لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"
فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات:304
چکیده
در دوره معاصر جهان عرب بویژه مقطع زمانی سالهای 1800 تا 1950 میلادی یکی از واقعیتهای غیر قابل انکار، نقش ادبا و فرهنگ سازان مسیحی عرب در تولید، توزیع مفاهیم ومضامین و رواج برخی مکاتب ادبی و نیز انتقال فرهنگ غربی از این راهها به جهان عرب است. کاوش در سه سطح عرصه ها و زمینه های فرهنگی از جمله نهادهای فرهنگی، مجامع ادبی و نیز شناخت قالب ها و ساختارهای ادبی نشان میدهد: پدیده سلطه گرایی غرب نسبت به شرق و بویژه کشورهای عربی که اولین حوزه نفوذ و مداخله غرب به شرق بوده، واقعیتی انکار ناپذیر است چنانچه از چالشهای عمیقی بویژه در جریان جنگهای صلیبی میان کشورهای اروپایی و مسلمانان حوزه مدیترانه جریان داشته است. اما از آغاز دوره رنسانس و پس از انقلاب صنعتی این رویارویی به جای آنکه شکل دینی و ایدئولوژیک داشته باشد حیثیتی توسعه طلبانه و سلطه خواهانه داشته است از آن پس زوال امپراتوری عثمانی به عنوان بهترین ساختار سیاسی اجتماعی در میان جوامع اسلامی- عربی که در اثر دو عامل ضعف و سستی درونی ساختار این امپراتوری و اقتدار اروپاییان حاصل آمد، ما حصل سالهای طولانی مبارزه فرهنگی، نظامی و سیاسی دول استعمارگر بوده است که در حوزه فرهنگی، شناخت قالبهای ادبی همچون شعر، نثر، داستان، نمایشنامه، موسیقی و سرانجام پی جویی مضامین و مقاصد نهفته در این قالب ها بر پایه درک مکاتب و اسلوب ها و سبکهای تبلیغ شده از سوی غربیان یا حامیان داخلی آنها در کشورهای عربی در دو قرن پایانی هزاره دوم میلادی می تواند در شناخت حوزه وسیع، عمق تاثیر و نقش بسیار موثر عوامل واسط در انتقال، ترویج و یا اشاعه آموزه ها و ارزشهای غربی در مجامع عربی سودمند باشد. در این میان هرچند در تاریخ معاصر عرب کم نیستند ادبا و نویسندگان مسیحی مسلک که در رویارویی با فرهنگ غربی بر هویت عربی خود تاکید کرده و به گونه ای وانمود کرده اند که عرب مسیحی هستند و نه مسیحی عرب اما حتی در میان این عده نیز به هر حال مسیحیت بعد اساسی هویت آنان بوده است و بی تفاوتی و بیتوجهی آنان را نسبت به هجوم فرهنگ غرب به ارزشهای اسلامی که عنصر غالب در فرهنگ و ادب عربی می باشد، موجب شده است که حتی اگر فرض کنیم رویکرد آنها نسبت به فرهنگ اسلامی خصمانه و معارضانه نبوده است باز در گسترش اباحهگری بی تاثیر نبوده اند. با این همه این سخن بدین معنا نیست که در میان ادبای مسیحی عرب افرادی که با تلاش و کوشش خود به رشد و غنای فرهنگ جوامع عربی کمک کرده اند نادرند و باز این سخن بدین معنا نیست که ادبای مسلمان در انتقال فرهنگ غربی یا ترویج مکاتب، اسلوبها مضامین قالبها و ارزشهای غربی در آثار ادبی خود هیچگونه نقشی نداشته اند و باز این سخن منکر جنبه های مثبت و ارزشهای تمدنی و پیشرفتها و نوآوریها و دستاوردهای ارزشمند فرهنگ غربی نیست. در هر حال ادبای مسیحی عرب با بهره گیری از موسسات فرهنگی آموزشی و رسانه ای در دوره معاصر که عوامل نهضت ادبی قلمداد شده اند در گسترش فرهنگ غرب به جوامع عربی از طریق اشاعه ادبیات عربی موثر بوده اند.
توزیع و گستره مکاتب و نحله های ادبی غربی در جوامع عربی از جمله عوامل موثر در ایجاد گفتمان های ادبی و فضا سازی برای تولید آثار ادبی در چارچوبه وارد شده از دنیای غرب بوده است. در این پژوهش نشان داده شده است که نقش مسیحیان عرب در گسترش نفوذ فرهنگی غرب به دنیای عرب قابل توجه و بسیار گسترده بوده و اگرچه در موارد بسیاری به عنوان تقویت کننده و ترویج دهنده و تسریع کننده انتقال فرهنگ غرب به دنیای عرب بوده اند اما از آن رو که اولاً همه جنبه های فرهنگ غرب منفی نیست و ثانیاً برخی از آنها بر هویت عربی خود تاکید داشته اند نقش مثبت و منفی مسیحیان عرب را در ادبیات معاصر عربی در پی داشته است به علاوه مسیحیان عرب از آن رو که شعر و داستان رواج و نفوذ فراوانی در میان خوانندگان و علاقهمندان جوامع عربی داشته است به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه توجهی ویژه به این دو قالب داشته و مطالعه اثر مسیحیان عرب در بهره گیری از این دو قالب ادبی نشان دهنده تاثیر بارزتر و با حوزه و گستره وسیع تر شعر و داستان در چارچوب مورد پژوهش از سوی ادبای مسیحی عرب می باشد.
کلید واژه ها: ادبای مسیحی، دوره معاصر، فرهنگ غرب، مکاتب، شرق شناسی
خلاصه البحث:
دورالادباء النصاری فی ادب العصر الحدیث دور هام یبهر الابصار. معظم رواد الادب هم الادباء النصاری الذین فی آثارهم المفاهیم و المضامین الجدیده فی الادب العربی و بعض المکاتب الادبیة الغربیة و الثقافة الغربیة.
تبادل الافکار و التشاوربین الثقافات هوامر تاریخی. الحضاره الانسانیة هی نتیجة مساعی جمیع العلماء و الادباء و الخطباء الذین حاولوا لغناء التراث الثقافی الانسانی علی قدر شانهم و دورهم فی المجتمع.
کان یونان مهداً للفلسفه و الفن و له اثر کبیر علی الحضارة الشرقیة. فاخذ المسلمون الفلسفة الیونانیة و ترجموا الکتب الیونانیة ثم اضافوا علیه تعالیم الشریعة الاسلامیة. فاخذ علماء الغرب الفلسفة الاسلامیة من العلماء المسلمین و اکتسبوا کثیراً من العلوم و الصناعات الشرقیة و المعارف الاسلامیة.
لاشک هذه التبادلات العلمیة و الفنیة لها نزعات فکریة و الثقافیة و الادبیة التی شارک فیها الادباء و العلماء من الغرب و الشرق.
لکن الغرب حاول الاستیلاء علی الشرق و البلاد العربیة خاصة کمانری الحروب الصلیبیة و الاصطدام العنیف بین الدول الغربیة و بین المسلمین ضواحی البحر الابیض المتوسط.
بعدالثورة الصناعیة اصبحت الدول الغربیة ذات قدرة علمیة عسکریة و سیاسیة. فحاولت الاستیلاء السیاسی العسکری و اخیراً الثقافی علی الدول الشرقیة.
فتغلغل الاستعمار فی الدول الشرقیة و اغار التراث الشرقی فی جمیع مجالات الاقتصادی و الثقافی و الادبی. فلانری التعایش السلمی السابق بین الغرب و الشرق فی هذا الطور. بل نستطیع ان نسمیه السیطرة السیاسیة و الاستیلاء العسکری و الهجمة الثقافیة.
فی هذا المجال دور النصاری دور عظیم و لهم اثر کبیر لاشاعة الافکار الغربیة و تبشیر الآراء المسیحیة و العقائد العلمانیة. فاستفاد العلماء و الادباء النصاری من الادب العربی و مهدوا الارضیة لسیطرة الثقافة الغربیة و لیس هذا الامر من باب الصدفة.
فی بدایه الامر ارسلت الدول الاروبیة الی البلاد الشرقیة المستشرقین الذین حاولوا کثیرا لاحیاء التراث الشرقی ثم کتبوا آثارا متعددة و کتبا متوفرة فی مجال التاریخ و الادب و لهم آراء نقدیة تنظر الی التراث الشرقی نظرة دقیقة.
لکن نری بعض المستشرقین الذین لهم آراء تخالف عقائد الادباء العرب و القیم الشرقیة و الموازین الاسلامیة. فیشکون فی صحة بعض التراث العربی و یهاجمون علی العقائد الاسلامیة و الروایات التاریخیة المقدسة لدی المسلمین. ویؤرخون الکتب التاریخیة من منظر مسیحی یری اثر الغرب و العلوم الیونانیة علی العلوم الشرقیة فقط.
و نشاهد بعض المستشرقین یحرضون علی استعمال اللهجات العامیة بدلاً من اللغة العربیة الفصحی التی هی العامل الهام لوحدة الدول العربیة. فهکذا یخدم للدول الاستعماریة الغربیة التی تسرها التفرقة فی البلاد الشرقیة و البلاد الاسلامیة خاصة.
لعب الادباء النصاری دورا اساسیا فی اشاعة آراء هولاء و الثقافة الغربیة فی البلاد العربیة. یری الادیب المسیحی نفسه قریبا من الغرب و الآراء الغربیة بواسطة دینه و ایضا یری نفسه قریبا من المسلمین بما انه العرب. فیقوم بدور الوسیط بین الثقافة الغربیة و الثقافة الاسلامیة و افضل امکانیاته هو الادب العربی فینقل الثقافة الغربیة من خلال المکاتب الادبیة الجدیده، المفاهیم و المضامین البدیعة، الشعر، النثر، النصوص الادبیة، القصة، المسرحیة، النقد الادبی، القوامیس، الصحافة، المعاهد الاهلیة العلیاء فی ارجاء القطر، الجمعیات العلمیة، الترجمة، الکتب التعلیمیة للمدارس فی مجال الصرف و النحو و العروض و الانشاء و... فیتاثر البلاد الغربیة الاسلامیة من آراء ادبائها النصاری اثرا هاما و یحتذی حذوهم الادباء المسلمون فی آثارهم الادبیة و آرائهم النقدیة. فنری بعض الادباء المسلمین الذین لهم دورهام فی المجتمع العربی و هم یرون الثقافة العربیة عامة و الثقافة المصریة خاصة اقرب الی الثقافة الغربیة الیونانیة بالنسبة الی الثقافة الفارسیة و الثقافات الاسلامیة الاخری.
فی هذا المجال نری بعض الادباء النصاری المتاکدین علی کونهم عربا مسیحیا و لا مسیحیا عربا. فلیس فی افکارهم و آثارهم عناد بالنسبة الی الاسلام. لکن نری فی آثار هولاء ایضا الجوهرة المسیحیة هی الغالبة. فعلی الاقل لایهمهم زوال العقائد الاسلامیة التی هی اساس الادب العربی.
وکلا منا هذا لیس بمعنی عدم وجود ادیب مسیحی عرب یحاول لنمو الثقافة العربیة و یساعد غنائها. و ایضا لیس بمعنی نفی وجود ادیب مسلم یحاول لاشاعة الثقافة الغربیة فی البلاد العربیة من خلال آثاره الادبیة و المفاهیم و المضامین الغربیة التی یطرحها فی الشعر و النثر و المقالة و القصة و المسرحیة و الکتب النقدیة و التاریخیة و ایضا نحن لا ننکر جمیع القیم الحضاریة للغرب و تطوره العلمی و تقدمه الصناعی و خصائصه الایجابی.
مقاله درباره نقش مسیحیان عرب در گسترش رخنه فرهنگی غرب به دنیای عرب