ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ژیکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

چهره زن در شاهنامه

اختصاصی از ژیکو چهره زن در شاهنامه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

چهره زن در شاهنامه

آمیزه ی مهر و خرد و وفاداری

در شاهنامه ی فردوسی نزدیک به ۲۰ زن نقش آفرینی می کنند که البته بیش تر آن ها در دوری پهلوانی می زیند. به درستی می توان گفت که در هیچ کتاب دیگری در ادب کهن پارسی تا بدین پایه زنان خردمند و ستوده وجود ندارند. و هیچ سخن گویی این گونه زنان را نستوده است. (در نوشتهارهای پسین از برخی از این زنان سخن خواهم گفت.)

زنان شاهنامه بسیار برتر از زنان دیگر چکامه (منظومه)های ادب پارسی اند. کافی است شیرین را در خمسه ی نظامی و شاهنامه با هم بسنجید. شیرین نظامی زنی است عاشق پیشه که جز عشق هیچ از او نمی دانیم اما شیرین در شاهنامه زنی است خردمند و دلاور که زندگی می کرده است و در زندگی عاشق هم شده است. این شیرین بسیار باورپذیرتر از شیرین نظامی است (هرچند نظامی سخن عاشقانه را به اوج خود رسانده باشد).

برخی خرمگسان (خرمگس جانوری است با چشم های  بزرگ اما تنها چیزهای پلشت را می بیند) به استناد یکی، دو بیت برافزوده (الحاقی) هم چون «زن و اژدها هر دو...» فردوسی را شاعری زن ستیز دانسته اند در حالی که دلاوری گردآفرید و خردمندی سیندخت و صراحت تهمینه و پاکی فرنگیس و وفاداری رودابه و سودابه (در نیمه ی نخست حضورش در شاهنامه) نمونه ی همه جانبه ی زن ایرانی در باور فردوسی ارجمند است.

باشد که زنان هم میهن ما درس پاکی از فرنگیس گیرند و چون سیندخت خرد ورزند و مانند گردآفرید دلاورانه به دفاع از حقوق و ارزش های راستین خود برخیزند. ایدون باد و ایدون تر باد.

نگاه شاهنامه به زن در مجموع نگاهى است مثبت. حضور زن در تمام شاهنامه حضورى است تعیین کننده و سرنوشت ساز. نقش زن به عنوان پیونددهنده خانواده ها به یکدیگر در همه جا به عنوان عاملى اساسى در پیدایش و نابودى قدرت مطرح است.

در داستانهاى مهم شاهنامه مانند داستان فریدون که خواهران جمشید به همسرى او درمىآیند و نیز مادرش فرانک و دختران سرو که همسر پسران او مى گردند و نیز داستان کاووس که سودابه دختر شاه هاماوران را پس از تسخیر سرزمین هاماوران به زنى مى گیرد, نقش زن در روند قدرت کاملا به چشم مى خورد.

شاهنامه که یک کتاب حماسى است بیشتر به بعد دلاورى زن توجه دارد تا جنبه دلبرى او. اگرچه به ماجراى برخى از زنان که در ابراز عشق خود پیشقدم بوده اند مانند عشق تهمینه به رستم و سودابه به سیاوش و منیژه به بیژن نیز اشاره مى کند:

زنى بود مردانه و تیغ زن

سوار و سرافراز مردم فکن

به نام آن پرىرخ سمن ناز بود

گل و یاسمن را از او ناز بود

چنان چون به خوبیش همتا نبود

به مانند مردیش یکتا نبود

به میدان جنگ ار برون آمدى

به مردى زمردان فزون آمدى

به مردى زمردى و پا در رکیب

زدلها قرار و زجانها شکیب

مى بینیم زن به مردانگى اى وصف مى شود که در میدان جنگ از مردان تواناتر است. در وصف گردآفرید, دختر گزدهم, پهلوان دژ سپید هم, او را به بى مانندى در نبرد مى ستاید. چون سهراب در هجوم به ایران به دژ سپید که در مرز ایران و توران قرار دارد مى رسد و هجیر, نگاهبان دژ را اسیر مى کند گردآفرید غیرتش به جوش مىآید, جامه رزم مى پوشد و خود را به هیإت مردان مىآراید و به جنگ سهراب مى شتابد:

زنى بود بر سان گردى سوار

همیشه به جنگ اندرون نامدار

نهان کرده گیسو به زیر زره

زده بر سر ترک رومى گره

فرود آمد از دژ به کردار شیر

کمر بر میان بادپایى به زیر

زنان دیگرى نیز در جاىجاى شاهنامه مورد ستایش قرار گرفته اند مانند رودابه که دلدادگى او به زال و سرانجام ازدواج آن دو, فصلى از این کتاب را تشکیل مى دهد. رودابه دختر مهراب کابلى است که نواده ضحاک است و بر سرزمین کابلستان حکمروایى دارد و کشور او با ایران دشمن است. زال فرمانرواى زابلستان و رودابه بىآنکه یکدیگر را دیده باشند, از طریق شنیده ها و وصفها به هم دل مى دهند. این دلدادگى پس از مدتى پنهانکارى, آشکار مى گردد. مهراب پدر رودابه با سرگرفتن وصلت آن دو که کشورش را از خطر هجوم ایران در امان مى دارد شادمان است. در اینجا نقش مادر رودابه در تدبیر و چاره گرى و خردمندى نیز مورد تحسین واقع مى شود. سیندخت مادر رودابه با پختگى و تدبیرى که به خرج مى دهد امر مشکل ازدواج زال و رودابه به همت او آسان مى شود و کشورش از بلایى بزرگ که تا آستانه اش آمده نجات مى یابد.(2) تنها زنى که در شاهنامه از او به بدنامى و پلیدى یاد مى شود سودابه است و هم اوست که موجب بدنامى زنان را فراهم مىآورد. نابکارى سودابه زمانى بروز مى کند که عشقى گناهآلود نسبت به ناپسرى خود, سیاوش در دل مى پروراند. سیاوش در این زمان خیلى جوان است, شاید کمتر از بیست سال دارد. سودابه با زمینه چینى او را به شبستان فرا مى خواند و عشق خروشان خود را بدو ابراز مى کند. لیکن, سیاوش که جوان مهذب و پارسایى است دست رد بر سینه او مى نهد. سودابه اصرار مى ورزد و چون کام نمى یابد هم از بیم رسوایى و هم براى آنکه انتقام خود را از جوان گرفته باشد او را نزد پادشاه به قصد تجاوز به خود متهم مى کند. درست مثل زلیخا که


دانلود با لینک مستقیم


چهره زن در شاهنامه

اندیشه های موجود در شاهنامه

اختصاصی از ژیکو اندیشه های موجود در شاهنامه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

چکیده

در این پژوهش سعی شده است که به بیان برخی از تفکرات و موضوعات مطرح شده در شاه نامه به طور بسیار مختصر به میان آید.

اندیشه هایی از شاهنامه که در این تحقیق ذکر شده اند عبارتند از: اندیشه اسلامی، اندیشه ایرانی، مقام اندیشه و تفکر. اما درباره نکات اخلاقی در شاهنامه به بیان اسطوره و اخلاق، پهلوانان و اخلاق و همچنین برخورد فردوسی با استبداد پرداخته شده است. و رستم نیز با شنیدن این سخنان که بوی استبداد و خودکامگی میدهد با خشم و خروش از درگاه کاووس خارج می شود. در واقع فردوسی اینجا خودش رستم می شود. رستم را می سازد و بر فراز آن می ایستد.( فرهنگ فروتن، غلامرضا)

و یا در داستان نبرد با اسفندیار

و به طور کلی می توان گفت: که این تفکر استبداد ستیزی و آزادی خواهی فردوسی در سرای شاهنامه موج می زند.

مقدمه:

شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی یکی از گنجینه های عظیم ادب و فرهنگ پارسی است. شاه نامه نه تنها نزد پارسی زبانان بلکه نزد تمامی ملل و در جهان ادب حرفهای زیادی برای گفتن دارد.

آنچه شاهنامه را از سایر آثار ادبی متمایز می گرداند، شیوه های خاص نگارش آن است. در واقع فردوسی با تیز هوشی تمام و با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی و فرهنگی زمانه خود به نوشتن آن پرداخته است. در واقع آنچه ما در شاهنامه می خوانیم تنها یک سرگذشت حماسی و یا داستانی از اسطوره ها و افسانه ها نیست، بلکه نماد خوب و کاملی از تاریخ، فرهنگ، سنتها و ادبیات یک ملت است.

حال ما چرا با داشتن چنین گنجینه هایی به آنها بها ندهیم و به مردم نشناسانیم.

شاهنامه و اندیشه اسلامی – ایرانی

یکی از اندیشه هایی که فردوسی در تدوین شاهنامه به وجود آن در این حماسه بزرگ توجه فراوان کرده است، اندیشه ایرانی است.

به تعبیر کویاجی (( فردوسی نه تنها نماینده سنت تاریخی زبان پهلوی است، بلکه نمایشگر تفکرات و عقاید فلسفی مطرح شده است در آن زبان نیز است.

فردوسی در روی آوردن به سرچشمه اساطیر و تاریخ و فلسفه روزگار ساسانی، حقیقتاً خوشبخت بوده است، اما از سوی دیگر، یزدان شناخت و فلسفه آن دوران با پیدا کردن نماینده و گزارشگر زیرکی چون فردوسی عاقبت به خیر شده است.))

(کورجی کویاجی، جهانگیر،1371)

همچنین فردوسی در مقدمه خرد نمونه هایی از این اندیشه را آورده است:

((11- که آفریدگار بسیار نیک این مخلوقات را به خرد آفرید 12- و آنان را به خرد نگاه می دارد 13- و به سبب قدرت خرد که سود بخش ترین است، آنان را پایدار و بی دشمن، به جاودانگی همیشگی از آن خود کند…

43- از دستوراتی که در دین آگاهتر و اناتر بودند، پرسیدند که 44- برای نگاه داری تن و نجات دادن چه چیزی بهتر است 45- و آنان بنابر آنچه در دین معلوم شده است. 46- گفتند که از همه نیکیها که به مردم میرسد خرد بهتر است 47- زیرا که گیتی را به نیروی خرد می توان اداره کرد. 48- و مینو را هم به نیروی خرد میتوان از آن خود کرد. 49- این نیز پیدا ست که او رمزد این آفریدگار گیتی را به خرد غریزی، آفریده است 50- و ادراه گیتی و مینو به خرد است))

(مترجم: تفضلی، احمد، 1364)

گذشته از این نمونه، که فردوسی در آن سعی داشته است که به بیان این اندیشه ها بپردازد، ما در جای جای شاهنامه می بینیم که فردوسی به بیان اندیشه ایرانی و زنده کردن آن در زمانه خود پرداخته است.با توجه به این موارد می توان به روشنی دریافت که فردوسی به وجود این اندیشه در شاهنامه توجه بسیار داشته است.

یکی دیگر از اندیشه هایی که وجود آن را در شاهنامه، این حماسه بزرگ ملی نمی توان انکار کرد اندیشه اسلامی است، زیرا این اندیشه در جای جای شاهنامه موج می زند و ابیات بسیاری را در ستایش خداوند و پیغمبر می توان در شاهنامه یافت.


دانلود با لینک مستقیم


اندیشه های موجود در شاهنامه

شاهنامه 23 ص

اختصاصی از ژیکو شاهنامه 23 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 24

 

مقدمه

دربارة شاعران ما محققان و ادیبان تاکنون سخن بسیار گفته اند و در این باب بسی دشواری ها را نیز آسان کرده اند . شک نیست که بعضی از آنچه آنها با دقت و کنجکاوی هوشمندانه بررسی و تحقیق کرده اند خود ارزش بسیار ندارد و گه گاه تحقیقاتشان مصداق واقعی « هیاهوی بسیار برای هیچ » شده است ، لیکن بسیاری از آن تحقیقات نیز ماده و زمینه است برای نقد و داوری درست در باب شاعران .

نکته در همینجاست که منتقد در بحث راجع به هر شاعر تا کجا باید دور برود ؟ چون در همه جا کافی نیست که نویسنده بداند چه باید بنویسد ، مواردی هم هست که مخصوصاً باید این را بداند که آنچه نباید بنویسد کدام است .

باری محققان ما با دقت و حوصله یی که غالباً در خور تحسین و گاه مایة اعجاب است دربارة بسیاری از شاعران گذشته سخن خود را گفته اند ، و اکنون نوبت نقادان است که در این باب به داوری برخیزند ، آثار شاعران گذشته را به میزان و محک درست بسنجند ونقد کنند و ارزش هریک را در عرضه گاه ادب و هنرجهانی به جا آورند . درست است که نقد امروز ما ، خاصه آنچه در روزنامه ها و مجله ها و در مقدمة کتابها بدین نام خوانده می شود ، بازاری و سطحی و آلوده به اغراض است ، اما دست کم در بارة گذشتگان هنوز آن مایه ناروایی در میان نیست و هنوز کسانی هستند که بتوانند دور از تعصب و مخصوصاً دور از جهالت عامیانه به این مهم دست بزنند . این کاری است که اکنون در ادبیات ما ضرورت دارد و شدنی است . درحقیقت امروز دیگر نمی توان آنچه را « تاریخ ادبیات » و « سبک شناسی » می خوانند از قلمرو «نقد ادبی» بیرون شمرد . چون آنچه نسل امروز از نقاد و ادیب می خواهد فهم درست شعر و ادب گذشته و قضاوت درست درآن باب است . تحقیق در سرگذشت شاعر و محیط او ، مطالعة در نسخه های موجود ازآثارشاعر ، شیوه زبان و بیان او ، و این گونه مباحث ، اگر چه در جای خود مهم است ، لیکن به هرحال جز بدان قدر که ضرورت دارد مطلوب نیست و افراط دراین بحث ها سبب خواهد شد که مردم ، خاصه جوانان ، از ادب واقعی که مطلوب آنهاست مهجور بمانند و بیهوده در جستجوی آنچه مطلوب نیست سرگشته شوند .

در این زمینه نیز از حاصل کار محققان بهرة بسیار گرفته شده است و اگر در نقد هنر و اندیشة شاعران تازگی هایی درآن هست جای آن دارد که توجه بدان عذرخواه نقص هایی باشد که ضعف و نقص بشری در کمتر اثری اجتناب از آن را ممکن نشان می دهد . امید است که این مجموعه برای جوانان و دانشجویان فهم شعر گذشتگان را تا حدی آسان کند و دست کم شوق و علاقه به شعر و ادب را در آنان بیفراید .

به نام خدا

فردوسی و شاهنامه

کجـــا خفــــته ای ای بلنــــــــد آفتاب

نه انـــــدر خـــور تــوست روی زمین

زشهنامـــه گیــــــتی پــــــرآوازه است

تو گفتی جهان کرده ام چون بهشت

زجابرخیز و بنگر کز آن تخم پاک

بزرگـــــــــــــان پیشینه بــــــی نشـــــان

تو درجــــام جمشید کردی شراب

اگر کـــــاوه ز آهنی یکی توده بود

تو آب ابــــد دادی آن نام را

تهمتن نمک خوار خوان تو بود

تویی دودمــــان سخــــن را پدر

بـــــــرون آی و بر فرق گردون بتاب

زجـــــــاخیزو ، بر چشم دوران نشین

جهان را کهن کرد و خود تازه است

از ایــــــــن بشی تخم سخن کلی نگشت

چه گلها دمیده است بر طرف خاک

ز تو زنـــــده شـــــــده نام دیرینشان

تو بر تخت کاووســـــی بتــی عقاب

جهانها به سوهان خود ســــوده بود

زدودی از او زنــــگ ایــــام را

به هر هفت خان میهمــــــان تو بود

به تو بازگردد نــــــــــژاد هنــــــــــر

ابوالقاسم فردوسی که بود ؟

اگر روزی سال شمار تفصیلی فرهنگ و تاریخ ادبی ایران تنظیم شود ، می توان ملاحظه کرد در سال 329 هـ . ق / 940 م . وقایع مهمی روی داده که آن را به صورت یک نقطه عطف سزاوار توجه درآورده است . از زمرة این حوادث مهم و قابل توجه مرگ رودکی پدر شعر فارسی و ولادت فردوسی استوانه به همانند زبان و ادب فارسی است . در شاهنامه و هیچ یک از منابع مربوط به سرگذشت او ، از سال دقیق ولادت شاعر سخنی به میان نیامده تا برسد به روز آن ، اما بارها در شاهنامه به سئوال های عمر هر آینده ای آن در مقاطع مختلف اشاره شده است و گاهی هم به روزهای ویژه ای از سال ، به طوری که محققان توانسته اند با این قرائن سال ولادت او را که همان سال 329 باشد معین کنند و ایضاً روز آن را با این حال در مورد همین سال ولادت هم تردیدهایی وجود داشت ، کما این که تا چند سال پیش سنگ قبر فردوسی هم ، که به وسیله انجمن آثار ملی تهیه شده بود ، سال 323 را زمان ولادت او نشان می داد . در تحقیقی که اخیراً یکی از محققان ایرانی در خارج از کشور انجام داده است با قرائن تاریخی و گاه شماری روز سوم ژانویه 940 میلادی ( برابر 329 هـ ) سال و روز دقیق ولادت شاعر حماسه سرای توسی در تاریخ ادبیات ایرانی ثبت شد . از کودکی و نوجوانی شاعر آزاده توسی هیچ اطلاعی در دست نیست ، از قرائن پیداست که این سالها مقارن بوده است با ؟؟؟؟؟؟ که گروه دهقانان به ضرورت از پیش متشکل تر و بیدارتر بودند ، زیرا زمزمه مخالف با فرهنگ و میراث ایرانی رو به گسترش بود و به منظور حفظ دستاوردهای فرهنگی و ابقای تاریخ و سرگذشت قوم ایرانی نیاز به یک بسیج همگانی بیشتر از پیش احساس می شد .


دانلود با لینک مستقیم


شاهنامه 23 ص

تحقیق درمورد چهره زن در شاهنامه

اختصاصی از ژیکو تحقیق درمورد چهره زن در شاهنامه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دسته بندی : تاریخ و ادبیات

فرمت فایل :  Doc ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ ) Word


قسمتی از محتوی متن ...

 

تعداد صفحات : 16 صفحه

چهره زن در شاهنامه.
آمیزه ی مهر و خرد و وفاداری.
در شاهنامه ی فردوسی نزدیک به ۲۰ زن نقش آفرینی می کنند که البته بیش تر آن ها در دوری پهلوانی می زیند.
به درستی می توان گفت که در هیچ کتاب دیگری در ادب کهن پارسی تا بدین پایه زنان خردمند و ستوده وجود ندارند.
و هیچ سخن گویی این گونه زنان را نستوده است.
(در نوشتهارهای پسین از برخی از این زنان سخن خواهم گفت.
) زنان شاهنامه بسیار برتر از زنان دیگر چکامه (منظومه)های ادب پارسی اند.
کافی است شیرین را در خمسه ی نظامی و شاهنامه با هم بسنجید.
شیرین نظامی زنی است عاشق پیشه که جز عشق هیچ از او نمی دانیم اما شیرین در شاهنامه زنی است خردمند و دلاور که زندگی می کرده است و در زندگی عاشق هم شده است.
این شیرین بسیار باورپذیرتر از شیرین نظامی است (هرچند نظامی سخن عاشقانه را به اوج خود رسانده باشد).
برخی خرمگسان (خرمگس جانوری است با چشم های  بزرگ اما تنها چیزهای پلشت را می بیند) به استناد یکی، دو بیت برافزوده (الحاقی) هم چون «زن و اژدها هر دو.
.

متن بالا فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید

بعد از پرداخت ، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد چهره زن در شاهنامه

شاهنامه فردوسی 21 ص

اختصاصی از ژیکو شاهنامه فردوسی 21 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 24

 

مقدمه

بارخدایا!

ما را از کسانی قرار ده که به ریسمان قرآن چنگ می‌زندد

و در فهم متشابهاتش به پناهگاه محکم و استوارش پناه می‌برند،

و در سایبان آن آرام می‌گیرند

و به روشنی بامدادش راه می‌یابند و به درخشیدن روشنایی آن اقتدار می‌کنند، از چراغ آن چراغ می‌افروزند

و هدایت و رستگاری را در غیر آن نمی‌طلبد.

«صحیفه سجادیه، دعا 42»

پیشگفتار

ادبیات کهن فارسی حاوی فرهنگ دینی و ملی ما ایرانیان است. بنابراین حفظ و اشاعه آن حفظ و اشعه آن فرهنگ است. ادبیات در هر شکل و قالبی باشد، نمایانگر زندگی و بیان کنندة ارزشها و معیارها و ویژگی‌هایی است که زندگی فردی و جمعی بر محور آنها می‌چرخد نقد و بررسی و ارزیابی آثار ادبی نیز همین گونه است و نمی‌تواند به دور از آن ارزشها باشد و نمی‌تواند بی‌توجه از کنار آن گذشت.

ادبیات از دو گذرگاه ما را با زندگی پیوند می‌دهد:

گذرگاه عاطفی

گذرگاه خردورزی

مطالعه و بررسی آثار باید با بررسی توأم جنبه‌های زمانی، هنری و محتوائی انجام شود.

مجموعة حاضر تحقیقی است پیرامون اوضاع سیاسی و اجتماعی و تاریخی عصر فردوسی و مختصری دربارة زندگی و شرح وقایع مهم دورة زندگی وی و بررسی و نقد شاهنامه از دیدگاههای مختلف، جایگاه شاهنامه در ادب فارسی و ادبیات جهان، مرگ فردوسی و ... می‌باشد که با تحقیق و نگارش پژوهنده در طول ترم جمع‌آوری شده است.

فردوسی

استاد بزرگ بی‌بدیل حکیم‌ابوالقاسم منصوربن حسن فردوسی طوسی، شاعر بزرگ حماسه سرای ایران و یکی از شاعران مشهور عالم و ستارة درخشندة آسمان ادب فارسی و از مفاخر نامدار ملت ایرانست و به سبب همین عظمت مقام و مرتبت سرگذشت او مانند دیگر بزرگان دنیای قدیم با افسانه‌ها و روایات مختلف در آمیخته است. مولد او قریة «باژ» از قراء ناحیه طابران طوس بوده، یعنی همانجا که امروز آرامگاه اوست و او در آن ده حدود سال 329 ـ 330 هجری، در خانواده‌ای از طبقة دهقانان چشم به جهان هستی گشود.

چنانکه می‌دانیم «دهقانان» یک طبقه از مالکان بودند که در دورة ساسانیان در ایران زندگی می‌کرده و یکی از طبقات اجتماعی فاصل میان طبقة کشاورزان و اشراف درجة اول را تشکیل می‌داده و صاحب نوعی از «اشرافیت ارضی» بوده‌اند.

فردوسی از چنین طبقة اجتماعی ایران و به همین روی از تاریخ ایران آگاه بود، به ایران عشق می‌ورزید، به ذکر افتخارات ملی علاقه و از سرگذشت نیاکان خویش آگهی داشت. وی از خاندان صاحب مکنت و ضیاع و عقار بود و به قول نظامی عروضی صاحب چهار مقاله در دیه باژ «شوکتی تمام داشت و به دخل آن ضیاع از امثال خود بی‌نیاز بود» ولی این بی‌نیازیش پایدار نماند زیرا او همة سودهای مادی خود را به کناری نهاد و وقتی تاریخ میهن خود و افتخارات گذشتة آن را در خطر نیستی و فراموشی یافت هم خود را به احیاء تاریخ گذشته مصروف داشت و از بلاعت و صفاحت معجزه‌آسای خود در این راه یاری گرفت،س از تهی‌دستی نیندیشید، سی‌سال رنج برد، و به هیچ روی، حتی در مرگ پسرش از ادامة کار باز نایستاد، تا شاهنامه را با همة رونق و جلا و شکوه و جلالش جاودانه برای ایرانی که می‌خواست جاودانی باشد، باقی نهاد«که رحمت بر ان تربت پاک باد»

فردوسی ظاهراً در اوان قتل دقیقی به نظم داستانهای منفردی از میان داستانهای قدیم ایرانی سرگرم بود، مثل داستان «بیژن و گرازان» که بعدها آنها را در شاهنامه خود گنجانید، و گویا این کار راحتی در عین شاهنامة ابو منصوری یا بعد از آن نیز ادامه داد و داستانهای منفرد دیگری را مانند اخبار رستم، داستان رستم و سهراب، داستان اکوان دیو، داستانهای مأخود از سرگذشت بهرام گور، جداگانه به نظم درمی‌آورد، اما تاریخ نظم این داستانها مشخص نیست و تنها بعضی از آنها دارای تاریخ نسبتاً روشن و آشکار نیست مثلاً سیاوش در حدود سال 387 ه.ق سروده شده و نظم داستان نخجیر کردن رستم با پهلوانان در شکارگاه افراسیاب در سال 389 شروع شد.

آغاز نظم شاهنامه

اما نظم شاهنامه. یعنی نظم شاهنامه‌هایی که در سال 346 هجری به امر ابومنصور محمدبن عبدالرزاق سپهسالار خراسان فراهم آمده بود، دنبالة اقدام دقیقی شاعر است در همین مورد بیش از این گفته شد که دقیقی بعد از سال 365 که سال جلوس نوح بن منصور سامانی بود، به امر او شروع به


دانلود با لینک مستقیم


شاهنامه فردوسی 21 ص