تعداد صفحه 2
نمونه سوال قران
لینک پرداخت و دانلود *پایین صفحه*
فرمت فایل : Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه : 13
فهرست مطالب:
آیا می دانید معنی لغوی آیات قران چیست ؟
در معنای قرآن و فرقان
قرآن دارای مجد و عظمت واستحکام و روشنی است
کیفیْت نزول وحی قرآن توسط خداوند و روح و فرشتگان
کیفیّت ظهور نور توحید در عالم کثرات، و امکان توسط فرشتگان
کیفیّت وحی، توسّط خداوند و جبرئیل و سفرۀ کِرامٍ بَررةٍ
أبیات ابن فارض مصری عارف عالیمقام در سَفَر به سوی حق الیقین
قران در اصل مصدر است به معنی خواندن . چنانکه در بعضی ار ایات معنای مصدری مراد است مثل « ان علینا جمعه و قرانه فاذا قراناء فا تبع قرانه » سپس قران علم است ( اسم خاص ) برای کتاب حاضر که بر حخرت رسول ( ص ) نازل شده است به اعتبار انکه خواندنی است . قران کتابی است خواندنی باید انرا خواند و در معانیش دقت و تدبر نمود . بعضی ها قران را در اص به معنب جمع گرفته اند که اصل ( قرء ) به معنی جمع است دز این صورت می توانید بگویید قران یعنی جامع حقایق و فرموده های الهی . و نیز گفته انداز آن جهت قران نامیده می شود که سوره ها را جمع نموده آنها را به یکدیگر می پیوندد .
وَإنَّکَ لَتُلَقَّی الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ عَِلیمٍ.
(ششمین آیه، از سوره نمل: بیست و هفتمین سوره، از قرآن کریم.)
(و حقّاً و حقیقتاً بر تو آیات قرآن، از جانب خداوند حکیم و علیم، إلقآء میشود!)
در معنای قرآن و فرقان
حضرت آیة الله علّامه طباطبائی قدس الله نفسه در تفسیر فرمودهاند:قُرْأنْ اسم است برای کتاب الهی به اعتبار آنکه خوانده میشود، و قرآئت میگردد.ومعنای تَلْقِیَه مصدر تَلَقِّی با معنای تلقین نزدیک است. و نکره آوردن حکیم و علیم برای تعظیم است. و تصریح به آنکه این قرآن، از نزد خداوند متعال است؛ برای آنستکه: حجّت برای رسالت باشد؛ و نیز برای تأیید معارفی که گذشت؛ و برای صحّت داستانهای أنبیاء علیهم السلام که بعداً بیان میکند.
و اختصاص دادن نزول را از ناحیه این دو اسم گرامی (حکیم وعلیم) برای آنست که بفهماند: قرآن از منبع و سرچشمه حکمت فرود آمده است. و بنابراین هیچ قدرت علمی و شکنندهای نمیتواند آنرا نقض کند و بشکند؛ و هیچ توانی نمیتواند آنرا سُست بنماید. قرآن منبع علم است. نه أخباری که میدهد، تکذیب میشود؛ و نه حکم و قضائی را که میآورد، مورد ایراد و تخطئه قرار میگیرد.)[1]
قرآن ازماده قَرَءَ یَقْرَءُ قَرَاءَهً و قُرْأنَاً، یعنی جمع کردن و ضمّ نمودن بعض از چیزی است با بعضی دیگر. و چون در وقت خواندن، انسان حروفات مختلفه را جمع میکند و با ضمّ بعضی به بعضی دیگر، کلمه پیدا میشود. و سپس کلام و عبارت پدید میآید، لهذا به سخن گفتن و خواندن، قرآئت گویند.
قرآن مصدر از این باب است؛ و عَلَم نهادهاند برای کتاب آسمانی مسلمانان که برپیغمبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلم نازل شده است. و بدینجهت قرآن نامیده شده است که: عقآئده حقّه واقعیّه و احکام و مواعظ و قصص در آن جمع شده است.
بعضی از علمآء رضوان الله علیهم گفتهاند: علّت تسمیه قرآن به قرآن، آنستکه: در میان جمیع کتب آسمانی، قرآن است که در آن ثمره تمام آن کتب، بلکه ثمره جمیع علوم حقّه در آن جمع است؛ و تفصیل هر چیزی را میتوان در آن مشاهده نمود؛ همچنانکه میفرماید:
لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرِةً لِاُولی الْألْبَابِ مَا کَانَ حَدِیثاً یُفْتَرَی وَلَکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَتَفْصِیلَ کُلِّ شَیْءٍ وَهُدیً وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤمِنُونَ.[2]
(هرآینه تحقیقاً دربیان قصّهها و داستانهای پیامبران و امّتهایشان (همچون یعقوب و یوسف و برادرانش که این سوره از آن بحث دارد) عبرتی است برای اندیشمندان و متفکران. این آیات قرآن، گفتاری ساختگی نیست که من درآوردی باشد؛ و از روی افترآء به خدا نسبت داده شود. بلکه قرآن تصدیق
میکند آنچه راکه درپیش روی آنست (ازکتب سماویّه: تورات و انجیل و غیرهما) و در آن تفصیل و شرح هر چیزی است؛ و هدایت و رحمت است برای گروهی که ایمان میآورند.)
و همچنین قرآن را تبیان و آشکارا کنند و واضح و هویدا سازنده هر چیز شمرده است:
وَ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبیَاناً لِکُلِّ شَیْیءٍ وَهُدیً وَرَحْمَةً وَیُشْرَی لِلْمُسلِمیْنَ.[3]
(و ای پیامبر! ما بر تو فرو فرستادیم کتاب آسمانی قرآن را که،مبیّن و روشن کننده هر چیزی است؛ و هدایت و رحمت و بشارت است برای مسلمانان!)[4]
شاهد بر گفتار ما آیاتی است در قرآن که بر این معنی دلالت دارد، از قبیل:
لَاتُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ- إنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ- فَإذَاَ قرَأنَاهُ فَاتَّبعْ قُرْآنَهُ- ثُمَّ إنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ.[5]
(ای پیغمبر! زبانت را برای خواندن آیات قرآن، به حرکت در میآور؛ تا برای رساندن آنها را به مردم عجله کنی، و شتابزده باشی! ما برعهده خود گرفتهایم که: قرآن را جمع کنیم، و به صورت مجمومهای قابل قرآئت در آوریم پس هنگامیکه آن را گرد آوردیم، و بر تو قرآئت نمودیم؛ در آنوقت از آنچه قرآئت شده است، پیروی کن، و به دنبال آیات قرآئت شده باش- و پس از آن ما برعهده خود گرفتهایم که: آنرا واضح و مبیّن ساخته، و بدون إبهام و گرفتگی در آوریم.)[6]
و از قبیل:
وَقُرأنًا فرَفْنَاهُ لِتَقْتَرأَهُ عَلَی النَّاسِ عَلَی مُکْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنْزِیلاً.[7]
(و این قرآن را ما جزءجزء، و تکهتکه جدای از هم نموده، و به سوی تو فرستادیم، تا آنرا برای مردم به تدریج بخوانی(و با صبر و حوصله و درنگ آنرا تعلیمشان بنمآئی) و ما به تدریج از مقام عالی و شامخی آنرا نزول دادیم[8])
فُرْقَان نیز از اسامی قرآن است ازماده فَرَقَ یَفْرُقُ فَرْقاً وفُرْقَاناً یعنی بین أجزآء آن جدائی انداخت؛ و لهذا در آیه أخیر: وَ قُرْأنَّا فَرَفْنَاهُ دانستیم که: معنایش آنستکه: قرآن را جزءجزء تفضیل داده، و آنرا محکم و متقن ساختیم.[9]
و بنابراین فُرْقَان که مصدر آنست، به معنای فارق و جداکننده بین حقّ و باطل است؛ و چون این کتاب مبین آسمانی کتاب فَصْل است، نه هَزْل. و کتاب حقّ است، نه باطل. بنابراین جداکننده و تمیز دهنده بین حقّ و باطل است.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه8
سوره نحل :
آیات 5 تا 18
وَ الاَنْعَمَ خَلَقَهَا لَکمْ فِیهَا دِف ءٌ وَ مَنَفِعُ وَ مِنْهَا تَأْکلُونَ(5)
وَ لَکُمْ فِیهَا جَمَالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَ حِینَ تَسرَحُونَ(6)
وَ تحْمِلُ أَثْقَالَکمْ إِلى بَلَدٍ لَّمْ تَکُونُوا بَلِغِیهِ إِلا بِشِقِّ الاَنفُسِ إِنَّ رَبَّکُمْ لَرَءُوفٌ رَّحِیمٌ(7)
وَ الخَْیْلَ وَ الْبِغَالَ وَ الْحَمِیرَ لِترْکبُوهَا وَ زِینَةً وَ یخْلُقُ مَا لا تَعْلَمُونَ(8)
وَ عَلى اللَّهِ قَصدُ السبِیلِ وَ مِنْهَا جَائرٌ وَ لَوْ شاءَ لهََدَامْ أَجْمَعِینَ(9)
هُوَ الَّذِى أَنزَلَ مِنَ السمَاءِ مَاءً لَّکم مِّنْهُ شرَابٌ وَ مِنْهُ شجَرٌ فِیهِ تُسِیمُونَ(10)
یُنبِت لَکم بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّیْتُونَ وَ النَّخِیلَ وَ الاَعْنَب وَ مِن کلِّ الثَّمَرَتِ إِنَّ فى ذَلِک لاَیَةً لِّقَوْمٍ یَتَفَکرُونَ(11)
وَ سخَّرَ لَکمُ الَّیْلَ وَ النَّهَارَ وَ الشمْس وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسخَّرَت بِأَمْرِهِ إِنَّ فى ذَلِک لاَیَتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ(12)
وَ مَا ذَرَأَ لَکمْ فى الاَرْضِ مخْتَلِفاً أَلْوَنُهُ إِنَّ فى ذَلِک لاَیَةً لِّقَوْمٍ یَذَّکرُونَ(13)
وَ هُوَ الَّذِى سخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکلُوا مِنْهُ لَحْماً طرِیًّا وَ تَستَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْیَةً تَلْبَسونَهَا وَ تَرَى الْفُلْک مَوَاخِرَ فِیهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِن فَضلِهِ وَ لَعَلَّکمْ تَشکُرُونَ(14)
وَ أَلْقَى فى الاَرْضِ رَوَسىَ أَن تَمِیدَ بِکمْ وَ أَنهَراً وَ سبُلاً لَّعَلَّکمْ تهْتَدُونَ(15)
وَ عَلَمَتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یهْتَدُونَ(16)
أَ فَمَن یخْلُقُ کَمَن لا یخْلُقُ أَ فَلا تَذَکرُونَ(17)
وَ إِن تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تحْصوهَا إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ(18)
ترجمه :
5 - و چهار پایان را آفرید در حالى که براى شما در آنها وسیله پوشش و منافع دیگر است و از گوشت آنها میخورید.
6 - و در آنها براى شما زینت و شکوه است به هنگامى که به استراحتگاه شان باز میگردانید و هنگامى که (صبحگاهان ) آنها را به صحرا میفرستید.
7 - آنها بارهاى سنگین شما را به شهرى که جز با مشقت زیاد به آن نمیرسید حمل میکنند چرا که پروردگارتان رؤ ف و رحیم است .
8 - (و همچنین
فلسفه و آداب حج از دیدگاه قرآن و سنت
چکیده:
حج ، به معنای قصد ، آهنگ و حرکت بوده که در اصطلاح به قصد زیارت خانه خدا ، اختصاص پیدا کرده است..
هدف از این تحقیق و پژوهش ، بررسی فلسفه حج ، این واجب الهی ، از دیدگاه و منظر آیات قرآن کریم و روایات و سنت معصومین علیهم السلام می باشد و زمینه فلسفه و علل وجوب حج بیت الله الحرام و فلسفه آداب ومناسکی که در ایام و شرایط مخصوص بر زائر خانه خدا واجب می شود . بررسی و تحقیق فوق از نوع کتابخانه ای می باشد .
منابع مورد استفاده با استمداد اصلی از کلام الله مجید ؛ منابع دست اول از تفاسیر قدیم وجدیدو کتب روایی مختلف و متنوع ، نهج البلاغه ،... وکتب جدید در زمینه حج می باشد و در ضمن از بررسی بعضی از پایان نامه ها و مطالب مندرج در ماهنامه و روزنامه ها و نیز غفلت نشده است .
این پایان نامه شامل سه فصل می باشد:
در فصل اول به اثبات این که کعبه اولین مرکز جهانی برای عبادت است ، و سپس به علل وجوب حج و اهمیت و شرایط و ... آن پرداخته شده است .
* در فصل دوم فلسفه احکام حج از منظر آیات و روایات بیان شده و در نهایت حج را از منظر ابعاد اخلاقی ، سیاسی - اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی ، حقوقی ، جهانی بررسی و تبیین شده است.
* در فصل سوم فلسفه اعمال و آداب حج از احرام و تلبیه و طواف و سعی و عرفات و مشعر و منی و قربانی به طور مفصل از دیدگاه آیات و روایات بحث و توضیح داده شده است .
و در پایان شرایط حج مقبول و این که روح و جان کعبه ولایت است و حسن ختام پایان نامه خود را مزین به فرمایشات بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی قدس سره الشریف در خصوص اهمیت حج نموده ام.
حج به لحاظ تاریخی پیشینه بس ممتدی داردبه روایتی از زمان نزول آدم و حوا علیهما السلام بر کره خاکی که منزلگاه آن حضرت وعبادتگاه ایشان و حتی قبل از آن مطاف فرشتگان بوده است ، تخریب خانه خدا در زمان طوفان نوح و تجدید بنای آن توسط حضرت ابراهیم(ع ) یعنی 4 هزار سال قبل بوده که به جرأت می توان گفت کعبه کهن ترین معبدی است که تاریخ بشر سراغ دارد و تا کنون جایگاه خود را حفظ کرده است و یکی از پر استقبالترین معابد جهان شمرده می شود .
حج ، همچون برنامه های دیگر اسلامی برای مبارزه با نفس و رویکرد به فلاح و رستگاری است و مناسک حج با پوشیدن لباس احرام و حرکت از میقات آغاز می شود ، زائر در شرایطی قرار می گیرد که بیش از 20 عمل از جمله نگاه کردن به آیینه ، کشتن حشرات و حیوانات و ... موجب کفاره و یا بطلان حج می شود . این محدودیت ها دقت او را نسبت به محیط پیرامون و همچنین وظایف وی را در قبال دیگران از جمله محیط طبیعی و محیط زیست تبیین می کند و هر یک از مناسک حج نوعی بصیرت را می طلبد که زائر خانه خدا با تأمل متوجه برنامه عظیم اسلام و آیین ابراهیمی می شود و بینش جدیدی پیدا می کند .
حج انسان را با طبیعت و فوق طبیعت ، فرهنگ جهانی و تجربه ملتهای گوناگون و میراث موحدانه ابراهیم (ع ) و اسماعیل(ع ) پیوند زده و اساس خانه را به عنوان واحد جامعه توحیدی تعریف و مشخص می کند که انسان چگونه از منیت خود فاصله بگیرد و چگونه یکرنگی خود را با طبقات اجتماع حفظ کند و چگونه مذبح نفسانیات ، شهوات و پرستش شیطان را در رمی جمرات به نمایش بگذارد و نشان دهد انسان موحد نمی تواند با ابلیس درون و برون سازش کند بلکه باید تکلیف خود را با تمام شیاطین روشن کند و به نظام مقدس روی آورد که حقیقت و پرستش ذات احدیت تحت لوای ولایت و اساس آن را شکل می دهد .
مقدمه:
حج ، وادی سیر و سلوک عرفانی و طور سینای عارفان ربانی است .
حج ، ضیافت خانه قدسی حضرت رحمان و گلشن با صفای کمال و تعالی انسان است
حج ، نشانه عبودیت مطلق و مظهری از فرشته سیرتی انسان است .
حج ، دریای ژرفی است از عارفان و عرفان ، معنویت ، تقدس ، روحانیت و ایمان
رشید الد ین میبدی می گوید : حج عوام نوعی است وحج خواص نوعی دیگر . حج عوام قصد کوی دوست است وحج خواص ، قصد روی دوست ، آن رفتن به سرای دوست و این رفتن برای دوست ، عوام به نفس رفتند ودر و دیوار دیدند خواص به جان رفتند ، گفتار و دیدار یافتند .
او که به هوای نفس رود ، رنج یابد و بار کشد ، تا گرد کعبه برآید و این که با جان رود ، بیارآمد و بیاساید و کعبه خود گرد سرایش برآید .
عاشق و عارف کامل آیت الله حسن زاده آملی می فرماید :
اسلام دارای مبانی و ارکانی است که برآنها بنا شده و بدانها قوام گرفته و بدون آنها فرو می ریزد . یکی از این ارکان حج است .
امام باقر ( علیه السلام ) می فرماید:« بُنِیَ الّاِسّلامُ عَلیَ خَمّسَةِ اَشّیاءٍ : عَلَی الصَلوه وَ الزَکاةِ وَ الصَوّمِ وَ الحَجِ وَ الّوِلایَةِ »
اسلام بر پنج بنیان نهاده شده است : نماز ؛ روزه ؛ زکات ؛ حج وولایت .
بنابراین کسی که عمدا"حج نگذارد ، رکنی از ارکان دین الهی خویش را نابود کرده است. از همین رو خداوند درباره ترک عمدی حج به کفر تعبیر فرموده است.«و من کفر فان الله غنی عن العالمین.»
حج از آن جهت که جزو مبانی و ارکان اسلام است تجلیگاه دو اصل کلیت و دوام است بلکه مظاهر این دو اصل زوال ناپذیری ؛ همگانی بودن و همیشگی بودن را گوشزد می نماید. لذا با توجه به این همه فضیلت و اهمیـــــت این رکـــن اساسی اسلام به بررسی و تحقیق و تفحص و تفسیر آن درکلام الهی و سنت معصومین علیهم السلام پرداخته تا گوشه هایی از ابعاد گوناگون حج را در حد استطاعت نظاره گر باشیم .
در این پژوهش به طور بسیار مفصل به فلسفه وجوب حج و بخصوص ابعاد مختلف آن از دیدگاه های کاملاً متفاوت با پژوهشهای دیگر پرداخته شده اکثر نویسندگان در این زمینه فقط در ابعاد خاصی و یا چند بعد محدود به بررسی فوایدو ابعاد آن پرداخته اند اما در این تحقیق شما می توانید از دیدگاهها و ابعاد کاملاً جدید و از منظرهای متفاوت و متنوع و جمع شده و مرتب شده در یک جا بهره ببرید و سپس به فلسفه آداب ومناسک حج بر اساس ترتیب وجوب پرداخته و از آیات و روایات به تناسب و با نظم ویژه استفاده شده که خواننده را از سردرگمی که در بعضی از منابع در این زمینه وجود دارد رهایی می بخشد و مجموعه منسجم و یک دست در اختیار او می گذارد .
و من الله التوفیق
بخش اول
وجوب حج
فصل1) اهمیت جایکاه تحقیق حاضر
فصل2) اولین مرکز جهانی برای عبادت
فصل3) وجوب حج
فصل اول
اهمیت جایگاه تحقیق حاضر
الف) تعریف و تبیین موضوع :
تعریف حج : در لغت به معنی ، قصد نمودن به جهت حرکت به سوی مکانی یا شخصی ، آهنگ جایی نمودن، مکرر به جایی آمدن.
در روایات اسلامی حج را " پیروزی وکامیابی " معنی کرده اند ، زیرا حج گذار با تحمل رنج و زحمات بر نفس خود و شیطان پیروز می گردد . حج به معنای " اَفْلَحَ " یعنی رستگار شده نیز آمده " و یقال حج فلان ای افلح"
خداوند می فرماید : " ففرّوا الی الله إنّی لکم منه نذیر مبین" یعنی ازگناهان به سوی خدا بگریزید .
در تفسیر فرماید به سوی خدا حج گذارید تا گناهانتان بخشیده شود.
کلمه حج را با دو گونه حرکت خوانده اند : الحج لغة و قیل الحج بالفتح الاسم و بالکسرمصدر
مردم حجاز آن رابه فتح و اهل نجد به کسر می خوانند و هر دو به معنی قصد زیارت کردن یا انجام دادن مراسم مخصوص می باشد و در اصطلاح شامل قصد خانه خدا کردن و انجام اعمال و مناسکی است که دستور آن در شرع مقدس اسلام آمده است . حج یک حرکت است ، یک قصد و تصمیم گیری است و یکی از مترقی ترین ابعاد اعتقادی دین مبین اسلام است ، حج یک دوره کامل اسلام شناسی است ، حج آدمی را به خدا نزدیکتر می کند ، مکتب توحید را به او می شناساند و رسالت بزرگ اسلام را بیشتر توصیه می کند .
هدف از اعمال و مناسک حج همان قرب و منزلت الهی و رشد و ارتقاء انسان به کمالات معنویه و رسیدن به لقاء محبوب و غرق شدن در دریای عشق وعرفان الهی و غرق و محو شدن در بحر بیکران عبادت معبود و اله یکتا و بی همتاست و هر کدام از اعمال حج به نوعی انسان را در این را مدد و یاری می نماید .
حج یک سلسله دستور و مراسم و مناسکی دارد که پی بردن به راز و رمزش بسیار سخت است ، معنای طواف و سعی و هروله وقوف عرفات و مشعر کردن در منی و سر تراشیدن و قربانی و … بسیار پیچیده و راز و رمزی شگرف در آنها نهفته می باشد و حاجی باید به همه این اسرار واقف باشد و به فلسفه وجودی این عبادت بزرگ بیندیشد تا به اهداف آن و حج مقبول دست یابد و چه منبعی بهتر و برتر از کلام خدای کریم و فرمایشات معصومین علیهم السلام که ما را در ایصال هر چه سریعتر به فیض اکمل و درک هر چه بیشتر و خط وافرتراز طواف کعبه مقصود و در اتصال به محبوب یاری خواهد رساند ؟ !
ب (اهداف تحقیق :
آشنایی با حج به عنوان یکی از واجبات و فروع دین مبین اسلام که با فراهم آمدن شرایط ، ایجاب آن مسلم و فوری است .
الف : آشنایی با شرایط وجوب حج .
ب : مقدمات قبل از تشرف به حج .
ج : آشنایی و آموزش و تبیین مناسک و اعمال حج .
د : آشنایی با معارف و معنویات بلند مناسک و اعمال حج و غور و تفحص در آیات و روایات کلام بزرگان برای رسیدن به این مهمات .
پ) ضرورتهای تحقیق :
1. چون حج از اعمال عبادی و از فروع دین و در موارد و شرایطی از واجبات است لذا ضروری است هر مسلمان با آن آشنایی کامل داشته و به احکام و اسرار آن واقف باشد .
2. پس از حصول شرایط تشرف ( انشاءالله ) ، برای بهره جستن هر چه بهتر و بیشتر و کاملتر باید هر چه در توان داریم در آمادگی علمی و معنوی درباره این عبادت عظمی و این سفر ملکوتی بکوشیم تا به کمک خداوند و تلاش شایان بادست پر و حج مقبول به اوطان خود برگردیم .
ت)پیشینه موضوع :
در این زمینه تألیفات فراوانی موجود است .
1. کتب تفسیری ( تفسیر آیات مربوط به حج)
الف : التبیان فی تفسیرالقرآن . ابوجعفرمحمدبن حسن طوسی .
ب : المنار . محمد رشید رضا .
ج : المیزان فی تفسیرالقرآن . علامع سید محمد حسن طباطبائی (قدس سره) .
2. کتب روایی :
الف : الکافی . محمدبن یعقوب کلینی رازی .
ب : وسایل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه . شیخ حر عاملی.
ج : من لا یحضره الفقیه . شیخ صدوق .
3. کتب با سبک قرآنی - روایی :
الف : کتاب حج (مجموعه مقالات .گروهی از نویسندگان).
ب : فلسفه و اسرار حج . سید محمد تقی حکیم .
ج : جلوه های حج در قرآن . خسرو تقدسی نیا .
4. سبک فقهی :
اسرار حج . علی عطایی اصفهانی .
5. سبک روایی :
پنج رساله در حج . میرزا خلیل کمره ای .
6. روایی گزارشی :
قبل از حج بخوانید . علی افتخاری .
7. پایان نامه ها :
ترجمه و تعلیق کتاب حج از فقه القرآن . زین العابدین طالع زاده .
ث (فرضیه ها یا سؤالات اصلی و فرعی :
سؤالات کلی (اصلی):
1. پیش ازسفر حج چه مقدماتی لازم است تا نتیجه اش حجی مقبول باشد .
2. مناسک حج و سایر اعمال آن از نظر ظاهری و باطنی چگونه است .
3. چگونه می توان بعد از حج اهداف مدنظر را برآورده کرده و حفظ نمود .
4. دلیل وجوب حج و مناسک و اعمال خاص آن با توجه آیات قرآن و روایات معصومین ( علیه السلام ) چیست ؟!
سؤالات فرعی :
حج و مراسم آن از چه زمانی و به چه شکلی موجود بوده است ؟
خانه کعبه چگونه و به دست چه کسی ساخته شد ؟
فلسفه بنای کعبه چیست ؟
آیا حرم مکه همیشه امن و امان بوده است ؟
چرا کعبه را بیت العتیق نامیده اند ؟
فلسفه طواف و سعی صفا و مروه و … چیست ؟
چرا عرفات را عرفات گویند ؟
ایام تشریق چیست ؟
علت تحریم محرمات … چه می باشد ؟
از امام باقر علیه السلام ) پرسیدند : حج را چرا حج نامگذاری کرده اند ؟
" قالَ حَجَّ فُلانٌ أَیْ أَفْلَحَ فُلانٌ "
" فرمود : فلان کس حج کرد یعنی رستگار شد . "
فصل دوم
اولین مرکز جهانی برای عبادت
«إنّ اَوّلَ بیتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلّذی بِبکَّةَ مبارکاً وَ هدیً لِلْعالَمین فیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقامٌ إبراهیمَ وَ مَنْ دَخَلَهَ کانَ آمناً وَ لله عَلَی النّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ استطاع إلیهِ سبیلاً وَ مَنْ کَفَرَ فَإنَّ اللهَ غَنیٌّ عَنِ الْعالَمینَ» .
نخستین خانه ای که برای مردم بنا نهاده شده ، همان خانه ای است که در مکه قرار دارد که دارای خیر و برکت و مایه هدایت جهانیان است . در آن خانه نشانه های روشن از جمله مقام ابراهیم قرار دارد و هر کس داخل آن خانه شود ، در امان خواهد بود و آن دسته از مردم که توانایی ( بدنی ، مالی و…. ) دارند باید آهنگ و قصد رفتن به آن خانه کنند و کسی که نافرمانی کند ( حج را ترک نماید)باید بداند که خداوند از همه جهانیان بی نیاز است ( یعنی به خود ضرر رسانیده است چون نتیجه این عبادت تنها به خود مردم باز می گردد ).
یکی از مشکلاتی که یهود برای پیامبر اسلام(صلی الله علیه و اله وسلم )ایجاد کرد این بود که آن حضرت از بیت المقدس که در نزد اسحاق و ابراهیم محترم بود روی برگردانده و کعبه را قبله گاه خود قرار داده است . حال آن که بیت المقدس قدیمی تر از مکه و افضل و اعظم از آن است . این آیات در پاسخ به شبهه یاد شده یهود می فرماید : کعبه قبل از سایر معابد برای عبادت ساخته شده چون این خانه را ابراهیم ساخت و بیت المقدس را سلیمان بنا نهاد که قرنها بعد از ابراهیم ( علیه السلام) بود .
تعبیر از پایگاه کعبه به مکه که به معنای ازدحام و تراکم جمعیت است نشان می دهد که کعبه محور جهانی بوده که از هر سوی عالم درگستره زمان به آن رجوع کرده اند و بر اثر انبوه جمعیت ، جایگاه آن به مکه نامگذاری شده است.هنگامی که کعبه قبله رسمی مسلمانان شد، پیروان کیش موسی کلیم الله) علیه السلام)اعتراض کردند که چگونه قبله از بیت المقدس که در نزد اسحاق و ابراهیم محترم بود به کعبه انتقال یافت حال آن که بیت المقدس قدیمی تر و افضل و اعظم از آن است؟ و وحی نازل شد که : سابقه کعبه بیش از دیگر بناههای مذهبی عمومی است و کعبه اولین خانه ای است که برای عبادت بندگان خدا و هدایت همگان تا سیس شده است ، چنان که با برکتهای فراوان و گوناگون همراه است و هدایت آن برای همه جامعه بشری بوده است . به همین جهت از دیرباز همه اقوام و مللی که به پرستش خدا معتقد بودند به کعبه احترام می گذاشتند وبه علل گوناگونی تکریم آن را لازم می دانستند .
از پیامبر اکرم( صلی الله علیه و اله وسلم) پرسیدند : اول مسجدی که برای مردم بنا شد ، کدام بود ؟
حضرت فرمود : مسجد الحرام سپس بیت المقدس .
بنابراین تاریخ کعبه به قبل از زمان حضرت آدم(علیه السلام) بر می گردد و قدمت و سابقه تاریخی آن چیزی نیست که بر کسی پوشیده باشد .
الف) علل شرافت کعبه بر بیت المقدس
1. خداوند طبق این آیه شریفه اولین ومهمترین ملاک برتری وشرافت کعبه را بر بیت المقدس ، قدمت آن می داند چون کعبه اولین است که بر زمین بنا شده و زمین از زیر آن گسترش یافت (دحو الارض ( .
و همچنین در روایات از حج حضرت آدم( علیه السلام)، نوح ، سلیمان و حضرت موسی( علیه السلام) خبر داده شده است .
2. دومین دلیل برتری کعبه امن بودن آن است که هیچ سرزمین و مکانی دارای چنــین ویژگی و امتیـــازی نمی باشد .
خداوند متعال می فرماید :
«أَوَلَمْ یَرَوْا أَنّا جَعَلْنا حَرَماً امِناً وَ یُتَخَطَّفُ النّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ »
آیا کافران ندیدند که ما آن شهر را حرم امن قرار دادیم در حالی که مردم را در اطراف کعبه(بیرون از حرم)می ربایند ؟
« وَ إذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَ أَمناً»
هنگامی که خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز امن و امان برای مردم قرار دادیم .
عبدالله بن سنان گوید :
از امام صادق ( علیه السلام) پرسیدم: فرموده خداوند عز و جل " و من دخله کان آمناً " که هر کسداخل آن گردد در امان است . آیا مراد خانه است یا حرم ؟
قالَ: مَنْ دَخَلَ الْحَرَمَ مِنَ النّاسِ مستجیراً بِهِ فَهُوَ آمِنٌ مِنْ
سَخَطِ الله...
امام صادق علیه السلام فرمود : هر کس از مردم داخل حرم شود و به آن جا پناه آورد از خشم خداوند در امان خواهد بود .
3. حفظ کعبه از گزند ظالمان و ستمگران :
در تاریخ آمده است که هیچ ستمگری کعبه را تماماً خراب نکرده است و هر کس قصد خراب کردن کعبه را داشته ، هلاک شده است و حال آن که( بخت النصر) سراسر بیت المقدس را خراب و ویران ساخت .
در قرآن به داستان اصحاب فیل (ابرهه)اشاره شده است که وقتی آهنگ خرابی کعبه را کردند بوسیله پرندگان که هر کدام سنگ ریزه ای در منقار خود داشتند همه آنها را به هلاکت رساند .
4. نسبت دادن خانه کعبه به خداوند :
«و عَهِدْنا إلی إبراهیمَ و إسماعیلَ أن طَهّرَا بَیْتِیَ لِلطّائِفینَ »
ما با ابراهیم واسماعیل عهد کردیم که خانه مرا برای طواف کنندگان … پاک و پاکیزه گرداند
5. بنا کننده خانه کعبه حضرت آدم( علیه السلام)و تجدید کننده آن بنا حضرت ابراهیم خلیل( علیه السلام) بوده اند ، ولی بانی بیت المقدس سلیمان( علیه السلام)است. شخصیت و فضیلت ابراهیم چیزی است که قابل انکار نمی باشد .
6. خانه کعبه ، خانه برکت و هدایت عالمیان است که دیگر مکانها فاقد چنین ارزشی هستند .
«إنَّ اوّل بَیْتٍ وضع للناس للّذی ببکّة مبارکاً و هُدیً للعالَمینْ».
کعبه علاوه بر این که اولین و با سابقه ترین خانه عبودیت و پرستش است ، محور بندگی برای همه جهانیان نیز می باشد و هدایت همگانی را تأمین می کند و هیچ اختصاصی به گروه و نژاد خاصی ندارد .
خداوند می فرماید : « و إذ یرفع إبراهیم القواعد من البیت و اسماعیل »
خدای سبحان در این باره می فرماید :
«و إذبوّأنا لإبراهیمَ مکان البیت أن لا تشرک بی شیئاً وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطّائِفَینَ و القائمین و الرکع السجود » .
بیاد آور هنگامی را که جای خانه را برای ابراهیم آماده کردیم که چیزی شریک من قرار نده و خانه ام را برای طواف کنندگان و راکعان و سجده کنندگان پاک گردان. .
ب) چگونگی کشف خانه خدا توسط ابراهیم :
« وَ إذبوَّأ نا لإبراهیمَ مَکانَ الْبَیْتِ »
ابراهیم نمی دانست کعبه را کجا بسازد. خداوند بادی سخت فرستاد تا خاکها را از روی پایه های اصلی کعبه که در زمان طوفان نوح ویران شده بود . برداشت و پایه ها آشکار گردید .
بواء به معنی مساوات اجزای یک مکان و مسطح بودن آن است ، سپس به هرگونه آماده ساختن مکان اطلاق شده است . منظور از این جمله در آیه فوق این است که خداوند مکان خانه کعبه را که در زمان آدم ساخته شده بود و در طوفان نوح ویران و آثارش محو گشته بود به ابراهیم( علیه السلام) نشان داد . سپس او با همیاری فرزندش اسماعیل(علیه السلام)آن را تجدید بنا نمود ، سپس اضافه می کند هنگامی که خانه آماده شد ، به ابراهیم خطاب کردیم: این خانه را کانون توحید کن و چیزی را شریک من قرار مده و خانه ام را برای طواف کنندگان و قیام کنندگان و رکوع و سجده کنندگان پاک گردان .
مفسر مواهب می فرماید :ین که خداوند متعال می فرماید خانه از انجاس پاک دار ، تنها خانه کعبه نیست بلکه به زبان اهل اشارت ، دل خود را که دارالملک کبریای من است از همه چیز پاک کن و غیری را بدو راه مده که او پیمانه شراب محبت ماست ، وحی آمد به داوود(علیه السلام)که برای من خانه پاک ساز که نظر عظمت من بوی فرود آید. وی گفت : و أی بیت بیتک ؟ کدام خانه است که عظمت و جلال تو را شاید ؟
فرمود که دل بنده من است ، داوود ( علیه السلام ) فرمود که او را چگونه پاک گردانم ؟ فرمود : آتش عشق در دل زن تا هر چه غیر ماست بسوزد .
پ) آداب دخول کعبه:« أن لا تشرک بی شیئاً و...»
در آیه شریفه دو چیز شرط ورود به خانه کعبه بیان شده است :
1. اگر می خواهید به این خانه وارد شوید و به عبادت مشغول گردید باید مشرک نباشید و در عبادت برای خداوند شریک قائل نشوید .
علامه طباطبائی( قدس سره) در تفسیر آیه شریفه فرموده است : مراد از شرک در آیه ، شرک در عبادت است چون منظور از تشرف به خانه خدا عبادت است .
2. تطهیر خانه خدا برای عبادت گنندگان :
تطهیر خانه کعبه همان زدودن بت ها و خرافات است که در زمان جاهلیت رسم بود . علامه طباطبائی در این زمینه فرموده است : تطهیر کعبه به آن جهت که عبادتگاه محسوب می شود این است که آن را از اعمال زشت و پلیدیها که مایه فساد است پاک کنند.
از امام صادق( علیه السلام)در تفسیر آیه شریفه آمده است :
« فینبغی للعبد أن لایدخل مکَّة إلا و هو طاهر قد غسل عرقه و الأذی و تطهر »
سزاوار است برای بنده که با طهارت وارد مکه شود و خود را از عرق و کثافات شستشو و تطهیر نماید .
حضرت ابراهیم( علیه السلام) خادم مسجد: » طهر بیتی»
این آیه نشانگر این است که : اولاً خداوند آن حضرت را به عنوان خادمیت مسجد انتخاب نموده است .
ثانیاً : افرادی می توانند خادم مسجد باشند که از صفات حسنه ای همچون صفات حضرت ابراهیم( علیه السلام) که قرآن او را پدر امت اسلام معرفی کرده است برخوردار باشند . در این آیه هم به مقام والای ابراهیم اشاره می کند و هم مقام پر ارزش طواف کنندگان و نمازگزاران را به این جهت که به کسی چون ابراهیم دستور خدمت به آنها داده شده است . خادمین مسجد باید از افراد خوب محل انتخاب شوند که نسبت به واجبات و محرمات اهمیت خاصی قائل باشند و همچون ابراهیم موحد و یکتا پرست باشند ، و آنگاه خانه خدا را برای عبادت بندگان او آماده و پاک و پاکیزه کنند.
ت) حکم نماز خواندن در کعبه:« والقائمین و الرکع و السجود »
آنچه در روایات اسلامی به آن اشاره شده است کراهت خواندن نمازهای یومیه در داخل کعبه است . معاویة بن عمار از امام صادق( علیه السلام)روایت کرده که آن حضرت فرمود :
« لا تصل المکتوبة فی الکعبه ، فإن النبی( صلی الله علیه و اله وسلم)لم یدخل الکعبه فی حج و لا عمرة و لکنه دخلها فی الفتح مکة ، و صلی رکعتین بین العمودین و معه أسامة بن زید ».
نماز واجب را در کعبه نخوان ، همانا پیامبر خدا(صلی الله علیه و اله وسلم)در هیچ یک از حج و عمره ای که بجا آورد داخل کعبه نشد ولکن فقط در فتح مکه داخل کعبه گردید و دو رکعت نماز بین دو ستون کعبه خواند در حالی که اسامة بن زید همراه او بود .
ث) چهار عمل برای زائران خانه خدا:(للطائفین و القائمین و الرکع السجود)
خداوند به حضرت ابراهیم(علیه السلام)دستور فرموده که کعبه را برای حجاج از بت پرستی و شرک برای طواف کنندگان و سجده کنندگان پاک سازی نماید . این بدان معناست که عمده اعمال و عبادت برای زائران کعبه ، طواف ، نماز ، رکوع و سجده است .
فصل سوم
وجوب حج
»و لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلاً«
خداوند در این بخش از آیه در صدد بیان تشریع وجوب حج است که آن را برای همه انسانها یک بدهی و دین الهی معرفی می کند .
مراد از تشریع ، تشریع ابتدایی نیست بلکه تشریع امضایی نسبت به تشریع قبلی حضرت ابراهیم(علیه السلام)است چون مراسم حج در زمان حضرت ابراهیم(علیه السلام)به حکم آیه شریفه '' و أذّن فی النّاس بالحج " تشریع شده بود .
الف)اهمیت و فضیلت حج:(و لله علی الناس حج البیت)
حج یکی از ارکان اسلام :
امام باقر(علیه السلام)در مورد اهمیت فضیلت حج می فرماید : '' بنی الاسلام علی خمسة أشیاء علی الطلوة و الزکوة و الحج و الصوم و الولایه"
اسلام بر پنج پایه استوار است : نماز ، زکات ، حج ، روزه و ولایت .
حج برتر از نماز و روزه :
به نقل از ائمه معصوم(علیهم السلام):
'' أن الحج أفضل من الصلاة و الصیام ، لأن المصلی أنما یشتغل عن أهله ساعةً و أن الصائم یشتغل عن أهله بیاض یومٍ و أن الحاج یشخص بدنه و ینفق ماله و یطیل عن اهله . لا فی مال یرجوه و لا إلی تجارة"
'' فضیلت حج از نماز و روزه بیشتر است . چون نمازگزار فقط لحظه ای از اهلش کناره گیری می کند و روزه دار یک روز از اهلش اعراض می کند ولی حاجی حیوان خود را به قربانی می دهد و مالش را انفاق
می کند و مدت زیادی از اهل و خانواده اش دوری می جوید در حالی که نه به مالی امید بسته و نه به تجارتی . ''
قوام و استواری اسلام به کعبه ، حج عامل تقویت اسلام:
امام صادق(علیه السلام)درباره اهمیت حج می فرماید : '' لا یزال الذّین قائماً ما قامت الکعبه"
تا زمانی که خانه کعبه بر پاست اسلام هم بر پاست .
علی(علیه السلام)می فرماید : '' فرض الله ……… و الحج تقویةً للدّین"
خداوند مراسم حج را برای تقویت آیین اسلام و وسیله نزدیکی مسلمانان تشریع کرد .
ضرورت حضور در حج :
علی(علیه السلام)می فرماید :
'' والله و الله فی بیت ربکم لا تخلوه ما بقیتم فإنه إن ترک لم تناظروا"
'' و به خدا به خدا سوگند که به خانه پروردگارتان(کعبه )توجه کنید ، تا زنده و باقی هستید آن را خالی نگذارید؛ که اگر آن خانه را خالی و رها سازید ؛ خدا و آفریدگانِ خدا نظرِ مهر و محبت از شما باز خواهند گرفت )یعنی بلای الهی شما را خواهد گرفت . (
بهشت معادل حج مقبول :
امام صادق(علیه السلام)فرمود :
" أن الحج المبرور لا یعدله شیءٌ و لا جزاءٌ إلا الجنة"
" حجی که مقبول خداوند واقع شود هیچ چیزی معادل آن نمی تواند قرار گیرد و جزاء و پاداش آن بهشت است . "
هفتاد هزار حسنه پاداش حج مقبول :
قال المعصوم(علیه السلام):
" من قدم حاجاً حتی إذا دخل مکةً دخل متواضعاً فإذا دخل المسجد الحرام قصر خطاه من مخافة الله عز و جل فطاف بالبیت طرفاً و صلی رکعتین کتب الله له سبعین الف حسنةٍ ؛ حط عنه سبعین ألف حاجةٍ و حسبه له عتق سبعین ألف رقبه ، قیمة عشره آلاف درهم "
از جمله آداب ورود مکه این است که با حالت تواضع وارد مکه شود و هنگام ورود به مسجدالحرام از خوف خداوند قدمهای کوتاه بردارد ، پس طواف خانه خدا به جا آورد و دو رکعت نماز بخواند ، در این صورت خداوند هفتاد هزار حسنه برای او می نویسد و هفتاد هزار گناه را از او محو می کند و هفتاد هزار درجه او را بالا می برد و هفتاد هزار حاجت او را شفاعت می کند و ثواب هفتاد هزار عتق رقبه را برایش حساب می کند که قیمت هر بنده ای ده هزار درهم باشد .
حج تولدی دوباره برای انسان :
حاجی اگر تمام اعمال حج را با خلوص نیت و تقرب به خدا به پایان رساند ، مصداق بارز سخن پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و اله وسلم)می شود که فرمود :
" من حجَّ وَ لَم یفسُق ، خرج کیوم ولدته أُمه"
کسی که حج بجا آورد و مرتکب اعمال زشت و ناپسند نگردد از حج خارج شود بسان روزی که از مادرش متولد شده باشد.
حج عامل خروج از گناه :
رسول گرامی(صلی الله علیه و اله وسلم)فرمود :
" فإذا طاف بالبیت خرج من ذنوبه فإذا سعی بین الصفا و المروة خرج من ذنوبه ، فإذا وقف بعرفات خرج من ذنوبه ، فإذا وقف مشر الحرام خرج من ذنوبه ، فإذا رمی الجمار خرج من ذنوبه..."
حاجی وقتی طواف خانه خدا را بجا آورد از گناهانش خارج می شود و وقتی سعی بین صفا و مروه را بجا آورد از تمام گناهانش خارج می شود و توقف در عرفات و مشعر الحرام و رمی جمرات نیز باعث خروج از گناهان می شود .
حج عامل صحت و سلامتی بدن :
حضرت علی بن الحسین(علیه السلام)فرموده است :
" حجوا و اعتمروا تصحّ أبدانکم"
حج و عمره بجا آورید تا بدنتان سالم باشد .
حج عامل ازدیاد روزی :
امام سجاد(علیه السلام)فرموده است :
" حجوا و اعتمروا … تتسع أرزاقکم"
حج و عمره بجا آورید تا روزیتان زیادتر شود .
و فضائل بسیار دیگر که از حوصله این مختصر خارج است .
ب)قلمرو وجوب حج :
و لله علی الناس حج البیت
در آیه شریفه کلمه حج مطلق ذکر شده است و مطلق با یکبار بجا آوردن امتثال می شود . لذا " حج " در عمر یک بار واجب است و با یک بار بجا آوردن در عمر از ذمه انسان ساقط می شود در تحریر وسیله آمده است : " حج در اصل شرع مقدس در طول عمر جز یک مرتبه واجب نیست "
در روایات فضل بن شاذان از امام رضا(علیه السلام) فلسفه وجوب یکبار حج در طول عمر آمده است
" إنما أمروا بحجةِ واحدةِ لا أکثر من ذالک ، لأن الله وضع الفرائض علی أدنی القوة"
همانا یکبار بر وجوب حج دستور داده شده نه بیشتر از آن ، به این خاطر که خداوند واجبات را به کمترین مرحله قوت وضع کرده است .
امام صادق(علیه السلام)فرموده است : حج تنها عبادتی است که در عمر یکبار واجب است و علت آن دوری مکان و سختی و مشقت بدنی و خرج اموال است.
پ)شرایط وجوب حج : " من استطاع إلیه سبیلاً "
تنها شرطی که در آیه برای حج ذکر شده است " استطاعت " است . آنچه از ائمه معصومین روایت شده است " استطاعت " همان زاد و راحله و نفقه زیر دستانی است که نفقه آنها بر گردن انسان لازم و واجب است . و نیز پس از بازگشت ، وسیله اداره زندگی مثل ثروت یا ملک یا شغلی داشته باشد و به علاوه ، قدرت بدنی و عدم مانع در راه نیز شرط وجوب حج محسوب می شود.
امام صادق(علیه السلام)می فرماید : " و حج البیت واجبٌ علی من استطاع إلیه سبیلاً و هو الزاد و الراحلة مع صحة البدن و أن یکون للأنسان ما یخافه علی عیاله و ما یرجع إلیه بعد حجه"
حج خانه خدا بر کسی که استطاعت داشته باشد واجب است و استطاعت یعنی داشتن زاد و راحله ، صحت بدن ، داشتن هزینه و مخارج خانواده "
اطلاق کلمه " استطاعت " در آیه شریفه شامل اقسام پنج گانه استطاعت می شود :
1. استطاعت عقلی :
یکی از شرایط وجوب حج بلوغ و عقل است بنابراین ، بر بچه اگر نزدیک بلوغش باشد و بر دیوانه اگر چه ادواری باشد واجب نیست.
استطاعت مالی :
در وجوب حج قدرت عقلی کافی نیست ، بلکه در آن استطاعت شرعی نیز معتبر است . استطاعت شرعی عبارت است از توشه و وسیله سفر و سایر چیزهایی که مورد لزوم است . پس با نبودن چنین استطاعتی حج واجب نیست و کفایت از حجة الاسلام نمی کند.
استطاعت بدنی :
در وجوب حج استطاعت بدنی شرط است ؛ بنابراین بیماری که توانایی بر سوار شدن ندارد یا سوار شدن برایش خرج دارد ولو اینکه بر محمل و اتومبیل و هواپیما باشد واجب نیست.
استطاعت زمانی :
استطاعت زمانی نیز در وجوب حج شرط است پس اگر وقت تنگ باشد به طوری که به حج نرسد یا با زحمت فراوان برسد حج بر او واجب نیست .
2. استطاعت طریقی :
دروجوب حج استطاعت طریقی شرط است به این معنی که راه امن باشد ومانعی در راه وجود نداشته باشد که رسیدن به میقات با سایر اعمال حج امکان نداشته باشد و همچنین اگر بیم خطر جانی ، مالی ، آبرویی دهد و راه منحصر به آن باشد یا همه راهها خطرناک باشد حج بر او واجب نخواهد بود.
وجوب حج و عمره :
" أتِّموا الْحَجَّ و الْعُمْرَهَ للهِ فَإِنْ اُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْیِ وَلا تَحْلِقوُا رُؤُسَکُمْ حَتّیَ یَبْلُغَ الّهَدْیُ مَحَلَّهُ فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَریضاً اَوْ بِهِ أذیَ مِنْ رأسِهِ فَفِدْیَةٌ مِنْ صیامٍ اَوْ صَدَقَةٍ اَوْ نُسُکٍ فَإذا اَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بالعُمْرَةِ إلی الْحَجِّ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْیِ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصیامُ ثلاثَةِ أیّامٍ فی الحَجِّ و سَبْعَةٍ إذا رَجَعْتُمْ تَلْکَ عَشْرَةٌ کاملةٌ ذالِکَ لِمَنْ لَمْ یَکُنْ أهْلُهُ حاضِرِی المسجِدِالحرامِ و اتّقوا اللهَ وَاعْلَموُا أنَّ اللهَ شدیدُ العقاب"
" حج و عمره را برای خدا به پایان برسانید و اگر محصور و بازداشته شدید ، آنچه از قربانی فراهم شود ذبح کنید ( تا از احرام خارج شوید)و سرهای خود را نتراشید ، تا قربانی به جایگاهش برسد و اگر کسی از شما بیمار بود و یا ناراحتی در سر داشت(و ناچار بود سر خود را نتراشد)باید فدیه و کفاره ای از قبیل روزه یا صدقه یا گوسفندی بدهد و هنگامی که از بیماری و دشمن ایمنی یافتید پس هر کس با ختم عمره ، حج را آغاز کند ، آنچه از قربانی برای او میسر است ذبح کند و هر که نیافت ، سه روز در ایام حج و هفت روز هنگامی که باز می گردید روزه بگیرد ، این ده روز کامل است . البته این حکم(حکم تمتع)برای کسی است که خانواده اش مقیم مسجدالحرام نباشد ) یعنی اهل مکه و اطراف آن نباشد)و از خدا بپرهیزید و بدانید که او ، سخت کیفر است .
چون کلمه أتموا در آیه شریفه به معنای " أقیموا " آمده که دلالت بر وجوب حج وعمره می کند زیرا صیغه امر است و امر ظهور در وجوب دارد .
از امام صادق(علیه السلام) : درباره قول خداوند عزّ و جلّ " و لله علی الناس حجُّ البیتِ من استطاع إلیه سبیلاً "
امام خمینی در تحریر وسیله در بیان وجوب حج عمره فرموده است :
عمره بر کسی که شرائط استطاعت را داشته باشد یک مرتبه در عمر واجب می شود و وجوب آن مانند حج فوری است .
الف)ضرورت اخلاص در حج : " و اتموا الحج و العمرة لله "
یکی از شرایط صحت و قبولی حج و عمره که در آیه شریفه به آن تصریح شده است اخلاص و تقرب است . در نتیجه حج و عمره ای که در آن شائبه ی ریا وجود داشته باشد ، صحیح و مقبول واقع نمی شود .
ابوبصیر طی حدیثی از امام صادق(علیه السلام)نقل کرده که آن حضرت فرمود :
" مَنْ حَجَّ یُریدُ به الله و لا یرید به ریاءً و لا سُمْعَةً غفر الله لَهُ البتّةً"
کسی که حج را برای خدا بجا آورد و قصد زیاد نشان دادن به مردم و یا به گوش مردم رساندن نداشته باشد البته خداوند او را می بخشد .
ب)احکام محصور و مصدود : " فإن أُحْصِرْتم فما استیسَرَ من الهدی "
" محصور " به کسی گویند که به خاطر بیماری و کسالت نتواند خودش حج را بجا آورد و "مصدود " به کسی گویند که دشمن او را از رفتن منع کند .
مصدود جهت خروج از احرام باید در همان محلی که از رفتن به مکه منع شده است قربانی کند و بعد تقصیر نماید ، در این صورت همه چیز حتی زن بر او حلال می شود .
ولی محصور که به واسطه مریضی و بیماری نتوانست به مکه برود جهت خروج از احرام باید قربانی یا پول آن را بوسیله شخص امینی به مکه بفرستد تا او در روز و ساعت معینی در مکه قربانی کند و بعد از زمان موعد تقصیر نماید در این صورت همه چیز غیر از زن بر او حلال می گردد و حلّیت زن متوقف به انجام طواف نساء می باشد .
پ)حرمت سر تراشیدن برای محصور قبل از رسیدن قربانی به قربانگاه :
" لا تحلقوا رؤسکم حتی یبلغ الهدی محلّه"
محصور محرم هنگامی که از قربانی خود در قربانگاه اطمینان یافت می تواند با سر تراشیدن از احرام خارج شود . بنابراین کسی که با خود قربانی آورده و مشکلی نیز ندارد نباید قبل از قربانی کردن سر خود را بتراشد.
ت)تقدم عمره بر حج در حج تمتع :
" فَمَنْ تَمَتَّع بالعمرة إلی الحج " …
حج تمتع مرکب از دو عمل است ، یکی عمره تمتع و دیگری حج تمتع ، که عمره بر حج مقدم است .
کسانی که چهل و هشت میل یا بیشتر از مکه فاصله دارند نخست باید مراسم عمره تمتع را بجا آورند " ذالک لم یکن حاضری المسجد الحرام " و بعد از آن جهت انجام اعمال حج تمتع محرم شوند .
عمره تمتع از 5 جزء تشکیل یافته است :
احرام(در میقاتها) .
طواف کعبه .
نماز و طواف .
سعی بین صفا و مروه .
تقصیر یعنی گرفتن قدری از مو یا ناخن .
در این صورت از احرام خارج می شوند و تمام چیزهایی که به واسطه احرام بر ایشان حرام شده بود حلال می گردد .
ث)حلیت محرمات احرام پس از اتمام عمره تا شروع مناسک حج :
" فمن تمتع بالعمرة الی الحج "
از جمله پیام های آیه ، حلیت محرمات احرام پس از اتمام عمره است . چون تمتع در آیه به معنای لذت بردن است و حج تمتع آن است که شخص در ماه حج ، عمره بجا آورد ، سپس از احرام خارج می شود و آنچه را در حال احرام ممنوع بود ، انجام دهد و بعد برای حج محرم گردد بدون این که به یکی از میقاتها برود .
حج تمتع در شرع مقدس اسلام طبق صریح آیه فوق و روایات اسلامی مشروع است و دلیلی بر نسخ آن وجود ندارد چون هیچ کس جز پیامبران حق اعلام نسخ حکمی را ندارد . ) بر خلاف آنچه عمر انجام متعه در حج و ازدواج موقت را تحریم کرده است(.
حج تمتع از حج قران که باید قربانی با خود بیاورند بهتر است و هم فضیلتش از حج افراد بیشتر است .
امام صادق(علیه السلام)فرمود : " التمتع افضل الحج و به نزول القرآن و جرت السُنةُ"
حج تمتع با فضیلت ترین اقسام حج است و در قرآن و سنت نیز به آن اشاره دارند .
ج)همگانی بودن حج" : و لله علی الناس حج البیت "
از اطلاق آیه و تعبیر به(علی الناس)استفاده می شود که وجوب حج اختصاصی به مسلمانان ندارد بلکه مانند سایر قوانین اسلامی همه موظفند آن را انجام دهند و با قاعده معروف " الکفار مکلفون بالفروع کما أنهم مکلفون بالاصول "
آیه فوق و مانند آن تأیید می شود ، گر چه شرط صحیح بودن این گونه اعمال و عبادت این است که نخست اسلام را بپذیرند و سپس آنها را انجام بدهند و عدم قبول اسلام مسئولیت آنها را در برابر این گونه وظائف و از بین نمی برد و در قیامت باید پاسخگوی کوتاهی های خود باشند .
چ)آفات ترک حج :
" و من کفر فإن الله غنی عن العالمین "
در این بخش از آیه خداوند ترک حج را ضروری برای انسانها می داند و چون طبق همین آیه شریفه خداوند از همه جهانیان بی نیاز است و احتیاج به اعمال و عبادتهای بندگانش ندارد ،بلکه آنها هستند که نیازمندند و کسی که وجوب حج را منکر می شود کافر است زیرا طبق روایات رسیده ، شخص مستطیع اگر حج را ترک کند نسبت به نعمتهای الهی کفران نعمت کرده است . و حتی کسی که در انجام حج بعد از استطاعت کوتاهی ورزد و این فریضه الهی را تأخیر بیاندازد تا بمیرد خداوند در قیامت او را یهودی یا نصرانی محشور می سازد .
از امام صادق ( علیه السلام) روایت شده که فرمود :
«من مات و لم یحج حجة الاسلام لم یمنعه من ذالک حاجة تحجف به ، أو سلطان یمنعه فلیمت یهودیا او نصرانیا»
کسی که بعد از استطاعت کوتاهی ورزد و حج واجب خود را بجا نیاورد و آن را تأخیر بیندازد تا بمیرد - اگر علت تأخیر نیازمندی شدید ، مرض و بیماری که با آن توان انجام حج را نداشته باشد و یا حاکمی مانع آن شود نباشد ، در قیامت یهودی و یا نصرانی محشور می شود .
علامه طباطبایی( قدس سره) در ذیل آیه شریفه می فرماید :
کلمه ( کفر) در اینجا به معنای کفر در اصول دین نیست ، بلکه منظور کفر به فروع است، نظیر کفر به نماز و زکات که به معنای ترک آن دو می باشد .
و کلام از قبیل بکار بردن علت بجای معلول است و تقدیر آن چنین می باشد :
« و من ترک الحج فلا یضرالله شیئا فان الله غنی عن العالمین »
یعنی هر کس حج را ترک کند ، ضرری به خدا نمی رساند چون خدای بی نیاز در همه عالمیان است .
محورهای کلی اعمال حج:
: " یسئلونک عن الأهله قل هی مواقیتٌ للنّاسِ و الحج"
نهاد حج بر دو محور استوار است:
1. محور زمان
2. محور مکان
این دو محور در تحقق حج و در صحت آن نقش فراوان دارد و ترک شروطی که مربوط به زمان و مکان اعمال حج باشد ، سبب خراب شدن و پذیرفته نبودن آن است .
1- عنصر زمان :
اعمال حج و آغاز و انجام آن بایستی دقیق و منظم در یک جدول زمانی انجام گیرد .
معیار ، ماه های قمری است ، این ماه ها به سبب آن که 29 تا 30 روز هستند با ماه های شمسی حرکت می کنند لذا ماه ذی الحجه که اعمال حج در آن صورت می گیرد ، گاهی در زمستان ، گاهی در تابستان و پاییز و بهار قرار می گیرد . آغاز حج ، بایستی اصولاً در یکی از سه ماه ( شوال - ذی القعده - ذی الحجه)باشد . در این سه ماه طبق سنت اسلامی و پیش از اسلام جنگ ممنوع بود و از احترام و حرمت خاصی برخوردار بود .
گسیل شدن به سوی عرفات ظهر روز نهم می باشد که تا غروب در آن مکان مقدس به توبه و انابه و راز و نیاز با معبود سپری نماید و شب آن روز مخصوص وقوف در مشعر و روز دهم ویژه اعمال رمی جمره عقبه و قربانی و تقصیر یا حلق می باشد ، سپس تکرار رمی (جمرات سه گانه ) یعنی پرتاب سنگ به سمبل شیطان تا سه روز ( اعمال تشریق ) صورت می گیرد و پس از آن نوبت به باقیمانده اعمال حج ( طواف و نماز طواف و سعی وصفا و مروه و طواف نساء و نماز آن ) می رسد که در تمام مراحل آهنگ رفتار حج گذاران هماهنگ با زمان است ، همچنان که با طبیعت درون و برون خود نیز همنو است .
2- عنصر مکان :
بخش دیگر نظم و ترتیب حج مربوط به اهمیت و حساسیت مکانی آن است که از لحاظ حقوقی، ابعاد جدیدی به حج می دهد .
محور مکانی حج ، خانه " کعبه " است که مقدس ترین معابد روی زمین است ( اولین خانه ای که در روی زمین برای عبادت پروردگار بنا شده است و مسجد الحرام مقدس ترین مساجد است)در محدوده این مسجد مقدس و با شکوه چند جای مقدس و تاریخی دیگر نیز وجود دارد. یکی از آنها مقام ابراهیم است جایی در نزدیک کعبه و محل عبادت ابراهیم(علیه السلام)که هر حج گذار پس از طواف باید مطابق سنت ابراهیم(علیه السلام)در جای او بایستد و دو رکعت نماز طواف بخواند .
در کنار کعبه دیواری کوتاه به صورت هلال کشیده شده که " حجر اسماعیل " نام دارد و آرامگاه اسماعیل و مادر او هاجر و چند پیامبر دیگر است که بخاطر قداستش به امر الهی داخل در مطاف حجاج می باشد .
در گوشه مسجد ، چاه یا چشمه زمزم قرار گرفته است ، همانکه به صورت معجزه از زیر پای اسماعیل(علیه السلام) جاری شد و آنها را از تشنگی نجات داد .
بیرون و کنار این مسجد ، دو تپه سنگی و صخره ای به نام " صفا " و " مروه " هست و هر حاجی می بایست به عنوان عملی واجب از اعمال حج ، مسافت بین این دو را(حدوداً 400 متر (هفت بار طی کند«سعی« .
کعبه در مسجدالحرام و مسجدالحرام در شهر مکه قرار دارد و خود این شهر نیز دارای قداست وحرمت است و " حرم " نامیده می شود ، یعنی منطقه امن که از لحاظ حقوقی ویژگیها وآثار وخواصی مخصوص به خود دارد . لذا به دلیل اهمیت ویژه این منطقه برای ورود به آن قوانین و آداب خاصی است که شامل احرام در میقات های مشخصی که خود از نظر مکانی مشخص و معین هستند و حاجی از هر سویی که به سمت مکه در حرکت باشد در مسیر خود بایستی به یکی از میقات ها رفته و طی اعمال خاصی محرم شود تا اجازه دخول به منطقه امن الهی و حرم او را داشته باشد .
خارج از شهر مکه و در ناحیه شمالی آن سه منطقه مقدس و حساس وجود دارد که نقش مهمی را در مراسم و مناسک حج دارا هستند .
اولاً ناحیه ای به نام " منا " که بیابانی در سمت شرق و حدود 6 کیلومتری مکه است و بالاتر از آن منطقه دیگری به نام " مشعر " که فاصله بین منا و عرفات است و " عرفات " در سمت شمال و به فاصله 24 کیلومتری مکه قرار گرفته و دشت مسطحی است و این سه منطقه میدان عبادت و تفکر حاجیان و عرصه نمایش کارزار با شیطان و غرایز حیوانی و انجام مناسک عبادی و تهذیب اخلاقی و … می باشد که هر کدام در جای خود توضیح و تشریح خواهد شد.
ماههای حرام مایه قوام انسانها: ( و الشهر الحرام)
ماههای حرام طبق آیه شریفه مایه قوام انسان هاست . چون خداوند در این ماهها جنگ و ستیز را تحریم نموده است تا مسلمانان در این ماهها که به زیارت خانه خدا مشرف می شوند در محیطی آرام و امن اشتغال به مراسم حج و عمره خود داشته باشند .
خداوند می فرماید :
«إنّ عدّة الشهورِ عند الله اثْناعشر شهراً فی کتابِ الله یَوْمَ خَلَقَ السَّمواتِ و الأَرْضَ مِنْها أرْبَعَةٌ حَرَمٌ ذلک الدّینُ الْقَیِّمُ »
تعداد ماهها درنزد خداوند در کتاب الهی ، از آن روز که آسمانها و زمین را آفریده دوازده ماه است که چهار ماه از آنها ماههای حرام است و جنگ در آنها ممنوع است این آیین ثابت و پابرجای الهی است .
و می فرماید :
» یَسْئَلوُنَکَ عَنِِ الشَّهرِ الحَرامِ قتالٌ فیهِ قُلْ قِتالٌ فیهِ کبیرٌ وصَّد عن سبیلِِ اللهِ وَکُفْرٌ بِهِ و المسجِدِ الحرامِ وَ إِخر