ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درباره خلافت مامون

اختصاصی از ژیکو مقاله درباره خلافت مامون دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

عبد الله ابوالعباس مأمون به سال 170 در آنشب که عم وى هادى بمرد تولد یافت مادرش کنیزکى بود مراجل نام. بیست و سه ساله بود که هارون وى را ولیعهد دوم کرد و ولایت خراسان و دیگر ولایات ایران را تا همدان بدو سپرد پس از مرگ هارون امین پیمان پدر را شکست و در جنگ با برادر کشته شد و خلافت به مأمون رسید.

مأمون در رى بود که کار خلافت وى سرگرفت و تا سال 204 به خراسان بود آنگاه به بغداد آمد.

اختلاف امین و مأمون

هارون در سال‏هاى پایانى عمر خویش سخت در اندیشه اختلاف این دو برادر بود.به روایت، دینورى، هارون از زبان موسى بن جعفر ـ ع ـ پیشگویى خاصى درباره اختلاف این دو برادر شنیده بود.به دلیل همین نگرانى زمانى که به خراسان مى‏رفت، بار دیگر براى مأمون از همه شخصیت‏هاى لشکرى و کشورى بیعت گرفت، تا مبادا امین مشکلى براى او ایجاد کند.این تأکیدهاى هارون، بعدها به نفع مأمون تمام شد.زیرا بسیارى از کسانى که وفادار به اصل بیعت بودند، حاضر به اطاعت از امین در مخالفت با مأمون نشدند.

حتى پیش از آن که هارون بمیرد، امین در پى جذب شخصیت‏هاى مهم از جمله فضل بن ربیع وزیر هارون براى خلع مأمون بود.اندکى پس از مرگ هارون، فعالیت جدى‏ترى شد.اما از آن جا که مأمون در مرو و امین در بغداد بود، دایره اختلاف به آرامى گسترد.فضل بن ربیع در کنار امین و علیه مأمون تلاش مى‏کرد، ولى فضل بن سهل، دستیار مأمون در جهت عکس وى مى‏کوشید .روشن بود که تخلف از سوى امین است و وى نمى‏بایست بر اساس اصول پذیرفته شده در بیعت، تلاشى در جهت مقدم داشتن فرزندش موسى بر مأمون و در نهایت خلع برادرش از خلافت صورت دهد.امین تلاش فراوانى کرد تا مسأله را به آرامى تمام کند، اما مأمون که مشاوران قدرتمندى داشت و از حمایت خراسانیان هم برخوردار بود، از پذیرفتن خواست امین سرباز زد.از سال 195 رسما نام مأمون از خطبه‏ها و سکه‏ها حذف و نام موسى فرزند امین جاى آن نشست.به موازات دو وزیر، که از قضا نام هر دو فضل بود، دو فرمانده نظامى از دو سوى رو در روى هم قرار گرفتند: یکى على بن عیسى بن ماهان بود که مى‏بایست از سوى امین به خراسان رفته آن ناحیه را تصرف کند، دیگرى، طاهر بن حسین معروف به ذو الیمینین بود که مى‏بایست راه را بر وى سد مى‏کرد.

آشکار بود که منطقه عراق و ایران یک بار دیگر رو در روى هم قرار مى‏گرفتند.بعدها، سنیان افراطى، امین را خلیفه‏اى مطلوب که جانبدار اهل سنت بود، معرفى کردند و مأمون را فردى منحرف و اهل بدعت، زیرا از معتزلیان دفاع مى‏کرد.صورت دیگر قضیه، عربى و عجمى بودن ماجراست .البته تأکید بر این مسأله به عنوان محور تعیین کننده چندان صحیح نیست، اما به هر روى نقشى در این اختلاف دارد که قابل چشم پوشى نیست.

دو سپاه در نزدیکى رى با یکدیگر درگیر شدند، در حالى که شمار سپاه طاهر بسیار اندک بود .مقاومت آنها سپاه بغداد را درهم شکست.على بن عیسى که فریاد سر داده از سپاهش مى‏خواست که مقاومت کنند، با تیر یکى از سپاهیان خراسان کشته و سرش جدا شد.بدین ترتیب کار سپاه بغداد تمام شد.در بى‏توجهى امین به کار لشکر همین بس که نوشته‏اند که وقتى خبر شکست على بن عیسى رسید در حال ماهیگیرى بود.بدون توجه به خبر کسى که خبر آورده بود، گفت: ساکت باش! من هنوز یک ماهى نگرفته‏ام!

درگیرى بعدى در همدان بود که بار دیگر سپاه بغداد شکست خورد.پس از این شکستها بود که به مشورت فضل بن سهل، مأمون در سال 196 اعلان خلافت کرد.به تدریج طاهر بر بخشهایى از عراق از جمله واسط و مدائن تسلط یافت.محاصره بغداد در سال 197 آغاز شد و طاهر در سال بعد توانست بغداد را به تصرف خود درآورده و امین را به قتل برساند.مأمون از سال 198 خلیفه رسمى شد و مدت بیست سال خلافت کرد.

یکى از مهم‏ترین آثار این تحول، افزایش نقش خراسان در تحولات جهان اسلام بود.زمانى که مأمون به شام رفت، فردى از شامیان مکرر نزد وى آمده مى‏گفت: همان طور که به عجم خراسان نظر دارى به عرب شام هم نظرى بیفکن! روى کار آمدن مأمون، موجب گردید سلسله طاهریان به عنوان نخستین سلسله نیمه مستقل کارش را در خراسان آغاز کند، و این از نتایج این تحول به حساب مى‏آید.

در این زمان تأکید بر نژاد ایرانى در برابر عرب چندان مفهومى ندارد.مهم آن بود که جمعیت ساکن در خراسان که ترکیبى از عرب و عجم بود، به نوعى احساس جدایى از بغداد را داشت.درست همان طور که زبان پهلوى به مرور به فارسى درى، (1) تبدیل شد و ترکیبى از فارسى و عربى به وجود آمد، نژادى ترکیبى از اعراب ساکن در خراسان و ایرانیان کهن پدید آمد که احساس استقلال داشته و به تدریج ایرانى نامیده شد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره خلافت مامون

دانلود مقاله کامل درباره اختلاف امین و مأمون

اختصاصی از ژیکو دانلود مقاله کامل درباره اختلاف امین و مأمون دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

اختلاف امین و مأمون

طول دوران امامت امام على بن موسى‏الرضاعلیه‏السلام همزمان گشت‏با خلافت هارون الرشید. پس از او نیز ایشان با دو فرزند هارون امین و مامون معاصر بود; یعنى جمعا به مدت ده سال که شامل سالهاى آخر زمامدارى هارون و پنج‏سال حکومت امین و پنج‏سال هم حکومت مامون. امام رضاعلیه‏السلام پس از شهادت امام کاظم‏علیه‏السلام، امامت و دعوت خود را آشکار ساخت و بى‏پروا به رهبرى امت پرداخت. جو سیاسى جامعه در زمان هارون چنان خفقان‏آور بود که حتى برخى از صمیمى‏ترین یاران امام از این صراحت و بى‏پروایى او بر جانش بیمناک بودند.

پس از هارون بر سر خلافت‏بین امین و مامون اختلاف سختى روى داد. هارون، امین را براى خلافت‏بعد از خود تعیین کرده بود و از او تعهد گرفته بود که پس از او مامون خلیفه شود و نیز حکمرانى بر ولایت‏خراسان در زمان خلافت امین به دست مامون باشد ولى امین پس از هارون در سال 194 هجرى مامون را از ولیعهدى خود خلع و فرزند خود موسى را نامزد این مقام کرد. بر اثر این امر درگیرى خونینى میان امین و مامون رخ داد و امین در 198 هجرى کشته شد و مامون به خلافت رسید.

مامون پس از آنکه برادرش امین را نابود کرد در شرایط حساسى قرار گرفت زیرا موقعیت او بویژه در بغداد که مرکز حکومت عباسى بود در میان طرفداران عباسیان که خواستار امین بودند و حکومت مامون را در مرو با مصالح خود منطبق نمى‏دیدند، سخت متزلزل بود و از سوى دیگر شورش علویان تهدیدى جدى براى حکومت مامون محسوب مى‏شد. و نیز ممکن بود ایرانیان هم که به حق شرعى خاندان امیر مؤمنان على‏علیه‏السلام معتقد بودند به آنان بپیوندند. مامون که مردى زیرک و مکار بود به فکر افتاد که با طرح واگذارى خلافت‏یا ولى‏عهدى به شخصیتى مانند امام رضاعلیه‏السلام پایه‏هاى لرزان حکومت‏خود را تثبیت کند. زیرا امیدوار بود که مبادرت به این کار بتواند جلوى شورش علویان را گرفته و موجبات رضایت‏خاطر آنان را فراهم کند و ایرانیان را نیز آماده پذیرش خلافت‏خود نماید. پیداست که تفویض خلافت‏یا ولایت‏عهدى به امام فقط یک تاکتیک حساب شده سیاسى بود.

واصل در روزگار امویان و به دوران خلافت عبدالمللک بن مروان مى زیسته است. در شمار اساتید او بیش از همه از دو تن نام برده اند. ابوهاشم عبدالله بن محمد بن محمد حنیفه, و حسن ابى ابى الحسن بصرى11.احتمالاً از کسانى چون معبد جهنى, غیلان دمشقى و یونس اسوارى نیز درس گرفته و مستقیماً یا غیر مستقیم تحت تاءثیر آنها بوده است.

هارون در سال‏ های پایانی عمر خویش سخت در اندیشه اختلاف این دو برادر بود . به روایت ، دینوری ، هارون از زبان موسی بن جعفر ـ ع ـ پیشگویی خاصی درباره اختلاف این دو برادر شنیده بود . به دلیل همین نگرانی زمانی که به خراسان می‏رفت، بار دیگر برای مأمون از همه شخصیت‏ های لشکری و کشوری بیعت گرفت، تا مبادا امین مشکلی برای او ایجاد کند . این تأکید های هارون ، بعد ها به نفع مأمون تمام شد . زیرا بسیاری از کسانی که وفادار به اصل بیعت بودند، حاضر به اطاعت از امین در مخالفت با مأمون نشدند.

حتی پیش از آن که هارون بمیرد، امین در پی جذب شخصیت ‏های مهم از جمله فضل بن ربیع وزیر هارون برای خلع مأمون بود . اندکی پس از مرگ هارون ، فعالیت جدی ‏تری شد . اما از آن جا که مأمون در مرو و امین در بغداد بود ، دایره اختلاف به آرامی گسترد فضل بن ربیع در کنار امین و علیه مأمون تلاش می‏کرد، ولی فضل بن سهل ، دستیار مأمون در جهت عکس وی می ‏کوشید . روشن بود که تخلف از سوی امین است و وی نمی‏ بایست بر اساس اصول پذیرفته شده در بیعت، تلاشی در جهت مقدم داشتن فرزندش موسی بر مأمون و در نهایت خلع برادرش از خلافت صورت دهد . امین تلاش فراوانی کرد تا مسأله را به آرامی تمام کند ، اما مأمون که مشاوران قدرتمندی داشت و از حمایت خراسانیان هم بر خوردار بود ، از پذیرفتن خواست امین سرباز زد . از سال 195 رسما نام مأمون از خطبه‏ ها و سکه ‏ها حذف و نام موسی فرزند امین جای آن نشست . به موازات دو وزیر ، که از قضا نام هر دو فضل بود ، دو فرمانده نظامی از دو سوی رو در روی هم قرار گرفتند : یکی علی بن عیسی بن ماهان بود که می ‏بایست از سوی امین به خراسان رفته آن ناحیه را تصرف کند ، دیگری ، طاهر بن حسین معروف به ذو الیمینین بود که می‏ بایست راه را بر وی سد می‏ کرد.

آشکار بود که منطقه عراق و ایران یک بار دیگر رو در روی هم قرار می ‏گرفتند . بعدها ، سنیان افراطی ، امین را خلیفه ‏ای مطلوب که جانبدار اهل سنت بود ، معرفی کردند و مأمون را فردی منحرف و اهل بدعت ، زیرا از معتزلیان دفاع می ‏کرد . صورت دیگر قضیه، عربی و عجمی بودن ماجراست . البته تأکید بر این مسأله به عنوان محور تعیین کننده چندان صحیح نیست، اما به هر روی نقشی در این اختلاف دارد که قابل چشم پوشی نیست.

دو سپاه در نزدیکی ری با یکدیگر درگیر شدند ، در حالی که شمار سپاه طاهر بسیار اندک بود . مقاومت آنها سپاه بغداد را درهم شکست . علی بن عیسی که فریاد سر داده از سپاهش می ‏خواست که مقاومت کنند ، با تیر یکی از سپاهیان خراسان کشته و سرش جدا شد . بدین ترتیب کار سپاه بغداد تمام شد . در بی ‏توجهی امین به کار لشکر همین بس که نوشته ‏اند که وقتی خبر شکست علی بن عیسی رسید در حال ماهیگیری بود . بدون توجه به خبر کسی که خبر آورده بود، گفت : ساکت باش ! من هنوز یک ماهی نگرفته ‏ام !

درگیری بعدی در همدان بود که بار دیگر سپاه بغداد شکست خورد . پس از این شکستها بود که به مشورت فضل بن سهل ، مأمون در سال 196 اعلان خلافت کرد . به تدریج طاهر بر بخشهایی از عراق از جمله واسط و مدائن تسلط یافت . محاصره بغداد در سال 197 آغاز شد و طاهر در سال بعد توانست بغداد را به تصرف خود در آورده و امین را به قتل برساند . مأمون از سال 198 خلیفه رسمی شد و مدت بیست سال خلافت کرد.

یکی از مهم‏ ترین آثار این تحول ، افزایش نقش خراسان در تحولات جهان اسلام بود.زمانی که مأمون به شام رفت ، فردی از شامیان مکرر نزد وی آمده می ‏گفت : همان طور که به عجم خراسان نظر داری به عرب شام هم نظری بیفکن ! روی کار آمدن مأمون ، موجب گردید سلسله طاهریان به عنوان نخستین سلسله نیمه مستقل کارش را در خراسان آغاز کند ، و این از نتایج این تحول به حساب می ‏آید.

در این زمان تأکید بر نژاد ایرانی در برابر عرب چندان مفهومی ندارد . مهم آن بود که جمعیت ساکن در خراسان که ترکیبی از عرب و عجم بود ، به نوعی احساس جدایی از بغداد را داشت . درست همان طور که زبان پهلوی به مرور به فارسی دری ، (1) تبدیل شد و ترکیبی از فارسی و عربی به وجود آمد ، نژادی ترکیبی از اعراب ساکن در خراسان و ایرانیان کهن پدید آمد که احساس استقلال داشته و به تدریج ایرانی نامیده شد.

نخستین اقدام مأمون پس از رسیدن به خلافت ، دعوت از امام رضا ـ ع ـ است . در این جا مناسب است درباره شخصیت آن حضرت و برخورد مأمون با وی سخن گفته، سپس تحولات دوره مأمون را پی گیریم.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره اختلاف امین و مأمون

تحقیق در موردخلافت عبد الله ابوالعباس مأمون

اختصاصی از ژیکو تحقیق در موردخلافت عبد الله ابوالعباس مأمون دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در موردخلافت عبد الله ابوالعباس مأمون


تحقیق در موردخلافت عبد الله ابوالعباس مأمون

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:12

 فهرست مطالب

اختلاف امین و مأمون

 

امام رضا (ع)

 

مأمون و دوران وى

 

عبد الله ابوالعباس مأمون به سال 170 در آنشب که عم وى هادى بمرد تولد یافت مادرش کنیزکى بود مراجل نام. بیست و سه ساله بود که هارون وى را ولیعهد دوم کرد و ولایت خراسان و دیگر ولایات ایران را تا همدان بدو سپرد پس از مرگ هارون امین پیمان پدر را شکست و در جنگ با برادر کشته شد و خلافت به مأمون رسید.

 

مأمون در رى بود که کار خلافت وى سرگرفت و تا سال 204 به خراسان بود آنگاه به بغداد آمد.

 

اختلاف امین و مأمون

 

هارون در سال‏هاى پایانى عمر خویش سخت در اندیشه اختلاف این دو برادر بود.به روایت، دینورى، هارون از زبان موسى بن جعفر ـ ع ـ پیشگویى خاصى درباره اختلاف این دو برادر شنیده بود.به دلیل همین نگرانى زمانى که به خراسان مى‏رفت، بار دیگر براى مأمون از همه شخصیت‏هاى لشکرى و کشورى بیعت گرفت، تا مبادا امین مشکلى براى او ایجاد کند.این تأکیدهاى هارون، بعدها به نفع مأمون تمام شد.زیرا بسیارى از کسانى که وفادار به اصل بیعت بودند، حاضر به اطاعت از امین در مخالفت با مأمون نشدند.

 

حتى پیش از آن که هارون بمیرد، امین در پى جذب شخصیت‏هاى مهم از جمله فضل بن ربیع وزیر هارون براى خلع مأمون بود.اندکى پس از مرگ هارون، فعالیت جدى‏ترى شد.اما از آن جا که مأمون در مرو و امین در بغداد بود، دایره اختلاف به آرامى گسترد.فضل بن ربیع در کنار امین و علیه مأمون تلاش مى‏کرد، ولى فضل بن سهل، دستیار مأمون در جهت عکس وى مى‏کوشید .روشن بود که تخلف از سوى امین است و وى نمى‏بایست بر اساس اصول پذیرفته شده در بیعت، تلاشى در جهت مقدم داشتن فرزندش موسى بر مأمون و در نهایت خلع برادرش از خلافت صورت دهد.امین تلاش فراوانى کرد تا مسأله را به آرامى تمام کند، اما مأمون که مشاوران قدرتمندى داشت و از حمایت خراسانیان هم برخوردار بود، از پذیرفتن خواست امین سرباز زد.از سال 195 رسما نام مأمون از خطبه‏ها و سکه‏ها حذف و نام موسى فرزند امین جاى آن نشست.به موازات دو وزیر، که از قضا نام هر دو فضل بود، دو فرمانده نظامى از دو سوى رو در روى هم قرار گرفتند: یکى على بن عیسى بن ماهان بود که مى‏بایست از سوى امین به خراسان رفته آن ناحیه را تصرف کند، دیگرى، طاهر بن حسین معروف به ذو الیمینین بود که مى‏بایست راه را بر وى سد مى‏کرد.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در موردخلافت عبد الله ابوالعباس مأمون