ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

میرزا حسین خان سپهسالارقزوینی (مشیرالدوله) 19 ص

اختصاصی از ژیکو میرزا حسین خان سپهسالارقزوینی (مشیرالدوله) 19 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

حسین یعقوبی

کلاس 352

میرزا حسین خان سپهسالارقزوینی (مشیرالدوله)

تاریخ روابط خارجی ایران به معنای واقعی آن، از زمان سلطنت  قاجاریه آغاز می‌شود .گرچه قبل از آن افراد وفرستادگانی از جانب دول اروپایی به ایران آمد وشد می کردند، اما از اوائل سلطنت قاجاریه است که دول اروپایی به اهمیت استراتژیکی ایران پی بردند وایران وارد عرصه سیاست بین المللی شد. لذا بررسی دیپلماسی ایران ، ارتباط تنگاتنگی به شناخت چگونگی فعالیتها و اقدامات صورت گرفته در طول حکومت قاجار دارد.و همانا برای سلسله قاجاریه دوره سلطنت ناصرالدین شاه نقطه اوج آن است و حوادث و وقایع پیرامونی این زمان حساسیت آن را افزایش داده است تحولات جهانی و رقابت قدرتهای بزرگ بین المللی از قبیل روس و انگلیس و تا حدی فرانسه که تاثیر مهمی در داخل ایران داشته از آن جمله می‌باشدکه هر لحظه موجبات تغییر تصمیمات داخلی را فراهم می‌کرد و استقلال ایران را به خطر می‌انداخت. از دیگر مسائلی که سلطنت پنجاه ساله ناصرالدین شاه را جلوه خاصی می‌دهد آشنایی هرچه بیشتر ایرانیان با تمدن مغرب زمین است که پیامد آن پیدا شدن لغات و واژه‌های جدید چون آزادی، قانون، حکومت مشروطه و غیره بود و این امر جز با تلاش برخی از افراد صاحب نفوذ تحصیل کرده در غرب امکان پذیر نبود.این افراد روشنفکر که اشاعه دهندگان قانون و آزادی جدید مغرب زمین در ایران بودند با گرته برداری از این واژه‌ها به شکلی خام و ناپخته به ترویج و تبلیع این افکار در داخل می‌پرداختند و شاه نیز برای حفظ ظاهر و شاید به دلیل سه سفر پیاپی به غرب و دیدن فاصله کشورش با آنان اندکی به فکر افتاده بود که این فاصله را با دستوراتی شاهانه کم کند و ظاهر امر را آبرومند نماید از جمله این امور به خیال افتادن شاه برای تشکیل دارالشورا می‌توان نام برد.آنچه در این نوشتار مد نظر خواهد بود بررسی شرح حال یکی از صدر اعظم های عصر ناصری به نام میرزا حسین خان سپهسالار است و در آن تلاش شده تا چگونگی به قدرت رسیدن ،شیوه صدارت ،مهمترین رویدادها واقدامات انجام شده او به روی کاغذ آورده شود. در  این تحقیق از منابع زیر استفاده شده است.

1- کتاب سیاستگران دوره قاجار نوشته احمد خان ملک ساسانی در مورد احوالات و اقدامات میرزا به تفضیل توضیح داده است و نویسنده سعی کرده نه تنها نکات مثبت  بلکه نکات منفی اقدامات او را تشریح نماید.2- کتاب تحولات فرهنگی ایران در دوره قاجاریه نوشته دکتر احمد هاشمیان شرح مختصری از میرزا و ...... و القاب و مسئولیتهای او با بیانی ساده و روان نوشته شده است.3- کتاب بازنگری در تاریخ قاجاریه نوشته ابونصر عضد قاجار (نوه مظفرالدین شاه و خواهرزاده مصدق) است که در آن مطالبی از دوران قاجار گفته شده و شاید درکتب دیگر ذکر نشده باشد لکن دید کلی نویسنده مثبت و از قاجار در نوشته‌های او به نیکی یاد شده است.4- کتاب تاریخ مشروطه ایران نوشته احمد کسروی: نحوه نگارش این کتاب کمی ادبی و ثقیل است و نویسنده با دید مثبت اقدامات میرزا را ارزیابی و از اقدامات منفی او همچون قرارداد رویتر تنها به اشاره‌ایی کوتاه بسنده نموده است.5- کتاب امیرکبیر و ایران نوشته فریدون آدمیت: کتاب معتبر و کاملی است که می‌توان به عنوان مرجعی مطمئن از آن استفاده نمود. در این کتاب نویسنده توضیحاتی درخصوص اقدامات نظامی و اجتماعی میرزا و همچنین خدمات پدرش ارائه نموده است.6- در پایان نامه آقای علی قنبرپور به نام بررسی نقش روشنفکران درانقلاب مشروطیت مطالب مختلفی در مورد میرزا حسین خان مطرح شده است که شامل مفاد قراردادها منعقده و اقدامات زمان صدارت وی می‌باشد در این پایان نامه از او به عنوان یک سکولاریست و کسی که دین را از سیاست جدا کرده و قدرت روحانیان را در دربار به حداقل رسانده یاد شده است.7- آخرین منبع مورد استفاده در این تحقیق اینترنت است که می توان به  سایت سازمان میراث فرهنگی اشاره نمودالف : قبل از صدارت

میرزا حسین خان فرزند میرزا نبی خان امیردیوان قزوینی در سال 1243 ه . ق متولد شد. اجداد وی اهل علی آباد مازندران بوده و پدر بزرگ وی موسوم به عابدین بیک درقزوین درخدمت شاهزاده علینقی میرزای رکن الدوله حکمران قزوین به دلاکی وخاصه تراشی اشتغال داشت. بدین سبب دشمنان میرزا حسین خان وی را دلاک زاده لقب می دادند. پدروی دردستگاه حکومتی رکن الدوله مال وثروتی اندوخته ونردبان ترقی را طی نمود؛ به نحوی که هم یکی از دختران فتحعلی شاه را به زنی گرفت وهم به حکمرانی اصفهان و فارس نائل آمد. درسال 1274 ه . ق حکمران شیراز شد و در رفع اختلافات بین لشکریان و کشوریان درشیراز توفیقاتی بدست آورد وچون ترتیب عروسی گلین خانم دختر احمد علی میرزا را با ناصرالدین شاه به بهترین وجه فراهم نمود ، قرب ومنزلت وی نزد شاه افزایش یافت  .

رشد وترقی میرزا حسین خان سپهسالار عمدتاً مرهون توجهات خاص امیرکبیرمی باشد. نظربه روابط خاصی که بین امیرکبیروامیردیوان وجود داشت،امیرکبیرپس از رسیدن به صدارت4 فرزند ذکور امیردیوان را به تهران خواسته و آنها را به کارهای دولتی واداشت ومیرزا حسین خان را که فرزند بزرگ وی بود، برای تحصیل به خارج از کشور اعزام نمود  وچون فرد باهوشی بود وبه زبانهای فرانسوی وعربی آشنا شد، بعد از مراجعت به کشور وکیل کارهای پدرش گردید ودروزارت امور خارجه مشغول انجام وظیفه شد و چون پدر وی فوت نمود، امیرکبیر او را به دلیل مضیقه مالی به کار پردازی به بمبئی هند اعزام نمود . اقامت وی در بمبئی به مدت سه سال به طول انجامید وبعد از سه سال با ثروت فراوانی به ایران مراجعه نمود. درسال 1271 ه.ق یعنی درزمان صدارت میرزا آقا خان نوری با سمت جنرال قنسولی عازم مأموریت به تفلیس شد. درسال 1275 ه.ق به سمت وزیرمختاری ایران دراسلامبول انتخاب گردید. درسال 1280 موقتاً از اسلامبول به تهران فرا خوانده شد ودرسلک اجزای دارالشورای دولتی در آمده و مجدداً به اسلامبول بازگشت. درسال 1285 ه.ق یعنی ده سال بعد از اشتغال به سمت جنرال قنسولی در اسلامبول، به تهران احضار و از درجه وزیرمختاری و ایلچی گری مخصوص به مقام سفارت کبری نایل آمد ومجدداً به اسلامبول رفت ومدت دو سال دراین سمت مشغول انجام وظیفه بود تا اینکه درسال 1287 ه.ق ترتیب عزیمت ناصرالدین شاه به عتبات عالیات را فراهم ساخت وبعد از این مسافرت است که خدمات وی دربغداد وعتبات و خارج از کشور موافق طبع ناصرالدین شاه قرارگرفت وشاه اورا باخود به تهران آورده ، ابتدا وزارت عدلیه و وزارت وظایف و اوقاف و سپس درسال 1288 ه.ق به لقب سپهسالار اعظم مفتخر گشته و سمت سرداری کل سپاه ایران نیز به وی واگذار شد. البته علت انتخاب وی به وزارت عدلیه بدین سبب بود که خانواده وی سالها در دیوانخانه عدلیه کار میکردند .  همچنین دراین سال جزو اعضای دارالشورای کبری درآمد تا اینکه در29 شعبان سال 1288 ه.ق از طرف ناصرالدین شاه به صدر اعظمی انتخاب گردید . در 21 سالی که از زمان اعزام وی به بمبئی تا زمان انتخاب شدنش به صدر اعظمی سپری نمود ( 1267-1288 ) مشیرالدوله، هم از نظر اقتصادی ثروتمند گردید وهم از نظر سیاسی جایگاه ویژه ای برای خود دست و پا نمود.

عواملی که موجب ثروتمند شدن وی گردید عبارت بودند از: 1. هنگامی که جنرال قنسول ایران در بمبئی بود با حمایت و راهنمایی آقا خان محلاتی که با جناق یکدیگر بودند درشرط بندی مسابقات اسبدوانی شرکت نموده و برنده گردید.  2. یکی از اتباع ثروتمند ایرانی مقیم هند فوت نمود و چون وارثی نداشت ثروت وی نصیب مشیرالدوله شد. 3. هنگامی که جنرال کنسول ایران در تفلیس شد به علت بروز جنگ بین روسیه و عثمان ، قحطی در تفلیس آغاز شد و قیمت مواد غذایی بشدت افزایش یافت . وی گندم از ایران خریده ، در تفلیس با قیمت بالا به فروش می رسانید و بدین ترتیب ثروت فراوانی بدست آورد. 1204 سال خدمت در اسلامبول موجب گردید تا حقوق و مزایای خوبی بدست آورد. از نظر سیاسی عوامل ذیل موجب تقویت موقعیت وی گردید : • حمایت امیرکبیراز خانواده وی.• هوش و استعداد ذاتی مشیرالدوله. • خدمات پدر و پسر به ناصرالدین شاه و ازدواج این دو با دوتن از دختران فتحعلی شاه که هردو از یک مادر بودند( ماه نوش خانم زن میرزا نبی خان بود و ماه تابان خانم همسرمیرزا حسین خان ) . • مساعدتهایی که حاجی میرزا صفا از اجله عرفای ایرانی مقیم اسلامبول جهت برطرف شدن مشکلات شیعیان ایرانی درخاک عثمانی به عمل آورده ، مشیرالدوله آن را به حساب خود می گذاشت . • فراهم آوردن مقدمات سفر ناصرالدین شاه به عتبات عالیات و تشویق شاه به تجددگرایی ودیدار از اروپا. • حمایتهای دولت انگلستان از وی . ب : دوران صدارتدر زمان صدارت حاج میرزا حسین خان مشیرالدوله سپهسالار تحولات و تغییراتی در شئون مختلف کشور پدید آمد حاج میرزا حسین خان که سال ها در تفلیس به عنوان کاردار و در عثمانی (استانبول) به سمت وزیر مختار و سپس سفیر کبیر خدمت کرده بود تقلید از اصول زندگی اداری و سیاسی و اقتصادی فرنگیان را مد نظر قرار داد. او وزارتخانه تاسیس کرد. به وضعیت نابسامان پست سامانی داد و سعی کرد سفر در ایران را آسان کند از این رو دستور مرمت کاروانسراها و حتی احداث هتل و مهمانخانه را داد که چند هتل و مهمانخانه و مسافرخانه در جاده طولانی تهران _ قزوین _ رشت انزلی افتتاح شد. حاج میرزا حسین خان سپهسالار، کلاه کوتاه عثمانی منتها به رنگ سیاه (به جای رنگ سرخ فینه عثمانی ها) را در ایران متداول کرد. او سرداری را جانشین قبا و عباهای بلند و کرد و نظامیان را به کت و شلوار ملبس نمود. کلاه های بلند دوران فتحعلی شاه منسوخ شد. آداب و سنن اروپایی کم کم در تهران رواج یافت. سر میز نشستن، ضیافت های شام به سبک فرنگی، تاسیس مهمانخانه و رستوران، تاسیس روزنامه مرتب به زبان فارسی و یک روزنامه بدفرجام به زبان فرانسه در دستور کار او بود. او شاه را به مدت چند ماه در سال 1290ه.ق که برابر 1873 بود به سفر فرنگستان برد. شاه از تفلیس تحت تاثیر مدرنیته اروپایی قرار گرفت به خصوص از نشستن به ترن که به عقیده شاه کلاغ و پرندگان از آن عقب می ماندند و از فرو رفتن قطار در تونل های عمیق دچار شگفتی شد و تحسین خود را در یادداشت های روزانه اش بیان داشت. بدین سان سفر آغاز شد. شاه هر جا که رفت زبان به تحسین گشود از راه آهن به قدری خوشش آمد که دستور داد هر چه زودتر در کشور راه آهن کشیده شود اما پول موجود نبود و روس ها نیز رضایت نمی دادند ایران دارای راه آهن شود. شاه در لندن و پاریس تحت تاثیر مانورهای چابکانه آتش نشانان قرار گرفت که هر آتشی را خاموش می کردند شاه تحت تاثیر رژه سپاهیان مجلل و شیک پوش و تا گلو غرق اسلحه روسیه آلمان و اتریش و انگلستان قرار گرفت. از اقدامات پلیس ها نیز خوشش آمد و اختراع برق و تلفن شگفت زده شد شاه با سلاطین و روسای اروپا مانند ملکه ویکتوریا، الکساندر دوم امپراتور ویلهلم اول و مارشال مک ماهون رییس جمهوری فرانسه دیدن کرد. پنج سال بعد نیز مشیرالدوله او را به دومین سفر اروپا برد و این بار ترتیبی داد که پس از مراجعتش به ایران قزاقخانه سواره نظام پیاده اتریش، نظمیه، بلدیه افتتاح شود و نیز برای احداث تراموای اسبی در تهران و راه آهن حضرت عبدالعظیم و کارخانه چراغ گاز تمهیداتی به کار برد. همچنین تلفن و برق نیز به صورت محدودی در تهران راه اندازی شد اولین نتیجه مشاهدات شاه صدور امتیاز احداث راه آهن بخاری یا ماشین دودی به موسیو بواتال فرانسوی مهندس با استعدادی بود که میرزا حسین خان مشیرالدوله او را به تهران دعوت کرده بود بواتال کارخانه چراغ گاز تهران را که میرزا حسین خان هفتاد هزار تومان در آن سرمایه گذاری کرده بود راه اندازی کرد که به کاخ سلطنتی و محله ارک تعدادی از خانه های رجال روشنایی می داد اما کار این کارخانه نگرفت و چندی بعد تعطیل شد. بواتال نقشه های دور و درازی برای کشیدن راه آهن از تهران تا بوشهر داشت. اما چون آن کار به هزینه سنگین نیاز داشت  یک راه ‌آهن کوتاه 5/8 کیلومتری از تهران به حضرت عبدالعظیم کشید  .حال در ذیل به جزئیات این دوران اشاره میگردد:هنگامی که مشیر الدوله مقدمات سفرناصرالدین شاه به عتبات عالیات را فراهم نمود، به دستورشاه از اسلامبول عازم بغداد گردید. میرزا علی خان امین الدوله دراین رابطه می نویسد: ((ناصرالدین شاه درسال 1287 ه.ق قصد عزیمت به عتبات عالیات را کرد و به حاج میرزا حسین خان مشیرالدوله نوشت که برسبیل نذر باید به عراق سفرکرده و قبور ائمه علیه السلام را زیارت کند. او هم که در پیشگاه شاه راه تقرب و ترقی می پیمود وبی وساطتی وزارت امورخارجه با شاه مکاتبه مخصوص داشت، اقدام نمود. حاجی میرزا حسین خان مشیرالدوله نیز با سری پرشور و دلی پرشور معایب دستگاه دولت و قبایح اوضاع سلطنت را به درستی معاینه کرده ، هروقت به شرف محاوره و صحبت همایونی می رسید از توضیح مفاسد و ضرورت اصلاحات بابی مشیع می گفت ومهاجرین ایرانی را که از جور حکام…….. به ترک مولد و وطن به نواحی عراق عرب آمده و آنجا را آباد کرده بودند به شاهنشاه می نمود . )) بعد از زیارت عتبات، ناصرالدین شاه وی را از رفتن به اسلامبول باز داشته و باخود به ایران آورد و پس از چندی وی را به عضویت دارالشورای کبری


دانلود با لینک مستقیم


میرزا حسین خان سپهسالارقزوینی (مشیرالدوله) 19 ص

تحقیق و بررسی در مورد اوضاع سیاسی زمان میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی

اختصاصی از ژیکو تحقیق و بررسی در مورد اوضاع سیاسی زمان میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 27

 

مقدمه

بر ما ایرانیان پوشیده نیست که زندگی در این مرز و بوم کهن و عزیز حاصل تلاشها، مجاهدتها، جان نثاری های عزیزانی است که زندگی شریف خود را وقف این وطن نموده اند. افرادی چون قائم مقام فراهانی، امیرکبیر، جلال الدین خوارزمشاه و آریو برزن ها و رئیسعلی ها و... .

آبرو و زندگی خویش را در گرو سربلندی ایران نهاده اند. و در انقلاب اسلامی نیز شهیدان سربلند بی شماری از جمله شهید بهشتی، شهید چمران، شهید همت، شهید باکری و شهید رجایی و... خلاصه

ز مستی بر سر هر قطعه زین خاک خدا داند چه افسرها که رفته

1- اوضاع سیاسی زمان میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی

فتحلی شاه در سال 1250 هـ.ق به منظور سرکشی و جمع آوری مالیات معوقه شیراز عازم اصفهان گردید و در تاریخ 19 جمادی الاخر سال 1250 هـ.ق در سن 68 سالگی و پس از 37 سال سلطنت در اصفهان درگذشت. جنازه وی به قم منتقل و در آنجا به خاک سپرده شد.

از خصوصیات بارز وی علاقه مفرط به زن و مال و زراندوزی بود. وی بیشتر علاقه مند به عیش و عشرت بوده تا جنگجویی. پیشرفتهایی هم که در کارهای کشوری و لشکری نصیب او گردید به طور عمده از وجود برخی از فرزندان او، از قبیل عباس میرزا و محمدعلی میرزا دولتشاه بود.

به هنگام فوت فتحعلی شاه 57 پسر، 46 دختر، 296 نوه پسری، 292 نوه دختری و 156 متعلقه منسوب به او در قید حیات بودند.

به دنبال فوت فتحعلی شاه کشمکشهای داخلی و مداخلات دولتین روسیه و انگلستان برای تعیین جانشین وی آغاز گردید. گرچه محمدمیرزا، پسر عباس میرزای نایب السلطنه و نوه فتحعلی شاه خواسته دولت روسیه از یک سو، و وصیت فتحعلی شاه از سوی دیگر جانشین شاه محسوب می شد؛ اما، مدعیانی چند از برای جانشینی وی قد علم کردند، یکی از آنان به نام ظل السلطان خود را جانشین فتحعلی شاه معرفی و خود را عادل شاه نامید. به علاوه عبدالله خان امین الدوله آخرین صدراعظم فتحعلی شاه نیز به لحاظ مخالفت با سلطنت محمدشاه، نه تنها مساعدتی برای جلوس او به تخت سلطنت نکرد، بلکه مشکلاتی نیز در سر راه حکومت وی به وجود آورد. اما، از آنجا که محمدشاه از وجود وزیر مقتدر و سیاستمدار مبرزی همچون میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی برخوردار بود، بزودی مشکلات موجود بر سر راه حکومت وی مرتفع و زمینه برای سلطنت او مهیا گردید.

گرچه دوران صدارت میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی تنها بخش کوچکی از حیات سیاسی وی را تشکیل می دهد اما مشارالیه قبل از رسیدن به صدراعظمی محمدشاه، درگیر مسائل سیاسی ایران بود، به علاوه پدر و اجداد او نه تنها در سلسله قاجاریه بلکه در سلسله های زندیه و صفویه نیز مصدر خدماتی بوده اند که در سه قسمت ذیل مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

1. شرح حال قائم مقام و خانواده وی.

2. قائم مقام در زمان حیات فتحعلی شاه.

3. صدارت قائم مقام

2- الف) شرح حال قائم مقام و خانواده وی

میرزا ابوالقاسم قائم مقام ثانی پسر میرزا عیسی فراهانی مشهور به میرزا بزرگ قائم مقام اول در سال 1913 هـ.ق در هزاوه فراهان، اراک متولد گردید. خاندان وی از اهل علم و ادب بوده و سالها به نیکی مشغول خدمتگزاری سلاطین سلسله های حاکم در ایران بوده اند. جد وی به نام میرزا حسین متخلص به وفا در 1180 هـ.ق مطابق با 1766 م وارد خدمت زندیه شد. میرزا حسین دو برادر به نامهای محمدحسن و میرزاعلی داشت. وی به ترتیب در زمان حکومت صادق خان زند(95-1193 هـ.ق)، جعفرخان زند(1203-1200 هـ.ق) و لطفعلی خان زند(1290-1203 هـ.ق) مقام وزارت داشت و پس از انقراض سلسله زندیه به دست آقا محمد خان قاجار، حاضر به خدمت در دستگاه قاجارها شد. بعد از چندی درخواست رفتن به عتبات را کرد و برادرزاده خود میرزا بزرگ(قائم مقام اول) را به جای خود در خدمت قاجارها گذاشت و با برادر خود محمدحسن به عتبات رفت.

در سال 1213 هـ.ق فتحعلی شاه، عباس میرزا را که فرزند بزرگ او بود، در سن 11 سالگی به ولیعهدی و نیابت سلطنت انتخاب و او را با وزارت میرزا عیسی قائم مقام و سپهسالاری نظام الدوله راهی آذربایجان نمود. چندی از این انتخاب نگذشته بود که در اثر درایت و کاردانی میرزا عیسی اوضاع آذربایجان و مناطق خوی و


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد اوضاع سیاسی زمان میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی

تحقیق و بررسی در مورد زندگینامه عباس میرزا

اختصاصی از ژیکو تحقیق و بررسی در مورد زندگینامه عباس میرزا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

ایران

آغاز تجربه ای نامطلوب برای ایران، تجربه ای که به سیه روزی ایران انجامید

سال میلادی 1803 آغاز تجربه تازه ای برای ایران بود که نتایجی بس نا مطلوب برای این ملت کهن و قرنها یک ابر قدرت توانمند به بار آورده است.     از فوریه این سال، رقابت قدرتهای اروپایی بر سر ایران و استفاده از ایران برای رسیدن به هدفهای استعماری خود در مشرق زمین وارد مرحله تازه و شدید خود شد و مقامات دولتی ایران که با این بازی نا آشنا، وآگاهی های درست و جامعی از اوضاع جهان و تحولات روز نداشتند و بیشتر وقتشان در حرمسرا و چاپلوسی از یگدیکر می گذشت وطن را قربانی و بازنده دراز مدت آن کردند . این اصحاب اختیار به دلیل این گرفتاری ها و نیز کوته فکری ؛ حتی تلاشی برای آشنا شدن با تحولات سیاسی روز به عمل نیاوردند و سرزمین ایران کوچک و از قافله پیشرفت عقب افتاد و ....    تا این سال لرد«ولسلی Lord Wellesley» نماینده انگلستان در هند این سرزمین را به صورت گوشه ثابت امپراتوری در آورده بود. وی که به عنوان نماینده انگلستان در بنگال وارد هند شده بود با سرکوب قدرتهای محلی هند که با هم اتحاد ضمنی داشتند و اخراج فرانسویان و سایر اروپائیان همه این سرزمین پهناور را مستعمره انگلستان کرده بود و فرماندار کل و تام الاختیار آن شده بود و در صدد بستن راههای رخنه غیر به هند و مسدود کردن دیوارهای کوتاه اطراف آن بر آمده بود و ایران را رخنه گاه تشخیص داده بود و به طرح نقشه مداخله پرداخته بود .         ناپلئون دشمن سوگند خورده انگلستان که این را می دانست به فرستادن نماینده پشت نماینده به تهران و دادن هر گونه وعده مساعدت دست زده بود . الکساندر اول تزار تازه روسیه که به سبب برخورداری ازآموزگاری همچون« لاهارپ » سویسی ، نسبت به پدرش اطلاعات تاریخ ــ جغرافیایی و منطقه ای بیشتری داشت در صدد گسترش قلمرو روسیه در جهات جنوب و شرق برآمده بود و در اجرای این سیاست به ژنرال« سی سیانوف » دستور حرکت از تفلیس به سوی ارس را داده بود و در این میان تهران بی خبر از همه جا ، صحنه بازی های این سه قدرت شده بود. نمایندگان این سه قدرت ، هرکدام بر پایه منافع دولت متبوع و بر ضد دو حریف دیگر حرفهایی به مقامات تهران می زدند ؛ به گونه ای که تهران به تدریج به صورت ابزاری در آمده بود که هر چند وقت در دست یکی از قدرت های اروپایی قرار می گرفت و از آن پس ، تاریخ ایران عمدتا شرح همین بازی ها بوده و....     برای دولت وقت تهران ( زمان سلطنت فتحعلی شاه و ولیعهد نسبتا لایق او عباس میرزا) خطر روسیه لمس شدنی بود ، زیرا نیروهای آن دولت به سرعت شهرهای قفقاز را تصرف می کردند و پیش می آمدند و معلوم نبود که در کجا متوقف شوند .     در این شرایط عباس میرزا دست بکار شد ، نیروهای سی سیانوف را در برخورد اول شکست داد و بسیاری از شهرهای از دست رفته از جمله ایروان ، شوشی ، گنجه و باکو را پس گرفت که در این میان ژنرال روس هم در باکو کشته شد .     عوامل انگلستان و فرانسه که همانند سایه عباس میرزا را دنبال می کردند آموخته بودند که چگونه راه او را به سود سیاست خود تغییر دهند و دیدیم که همین بازی ها ایران را به روز سیاه نشاندو ....     سازش ناپلئون و تزار الکساندر اول در هفتم ژوئیه 1807 در « تیلسیت » و تقسیم اروپا میان خود و باز شدن دست روسیه برای جنگ با عثمانی و ایران و تصرف آلاسکا طعم تلخ دیپلماسی غرب را به عباس میرزا چشانید و تهران با مرخص کردن مستشاران نظامی فرانسه به فرماندهی ژنرال گاردان عملا در آغوش قدرت سوم یعنی انگلستان قرار گرفت که در آرزوی چنین فرصتی بود.    

از راست : ویلیام پیت نخست وزیر انگلستان ، الکساندر اول تزار روسیه ، ناپلئون ، عباس میرزا ، و فتحعلی شاه قاجار

... و به این سان ایران از منطقه سلیمانیه صرف نظر کرد !

در فوریه سال1846 میلادی دولت محمدشاه قاجار به اصرار انگلستان و روسیه از حاکمیت خود بر منطقه سلیمانیه صرف نظر و با انتقال آن به دولت عثمانی موافقت کرد. این منطقه تا آن زمان گوشه ای از قلمرو بلامنازع ایران بود .در آن زمان کشورهای عربی از جمله عراق جزئی از خاک عثمانی بودند.به استناد همین موافقنامه ، تاکنون جمهوری ترکیه چند بار مدعی ضمنی منطقه نفت خیز سلیمانیه عراق شده است.

اصلاح قانون اساسی توسط تنهاشش تن!

شش نفر به انتخاب مجلس شورای ملی برای تدوین اصول متمم قانون اساسی انتخاب شدند و از 14 بهمن ماه سال 1285 خورشیدی کار خود را آغاز کردند. به عبارت دیگر وظایف مجلس موسسان به این هیات کوچک واگذار شده بود!.

تهران در چنگ قحطی

کمبود مواد غذایی که از آغاز زمستان 1296 خورشیدی(1917 و 1918 ) در شهر تهران آشگار شده بود از 14 بهمن این سال شدت یافت و مردم در چند نقطه شهر تشکیل اجتماع داده و به دولت اعتراض کردند که چرا قبلا پیش بینی های لازم را بعمل نیاورده بود . یکی از دلایل این کمبود در تهران نا امنی راهها بود . راهزنان از ضعف نیروی انتظامی به دلیل وجود سربازان خارجی در کشور سوء استفاده کرده بودند و راهها و روستاها و حتی پاره ای از شهرهای کوچک را نا امن ساخته بودند.سرانجام دولت مجبور شد در چند نقطه تهران به صورت محدود آشپزخانه رایگان دایر کند.

در قلمرو اندیشه

توماس پین « حقوق انسان » را منتشر کرد

سوم فوریه سال 1791 درلندن توماس پین Thomas Paine     نویسنده و اندیشمند بلند آوازه بیانیه ای مفصل در دفاع از انقلاب فرانسه را که در جریان بود منتشر ساخت . وی ماه بعد فصول دیگری براین بیانیه افزود و به صورت کتاب منتشر ساخت و عنوان آن را « حقوق انسان » گذارد که پایه اعلامیه حقوق بشر قرار گرفته است.    پین قبلا با انتشار « عقل سلیم » مهاجرنشینان انگلیسی آمریکای شمالی را تشویق به برگیری پرچم انقلاب استقلال کرده بود.    وی در کتاب حقوق انسان نوشته است که یک انسان حق دارد امنیت و آزادی داشته باشد و شخصیت و شئون او رعایت شود و حق او ست که در برابر ستم از خود دفاع کند و به دادگاه مستقل برای تظلم دسترسی داشته باشد . انسان حق مالکیت بر انسان را ندارد و استثمار به هر شکل و نیز بازداشت خودسرانه ممنوع است.    توماس پین 29 ژانویه 1737 متولد و هشتم ژوئن 1809 درگذشت . وی در انقلاب استقلال آمریکا و انقلاب فرانسه نقش موثر داشت.

سایر ملل

« کمون پاریس » و دفاع بی سابقه و طولانی همشهریان

واحدهای ارتش فرانسه مامور دفاع از پاریس 29 ژانویه سال 1871 پس از پنج ماه مقاومت در برابر ارتش آلمان به دلیل کمبود خوار وبار در شهر؛ اعلام تسلیم کردند ، ولی گارد ملی شهر ، روشنفکران و کارگران با ایجاد جنبش « کمون Commune» به مقاومت ادامه دادند و این بار ، عمدتا در برابر دولت شکست خورده فرانسه و مانع بازگشت مقامات دولتی شدند که با نزدیک شدن آلمانی ها از پاریس خارج شده بودند.     در پی ایجاد کمون پاریس ، جنبش های مشابهی در چند شهر دیگر فرانسه از جمله لیون و مارسی تشکیل و زمام امور را به دست گرفتند.    ارتش فرانسه در دوم سپتامبر 1870 در« سدان » از ارتش پروس(برلن) شکست خورده بود و 18 ژانویه امپراتور پروس در « ورسای » فرانسه تاج امپراتوری آلمان واحد را برسر گذارده بود و خود را قیصر همه آلمان اعلام داشته بود. بیسمارک طرح جنگ با فرانسه را به عنوان سومین جنگ اصطلاحا محدود خود تهیه کرده بود، ولی با چند دسیسه فرانسه را تحریک به آغاز آن کرده بود.    هدف بیسمارک از این جنگها تامین وحدت آلمان بود که در طول تاریخ عمدتا به صورت امیر نشین های مستقل عمل کرده بود.    « کمون پاریس » به نام مخالفت با شرایط قرارداد صلح با آلمان که دولت فرانسه آن را امضاء کرده بود و متعهد به پرداخت غرامت شده بود دست به قیام زده بود و از دولت سلب حاکمیت و صلاحیت کرده بود.    حکومت « کمون » برپاریس ماهها طول کشید . کمونار(Communard) ها که سربند سرخ رنگی بر سر می بستند و مرکب از مردان و زنان عمدتا مسلح بودند تا 28 ماه مه بدون برخورد با نیروهای دولتی فرانسه به حکومت کردن پرداختند و اعلام داشتند که به همان گونه که پیش از تشکیل حکومت ، گروهای انسانی برادر وار باحقوق مساوی و استفاده مشترک از منابع، زندگی می کردند و طبقه و امتیاز نبود از این پس هم نخواهد بود ؛ همه برابر و کارگرند و در تولید ومصرف شریک یکدیگرند ومطلقا برتری وجود نخواهد داشت . مردم در حکومت شریکند و تصمیمات به صورت گروهی گرفته می شود.    دولت فرانسه که نمی توانست این وضعیت را برای مدتی طولانی تحمل کند ، نیمه شب 28 ماه مه واحدهای ارتش را از طریق محله اعیان نشین پاریس وارد شهر کرد و جنگ خیابانی سربازان باکمونارها نزدیک به دوماه طول کشید. نبرد خیابانی و خانه به خانه ، بسیار شدید و قهرمانانه بود . محله های کارگر نشین از کمونارها شدیدا دفاع کردند. یک گردان از زنان مسلح کمونار که به ابتکار یک زن روس تشکیل شده بود تا آخرین نفر جنگید . همه خیابانها و کوچه های پاریس سنگر بندی شده و به صورت خاکریز در آمده بود.     در نبرد خیابانی پاریس جمعا 25 هزار تن کشته شدند. پس از پایان نبرد خیابانی پاریس و بازگشت مقامات دولتی به شهر ، اعلام شد که نظام فرانسه جمهوری خواهد بود . سالها بود که باردیگر نظام سلطنتی به فرانسه باز گشته بود و پادشاه فرانسه در «سدان » تسلیم نیروهای آلمان شده بود. کمون پاریس در آن سال شکست خورد ، ولی این اندیشه همچنان باقی مانده است.    

 

جمعی از کشته شدگان جنگهای خیابانی سال 1871 پاریس در تابوتها

    

 

منظره خیابان اصلی پاریس یک روز پس از زدو حوردهای سربازا و کمونارها

سالروز درگذشت « هینکل » سازنده شکاری بمب افکنهای آلمان در دو جنگ و مخترع جت موشکی

دکتر ارنست هینکل

امروز سالروز درگذشت دکتر ارنست هینکل Ernest H. Heinkel سازنده هواپیماهای نظامی آلمان در دو جنگ جهانی در 70 سالگی در سال 1958 است . وی در ساختن هواپیمای دریایی به ژاپن و جت جنگنده اف ــ 104 به آمریکا کمک کرد.    هینکل که در 1888 در سوابیای آلمان متولد شده بود نخستین هواپیما را درسال 1911 ساخت. وی در طول جنگ جهانی اول نخستین هواپیماهای نطامی را برای ارتش آلمان ساخت که سی فروند از آنها هم در اختیار اتریش ، متحد آلمان قرار گرفت .     پس از جنگ ، چون آلمان تامدتی از ساختن هواپیما محروم بود به اختراع هواپیمای دریایی موفق شد که آن را در سوئد به تولید انبوه رساند و از آنجا به ژاپن رفت و نوع نظامی هواپیمای دریایی (هواپیمایی که می تواند از روی آب به پرواز درآید و روی آب فرود آید ) برای این کشور ساخت . پس از افتادن زمام امور آلمان به دست هیتلر به ساختن شکاری و بمب افکن برای « لوفت وافه ( نیروی هوایی آلمان ) پرداخت و بمب افکن دوموتوره « ه ـ 111 » باسرعت 375 کیلومتر در ساعت اولین اختراع او بود. وی همزمان در کارخانه خود هواپیمای مسافری « ه ــ 70 » را تولید می کرد.      هینکل پس از ساختن هفت هزار و 300 فروند « ه ــ 111 » که بر خلاف هواپیماهای نظامی سایر کشورها قادر به شیرجه رفتن روی هدف بودند به ساختن بمب افکن های سنگین « ه ــ 177 » اقدام کرد و سپس به ساختن جنگنده « ه ــ 100 » با سرعت747 کیلومتر در ساعت پرداخت که حد اکثر سرعت هواپیمای ملخدار بود.     هینکل از آن پس تلاش خود را صرف ساخت هواپیمای با موتور موشکی بکار برد و هواپیمای آزمایشی « ه ــ 178 » را تولید کرد. همزمان ، بمب افکنهای ویژه حملات شبانه « ه ــ 219 » را برای نیروی هوایی آلمان ساخت .     آخرین کار او ساخت نخستین هواپیمای جت با سرعت 930 کیلومتر در ساعت به نام « ه ــ 280 » بود که دیگر خیلی دیر شده بود.     پس از جنگ جهانی دوم ، هینکل کارخانه خود را که چندین بارهم بمباران شده بود به تولید دوچرخه و موتوسیکلت تبدیل کرد و از سال 1955 که محدودیت ها رفع شد با ادغام شرکت خود با یک شرکت بزرگتر بار دیگر به تولید هواپیما و این بار هواپیمای غیر نظامی دست زد .    هینکل تجربه خود در ساخت جت را در اختیار آمریکا برای تولید جنگنده اف ــ 104 از نوع « جی » قرار داد.    

 

جت موشکی « ه ـ 178 »


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد زندگینامه عباس میرزا

دانلود تحقیق خاطرات رضوانه میرزا دباغ

اختصاصی از ژیکو دانلود تحقیق خاطرات رضوانه میرزا دباغ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

خاطرات رضوانه میرزا دباغ

وجود مادرم مرا آرام می کرد

خبرگزاری فارس: بازجوی من شخصی به نام منوچهری بود که همواره به من شوک الکتریکی می‌داد. یادآوری صحنه‌‌های شکنجه‌ مادرم برایم بسیار سخت و دردآور است. به خاطر دارم که مادرم را سرپا نگه داشته بودند و

 اجازه نمی‌دادند لحظه‌ای بنشیند و یا به او بی‌خوابی می‌دادند که گاهی48 ساعت و بیشتر طول می‌کشید.درآغازین سالیان نوجوانی با مکتب فکری و مبارزاتی مادر آشنا شد و دل در گرو آن نهاد، و آنگاه که در چنگ بدترین مردمان زمانه گرفتار آمد و پذیرای دردناک‌ترین شکنجه‌ها شد، به‌گونه‌ای که تا امروز نیز بهای آن را با دست و پنجه نرم کردن با بیماری‌های گوناگون می‌پردازد. خانم رضوانه میرزا دباغ با واحد فرهنگی و انتشاراتی موزه عبرت ایران به گفت و گو نشسته و نتیجه آن در کتاب«آن روزهای نامهربان» از سوی آن موزه به تاریخ‌پژوهان عرضه شده است.

چهارده‌ سال بیشتر نداشتم و در دبیرستان رفاه تحصیل می‌کردم. مادرم نه تنها به عنوان یک مادر، بلکه خط‌دهنده زندگی من بود و جهت را برای من مشخص کرده بود. همه چیز الهی بود و این لطف خدا بود و همراه بودن پدر و مادرم، راه نورانی‌ای را برای من ترسیم کرده بود. سمت و سوی فعالیت‌های ما در مسائل فرهنگی و سیاسی و الهی بود و من همواره در جلساتی که مادرم داشت، شرکت می‌جستم و جان تشنه خود را از کلام او سیراب می‌کردم. مادرم مرا در مدرسه‌ای ثبت نام کرده بود که عزیزانی نظیر آیت‌الله شهید بهشتی و محمدعلی رجایی از گردانندگان اصلی آن بودند و فرزندان خود آنان نیز در همان جا فعالیت می‌کردند. وقتی فعالیت‌ها و زحمات مادرم را می‌دیدم، بر آن می شدم تا من هم کاری بکنم. با یکی از دوستان به نام خانم حداد عادل(1)بر آن شدیم که حرکتی را آغاز کنیم. شبانه رادیو را روشن می‌کردم و از رادیو عراق اعلامیه‌ها و به پیام‌های حضرت امام خمینی گوش می‌دادم‌ و به‌دقت می‌نوشتم و چون دستگاه تکثیر نداشتیم، با استفاده از کاربن اعلامیه‌‌ها را رونویسی می‌کردم و صبح به مدرسه می‌بردم و قبل از اینکه بچه‌ها به مدرسه بیایند، با کمک دوستم، خانم حداد عادل، آنها را داخل میز بچه‌ها می‌گذاشتیم. زمانی که مامورین ساواک وحشیانه به منزل ما ریختند و مسائل ما برایشان رو شد، مرا دستگیر کردند. ابتدا زیر بار نرفتم و همه چیز را انکار کردم. خداوند لطف کرده بود و من با هر دو دست، قدرت نوشتن داشتم. ساواک بر آن شد تا نمونه‌های خطم را چک کند و متوجه شد که نوشتن اعلامیه‌ها کار من بوده است. در آن زمان من تازه عقد کرده بودم و وسایلی خریده بودیم که همه را داخل چمدانی گذاشته بودم. به خیال خودم اعلامیه‌ها را لابلای آن اجناس پنهان کردم که ساواک به آن دست پیدا نکند، اما ساواکی‌ها همه جا را به هم ریختند و اشیائی را که داخل چمدان بود، از جمله طلا و وسایل عروس را با خود بردند و پارچه‌هایی را که تا شده بود، به طول پارچه با سیگار در مقابل چشمانم سوزاندند. آنها سیگار را داخل پارچه‌ها فشار می‌دادند و می‌سوزاندند. بالاخره هم به مدارک پنهان شده رسیدند. پدرم از آنان خواست که او را به جای من ببرند و با ناراحتی می‌گفت او بچه است مرا ببرید. آنها هم در پاسخ گفتند شما خیالت راحت باشد و پیش بچه‌هایت بمان. چشمانم را بستند. وقتی داخل کوچه شدم از زیر چشم‌بند، دو دستگاه اتومبیل را دیدم. به خیال خودم لباس پوشیده‌ای در زیر چادر به تن کرده بودم که اگر در ساواک چادرم را کشیدند، باحجاب باشم. متاسفانه وقتی به ساواک رسیدیم، نه تنها حجاب را از من گرفتند، بلکه به لباس تنم هم رحم نکردند و کتک‌ها و شکنجه‌ها آغاز شد. یونیفورم مخصوص زندان که شامل یک تونیک و شلوار بود، به من تحویل شد و برای پوشش سر از پتو استفاده کردم. زمانی که مرا به کمیته آوردند، روانه سلولی شدم که مادرم در همان سلول بود و این برای من بسیار ارزشمند بود. در اتاق افسرنگهبان،‌ فردی به نام آقای اکرمی را که از دوستان خانوادگی ما بودند، دیدم که آن چنان به ایشان سیلی زده بودند که فکشان کاملا از جا درآمده بود. درباره من از او سئوال می‌کردند و او گفت نمی‌دانم. برخورد ساواک با همه زندانیان مشخص بود، زیرا مسلما کسی را برای نوازش کردن به بازداشتگاه ساواک نمی‌بردند. متاسفانه بر اثر تکرار دفعات شکنجه با شوک الکتریکی، بسیاری از مسائل را به یاد نمی‌آورم و باقی را هم با کمک خواهرم راضیه به یاد می‌آورم. نامزدم،‌ آقای بهزاد کمالی اصل را نیز دستگیر کردند و با اطو سوزاندند و اذیت کردند. البته ایشان قبل از من دستگیر شده بود. یک روز با مراقبت و کنترل خانه ما، 12 نفر را دستگیر کرده بودند. هیچ وقت لحظه دستگیری‌ام را فراموش نمی‌کنم. واقعا به‌طرز وحشیانه‌ای برخورد کردند. ساواکی‌ها فکر می‌کردند با یک گروه طرف شده‌اند. آن چنان داد و فریاد می‌کردند که کسی جرئت نداشت نفس بکشد.

قبل از اینکه مادر را دستگیر کنند، ساواکی‌ها چهار هفته در خانه ما اقامت و آزادی را از همه ما سلب کرد و حتی اگر می‌خواستیم برادر کوچکم را برای خرید به بیرون از منزل بفرستیم، تا تفتیش نمی‌کردند، اجازه نمی‌دادند که از منزل خارج شود. ساواکی‌ها در حالی که ادعا می‌کردند خیلی زرنگ هستند، اما لطف خدا و هدایت فکری مادر در همین اوضاع سخت هم به کمک ما آمد و از بقال محل کمک گرفتیم. بقال محله ما مرد بزرگواری به نام آقای بهاری بود که مغازه او بیشتر شبیه عطاری بود و در این جریان، کمک زیادی به ما کرد. او حتی شهادت آیت‌الله سعیدی را به ما اطلاع داد و کسانی که قصد تردد به منزل ما را داشتند، توسط او از نبش کوچه بازگردانده می‌شدند. مادرم کاغذ کوچکی را نوشت و روی آن علامتی گذاشت و آن را به دست برادر کوچکم سپرد و مبلغی پول به او داد که آن تکه کاغذ کوچک، پشت یکی از آنها چسبانده شده بود و به برادرم گفت: "به آقای بهاری بگو به ما شکلات برساند. " همین پیام، آقای بهاری را متوجه مشکلات ما کرد. ایشان فرد متشرعی بود و نسبتا در جریان مسائل قرار داشت. ایشان یک بار نامزدم، آقای کمالی، را از سر کوچه برگرداند و به این وسیله مانع دستگیری ایشان شد. ساواک تلاش بسیاری کرد تا در طول مدتی که در خانه اقامت کرد، اسناد و مدارکی را به دست بیاورد. دو جعبه اعلامیه داخل خانه بود که با رهنمود مادر، آنها را داخل تشت آب و زیر لباس‌چرک‌ها پنهان کرده بودیم و با غفلت نگهبان‌ها به داخل حمام رفتیم و با بلند کردن صدای آب، اعلامیه‌ها را پاره کرده و داخل چاه ریختیم.

در طول مدتی که آنها در خانه اقامت داشتند، مادر برای آنها غذا تهیه می‌کرد و سعی داشت وانمود کند سواد ندارد و از هیچ چیز سر در نمی‌آورد، در حالی که منزل ما محل رفت و آمد دانشجوها و فعالین انقلابی بود. به هر حال دستگیر شدم و در کمیته مشترک مرا با دو دست به تختی زنجیر کردند. سلول ما در جایی قرار داشت که بسیار نمناک بود و هوایی هم برای نفس کشیدن نداشت. چشمانم بسته بود و چیزی را نمی‌دیدم و فقط صداها را می‌شنیدم. در سکوت، صدای شکنجه‌گران و افراد تحت شکنجه را با همه وجود لمس می‌کردم و جسم و روحم، حتی برای لحظه‌ای آرام و قرار نمی‌یافت. صدای شلاق‌زدن‌ها و نواری که دائما پخش می‌شد: "بزن، بزن که


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق خاطرات رضوانه میرزا دباغ

میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی

اختصاصی از ژیکو میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی


میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی

 

 

 

 

 

 

بخشی از متن اصلی :

سبک هندی و ویژگی های آن

باری ورود به کشور شعر بیدل ، قبل از هر چیز باید صاحب گذرنامه ای شد و این گذرنامه در واقع همان آشنایی با سبک هندی است. به همین خاطر ما ناچاریم قبل از هر کاری به برخی از ویژگی های سبک هندی پرداخته تا پس از آن با ذهنیت بهتری به کالبدشکافی سبک بیدل بپردازیم.

 

 

میرزا عبدالقادر عظیم آبادی متخلص به «بیدل»  یکی از بزرگ ترین و نامدارترین شاعران فارسی گوی سرزمین هند است. متأسفانه بیدل در ایران به دلایل مختلف که در صفحات بعد به آن اشاره خواهیم کرد، گمنام باقی مانده است.

وی در سال 1054 هجری قمری در شهر «عظیم آباد » را ایالت پنته دیده به جهان گشود. پدر او میرزا عبدالخالق «نوزاد را »برای ادعا پیش شیخ و مرشد خود میرزا ابوالقاسم ترمذی برد. شیخ برای تولد کودک دو ماده ی تاریخ «فیض قدس» و «انتخاب» را ساخت و کودک را دعای خیر کرد. 

به سالی که بیدل زملک ظهور

                        ز فیض ازل تافت چون آفتاب

 

 

بزرگی خبرداد از مولدش

                        که هم «فیض قدس» است و هم «انتخاب»

 

در خصوص انتخاب نام عبدالقادر این گونه حکایت کرده اند: «مولانا کمال، استاد عبدالخالق که از بزرگان سلسله ی قادریه بود به خاطر علاقه ی و افرش به آن سلسله، کودک را عبدالقادر نامید.»

این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمتword  در اختیار شما قرار می‌گیرد

تعداد صفحات : 43

 

 

 

یونی شاپ           


دانلود با لینک مستقیم


میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی