ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق و بررسی در مورد مبانی اعتراض به آراء دادگاهها و مراجع قضائی

اختصاصی از ژیکو تحقیق و بررسی در مورد مبانی اعتراض به آراء دادگاهها و مراجع قضائی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق و بررسی در مورد مبانی اعتراض به آراء دادگاهها و مراجع قضائی


تحقیق و بررسی در مورد مبانی اعتراض به آراء دادگاهها و مراجع قضائی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه

 228

برخی از فهرست مطالب

 

گفتار اول : مبانی اعتراض به آراء دادگاهها و مراجع قضائی

الف مبانی حقوقی و فلسفی

دوم - ضرورت ثبوت و قطعیت آراء محاکم

پذیرش حق اعتراض به آراء و دادگاهها بین المللی

ج-پذیرش اصل در نظام‌های مختلف حقوقی

1-نظام حقوقی کامن لا

2- نظام حقوقی نوشته

3- نظام حقوقی اسلام(امامیه )

گفتار دوم: انوع حق اعتراض به آراءدادگاهها در نقلام های مختلف حقوقی و تعیین جایگاه پژوهش

الف انواع و معیار های تقسیم

بخش سوم :پژوهش خواستن (آیین عملی )

گفتار اول : تقدیم دادخواست پژوهش

الف – مهلت تقدیم دادخواست

ب- شرایط دادخواست

 ج-مرجع تقدیم دادخواست

الف: نقیص دادخواست

ممنوعیت ورود عناصر جدید در جریان انتقال و استشناثات آن

اول: تغییر خواسته به مفهوم اعم

بند اول: افزایش خواسته

بند دوم: کاهش خواسته

بند سوم :تغییر خواسته مفهوم اخص

تعیین خواسته توسط خواهان و نقش ارزیابی دادگاه بر اثر جهات حکمی

با نگاهی به تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی جوامع انسانی از روزگاران گذشته تا کنون به این نتیجه خواهیم رسید فلسفه وجودی نهادهای سیاسی و قضایی نیز در گذر زمان رو به تغییر و تحول نهاده است .روزگاری دولت و به طور کلی قوه حاکمه تنها از آنرو حاکم بود که به وسیله ای توسن قدرت را به چنگ آورده بود و زیر دستان نیز به علت ضعف در مقابل چنین قدرتی تنها راهی که در پیش داشتند،همان اطاعت و فرمانبرداری بود قسمت عمده تاریخ سیاسی را چنین روندی در بر می گیرد و دوران حکومت قدرت زائیده زور فصل عظیمی را به خود اختصاص می دهد. اما همراه با رشد عقلی منطقی بشر در حوزه های فلسفه و علوم مختلف،مبانی ایدئولوژیک حاکم بر روابط سیاسی نیز رنگ دیگری به خود می گیرد و انسان چشم و گوش بسته دیروز،آن مبانی پیشین را ذره ذره به زیر سوال می کشاند به طور مثال این فکر ممکن که « حکومت حق نخبگان است و دیگران صلاحیت تصمیم گیری در امور کلان را فاقد می باشند » ازروزگار فلاسفه بزرگ یونان در جریان بوده، قداست خود را از دست میدهد و پایه های اندیشه فلسفه جدید شکل می گیرد. در یک چشم انداز کوتاه به آغاز اولین تفکرات فلسفه جدیدغرب که درگیر ودار ورود جهان به عصر جدید می بود، این امر روشن خواهد گردید که آنچه پابه پای چنین تحولی و به موازات آن روبه تحول و گسترش نهاده،بیش از هر چیز فلسفه سیاسی بوده است.در پی چنین تحولاتی است که نهادهای قضایی نیز که به عنوان یکی از مهم ترین نهادهای دولت به مفهوم اعم مطرح بوده و در حقیقت ابزار دست حاکمان می باشد، دچار تغییر و تحول گردیده و اصول و چهارچوب های حاکم برآن دچار تغییرات عمده می گردد.

از لحاظ تحلیل ریشه های چنین تحولی،نقش اول را همین اندیشه های فلسفی بر عهده دارد.به طور مثال اصل تفکیک قوا که تکیه عمده آن براستقلال دستگاه قضایی از قوه مجریه و مقننه است بیشتر از آنکه از اندیشه ای حقوقی تراوش نموده باشد، از تفکری فلسفی و توسط اندیشمندان فلسفی بارور گردیده است. در نتیجه تحلیل و تجزیه عمیق و صحیح قوانین حاکم بر چنین اصلی نیز کاملا وابسته به شناخت مبانی فلسفی توجیه کننده آن دارد حق اعتراض به آراء دادگاهها نیز از جمه حقوقی است که روند به رسمیت شناختن آن و چگونگی تثبیت آن را می بایست در سیر تحول اصول حاکم بردستگاه قضائی دنبال نمود و برای رسیدن به چنین حجتی می بایست ابتدائا صغری و کبری این استدلال را روشن ساخت.


اول امکان صدور رأی به اشتباه

عدالت تنها در جایی می تواند چهره از نقاب به درآورد که زمینه بروز آن فراهم آید .چنین زمینه ای نیز تنها در گرو وجود دستگاه قضایی مستقل از دولت به مفهوم اخص است.هنگامی قاضی می تواند ترازوی عدالت را بین دو کفه حق وحق مداری از یک طرف و ظلم وجور از طرف دیگر به سنجش در آورد که فارغ از مسائل خارج از دعوا،به چنین عملی دست یازد.

اما هر گاه تمام شرایط صدور یک رای عادلانه نیز فراهم باشد باز هم نمی توان صرف یکبار رسیدگی را کافی برای پیراستگی رای قضایی از خطا و اشتباه دانست پس می بایست فرصتی و مجالی دیگر در نظر گرفت تا محکوم علیه بتواند ادعا های خویش را نزد مرجعی بالاتر و قضاتی دیگر مطرح ساخته و سرانجام رایی که از این صافی بیرون آید را اگر چه نتوان به یقین، واصل شده به حقیقت دانست اما می توان ادعا نمود که تمام تلاشها باتوجه به واقعیات موجود و ارائه شده در پرونده مطروحه در جهت نیل به چنین هدفی فراهم آمده و رای صادره مطابق حقیقت فرض می گردد. از بعد جامعه شناسی حقوقی نیز وجود مرجعی بالاتر


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد مبانی اعتراض به آراء دادگاهها و مراجع قضائی

دانلود تحقیق کامل درمورد مبانی و اصول توسعه قضائی

اختصاصی از ژیکو دانلود تحقیق کامل درمورد مبانی و اصول توسعه قضائی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد مبانی و اصول توسعه قضائی


دانلود تحقیق کامل درمورد مبانی و اصول توسعه قضائی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 25

 

مبانی و اصول توسعه قضائی

مقدمه

به کار گیری اصطلاح «توسعه قضائی» از طرف ریاست محترم قوه قضائیه ، نویدبخش نگرش جدید مسئولان قوه قضائیه در امور مدیریتی قوه قضائی بوده و حکایت از این دارد ، که مدیریت کلان قوه ، به صورت جدی و کارشناسی شده ، به دنبال رشد و ارتقاء کمی و کیفی مسائل قضائی و رسیدن به وضعیت دستگاه مطلوب قضائی کشور هستند . لکن اصطلاح فوق با توجه به گسترگی زمینههای کاری مربوطه ، که از تغییر بنیادی نظام قضائی فعلی تا اصلاحات در اجزاء سیستم فعلی یا ناامیدی از اصلاح نظام قضائی ، در نوسان میباشد ، در صورت فقدان طرح جامع و برنامه ریزی کلان و داشتن استراتژی حرکت آتی و چگونگی توسعه قضائی ، ممکن است ، حمل بر امور متعدد شده و امکان پیگیری مباحث مربوطه فراهم نگردد . به این جهت مباحث ذیل ، به عنوان دیدگاه مدیریت کلان قضائی ، برای سامان بخشی به مباحث توسعه قضائی تدوین و قابل استفاده میباشد . از طرف دیگر ، اگر نتیجه مباحث ذیل ، بتواند گام کوچکی در جهت تدوین طرح کلی مباحث استراتژی توسعه قضائی قوه قضائیه باشد ، بیشک اهداف تدوین جزوء حاضر تحقق یافته است .

تعریف لغوی و اصطلاحی

توسعه قضائی از دو کلمه «توسعه» و «قضائی» تشکیل یافته است ، که ترکیب آنها وصفی و ناظر به تقید نوع موصوف در وصف است . لذا عمومات توسعه در حوزه خاص مسائل قضائی مد نظر است .

«توسعه» در لغت به معنای وسیع تر شدن و ناظر بر افزایش حجم و پیچیدگی و رشد و کلا گسترش یک موضوع میباشد . البته هر افزایش حجم یا رشد کمی ، مخصوصا از حیث کیفی توسعه محسوب نمیگردد . به هر حال توسعه در امور کمی و کیفی موضوععنه توسعه مطرح میگردد . بدیهی است دغدغه اصلی توسعه قضائی ، گسترش و رشد ملاکهای کیفی امور قضائی میباشد ، به نحوی که به نظر ، منظور از توسعه در عبارت «توسعه قضائی» افزایش بهرهبری در سازمان قضائی میباشد و هر گونه تغییر در نظام قضائی یا افزایش قضات یا کاهش ورودی پرونده حقوقی یا کیفری به محاکم ویا سرعت رسیدگی و صدور حکم و اجرای آن ، سرانجام باید منجر به افزایش ملاکها و استانداردهای امور قضائی باشد ، تا امر توسعه قضائی متحقق بشود . که به معنای ایجاد نظام کارآمد قضائی است که با کمترین امکانات بیشترین قابلیت قضائی را داشته باشد .

«قضائی» در لغت به معنی امور مربوط به مسائل رسیدگی در قوه قضائیه و مشخصا تصمیمات قضائی ( اعم از رای ، حکم یا قرار یا هر گونه نظریه قضائی ) مطرح است و با مباحث قانونی و حقوقی تنافر دارد . در مباحث کلاسیک بین امور قانونی و حقوقی و قضایی تفاوت قائل می شوند . مباحث قانونی مباحث مربوط به تصویب قانون در مجالس مقننه و مقدمات و کیفیت تصویب و نحوه استناد و اجرای مقررات محل بحث است . مباحث تصویب مقررات موضوعه نیز به عهده دستگاههای مجری با اختیار حاصله از قوانین است . مباحث حقوقی نیز به معنای اعم شناخت و تبیین مسائل علمی و شناختی اعم از قانون و دکترین و نظرات حقوق دانان و کیفیت تفسیر مسائل قانونی و تصمیمات قضائی دادگاهها است . لکن مباحث قضائی ، آن دسته از امور فنی مورد عمل مجریان امر قضاء و مسائل دادگاهها است و ناظر به صدور تصمیمات قضائی به صورت قرار و حکم میباشد ، که متضمن فصل خصومت و قطع دعوی و شکایت است ، هر چند مقدمات و اجزاء علت تصمیمات قضائی از مباحث قانونی و تاثیرات مباحث حقوقی ناشی شده باشد . به هر تقدیر هر سه دسته مسائل قانونی به عنوان منشاء و مسائل حقوقی به عنوان منبع اصلی در مسائل قضائی دخالت و تاثیر دارند ، لکن ویژگی مسائل قضائی ، امر فنی بودن رسیدگی ظهور دارد و شامل امور تخصصی کاری قضات و وکلاء در چگونگی تشکیل پروندههای حقوقی و صدور حکم و قطعیت احکام و اجرای آن میباشد .

مسائل قضائی و امور سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و امثالهم


مسائل قضائی در عمومات خود ممکن است ، مشابه سایر مسائل اقتصادی و امثالهم باشد . بنابر این اولا همواره یک عامل ، تنها علت رخداد اصلی مسائل قضائی نخواهد بود . ثانیا مسائل عمومی توسعه کشوری نظیر توسعه فرهنگی یا علمی یا سیاسی یا اقتصادی و امثالهم ، روی مسائل خاص توسعه قضائی و متقابلا دخالت و تاثیر مستقیم خواهد داشت . ثالثا سرمایه ، نیروی انسانی و تجهیزات و برنامه مدون ، محورهای مسائل توسعه میباشد . لکن ویژگی خاص مسائل قضائی از سایر حوزه ها در این است که :

- در مسائل قضائی ویژگی نیروی انسانی اخص از سایر حوزهها است . محور قاضی به عنوان مهمترین رکن سیستم قضائی ، اساس این نظریه است . زیرا حسب گفته بزرگان حقوق ، اگر سایر مسائل کشوری قابل حل نباشند یا امکانات آنها مهیا نباشد ، جامعه تحمل حوصله و صبر برای آمادگی امکانات پیش نیاز را دارد ، مثل ساخت پل و بیمارستان و سد و امثالهم ، لکن اگر یک پرونده قضائی و ولو بسیار پیچیده مطرح گردد ، که مسائل حل و فصل آن کمتر از سایر مجهولات بشری نیست ، لکن جامعه و اصحاب دعوی حوصله صبر و تحمل زیاد ندارند . لکن قاضی علی رغم فقدان وسایل و مقدمات لازم ، باید به هر حال ، حکمی برای پرونده هر چند پیچیده ، داشته باشد . بنابر این فشار روانی و سنگینی کار ، بر قاضی بیشتر از هر نوع صنوف دیگر مطرح میباشد .

- در مسائل دیگر ، همواره بخشی از مسائل فیزیکی یا روانی یا اجتماعی دارای ویژگی مهمتری نسبت به سایر جنبهها است . لکن حتی در کوچکترین مسئله قضائی که نیاز به صدور حکم یا تصمیمی دارد ، قاضی با سه حوزه مهم ، ۱ - فیزیولوژی انسانی یا شناخت مادی موضوع حکم ، ۲ - مسائل روانی حاکم بر رخداد نیازمند حکم و بالاخره ۳ - با مسائل اجتماعی چگونگی کنترل حادثه اجتماعی و تعیین عکس العمل مناسب در گیر خواهد بود . تعامل این مسائل با سایر مسائل اجتماعی و تاثیرات در جامعه نشان دهنده اهمیت فوق العاده مضاعف موضوع است .

- اهمیت نظارتی مسائل قضائی بر ایجاد عدالت اجتماعی . شکی نیست که جامعه بدون عدالت اجتماعی قابل بقاء و دوام نخواهد بود که این موضوع در قانون اساسی به عنوان گسترش عدل و داد تاکید شده است . علی هذا اجرای صحیح نظام قضائی که منجر بر گسترش عدل و داد در جامعه گردد ، منجر به توسعه قضائی خواهد شد .


مبانی مشروعیت توسعه قضائی

توسعه قضائی مربوط به قوه قضائیه است و اساسا یکی از مباحث مهم توسعه کشوری ، مثل توسعه فرهنگی یا سیاسی و اقتصادی میباشد . لکن به لحاظ نقش کنترلی و نظارتی قوه قضائی بر قوای دیگر ، در صورت صحت کارکرد قوه قضائیه ، امکان تصحیح حرکات قوای دیگر نیز میباشد . بنابر این از جهاتی توسعه قضائی مقدم بر توسعه اقتصادی یا سیاسی خواهد بود .

قوه قضائیه یکی از سه قوه نظام جمهوری اسلامی ایران است . بنابر این ، ملاکهای اساسی توسعه باید از قانون اساسی اخذ شود . از طرفی نظام جمهوری اسلامی ایران ، بر پایه اصل ولایت فقیه شکل گرفته است ، لذا نظرات ولایت فقیه چه حضرت امام راحل و چه رهبری معظم فعلی از دیگر اصول اساسی توسعه قضائی خواهد بود .

حسب اصل ۴ قانون اساسی ، همه چیز در نظام فعلی باید حسب مقررات شرعی و یا حداقل مغایر شرع نباشد . که تشخیص بر عهده شورای نگهبان خواهد بود . به لحاظ سوابق اسلامی نظام حاضر و تاثیر منابع اسلامی ، بدون شک باید مبانی و شکل اجرائی توسعه قضائی ، برپایه مقررات اسلامی باشد و در مواردی که فاقد سوابق شرعی است ، باید مغایر مبانی شرعیه نباشد . علی هذا تشخیص این مهم ، در مرحله اول به عهده رئیس قوه و مسئولان روحانی معظم قوه و در صورت ارسال و تاکید و تصویب رهبری با امضاء ایشان میسر خواهد بود . و در صورت طرح به صورت قانون ، با تصویب شورای نگهبان مشروعیت اجرائی خواهد داشت .

اگر توسعه قضائی مظروف باشد ، ظرف آن دستگاه قوه قضائیه و بستر حرکت آن نظام اجتماعی فعلی کشور است . بنابر این ملاکهای عمومی توسعه کشوری که در برنامه ۵ ساله سوم فعلی ملاک عمل است ، نیز جزو اهداف منطقی توسعه خواهد بود .


همچنین در صورت مشارکت و دخالت قضات در تدوین و اجرای اصول توسعه قضائی و مخصوصا نظرسنجی قضائی در مراحل تدوین اصول مربوطه ، لاجرم مشارکت فکری آحاد مسئولین قضائی کسب میگردد که در حین اجرای توسعه قضائی ، اصول فوق مقبولیت در بین قضات خواهد داشت .

اطلاع رسانی و مشارکت کارشناسان حقوقی

یکی از مسائل مهم در تدوین و اجرای اصول توسعه ، امکان استفاده و بهرهبرداری از نظرات جمیع کارشناسان حقوقی در این موضوع است . در این خصوص نیز افراط و تفریط وجود خواهد داشت . به این معنی که ممکن است ، تلقی تدوین و اجرای داخلی توسعه قضائی و محرمانه تلقی کردن تمامی مسائل ، حاکم باشد ، که در این صورت از نعمت مشاوره و استفاده از نظرات فنی سایر حقوقدانان محروم خواهیم ماند . در مقابل ممکن است ، تلقی ارجاع همه مسائل به خارج از قوه مطرح باشد ، که امکان جمع کردن موضوع نخواهد بود . راه میانه ، یعنی استفاده از نظرات خارج قوه در عین اطلاع رسانی شفاف و استفاده از ظرفیتهای تحقیقاتی و پژوهشی حوزه و دانشگاه و اشخاص مستقل با مدیریت داخلی مسئولین قوه قضائیه راهکار مناسب خواهد بود .

بدیهی است در استفاده از نظرات حقوقدانان ، بحث اتفاق نظر همه کارشناسان عملی نیست . لکن عدم اطلاعرسانی شفاف از اصول و مبانی و تدوین استراتژی توسعه قضائی ، برای کارشناسان مرتبط چه در داخل قوه قضائیه و چه در خارج قوه ، در حوزههای علمیه و مراکز پژوهشی و دانشگاهی ، منجر به عدم پختگی طرح میتواند گردد . لذا یکی از اصولی که در تدوین موضوع بسیار مهم است ، چگونگی امکان مشارکت فکری اکثریت کارشناسان حقوقی و اشخاص صاحب صلاحیت در این موضوع است . به عنوان مثال اطلاع رسانی جامع در این خصوص یا ایده امکان تدوین رسالههای دکتری یا فوق لیسانس در خصوص برخی از مبانی اصول توسعه قضائی یا اجرای پژوهشهای کاربردی در این خصوص که میتواند از طریق کمک های مالی بخش مربوطه نیز همراه باشد ، ممکن است از موارد قابل اقدام است . به علاوه فراخوان کسب نظرات حقوقدانان در خصوص سرفصلها و عناوین مباحث توسعه قضائی و توسل به نیروهای بخش غیر دولتی ، از ابزارهای مهم تحقق بهتر اصول توسعه قضائی میباشد .

در این خصوص انتشار منظم مسائل قابل طرح برای حقوق دانان اعم از قضات و یا وکلاء و سایرعلاقهمندان و نیز استفاده از سایت اطلاع رسانی در اینترنت به این منظور مفید فایده خواهد بود .

زمینه های تحولات اجتماعی توسعه قضائی

مشخصات و تحولات اجتماعی ایران ، به عنوان بستر اساسی توسعه قضائی ، یکی از جنبههای مهم شناخت مسیر حرکت توسعه میباشد . این موضوع از حیث ساختار شهری و اجتماعی و سن و سواد و گرایشات مردمی و پیشبینی تحولات جامعه در مسائل نیازهای قانونی مردم و یا رخداد جرائم در سالهای آینده ، بسیار مهم است . زیرا تغییر ساختار اجتماعی جمعیت ایران ، از روستائی ( ۶۰% ) و شهری ۴۰% دهههای گذشته ، به وضعیت فعلی که قریب ۷۰% در شهرها و نزدیک ۳۰% در روستاها هستند ، حکایت از تغییر نظام اجتماعی به جامعه شهرکشوری را نوید میدهد . مخصوصا تراکم بالای جمعیت در نقاطی مثل تهران و سایر شهرهای بزرگ و پدیده حاشیهنشینی شهرهای بزرگ ، که معضل کلان شهرها را ایجاد مینماید . این تحولات موکد به توسعه صنعتی و ورود تکنولوژیهای روز دنیا به کشور و ایجاد وضعیت خاص اقتصادی و اجتماعی که گفته شده دوران تمدنی کشاورزی به صنعتی و سپس به فراصنعتی و نانو الکترونیکی در تغییر است و موجب ایجاد طبقات مختلف و ناهمگون اجتماعی در جامعه فعلی ایران شده است . همچنین وضعیت سن جامعه ایران ، که حسب نوع نگرش حاکم در دهه اولیه پیروزی انقلاب اسلامی موجب رشد فزاینده جمعیت حتی تا نرخ رشد ۷/۳ شده و سرانجام از اوایل سال ۱۳۷۰ و مخصوصا ۱۳۷۵ با تاکید مجدد بر کنترل جمعیت ، نرخ رشد جمعیت به حالت متعادلتر در حدود ۵/۱ کاهش یافته است ، موجب ایجاد جمعیت انبوه متولدین دهه ۶۰ در کشور شده ، که به صورت یک کاروان عظیم ( بین ۲۵ تا ۳۰ میلیون نفر ) در حال حاضر ( ۱۳۸۱ ) سرسلسله این کاروان با سپری کردن دوره بلوغ جسمانی و شروع دوره جوانی و آماده ورود به عرصههای مختلف اجتماعی بوده و ظرف ۵ سال آینده ، عمده این جمعیت به صورت خیل بیکاران و اشخاص متقاضی خدمات و رفاه اجتماعی و کار و اشتغال ، یکی از مهمترین معضلات جامعه فعلی ایران محسوب خواهند شد . بدیهی است ساختار فوق ، تحولات خاص خود در همه زمینهها و مخصوصا پیش بین زمینه اغلب ناهنجاری اجتماعی و مسائل حقوقی و قضائی را ایجاب مینماید ، که جامعه و توان قضائی کشور باید بتواند خود را با مشکلات فوق هماهنگ سازد و تمهیدات لازم در همه زمینهها تدارک دیده شود .

در همین خصوص تغییر و یا کاهش و رشد علائق آحاد مردم جامعه به مسائل اساسی قضائی ، نظیر توقع عدالت اجتماعی و رسیدگی سریع به همراه احقاق حق نیز بسیار مهم است . در اوائل انقلاب ، اکثر کاستیها به جهت نوپا بودن انقلاب یا مسائل جنگ تحمیلی قابل تحمل و توجیه به شرایط خاص انقلاب یا کمبودهای منتسب به جنگ تحمیلی بود . لکن با گذشت بیست و سه سال از پیروزی انقلاب ، و تغییر ساختار روحی و روانی جامعه مخاطب مسائل فوق ، به شکل سابق مسائل قابل توجیه نخواهند بود و انتظارات مردم بیش از گذشته وجود دارد .

نقاط بحرانی در توسعه قضائی

بیشک بستر توسعه قضائی ، اگر به صورت غیر سازماندهی شده مد نظر باشد ، ممکن است ، تحولات آتی ، امکان پیگیری مباحث توسعه قضائی را سلب نماید . علی هذا باید همانطور که در پیش بینی یک مسئله ، نه تنها جنبههای مثبت آن ، بلکه تمامی جنبههای منفی و مثبت نیز سنجیده شود ، لذا در طرح استراتژیک توسعه قضائی ، باید با دیدگاه خطرات و اموری که باعث عدم توسعه میشوند و راهکار رفع آنها نیز مدنظر طراحان و مجریان باشد . به عبارت دیگر تمامی امکانات و اعتبار طرح نباید صرف جنبههای اجرای اصول مدون توسعه قضائی گردد . بلکه باید قسمتی از امکانات نیز همواره برای شناخت نقاط بحرانی توسعه قضائی در نظر گرفته شده و قسمتی از اعتبارات باید جذب موانع توسعه قضائی و رفع آنها گردد . بنابر این چگونگی امکان شکل گیری ناهنجاریهای شدید اجتماعی و مشکلات اجرائی که مانع اجرای اصول توسعه قضائی میگردد ، نیز در مبحث توسعه قضائی مد نظر است .

تقسیم مباحث توسعه قضائی داخلی قوه

از حیث داخلی مباحث ۱ - قاضی و کادر انسانی ، ۲ - مقررات حقوقی و کیفری ، ۳ - چگونگی رسیدگی قضائی ، یا آئین دادرسی و ۴ - سازمانها و نهادهای تکمیلی قضائی ، مهمترین مباحث توسعه قضائی است . بحث نیروی انسانی در دو قسمت بسیار مهم قاضی و کادر اداری همکار قاضی محل توجه است . مسائل حقوق و امکان اداره متوسط معیشت شغلی امر حیاتی است . از طرفی توسعه اخلاقی و انسانی همکاران قضائی و اداری در کنار بحث فنی نیز مدنظر است ، لکن پیش فرض ، توسعه مطلوب آنرا مدنظر قرار میدهند . علی هذا افزایش بهرهبری کاری در هر دو جنبه افزایش کمیت قضات و مهتر از آن افزایش کیفیت رسیدگی و اظهار نظر قضائی قضات از سرفصلهای مهم در این خصوص است .

همچنین به سخت افزار مورد نیاز برای کار قضائی ، که عبارت است از ساختمان ، ابزار اداری و حقوق و مزایای شغلی بحث دیگر است . شکی نیست وضعیت نامساعد ساختمان و لوازم کاری مورد نیاز ، تاثیر منفی در کارهای قضائی گذاشته است و مانع ثمردهی نتایج توسعه قضائی خواهد شد . در این خصوص مباحث توسعه کمی ، پیش بینی شده در برنامه سوم ، ممکن است راهگشا باشد .

بحث دیگر مبحث قوانین و مقررات موضوعه است . زیرا رفتار عمومی قاضی توسط قانون پیش بینی شده است . موضوعات ارجاع شده به قوه قضائیه نیز توسط قانون پیش بینی شده است . قانون در پیشبینی قسمتی از ناهنجاریهای اجتماعی ( اختلافات اعمال حقوقی یا تشخیص وضعیتهای حقوقی ) که باید لزوما توسط محاکم رسیدگی قضائی گردد ( قضائی کردن ) یا پیش بینی نهادهای دیگری که میتوانند بخشی از این امور را عهده دار باشند ( قضا زدائی ) . قسمتی از ناهنجاری اجتماعی که باعث جریحهدار شدن افکار و احساسات عمومی جامعه شده و نیاز به عکس العمل و رسیدگی کیفری دارد ( کیفری و جزائی کردن امور ) و مسائلی که بهتر است در زمینه رسیدگی کیفری قرار نگیرد ( کیفر زدائی ) و جایگزینی رسیدگی حقوقی یا غیر کیفری تلقی کردن امور خلافی و تخلفات صنفی و چگونگی آئین دادرسی حقوقی و کیفری و ضمانت اجرای احکام حقوقی و کیفری ، از مهمترین مباحث تغییرات کمی و کیفی قوانین در قسمت توسعه قضائی است .

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد مبانی و اصول توسعه قضائی

تحقیق درباره بررسی نظام قضائی اتریش

اختصاصی از ژیکو تحقیق درباره بررسی نظام قضائی اتریش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره بررسی نظام قضائی اتریش


تحقیق درباره بررسی نظام قضائی اتریش

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه8

گزارش بازدید هیات قضائی جمهوری اسلامی ایران
از نظام قضائی اتریش


تشکیلات

۱۴۰ دادگاه بخش، ۲۰ حوزه دادگاه شهرستان، ۴ حوزه دادگاه عالی استانی و دادگاه عالی مرکزی، اساس تشکیلات قضائی اتریش را تشکیل می‌دهد. ۱۶ مدعی‌العموم در دادگاههای بخش و شهرستان و ۴ مدعی‌العموم در دادگاههای استانی در ساختار تشکیلات قضائی وجود دارد که بنا به اعلام مقامات قضائی اتریش با توجه به اینکه تشکیلات و تقسیم‌بندی در سالهای دور انجام شده است در صدد انجام اصلاحات در تشکیلات می‌باشند.



صلاحیت
صلاحیت دادگاههای بخش (District Court)در امور خانوادگی وامور حقوقی تا ۰۰۰/۱۰ یورو تعیین شده است. دادگاههای بخش با یک قاضیاداره می‌شود و اعتراض به آراءقابل اعتراض می‌باشد. دعاوی بیش از ۰۰۰/۱۰ یورو در دادگاههای شهرستان رسیدگی می‌شود و اعتراض به این آراء در دادگاههای عالی استان مطرح می‌شود.

صلاحیت دادگاههای بخش در امور کیفری شامل جرائمی می‌شود که مجازات آن کمتر از یکسال یا جزای نقدی باشد. (سرقت‌های کم، ایراد ضرب ساده، تصادفات).

جرائم با مجازات تا ۵ سال حبس در دادگاههای شهرستان (Regional court magistrate)با حضور ۱ قاضی و جرائم یا مجازات بین ۵ تا ۱۰ سال در دادگاههای شهرستان با حضور ۲ قاضی حرفه‌ای و ۲ مستشار و جرائم بالای ۱۰ سال با حضور ۳ قاضی حرفه‌ای ۸ نفر مستشار (هیاتمنصفه) رسیدگی می‌شود، تصمیم با اکثریت اتخاذ می‌شود. در صورت مساوی‌بودن آراء در مجازاتهای بین ۵ تا ۱۰ سال، نظری صائب خواهد بود که نظر رئیس دادگاه در آن باشد. هیات منصفه با انتخابات تعیین می‌شوند و برای دادگاهها از بین آنها با قید قرعه افرادی تعیین می‌گردد. ابتدا هیات منصفه اعلام‌نظر می‌نماید. در صورت تساوی آراء متهم تبرئه خواهد شد. چنانچه اکثریت به مجرمیت نظر داشته باشند، تصمیم‌گیری در این مرحله با رای‌گیری از همه اعضاء (۱۱ نفر) انجام خواهد شد.

در کلیه دادگاهها نماینده دادسرا شرکت می‌نماید و حضور وکیل در پرونده‌های مهم اجباری و در پرونده‌های غیر مهم اختیاری است. تصمیم‌گیری در امور کیفری و ۳ مرحله‌ای و در امور حقوقی ۲ مرحله‌ای است. سیستم قضائی اتریش برایکوتاه شدن روندرسیدگی اصلاحات قضائی در دستور کار خود قرار داده‌اند.



شرایط استخدام- تعداد و حقوق قضات
قضات بعد از اتمام تحصیلات در مقطع فوق لیسانس و کارورزی ۹ ماهه همراه با تحصیل پس از اعلام و تقاضای شخصی و موفقیت در آزمون باید حداقل ۴ سال در دوره‌های آموزشی شرکت و پس از اتمام مدت کارآموزی مورد ارزیابی قرار می‌گیرد و پس از موفقیت در آزمون ورودی برای تصدی امر قضا، بعنوان قاضی مشغولبه‌کار می‌شوند.

۱۶۹۸ نفر قاضی، ۲۷۵ دادستان، ۲۷۲ کارآموز قضائی و ۶۷۹ نفر کارکنان عالیرتبه (مدیران دفاتر) مجموعه قضات و کارکنان را تشکیل می‌دهد. ۴۶۷۷ وکیل در اتریش فعالیت دارند و ۴۷۳ دفتر اسناد رسمی وظیفه تنظیم اسناد رسمی را بر عهده دارند.

از ۱۹۹۴-۱۹۹۹ تعداد قضات افزایش یافته و بعد از آن تعداد ثابت مانده است.

پرونده‌های غیرمهم و بعضاً داوری‌ها توسط کارکنان عالی رتبه مورد رسیدگیقرارمی‌گیرد. قضات در سال ۴۰۰ تا ۵۰۰ پرونده رسیدگی می‌نمایند. پرونده‌ها پس از بررسی اولیه، تعیین صلاحیت و برآورد زمان رسیدگی بر اساس توانایی به قضات ارجاع می‌شود.

انتقال قاضی از یک محل به محل دیگر امکان‌پذیر نیست و برای تقاضای انتقال سعی شده است جاذبه‌هایی ایجاد شود. اگر در یک حوزه قضائی قاضی مازاد بر نیاز داشته باشد، نمی‌توان تغییر داد.

زمان مفید برای کار یک قاضی در سال ۱۷۲۰ ساعت تعیین شده است. قضات ساعات کار مشخص ندارند و می‌توانند براساس برنامه طراحی شده توسط خودشان و هر زمان که مهیا برای رسیدگی باشد، به پرونده‌ها رسیدگی نمایند.

وزارت دادگستری با هدف تامین رضایت مردم، مبادرت به نظرسنجی کرده‌است که ۵۶% خواهان دقت در رسیدگی بوده‌اند و ۲۷% سرعت در رسیدگی را تقاضا نموده‌اند. هر شهروند در طول عمر بر اساس آمار، یکبار به دادگستری مراجعه می‌کند.

۷۶% پرونده‌ها در کمتر از یکسال مورد رسیدگی قرارگیرد.



دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره بررسی نظام قضائی اتریش

مقاله در مورد دادگاه مدنی خاص در نظام قضائی جمهوری اسلامی ایران

اختصاصی از ژیکو مقاله در مورد دادگاه مدنی خاص در نظام قضائی جمهوری اسلامی ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد دادگاه مدنی خاص در نظام قضائی جمهوری اسلامی ایران


مقاله در مورد دادگاه مدنی خاص در نظام قضائی جمهوری اسلامی ایران

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه11

دادگاه مدنی خاص بر طبق لایحه قانونی مصوب اول مهر ماه 1358 شورای انقلاب تأسیس شده و سابقه تشکیل چنین دادگاهی که به دعاوی زناشویی و اختلافات خانوادگی و امور حسبیه بر مبنای احکام شریعت اسلام رسیدگی نماید به هشتاد سال قبل می رسد و تحولاتی داشته که بعنوان مقدمه به آنها اشاره می شود .
الف ـ تشکیل محاضره شرعیه و فقیه صلحیه :
پس از پیروزی آزادیخواهان و رهایی ملت ایران از حکومت جابرانه و استبدادی سلاطین قاجاریه و برقراری حکومت مشروطه در ایران و تصویب قانون اساسی مورخ چهاردهم جمادیالثانی 1324 هجری قمری و متمم آن و تشکیل مجلس شورای ملی مقدمات تأسیس عدلیه جدید برای رسیدگی به دادخواهی و تظلمات مردم فراهم شد و در دوره8 دوم قانون گذاری مجلس ، قانون اصول تشکیات عدلیه و محاضر شرعیه مورخ 21/ رجب 1329 هجری قمری بتصویب کمیسیون قوانین عدلیه رسید و این قانون محاکم عدلیه را به دو نوع تقسیم نمود :
اول ـ محاکم عمومی که حق رسیدگی به تمام دعاوی را داشتند غیر از آنچه که قانون صراحتاً استثناء نماید مشتمل بر محاکم صلح و بدایت و استینف و مافوق آنها دبیوان عالی تمیز .
دوم ـ محاکم اختصاصی که به هیچ امری حق رسیدگی نداشتند غیر از آنچه قانون اجازه داده مانند محکمه تجارت و محاضر شرعیه و فقیه صلحیه .
قانون اصول محاکمات حقوقی مصوب 26 رمضان و 19 ذیقعده 1329 هجری قمری صلاحیت محاکم عمومی و اختصاصی را معین نمود به این ترتیب که رسیدگی به دعاوی حقوقی در امور عرفیه با محاکم عمومی عدلیه و در امور شرعیه با محاضر شرعیه و فقیه صلحیه (عدول مجتهدین)است .
قانون مزبور در تعریف امور شرعیه به این عبارت تنظیم گردید :
امور شرعیه موضوعاتی است که بموجب قوانین شرع انور اسلام مقرر گردیده و محاکم عدلیه باید موارد ذیل را به محضر عدول مجتهدین ارجاع دهند :
1 ـ موردیکه منشاء اختلاف و نزاعد جهل به حکم شرعی یا جهل به موضوعات شرعی باشد .
2 ـ دعاوی راجع به نکاح و طلاق .
3 ـ احکام غیابی که در امور شرعیه از محاکم عدلیه صادر شده .
4 ـ موردی که حکم به افلاس یا حکم به حجر مفلس یا حکم به توقیف مال ممتنع از ادای دین یا حکم به تقاص لازم شود .
5 ـ موردی که قطع و فصل خصومت جز به اقامه شهود (بینیه)یا به حلف و احلاف ممکن نیست .
6 ـ مواردیکه نزاع در اصل وقفیت یا اصل وصیت یا تولیت متولی یا وصیت وصی می باشد .
8 ـ مواردی که نصب متولی یا ناظر شرعی یا قیم یا وصی لازم شود .
براساس این قانون محاضر شرعیه در مرکز و در ایالات و ولایات مملکت تشکیل گردید و هر محضر شرعیه مرکب بود از یک مجتهد جامع الشرایط بعنوان حاکم محضر و دو نفر معاون قریب الاجتهاد و یک نفر محرر .
در محلات شهرها و ئمرکز بلوکات یک نفر مجتهدجامع الشرایط به امور شرعیه مردم رسیدگی می نمود که به فقیه صلحیه موسوم بود . انتخاب و تعیین مجتهد جامع الشرایط برای این مراجع با وزارت عدلیه بود و وزیر عدلیه شخصی را که لاقل دو نفر از علمای مرجع تقلید معرفی می نمودند برای تصدی این سمت تعیین می کردو حاکم محضر شرعیه دو نفر معاون و یک نفر محرر را انتخاب و به وزیر عدلیه معرفی می نمود .
حکم صادر از محضر شرع به امضاء حاکم محضر و معاونان او می رسید و مانند حکم فقیه صلحیه قطعی و قابل اجراء بود ولی در مواردی که امری در محضر شرعیه یا فقیه صلحیه مطرح و حل آن پیچیده و مشکل بود یا در مسائل فقهیه شبهه حاصل می گردید یا از حکم محضر شرع و یا حکم فقیه صلحیه شکایت می شد موضوع در مجلس فوق العاده (جلسه عمومی عدول مجتهدین ) مطرح و رسیدگی می شد و شکایت از حکم مانع اجرای حکم نبود مگر اینکه مجلس فوق العاده حکم صریح بر توقیف اجراء صادر کند .
مجلس فوق العاده مرکب بود از حداقل پنج نفر از حکام محاضر شرعیه و صلحیه همان حوزه به انتخاب وزیر عدلیه و اگر در حوزه ای تعداد مجتهدین کمتر از پنج نفر بود تعداد لازم بین علمای همان محل انتخاب می گردید و رأی اکثریت مناط اعتبار بود و اگر اختلاف رأی حاصل و آراء دو طرف مساوی بود رأی آن طرف که تعداد حکام محاضر شرعیه بیشتر بود اعتبار داشت . اموری که در مجلس فوق العاده (جلسه عمومی عدول مجتهدین)مطرح و رسیدگی می شد به این شرح بوده است :
1 ـ تاموری که پیچیده ومشکل بوده و حاکم محضر شرعیه یا فقیه صلحیه رسیدگی و حل آن را از مجلس فوق العاده بخواهد .
2 ـ شکایتی که از حکم یا حاکم یکی از محاضر شرعیه یا فقیه صلحیه باشد .


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد دادگاه مدنی خاص در نظام قضائی جمهوری اسلامی ایران