحب، گرداب‌ها، هزارتوها، معماها، نفرین‌ها، مه و پوشش چندین رنگ. قرآن، نیز، دریایی بی‌‌ساحل است. نمی‌‌توان بر چنین متنی چیره شد.در واقع، صحبت از قرآن به مثابه یک متن حق مطلب را ادا نمی‌‌کند. قرآن تنهاـ‌قرائتی است از متنی که نزد خداست: ام‌الکتاب، مادرِ کتاب.[2] خدا جبرائیل را فرستاد تا این کتاب آسمانی را برای محمد(ص) قرائت کند. محمد(ص) طی دوره‌‌ای بیش از بیست سال قرآن را به تدریج دریافت کرد. قرآن حفظ می‌‌شد و احتمالاً بخشی از آن نوشته می‌‌شد. گرچه پیامبر نمی‌‌توانست بخواند و بنویسد اما کاتبی به نام زیدبن‌ثابت داشت. محمد(ص) قرآن را برای اصحابش قرائت می‌‌کرد و آنها نیز قرائت را حفظ، و بعضی‌‌ها مکتوب، می‌‌کردند. اما پس از رحلت پیامبر اغلب صحابه در جنگ‌ها کشته شدند و خطر از دست رفتن قرآن جدی شد. به همین خاطر ابوبکر به زیدبن‌ثابت دستور داد که پاره‌‌های مکتوب و غیرمکتوب موجود را گردآوری کند تا متنی کامل تدوین شود. این متن بروی قطعه‌‌‌‌‌‌های صفحه مانندی از پوست آهو، برگ خرما و استخوان کتف شتر نوشته می‌‌شد. اما تدوین‌های دیگری نیز در جریان بود و تفاوت‌های میان آنها به این بلاتکلیفی منتهی شد که پس قرآن واقعی کدام است. از این رو خلیفه دوم، عثمان، از زید خواست که روایات مختلف را با مجموعه ابوبکر مقایسه کند و با استفاده از همه مواد موجود متنی رسمی ارائه دهد که "بازبینی عثمانی" نام گرفت. بعد عثمان دستور نابودی همه متن‌های غیررسمی را صادر کرد.اما قرآن عثمانی متنی صامت بود و این سئوال پیش آمد که چگونه باید حرکت گذاری شود. در واقع چون برخی حروف صامت از یکدیگر قابل تشخیص نبودند، سنت‌های متفاوت "قرائت" به‌وجود آمد. ابوبکرمجاهد در سال 322 بعد از هجرت (932 میلادی) نظام‌های مختلف اعراب را به هفت نظام کاهش داد: مدینه، مکه، دمشق و بصره هر کدام یک نظام و سه نظام قرائت کوفی. دو روایت از این هفت روایت رسمی شدند،

تعداد صفحات : 22 صفحه

  متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

پس از پرداخت، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.

 
« پشتیبانی فروشگاه مرجع فایل این امکان را برای شما فراهم میکند تا فایل خود را با خیال راحت و آسوده دانلود نمایید »
/images/spilit.png
 

دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق هرمنوتیک صوفیانه‌ی غزالی

هرمنوتیک صوفیانه‌ی غزالی

اختصاصی از ژیکو هرمنوتیک صوفیانه‌ی غزالی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

هرمنوتیک صوفیانه‌ی غزالی


هرمنوتیک صوفیانه‌ی غزالی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بخشی از متن اصلی :

 

همه‌ی متون برای خواندن نیستند. البته خود کلمه‌ی متن این نظر را نقض می‌‌کند. از دیدی متنی، سخن بیشتر رمزبندی و پوشندگی است تا بیان. مجازهایی از قبیل طرح‌بندی و پیچیدن، لایه‌لایه کردن و تا کردن، ساختاردهی و فصل‌بندی، همه خواندن را طلب می‌‌کنند ــ خواندنی قوی، مدرنیست، و تحلیلی. متون تکلیف‌هایی را تحمیل می‌‌کنند که توصیف‌های مشخص در زبانِ خردِ ابزاری را موجه می‌‌رساند. تکلیفِ به چنگ انداختن و نفوذ، چیره شدن و خُرد کردن، باز کردن و پرده برانداختن. متن مفعول شناسایی است که توان ما تعریفش می‌‌کند: توان ما در تقلیل و تبیین متن، در هدایتِ فرآیندها و نتایجش، و در بافتن و بازـ‌بافتنش، آن‌گونه که می‌‌خواهیم. درحالی‌که، بر عکس، زمانی بود که کار هرمنوتیک مثل کارِ قهرمانِ قصه‌‌های پهلوانی‌ـ‌عاشقانه بود. خواننده در عالمی بود پر از خطر، با دیوارهای نفوذناپذیر، غارهای مخوف، جنگل‌های انبوه، باغ‌های جادوئی، صداهای بی‌‌صاحب، گرداب‌ها، هزارتوها، معماها، نفرین‌ها، مه و پوشش چندین رنگ. قرآن، نیز، دریایی بی‌‌ساحل است. نمی‌‌توان بر چنین متنی چیره شد.

 

در واقع، صحبت از قرآن به مثابه یک متن حق مطلب را ادا نمی‌‌کند. قرآن تنهاـ‌قرائتی است از متنی که نزد خداست: ام‌الکتاب، مادرِ کتاب.[2] خدا جبرائیل را فرستاد تا این کتاب آسمانی را برای محمد(ص) قرائت کند. محمد(ص) طی دوره‌‌ای بیش از بیست سال قرآن را به تدریج دریافت کرد. قرآن حفظ می‌‌شد و احتمالاً بخشی از آن نوشته می‌‌شد. گرچه پیامبر نمی‌‌توانست بخواند و بنویسد اما کاتبی به نام زیدبن‌ثابت داشت. محمد(ص) قرآن را برای اصحابش قرائت می‌‌کرد و آنها نیز قرائت را حفظ، و بعضی‌‌ها مکتوب، می‌‌کردند. اما پس از رحلت پیامبر اغلب صحابه در جنگ‌ها کشته شدند و خطر از دست رفتن قرآن جدی شد. به همین خاطر ابوبکر به زیدبن‌ثابت دستور داد که پاره‌‌های مکتوب و غیرمکتوب موجود را گردآوری کند تا متنی کامل تدوین شود. این متن بروی قطعه‌‌‌‌‌‌های صفحه مانندی از پوست آهو، برگ خرما و استخوان کتف شتر نوشته می‌‌شد. اما تدوین‌های دیگری نیز در جریان بود و تفاوت‌های میان آنها به این بلاتکلیفی منتهی شد که پس قرآن واقعی کدام است. از این رو خلیفه دوم، عثمان، از زید خواست که روایات مختلف را با مجموعه ابوبکر مقایسه کند و با استفاده از همه مواد موجود متنی رسمی ارائه دهد که "بازبینی عثمانی" نام گرفت. بعد عثمان دستور نابودی همه متن‌های غیررسمی را صادر کرد.

 

این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمتword  در اختیار شما قرار می‌گیرد

 

تعداد صفحات : 22

 

 

یونی شاپ


دانلود با لینک مستقیم


هرمنوتیک صوفیانه‌ی غزالی