فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت) تعداد صفحه:32
مقدمه:
همانطور که میدانیم کودکان با تلاش و کنجکاوی سعی در شناخت محیط اطراف خود دارند. آنها چه از طریق سوال کردن و چه با لمس وسایل و گاهی با بهم ریختن آنها، سعی در یافتن پاسخی به سوالات مجهول ذهنشان دارند. نکتهی مهم این است که بازی برای کودک هدف نیست، بلکه وسیلهای برای پرورش قوای درونی اوست که از طریق آن برای سازندگی آینده آماده میشود. ما به دلیل اهمیتی که بازی در رشد عقلانی و استعداد کودک دارد .
دوران بازی کودک، بهترین دوران تعلیم و تربیت اوست، و از آنجا که این دوران از اهمیت زیادی برخوردار است، نباید به بطالت بگذرد. اولیا و مربیان از طریق بازی، میتوانند نتایج ارزندهای در پرورش صحیح کودکان به دست آورند.
بازی کمک میکند تا استعدادهای کودکان رشد کند و پرورش یابد، و کودک با به کار بردن فکر و تخیل خود، قوای ذهنیاش را به کار میاندازد و تخیل خود را رشد میدهد. برای رشد نیروی فکر کودک، باید به او آزادی دهیم و او را تشویق کنیم تا برای خودش اسباببازی بسازد و اسباببازیهای خریداری شده را خراب و دوباره تعمیر کند.
پسر با ماشین مسافرکشی کند، بار ببرد، آن را خراب و تعمیر کند و دختر نیز برای عروسکش لباس بشوید، با او سخن بگوید، او را به مهمانی ببرد و به او غذا بدهد. این کارها نیرو و فکر کودک را پرورش میدهد.
بازی به منزلهی پلی است که کودک میتواند از طریق آن، به ارزشهای نمادین محیط خود دسترسی پیدا کند و برای بررسی ساخت واقعی ارزشها و پیدا کردن راههای مفید کار کردن، فعال گردد.
بازی راهی است برای دسترسی به جهان بیرون و لمس آن، به گونهای که با وضع کنونی فرد مطابقت کند، گفت: بازی در رشد هوش کودک، نقش حیاتی دارد و تا حدودی حضور آن در رفتار آدمی همواره مشهود است.
تجربهی بازی با وسایل مناسب، به کودکان کمک میکند تا توانایی آنها در حل مسائل مشابه افزایش یابد و برای دستیابی به تنها راهحل درست، از اطلاعات به صورت کارآمدی استفاده کند، به طور کلی چنین تصور میشود که بازی با وسایل باز و نامحدود میتواند کودکان را برانگیزد تا آفرینندهتر شوند.
سوابق تحقیق
در انسان گرایشی شگفت وجود دارد که میخواهد آفریننده باشد، چیزی که نبوده است را بیافریند و خلق کند. این تمایل در هر انسانی هست که میخواهد چیزی نو، اثری جدید بیافریند و ابداع کند. این تمایل در هر انسانی هست که میخواهد چیزی نو، اثری جدید بیافریند و ابداع کند، عالم علمش را، نظریه پرداز نظریه اش را، شاعر شعرش را، معمار بنایش را، کشاورز کشتش را و … هر فاعلی فعلش را دوست دارد و به آن عشق میورزد. این خصلت سازندگی و علاقه به مصنوعات و آفریده های خود از گرایش فطری انسان به خلق و ابداع بر میخیزد که موهبتی الهی است.
خلاقیت به معنی کم یا زیاد کردن یک پدیده و تغییر شکل دادن و یا ترکیب کردن آن با سایر پدیدهها و اشیاء است. (پیر خایفی، ۱۳۷۷)
گیلفورد معتقد است که خلاقیت را باید نوعی تفکر به شمار آورد، زیرا ایده خلاق خود نوعی فکر و تصور است. (فلدمن، ۱۹۹۰) او میگوید خلاقیت نوعی تازه از تفکر است که فارغ از قالب روش از پیش تعیین شده و بنابراین حالتی واگرا (Devergent) دارد. با وجود این، تعریف خلاقیت فراتر از این میباشد.
خلاقیت معادل با حل مسائل (problem solving) مساله گشایی تلقی شده که در اشکال مختلف هنری، علمی و اجتماعی ظاهر میشود. (آقایی فیشانی، ۱۳۷۷، ریکاردز، ۱۹۹۰)
صاحبنظران معتقدند که هر پدیده ی خلاقانه ای حتما باید واجد عنصر تازگی و نوبودن باشد تا امتیاز خلاقیت را پیدا کند. (والفی، ۱۳۷۷، احمد پور، ۱۳۷۹، پیر خایفی، ۱۳۷۹) در کنار این ویژگی باید به عنصر مناسب و مفید بودن خلاقیت نیز توجه کرد، زیرا تازگی و جدید بودن یک پدیده بیآنکه دارای منافع و فوایدی باشد، ارزش چندانی ندارد. بنابراین خلاقیت به معنای خلق کردن چیزی تازه و منحصر به فرد است که به گونه ای مناسب و مفید موجب حل کردن یک مساله، سوال یا نیاز علمی، صنعتی و یا اجتماعی شود.
شاید قدری شگفت انگیز باشد، اما زندگی بدون خلاقیت مشکل و طاقت فرساست. اگر از بلندترین مکان زندگی کنونی به گذشته نگاهی بیندازیم، در خواهیم یافت که زندگی کنونی چقدر از نظر امکانات و تجهیزات با گذشته تفاوت دارد.
خلاقیت به عنوان استعدادی قدرتمند در نهاد آدمی از همان دوران کودکی وجود دارد، به قول راجرز (۱۹۷۷) آدمی ذاتا خلاق متولد میشود، با این حال خلاقیت در مراحل ابتدایی زندگی تکامل یافته نیست و به همین دلیل نیاز به توجه، هدایت و تربیت است (پیرخایفی ۱۳۷۹)
جامعه برای پیشرفت و توسعه نیاز به کودکان با انگیزه، کنجکاو و خلاق دارد ، همچنین به نوجوانان و جوانانی نیاز دارد که چهره دیگر از آینده ترسیم کنند و به بزرگسالانی نیاز دارد که حامی و سازنده باشند، دستاورد چنین موقعیتی ابتکار و سازندگی است.
بازی های کودکان و نقش آن در رشد عقلانی