کتابی جامع در مورد تئوری موسیقی با کمترین قیمت در اختیار شما..امیدوارم لذّت ببرید
تئوری موسیقی
کتابی جامع در مورد تئوری موسیقی با کمترین قیمت در اختیار شما..امیدوارم لذّت ببرید
نوع فایل: word
قابل ویرایش 197 صفحه
چکیده:
موضوع پایان نامه در رابطه با تأثیر موسیقی و موسیقی درمانی بر روی انسانهاست در واقع یک پژوهشی کتابخانه ای می باشد و به برر سی توصیفی تأثیر موسیقی و موسیقی درمانی بر روی انسانها پرداخته است . و هدف از این پژوهش در واقع اینست که در آخر ما به این پاسخ برسیم که واقعاً موسیقی و موسیقی درمانی بر روی انسانها ، در درمان بیماریها تأثیر دارد . و اینکه آیا از این هنر می توان برای مهارتهای ارتباطی وگفتاری ، روانی ، ذهنی ... استفاده کرد . آیا می توان از موسیقی به عنوان روشی برای کار درمانی وکمک به سایر پروژه های توان بخشی استفاده کرد و اینکه موسیقی می تواند مضر هم باشد یا صرفاً مفید است و به طور کلی اطلاعاتی را در این زمینه ها می تواند به شما بدهد .
پژوهش حاضر توانسته به یکسری موضوعهای مربوط به موسیقی ، موسیقی ایرانی ، موسیقی مذهبی ، موسیقی و کارکردهای آن و .... بپردازد و به شکل تخصصی به حیطة خاصی هم نپرداخته است . بلکه اطلاعات به شکل اطلاعات کلی آمده است .
منابع مورد استفاده در انجام این پژوهش منابع دست اول کتابها ، منابع دست دوم پایان نامه ها و سایت ها می باشند و در واقع بیشتر از آثار مکتوب استفاده شده است نه از مشاهدات شخصی . براساس اطلاعات آمده در این پژوهش می توان گفت که :
امروزه موسیقی به صورت نظام مندی در بیمارستان ها و مراکز توانبخشی و حتی مراکز آموزشی و پزشکی کشور به کار می رود . آموزش کودکان دبستانی با موسیقی بهتر می شود ، موسیقی سبب افزایش سلولهای ایمن . و همچنین متعادل کرد آنها می شود . موسیقی بر بافتهای هیجانی فرد مانند شادی ، غم ، علاقه ، نفرت ... مؤثر است . کاربرد موسیقی درمانی برای کسانی است که دچار اختلال درمانی هستند اما باید بدانیم که گونه های از موسیقی مانند راک ، قال و ... مضر است و تأثیرات سوء دارند .
مقدمه:
آنجا که سخن باز می ماند ، موسیقی آغاز می شود . هانریش هانیه
اریان و نژاد ها بی شمارند ، اما زبان و روح یکی است ، زبان عشق . موسیقی نوعی زبان عشق است . کاربرد موسیقی برای درک زیبایی و سلامت زندگی اجتناب ناپذیر است .
از بدو خلقت انسان ، نیازهای متنوعی (اعم از جسمی و روانی) با او همراه بوده که برای برآورده ساختن این نیازها سازگاری با محیطش به ابزارهایی نیاز داشته است .
هنر به عنوان یکی از وسایل اولیه سازگاری بشر در خدمت نیازهای کمال جویی و زیبا طلبی و از طرف دیگر ، آرام بخش ناراحتی ها و سختی های زندگی او بوده است . موسیقی شکلی از هنر است که احساس ، عاطفه ، ادراک و شناخت انسان را بدون نیاز به تکلم و زبان منتقل می کند .
استفاده بشر از موسیقی ، امری آسان و قابل دسترس بوده است ، چون ریتم و ملودی ، به عنوان دو رکن اساسی موسیقی ، در سرشت انسان وجود داشته و آواگرایی ها و حرکات رتیک نیز نیازی به تکلم نداشته است . از این رو در بیشتر قبایل ابتدایی مراسم وآیین های مختلف موسیقیهایی که وسیله ای برای ابراز همبستگی و از بین بردن ترسها و غم ها و ایجاد آرامش و شادی و اراده در بین افراد قبیله بوده برگزار می شده است .
موسیقی زبان آرزوها ، انتظارها و عواطف بشری است و هر قوم و ملتی بر حسب ویژگی های عاطفی و فرهنگی خود ، موسیقی خاصی دارد . با درک موسیقی ، عواطف زیبا ، همدردی و تفاهم هم بیشتر قلبی میسر خواهد شد .
نغمه های موسیقی برحسب ترکیب فواصل و ریتم دارای ارتعاشات خاصی هستند که با تحریک ارتعاشات سلول های عصبی احساس و انگیزه ای را تقویت ، تضعیف و یا منتقل می سازند ، اگر چه فواید درمان با موسیقی از دوران های قبل مطرح بوده است ، اما تا قبل از اینکه در قرن اخیر به عنوان یک رشته تخصصی شناخته شود خوب معرفی نشده است (سایت اینترنتی) .
موسیقی شفابخش است و هریک از ما می توانیم از آن برای تقویت جسم و روح و جان استفاده کنیم . تأثیر موسیقی و صوت بر هر یک از ما متفاوت است ، ولی بهر حال روی همه ما اثر می گذارد . تأثیر موسیقی و صوت بر هر یک از ما متفاوت است ، ولی بهر حال روی ما اثر می گذارد . برای درمان با موسیقی ، خودمان باید در این امر مشارکت کنیم ، که این امر مستلزم چیزی فراتر از گوش دادن حرف به موسیقی با پر کردن وقت اضافی زندگی است . (ند ، اندروز ، ص 18) .
موسیقی باید بتواند زبان و روح ملی را تقویت کند . موسیقی در حیات و زندگی فردی از همان آغاز کودکی و زندگی شیر خوارگی و گهواره ای با نوای لالایی مادر آغاز می شود و سیر خود را در مراحل مختلف عصر ادامه می دهد . موسیقی ایران ، تاریخی بس طولانی دارد زمان حضرت زرتشت موسیقی با سرود و آهنگ همراه بوده است که هدف از این موسیقی انتقال گفتار نیک ، پندار نیک و کردار نیک بوده است .
بطور کلی موسیقی قدیم ایران ریشه ای بسیار عمیق در فرهنگ تستی ایران داشته است . (نخبه زعیم ، پرینوش)
فهرست مطالب:
چکیده
«فصل اول»
بیان مسئله
موضوع تحقیق
ضرورت و اهمیت تحقیق
هدف تحقیق
تعریف متغیرهای تحقیق
«فصل2»
مقدمه ای کلی راجع به موسیقی و موسیقی درمانی
ـ ادبیات تحقیق
تاریخچه موسیقی
تاریخچة پیدایش موسیقی درمانی
انسان و موسیقی
موسیقی و درمان
مقدمه ای بر موسیقی درمانی
چهار رکن موسیقی
تعریف موسیقی
روشهای موسیقی درمانی
موسیقی درمانگ را کیست ؟
شروع به کار انجمن موسیقی درمانی درایران
استانداردهای موسیقی درمانی
موسیقی درمانی دستور تجویز شده ای است
ابزار درمان
نوع برنامه ها
طول درمان
برنامه ها وَ محورهای موسیقی درمانی
خواندن
گروههای کر
نواختن
ساختن آهنگ
بحث وگفتگو پیرامون موسیقی
گوش دادن به موسیقی
حرکات موزیکال
گسترش درک فضایی
کنترل وَ تعادل
تقویت روحیة اجتماعی
نمایش موزیکال
موسیقی توأم با سبک سازی در هیپنوتیزم
موسیقی بیمارستانی
موسیقی درمانی کودکان
موسیقی و نیاز بشری
تاریخ موسیقی درمانی ، فرهنگهای کهن واولیه
فرهنگ روم ویونان
قرون وسطی
رنسانس
قرن هفدهم تا نیمة قرن هجدهم
نیمة قرن هجدهم تا اواسط قرن نوزدهم
قرن بیستم
روانشناسی تمهای موسیقی
تمهای پنجگانه
تمهای شیدایی
تمهای حزین
تم های هیجانی (هیستریکال)
تم های شاد و فرحبخش
تم های آرام بخش
اختراع آلات موسیقی
موسیقی داروی شفابخش
زیبا شناختی موسیقی ایرانی و گونه های موسیقی ایران
موسیقی ایرانی وَ حالت هیستریک
نقش موسیقی در جوامع ایل عشایری ایران
انقلاب اسلامی و موسیقی ایرانی
ادبیات ایران وامدار موسیقی عرفانی است
اسلام و موسیقی
بیست و دومین گناه کبیره
نگاهی به موسیقی مذهبی امروز
موسیقی الکترونیک
موسیقی متال
کارکرد موسیقی در پزشکی
کاربرد موسیقی در فیزیوتراپی
کاربرد موسیقی در درمان عقب ماندگان ذهنی
کاربرد موسیقی در درمان ناتوانائیهای یادگیری
کاربرد موسیقی در درمان ناشنوایان
کاربرد موسیقی در درمان نابینایان
کاربرد موسیقی در درمان اختلالات ارتباطی
تأثیر موسیقی بر کودکان روان نژند و دچار اختلالات رفتاری
«پیشینة تحقیق در داخل و خارج کشور»
تأثیر موسیقی بر مغز انسان
تأثیر موسیقی بر گیاهان
تأثیر موسیقی در هنگام ورزش کردن کودکانمان
موسیقی درمانی قرآنی
تأثیر آموزش موسیقی بر تواناییهای هوشی خردسالان
بررسی تأثیر موسیقی در روحیه نوجوانان از نظر دانش آموزان مدرسه نمونه
تأثیر موسیقی موتزارت بر سلامت انسان
تأثیر آلات موسیقی در برخی بیماریها از دیدگاه استادنور علی الهی
تأثیر موسیقی بر روح و روان از دیدگاه استاد نور علی الهی
موسیقی و تأثیر آن بر روی اعصاب و روان از دیدگاه منتقدین
1 ـ آهنگهای طبیعی و غیر طبیعی
1 ـ جلب توجه غیر طبیعی (بُهت)
3 ـ تضییع نیروهای قضاوت
4 ـ افسردگی وخمودگی
5 ـ ضعف اعصاب
6 ـ تضییع حس بامره
7 ـ تأثیرات قلبی
8 ـ فشار خون
9 ـ شکست عمر و جوانمردگی
جایگاه موسیقی در درمان
«فصل سوم»
مقدمه و توضیح
ابزار جمع آوری اطلاعات
شیوه جمع آوری اطلاعات
«فصل چهارم»
الف : بخش نظری
ب ) نتیجه گیری
محدودیتها
پیشنهادها
منابع و مآخذ
منابع ومأخذ:
ـ زاده محمدی ، علی . (1374) . آموزش موسیقی و موسیقی درمانی کودکان استثنایی ، تهران کارگاه نشر .
ـ عبداللهی خوروش ، حسین . (1352) . تأثیر موسیقی بر روان و اعصاب .
ـ راهگانی ، روح انگیز . (1377) ، تاریخ موسیقی ایران . انتشارات پیشرو .
ـ اشمیت ژاکلین ، پترز . (1371) . مقدمه ای بر موسیقی درمانی ، (زاده محمدی ، علی ، مترجم ) . تهران : انتشارات روان .
ـ شمس ، بهاءالدین . (1383) ، موسیقی در عهد باستان . انتشارات نور .
ـ تده اندروز . (1382) . موسیقی درمانی برای همه . (آذر عمرانی گرگری ، مترجم) و تهران : انتشارات روان .
ـ زاده محمدی ، علی ، (1384) و مجله هنری موسیقی . قسمت سوم .
ـ نخبه زعیم ، پرینوش . (1375) . بررسی موسیقی درمانی ، پایان نامه کارشناسی ، دانشگاه الزهرا .
ـ ارجی ، مرضیه . (1385) . تأثیر موسیقی بر روی پرخاشگری ، پایان نامه کارشناسی ، دانشگاه آزاد ابهر .
ـ مشرفی ، شیوا ، (1385) . تأثیر موسیقی درمانی در کاهش میزان اضطراب دانش آموزان دختر در مقطع دبیرستان ، دانشگاه آزاد کرج .
ـ توسلی زنجانی ، فاطمه . (1379) ، نقش درمانی موسیقی و اثرات آن بر روان ، پایان نامه کارشناسی ، دانشگاه الزهرا ء .
ـ نصیری ، زهرا . (1379) . موسیقی درمانی ، پایان نامه کارشناسی ، دانشگاه الزهراء .
بدیع به دو بخش اصلی تقسیم می شوند:
1) آرایه های لفظی،: آرایه هایی که در ظاهر و در اثر تلفظ واژگان کلام به ذهن میرسد و در درون تلفظ کلام، موسیقی و آهنگی احساس میشود. (عوامل پدید آورندة موسیقی درونی- آرایه های لفظی.)
2) آرایه های معنوی: آرایه هایی که خلق کنندة موسیقی معنوی کلام باشند، با توجه به معنی واژگان زیبایی حاصل از آن احساس میشود
مناسب برای دانش آموزان و دبیران و اولیا
برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:
25 PNG
5 JPEG
3600*3600 MB
300 DPI
33.3 MB
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه :29
بخشی از متن مقاله
جایگاه موسیقی سنتی در ایران
من با موسیقی زیستهام و عمر خود را در پیرمز و راز این لطیفه نهانی طی کردهام، بدان اندیشیدهام و دل در گروی آن نهادهام. هنوز هم آن جذبه نخست، آتش در درونم میافکند، مرا میرباید و با خود میبرد، و نمیدانم چیست در گوهر این افسونگر که چنین جانهایی لطیف را مسحور خویش کرده است. در همه این سالها کمتر مجالی داشتم تا شرح این سودا دهم. «کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست». بر این باور بودم که کار هنرمند آفرینش است و بس؛ و باید تفسیر و سخن گفتن از هنر را به جامعهشناسان و فیلسوفان و دیگران سپرد. ولی به عنوان هنرمندی که همواره مورد لطف بیکران مردم است، در برابر پرسشهای جدی قرار میگرفتم. گرچه در حد توان میکوشیدم تا دیدگاه خود را توضیح دهم و یا در اندک مصاحبهها با رسانهها برداشتهای خود را درباره موسیقی ایرانی بیان کنم، اما کمتر این فرصت پیش میآمد تا به تفصیل در این باره سخن بگویم. «راز مانا» مجلی بود تا این تاملات را با جامعه در میان بگذارم. و فراتر از این باید بگویم که مجالی بود تا تجربیات و تاملات خود را مروری دیگر داشته باشم. بسیاری از این موضوعات را اندیشیده بودم، اما گفت و گوها فرصتی را پیش آورد تا یک بار دیگر و از دیدی تازه به این موضوعات نظر اندازم. خوشبختانه دوستانم اهل مجامله و تعارف نبودند و تا نکتهسنجیهای بسیار نمیکردند، و پاسخ دقیق نمیگرفتند، قانع نمیشدند و به سراغ پرسش دیگر نمیرفتند. گمانم لطف این گفت و گوها در این است.
زمانی که نخستین بار ایده تدوین کتاب راز مانا مطرح شد، هم من و هم دوستانم تصور انجام چند گفتو گوی ساده را در ذهن داشتیم و بر این باور بودیم که میتوان در چند جلسه این کار را به سامان رساند. هر چه پیشتر میرفتیم، آن تصور اولیه بیشتر رنگ میباخت تا بدانجا که شاید بتوان گفت که این کتاب نه از ایده اولیه بلکه در جریان گفتوگو شکل گرفت. ماجرای شکلگیری کتاب خود شرحی خواندنی است و امید است که در ویراست دوم کتاب بدان بپردازیم. وقتی که متن گفتوگوها بازخوانی میشد، سوالات تازهای طرح میشد و پاسخهای تازهای را میطلبید و آن پاسخ خود سوالی دیگر را میدان میداد. به همین دلیل، بخش مهمی از این گفتو گو در جریان چندباره رفت و برگشت متون شکل گرفت. تمام آن سخنها که گفته و شنیده شد در این متن راه نیافتند و شاید بر خواننده آگاه این گسیختگی چندان پوشیده نمانده باشد.
پرسشهایی که در این کتاب طرح شدهاند، پرسشهایی از جایگاه و نقش موسیقی ایرانی و نقش من در سرنوشت این هنر است و من از چشم خود بدان پرداختم. با این حال باید در نظر داشت که دیگرانی نیز که در این عرصه دستی دارند، خودبه خود مخاطب این پرسشهایند. امید است این کتاب آغاز شکلگیری گفتو گویی وسیعتر میان موسیقیدانان فرهیختگان و روشنفکران و جامعه درباره سرنوشت موسیقی ایرانی و آینده آن باشد.
محمدرضا شجریان
هنر و موسیقی وجهی از تاریخ و فرهنگ یک ملت است و از اینرو شایسته آن است تا فیلسوفان و جامعهشناسان هنر به قصد شناخت رازهای نهفته و معانی پنهان فرهنگها در آن تامل کنند. هر قوم یا گروه اجتماعی- هر چقدر هم که از بیان دنیای درونی خود پرهیز کند- چون به عرصه هنر پا مینهد قادر به پردهپوشی نیست و در این پهنه، به شیوهای ظریف، ناخواسته و نهائی، خود را آشکار میکند. ورود به چنین دنیایی و خواندن رازهای نهفته، تمنای فیلسوفان و جامعهشناسان هنر است و روشن است که این کار نه چندان سهل و ساده است.
متاسفانه در ایران، عرصه هنر کمتر موضوع چنین تاملات و مطالعاتی بوده است و موسیقی از این حیث، بیشتر از دیگر جلوههای هنری مورد غفلت قرار گرفته است. این در حالی است که برخی فیلسوفان هنر، موسیقی را «منطق احساسات و تمایلات جمعی» خواندهاند و بر این باورند که موسیقی بازتاباننده الگوی ذهنیت جمعی یک قوم و ملت است و در همه کنشهای جمعی بازتاب مییابد. از این منظر، موسیقی شاید بیش از دیگر جلوههای هنری، از حیث مطالعات فرهنگی، جامعه شناسی و حتی فرهنگ سیاسی، درخور توجه است.
موسیقی، تولید احساس به شیوهای بسیار انتزاعی است. احساساتی که با واژهها قابل بیان نیستند و یا به صورت کامل با ابزارهای زبانی بیان نمیشوند. تجربه تاریخی حاصل از زیست مشترک یک گروه، در موسیقی آنها بازتاب مییابد و هر قوم، گروه یا ملتی که نغمه موسیقی خود را میشنود، فشرده تاریخ و تجربه تاریخی خود را حس میکند. واکنش احساسی مشترک در برابر نغمههای موسیقی، گویی یادآوری خاطره تاریخی آن قوم است.
از میان فیلسوفان هنر، سوزان لانگر توجه بیشتری به این وجه موسیقی نشان داده است. تئوری موسیقی وی بر دریافت ویژه او از فلسفه ذهن و فلسفه هنر متکی است. او کارکرد اصلی ذهن را انتزاع میداند و انتزاع چیزی نیست مگر صورت بندی شکلی یا «فرمیک» از پدیده مشاهده شده. این صورت بندی شکلی همان نماد است. نماد ابزاری است که به وسیله آن اطلاعات به دست آمده از تجربه را شکل و صورت میبخشیم. لانگر از دو نوع متمایز نمادها سخن میگوید: نمادهای گفتاری و نمادهای باز نمایاننده.
مقصود از نماد گفتاری، زبان است که حاوی مجموعهای از واژگان دال بر معنا و قواعدی برای ترکیب معناشناختی واژگان است. اما نمادهای گفتاری در بیان احساسات و تمایلات به ویژه تمایلات ذهنی و درونی، تا حدود اندکی توانایی دارد. اینجاست که تمایلات بازنمایاننده ضرورت پیدا میکنند.
ویژگی نمادهای بانمایاننده آن است که به خلاف زبان حاوی مجموعهای از واژگان دال بر معنا و قواعد ترکیب کننده نیست. در این سنخ از نمادها اجزاء تنها از طریق ارتباطشان با ساختار کلی ادراک میشوند. نمادهای بازنمایاننده حاوی یک ساختار کلی است که ناظر بیرونی میتواند با مطالعه توام با همدلی آن منطق احساسات جمعی یک قوم و ملت را مورد مطالعه قرار دهد.
لانگر موسیقی را از این حیث از سایر جلوههای هنری برجستهتر مییابد. به قول لانگر موسیقی ضمن آن که همچون یک متن قادر است صورت و فرم منطق احساسات جمعی را بازنمایی کند در عین حال نقشی فعال نیز دارد و میتواند به صور گوناگون و متنوع، احساسات درونی هر یک از افراد را به قالب یک الگوی مشترک قومی بریزد.
جلوههای هنر ایرانی و به ویژه موسیقی از چنین منظری کمتر مورد تامل قرار گرفته است. موسیقی کمتر از حوزههای دیگر دریچه خود را بر نگاههای فلسفی و جامعه شناختی گشوده است. وجود حداقل دانش فنی موسیقی در میان جامعهشناسان و فیلسوفان و آگاهی از مفاهیم و رویکردهای اصلی فلسفی و جامعه شناختی در میان موسیقیدانان شرط لازم چنین پیوندی است و شاید مانع اصلی این پیوند از همین واقعیت برخاسته است.
برای بررسی موسیقی، به سیاق سایر محصولات فرهنگی دست کم به سه شیوه میتوان عمل کرد. نخست آن که خود موسیقی برحسب معانی و پیامهای موسیقیایی آن و نه لزوماً معانی اشعار آن - موضوع بررسی قرار گیرد. دوم آن که ویژگیهای مصرفکنندگان موسیقی و مخاطبان آثار موسیقیایی بررسی شود؛ و سه دیگر آن که دیدگاه خالقان آثار موسیقیایی مورد مطالعه قرار گیرد. هر شیوه، بخشی از مساله را روشن میکند.
ما در این مباحث شیوه سوم را برگزیدهایم و تلاش کردهایم تا حدی بیرون از مباحث فنی موسیقی، پارهای از پرسشهایی را که هم اکنون در حوزه مطالعات فرهنگی مطرح است با شجریان در میان بگذاریم. دغدغه اصلی ما هنگام گفتگو این پرسش محوری است که ذخیره معنایی موسیقی اصیل (یا سنتی و یا هر لقب دیگری که به آن بدهیم) در مواجهه با دنیای جدید و در برخورد با دیگر انواع موسیقی و نیز پدیدههای جدید اجتماعی چه موقعیت یافته است؟ موسیقی سنتی هم چنین در برخورد با دیگر منابع سنتی نظیر اخلاق، عرفان، دین و یا حوزههای عمل اجتماعی نظیر سیاست و … چه واکنشی نشان داده است؟ و آیا در این جغرافیای رو به تغییر، همچنان میتواند نقش اصلی خود را در بیان تجربه زیست مشترک اجتماعی ایفا کند؟
شجریان، مهمترین نماینده موسیقی (آوازی) متعالی است. اگر تقسیمبندی هنر عامه پسند (Popular Art) و هنر متعالی (High Art) را بپذیریم. بی تردید شجریان را باید در شمار مهمترین نماینده هنر متعالی قرار داد. پرسشهایی که مطرح شد غالباً درباره هنر متعالی مصداق بیشتری دارد و از اینرو، بهتر آن بود که با مدافع چنین هنری در میان نهاده شود.
در عین حال، آثار او در دو دهه اخیر، نفوذ شگفتآوری داشته است و طیف متنوعی از سلیقهها و گروههای اجتماعی در شمار مخاطبان آثار او قرار گرفتهاند. به سخن دیگر، هنر متعالی که غالباً مخاطبان آن منحصر به نخبگان است، توانسته در میان اقشار عادی و نخبگان نفوذ یابد. ترکیبی که از حیث مطالعات فرهنگی حائز اهمیت است.
شهرت و محبوبیت شجریان مستقل از خود او و شخصیت و عقاید او حائز اهمیت است. شهرت و استقبال عمومی از هنر او، گویای آن است که شجریان خود بازتاب خواستها و کششهای درونی مخاطبانش است. موقعیتی که وی در طول سالهای پس از انقلاب با همه فراز و فرودها، آن را حفظ کرده است. طیف مخاطبان او از یک گروه و طبقه اجتماعی فراتر است و نظیر او تنها به چند هنرمنددیگر میتوان اشاره کرد که طیفی این چنین گسترده را گرد چراغ هنر خود گرد آورده باشند. این مقام و موقع، یک شخصیت یا یک اثر هنری را به آئینهای بدل میکند که از طریق آن میتوان از اثر و خالق آثار به وضعیت مخاطبان پل زد و به وجود پنهان وضعیتی که در آن قرار گرفتهایم و به ساختارهای مشترک میان طیف بیشمار مخاطبان او واقف شد. این گفتگوها به منزله اهتمام ما برای به زبانآوردن نیات و احساسات هنرمندی است که در چنین موقعیت ویژهای قرار گرفته است و ممکن است بتواند در کنار آثار او، جویندگان در عرصههای مختلف فکری و فرهنگی را در پاسخ گفتن به برخی پرسشها یاری کند.
آثار شجریان با زندگی اجتماعی و سیاسی دو دهه اخیر پیوند خورده است. آثار او در هر دوره، یادآور فضای اجتماعی و سیاسی است و در مقام اثر هنری در تعامل با چنین فضایی قرار گرفته است. از اینروست که حتی در صدا و سیما بیان صحنههای انقلاب با آواز او و اثر او همراه است. چنین موقعیتی خود حائز اهمیت جامعهشناختی است و طبعاً دریافتهای او منبع مهمی برای چنین مطالعهای است.
آنچه شجریان در زمینه مباحث مربوط به فلسفه زیبایی شناختی، ارتباط هنر و زیبایی با اخلاق و قواعد ارزیابی اثر هنری و جنبه اجتماعی و نسبت هنر و قدرت سیاسی و غیره میگفت، کلام کسی است که با موسیقی زندگی کرده است و موسیقی و خلق زیبایی، بخش اصلی تجربه زیسته او را تشکیل میدهد. او در گفتگو از هنر و جنبههای گوناگون آن، بیشتر به تجربههای زیستهاش اتکا میکرد و کمتر به ایدههایی متکی بود که این سو و آن سو میتوان خواند. آنچه میگفت حاصل تلاش یک هنرمند برای به کلام آوردن احساسها و انگیزههای پنهان و واکنشهای غریزی و خواستهای ناخودآگاه یک پدید آورنده نمادهای زیبا بود. بسیاری از هنرمندان تنها با زبان هنر خود سخن میگویند و به کلام آوردن آنچه را که احساس و تجربه میکنند به منتقدان هنر میسپارند. اما در همان جلسات نخست گفتگو با شجریان دریافتیم که او خود قادر است تجربه زیسته هنری خود را به زبان آورد و در زمره هنرمندانی است که با آنها تا حدودی میتوان بیرون از شکاف میان آفرینشگر و منتقد هنری ایستاد و افقهای هنر را نگریست. بنابراین خواننده در این گفتگوها نبایستی انتظار داشته باشد که آنچه میخواند، از روال و نظم و قاعدهمندی مباحث یک جامعه شناس یا فیلسوف هنر تبعیت کند. اما آنچه شجریان به زبان میآورد، برای یک فیلسوف یا جامعه شناس هنر که در زمینه هنر ایران میاندیشد، میتواند الهام بخش باشد.
شجریان، دلبسته به ایران و مضامین فرهنگ ایرانی است. به تعبیر خودش، به این خاک چونان تن معشوق مینگرد و تنها در این خاک احساس قرار کند. او اینک در بام بنای رفیع آواز ایرانی به تنهایی ایستاده است. اما هنوز به افقهای دوردست مینگرد و بر این باور است که اگر یک بار دیگر فرصت آن را داشت که راه رفته را دوباره طی کند، چنان حرکت میکرد که از حدود قلمرو ایران فراتر میرفت و متولی درخشش آواز ایرانی در سطح جهانی بود. او باور ندارد که زبان فارسی، جهانی کردن آواز ایرانی را ناممکن میسازد. به نظر شجریان میتوان مشخصههای زیبایی شناسانه آواز موسیقی ایرانی را چنان گسترش بخشید که حس زیبایی شناختی ایرانی را در سطح جهانی برانگیزد. چنانکه عدم درک زبان انگلیسی یا ایتالیایی و فرانسوی مانع از آن نشده است که خوانندگان این کشورها از قلمروهای خاص جغرافیایی بیرون روند و مقبولیتی بینالمللی پیدا کنند.
عشق و علاقه به میراث سنت و در عین حال تمنای آن که به سطح سلایق و خواست بینالمللی واصل شویم، ترکیبی است که ضمن گفتگو با شجریان با جوانب آن آشنا میشویم.
شجریان به موسیقی غرب علاقمند است و بیآن که با زبان بسیاری از خوانندگان معروف غربی آشنایی داشته باشد، حس برانگیزاننده صدای آنان را در مییابد و از آن لذت میبرد. او در دلایل رشد و شکوفایی موسیقی غربی تامل کرده است و بر این باور است که با تمسک به روشهایی نظیر آن میتوان همان رشد و اعتلا را برای موسیقی ایرانی فراهم آورد. به نظر او موسیقی ایرانی از برخی جهات تواناییهای نهفتهای دارد که موسیقی غربی فاقد آن است و در صورت پروراندن این قابلیتها میتوان زمینه رشد این موسیقی را فراهم آورد. شجریان موفقیت خود را وامدار همراه کردن دو وجه میداند: ادراک حسی خواستها و نیازهای مخاطب و در عین حال تکاء آمیخته با علاقه و اشتیاق به ذخایر سنت. او در صدد نیست که در جهت خواست و نیاز مخاطب یکسره ذخایر سنت را کنار نهد یا مطابق با آن نیازها و خواستها به دگرگونی بنیادی در آن ذخایر دست بزند. برای موسیقی ایرانی مستقل از خواست و توقع دیگران سرشت و عطر و رنگی قائل است و همواره در آفرینشهای خود این عطر را تعقیب میکند. اما در عین حال تقدسی برای آن ذخایر قائل نیست. هنر ایرانی با او در فضای امروز میزید و در وهله نخست برآوردن نیاز مخاطب بالفعل خود را در نظر دارد.
متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.
دانلود فایل