ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق نبوت

اختصاصی از ژیکو تحقیق نبوت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق نبوت


تحقیق نبوت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 26

 

نبوت

مقدمه

خدای متعال با قدرت کامل خود، در حالی که از هر جهت بی نیاز است،‌ جهان هستی و آفریده های گوناگون آن را به وجود آورده و از نعمت های بیرون از شمارش برخوردار کرده است. انسان و هر آفریده دیگر، جان دار و غیر جان دار، از نخستین روز پیدایش تا آخرین روز هستی، در مهد پرورش وی قرار گرفته،‌ هر کدام با نظم و ترتیبی خاص، به سوی هدفی معلوم و معین رهبری شده و پیش می رود،‌ در حالی که در تمام لحظات، مورد عنایت شایان او می باشد.

اگر تنها دوران های زندگی خودمان را مورد توجه و تامل قرار دهیم- یعنی دوران شیرخوارگی و کودکی و جوانی و پیری را در نظر بیاوریم - وجدان ما به عنایت کاملی که خدای متعال به ما دارد گواهی خواهد داد و چنانچه در این مساله روشن شویم، عقل ما بی تردید قضاوت خواهد کرد که آفریدگار جهان به هر یک از آفریده های خود، از هر کس مهربان تر می باشد. در اثر همین مهربانی، همیشه صلاح حال آن ها را رعایت می کند و هرگز بدون حکمت و مصلحت، به فساد امر و تباهی کارشان رضایت نمی دهد. نوع انسان، یکی از آفریدگار خدا است و می دانیم صلاح کار و خوشبختی اش در این است که واقع بین و نیکوکار - یعنی دارای عقاید صحیح و اخلاق پسندیده و کردار نیک - باشد. ممکن است کسی بگوید که انسان، با عقل خداداد می تواند نیک و بد را شناخته،‌ چاه را از راه تشخیص دهد.

ولی باید دانست که عقل به تنهایی نمی تواند این گره را بگشاید و انسان را به واقع بینی و نیکوکاری رهبری کند، زیرا این همه صفات ناپسند و کارهای ناروا که در جامعه انسانی مشاهده می شود، همه از کسانی است که عقل و قوه تمییز دارند، جز این که در اثر خودخواهی و سودپرستی و هوس رانی، عقل آنان مغلوب عواطف و تابع هوا و هوس گردیده،‌ در نتیجه، دچار گمراهی شده اند.

پس خدای متعال باید از راه دیگر و با وسیله ای که هرگز محکوم هوا و هوس نمی شود و هیچ گاه در رهبری خود، خبط و اشتباه نمی کند، ما را به سوی سعادت رهبری و دعوت نماید. این راه،‌ جز راه نبوت نیست.

انبیا (پیامبران)

قضاوتی که عقل ما می کند و به موجب آن، حکم می نماید که باید به نام «راه نبوت» به روی بشر باز باشد، عملا نیز تاکید شده و انجام یافته است، گروهی از افراد بشر به نام «پیغمبر» از جانب پروردگار برانگیخته شده و یک رشته مقررات اعتقادی و عملی برای مردم آورده، آنان را به راه راست دعوت کرده اند.

این گروه، صحت دعوی خود و راستی و درستی دین خود را از راه هایی قابل فهم برای مردم ثابت نموده و در مکتب تربیتی خود، افراد شایسته ای پرورش داده اند.

شماره پیغمبران

شماره پیغمبرانی که تاریخ ادیان نشان می دهد بسیار است و خداوند متعال هزاران پیغمبر (صد و بیست و چهار هزار نفر بنا بر مشهور) به سوی بشر فرستاده که همگی به اتفاق، مردم را به سوی خدای یگانه و دین حق خوانده اند.

پیغمبران دو دسته اند: دسته ای از جانب خدا، کتاب آسمانی و شریعت داشته اند که ایشان را اولوالعزم می نامند و دسته ای کتاب و شریعت تازه نداشته، بلکه کتاب و شریعت پیغمبران اولوالعزم را ترویج می کرده اند. پیغمبران اولوالعزم

پیغمبران بزرگ - که همان انبیای اولوالعزم و صاحبان کتاب و شریعتند - پنج تن می باشند: 1-‌ حضرت نوح (ع)،2- حضرت ابراهیم (ع)، 3- حضرت موسی (ع)،4- حضرت عیسی (ع)، 5- حضرت محمدبن عبدالله (ص).

اهمیت نیاز به نبوت در زندگی اجتماعی

آن چیزی که بیشتر باید رویش بحث کرد مسأله زندگی اجتماعی است که آیا واقعاً این زندگی دنیایی بشر نیازی به پیغمبران دارد یا ندارد؟ اولاً ببینیم خود قرآن چه می‏گوید؟ آیا در قرآن به این مسأله عنایتی هست یا قرآن فقط توجه به عالم آخرت دارد؟

ما می‏بینیم قرآن تنها مسأله عالم‏ آخرت را بیان نمی‏کند، مسأله زندگی دنیا را هم از نظر هدف انبیاء مطرح‏ می‏کند، خیلی هم واضح و صریح، در آن آیه معروف: «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط» (حدید/25)؛ پیامبران خودمان را با دلایل و بینات فرستادیم، کتاب و مقیاس همراه‏ آنها فرستادیم تا در میان مردم عدالت بر پا بشود.

پس معلوم می‏شود قرآن‏ این را یک نیازی دانسته است و برای این اصالتی قائل شده است، و در اینجا حتی آن هدف دیگر (یعنی شناخت خداوند) را هیچ ذکر نمی‏کند، در جاهای دیگر ذکر می‏کند ولی در اینجا این هدف را ذکر نمی‏کند شاید برای‏ اینکه نشان بدهد که این هم اصالتی دارد و واقعاً این جهت مورد نیاز است‏ و باید باشد. پس قرآن که نظر داده است که از ضرورتهای زندگی بشر وجود عدالت است وجود پیغمبران را برای برقراری عدالت لازم و ضروری می‏داند.

از نظر علمی چطور؟ از نظر مطالعات اجتماعی چطور؟ آیا چنین ضرورتی‏ هست یا نه؟

بشر به حکم اجتماعی بودن در هر دو ناحیه تشخیص مصلحت اجتماعی خویش و هم اجرای آن به نحوی که مصلحت و منفعت دیگران را نیز برآورده نماید، نیازمند راهبری است، نیاز دارد به یک‏ هدایت و رهبری که او را به سوی مصالح اجتماعی‏اش هدایت و رهبری کند، و نیازمند است به یک قوه و قدرتی که حاکم بر وجودش باشد که آن قوه حاکم‏ بر وجودش او را دنبال مصالح اجتماعی بفرستد. می‏گویند پیغمبران برای این‏ دو کار آمدند، هم او را به مصالح اجتماعی رهنمایی می‏کنند و هم که این‏ دومی شاید بالاتر است او را موظف می‏کنند، یک قدرتی بر وجودش مسلط می‏کنند به نام " ایمان " که به حکم این قدرت آن مصالح اجتماعی را اجرا می‏کند، دنبال آنچه که مصلحت اجتماعی تشخیص می‏دهد (حالا یا به حکم وحی‏ یا به حکم عقل و علم، فرق نمی‏کند) می‏رود.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق نبوت

تحقیق درباره نبوت در نهج البلاغه

اختصاصی از ژیکو تحقیق درباره نبوت در نهج البلاغه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

وزارت علوم، تحقیقات و فناوری

 

مؤسسۀ آموزش عالی جهاد دانشگاهی استان یزد

دانشکدۀ هنر و معماری اردکان

موضوع تحقیق:

نبوت در نهج البلاغه

استاد راهنما:

جناب آقای طالبی پور

تهیه و تنظیم:

ساناز محمودی درویشانی

زمستان 86

نبوت در نهج البلاغه

مقدمه:

     از جمله موضوعاتى که در نهج البلاغه در چند جا تکرار شده مساله نبوت است و رسیدگى به آن علاوه بر این که موضوعى از نهج البلاغه را براى ما روشن مى کند، یک مساله اساسى از مسائل اسلامى را نیز تبیین مى کند. مساله نبوت را نه تنها به عنوان یک مساله قابل تعقیب در نهج البلاغه مى توان بررسى کرد بلکه آن را می توان به عنوان یکى از مسائل بسیار اصولى و مهم ایدئولوژى اسلامى و محور سایر مسائل، مورد پیگیرى و فهمیدن قرار داد و در طیف وسیعى از مطالب و مباحثى که بر گرد این محور قرار مى گیرد، مسائل بسیارى از اسلام را جا داد، از جمله مساله توحید؛ و معتقدیم اگر بخواهیم به مساله توحید از ابعاد اجتماعى و کلا انقلابى آن نگاه کنیم باید آن را به عنوان مساله اى از مسائل نبوت تحت بررسى و پیگیرى قرار دهیم.

ما در این بحث عناوین مختلف و فصول گوناگونى از بحث نبوت را مطرح کرده و در ذیل این عناوین سخن على بن ابى طالب «ع» در نهج البلاغه را پیش کشیده و آن را شرح مى کنیم، تا در ضمن بحث از مسائل اسلامى بخش هاى مهمى از نهج البلاغه شریف ترجمه و تفسیر گردد.

براى شروع مباحث نبوت در نهج البلاغه، مقدمه اى را عنوان مى کنیم. ما در این بحث به مساله وحى نمى پردازیم بلکه به نبوت به چشم یک واقعیت تاریخى و یک حادثه تردیدناپذیر نگاه مى کنیم. بى گمان در تاریخ بشریت حادثه اى که ما نام آن را نبوت مى گذاریم اتفاق افتاده است و در وجود این حادثه میان ما و میان بى اعتقادان به نبوت اختلافى نیست، اختلاف در تفسیر این حادثه است، اختلاف در مضمون پیامى است که در این حادثه وجود دارد، اما در اصل حادثه در این واقعیت تاریخى میان ما و هیچ یک از انسان هایى که با تاریخ سر و کار دارند اختلافى وجود ندارد. موسى یک پدیده اى است که در تاریخ ثبت شده، عیسى و دیگر پیامبران با تاریخچه هاى کم و بیش روشن یا مبهم همینطور. ما در این بحث نبوت را با این دید مى نگریم یعنى این حادثه تاریخى را در نظر مى گیریم بعد در اطراف آن بحث مى کنیم. اولاً بحث مى کنیم که در هنگام وقوع این حادثه زمینه اجتماعى چگونه بوده است؟ یعنى این حادثه در چه موقعیت زمانى و تاریخى و در چه وضعیت اجتماعى واقع شده است؟ بعد بررسى مى کنیم که این حادثه از کجاى جامعه سر برآورده؟ از کدام طبقه؟ از کدام قشر؟ از چه تیپ انسانی، از پادشاهان، از مستضعفان، از عالمان و متفکران و اندیشمندان؟ بعد بحث و مطالعه می کنیم که این حادثه داراى چه جهت گیرى بود، آیا به سود طبقه خاصى مى اندیشید، آیا به سود مادیون مى اندیشید؟ آیا به جنبه هاى عرفانى و معنوى مى اندیشید؟ چه هدفى در کار بود؟ داراى چه جهت گیرى اجتماعى و فکرى بود؟ همچنین بحث مى کنیم که وقتى این حادثه واقع شد نخستین شعارى که این پیام آور آورد چه بود؟ نمى گوییم پیام آور از غیب، تا کسانى بگویند ما به غیب اعتقاد نداریم، این اختلاف را مى گذاریم براى بعد، به هر حال حادثه اى بود که پیام آورى در آن پیامى ارائه مى کرد، آیا این پیام، مخالفانى یا موافقانى در جامعه داشت یا نه؟ اگر داشت چه کسانى بودند، از چه قشر هایى و با چه انگیزه هایى در


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره نبوت در نهج البلاغه

وحی و نبوت 2

اختصاصی از ژیکو وحی و نبوت 2 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

وحی و نبوت

معنی وحی

توجه به معنی لغوی الفاظی که در شرع یا عرف مثلا معنی خاصی پیدا کرده است بصیرت بیشتری برای درک صحیح آن معنی خاص بوجود می‌آورد، به طور مثال اگر بدانیم که لفظ دین در لغت به معنی تسلیم، عادت، عبادت، طاعت، خواری، حساب، قهر و غلبه، پادشاهی، حکم، تدبیر، توحید، پارسایی، قضاء و غیره می‌باشد از دین اسلام یا دین موسی یا مسیح، معنی کامل‌تر و جامع‌تری را می‌فهمیم تا این که فقط بدانیم دین مجموعۀ حقایق و احکامی است که بر پیغمبری وحی شده است.

همچنین لفظ فسق را می‌دانیم که در قرآن و حدیث هم در کفر و هم در مطلق گناه بکار رفته است ولی وقتی دانستیم معنی اصلی کلمه «بیرون آمدن خرمای تازه از پوستش» می‌باشد حتی راغب در مفرداتش می‌گوید «در کلام عرب فاسق هیچگاه در وصف انسان نیامده است».

بدیهی است با دانستن معنی لغوی فسق روشن‌تر و بهتر درک می‌کنیم که گناهکار یا کافر با خروج از حکم شرع، و مقتضای فطرت، در حقیقت از لباس انسانیت و شعار آدمیت بیرون رفته است. پس چنین نیست که استعمال فاسق در گناهکار حقیقت و در کافر مجاز باشد یا بر عکس، بنابراین لازم است نخست به معنی لغوی وحی توجه کنیم:

معانی‌ای که کتب لغت برای وحی آورده‌اند عبارت است از: اشاره کردن، قاصدی فرستادن، در نهان با کسی سخن گفتن، چیزی را به کسی القا کردن تا آن را بداند، کاری به شتاب کردن، الهام، کتابت و غیره و گفته‌اند بعداً در آنچه خداوند به پیغمبران القاء می‌کند غلبه یافته است.

راغب که در مفردات منحصر ا لغات و الفاظ قرآن را آورده در معنی وحی می‌گوید: «اصل وحی اشارۀ سریع است، و برای متضمن بودن معنی سرعت به کاری که سریعاً انجام یابد (امر وحی) می‌گویند و نیز به سخنی که به طور رمز یا تعریض ادا شود و گاهی به آواز مجرد از ترکیب (خالی از حروف و الفاظ) و به اشاره با بعضی اعضاء (با دست و چشم و سر و غیره) و به کتابت و وسواس هم گفته می‌شود، همچنین به کلام خدا که به انبیاء و اولیاء القا می‌شود وحی می‌گویند، و آن بر حسب آیۀ کریمۀ و ما کان لبشر الخ بر چند گونه است:

یا به واسطه فرستاده‌ای است که شخص دیده و سخنش شنیده شود مانند تبلیغ جبرئیل برای پیغمبر در صورتی معین، یا با شنیدن کلام است بدون معاینه مانند شنیدن موسی گفتار خدا را، یا با القاء مطلب در قلب است چنانچه پیغمبر فرمود: «همانا روح‌القدس در قلبم دمید» یا با الهام است مانند: «به مادر موسی وحی کردیم که فرزندت را شیر بده» یا به تسخیر یعنی بکار واداشتن است مانند وحی به زنبورعسل یا به خوابیدن است که پیغمبر فرمود: «وحی و نوبت منقطع است ولی اخباری که مؤمن بشارت آنها را در خواب می‌گیرد و می‌بیند باقی است».

بر این سه نوع اخیر (الهام و تسخیر و خواب) لفظ وحی (الاوحیا) در آیه دلالت دارد و بر شنیدن سخن بدون رؤیت لفظ و بر تبلیغ جبرئیل در صورت معین جملۀ (اویرسل رسولا فیوحی) این بود جمیع انواع وحی». راغب بعد از این بیان توضیح می‌دهد که در هر مورد دیگری که از قرآن که لفظ وحی آمده باید بر یکی از معانی مذکور حمل شود، مثلا وحی به حواریین یا به واسطۀ عیسی یا به معنی الهام خواهد بود، و وحی به آسمان‌ها یا وحی به اهل آنها یا تسخیری است و همچنین.

فرق میان وحی و الهام

شیخ محمد عبده در رسالۀ توحید پس از بیان معانی لغوی و شرعی وحی می‌گوید: «معرفیتی که باواسطه یا بی‌واسطه برای انسانی حاصل می‌شود، اگر بداند از جانب خدا است وحی، و اگر نداند الهام نامیده می‌شود؛ پس الهام یک نوع احساسی است مانند اندوه و شادی یا گرسنگی و تشنگی».

نبوت

کسی که از جانب خداوند به او وحی می‌شود تا مردم را به راه راست هدایت کند نبی و رسول و مرسل نامیده می‌شود.

فرق میان نبی و رسول

در روایات بسیار با عبارات مختلف مقام رسول از نبی برتر و والاتر معرفی شده است. مثلا در اصول کافی (باب الفرق بین الرسول و النبی) چند روایت از این قبیل آمده است: «نبی کسی است که در خواب می‌بیند و آواز را می‌شنود و فرشته را مشاهده نمی‌کند، و رسول کسی است که آواز را می‌شنود و در خواب می‌بیند و فرشته را هم معاینه می‌کند.» و بقیۀ روایات این باب همگی مشعر بر رفعت مقام رسول نسبت به نبی است و آنچه شهرت یافته و به حسن قبول هم تلقی شده این است که میان نبی و رسول عموم و خصوص مطلق است زیرا نبی کسی است که شریعتی به او وحی شود هر چند مامور تبلیغ نباشد و اگر مامور تبلیغ هم شد رسول نامیده می‌شود؛ بنابراین هر رسولی قطعا نبی خواهد بود اما نبی ممکن است رسول باشد و ممکن است به مقام رسالت ارتقاء نیابد.

موارد استعمال وحی در قرآن

قرآن کریم وحی را به آسمان و زمین و زنبور عسل و ملائکه و افراد عادی و پیغمبران اسناد می‌دهد که به ترتیب به شرح آنها می‌پردازیم.

1- وحی به آسمان و زمین

در آیه 12 سوره فصلت: «و اوحی فی کل سماء امرها و زینا السماء الدنیا بمصابیح الخ»

یعنی: «در هر آسمانی کار و حال (وظیفه) او را به وی وحی فرمود و بی‌گمان آسمان نزدیک را به چراغ‌ها آراستیم» باید توجه داشت که لفظ سماء طبق تصریح کتب لغت به هر چه بالای سرمان ببینیم از اجسام و فضا و به ابر و باران حتی به سقف خانه و پشت اسب گفته می‌شود به طوری که در آیه مذکور ملاحظه می‌شود محل همۀ ستارگانی که به چشم می‌آیند آسمان نزدیک است ضمناً دانسته می‌شود که آسمان‌های دیگری هست که اهل زمین نمی‌توانند ستارۀ آنها را مانند چراغ ببینند و باز می‌بینیم قرآن مکرر می‌گوید ما از آسمان آب باران را نازل کردیم که جایگاه بخار آب و ابرها است یا هر گاه آسمان شکافته شود یا سوگند به آسمان با برگشت که به قول مفسران مقصود اجرام آسمانی و ماه و خورشید و ستارگانند که شکافته می‌شوند یا طلوع و غروب می‌کنند یا سوگند به آسمان با برج‌ها که فضای محل بروج یا ستگاران است.

به راستی آسمان مظهر عظمت و قدرت و حکمت بی‌نهایت پروردگار است؛ هر کس در شب‌هایی که آسمان صاف و بی‌ابر است به آن بنگرد دچار بهت و حیرت می‌گردد هر چه علم پیشرفت می‌کند جلال و عظمت آسمان بهتر دانسته می‌شود وقتی به دقت ستارگان را ملاحظه کنیم خواهیم دید که بعضی از آنها تغییر می‌نمایند و برخی در محل خود باقی می‌مانند. دستۀ اول را سیارات و دوم را ثوابت می‌نامند. سیارات از خود نور ندارند ولی از ثوابت که دارای نورند کسب نور می‌نمایند. یکی از این سیارات، زمینِ ما است که از خورشید نور می‌گیرد. خورشید نزدیک‌ترینِ همۀ ثوابت به زمین است و نور آن در هر ثانیه سیصدهزار کیلیومتر طی مسافت می‌کند، در مدت هشت دقیقه و هفده ثانیه به ما می‌رسد یعنی نور در این مدتِ اندک، فاصلۀ 150 میلیون کیلومتر را طی می‌نماید.

خورشید را با تمام ستاره‌هایی که در شب دیده می‌شوند یا به چشم نمی‌آیند منظومۀ شمسی می‌نامند و منظومۀ شمسیِ ما جزء کوچکی از کهکشان است و کهکشان که در شبهای ابی‌ابر مانند ابر رقیق سفیدی در گوشۀ آسمان به چشم می‌خورد و از هزارها خورشید و میلیون‌ها ستاره تشکیل شده است خود یکی از سحابی‌ها است که برخی دانشمندان هیأت و نجوم تا چهل هزار آنها را مورد مطالعه قرار داده‌اند که به قول دوسو نزدیک‌ترین فاصلۀ آنها از زمین هشتصد هزار سال نوری می‌باشد تا به فواصل میلیون‌ها سال نیز می‌رسد.

آنگاه نظم عجیبی که در این جهان شگفت‌انگیز حکمفرماست قابل توجه و تامل بسیار است که هر یک از این همه خورشید و ماه و ستاره وزن مخصوص و حجم مخصوص داشته و با فاصله‌ای محدود و معین از دیگری قرار گرفته است؛ به طور مثال زمین با ماه و خورشید هر کدام وزنی و حجمی و فاصله‌ای دقیق با یکدیگر دارند که هر گاه اندک تغییری در آنها پدید آید، یعنی هر کدام بزرگتر یا کوچکتر از آنچه هست و فاصله کمتر یا زیادتر شود، موجود زنده در روی زمین نخواهد ماند. حقا که هر جزئی از این کتاب عظیمی که برابر دیدۀ صاحبان دیده و دل گشوده است دفتر معرفتی است.

این گوی زرینی که هر بامداد به چوگان قدرت بر چشمن افق افکنده می‌شود در هر دقیقه 250 میلیون تن از وزنش را بر اثر تشعشع از دست می‌دهد و میلیونها سال است که بر این تیره خاکدان سرد نور و حرارت می‌بخشد و از میان هزارها خورشید فقط همین خورشید منظومۀ ما است که نورش برای نبات و حیوان مفید است و بقیه زیان‌آور می‌باشد.

این نیروی عظیمی که نیرومندتر و در عین حال نامحسوس‌تر از آن نیرویی وجود ندارد چیست که این همه کرات بسیار بزرگ آسمانی را به حرکت و گردش درآورده است؟ مترلینک در کتاب قانون بزرگ می‌گوید: «قانون جاذبه، ما در تمام قوانین است و وجود آن معرف یک ارادۀ مافوق سایر اراده‌های حاکم بر جهان می‌باشد ...» لاپلاس مدلل ساخت که سرعت قوۀ مزبور میلیونها بار بیشتر از سرعت نور یعنی در واقع معادل با بی‌نهایت است (و باز می‌گوید) ما زندگی و شکل و حرکات و تمام مایملک حقیر خود را مدیون اجرام سماوی شگرفی هستیم که با تنظیم و تعادل حرکات و نیروهای خود و انطباق آنها با حرکات کرۀ ما اسباب بقای ما در سطح زمین شده‌اند.

کاشف قوۀ جاذبه اسحق نیوتون در نامه‌ای که به دوست و محرک رازش بنتلی نوشته می‌گوید: «من تصور نمی‌کنم جز خدا هیچ عامل دیگری قادر به تنظیم قوانین و حرکات گریز از مرکز باشد (و باز در همان نامه) قوۀ ثقل می‌تواند ستارگان را در فلک به گردش درآورد و اگر قدرت خدا در این امر دخالت نکند قوۀ مزبور ابداً قادر نیست همگی را مجبور به گردش دائمی دور خورشید کند (باز می‌گوید) خدا به آن جهت ستارگان را در فواصل بسیار دور از هم قرار داده است تا مبادا در اثر کشش قوۀ ثقل همه بر روی یکدیگر بیفتند و اوضاع جهان بر هم خورد».

پس این نظم و نظام بهت‌آوری که در حرکات کواکب و در منظومه‌های شمسی و کهکشان‌ها و سحابی‌ها و در جوهای مختلف و فضاهای متفاوت برقرار است همگی از آثار وحی الهی است.

نکتۀ لطیف

نکتۀ لطیف و قابل توجه این است که سورۀ فصلت (یا سجده) که آیۀ مورد بحث از آن است از سوره‌هایی است که به حروف مقطعه آغاز می‌شود و در این سوره‌ها عموما سخن از اعجاز قرآن و حقانیت وحی محمدی است از این جهت در عموم آنها (به‌غیر از دو سه سوره که وجهی دیگر دارد) بعد از این حرف بلافاصله گفتگو از قرآن به میان می‌آید و تا آخر سوره بحث مربوط به آن ادامه می‌یابد. در این سوره نیز نخست از نزول قرآن به زبان عربی و بعد وظیفۀ پیغمبر و انکار کفار گفتگو می‌شود تا در آیۀ ششم می‌فرماید خداوند بر بشری وحی فرمود تا مردم را به توحید و استقامت در عقیده و عمل و آمرزش خواستن بخواند و بدارد سپس مشرکان بی‌خبر را تهدید می‌کند و به مومنانِ شایسته‌کردار وعدۀ پاداشِ بی‌منت و ناگسسته می‌دهد آنگاه از کافران بازخواست می‌فرماید که چگونه با این همه آثار قدرت و حکمت از خلق زمین و کوه‌ها و مقدر و مقرر فرمودن روزی‌ها به کفر می‌گرایند و در دنبالۀ همان آثار و آیات از آغاز خلقت سخن می‌راند. زمانی که آسمان‌ها به صورت دود (گاز – سدیم) بودند پروردگار به آنها فرمان داد که به گردش و چرخش درآیند آنها فرمانبرداری کردند و آسمان‌های هفت‌گانه به طور کامل ساخته و وظیفۀ هر کدام به وی وحی شد و دنبالۀ مطلب تا آخر سوره گرفته می‌شود.

این یک نوع استدلال فطری و عقلی بر اثبات وحی است که به مردم می‌فهماند معجزۀ خلقت و معجزۀ بعثت از یک مبدآ و منبع است و همچنانکه از وحی تکوینی این همه آثار دانش و حکم در کائنات به منصۀ بروز و ظهور رسیده است از آثار وحی تشریعی نیز آیات بینات و کتاب و حکمت بر زبان یک فردِ


دانلود با لینک مستقیم


وحی و نبوت 2

پاورپوینت در مورد نبوت

اختصاصی از ژیکو پاورپوینت در مورد نبوت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت در مورد نبوت


پاورپوینت در مورد نبوت

فرمت فایل :powerpoint (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 31 صفحه

 

عناوین

  • تعریف
  • انواع وحی
  • ویژگی های وحی
  • تقسیم وحی نبوت
  • علائم حدوث وحی
  • پایان وحی نبوت
  • تفاوت وحی با کشف و شهود عارفان

دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت در مورد نبوت

دانلود اثبات نبوت پیامبر

اختصاصی از ژیکو دانلود اثبات نبوت پیامبر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

 

 قسمتی از محتوای متن

 

تعداد صفحات : 46 صفحه

راه هاى اثبات نبوت ( 1 ) بحث ما درباره نبوت است که به یک اعتبار دومین اصل و به اعتبار دیگر سومین اصل از اصول دین است .
اصول دین به یک اعتبار عبارت است از توحید , نبوت و معاد , ولى از دیده شیعیان چون دو چیز دیگر هم جزء اصول دین است , گفته مى شود که اصول دین پنج است : توحید , عدل , نبوت , امامت و معاد .
به هر حال نبوت یکى از ارکان اصول دین است .
راجع به نبوت بحثهاى زیادى هست که ما عجالتا فهرست بحثها را آن اندازه اى که فعلا به نظرمان رسیده عرض مى کنیم و ممکن است که آقایان هم موضوعاتى داشته باشند که لازم باشد در اطراف آنها بحث شود .
مفهوم عمومى اى که همه مردم از نبوت دارند این است که بعضى از افراد بشر واسطه هستند میان خداوند و سایر افراد بشر , به این نحو که دستورهاى خدارا از خدا مى گیرند و به مردم ابلاغ مى کنند .
تا این حد را همه در تعریف نبوت قبول دارند .
این دیگر تفسیرى همراهش نیست : گروهى از افراد بشر که دستورهاى خدا را از ناحیه خداوند مى گیرند و به مردم ابلاغ مى کنند .
آنگاه در اینجا مسائل زیادى هست .
یکى از مسائل این است که اساسا چه نیازى در عالم به این کار هست که دستورهایى از ناحیه خدا به مردم برسد , اصلا مردم نیاز به چنین چیزى دارند که از ناحیه خدا به آنها دستور برسد , یا نه , چنین نیازى نیست ؟
و تازه اگر چنین نیازى هست آیا حتما راه برآورده شدن این نیاز این است که به وسیله افرادى از بشر این دستورها ابلاغ بشود , راه دیگرى وجود ندارد ؟
اگر گفتیم این نیاز هست , این نیاز از چه قسمت است ؟
آیا زندگى اجتماعى بشر بدون آنکه یک دستور الهى در آن حکمفرما باشد نظم و نظام نمى پذیرد ؟
یا نه , از این جهت بشر نیازى ندارد , از آن جهت نیاز دارد که زندگى بشر محدود به زندگى دنیا نیست , یک زندگى ماوراء دنیایى هم وجود دارد و آن زندگى ماوراء دنیا از نظر اینکه بشر در آنجا سعادتمند باشد بستگى دارد به اینکه در این دنیا چگونه زندگى کند , چه جور معتقدات و افکارى داشته باشد , چه جور خلقیاتى داشته باشد و چه جور اعمالى داشته باشد که اعمال صالح گفته مى شود .

چون سعادت بشر در آن دنیا بستگى دارد به افکار و معتقدات و اخلاقیات و اعمالش در این دنیا , پیغمبران دستورهایى از ناحیه خدا براى بشر آورده اند که فکر و عمل و اخلاق خودش را طورى تنظیم کند که در آن دنیا سعادتمند باشد .
و یا هر دو , یعنى هم زندگى اجتماعى بشر اگر بخواهد سعادتمندانه باشد احتیاج دارد که آن دستورهاى خدایى اجرا بشود و هم زندگى اخروى بشر , و ایندو به یکدیگر پیوسته و وابسته اند نه اینکه ضد یکدیگر باشند که آنچه زندگى اجتماعى را صالح مى کند آن دنیا را خراب کند و بالعکس , نه , در هر دو , بشر چنین نیازى دارد .
پس یک بحث درباب نبوت مسأله نیاز به انبیاست .


دانلود با لینک مستقیم


دانلود اثبات نبوت پیامبر