نام کتاب: نگرشی بر اوج و سقوط رستم در شاهنامه
نویسنده: جمشید سپاهی
برگردان: ---
فرمت: پی دی اف PDF
شمار صفحه ها: 206 صفحه
سال نشر:1349
انتشارات: آسیا
نگرشی بر اوج و سقوط رستم در شاهنامه - جمشید سپاهی
نام کتاب: نگرشی بر اوج و سقوط رستم در شاهنامه
نویسنده: جمشید سپاهی
برگردان: ---
فرمت: پی دی اف PDF
شمار صفحه ها: 206 صفحه
سال نشر:1349
انتشارات: آسیا
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات36
این اثر مقدمه مترجم، پیشگفتار و مقدمه مولف و نه فصل را شامل میگردد. در مقدمة مترجم، او پس از توضیحی کوتاه پیرامون فردوسی و شاهنامه به شیوهی پژوهش پروفسور دیویدسن اشاره میکند و بیان میدارد که او معتقدست اتکا به منابع مکتوب به تنهایی نمیتواند ما را به شاهنامهی فردوسی رهنمون گردد. به اعتقاد او، بر اساس شواهد خود شاهنامه و شواهد بیرونی، فردوسی بخش مهمی از شاهنامهاش را از منابع شفاهی گرفته و خود روایات را حین اجرای نقالی دیده و شنیده است.
در پیشگفتار، اینگونه بیان میکند که موضوع اساسی کتاب این است: که «چگونه میتوان یک شکل از ادبیات کلاسیک را تداوم یک سنت شفاهی پیشین دانست؟» دیویدسن معتقدست که شاعر در این کتاب در حقیقت به مفهوم پادشاهی اعتبار میبخشد بدینصورت که شاعر پا پروردن و اعتبار بخشیدن به پهلوان از او پاسبانی برای تخت شاهی و شاهنشاه میسازد پس شاعر قوام بخش و اعتبار دهنده به مفهوم شاهنشاهی است در مقدمه شاعر (که خود فردوسی ست) و پهلوان (رستم، کسیکه در ذهن ما شخصیتهای حماسی و اساطیری را تداعی مینماید) را محور اصلی کتاب حاضر بر میشمرد.
مشخصات این فایل
عنوان: ارتباط اسطوره و حماسه بر پایه ی شاهنامه و منابع ایرانی
فرمت فایل :word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات : 14
این مقاله درمورد ارتباط اسطوره و حماسه بر پایه ی شاهنامه و منابع ایرانی می باشد.
مقدمه
حماسه از ترکیب چند عنصر تشکیل می شود که یکی از آنها اسطوره و مایه های اساطیری است و احتمالاً به سبب تشخیص یا اهمیت بیشتر این عامل نسبت به عناصر سازنده ی دیگر ، بعضی از محققان حماسه را صورت تغییر یافته ی اسطوره و برآمده از بطن آن دانسته اند. دلایل اصلی و یکی از تبدیل اسطوره به حماسه بر پایه ی روایات و منابع ایرانی.....
دلایل اصل کلی تبدیل اسطوره به حماسه را بر پایه منابع ایرانی (خصوصاً شاهنامه) در چند دسته می توان تقسیم بندی کرد :
1- نخست این که با تکامل تمدن و فرهنگ انسان و به تبع آن جهان بینی ها و باورهایش و نیز تغییراتی که در محیط پیرامونی او پدید امده، حرکت فکری بشر از عصر اسطوره زیستی / باوری، به دوران اسطوره پیرایی بوده است. در روزگار اسطوره زیستی / باوری اساطیر مبنای باورها و استنباط های انسان و در متن زندگی فردی و اجتماعی او بوده و آنها را به عنوان حقایق مطلق، ازلی و مقدس می نگریسته .....
- محدوده ی زمانی : در اسطوره زمان ازلی و نامعین است. اما در حماسه با این که بسیار قدیمی است ، هرگز بی آغاز و ازلی نیست و این تفاوت به ویژه در موضوع آفرینش بهتر نمایان می شود. و منظور از این که اسطوره ازلی ولی حماسه کردن ولی زمان مند، بدین معنی است که برای روی داد اساطیری نمی توان حد زبانی تعیین کرد. برای نمونه نبرد فریدون واژی دهاک در اوستا ترتیب و محدوده زمانی نداد اما همین واقعه هنگامی که در ساخت داستان حماسی قرار ............
- مکان واقعی یا طبیعی : مربوط به جغرافیای تاریخی که حد مکان دقیق و مشخص دارد و بر خلاف مکان حماسی یک جا و یک سواست و هرگز همه مکانی نیست.
3- کاهش صبغه قدسی و مینوی (زمینی شدن) : به هنگام تبدیل اسطوره به حماسه، ارزش های دینی و اعتقادی اسطوره یا کاملاً از بین می رود. همانگونه که پتازونی، پژوهشگر ایتالیا می گوید : در داستان های حماسی نخستین نشانه ها جریان دینوی شدن اساطیر است که در این جریان در نهایت اعتبار مذهبی خود را از دست می دهند. و از سوی دیگر شخصیت ها و عناصر .......
نتیجه
انواع دهگانه مذکور، مهمترین ارتباط و تفاوت هایی است که میان اسطوره و حماسه به استناد شاهنامه و منابع دیگر قابل تقسیم بندی است و چه بسا با تأمل بیشتر بتوان بر شما و گونه های آن افزود. در بحث های ارتباط اسطوره و حماسه این نکته نیز وجود دارد که امکان دارد در منابع اساطیری اشارات و روایت هایی باشد که قابلیت تبدیل به یک یا چند داستان پرشور حماسی را دارد اما به این مرحله رسیده است.
علاوه بر این دگرگونی های اسطوره در جریان تکوین حماسیه در متن خود داستان های حماسی ..........
اسدی توسی (1317) ، گرشاسپ نامه ، تصحیح حبیب یغمایی ، تهران
اسماعیل پور ، ابوالقاسم ، 1377 ، اسطوره بیان نمادین ، تهران ، انتشارات سروش
الیاده ، میرچا ، 1362 ، چشم اندازه های اسطوره ، ترجمه دکتر جلال ستاری، تهران، انتشارات توس
امید سالار، محمد ، 1381 ، جستارهای شاهنامه شناسی ، تهران
بهار، مهرداد، 1357 ، گنگ دژ سیاوش گرد، شاهنامه شناسی، تهران
سرکاراتی ، بهمن ، 1371 ، اسطوره عصر ما را آیندگان خواهند خواند، نامه فرهنگ، سال دوم ، شماره 3