تعداد صفحات : 126 صفحه -
قالب بندی : word
فصل اول: کلیات تحقیق
1) مقدمه
2) بیان مساله
3) اهمیت و ضرورت تحقیق
4) اهداف تحقیق
5) فرضیههای تحقیق
6) متغیرهای تحقیق
7) تعریف مفهومی و تعاریف عملیاتی متغیرها
1-1. مقدمه
خانواده، واحدیاجتماعی و نظامی سازمان یافته است که در بقا و رشد نوع بشر نقش بسیار با اهمیتی را داراست و بنیادیترین نهاد جامعه محسوب میشود. خانوادههای با کارکرد سالم، بهسالم سازی فضای جامعه یاری رسانده و زمینه رشد و شکوفایی اعضای خود را فراهم میکنند. خانواده بستر رشد و رفاه جسمی و روانی اجتماعی کودک و عامل تحقق و تعادل فیزیکی، روانی و اجتماعی انسانهاست. یکی از مهمترین عوامل پیش بینی کننده بهداشت روانی افراد متاهل، روابط با همسر است (لاسول و لاسول، 1991). روابط با همسر عنصر اصلی زندگی عاطفی و اجتماعی فرد است و نداشتن رضایت زناشویی به توانایی زوجین برای برقراری روابط توام با خوشنودی بافرزندان وهمچنین سایر افرادخانواده آسیب میرساند. روابطمطلوب توامبا رضایت در درون خانواده به سازگاری موثرتر افراد در موقعیتهای گوناگون یاری میرساند واز طرف دیگر تعارضات زناشویی، زمینه آسیبهای روانی را فراهم میکند. زندگی مشترک در طبیعت ذاتی خود موجب تعارضات و چالشهایی در روابط میان زوجین میشود (وینچ و همکاران، 1974).
رویکردهای گوناگون زوج درمانی با هدف کاهش تعارضات و آشفتگیهای ارتباطی میان زوجین به وجود آمده است (میستی، 2004). مشاوره زوجین براساس این فرضیه است که مشکلات افراد در زمینه روابط زناشویی از طریق مشاوره بهتر بر طرف میگردد. مروری بر ادبیات تحقیقاتی در این زمینه که از اولین سالهای 1996 انجام شده کارایی خانواده و زوج درمانی را در درمان زوجهای ناسازگار مورد تاکید قرار میدهد. (روزن- گاردن و همکاران، 2004).
هدف زوج درمانی کمک به زوجین برای سازگاری مناسبتر با مشکلات جاری و یادگیری روشهای موثرارتباط است (میستی، 2004). اما علی رغم این هدف، بسیاری از درمانهای موجود در این زمینه مورد انتقاد قرار گرفتهاند. به عنوان مثال، یکی از مقولههای مهم در زوج درمانی توجه به روابط بین فردی افراد است. این مقوله در بسیاری از درمانها مورد عنایت قرار گرفته، اما نه به عنوان یک عنصر فعال. برای نمونه، در رویکرد شناختی- رفتاری، مشکلات مربوط به روابط بین فردی افراد، که ممکن است در روابط اولیه آنان با افراد مهم زندگی خود در دوران کودکی ریشه داشته باشد، به عنوان موانعی در نظر گرفته میشود که برای دستیابی به تبعیت فرد از راهبردهای درمانی باید بر آنها غلبه کرد. اما این فرض وجود دارد که بسیاری از افراد روابط بین فردی ناکارآمدی دارند که ریشه این روابط به اوایل زندگی و دوران کودکی آنان برمیگردد و از آنجایی که این مشکلات بین فردی هسته اصلی مسائل آنان را تشکیل میدهد، بنابراین این مقوله یکی از بهترین حوزهها برای سنجش و درماناین گروه از افراد به شمار میآید و با تمام اهمیتی که دارد در درمان شناختی- رفتاری کلاسیک نادیده گرفته شده است (یانگ،ویشار و کلوسکو ؛ ترجمه حمید پور و اندوز، 1386).
یکی دیگر از درمانهایی که در این حوزه به کار رفته، درمان مبتنی بر رویکرد روان پویایی است. درمقایسه باسایر درمانها این رویکرد تمایل کمتری به یکپارچه سازی راهبردهای درمانی دارد. درمانگرانی که جهت گیری روان پویایی دارد، به ندرت به مراجعان خود تکالیف خانگی میدهند. به علاوه، این درمانگران مبتنی بر همان سبک و سیاق سنتی خود سعی میکنند در روند درمان خنثی و بی طرف باشند و به مراجع اجازه میدهند تا هر آنچه که در رابطه با مشکل به ذهنش میآید در جلسه درمانی بیان کند. اماامروزه بسیاریاز درمانها اینمسائل رامورد توجه قرارداده و راهبردهای یکپارچهتری را ارائه میکنند (یانگ و همکاران، همان منبع).
از سوی دیگر، در مبحث زوج درمانی این اعتقاد وجود دارد که هر فرد تاثیراتی را از خانوادهزیستی خودوارد زندگیزناشویی میکند. افراد مجموعهای ازانتظارات، باورها و تصورات خیالی مربوط به نقش خود و همسرشان را در پیوند زناشویی داخل میکنند. متاسفانه بسیاری ازانتظارات، شدیدا غیر واقع بینانه هستند و از این رو سبب گسترش ناامیدی، بی اعتمادی و پرخاشگری میشوند (برنشتاین و برنشتاین، 1986؛ ترجمه سهرابی، 1382). درباره تاثیر دریافتهای قبلی در ادراکها و تصورات جدید نظراتی عنوان شده، اما در روانشناسی شناختی برای توضیح این اثر از مکانیسمها و مفاهیم مختلفی استفاده شده است. یکی از قویترین مکانیسمها و مفاهیمی که در این مورد به کار رفته طرحواره است که از زمان پیاژه و سپس بک وارد علوم شناختی شده است. یانگ و همکاران (2003) معتقدند که طرحوارهها، الگوهای ثابت و دراز مدتی هستند که در دوران کودکی به وجود آمده و تا بزرگسالی نیز ادامه مییابند. ما ازطریق طرحوارهها به دنیای اطرافمان نگاه میکنیم. طرحوارهها، باورها و احساسات مهمی در مورد خود و محیط اطراف و آینده میباشند که افراد آنها را بدون چون و چرا پذیرفته و تداوم میبخشند و در برابر تغییر آنان نیز از خود مقاومت نشان میدهند. معمولا این طرحوارهها بهغیر از بافت درمانی درجای دیگری تغییر نمیکنند. یانگ (1999)با یکپارچه سازی تکنیکهای مختلف درقالب یک نظریهمنسجم، طرحواره درمانی را که رویکردی نظاممند است به وجود آورده و با این کار باعث گسترش مرزهای درمان شناختی- رفتاری، که قبلا بعضی جنبههای آن مورد انتقاد قرار گرفته بود، شد. طرحواره درمانی بر پایه رفتار درمانی شناختی بنا شده، با این تفاوت که درحوزه شناختی به ریشههای گذشتهموثر در مشکلات فردی توجه چندانی نمیشود، اما در حوزه رویکرد طرحواره- محور با تاکید بیشتر روی جنبههای تحولی مشکلات روانشناختی دردوران کودکی ونوجوانی واستفاده از فنون یکپارچه درمانی، افقهای نوینی فراروی درمانهای زناشویی گشوده شده است .
دانلود مقاله فزایش رضایت زناشویی زنان خوابگاههای دانشکده ( روش تحقیق )