دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
اصول و محورهای فرماندهی و مدیریت در دفاع مقدس
نگاهی به گفتمان، استراتژی و رهبری امام خمینی(ره) در دفاع مقدس
این مقاله به بررسی رهبری امام خمینی در دفاع مقدس از دو زاویه ی استراتژی امام (ره) و رهبری ایشان دردفاع مقدس میپردازد و مبتنی بر گفتمان نو پدید حضرت امام (ره) و بکارگیری عناصر و مفاهیم آن، استراتژی امام (ره) در جنگ را تبیین و ترسیم میکند و پس از مشخص نمودن استراتژی ایشان به عنوان بستر تحقق اهدف جنگ تحمیلی به ترسیم ابعاد رهبری ایشان برای نیل به این استراتژی میپردازد. زوایای دو گانه این مقاله از گفتمان شباهت محور (به فرهنگ صدر اسلام و ائمه اطهار علیهم السلام) به ترسیم الگوی استراتژی امام رسیده و مبتنی بر چهرههای سه گانه رهبری امام (ایدئولوگ، فرمانده، بنیان گذار) درصدد چگونگی رهبری امام (ره) برای نیل به این استراتژی در جنگ تحمیلی میپردازد و ضمن اشاره به اهداف و ابزارهای استراتژی امام، به رهبری امام به عنوان رهبر معنوی، رهبر سیاسی و رهبر نظامی برای نیل به اهداف استراتژی ایشان میپردازد.
* مقدمه و چارچوب نظری
امام (ره) به عنوان رهبر ایدئولوژیک انقلاب ، اصول و زمینه عقیدتی پیدایش انقلاب را در قالب نظامی از اندیشه و تفکر به عنوان پیشوانه فکری و نظری انقلاب در مکتب فکری جدیدی ارائه کرد. این مکتب فکری که براساس آن تعریف جدیدی از انسان، جامعه، جهان و جایگاه انسان در نظام هستی ارائه میشود،جایگاه همه مسایل را در منظومه فکری آن مشخص کرده و راه حل مشکلات جامعه و راه رسیدن به نظام مطلوب را پیشنهاد میدهد و به عنوان کتاب راهنمایی است که چگونگی ترمیم و بازسازی یک جامعه را ارایه میدهد. منوچهر محمدی معتقد است: ایدئولوگ یا راهگشای فکری انقلاب، نه انتخابی است و نه انتصابی، بلکه بر پایه مقبولیت نظریات اوست {که یک مکتب فکری با رهبری یک ایدئولوگ قابلیت تبدیل شدن به گفتمان حاکم بر جامعه را دارد}. در نتیجه بر پایه مقبولیت نظرات یک ایدئولوگ مردم به او معتقد میشوند و دعوتش را به خاطر اصالت پیام و حقیقت اندیشهاش میپذیرند (منوچهر محمدی، ، 1381، ص 48(
بسته به این که مکتب فکری ارایه شده از سوی رهبر تا چه حد اصالت و حقانیت داشته باشد و حاوی چه میزان از ارزشهای علمی، اخلاقی و علمی باشد که بتواند ایمان و اعتماد مردم را جلب کند، میتواند موجبات پایبندی، تعهد همگانی و فداکاری مردم را در تحقق آن فراهم نماید. گفتمان نیز با بکارگیری "ایدئولوژی مبتنی بر همین مکتب فکری به وجود میآید و در پی دستیابی به نتایج علمی و برانگیختن احساسات مردم است " (بشیریه ، 1372، ص 82) امام خمینی با ارائه چهره های مختلف یک رهبر نقش ها و کار ویژه های خاصی را ،در قالب رهبری سیاسی، معنوی و نظامی در فرایند جنگ نشان داده که صاحب نظران مبتنی بر نظریات رهبری، سه چهره ی متفاوت از آن ارائه داده اند. (محمدی، 1381ن ص 57-33 و 99-67(
1- رهبران فکری یا ایدئولوژی پرداز: با ایفای نقش ایدئولوگ یا بنیان گذار مکتب فکری انقلاب و طرح ایدئولوژی انقلاب
2-. رهبران بسیج گر یا کاریزمائی: که با ایفای نقش قهرمان یا فرمانده کل عملیات انقلاب نقش بسیج گری فعالی در این مرحله دارد و به دلیل خصوصیات کاریزمائی، دارای مهارت فراوانی در تحریک مردم به عمل سیاسی (و نظامی) است، سلاح او زبان و نطق و بیان اوست که به وسیله آن مکتب فکری انقلاب را ساده و عامه فهم می کند ( بشیریه، حسین، 1372، ص 92)
یک رهبر فرمانده، معمولاً دارای پایگاه اجتماعی وسیع، نبوغ، استعداد و خلاقیت ویژه ای می باشد که با کسب مقبولیت کافی از میان گروه های انقلابی نقش غیر قابل انکاری را در سمت و سوی تحولات انقلابی ایفا می کند، رهبری این فرمانده از سویی متکی بر ایدئولوژی و از سوی دیگر معطوف به مدیریت است و تداوم پیوند بین گذشته و آینده انقلاب را تضمین می کند. بنابراین " او کتاب ناطق انقلاب است و استراتژی و تاکتیک مبارزه، بسیج نیروها، جبهه گیری ها و شعارهای عملی را تعیین می کند و به ارزیابی نیروها و امکانات می پردازد و انقلاب را از بن بست ها، مهلکه ها و پرتگاه ها نجات می دهد " (محمدی، 1381، ص 49) این بحث که در رهبری سیاسی و نظامی امام متجلی می شود در بحث رهبری سیاسی و نظامی نشان خواهد داد که چگونه رهبری امام به عنوان فرمانده، جنگ را اداره کرد وادامه داد.
3. رهبران سیاست گذار و مدیر: که با ایفای نقش زمامدار حکومت انقلابی یا سیاست مدار و معمار جامعه پس از انقلاب، مبانی قدرت انقلابی را تحکیم و خود انقلاب را نهادینه می کنند و هم در عرصه نظری و هم در عرصه عملی به تثبیت و استقرار نظام جدید کمک می کند. بنابراین در این شرایط وجود رهبرانی که درهر سه نقش حضور داشته اند بسیار مغتنم است ( شفعیی فر، 1384، ص 18 و 17)بر همین اساس، برخی معتقدند که علی رغم تفاوت ها و تمایزات سه چهره ی رهبری و گاه تعارضات آن ها، ایده آل ترین و موفق ترین نوع رهبری انقلاب، آن است که هر سه چهره رهبری در شخص واحدی جمع باشد ( محمدی، 1381، ص 50 و بشیریه، 1372، ص 92(
بنابراین بسیاری از اعمال، فعالیت ها و اقدامات پس از انقلاب فقط به صرف نظر وخواست چنین رهبری مشروعیت پیدا می کند و قانونی می شود: این امر بدان سبب است که رهبران انقلابی به خصوص اگر کاریزمائی و دارای هر سه چهره رهبری باشند، دارای نوعی قدرت موسس ومشروعیت بخش هستند و تا زمانی که نظام جدید و نهادها و ساختارهای آن استقرار نیافته اند - و حتی پس از آن - این رهبران فوق همه نهادها و قوانین قرار می گیرند و مردم و نهادها نیز ایفای این نقش را پذیرا می شوند. ( شفیعی فر، 1384، ص 19(
حضرت امام (ره) نیز با ایجاد یک گفتمان در قالب ایدئولوژی و مکتب فکری و هدایت جامعه و ساختار های قدرت در خصوص اولویت بخشی به جنگ به عنوان فرمانده، و ایجاد پلی بین ایدئولوژی و مدیریت با استفاده از رهبری معنوی خود، همچنین با ایفای نقش بنیان گذار به نهادسازی و مشروعیت بخشی به آن در عرصه جنگ پرداخته و با تاسیس بسیج، نهادمند کردن سپاه، شورای عالی پشتیبانی جنگ و... به این نهادها مشروعیت و وجاهت قانونی دادند که در بخش رهبری امام (ره)در جنگ به بخشی از آن اشاره خواهد شد.
بنابراین این مقاله بررسی دو گانهای است که از یک سو به تبارشناسی پیدایش و ظهور گفتمان جنگ تحمیلی به منزلهی یکی از حوزهها و منظومههای نمادین رهبری امام خمینی در طراحی استراتژی جنگ تحمیلی و از سوی دیگر مبتنی بر گفتمان امام(ره) در جنگ به استراتژی و نقش ایشان در رهبری معنوی، سیاسی و نظامی جنگ میپردازد.
* 1- گفتمان جنگ تحمیلی
الف) ضرورت پرداختن به گفتمان جنگ تحمیلی
همانا کاربرد زبان، نشانهها، نمادها و استعارهها برای بیان وضعیت سوژههای گفتمان جنگ در برابر تهاجم عراق و همچنین بازتاب دنیای ناخودآگاهانهی مردم ایران در مقابله با دشمن را می توان در میزان مقبولیت و رضایتمندی افراد جامعه از استراتژی برخاسته از گفتمان حاکم دانست. (چرا که نشانهها، نمادها و استعارهها در روانکاوی، کلید ورود به ناخودآگاه فردی و جمعی به شمار میرود)
در همین راستا منظومه دالهای گفتمان جنگ تحمیلی و نظام معنایی، دلالتی و نمادین آن را می -توان بخشی از ادبیات سیاسی نوپدید حضرت امام (ره) دانست که از طریق نشانهشناسی و روان کاوی عناصر زبانی (نشانهها و نظام دلالتی، نمادها و استعارهها) تحلیل شده و عناصر بیگانه ستیزی آن برجسته و آشکار میگردد. این اثر به دنبال نادیده گرفتن چند علیتی بودن جنگ تحمیلی و گفتمان آن نیست. بلکه به دنبال راهی است که رهبری امام خمینی در جنگ تحمیلی را از زاویهای متفاوت (تبارشناسانه، نشانه شناسانه و روان کاوانه) کالبد شکافی نماید و در ضمن به جنبههای "پنهان " در درون گفتمان نوپدید امام در جنگ تحمیلی و "عناصر بیگانه ستیزی " در آن به گونهای مستند بپردازد.